< فهرست دروس

درس اخلاق - آیات اخلاقی آیت الله مظاهری

90/06/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‌.
 
 مرحوم کلینی در اصول کافی جلد 2، صفحۀ 328، یک روایت نقل کردند. البته در این باب چند روایت نقل کردند و مضمون هم یکی است. من یکی از آن روایات را در اینجا نوشتم. روایت از نظر سند، صحیح السند است.
 عَنِ الْمُفَضَّلِ بْنِ عُمَرَ عَنْ أَبِی عَبْدِاللَّهِ الصَّادِقِ(ع) قَالَ: «مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَةِ الشَّیْطَان.»
 اگر کسی افشاگری کند و آبروی کسی را ببرد و تهمت هم نه، بلکه غیبت یعنی یک چیزی را از مؤمنی نقل کند که بخواهد آبرویش را ببرد.«مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَةِ الشَّیْطَان.»، پروردگار عالم او را از زیر عنایت خودش بیرون میکند و خواه ناخواه زیر پرچم شیطان میرود. انّه لَیس لَهُ سُلطان عَلی الذین آمنوا و عَلی ربّهِم یَتَوَکلّون انّما سُلطنهُ عَلی الّذین یَتَوَلّونه؛ اگر کسی مؤمن باشد، زیر پرچم خداست و شیطان حق دسترسی به او را ندارد. اما اگر از زیر پرچم خدا بیرون آمد، آنگاه یتولونَهُ، یعنی زیر پرچم شیطان است و وقتی زیر پرچم شیطان است، شیطان او را جهنمی میکند.
 پیش بزرگان این ولایت خدا و ولایت شیطان، خیلی اهمیت دارد. البته بزرگان از روایات اهل بیت و از قرآن گرفتند و آن اینست که اگر دست عنایت خدا روی سر کسی نباشد، این بیچاره و پرت است. لذا آنها يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء را همینطور معنا کردند. گفتند که خدا کسی را هُل نمیدهد تا بگوییم یُضلُّ. اگر کسی کاری کند که لیاقت نداشته باشد که خدا را بگیرد، خدا او را رها میکند و وقتی رها کرد، معلوم است که پرت است و دیگر کسی نیست که دست او را بگیرد. لذا معنای یُضلُّ اینست.
 مرحوم طبرسی (رضوان الله تعالی علیه) در مجمع البیان، مثال خوبی میزنند. میفرماید یک سنگ روی کوه و شما این سنگ را گرفتید. تا این سنگ را گرفتید پرت نمیشوید اما این را ول کن، وقتی سنگ را ول کردی تا به زمین برسد، ذره ذره میشود. حال مرحوم طبرسی مثال به سنگ زده و شما هم مثال به آدم بزنید. مثلاً بچه را در دامنۀ کوه گرفتید. تا بچه را گرفتید، این بچه نمیافتد و سالم است، لازم هم نیست هُلش دهید بلکه یک غفلت از این بچه و ناگهان میبینید که بچه از سرازیری کوه میرود و تا به پایین کوه برسد، ذره ذره میشود. مرحوم طبرسی (رضوان الله تعالی علیه)، يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء را اینطور معنا میکند و خوب معنایی است. لذا هیچگاه پروردگار عالم کسی را هُل نمیدهد اما بعضی اوقات این بی حیایی میکند و لیاقت ندارد که خدا این را بگیرد و خدا او را به حال خودش باقی میگذارد و آنگاه زندگی تاریک است و ضلالت است و يُضِلُّ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء. آن من یَشاء همین است. اگر کسی زیر پرچم خدا باشد، پروردگار عالم او را گرفته است و زیر ولایت خداست. اما اگر خدا ولایتش را قطع کرد، زیر ولایت شیطان میرود. و کسی که زیر ولایت خدا نباشد، معلوم است که به کجا میرسد. چه انحرافها و چه مشکلها و چه تاریکیها. به قول قرآن زندگی منهای خدا میشود و زندگی منهای خدا، تاریک تاریک است؛ وحشتناک وحشتناک است. لذا من بعضی اوقات به شما سفارش کردم که این دعای پیغمبر اکرم (ص) را که ورد ایشان بوده و آنهم در دل شب و آن وقتی که حالی بوده، سر مبارک را روی خاک و مثل باران گریه میکردهاند. این جمله را میگفتند که: الهی لا تکلنی الی نفسی طرفه عین ابداً، این دعای شما باشد. در زمان ما که حتماً باید لاتکلنا بخوانیم. خدایا! خودم و زن و بچهام را یک آن به خودم وامگذار. یک آن به خودمان وابگذاری، ناگهان میبینیم انحراف آمده. مثلاً مُلاّ است اما میبینیم که منحرف شده و شیطانی شده و حرفهای شیطانی میزند. یا ریش را در طلبگی ضربَ و ضَرَبا کرده و در حفظ اسلام و حالا چه شده که اینطور شده؟ پروردگار عالم دست عنایتش را از روی سرش برداشته است. من سراغ دارم، آقازاده علیه قرآن کتاب نوشته است. چه شده است؟ پروردگار عالم دست عنایتش را از روی این خانواده برداشته است. خدا قول نمیدهد و شیطان هم حق گرفتن هم ندارد. در قرآن هست و روایات فراوانی هم داریم که شیطان حق ندارد ما را بگیرد. پس چه حقی دارد؟ حق اینکه اگر زیر پرچمش رفتیم، وسوسه کند. و ما تا زیر پرچم شیطان نرویم، خدا این حق را به شیطان نداده که بیاید و ما را وسوسه کند. همین آیه که خواندم و نظیرش هم هفت ـ هشت آیه هست. انّه لَیس لَهُ سُلطان عَلی الذین آمنوا و عَلی ربّهِم یَتَوَکلّون انّما سُلطنهُ عَلی الّذین یَتَوَلّونه. و این یَتَولّونَه یعنی خودش زیر پرچم شیطان برود و آنوقت شیطان وسوسه را شروع میکند. حال بحث اینست که اگر کسی غیبت کند برای اینکه آبروی یک کسی را ببرد. یا یک کسی تهمت بزند و یا نه، بلکه شایعه پراکنی کند و درحالی که نمیداند که راست است اما بگوید. در همین اندازه که میگویند و آن که میگویند برای اینکه آبروی این طرف برود. لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ. میخواهد مروت و شخصیت این را لکه دار کند. حسادتش گل کرده و غیبت میکند، برای اینکه آن طرف آبرو و شخصیتی که دارد، از بین برود. این گناهش، گناه یُضلّ الله است یعنی خدا این را گمراه میکند. دست عنایت خدا از روی سر این برداشته میشود. این افشاگری که الان مشهور شده و وقتی به او میگویند چرا این کار را میکنی، میگوید میخواهم افشاگری کنم. خدا هم افشاگری میکند و آبرو نه بلکه دین این را میبرد و حفظ نمیکند.
 این غیبتها و تهمتها و شایعهها که الان فراوان شده است. من بارها این جمله را به همه گفتم و به شما هم گفتم که گناه نکنید. گناه زندگی را تباه میکند. گناه دین را تباه میکند. حال اگر گناهی میکنی در سرازیر گناه واقع نشوید. فوراً جبران و تدارک و عذرخواهی از خدا. اگر انسان در سرازیری گناه واقع شود، خیلی خطر دارد. مثل اینکه ترمز ماشین در سرازیری ببُرد که خیلی خطر دارد. لذا آدم اگر عادت به گناه بکند خیلی خطر دارد. روزی ده تا غیبت میکند و توجه ندارد که غیبت کرده است. یا روزی ده تا تهمت میزند و الان این حرفهایی که به عنوان سیاست مشهور شده، صدِ، نود و پنجش تهمت است و پنج تا از آن غیبت است. اینها تهمت است، لذا باید مواظب باشیم به خاطر اینکه بهشت برویم، یک دفعه ولایت خدا از روی سر ما قطع نشود. لذا باید خیلی مواظب باشیم که عادت به گناه نداشته باشیم. بعضیها عادت دادند که دروغ بگویند. در روایات میخوانیم این ملائکه که حافظ ما هستند، قطع نظر از آن رقیب و عتید، لَهُ مُعَقِّباتٌ مِنْ بَيْنِ يَدَيْهِ وَ مِنْ خَلْفِهِ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أمرالله. هفت ـ هشت ده ملائکه حافظ ما هستند. خدا اینها را فرستاده تا حافظ ما باشند. در وقتی که دروغ میگوید یک بوی گندی از دهانش بیرون میآید و اینها آزرده خاطر میشوند و لعنش میکنند. در روایات داریم که حَمَلۀ عرش لعنش میکند و ما بعضی اوقات عادت کردیم که دروغ بگوییم. عادت به غیبت و اما مهمتر از همۀ اینها اینکه عادت به شایعه کردیم. آنچه قرآن روی آن خیلی پافشاری دارد و میگوید که مواظب باش که اگر به افشاگری و شایعه عادت کردی، کم کم به آن جا میرسد که برای پیغمبر (ص) هم باشد، همین کار را میکنی.
  قضیۀ افک، همینطور شد. چهار پنج آیه در قرآن راجع به قضیۀ افک است. اول یک منافق شایعه را درست کرد و به دست مسلمانهای صدر اسلام داد؛ به دست آن مسلمانهای حسابی که هشتاد و چهار جنگ را پشت سر گذاشتند و آن بسیجیهای زمان پیغمبر، داد و اینها شایعه پراکنی کردند. نزدیک بود که آبروی پیغمبر برود. بسیجیهای زمان پیغمبر این کار را کردند. آنگاه هفت ـ هشت ده آیه آمد و خدا پیغمبر را حفظ کرد و در همان آیه هم دارد که خدا حفظ کرد. و الاّ آبروی پیغمبر با شایعه رفته بود. بعد آیه آمد که: إِذْ تَلَقَّوْنَهُ بِأَلْسِنَتِكُمْ وَتَقُولُونَ بِأَفْوَاهِكُم مَّا لَيْسَ لَكُم بِهِ عِلْمٌ وَتَحْسَبُونَهُ هَيِّنًا وَهُوَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمٌ. ور ور میکند اما نمیداند به کجا میرسد. شایعه را منافق و دشمن اختراع میکند و دوست پخش میکند به عنوان افشاگری. الان بروید به این روزنامهها و ببینید که این روزنامهها فحش نامه است. هرکدام نسبت به انقلاب نزدیکترند، فحش آنها بیشتر است. در این سایتها میبینیم که دروغ روی دروغ، یعنی افشاگری روی افشاگری و شایعه روی شایعه. مطالعۀ اینها حرام است. این روایت میگوید در ذهنت بسپاری و جایی نقل کنی، حرام است و اگر نقل هم بکنی، ولایت بین تو و خدا قطع میشود. مثل اینکه اگر ولایت کارخانه از روی اینجا قطع شود، آنگاه نه این بلندگو هست و نه لامپها و نه این روشنایی و زندگی تاریک است. ما نمیدانیم چه کنیم، این مصیبتی که الان جلو آمده، مصیبت غیبت، تهمت و مخصوصاً شایعه است. الحمدلله اختراع شایعه در میان ما کم است. البته هست، مثلاً دو سه نفر با هم در یک حجره مینشینند و برای اینکه آبروی کسی را ببرند، میگویند چه کار کنیم که بماسد و چه کنیم که درست شود. آنگاه یک شایعه درست میکنند و بیرون میآیند و به دست طلبه میدهند و ناگهان میبینیم که در یک روز هۀ طلبهها شایعه را پخش کردند و برای آن مخترع، بلندگو شدند. شایع اختراع کن در میان ما کم است اما شایعه پخش کن، زیاد است. و قرآن میفرماید مواظب باش. چون وقت به آنجا میرسد که برایت فرق نمیکند. حرف را میزنی ولو علیه پیغمبر باشد.
 آیات افک همینطور بود. مسلمانهای صدر اسلام، بسیجیهای جنگی که هشتاد و چهار جنگ را پشت سر گذاشتند، به قضیۀ افک دامن زدند. به اندازهای پیغمبر اکرم (ص) ناراحت شد که چه کند و چرا اینطور شده که الحمدالله آیات افک آمد و زن پیغمبر تبرعه شد و آن منافقان و مخصوصاً آن منافقی که اختراع کرده بود، رسوا شد. اما این چند آیه یک پیام برای ماست. قرآن که کتاب تاریخ نیست و نمیخواهد برای ما تاریخ بگوید بلکه قرآن یک پیام برای ما میدهد که اگر ما مواظب زبانمان نباشیم، به عنون افشارگری، ناگهان به آنجا میرسد که برایش فرق نمیکند که ضد انقلاب باشد یا انقلابی و یا از علما باشد و یا از مراجع. از هرکه باشد، برایش فرق نمیکند. الان اینطور شده که سلام و احوالپرسی و بعد اینکه میپرسد چه خبر. و این الان یک رسم شده که چه خبر؟. اشمش را هم افشاگری گذاشتند و یا بالاتر از این، اسم این را انتقاد گذاشتند. قرآن خیلی روی انتقاد صحبت کرده است. انتقاد به جای غیبت است. انتقاد به جای تهمت است. انتقاد به جای شایعه پراکنی است و آن اینست که شما اگر عیبی از رفیقتان دیدید، باید فقط به حجره بروید و به رفیقتان بگویید که من این عیب را از شما میبینیم و دیدم و خواهش دارم، مسلمان نباید معیوب باشد، پس عیبت را رفع کن و او هم با کمال خوشرویی بگوید چَشم، خدا رحمت شما را که برای من هدیه آوردید یعنی عیبم را گفتید.
 قرآن میفرماید: فَبَشِّرْ عِبَادِ(*)الَّذِینَ یَسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَیَتَّبِعُونَ الَّذِينَ يسْتَمِعُونَ الْقَوْلَ فَيتَّبِعُونَ أَحْسَنَهُ أُولَئِكَ الَّذِينَ هَدَاهُمُ اللَّهُ وَأُولَئِكَ هُمْ أُولُو الْأَلْبَابِ(الزمر/18 )
 انتقاد و انتقادپذیری، اسلام است. اما افشاگری و انتقاد در روزنامه نوشتن و این به او بگوید و جمع بین تهمت و غیبتها، همین روایت است که: مَنْ رَوَى عَلَى مُؤْمِنٍ رِوَایَةً یُرِیدُ بِهَا شَیْنَهُ وَ هَدْمَ مُرُوَّتِهِ لِیَسْقُطَ مِنْ أَعْیُنِ النَّاسِ أَخْرَجَهُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنْ وَلَایَتِهِ إِلَى وَلَایَةِ الشَّیْطَان.» شما را به خدا قسم، بیایید و شایعه پخش نکنید. حرام است و گناهش بزرگ است و عاقبت بخیر نمیشوید.
 شما را به خدا قسم، غیبت نکنید که گناش بزرگ است و میّته خوری است، نکنید. گناهش بدتر از زنا کردن است، پس نکنید. شما را به خدا قسم! تهمت نزنید. صدِ، نود و نه این حرفها تهمت است و یکی از آن غیبت است. شصت در صد هم شایعه پخش کنی است و گناه تهمت خیلی بالاست. روایت داریم که در روز قیامت روی یک تَلّ چرک و خون او را نگاه میدارند و غذایش هم همان تلّ چرک و خون است و پنجاه هزار سال از او سؤال میکنند که چرا تهمت زدی و وقتی نمیتواند جواب بدهد، جهنم است.
 خدایا! آنچه انسان دلش میسوزد، اینست که ما غیبت میکنیم و تهمت میزنیم و شایعه پراکنی میکنیم، به نام دین و به نام انقلاب و به نام انقلابی و این مصیبت، قوز بالای قوز است و مصیبت روی مصیبت است.
 خدایا! به حق آقا امام زمان همۀ ما را بدار به آنچه که رضایت امام زمان (عج) در آن است.
 و صلّی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo