درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/09/20
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه: 18
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
نسبت داده شده است به شیخ طوسی این که اگر ذرهای خون در جایی بچکد آنجا را نجس نمیکند مثلاً دماغش خون آمده عطسه میکند یک ذرهای از آن اخلاط میریزد روی دیگ غذا، فرمودهاند این مثل آنجاست که آب دماغ بریزد همان طور که آب دماغ ظرف را نجس نمیکند این ذره خون هم همین طور است .
و این دغدغهای شده برای فقهاء که مرحوم شیخ طوسی چه میخواهند بگویند؟
به یک روایت صحیح السند ظاهر الدلالهای هم مرحوم شیخ طوسی تمسک کردهاند
روایت 1 از باب 8 ابواب ماء مطلق جلد اول وسائل: صحیحه علی بن جعفر عن اخیه ابی الحسن موسی بن جعفر علیهما السلام قال سئلته عن رجل رعففا متخط فصار بعض ذلک الدم قطعا صغاراً فاصاب الاناء هل یصلح له الوضوء منه؟ فقال ان لم یکن شیئٌ یستبین فی الاناء فلا بأس و ان کان شیئاً بینا فلا تتوضأ منه، اگر یک قطرهای بوده خلط شده در آن ظرف اگر این باشد با آن وضو بگیر و اما اگر شیئ بین باشد که مرحوم شیخ طوسی معنا کردهاند یعنی مثلا خون دماغ کرده یک چکه افتاده در آن ظرف گفته این را دیگر نه، و بالاخره نسبت میدهند به ایشان که اگر ذره از خون در یک ظرفی ریخته بشود آن ظرف را نجس نمیکند . تمسکشان هم به این روایت است .
مرحوم صاحب وسائل وقتی روایت را نقل میکنند میفرمایند که این معنای روایت این جوری است این شک دارد آیا در ظرف ریخته شده یا این که پشت ظرف ریخته شده، لذا حضرت فرمودند اگر ببینی در ظرف است نمیشود اگر نه اشکال ندارد .
مرحوم آقای خویی از استادشان شیخ الشریعه که آدم ملایی بوده انصافاً هم از نظر اخلاق و معلم اخلاق و هم از نظر فقهی خیلی بالا بوده ایشان هم حرف صاحب وسائل را تایید کردهاند گفتهاند فرض کرده آنجا که میگوید رجل رعف فامتخط فصار بعض ذلک الدم قطعاً صغاراً فاصاب الاناء، نمیگوید فاصاب ماء الاناء، هل یصلح له الوضوء؟ حضرت فرمودند ان لم یکن شیئاً یستبین فی الماء طوری نیست یعنی نمیدانی در آب افتاده یا روی زمین ریخته، حضرت فرمودند اشکال ندارد و اما اگر یقین داشته باشد در آب ریخته شده خب دیگر ذره و غیر ذره ندارد ظرف را نجس کرده، که حضرت فرمودند ان لم یکن شیئاً یستبین فی الماء یعنی نمیدانی آیا در آب ریخت یا این که روی زمین ریخت، اگر این است فلابأس و اما اگر شیئاً بینا، بدانی توی آب ریخته شده فلا تتوضأ منه . این حرف مرحوم صاحب وسائل و حرف شیخ الشریعه .
اما ظاهر روایت این نیست اگر ما باشیم و فهم عرفی خب همان است که این سؤال کرد یک قطره خونی ریخت در آب فی الاناء یعنی در آب و این ذره آیا پاک است یا نه؟ حضرت فرمودند نه نجس نمیکند، نمیگوید آن خون پاک است فرق است بین این که بگوید آن خون پاک است یا بگویند منجس نیست، خیلی چیزها مثل خون نجس است اما در نماز اگر به اندازه درهم باشد معفو است لذا اگر هم حرف مرحوم شیخ طوسی را بزنیم معنایش این نمیشود که این خون نجس نیست خون نجس است حالا ولو ذره اما در این جا معفو است،
مرحوم شیخ انصاری هم همین حرف مرحوم شیخ الشریعه را فرمودهاند، ایشان عبارت وسائل را نقل نمیکنند خودشان میفرمایند این آن جاست که علم اجمالی باشد نمیداند در آب افتاده یا روی زمین؟ فین کرد و یک قطره خون از دماغش جست نمیداند در ظرف ریخت یا پشت ظرف؟ حضرت فرمودند طوری نیست ، طوری نیست چرا؟ برای این که علم اجمالی منجز نیست، یک طرفش مورد ابتلاست یک طرفش مورد ابتلاء نیست پس منجز نیست حضرت فرمودند از این ظرف وضو گرفتن طوری نیست که خیال نمیکنم حرف مرحوم شیخ انصاری با حرف مرحوم شیخ الشریعه که هر دو بگوییم حرف مرحوم صاحب وسائل، خیال نمیکنم تفاوت داشته باشد بالاخره همه اینها میگویند که روایت ندارد اصاب الدم الماء میگوید اصاب الدم الاناء یعنی نمیدانیم توی آب افتاده یا به ظرف افتاده یا روی زمین ریخته؟ نمیدانیم حضرت فرمودند طوری نیست اگر بدانی توی آب افتاده خب دیگر نجس است اما اگر ندانی توی آب افتاده یا پشت ظرف یا توی آب افتاده یا روی زمین فرمودهاند مانعی ندارد وضو بگیری به قاعده کل شیی طاهر، علم اجمالی هم منجز نیست پس اشکالی در مسئله نیست .
یک چیزی که فراموش شده بگویند این است که این روایت معارض دارد همین علی بن جعفر یک روایت معارض نقل میکند، روایت 1 از باب 8 ماء مطلق این علی بن جعفر معمولاً این جوری است که ده بیست تا روایت را یک روایت میکند سئلته سئلته سئلته و اینجا اینجور است، یک روایت صدر دارد سئلته، این روایت را خواندم، یک روایت هم ذیل دارد باز سئلته .
سئلته عن رجل رعف و هو یتوضأ فتقطر قطره فی الاناء هل یصلح له الوضوء منه؟ قال لا خب حسابی اگر حرف صاحب وسائل را نزنیم اگر حرف شیخ طوسی را نزنیم روایت دو تا سئلته دو تا روایت پهلوی هم معارض دارد خب وقتی که این روایت را سئلته عن رجل رعف وهو یتوضأ فتقطر قطره فی الاناء هل یصلح له الوضوء منه؟ قال لا بگذاریم پهلوی آن روایت که سئلته عن رجل رعف فا متخط فصار بعض الدم قطعا صغاراً فاصاب الاناء هل یصلح له الوضوء منه؟ قال ان لم یکن شیئاً یستبین فی الاناء فلا بأس، و ان کان شیئاً بینا فلا تتوضأ خب این روایت با آن روایت، آن روایت تفسیر این روایت را میکند، هر دو اصاب دارد دیگر، فتقطر قطره فی الاناء این هم مثل این است که گفت که فامتخط فصار بعض ذلک قطعا صغاراً فی الاناء آن گفت تقطر قطره این میگویند که قطعا صغاراً . یکی گفت که وضو با آن بگیر، یکی گفت نه خب میشود معارض .
صاحب وسائل میگوید بابا رفع تعارض بکن رفع تعارض آن است آن فی الاناء دارد سؤال آن جاست نمیداند افتاد توی آب یا افتاد به ظرف یا روی زمین، شیخ انصاری میگویند روی زمین، فرمودند طوری نیست علم اجمالی منجز نیست این آب پاک بود نمیدانیم الان پاک است یا نه؟ استصحاب دارد لا اقل اصاله الطهاره دارد طوری نیست و اما آنجا که بدانیم در آب افتاده گفتند نه، و این عرض من دیگر ظاهراً بهتر از فرمایش صاحب وسائل و امثال اینهاست، این روایت 2 حسابی با آن روایت اول جنگ میکند با هم معارض است وقتی معارض شد آن دارد در اناء آن دارد در ماء خب جمعش همین است که عرض میکنم دیگر یک کدام یقین دارد توی آب افتاده آن خون توی آب افتاده، گفتند نجس شد، یکی نمیداند توی آب افتاده یا نیفتاده حضرت فرمودند نجس نشده، نجس نشده برای چه؟ برای این که علم اجمالی داری آیا توی آب افتاد یا روی زمین؟ اگر روی زمین افتاده باشد محل ابتلاء نیست اگر توی آب افتاه باشد با آن آب نمیشود وضو گرفت چون که یک طرف علم اجمالی منجز نیست آن طرفش دیگر اصل جاری میشود حالا یا استصحاب یا اصاله الطهاره ،
حالا اگر عرض من را بپسندید که ما میگوییم اصلاً دو تا روایت همدیگر را تفسیر میکند و آن روایت دوم میگوید خون نجس است ولو ذرهای هم باشد در آب بیفتد آن نجس میشود آن روایت که نمیدانیم وضعش چیست؟ شک میکنیم آن روایت تفسیر میکند میگوید آنجا را میخواهد بگوید که نمیداند توی آب افتاده یا خارج ماء، وقتی نمیدانیم علم اجمالی منجز نیست اصاله الطهاره جاری است، بالاخره این جوری است که به این اندازه میشود ( اگر حرف من را قبول نکنید) حرف صاحب وسائل خیلی خوب است و این است که روایت میگوید رجل رعف فامتخط فصار بعض ذلک الدم قطعا صغاراً فاصاب الاناء، نمیگوید فاصاب ماء الاناء هل یصلح له الوضوء منه؟ فقال ان لم یکن شیئاً یستبین فی الماء اگر ندانی، یستبین فی الماء اگر ندانی در آب افتاد فلا بأس، و ان کان شیئاً بیناً یعنی بدانی توی آب افتاده فلا یتوضأ، همین طور که عرض کردم مرحوم آقای خویی از استادشان شیخ الشریعه نقل میکنند که ایشان هم میفرمودند حرف صاحب وسایل خیلی حرف خوبی است .
اما اگر حرف من را بزنید معنایش این جور میشود که این روایت با آن معارض است برای این که این میگوید فی رجل رعف وهو یتوضأ فتقطر قطره فی الاناء هل یصلح الوضوء منه ام لا؟ حضرت فرمودند لا، وقتی گفتند لا پس بنابر این دو تا با هم معارض است آن وقت این روایت اول میگوید فاصاب الاناء این روایت دوم میگوید فاصاب فی الاناء بگوییم که خب جمعش این است که آن اصاب فی الاناء فرمودند نجس است، اصاب الاناء فرمودند آب نجس نیست، خوب است دیگر، اگر عرض من را بفرمایید خوب است اگر هم عرض من نه، حرف صاحب وسائل خوب است، باز این روایت باید فرموده باشند روایت بعد هم قرینهاش است لذا فاصاب الاناء با اصاب فی الاناء با هم تفاوت دارد، این هم میگوید اصاب الاناء اگر بداند در آب افتاده نمیشود و اگر نمی داند در آب افتاده یا نه؟ طوری نیست ان لم یکن شیئاً یستبین فی الماء لابأس و ان کان شیئاً بینا یعنی میدانی آیا توی آب افتاده دیگر فلا تتوضأ .
حالا اگر کسی نپسندد حرف را و بگوید که حرف تو نه حرف صاحب وسائل و حرف شیخ الشریعه هم نه ظاهر روایت این است که اگر خونی بیفتد توی آب این آب را نجس نمیکند، میگویم خب بالاتر از این نیست که این روایت از آن ده بیست تا روایتی که میگوید آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود دیگر بالاتر از اینها که نیست لذا دیگر خیلی بالا برویم بگویید حرف صاحب وسائل نه، و معارض هم که تو گفتی نه، خب میگویم خیلی خوب بالاتر از این که نیست این روایت میگوید اگر قطرهی خونی بیفتد در آب قلیل آب قلیل را نجس نمیکند ما دو سه روز قبل هفت هشت ده تا روایت خواندیم خیلی صریح این که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود هر چه در آن روایتها گفتیم در این یک روایت هم میگوییم همه آن روایتها که خواندیم خیلی صریحتر از این بود میگفت که ولوغ کلب میدانم گفتند طوری نیست با آن وضو بگیر، گفت که دست قذرم را زدم توی آب فرمودند طوری نیست، با آن وضو بگیر، این هم میگوید یک ذره خون افتاد توی آب حضرت فرمودند طوری نیست برای این که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود آن هم همین نجس داشت اگر یادتان باشد مرحوم آخوند و مرحوم آقای کمپانی همین را میگفتند میگفتند که اگر نجس باشد به ملاقات نجس نجس میشود برای این که روایتها همه مربوط به نجس است میگفتند مربوط به قذر است و مربوط به دم است و خب این روایتها ده بیست تا روایت داشتیم که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود به ملاقات متنجس نه، به ملاقات نجس، نجس نمیشود خب از جمله روایات همین روایت که گفت که یک قطره خون افتاد توی آب فرمودند طوری نیست برای این که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود مگر تغییر رنگ و بو و امثال اینها داده بشود و ما آنجا تبعاً للقوم فرمودند آقا این روایتها معرض عنها عند الاصحاب است برای این که اینها در مرآی و منظر بوده همه این روایتها را دیدهاند به آن فتوی ندادهاند و وقتی به آن فتوی ندادهاند ما دیگر نمیتوانیم به این روایتها فتوی بدهیم چرا؟ برای این که روایت اینجوری حجت نیست .
عرض کردم اگر این اعراض اصحاب هم مثل آقای خویی که اعراض اصحاب را قبول ندارد نوبت میرسد به ترجیح دو تا روایت با هم متعارض است یک دسته روایات میگوید که آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود به قول شیخ انصاری بیش از 300 تا، علی کل حال اقلا 100 تا یک دسته از روایات هم میگوید آب قلیل به ملاقات نجس، نه متنجس آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود بیش از 10 ، 20 تا با هم تعارض میکند اول مرجح فرمودند که خذ بما اشتهر بین اصحابک، اگر شهرت روایی بگیریم 100 تا آن طرف است 20 تا این طرف است اگر شهرت فتوایی بگیریم همه فتاوی آن طرف است یک فتوای شیخ طوسی این طرف، دع الشاذ النادر فان المجمع علیه لا ریب فیه، آن که شهرت روی آن است این ریبی در آن نیست به خلاف آن روایت شاذی که شهرت روی آن نیست فیه کل الریب، اگر هم این حرف را نپسندید که دیگر حالا باید این را بپسندید اگر هم نه میگوییم خیلی خوب استشمام تقیه از این روایات زیاد است برای این که شیعه در میان سنیها زندگی میکردند آنها 1000 بودند شیعه یک، غریب، بی کس، مظلوم، آنها هم قلدر، آدم کش، حسابی، اگر میدانستند شیعه است پوست از سرش میکندند حالا این چکار کند؟ امام علیه السلام فرمودند آنها میگویند آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود تو هم بگو آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود حفظا لدمک، نحن نلقی الخلاف بینکم حفظا لدمائکم، خب اینجا همین را میگوییم .
بنابر این یک چیز دیگر را هم توجه کنید این که مرحوم شیخ طوسی در مبسوط نفرمودهاند در یکی از کتابهایشان که خیلی مورد تأیید هم نیست یک جایی فرمودهاند و اما آن کتاب که کتاب فتوایشان است ایشان فرمودهاند آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود ولو آن نجس کم باشد
آن وقت نظیر همین روایت من یک روایت دیگر هم نوشتهام که این روایتها عرض کردم 10 ، 20 تا روایت است دیگر، و آن روایت هم نظیر همین روایتی است که خواندیم آن راجع به این است که خمیر کرده مثلاً با دست نجس حالا پخته حضرت فرمودند طوری نیست برای این که آتش آن نجاست را برد مخصوصاً با این علت .
روایت 18 از باب 14 از ابواب ماء مطلق مصححه ابن ابی عمیر فی عجین عجن و خبز ثم علم ان الماء کانت فیه المیته بعد فهمید که این آبی که با این خمیر کرده یک موش افتاده توی آن و این موش مرده قال لابأس اکلت النار ما فیه فرمود آن چه میتهای که ذراتش در این آب است آتش آن را از بین برد طوری نیست خب همه این علتها همه این حرفها بر میگردد به این که اصلاً این آتش آن را برده این یعنی چه؟ همه بر میگردد به این که یک چیزی میخواهند یاد شیعه بدهند و شیعه خیلی گرفتگی نکند برای این که مورد اذیت واقع نشوند .
فتخلص مما ذکرناه این که روایاتی که میگوید آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود زیاد است از جمله روایات این روایتی است که از علی بن جعفر است خواندیم که میگویند شیخ طوسی به آن فتوی داده با این حرفهایی که زدیم این روایت مصححه ابن ابی عمیر است که یک علت است که به شأن امام نمیخورد برایش آورده شده همه اینها دلیل بر این است که این روایاتی که وارد شده که آب قلیل به ملاقات نجس نجس نمیشود اینها همه بوی تقیه میدهد و وقتی که بوی تقیه داد دیگر حجت نیست و آن 100 تا روایت به بالا که میگوید آب قلیل به ملاقات نجس نجس میشود آنها من جمله الماء اذا بلغ قدر کر لا ینجسه شیئ و اذا لم یبلغ قدر کر ینجسه شیئ قدر متیقن شیی عین نجاست است دیگر بحثی در اینجا نداریم .
بحث فوقالعاده مشکل که انشاء الله از روز شنبه اما مطالعه دارد خیلی بحث کرّ ، در این که اب کر به ملاقات نجس نجس نمیشود یک امر مسلم در فقه ماست و این مربوط به شیعه هم هست مربوط به سنی نیست و الماء اذا بلغ قدر کر لاینجسه شیئ و مفهومش هم این است که اذا لم یبلغ قدر کر ینجسه شیئ حالا شیئ را بگوییم قدر متیقن یعنی عین نجاست، پس آب اگر کر باشد به ملاقات نجس نجس نمیشود، این یک ضرورت در فقه شیعه و بیش از 100 تا روایت روی آن و این جمله الماء اذا بلغ قدر کر لا ینجس شیئ را من همین چند روزه یک برسی میکردم میدیدم که تواتر اجمالی یعنی هفت هشت تا روایت به همین صورت حالا اگر تواتر لفظی و معنوی نگوییم تواتر اجمالی قطع انسان پیدا میکند یکی از این روایتها از ائمه طاهرین علیهم السلام صادر شده، کسی هم در این باره حرف ندارد .
حرفی که هست این است کر چیست؟ چه مقدار آب را کر میگویند پنج شش تا قول در مسئله هست .
حالا یکی از نظر وزن است که در روایات داریم یک وزن خاصی برای این کر تعیین کردهاند که حالا در رسالههای عملیه هم آن رطل را خرد کردهاند و گفتهاند مثلا 64 من شاه یا 128 من تبریز یک کر است ما در این باره دو تا روایت داریم هر دو متعارض است یکی گفته کر 1200 رطل است یک دلیل گفته 600 رطل، هر دو روایتها صحیح السند ظاهر الدلاله و فقهاء حمل کردهاند به این که آنجا گفته 1200 رطل یعنی رطل عراقی، آنجا که گفته 600 رطل یعنی رطل مکی برای این که رطل مکی دو برابر رطل عراقی است پس آن که گفته 600 تا آن که گفته 1200 تا با هم منافات ندارد .
جمع خوبی است اما تبرعی است . به چه دلیل؟ به چه دلیل بگوییم که مراد از آن 600 تا یعنی 1200 یا مراد آن 1200 تا یعنی 600 تا و یک وجه عرفی برای این جمع نشد پیدا بکنیم نمیشود پیدا بکنیم اگر شما روز شنبه این دو تا روایت را بتوانید جمع کنید یک استفاده خوبی به من دادهاید مطالعه کنید بتوانید روایت هم بیش از دو تا نداریم راجع به وزن همین دو تا روایت است ببینید میشود جمع بین این دو روایت کرد یا نه؟
وصلی الله علی محمد و آل محمد