درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/10/29
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه: 34
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
یکی از فضلای جلسه این روایت شیخ طوسی را ذیلش را هم آوردهاند و به من اعتراض کردهاند که چرا صدرش را گفتی و ذیلش را نگفتی؟ اگر یادتان باشد من رد صاحب جواهر که میفرمودند غساله مطلقا پاک است ادعای اجماع کردند و فرمودند که قدماء همه گفتهاند پاک است .
به صاحب جواهر عرض کردیم که در میان قدماء مسئله تعرضی ندارد متعرض مسئله نشدهاند و شیخ طوسی متعرض شده و میفرماید که نجس است و عبارت مبسوط را خواندم. الا این که این عبارت یک ذیل دارد که این بر نفع بحث دیروز ماست که دیروز میگفتیم که غساله آن که نجاست میبرد نجس است اما آن که متعقب به طهارت است پاک است و ما دلیل آوردیم یکی این که روایات ما همه مربوط به ملاقات آب قلیل با عین نجس است پس آن جاها را میگیرد که عین نجاست را آب غساله ببرد و دیگر متعرض نیست آن جاکه عین نجاست را نبرد و دلیل دوم ما این بود که دلیل عقلی بود میگفتیم مثلاً لباس را آب بکشید خب دفعه اول که عین نجاست را میبرد غسالهاش نجس است اما دفعه دوم اگر بخواهید بگویید نجس است یک چیزی جلو میآید که انسان نمیتواند ملتزم به آن بشود و آن این است که این لباس را که فشارش میدهیم اگر غسالهاش نجس باشد بعد از فشار آبهای باقی مانده در این لباس به اجماع پاک است آن وقت لازم میآید این آب یک مقدارش نجس باشد یک مقدارش پاک باشد و ما میگفتیم این نمیشود، این عرفیت ندارد عقلیت هم ندارد مگر این که راستی یک دلیل فوقالعاده مهمی بیاید به ما بگوید که عقلیت را بگذار کنار و این است که من میگویم و این چنین دلیلی نداشتیم لذا دیروز بحث ما رسید به این جا که غساله اگر رفع نجاست بکند نجس است دلیلش هم میگفتیم برای این که نجاست در این آب است حالا دیده نمیشود بالاخره نجاست بوده این نجاست را برده حالا مستهلک است و اما اگر متعقب به طهارت باشد این پاک است برای این که اولاً دلیل نداریم بعد هم این امر عقلی است اگر این لباس که میشوییم اگر نجس است هر دوباید بگوییم نجس است اگر پاک است هر دو را باید بگوییم پاک است و این که بگوییم این آب باقی ماندهها در لباس پاک است اما آن چیزهایی که از آن بیرون رفت نجس است معنایش این است که یک آب دو تا حکم دارد به اعتبار ظرف به اعتبار این که آب در طشت ریخته شده نجس است به اعتبار این که در لباس است پاک است و نمیشود گفت دیگر،
مرحوم شیخ طوسی همین را فرمودهاند و خیلی عالی است حالا عبارت یک قدری نارساست ولی عالی است لذا این فاضل مکرم عبارت شیخ طوسی را آوردهاند از ایشان تشکر میکنم و گفتهاند شما صدر را خواندید ذیل را نخواندید چرا ذیل را نخواندی؟ حالا عبارتی که ایشان از مبسوط نوشتهاند بخوانم
مبسوط جلد اول صفحه 192 عبارت این است الماء الذی یزال به النجاسه نجس چرا؟ فانه ماء قلیل خالطه بنجاسه همان که ما گفتیم که رد مرحوم صاحب جواهر که فرمودند قدماء میگویند پاک است ایشان میگویند نجس است علت نجاستش هم همین است که عین نجاست در این آب الان هست نجس است لانه ماء قلیل خالطه بنجاسه فهمیده میشود اجماع در مسئله هست نتوانستند کسی که قائل به طهارت است پیدا بکنند رفتند توی عامه که میگویند شافعی این طور میگوید اذالم یغلب علی احد اوصافه تا تغییر به آب مضاف نشود بدلاله این جا مرادم است بدلاله ان مابقی من الثوب جزء منه و هو طاهر بالاجماع فمن فصل عنه فهو مثله، این ذیل عبارت است که من نخوانده بودم ایشان نوشتهاند، در این فرمایش مرحوم شیخ طوسی دلیل بر حرف دیروز است و هر دو دلیل عقلی را هم شیخ طوسی آوردهاند اما آن که رفع نجاست میکند نجس است چون نجس در آن است خالطه با لنجاسه اما آن که خالطه بالنجاسه نیست متعقب به طهارت است این پاک است برای این که معنا ندارد ما بگوییم یک آب نصفش نجس است نصفش پاک است دیروز میگفتم آب را بریز روی دست حالا رفت توی طشت آن متعقب به طهارت بگویید تریهای روی دست پاک است و آبها نجس است یا به قول شیخ طوسی که مثال عالی میزنند دیروز هم من مثال میزدم پارچه را مثلاً قبا بولی است نشستند با آب قلیل البته نه با آب کر، آن را فشار دادید دفعه اول نجس است چرا نجس است خالطه بالنجاسه اما دفعه دوم شستید خب پاک میشود دیگر، فشار میخواهید چون لباس است فشارش بدهید این لباس میشود پاک ، آن وقت اگر گفتید آبها که ریخت توی طشت پاک است هیچ، همین است که ما میگوییم اگر گفتید نجس است لازمهاش این است هر چه فشار بدهیم همهاش که بیرون نمیآید و فشار این قدر هم که لازم نیست فشار فی الجمله لازم است دیگر، آبهای توی لباس پاک باشد آبهای توی طشت نجس باشد این نمیشود، اگر بخواهید هر دو نجس است به قول شیخ طوسی اجماع داریم که آن آبها که باقی مانده توی لباس پاک است، اگر بخواهید بگویید هردو پاک است خب همین حرفی است که ما میزنیم اگر بخواهید بگویید آب توی طشت نجس است و آب در لباس پاک است لازمهاش این است که ما بگوییم یک آب دو تا حکم دارد آنها که توی طشت ریخته نجس است آنها که توی لباس است پاک است عبارت را ببینید،
میفرمایند که بدلاله ان مابقی فی الثوب جزء منه یعنی جزء از این غساله است و هو طاهر بالاجماع وقتی که فشارش دادیم آبها رفت توی طشت دیگر آن لباس به اجماع مسلم پاک است و من فصل منه فهو مثله، آن هم که از آن بیرون رفته آن هم مثل همان است آن را اجماع داریم پاک است این را هم باید بگوییم پاک است بعد میگویند و هذا اقوی و الاول احوط.
بنابر این این جور که عبارت شیخ طوسی را معنا کردم دیگر خواهناخواه این جور میشود که مرحوم شیخ طوسی هم از افرادی است که میفرمایند غساله که رفع نجاست کند نجس است غساله که متعقب به طهارت باشد پاک است هر دو را هم مرحوم شیخ طوسی دلیل عقلی آوردهاند گفتهاند اما آن نجس است چون که خالطه النجاسه اما آن پاک است برای این که آب دو تا حکم نمیشود داشته باشد اگر آبهای توی لباس پاک است آبهایی هم که از آن جدا شده باید پاک باشد
علی کل حال من خیال میکنم شیخ طوسی هم همین را فرمودهاندحالا بفرمایند یا نفرمایند دیگر بحث این طور شد که دلیل ما هم همین دلیل شیخ طوسی است که غساله نجاست یعنی ماء قلیل، چیزی را بخواهیم رفع بکنیم نجاستی را رفع بکنیم با آب قلیل این جوری است که آن که نجاست بر است ازاله نجاست میکند نجس است برای این که نجس در آن هست و اما آن که متعقب به طهارت است پاک است برای این که نجس در آن نیست و عقلا هم معنا ندارد یک آب دو تا حکم داشته باشد،
امروز بنا شد که راجع به نجاسات صحبت بکنیم البته میدانید که مرحوم صاحب عروه این نجاسات را بعد از میاه آورده اول حکم آبها بعد هم احکام نجاسات ولی مرحوم صاحب شرایع ایشان نجاسات را الرکن الرابع فی النجاسات آورده، از یک بزرگی پرسیده بودند این شیخیها که میگویند الرکن الرابع، این رکن رابع کیست؟ گفته بودند من نمیدانم او چه میگویداما میدانم که مرحوم محقق در شرایع میفرماید الرکن الرابع فی النجاسات لذا مرحوم محقق بردهاند آخر اما چون که بنا شد روی عروه مباحثه بکنیم اما جزئیاتش را مباحثه نکنیم الحمدالله احکام میاه تمام شد خوب هم شد الحمدالله .
حالا احکام نجاسات
اول و دوم گفتهاند بول و غایط از هر حیوانی که حرام گوشت باشد اما خون جهنده داشته باشد مالا یؤکل لحمه و له دم سائل،
مسئله اجماعی است بلکه گفتهاند ضرورت در اسلام است که عامه هم قائل هستند به این که بول و غایط انسان و هرچه مثل انسان است یعنی مأکول اللحم نیست و خون جهنده هم دارد این بول و غایط نجس است روایات فراوانی در مسئله داریم الا این که نمیدانم چه شده این را باز توجه کنید که روایت صحیح السند عبدالله بن سنان میفرماید که اغسل ثوبک من بول مالا یؤکل لحمه از بول مالا یؤکل لحمه اگر به لباست آمد لباس را آب بکش، و ما هم بخواهیم بگوییم لباس را آب بکش پاک است یعنی پاک است اما خوب نظیفش بکنی این ظهور را عرف مسلم این حرف را نمیفهمد و اغسل ثوبک من بول مالایؤکل لحمه یعنی نجس است این خوب است الا این که گفتهاند که غایط را ندارد روایت را گفتهاند اصلاً در روایات ما نجاست مدفوع از انسان چه غیر انسان ندارد و گفتهاند فقط اجماع در مسئله ضرورت در دین شیعه بلکه ضرورت اسلام است همینطور که بول نجس است مدفوع هم نجس است حالا از گربه باشد یا از موش باشد، از انسان باشد یا هرکس الا این که یک دو تا روایت من پیدا کردهام این دو تا روایت میگوید هم بول نجس است هم غایط نجس است لذا این روایتها را بخوانم ببینید روایتها دلالت دارد یا نه؟ صحیحه عبدالله ابن سنان روایت 2 و 3 از باب 8 از ابواب نجاسات قال ابوعبدالله علیه السلام اغسل ثوبک من بول کل مالا یؤکل لحمه دلالت خیلی دلالت خوبی است که هر حیوان غیر ماکول اللحم این بولش نجس است حالا تا برسیم که بحث فردای ما راجع به پرندهها که ما میگوییم پرندهها ولو غیر ماکول اللحم باشد اینها مدفوعشان پاک است و مشهور در میان اصحاب گفتهاند نجس است تمسک به همین کردهاند گفتهاند اغسل ثوبک من بول کل مالا یؤکل لحمه هم پرنده را میگیرد هم غیر پرنده را، حالا این بحث فردای ماست که میگوییم پاک است مرحوم سید در عروه هم میگویند پاک است اما مشهور در میان اصحاب میگویند نجس است حالا اشکالی که شده گفتهاند اغسل ثوبک من بول کل مالا یؤکل الحمه مدفوع در آن نیست آن وقت مثلا مثل مرحوم همدانی افتادهاند توی درد سر گفتهاند که آخر هر که بول کرد مدفوع هم دارد غالباً این جوری است که آن که پاک است آن هم پاک است .
مشهور در میان اصحاب این حرف مرحوم محقق همدانی را نگفتهاند یاگفتهاند تایید کردهاند آنچه گفتهاند این است که بولش را از این استفاده میکنید و مدفوعش را از ضرورت، اجماع در اسلام، ولو دلیل نداریم اما ضرورت داریم همین جور که بول مالا یؤکل لحمه نجس است غایط مالا یؤکل لحمه هم نجس است اما اگر بگردید بیش از اینها پیدا میکنید همین طور که بول نجس است مدفوع را هم میگوید نجس است حالا من دو تا روایت نوشتهام که علاوه بر این که بول نجس است و این روایت دلالت دارد باز هم روایتها داریم که میگوید نجس است .
روایت 2 از باب 8 از ابواب نجاسات صحیحه علی بن جعفر عن افیه موسی بن جعفر علیهم السلام روایت صحیح السند است سندش هم خیلی خوب است عن الدقیق یقع فیه خرء الفار این زیاد هم پیدا میشود مرتب هم سؤال میکنند که نان پختیم توی خمیر فضله موش پیدا شد یا مثلا توی گندمها فضله موش پیدا شد چه بکنیم؟ یا خیلی سؤال میکنند زیاد هم اتفاق افتاده که برنج را پختیم بعد از پختن فضله موش پیدا شد یا مثلا فقهاء فتوی میدهند میگویند اگر در بشقاب تو در مهمانیها فضله موش پیدا شد تو دیگر نخور اما به کسی هم لازم نیست بگویی و مسلم نجس است دیگر حالا برای آن ضرورت این روایت دلالت خوب دارد من الدقیق یقع فیه خرء الفار یعنی موش هل یصلح اکله اذا عجن مع الدقیق؟ نان پختهاند یا خمیر قال اذا لم یعرفه فلابأس و اذا عرفه فلیطرحه من الدقیق، اگر ندانی هیچ، و این خیلی چیز خوبی هم هست برای این که این فضله موش خیلی شباهت دارد به بعضی از آشغالها و زیاد دیده شده که مثلا یک چیزی نظیر فضله موش به همان سفتی و همان جور و شک میکند این فضله موش است یا آشغال است خب در اینجا چه؟ هیچ، نمیدانیم آیا این غذا نجس است یا نه؟ نمیدانیم این فضله موش است یا نه؟ نه، و این زیاد اتفاق میافتد و میتواند هم غذا پاک است هم نان را درست بکند به این که نمیدانیم آیا فضله موش است یا نه و اما اگر بدانیم چه؟ خب نجس است حالا ولو این که 1000 من برنج پخته باشند یا 100 من نان پخته باشند است همهاش نجس است حضرت فرمودند اگر نمیداند هیچ، اما اگر میدانی حتماً همهاش را باید بریزی دور، دلالت خیلی خوب است و همان جور که آن گفت اغسل گفتیم ظهور دارد در نجاست، لاتأکله هم همین طور است، دیگر لاتأکل همهاش را بریز دور خب یعنی نجس است بریز دور، اما همهاش پاک است بریز دور این را دیگر عرف نمیپسندد .
حالا همین جور که اغسل را گفتیم که ظهور در نجاست دارد و همه گفتهاند اطرح هم ظهور در نجاست دارد الا این که این فقهاء خیلی که فرمودهاند دلیل نداریم برای مدفوع این دلیل که فضله مالا یؤکل لحمه من الفاره و غیر فاره نجس است دلالتش خوب است دیگر،
روایت 3 از باب نجاسات صحیحه علی بن جعفر است آن صحیحه علی بن جعفر بود که در روایت 8 بود این در روایت 37 سئلته عن الفاره والدجاجه و الحمام و اشباهها تطأ العذره تم تطأ الثوب ایغسل؟ این یغسل در این جا به معنا همان نجاست دیگر آیا این نجاست را من بشویم یا نه؟ قال ان کان استبان من اثره شیی فاغسله والا فلا بأس اگر این به منقارش مثلاً به پاهایش نجاست مبان است خب این نجس است و اما اگر نه چون که به زوال عین ( بعد میآییم در بارهاش صحبت میکنیم معلوم هم هست ضرورت است ) منقارش پاک میشود به زوال عین پاهایش پاک میشود حضرت فرمودند اگر نجاست است خب نجاست به ثوب آمده نجس است و اما اگر نه پاک است، خب این هم راجع به عذره انسان که حالا این عزره انسان اعم هم هست عذره ولی حالا بگویید عذره انسان لذا همین جور که اغسل ثوبک من بول ما لایؤکل لحمه این هم میگوید اغسل ثوبک من عذره ما لایؤکل لحمه، حالا یا اجماعی که قوم فرمودهاند یا عرضی که ما میکنیم و این که بول و غایط از هر حیوان غیر مأکول اللحم نجس است .
مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه میفرمایند که فرقی هم نیست بین این که این مالایؤکل باشد بالذات یا مالایؤکل باشد بالعرض که مالایؤکل بالعرض را سه چیز فرمودهاند یکی حیوانی که نجاست خوار باشد یکی هم حیوانی که موطوئه باشد یکی هم حیوانی که از شیر سگ یا شیر خوک، شیر نجس العین بخورد به اندازهای که در بدن گوشت روییده بشود استخوان سفت بشود به این سه قسم گفتهاند که مثل مالایؤکل لحمه است آن وقت میفرمایند حالا که مالایؤکل لحمه است نجس هم هست یعنی مشهور در میان اصحاب این است که اگر مثلا العیاذ بالله با یک گوسفند وطی کردند این گوسفند علاوه بر این که مالایؤکل لحمه است نجس هم هست اما نجاستش بالذات نیست برای خاطر آن وطی است که با آن شده البته بعد میآییم مسئلهاش را متعرض میشویم در عرق جلال که یکی از نجاسات دوازهگانه است آنجا مسئله را متعرض شدهاند اما اینجا به طور فشرده مرحوم سید فرمودهاند که این مالایؤکل لحمه که مدفوعش نجس است فرق نمیکند که ذاتی باشد یا عرضی باشد حالا در این باره بعد صحبت میکنیم اما دو سه تا روایت هست این روایتها را من بخوانم ببینیم که دلالتش چقدر خوب است؟
روایت 6 از باب اسئار جلد اول وسائل که در صحیحه هشام بن سالم عن ابی عبدالله علیه السلام فرمودند لاتأکلوا لحوم الجلاله اگر نجاست خوار شد نمیشود گوشتش را خورد اختلاف است که آیا نمیشود خورد این نجس است؟ مشهور گفتهاند، یا این که این مثل مثلاً شیر میماند مثل گربه میماند مثل گربه میشود و همینطور که گربه مالا یؤکل است اما پاک است اگر ذبحش شرعی بشود این هم این جور است مشهور گفتهاند نجس است غیر مشهور گفتهاند فقط عرقش نجس است که بعد صحبت میکنیم اما خودش پاک است.
مرحوم سید اینجا نجس است یا پاک؟ متعرض نمیشوند اما راجع به بول و غایطش متعرض میشوند و میگویند بول و غایطش نجس است .
حالا لاتأکلوا لحوم الجلال یا نجس العین باشد یا مثل مثلا سباع مثل پلنگ و گرگ غیر مأکول اللحم باشد لذا کل مالا یؤکل لحمه این بول و غایط نجس است نجاست ذاتی باشد یا عرضی باشد .
باز روایت روایت 3 از باب 30 از ابواب اطعمه محرمه جلد 16 وسائل صحیحه مسمع عن ابی عبدالله علیه السلام ان امیرالمومنین علیه السلام سئله عن البهیمه التی تنکح گوسفندی گاوی موطوئه واقع شده فقال حرام لحمها و کذلک لبنها حالا باز همین اختلاف است که آیا خودش نجس العین است یا نه؟ اما در این که این گوشت و شیر و اگر مرغ است تخممرغ و اینها را نمیشود خورد این دیگر مسلم است و این دو تا روایت هم روایات صحیح السند ظاهر الدلاله مالا یؤکل است حالا که مالا یأکل شد پس بول و غایط آن نجس است حالا ولو مرغ است فضله آن نجس است لذا این فرمایش مرحوم سید که میفرمایند که لا فرق بین این که این مالا یؤکل ذاتی باشد مثل گربه و شیر و پلنگ و اینهایا عرضی باشد مثل جلاله و موطوئه و آن گوسفندی که شیر خورده باشد یا غیر گوسفند به اندازهای که گوشت روییده باشد استخوان سفت شده باشد.
خب این اصل مسئله پس اصل مسئله این شد بول و غایط از حیوانی که مأکول اللحم نیست این بول و غایطش نجس است به ضرورت اسلام نجس است با این سه تا روایتی هم که ما خواندیم با دلیل یعنی باروایت مالا یؤکل لحمه مدفوع آن نجس است.
مسائل فراوان ارزندهای بر این مسئله بار است
مسئله اول راجع به همین پرندههاست پرندهها یک دفعه مأکول اللحم است آن که هیچ سابقاً صحبت کردند و حرف نداریم مثل گنجشگ و کبوتر و امثال اینها، اما یک دفعه که زیاد هم الان یک مسئله فوقالعاده مبتلا به است و استاد بزرگوار ما آقای بروجردی که میفرمودند نجس است راستی دردسر عجیبی برای مردم مخصوصاً توی مساجد کلاغها میآیند آن جا فضله میکنند حالا بر همه واجب است این فضلهها را ولو روی تیر باشد طبقه دوم و سوم باشد باید اینها را رفع بکنند یا توی خانه زیاد اتفاق میافتد مخصوصاً اینها نانجیب هم هستند اگر انسان بنشیند زیر درختی اینها مقید هستند بلد هستند نشانه بگیرند میآیند فضله میکنند روی سر انسان این پاک است یا نجس؟ مشهور در میان اصحاب فرمودهاند نجس است.
در مقابل قول مشهور مرحوم شیخ در مبسوط مرحوم صدوق در مقنع و بسیاری از متأخرین از جمله مرحوم سید در عروه میگویند پاک است.
حالا مشهور همین روایتی که خواندیم دلیلشان همین است اغسل ثوبک من کل مالا یؤکل لحمه من بول مالا یؤکل لحمه، گفتند این خب این روایت.
اشکال مهمی که هست این است که پرندهها که بول ندارند مرحوم آقای خویی میخواهند بول برای آنها درست بکنند میگویند این که فضله میکند و آخرش شل است این بول است ولی مشکل است انسان بگوید دیگر ، علی کل حال این اشکال مهمی است که اغسل ثوبک من بول مالا یؤکل لحمه این که بول ندارد فقط خفاش است که بول دارد آن هم یک بحث جداگانهای دارد بعد میآییم بحث جداگانهاش را میکنیم که خفاش را میگویند بول دارد آن هم میآید روی سر انسان بعضی اوقات یا فضله میکند یا بول میکند.
گفتهاند که خب بول ندارد اما شما با اجماع درست کردید که هر چه بولش نجس است غایطش هم نجس است پس بنابراین مالا یؤکل لحمه بولش نجس است روایت داریم غایطش هم نجس است بالاجماع این را هم نمیشود گفت برای این که اجماع این را میگفت میگفت که بول مالایؤکل لحمه ، فرض کرده بود بول داشت مثل گربه که بول دارد آن وقت اجماع داریم که غایطش هم همینطور است که ما دو تا روایت آوردیم گفتیم علاوه بر این که اجماع هست این روایتها هم دلالت میکند بر این که مالایؤکل لحمه هم بولش نجس است هم مدفوعش نجس است لذا اجماع آن جا را بخواهیم بیاوریم این جا انصافاً نمیشود برای این که اصلاً سالبه به انتفاء موضوع است اصلاً پرندهها هیچ کدام بول ندارند بنابر این این روایت اغسل ثوبک من بول لایؤکل لحمه بخواهیم تمسک به عام بکنیم نمیشود . حالا یک روایت صحیح السند ظاهر الدلاله داریم که مرحوم شیخ طوسی آن روایت را آوردهاند انشاء الله فردا بخوانیم .
وصلی الله علی محمد و آل محمد