درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/11/07
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه: 40
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
دیروز عرض کردم که مشهور در میان اصحاب این است که پنیر مایه هم خودش هم جلدش پاک است و اگر با آن پنیر درست کردند اشکال ندارد اما اختلاف عجیبی از نظر فتوی این که این پنیر مایه چیست؟ و هر کسی چیزی گفته است لذا اگر مطالعه کرده باشید در این پنیر مایه که انفحه اسمش را میگذارند از نظر عرب معلوم نیست چیست آیا این انفحه خود پنیر مایه است ؟آیا جلدش است ؟ آیا هر دو است ؟ آیا مثل ظرف و مظروف است در دل این بزغاله ؟ یا این که نه به رگها بسته شده است ؟ و هر کس چیزی گفته است.
توجه به این داشته باشید که پنیرمایه وقتی شیردان همین شیردانی که در سیراب است آن در بزغاله اگر غذا نخورده باشد آن وقت گاهی برای همین پنیر مایه او را میکشند دیگر مذبوح میشود و حلال میشود و پنیر مایهاش را در میاورند گاهی هم آن بزغاله میمیرد آن وقت دیگر آن میتهاش به درد نمیخورد به جز پنیر مایهاش پنیر مایهاش را در میاورند و این جا مراد ماست و الا اگر سرش را ببرند و مذکی باشد که خب معلوم است همان که سیراب و جگر و امثال اینها پاک و مذکی و قابل اکل است آن پنیر مایه هم پاک است و در پنیر گذاشتن اشکال ندارد .
این اختلافها موجب شده که مثلاً مثل صاحب جواهر بفرماید که این یک امر تعبدی است و ما روایت داریم تمسک به آن روایت میکنیم و آن روایت میگوید پاک است ، بعد از صاحب جواهر هم تقریباً اگر مطالعه کرده باشید همین جورها جلو آمدهاند لذا مثلاً تمسک کردهاند روایت زیاد است تمسک کردهاند به این روایت 2 از ابواب نجاسات روایت صحیحه است صحیحه حسین بن زراره کنت عند ابی یسئل عن ابی عبدالله علیه السلام عن اللبن من المیته والبیضه من المیت وانفحه المیته فقال کل هذا ذکی گفتند که ما چکار داریم که انفحه چیست ؟ هر چه میخواهد باشد این روایت میگوید پاک است همین جور که شیر در پستان که بعد صحبت میکنیم روی آن که پاک است همین جور که تخم مرغ در شکم مرغ پاک است ولو مرده همین جور هم میگوید انفحه پاک است ولو بزغاله مرده، بزغاله مرده شیردانش را از دلش بیرون میآورند فرمودند پاک است خب این حرف خوبی است که نمیتوانند درستش بکنند که حقیقت این انفحه چیست؟ این پنیر دان چیست؟ و آیا آن پنیر دان را میگویند پاک است ؟ یا مثلاً آن جلد را میگویند پاک است ؟ پنیردان دیگر آن خونی است که جمع میشود یا یک نحو شیری است که در ان جمع میشود و بالاخره پنیردان میشود میگوید ما کاری به اینها نداریم هرچه میخواهد باشد آیا ظرف و مظروف است ؟ مثل تخم مرغ ظرف و مظروف است دیگر، بند به شکم مرغ که نیست آن مرغ دلش ظرف است این تخم مرغ هم مظروفش است و همین جور که تخم مرغ را فرمودند که اشکال ندارد این انفحه را هم گفتهاند اشکال ندارد حالا میخواهد مثل تخم مرغ باشد میخواهد هم نه مثل جگر باشد همین طور که جگر بند به بزغاله است عروق دارد این هم همین جورها میخواهد آن باشد میخواهد آن و آن که ما میخواهیم این است که از این پنیر مایه بتواند از پنیر مایه که از میت گرفته شده یعنی جلد که فاره اسمش را میگذارند این جلد هرچه میخواهد باشد ما پنیر مایه را از این جلد در بیاوریم توی شیر بگذاریم پنیر بشود بخوریم حالا هرچه میخواهد باشد روایت هم فراوان منجمله این روایت که گفتم دلالتش خیلی خوب است.
مشهور در میان اصحاب این جور جلو آمدهاند و گفتهاند یک تعبد است و آن تعبد به ما میگوید این پاک است حالا میخواهد میته باشد میخواهد نباشد همین جور که موی میت را گفتهاندپاک است، استخوان ، دیگر استخوان اصلاً انسان متوقف بر استخوان یا هر حیوانی متوقف بر استخوانهایش است خب همه این استخوانهای میت را گفتهاند پاک است و همین جور که آن جاست ، این جا هم این طور میگوییم ، حرف تمام است خوب است یعنی نتوانستهاند به جائی برسند به نحو تعبد مسئله را تمام کردهاند، لذا موضوع انفحه است، شیردان چیست؟ هرچه میخواهد باشد این شیردان هرچه میخواهد باشد حکم انفحه آمده حالا این انفحه که با آن پنیر درست میکنند اما واقع و حکمش چه؟ هرچه میخواهد باشد ، موضوع مجمل که نیست، موضوع مجمل غیر از این جاهاست و الا حقایق عالم را احدی نمی داند کسی که اتم شکسته حالا میتواند بگوید واقع پروتون یا الکترون چیست ؟ ما خودمان با چشممان میبینیم اما حقیقت چشم چیست؟ احدی نه دانسته و نمیداند و نخواهد دانست الا خدا و کسانی که علمشان مربوط به خداست .
الا این که دیروز عرض کردم یک روایت صحیح السند ظاهر الدلاله میگوید انفحه مثل تخم مرغ است و بند به جایی نیست بلکه آن بزغاله ظرف برای آن است مثل تخم مرغ که در شکم مرغ مرده ظرف و مظروف است این هم میگوید این ظرف و مظروف است خود همان جلد با آن چه در آن است که آن پنیر مایه است امام علیه السلام میفرماید این مثل تخم مرغ است ، دیروز گفتم نمیدانم که چه شده بزرگان صاحب جواهر و دیگران تمسک به این روایت نکردهاند ؟، حالا روایت را ببینید روایت صحیح السند و ظاهر الدلاله . روایت 1 از باب 33 از ابواب اطعمه محرمه جلد 16 وسائل صحیحه ابی حمزه ثمالی عن ابی جعفر علیه السلام حدیث خیلی مفصل است و اینها یکی از کارهای زشتی که میکردند این بود که جلسه میگرفتند برای این که ائمه طاهرین علیهم السلام را مجاب کنند و بخندند و مسخره کنند و بعد هم پخش کنند این که اینها سواد ندارند این از کارهای زشت بنی العباس بود و در یک جلسهای که توطئه کرده بودند قبلاً توطئه کرده بودند یک عدهای را از بزرگان اشرافیها جمع کرده بودند فقیه و مفسر نمره اولشان هم قتاده به این هم قبلاً گفته بودند یک مسائل بغرنجی درست بکن از امام باقر علیه السلام بپرس راجع به امام صادق علیه السلام هم دارد ، عرض میکنم اصلاً یکی از رسمهای زشتشان نامردیشان همین بود که گفت یک مسائل درست کن از امام باقر علیه السلام این مسائل بغرنج را بپرس ما هم تبسم میکنیم طرفداری از تو میکنیم تا ایشان هو بشوند قتاده هم این طور که خودش گفته 40 تا مسئله مشکل غامض این تهیه کرده بود بنا هم این بود که وقتی امام باقر علیه السلام وارد شدند هیچ کس جلوی پای ایشان بلند نشود و آقا دم در بنشیند ظاهراً خیال میکنم شاید هم نه آن ابهت آقا کار کرد ولایت تکوینی شاید کردند تصرف تکوینی ، آقا تا وارد شدند جلسه بلند شد و منجمله خود آن نامرد خلیفه وقت غاصب آمد جلو و صورت آقا را بوسید و با یک وضعی برد پهلوی خودش نشاند این قتاده را هم ابهت آقا گرفته بود حسابی، آقا جلسه را سکوتش را شکستند گفتند برای چه این جا آمدهاید ؟ جلسه برای چیست ؟ گفتند یک مسائلی داریم مسائل فقهی مسائل کلامی آمدهایم از شما بپرسیم رو کردند به قتاده گفتند چه میگویی؟ این جا مرادم است این نتوانست حرف بزند، این به یادش آمد گفت که پنیر چطور است خوردنش؟ گفتند خب طوری نیست بعد گفتند همه مسائلت همین است؟ گفت که یا بن رسول الله 40 تا مسئله تهیه کرده بودم همه یادم رفت ابهت شما مرا فرا گرفت و همهاش یادم رفت حضرت فرمودند میدانی کجا نشستهای؟ فی بیوت اذن الله ان ترفع و یذکر فیها اسمه بالغدو و الاصال رجال لا تلهیهم تجاره و لا بیع عن ذکرالله، این جا نشستهای، قتاده تصدیق کرد گفت یابن رسول الله به خدا قسم این فی بیوت خانههای خشت و گلی نیست اینها ابدان مطهر اهل بیت هستند که لاتلهیهم تجاره و لابیع عن ذکرالله، این روایت این حدیث اول و آخر و امثال اینها را کار ندارم آن چه کار داریم این جاست که گفت پنیر خوردن چه جور است ؟ حضرت گفتند طوری است گفت آخر پنیر مایه میته در آن گذاشته میشود عن ابی جعفر علیه السلام فی حدیث ان قتاده قال له اخبرنی عن الجبن فقال لا بأس به فقال انه ربما جعلت فیه انفحه المیته فقال لیس به بأس ، این جا حالا مرادم است ان انفحه لیس لها عروق و لا فیها دم و لا لها عظم انما تخرج من بین فرث و دم و انما الا نفحه بمنزله دجاجه میته اخرجت منها البیضه فرمودند این انفحه مثل تخم مرغ است که از شکم مرده بیرون میآید همان که حلال است و خوردنش اشکال ندارد این انفحه هم این جور است خب این نص در این است که ظرف و مظروف را هر دو را میگویند یعنی امام علیه السلام فرمودند انفحه آن جلد که پنیر مایه در آن است فرمودند این انفحه این مثل تخم مرغ است بند به میته نیست که شما بگویید که جزء میته است و نجس است بلکه ظرف و مظروف است و پاک است، آن وقت حتی دو سه روز قبل اگر یادتان باشد میگفتند که ملاقات چیزی با نجس در باطن آن منجس نیست این انفحه هم خب در دل مرده است اما در باطن است و چون در باطن است نجس نیست و آن جا که در باطن مثل همان مثالی که میزدیم میگفتیم که مثلاً سوزن را فرو میکند در رگ وقتی میآورد بیرون چیزی روی این سوزن نیست گفتیم پاک است برای این که خون در باطن منجس نیست که من عرض میکردم نگویید منجس نیست اصلاً نجس نیست خون و بول و منی و عذره در باطن من میگفتم اصلاً نجس نیست وقتی بیاید بیرون نجس میشود حالا یا عرض من که میگفتم اصلاً نجس نیست یا فرمایش آقایان میگفتند نجس است و منجس نیست فرقی ندارد از نظر نتیجِهی عملی تفاوتی ندارد حالا این انفحه هم ملاقات کرده با میته اما در باطن و چون در باطن بوده دیگر لازم نیست آب بکشی ، مرحوم سید اشکال میکنند میگویند که تخم مرغ و انفحه و اینها را آب بکش و حالا این آب کشیدن برای چه؟ مثلاً شاید بخواهند بگویند که تر است و وقتی میخواهد بیفتد ملاقات با میته میکند بیرون یا مثلاً آن تخم مرغ توی دل پاک است اما بیرون که میخواهد بیاید ملاقات بامیته میکند لذا مرحوم سید میگویند که ظاهرش را آب بکش که مشهور در میان فقهاء میگویند نه لازم نیست آب بکشی این پاک است و ظرف ومظروف است و جزء میته نیست پاک است ملاقات با میته هم در باطن کرده پاک است بنابراین آب کشیدن لازم نیست، این روایت ظهورش همین است و دیگر بحث ما را حسابی حل میکند این مشکل را حل میکند و آن این است که انفحه مثل تخم مرغ است همین طور که آن پوست دارد این هم پوست دارد همین طور که آن تخم مرغ زرده و سفیده دارد این هم پنیر مایه دارد همین طور که آن پاک است این هم پاک است ، خب این هم از انفحه این جوری که من عرض کردم دیگر روایت مشکل را حل میکند .
چیزی که برای فقهاء مشکل شده شیر در پستان گوسفند مرده است که مشهور در میان اصحاب گفتهاند این شیر پاک است الا این که بعضی گفتهاند نجس است نجس بودنش هم گفتهاند که ملاقات بامیته کرده برای این که وقتی گوسفند مرد شیرهای در پستان ولو ظرف و مظروف است اما بالاخره ملاقات با این پستان میته کرده پس باید بگوییم نجس است .
خب جوابش هم همین است که آقا ملاقات در باطن کرده و ملاقات در باطن چرا باید بگوییم نجس است ؟ لذا این که مشهور در میان فقهاء فرمودهاند پاک است و خوردنش حلال است گفتهاند برای این که روایت داریم روایت به خوبی دلالت دارد استثناء هم نمیخواهیم بکنیم بگوییم الا، برای این که شیر در پستان میت در باطن است و چون در باطن است اصلاً نجس نشده حالا ما میگوییم باطن اصلاً هر چه در باطن است پاک است ولی فقهاء که میفرمایند نه نجس است خون در باطن نجس است الااین که منجس نیست خب این جا هم همین جور فرمودهاند، حالا روایتش را بخوانیم، روایتش را خواندیم اما حالا باز هم بخوانیم صحیحه زراره عن ابی عبدالله علیه السلام قال سئلته عن الا نفحه تخرج من الجدی المیت قال لا بأس به قلت اللبن یکون فی ضرع الشاه المیت قال لابأس به خب این روایت صحیح السند ظاهر الدلاله گفته اشکال ندارد.
الا ان که یک روایتی داریم ضعیف السند که این روایت میگوید نجس است با این روایت چهبکنیم؟ روایت 11 از باب 33 از ابواب اطعمه محرمه عن وهب بن وهب عن ابی جعفر عن ابیه،آن وهب بن وهب توثیق نشده و بعضیها تضعیفش کردهاندبعضیها هم تضعیف نکردهاند بالاخره وهب بن وهب تووثیق نشده، ان علیاً علیه السلام سئل عن شاه ماتت فحلب منها لبن فقال علی علیه السلام ذلک الحرام محضاً خب خیلی دلالتش خوب است فرمودهاند این شیرحرام است حرام محض است،
فقهاء فرمودهاند که خوب آن روایتها صحیح السند است این روایت ضعیف السند است با ضعف سند روایت را از کار میاندازیم آن روایات صحیح السند به حال خود باقی میماند بعضی دیگر هم فرمودهاند که بر فرضی که این از نظر سند هم بشود درستش بکنیم مورد اعراض اصحاب است یعضی هم فرمودهاند این میته را آنها نجس میدانند عامه، و این که گفته حرام است نسبت به امیر المومنین هم داده از این جهت است حمل بر تقیه، ولی ظاهراً این جور نیشت عامه نجس میدانند از همین جهت هم آن جلد الکلب نجس قال ابو حنیفه تطهیره بالدباغ راجع به همه جلود میگویند روایات فروانی هم داریم این که از بازار مسلمان تو میتوانی چیزهایی که مربوط به میته است یا مربوط به گوسفند است مثل پوست مثل آن وقتها مثلاً کفش،پوستین آن وقتها خیلی رسم بود گفته بودند این را میشود خرید و عامه میگویند که میشود خرید ولو میته اما شما چون نمیداید وضعش چیست میشود خرید برای خاطر بازار مسلمانها لذا آنها نجس میدانند بنابر این بهترین راه همین است روایت ضعیف السند است و علاوه بر ضعیف السند اعراض اصحاب هم روی آن است
مرحوم شیخ انصاری رضوان الله تعالی علیه این جا گیر بودهاند راستی شبهه است لذا روایت وهب را مقدم انداختهاند بر روایات صحیح السندی که میگوید پاک است چکارش کردهاند؟ فرمودهاند برای این که این روایت وهب موافق با قاعده است قاعده چیست ؟ این که متنجس نجس است هر چیزی که ملاقات با نجس کند نجس میشود خب این روایت هم میگوید که این حرام محض است ملاقات با میته کرده حرام محض است ، میفرمایند اما آن روایات صحیح السند مخالف با قاعده است برای این که آن میگوید پاک است قاعده این که منجس نجس میکند میگوید که نه نجس است لذا این قاعده چون بر نفع روایت وهب است و بر ضرر روایات صحیح السند ترجیح با روایت وهب میشود و روایت وهب را مقدم میاندازیم بر همه روایتها و این فرمایش ایشان اگر تعارضی در کار باشد حرفی است معمولاً مثل مرحوم حاج آقای رضا همدانی و بعدش هم بزرگان مثل حضرت امام و مثل مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی و این سری بعد از مرحوم حاج آقا رضا اینها جواب مرحوم شیخ را دادهاند آقا قاعده مرجح نیست ما آن که مرجح است یکی شهرت است یکی موافق با کتاب است یکی هم مخالف باعامه وما دیگر مرجح نداریم پس این که شما میخواهید قاعده را قاعده این که نجس منجس است بخواهید این قاعده را بیاورید جلو قاعده نمیتواند ترجیح بدهد روایتی را بر روایت دیگر معمولاً این جور فرمودهاند که زیر پل مرجح زدهاند .
اما ما در تعادل و تراجیح استفاده کردیم و گفتیم نه هر مرجحی عقلی باشد عرفی باشد منصوص باشد غیر منصوص باشد مرجح است و این سه تا از باب مثال شده و الا اگر چیزی مرجح باشد عقلاً یا نصا یا عرفا آن دو تا روایت را آن که ترجیح دارد مقدم میشود بر آن روایت ، روی عرض ما مرحوم حاج آقا رضا و دیگران که فرمودهاند دیگر ما میگوییم نه، این که میگویید مرجح نیست ما میگوییم مرجح است.
خب تا این جا نشد مرحوم شیخ انصاری را رد کنیم آن وقت اگر بخواهیم شیخ انصاری را رد بکنیم یک) آقا این روایت ضعیف السند اعراض اصحاب روی آن است دیگر قضیه ترجیح نیست قضیه تعارض نیست قضیه حجت و عدم حجت است یک روایت حجت است یک روایت عدم حجت است و عدم حجت را بگذار کنار حجت را بگیر.
یک حرف دیگر هم هست و آن این است که همین که الان عرض کردم شیر در پستان که بیرون نیامده خب این اصلاً خود به خود پاک است کی گفته نجس است وقتی که خود به خود پاک است آن روایتها فراوان داریم اجماع روی آن داریم خب این اصلاً شیر نجس نیست که ما بگوییم که وضعش چه جوری است آیا میته آن را نجس کرده است یا نه؟ میته در باطن آن را نجس نکرده شیر پاک است و شیر را میدوشند توی ظرفی ، شیر پاک است پس اصلاً مصداق آن قاعده واقع نمیشود به شیخ عرض میکنیم اصلاً مصداق آن قاعده نیست بنابر این روایات صحیح السند ظاهر الدلاله میگوید که شیر در پستان میت مثل تخم در شکم میت است همین جور که آن تخم مرغ یا انفحه پاک است این شیر هم پاک است ملاقات با نجس پیدا نمیشود برای این که دوشیدن که ملاقات با ظاهر نیست و مثل همان تخم مرغ است که بیرون میآید و ملاقات با باطن است نه ملاقات با ظاهر ، ملاقات با ظاهر نیست بله مثلاً آن بحثهای دیگری است دستش را به میت بگذارد و دستش را نجس کند بعد هم که شیر را میدوشد به دست نجسش بخورد آنها حرفهای دیگر است آنها که مربوط به بحث ما نیست اما شیری که میآید بیرون ملاقات با نجس نمیکند همین طور صاف از توی پستان میآید بیرون آن سوراخ تُک پستان دیگر شیر را میدهد بیرون بدون این که ملاقات با ظاهر بکند.
حالا بحث بعدی این هم خیلی به درد میخورد و آن این است که اجزای مبان از بدن انسان یا از بدن حیوان کم کم میرسد به آن جا پوست لب یا پوست دست میشود کند یا نه؟ اگر کندیم جایش نجس است آیا پوست نجس است؟ یا هم جایش پاک است؟ هم پوست پاک است ؟ این را تقاضا دارم یک مطالعه خوب روی آن بکنید.
وصلی الله علی محمد و آل محمد