< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت‌الله مکارم

مبحث خیارات

96/12/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: سومین مسقط خیار غبن

بحث در مسقطات خیار غبن است. به سومین مسقط رسیده ایم که عبارت است از تصرفات مغبون. یعنی مغبون اگر تصرفاتی که دلالت بر رضایت بر عقد و اسقاط خیار دارد انجام دهد، خیار ساقط می شود.

امام قدس سره در تحریر می فرماید:

الثالث‌: (فرع اول:) تصرّف المغبون- بعد العلم بالغبن- (خوب بود که یک قید دیگر هم اضافه می کردند و آن بعد از علم به خیار است یعنی هم باید عالم به موضوع باشد و هم عالم به حکم.) فيما انتقل إليه (جار و مجرور متعلق به تصرف است یعنی در آن جنسی که خریده است تصرف بکند) بما يكشف كشفاً عقلائيّاً عن الالتزام بالعقد و إسقاط الخيار، (تصرفاتی که از التزام به عقد و اسقاط خیار کاشفیت داشته باشد.) كالتصرّف بالإتلاف، (مثلا حیوانی است و آن حیوان را ذبح می کند و گوشتش را مصرف می کند) أو بما يمنع الردّ، (در کلمات اصحاب به استیلاد امه تفسیر شده است. اگر مغبون امه را استیلاد کند نمی تواند او را رد کند. البته تصرف بالوطی موجب سقوط خیار نمی شود. به جای استیلاد امه می توان به کار گذاشتن آهن در ساختمان اشاره کرد که در نتیجه نمی توان آهن را بیرون کشید و پس داد.) أو بإخراجه عن ملكه (جنس غبنی را از ملک خود خارج کند یعنی به دیگری بفروشد.) كالبيع اللازم، بل و غير اللازم، و نحو التصرّفات التي مرّ ذكرها في خيار الحيوان (مانند: نعل کردن و رنگ کردن حیوان و یا چیدن پشم حیوان. البته ما در بعضی از این مثال ها بحث داریم). و أمّا التصرّفات الجزئيّة نحو الركوب غير المعتدّ به (به مقداری که قابل تسامح است سوار حیوان شود. اما مثلا در مورد ماشین اگر مسیری طولانی سوار آن شود این علامت اسقاط خیار است.) و التعليف و نحو ذلك- ممّا لا يدلّ على الرضا- فلا (خیار غبن ساقط نمی شود). (فرع دوم:) كما أنّ التصرّف قبل ظهور الغبن لا يسقط، (و هکذا اگر غبن ظاهر شده باشد ولی فرد نداند که خیار غبن دارد.) (فرع سوم:) كتصرّف الغابن فيما انتقل إليه مطلقاً. (چه قبل از ظهور غبن باشد و چه بعد از ظهور غبن در هر صورت تصرف غابن موجب سقوط خیار مغبون نمی شود. بنا بر این اگر ثمن را از دست داده است باید بدل آن را بدهد.)[1]

 

اما فرع اول: التصرف فی المبیع بما یکشف عن الالزام.

اقوال علماء:

ادعای شهرت شده است که تصرفاتی که دلالت عقلاییه بر سقوط خیار دارد موجب سقوط خیار می شود.

صاحب مفتاح الکرامة می فرماید: قوله: (و لا یسقط بالتصرّف إلّا أن یخرج عن الملک بالبیع و شبهه أو یمنع مانع من ردّه کاستیلاد الأمة أو عتقها) کما صرّح بجمیع ذلک فی «الشرائع و التحریر و التذکرة و غایة المرام و المهذّب البارع و التنقیح و غایة المرام و جامع المقاصد و تعلیق الإرشاد و الروضة و المسالک»...و فی «الروضة (شرح لمعه) و المفاتیح» أنّه المشهور.[2]

صاحب ریاض هم کلام مشابهی دارد و ادعای شهرت می کند ولی در عبارت ایشان در صدر و ذیل تناقضی وجود دارد.[3]

در این مسأله نص خاصی وجود ندارد و باید بر اساس قواعد آن را حل کنیم.

نقول: اسقاط گاهی با لفظ است و گاهی با عمل. همان گونه که ظهور الفاظ حجت است (حتی اگر دلالت آنها قطعی نباشد) ظهور افعال هم حجت است. بنا بر این اگر مغبون فعلی انجام دهد که ظهور در اسقاط داشته باشد خیار ساقط می شود حتی ظهور افعال بالاتر از الفاظ است زیرا در الفاظ فقط لفظ وجود دارد ولی در افعال، عملی انجام شده است و حاکی از رضایت کامل می باشد.

به عبارت دیگر، عمده دلیل ما در خیار غبن ادله ی لا ضرر است و لا ضرر در صورتی جاری است که انسان اقدام به ضرر خودش نکند. در ما نحن فیه نیز کسی که مال غبنی را اتلاف کرده است و یا در آن تصرف کرده است این از باب اقدام به ضرر است در نتیجه خیار ساقط می شود.

ما در بعضی از تصرفات تشکیک می کنیم و قائل هستیم که ظهور در سقوط خیار غبن ندارد. مثلا نعل دابه دلالت بر این ندارد که او راضی به دابه است. اگر ما خیار غبن را فوری ندانیم و مثلا یک هفته طول بکشد تا فرد خیار را اعمال کند در این یک هفته چون حیوان را حرکت می دهد باید کارهای او را برسد و از جمله این کارها نعل کردن است. یا مثلا حیوان را رنگ می کند.

اما اگر شک کنیم خیار باقی است یا نه حکم می کنیم که خیار باقی است زیرا باید ثابت شود که مسقطی آمده است و اگر ثابت نشود لا ضرر به قوت خودش باقی است.

البته اگر اعمال خیار کند نمی تواند پول نعل و یا رنگ را بگیرد زیرا مغبون این کارها را با رضایت خودش انجام داده است.

 

ان شاء الله در جلسه ی آینده به سراغ دو امر می رویم که در ذیل این مسأله باقی مانده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo