< فهرست دروس

درس تفسیر قرآن آیت الله مکارم

92/04/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: آیه ی 28 و 29 سوره ی احزاب
 خداوند متعال در آیات 28 و 29 سوره ی احزاب می فرماید: يا أَيُّهَا النَّبِيُّ قُلْ لِأَزْواجِكَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ الْحَياةَ الدُّنْيا وَ زينَتَها فَتَعالَيْنَ أُمَتِّعْكُنَّ وَ أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً [1]
 وَ إِنْ كُنْتُنَّ تُرِدْنَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ وَ الدَّارَ الْآخِرَةَ فَإِنَّ اللَّهَ أَعَدَّ لِلْمُحْسِناتِ مِنْكُنَّ أَجْراً عَظيماً [2]
 
 شأن نزول این آیات چنین است که بعد از جنگ بنی قریظه تمام شد، غنائم جنگی زیادی به دست مسلمانان افتاد. این غنائم زیر نظر رسول خدا (ص) تقسیم شد. بعضی از زنان پیامبر اکرم (ص) احساس کردند که غنائم خوبی به سوی بیت المال سرازیر شده است و چه بهتر که آنها هم از آن غنائم استفاده کنند. بعضی از آنها زر و زیور و بعضی لباس فاخر و بعضی تقاضای کنیز کردند. رسول خدا (ص) نگران شد و یک ماه از همه کناره گرفت و در انتظار وحی بود. بعد از یک ماه، آیات فوق نازل شد و خداوند فرمود: ان پیامبر! به همسرانت بگو که اگر مایل به زرق و برق دنیا و زندگانی تشریفاتی هستید بیایید یک هدیه به شما می دهم و بعد شما را طلاق می دهم و شما به دنبال امیال خود روید. (أُسَرِّحْكُنَّ سَراحاً جَميلاً) یعنی این طلاق با تلخی نیست بله به صورت محبت آمیز است.
 ولی اگر خدا و رسول خدا و سعادت جاوید را می خواهید با همین زندگانی ساده بسازید و اجر عظیمی در انتظار شماست.
 رسول خدا (ص) آنها را سر دو راهی قرار داد؛ دو راهی که با هم قابل جمع نیستند و باید یکی را انتخاب کرد.
 این آیات پیام های متعددی دارد که ما امروز به یک پیام آن می پردازیم. اولین پیام آن این است که این آیات همان دو راه را به روی همه ی ما می گشاید که یا باید زندگانی تجملاتی را انتخاب کنیم و یا سعادت جاویدان را. این آیات مختص به زنان پیامبر نیست بلکه همه ی ما را شامل می شود.
 علت اینکه زندگانی دنیوی با سعادت اخروی قابل جمع نیست این است که زندگانی مملو از تجمل سه عیب بزرگ دارد:
 عیب اول این است که مشکل است بتوان این زندگی را از راه حلال به دست آورد. فرد یا باید به سراغ رباخواری رود و یا رشوه خواری و رانت خواری و مانند آن. اتوموبیل هایی است که هشتصد میلیون و یا یک میلیارد تومان است و یا آپارتمانی که با تجهیزات کامل و دو سه میلیارد تومان است. به دست آوردن این اموال آسان نیست و انسان گرفتار انواع مختلفی از خلاف شرع ها می شود که با زندگانی جاویدان و سعادت اخروی نمی سازد.
 عیب دوم اینکه این زندگانی تجملاتی انسان را از خدا غافل می کند. نگهداری از این زندگی پر تجمل و مهیا کردن مقدمات و به دنبال وسائل آن رفتن و خرید آنها همه موجب غفلت از خدا می شود و ذهن انسان را به خود مشغول می کند. نگهداری از این زندگی پر زرق و برق، کلی دردسر به همراه دارد.
 عیب سوم این است که دل عده ای از افراد محروم را به درد می آورد. وقتی آنها وضع پر رفاه آنها را می بینند ناراحت می شوند مخصوصا که این افراد ثروتمند تمایل دارند که ثروت خود را نمایش دهند مانند قارون که قرآن در مورد او در اواخر سوره ی قصص سخن می گوید. آنها وقتی اموال خود را به رخ دیگران می کشند دل دیگران را می سوزانند و به درد می آورند.
 این سه عیب موجب می شود که آنها نتوانند بین این زندگی و بین خدا و زندگی و سعادت جاویدان در روز قیامت جمع کنند.
 اگر به روایات نگاه کنیم می بینم که ما دو رقم زندگی دنیوی داریم یکی مطلوب و مورد تشویق و دیگری معلون و مورد پرهیز.
 امام سجاد علیه السلام می فرماید: الدُّنْيَا دُنْيَاءَانِ دُنْيَا بَلَاغٍ وَ دُنْيَا مَلْعُونَةٍ [3] (در بعضی روایات هم دنیا کفاف آمده است.)یعنی دنیایی که کفاف و عفاف است یعنی یک زندگی آبرومندی که انسان در آن محتاج به دیگران نباشد یعنی یک زندگانی کافی و بدون تشریفات. دنیا بلاغ به معنای یک زندگانی ای است که فرد بیشتر از حد کفاف داشته باشد و به دیگران بدهد و دیگران از زندگانی او استفاده کنند. این دنیا است که مطلوب است و مزرعه ی آخرت می باشد.
 دنیایی ملعون دنیایی است که ممول از تشریفات و زرق و برق و اسراف و تبذیر است.
 روایاتی که دنیا را مدح می کند به قسم اول دنیا ناظر است و روایاتی که دنیا را مذمت می کند به قسم دوم آن نظر دارد.
 مثلا در روایتی می خوانیم که رسول خدا (ص) فرمود: لَا تَسُبُّوا الدُّنْيَا (به دنیا دشنام ندهید و نگویید لعنت به دنیا) فَنِعْمَتْ مَطِيَّةُ الْمُؤْمِنِ (دنیا مرکب راهواری است برای مؤمنان است) فَعَلَيْهَا يَبْلُغُ الْخَيْرَ (مؤمن سوار این مرکب می شود و به هر خیر و سعادتی می رسد) وَ بِهَا يَنْجُو مِنَ الشَّرِّ (و به وسیله ی دنیا از شر و بدی ها نجات می یابد.) [4] در مقابل امیر مؤمنان علی علیه السلام می فرماید: حُبُّ الدُّنْيَا يُفْسِدُ الْعَقْلَ وَ يُصِمُّ الْقَلْبَ عَنْ سَمَاعِ الْحِكْمَةِ وَ يُوجِبُ أَلِيمَ الْعِقَابِ [5] اولین مفسده ی دنیا که در روایت فوق ذکر شده است این است که دنیا عقل انسان را از انسان می گیرد. برای اینکه انسان به دنیا دست یابد به هر آب و آتشی می زند و به سراغ کارهایی می رود که احمقانه است ولی حرص به دنیا عقل را از او زائل کرده است.
 دوم اینکه حب دنیا گوش انسان را از شنیدن سخنان حکمت آمیز کر می کند. بعضی افراد را می بینیم که وقتی کلمات حکمت آمیز و اخلاق اسلامی و سخنان نورانی را به آنها می زنیم می گویند این حرف ها را نزنید ما حوصله ی شنیدن آن را نداریم. حب دنیا است که موجب کر شدن گوش آنها شده است.
 سوم اینکه حب دنیا موجب می شود که به کیفر دردناک الهی مبتلا شوند. این کیفر مخصوص قیامت نیست بلکه در خود دنیا هم به آن مبتلا می شوند. در یکی از شهرهای آمریکا جنگلی است که می گویند: جنگلی است که ثروتمندان مهم وقتی گرفتار زیان می شوند در آن خودکشی می کنند. کسانی که بی حساب و کتاب ثروت اندوزی کرده اند در این دنیا که گرفتارند.
 امام صادق علیه السلام در حدیثی نورانی می فرماید: مَنْ تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِالدُّنْيَا تَعَلَّقَ قَلْبُهُ بِثَلَاثِ خِصَالٍ هَمٍّ لَا يَفْنَى وَ أَمَلٍ لَا يُدْرَكُ وَ رَجَاءٍ لَا يُنَالُ. [6] کسی که دنیا پرست باشد و دنبال زر و زیور و تشریفات و تجملات باشد قلبش به سه چیز مبتلا می شود: همیشه غم و غصه ای دارد که تمام نمی شود. مانند غصه ی اینکه فلان تجارت به نتیجه نرسید، فلان کس آن کار را انجام نداد و فلان فرد خیانت کرد و هر روز دنبال پرونده و دادگاه و مانند آن است و نهایت هم ندارد.
 دوم اینکه او آرزوهای دور و درازی دارد که هرگز به آن نمی رسد.
 سوم اینکه امیدهایی دارد که به هر جا که می رسد قانع نیست. چنان حرصی به آنها مسلط می شود که به هیچ چیز قانع نیستند.
 آیات فوق از سوره ی احزاب متوجه می شویم که زندگی پر زرق و برق با سعادت اخروی سازگار نیست. بله انسان باید سعی کند که به اندازه ی عفاف و کفاف زندگی آبرومندی برای خود درست کند ولی بیش از آن نه.
 قرآن مجید در مورد دعوت انبیاء به نکته ی جالبی توجه می دهد و بیان می کند که وقتی انبیاء ظاهر می شدند و مردم را به حق دعوت می کردند چه کسانی دعوت آنها را می پذیرفتند و چه کسانی رد می کردند و می فرماید: وَ ما أَرْسَلْنا في‌ قَرْيَةٍ مِنْ نَذيرٍ إِلاَّ قالَ مُتْرَفُوها إِنَّا بِما أُرْسِلْتُمْ بِهِ كافِرُونَ. [7] یعنی هر وقت رسولی را به جایی فرستادیم ثروتمندان خوشگذرانی بودند که مخالفت می کردند و می گفتند ما به آنچه می آورید کافریم. این برای آن بوده است که پیغمبران مزاحم دو چیز از آنها بودند: درآمدهای نامشروع و خرج های نامشروع.
 (مترفین) به معنای ثروتمندانی است که مست ثروت بی حساب و کتاب هستند. اینها اولین گروهی بودند که علیه پیامبران ایستادند و بسیاری از پیامبران بر اثر تحریکات آنها کشته شدند.
 اما در مقابل اکثر کسانی که دعوت آنها را استجابت می کردند جوانانی بودند که غالبا فقیر بودند. آن گروه مرفه و ثروتمند نام این دسته از جوانان را (اراذل) می گذاشتند همانگونه که خداوند در مورد قوم نوح می فرماید: فَقالَ الْمَلَأُ الَّذينَ كَفَرُوا مِنْ قَوْمِهِ ما نَراكَ إِلاَّ بَشَراً مِثْلَنا وَ ما نَراكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذينَ هُمْ أَراذِلُنا بادِيَ الرَّأْيِ [8] یعنی افرادی که پول ندارند ولی تقوا، ایمان، جرأت و شهامت دارند.
 امروزه هم بسیاری از مشکلات جامعه به سبب زرق و برق و تجمل پرستی. مشکلات ازدواجی که به سبب تهیه ی جهیزه ی سنگین و تشریفات مجالس عقد و عروسی ایجاد شده است قابل انکار نیست. اگر زندگی ساده بود ازدواج ها مانند عقد امیر مؤمنان علیه السلام و فاطمه ی زهرا سلام الله علیها بود این گرفتاری ها وجود نداشت.
 بنا بر این یا باید خدا و رسول و نجات در آخرت و آرامش در دنیا را انتخاب کرد یا اینکه باید به سراغ دنیاپرستی و چشم و هم چشمی و گرفتاری های حاصل از آن رفت و از نعمت آخرت محروم ماند.


[1] احزاب/سوره33، آیه28
[2] احزاب/سوره33، آیه29
[3] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج2، ص131، ط دار الکتب الاسلامیة.
[4] بحار الانوار، علامه مجلسی، ج74، ص180، ط بیروت.
[5] مستدرک الوسائل، میرزا حسین نوری، ج12، ص41، حدیث18.
[6] الاصول من الکافی، شیخ کلینی، ج2، ص320، ط دار الکتب الاسلامیة.
[7] سبا/سوره34، آیه34
[8] هود/سوره11، آیه27

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo