درس خارج فقه الدیات آیت الله مظاهری
87/09/06
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب التهارت
جلسه:11
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مسئله این بود که اگر آب قلیل متنجس شود خب معلوم است باید متصل کنند به آب کر تا پاک شود، همچنین آب کر اگر آب کر متنجس شود یعنی رنگ و بو و اینها تغییر کند دو دفعه بر گردد آب خالص شود خب اگر این را بخواهیم تطهیر کنیم باید متصل کنیم آن را به آب کر و به آب جاری و به آب باران حالا آیا امتزاج هم شرط است یا نه؟ مسئله مهمی هم هست مبتلی به هم هست آیا باید این آب نجس که الان آب پاک است این باید ممتزج بشود با آب پاک با آب کر؟ یا صرف اتصال کفایت میکند؟
گفتم مشهور در میان قدماء اسمی از امتزاج آورده نشده و معلوم میشود امتزاج لازم نبوده است پیش آنها،
از زمان محقق مشهور شده امتزاج میخواهیم چنانچه محشین عروه ولو این که مرحوم سید میفرماید امتزاج نمیخواهیم و صرف اتصال بس است اما غالب آنها این فرمایش مرحوم سید را قبول ندارند و میگویند امتزاج میخواهیم .
بحث امروز بالاخره رسید به اینجا که آن امتزاجیها سه تا دلیل دارند و آن اتصالیها هم صرف اتصال سه تا دلیل دارند .
برای اتصالها یک دلیل عرض کردم دو تا دلیلش باقی مانده که بحث امروز ماست .
آن کسانی که میگویند امتزاج میخواهد یکی گفتهاند سیره متشرعه و سیره مشرعه این است که صرف اتصال را کافی نمیداند و باید آب پاک و نجس و آب نجس را به هم بزند مخلوط بکند تا بگوید آب پاک شد، این دلیل اولشان بود .
دلیل دومشان حرف حضرت امام بود این که اصلاً آب قابل تطهیر نیست، روایت هم داریم میگوید که الماء یطهر و لایطهر بنابراین صرف اتصال نه، دیگر شرع مقدس به ما میگوید که مخلوط بکنی قدر متیقن میشود، پاک میشود و مخلوط شدن نظیر استهلاک است اما خود آب من حیث آب این اصلاً قابل تطهیر نیست این هم حرف دوم بود . دلیل سومشان هم استصحاب بود که اگر مطالعه کرده باشید صاحب جواهر روی این استصحاب خیلی پا فشاری دارد.
دیروز راجع به این سه تا دلیل صحبت کردم و گفتم هر سه نا تمام است
اما سیره متشرعه مخلوط میکند آب را گفتم که از قبل از محقق که نمیدانیم سیره متشرعه بوده یا نه؟ برای این که اصلاً قول به امتزاج نبوده ظهور در این دارد که فقهای آن زمان صرف اتصال را کافی میدانستند و این سیره متشرعه از ما پیدا شده است، مراجع گفتهاند و یک شهرتی در میان مقلدین پیدا شده و این را که ما نمیتوانیم بگوییم حجت است .
دلیل دوم هم این که آب قابلیت تطهیر ندارد گفتیم نه این عرفیت ندارد خب مسلم ما بیش از 1000 روایت داریم که آب را میشود آب کشید حالا لااقل همین امتزاجی که شما میفرمایید بالاخره الماء یطهِر و یطهَر، لذا گفتم اما آن روایتها را هم باید اینجور معنا کنیم که الماء یطهِر و لا یطهَر بغیر الماء آب همه چیز را پاک میکند و همه چیز آب را پاک نمیکند ما بخواهیم با سنگ با خاک با درخت با چوب آب را پاک بکنیم نمیشود اما آب هم چوب را پاک میکند هم سنگ را پاک میکند هم خاک را، الماء یطهِر و لا یطهَر لذا به حضرت امام عرض کردیم این الماء یطهِر و لا یطهَر معنایش این نیست که آب قابل تطهیر نیست. این هم حرف دوم .
حرف سومشان هم استصحاب بود گفتم که این بحث ما از باب اقل و اکثر استقلالی است نه از باب استصحاب، علم اجمالی داریم به این که این آب یا با اتصال یا با اتصال و امتزاج پاک میشود اتصالش مورد یقینی و علم تفصیلی است، امتزاجش شک بدوی است رفع مالا یعلمون لذا اصلاً در اصول ما این جوری است که نوبت به استصحاب نمیرسد لذا بحث ما همین است اتصال یقینی است همه میگویند چه قدماء چه متأخرین همه میگویند اتصال باید باشد علاوه بر اتصال امتزاج هم باید باشد یا نه؟ رفع مالا یعلمون، اقل و اکثر استقلالی است شما میدانید 10 تومان بدهکارید به فلانی نمیدانید علاوه بر 10 تومان 12 تومان بدهکارید یا نه؟ آن 10 تومان قدر متیقن باید بدهید آن 2 تومان رفع مالا یعلمون، در اقل و اکثر ارتباطی هم مشهور است در میان اصحاب من جمله صاحب جواهر ولو صاحب جواهر اختلاف فتوی دارند گاهی اشتغالی میشوند گاهی برائتی میشوند اما مثل حضرت امام که برائتی هستند شیخ انصاری و بعد از شیخ انصاری دیگر همه همه در اقل و اکثر ارتباطی برائتی هستند چه رسد اقل و اکثر استقلالی و ما نحن فیه از باب اقل و اکثر استقلالی است و به اتفاق کل در اقل و اکثر استقلالی برائت است نه استصحاب و نه اشتغال علی کل حال این سه تا دلیل آنها .
سه تا دلیل داریم برای این که صرف اتصال کفایت میکند .
یک دلیل آنها شیخ انصاری در همین طهارت فرمودهاند شاگردشان مرحوم حاج آقا رضا همدانی در همین مصباح فرمودهاند و خودشان میگویند از صاحب مقابیس گرفته شده و صاحب مقابیس دیروز میگفتم آدم ملایی است انصافاً و علی کل حال صاحب حدائق هم فرمودهاند این چهار نفر فرمودهاند اتصال کفایت میکند . چرا؟ گفتهاند همین امتزاجی هم که شما میگویید استهلاک که نیست آن هم اتصال است آب را که به هم بزنید بالاخره آب پاکها با آب نجسها پهلوی هم در میآید اتصال پیدا میشود پاک میشود بنابر این این هیچجا استهلاک نیست امتزاج هم اتصال است پس صرف اتصال کفایت میکند دلیل خوبی است دیگر .
دیروز عرض کردم که خوب دلیلی است اما عقلا، اما عرفا اتصال را با امتزاج دو چیز میدانند اگر مثلاً یک حوض نجس فواره کند بنا کند بالا برود آب بریزد در این و اطراف فواره را آب پاک بگیرد این را میگویند اتصال اما اگر مثلا مثل آن وقتها پارو بیاورند و این آبهای اطراف فواره را پارو کنند اطراف همه حوض به این میگویند امتزاج و عرف فرق میگذارد بین اتصال و امتزاج ولو با دقی عقلی آن هم دقی شیخ انصاری امتزاج و اتصال تفاوت ندارد اما مدرک ما در فقه باید عرف باشد، فهم عرفی باشد نه فهم عقلی و هیچ جا هم نداریم که در فقه ما موضوعات را از عقل بگیریم اگر بخواهیم موضوعات را از عقل بگیریم کار خیلی خراب میشود اول خرابی این است که استصحاب دیگر باید برود کنار برای این که بالاخره قضیه متیقنه قضیه مشکوکه عقلا دو چیز است و شما میگویید که قضیه متیقنه قضیه مشکوکه عرفاً یک چیز است ولو عقلا دو چیز است استصحاب داریم خب تا اینجا . دلیل اول شیخ شیخ انصاری .
دلیل دوم اینها روایت است صحیحه اسماعیل بن بزیع، نظیر این روایت زیاد است حالا عمده که همه آنها آن اتصالیها همه تمسک به آن کردهاند این روایت صحیحه است .
روایت 6 از باب 14 از ابواب ماء مطلق و در همین باب 6 همچنین در باب 7 چهار پنج تا روایت این جوری نقل کرده صاحب وسائل لذا این که فرمودهاند صحیحه ابن بزیع نه، یکی نیست چهار پنج تا روایت است این چهار پنج تا هم صحیح السند است بعد هم در آب چاه مفصل میآییم حرفش را میزنیم روایت این است ماء البئر واسع لا یفسده شیئ الا ان یتغیر ریحه او طعمه فینزح منه حتی یذهب الریح و یطیب طعمه لان له ماده آب چاه چون که ماده دارد یعنی هرچه بکشیم به جای آن آب میآید این واسع است، واسع است یعنی چه؟ لایفسده شیئ هیچ چیزی نجسش نمیکند مگر این که رنگش، بو یا طعمش تغییر به نجاست پیدا بکند مثلاً موش بیفتد در چاه و منفسخ بشود و وقتی هفت هشت ده روزه منفسخ شد آب چاه بوی گند بر میدارد خب حالا چکارش بکنیم؟ بکش از آن آب تا این که یذهب الریح و یطیب طعمه تا این که آن بوی گندش برود آن طعم گندش هم برود پاک میشود .
خب حالا تقریب و استدلال چه؟
گفتهاند ببین مخلوط نمیخواهد وقتی که کشیدی و آن آب ماده آمد بالا این دیگر پاک است و این که به هم بزنیم روایت نگفته به هم بزن .
اشکالی که به روایت است بحث ما این است باید یک آب نجس داشته باشیم که طعم و بوی اینهایش هم تغییر نکرده باشد یک آب پاک داشته باشیم، آب پاک را متصل به آن آب نجس بکنیم به صرف اتصال بگوییم پاک است یا به هم بزنیم بگوییم پاک است این بحث ماست خب این روایت فرض کرده این که هیچ وقت آب نجس و آب پاک با هم جمع نمیشود همینطور هم هست برای این که آب گندیده ها را وقتی کشیدند دیگر چاه میشود آب دار به آب پاک که از زمین روییده شده لان له ماده و کجا پیدا میشود این که آب نجس با آب پاک پهلوی هم واقع بشود؟ آب نجس اینجا آب مضاف است مضاف به این معنا که آب گندیده است این آب را میگوید بردار نابودش بکن که آن پاک بیاید به جایش هم جای آن آب نجس را پاک میکند برای این که لان له ماده است هم خودش پاک میشود برای این که دیگر آب نجس نیست، باید ما فرض کنیم اگر بخواهیم روایت دلالت داشته باشد این که آب نجس با آب پاک این دو تا جمع بشود آن وقت بگوییم آب پاک یک طرف است آب نجس یک طرف است آن آب پاک آن آب نجس را طاهر کرده للاتصال و این هیچ وقت پیدا نمیشود حالا چه شده بزرگان تمسک به این روایت کرده اند؟ ظاهراً روایت از بحث ما بیرون است آنجا که آب نجس است اصلاً نجس است و طعم و بویش و اگر نگوییم مضاف است بالاخره آب متغیر به نجاست است آنجا هم که آب پاک است آب متغیر نیست آن رفته تمام شده آن آب پاک آمده به جایش هم جایش را پاک کرده هم خود آن آب پاک است روایت برای آن خوب است که ما بگوییم که وقتی که آب نجسها رفت و آب پاکها آمد توی چاه آن چاه را پاک میکند این خیلی خوب است اما این بحث ما نیست که چاه پاک بشود بحث ما این است میخواهیم آبهای نجس توی چاه پاک بشود و آبهای نجس توی چاه اصلاً قابلیت برای تطهیر ندارد به این که رنگ و بو و اینها همه تغییر کرده و باید برود یعنی نزح بشود مثلاً حالا بعد آن بحث مفصل باید یک فکری برایش بکنیم که چند تا دلو مثلاً، خب در این جور چیزها گفتهاند تمام آب باید کشید بشود همین جور هم هست، هم قدماء گفتهاند هم متأخرین گفتهاند ولو این که ما قائل به کشیدن آب هم از چاه نباشیم که متأخرین میگویند اما در این که اگر آب تغییر بکند همه همه گفتهاند این متغیر را حتماً باید از چاه آورد بیرون ولو این که دو سه تا کر است این دو سه تا کر آب را باید ریخت بیرون چاه بشود خالی، آب زمین بیاید بالا آن آب پاک جای آن آب متغیر را بگیرد آب متغیر که رفته چاه پاک است آبها هم پاک است برای این که لان له ماده آن آب طاهر چاه را پاک میکند دلو را پاک میکند طناب را پاک میکند و من جمله خودش هم قابل شرب است .
بنابر این این روایت ابن بزیع نمیشود ما استدلال به آن بکنیم حالا باز هم مطالعه کنید چون که این روایت را هم شیخ انصاری، صاحب جواهر بعد هم محشین بر عروه تمسک به آن کردهاند، تمسک کردهاند برای این که صرف اتصال کافی است در حالی که همه شما میدانید این جور که من تقریر کردم همه شما میدانید صرف اتصال اصلاً مسئله سالبه به انتفاء موضوع است جایی پیدا نمیشود در چاه که هم آب نجس باشد هم آب پاک بگوییم صرف اتصال از زیر کفایت میکند . خب این که نشد.
روایت دیگر یک مرسله است حالا این مرسله متأسفانه نمیدانم چه جور شده که من ننوشتهام علی الظاهر در ابواب آب باران است، حالا روایت این است :
کل شیئ یراه المطر فقد طهر این جمله کل شیئ یراه المطر فقد طهر .
خب به این هم نمیشود تمسک کرد برای این که مثلا آب باران همه چیز را پاک میکند معلوم است اما کی؟ در آن وقتی که این آب باران برسد به آن متنجس وقتی برسد پاک میشود مثلا فرش نجس است روی زمین افتاده باران میبارد به این نفوذ پیدا میکند به همه جایش فرش پاک میشود حالا اگر باران بارید اما روی آن را پاک کرد زیر آن نفوذ نکرد، زیر آن پاک میشود یا نه؟ نه، در حالی که ماء المطر از ماء الجاری اگر بالاتر نباشد کمتر نیست اما شرط طهارت این است که برسند به هم آن طاهر با متنجس برسند به هم آن طاهر متنجس را از بین میبرد و اما اگر نرسد چه؟ خب هر چه باشد دیگر پاکش نمیکند اگر این مثال را بخواهیم بزنیم دیگر باید بگوییم که این روایت به ما میگوید که آب باران نفوذ کند در این آب نجس پاک میشود، میشود امتزاجی، همه حوض یک باران محکمی بیاید همه آبهای حوض را بگیرد آب حوض میشود پاک مثل سایر متنجسات و اما اگر حالا باران آمد روی نصف حوض و روی آن نصف نیامد و ما هم امتزاج نکردیم بگوییم پاک است خب نمیشود گفت پاک است، چرا؟ برای این که آب باران به آن نرسیده کی پاک میشود؟ وقتی ممتزج بشود کی پاک میشود؟ وقتی که آب باران نفوذ در همه اجزایش بکند و این روایت اگر برای امتزاجیها بهتر نباشد لااقل برای اتصالیها خوب نیست . خب این هم این مرسله کاهلی، حالا روایت مرسله هم هست ولی علی کل حال این روایت هم مورد بحث ما نیست .
روایت سوم یک دسته از روایات است و نمیدانم چرا به جای این که تمسک به این روایتها کرده باشند و این روایتها دلالتش برای اتصال خیلی خوب است تمسک به این روایتها نکردهاند تمسک به آب چاه و مرسله کاهلی کردهاند؟ اینها را شما باید مطالعه کرده باشید حسابی ما از شما استفاده کنیم . و اینها تمسک به این روایات ماء الحمام نکردهاند در حالی که ماء الحمام دو سه تا روایت صحیح السند در آن هست برای صرف اتصال کفایت میکند .
ماء الحمام چیست؟ همیشه شاید هم حمامهای عمومی باشد یک منبعی درست میکنند برای اصل آب برای این که آن اصل آب خراب نشود یک حوضچهها درست میکنند که مردم میروند در این حوضچهها که کر هم نیست خودشان را تطهیر میکنند غسل میکنند یک حوضچه هم بین رختکن و گرمابه دارد که همین فقط تا قوزک پا در آن میرود شاید سه چهار کیلو آب هم ندارد اما متصل به آن منبع است در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام حمامها این جوری بوده است لذا سؤال میکردند از ائمه طاهرین علیهم السلام این که من رفتم سر این حوضچه غسل کردم چه جور است حضرت فرمودند که طوری نیست چرا طوری نیست؟ گفتند لان له ماده برای این که آن متصل به این جزء است و این جزء نجس میشود به واسطه آن کر این جز نجس نمیشود بحث ما هم همین است بحث ما این است که اگر یک غیر کر متصل به کر باشد آیا این اتصال بس است یا امتزاج میخواهد؟ در روایات ماء الحمام میگوید امتزاج نمیخواهد صرف اتصال کفایت میکند روایتها خیلی خوب دلالت دارد اما حالا نمیدانم چه جور شده است که فقهاء تمسک نکردهاند؟ اما یک دو سه تا روایتش را بخوانم .
روایات را مرحوم صاحب وسائل در باب 7 از ابواب ماء مطلق جلد اول وسائل روایتها را آنجا نقل کرده .
روایت 1 : صحیحه داود بن صرحان ماء الحمام بمنزله الماء الجاری یعنی این حوضچهها که آب در آن جریان دارد از کر جریان دارد در این حوضچهها، حوضچهها خودشان آب قلیل هستند و متنجس میشوند مثلاً دست در آن میزنند، میروند آنجا غسل میکنند یا وقتی که از گرمخانه میآید پا در آن حوضچه میزند از این حوضچه میرود توی رختکن اینها همه متنجس میشوند فرمودند متنجس شدن اینها طوری نیست برای این که متصل به آن کر است مثل آب جاری است یعنی صرف اتصال کفایت میکند به این که آن آب دو سه کیلوئی به اندازه آب 100 کیلوئی باشد اما امتزاج هم که اینجا ممکن نیست، متصل میشود اما ممتزج ممکن نیست و در همه این روایتها میگویند اتصال کفایت میکند .
روایت 2 : رأیت ابا جعفر علیه السلام جائیاً من الحمام حالا نمیدانم چه جور بوده که حضرت پا برهنه بودند و بینه و بین داره قذر آن وقتها این جور بود الان هم عراق همین جورهاست اینها مستراح ندارند میگفت که مهمان یکی از اینها بودم گفت که این غذا و اگر مستراح هم میخواهی توی کوچه، حالا هم این جوری است چه رسد آن وقتها و بین داره قذر فقال لولا بینی و بین داری ما غسلت رجلی لا یخبث ماء الحمام آن ماء حمام چون متصل به کر است آن نجس نمیشود آن نجس نیست و من اگر دیدی پایم را آب میکشم برای خاطر در بعضی از روایات هم دارد برای خاطر این که این خاک و خلها معلوم نیست چیست، پایم کثیف است از این جهت پایم را آب میکشم .
روایت 3 ان ماء الحمام کماء النهر یطهر بعضه بعضا این الان بحث ماست که این حوضچهها چون که بعضی متصل به بعضی است آن کر مطهر این آب قلیلهاست، خلیل دلالتش خوب است . بنابر این این روایات ماء الحمام ظاهراً روایات خوبی است برای دلالت بحثما خیلی خوب است .
فتلخص مما ذکرناه از نظر ما اتصال ما کفایت میکند .
یک) برای خاطر این روایتها .
دوم) برای خاطر آن قانون اقل و اکثر استقلالی که به جای استصحاب گفتهاند .
ایشان میفرمایند بعضی از بزرگان گفتهاند این که آقا اگر صرف اتصال کفایت کند لازمهاش این است که یک آب دو تا حکم داشته باشد خب جوابش این است ما هم میگوییم یک آب دو تا حکم دارد، این که نشد که اجماع داریم یک آب دو تا حکم ندارد، نه، یک حوض را فرض کنید اول حوض یک مقدار خون ریختند در آن خب این شد نجس اما آن آبهای آن طرف چه؟ پاک است چون کر است، این طرف نجس است چون مضاف است آن طرف پاک است چون کر است .
بنابر این این فرمایش ایشان که بعضی از بزرگان گفتهاند که اجماع هست این که یک آب نمیتواند دو تا حکم داشته باشد پس صرف اتصال بس است به آنها میگوییم نه، یک آب میتواند دو تا حکم داشته باشد مثل ما نحن فیه، صرف اتصال آنجا را که متصل و ممتزج است میگوییم پاک است آنجا را که متصل و ممتزج نیست میگوییم نجس است .
وصلی الله علی محمد و آل محمد