درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/12/24
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه:63
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
مشهور در میان اصحاب از قدماء و متأخرین این است که هر کس اظهار به اسلام بکند و خدا و پیامبر را قبول داشته باشد این مسلمان است این کافر نیست و نجس هم نیست ، قطع نظر از ادله قطع نظر از آن چه گفته شده در فقه دوتا دلیل رسا برای مطلب هست وما به همین دوتا دلیل رسا اکتفا میکنیم وهر دو سیره از پیامبر اکرم و ائمه طاهرین علیهم السلام ، در صدر اسلام منافق زیاد بود اظهار به اسلام میکردند اظهار به توحید ونبوت میکردند و نماز جماعت با پیامبر میخواندند و تقید به ظواهر شرع داشتند اما پیش مسلمانها معلوم بود دانسته بودند که اینها منافق هستنداینها نه خدا قبول دارند نه پیامبر و این کارهایشان هم تظاهری بیش نیست اما مسلمانها با اینها رفت و آمد داشتند مسلمانها به اینها دختر میدادند از اینها دختر میگرفتند معاشرت داشتند غذایشان را میخوردند غذا به آنها میدادند و مثل یک مسلمان واقعی با اینها رفتار میکردند ، حالا ما اگر 10 تا دلیل هم داشته باشیم بر کفر اینها بر نجاست اینها باید این ادله را تأویل بکنیم باید بگوییم کفر واقعی است باید بگوییم مراد در روز قیامت است و جهنم رفتن اینها و عذابشان از کافر بالاتر و امثال اینها و در مقابل این سیره قطعیه با امضای پیامبر اکرم دیگر وجهی برای ان قلت قلت نمیماند چنانچه وجهی برای روایت ولو مستفیض هم باشد نمیماند دیگر باید روایتها را تأویل بکنیم دیگر باید روایتها را طرد بکنیم و باید بگوییم منافقین اینها به حسب ظاهر مسلمانند ونجس هم نیستند و احکام اسلام بر اینها بار است این راجع به مسئله اول وسیره پیامبر اکرم و اصحاب رسول گرامی.
یک سیره هم مال ائمه طاهرین یعنی مال همه مسلمانها و به امضای ائمه طاهرین و آن غیر شیعه کسانی که ولایت را قبول ندارند اینها هم همان سیره ای که در زمان پیامبر اکرم راجع به منافقین بوده همان سیره در زمان ائمه طاهرین راجع به آنها بوده منافقین به حسب ظاهر میگفتند آری اما به حسب باطن هیچ چیزی قبول نداشتند اینها به حسب ظاهر میگویند مسلمانیم به حسب باطن هم بالاخره خدا پیامبر قبول دارند ولو اینکه مثل آن منافقین کافر باشند روایاتی برای کفر آنها برای نجاست آنها باشد باید آن روایات را تأویل بکنیم برای اینکه مسلم در زمان ائمه طاهرین اینها به یکدیگر دختر میدادند دختر میگرفتند شیعه که در اقلیت بود یک در 10 هم نبود با اینها رفت و آمد داشتند دختر به اینها میدادند دختر از اینها میگرفتند و تذکیه اینها را قبول داشتند و بالاخره در بازار همین مسلمانها چیز خرید و فروش میکردند و آن قاعده ید قاعده سوق که از قواعد بسیار مهم در اسلام است در آن زمان هم قاعده سوق بود هم قاعده ید بود یعنی همینجور که شیعهها با هم قاعده ید و قاعده سوقشان حجت بود در میان غیر خودشان هم قاعده سوقشان قاعده یدشان حجت بود و بالاخره شیعه همه اینها را مسلمان میدانست و پاک ، ائمه طاهرین علیهم السلام علاوه بر این که ردع نمیکردند خودشان هم چنین بودند خودشان هم در این بازار غیر شیعه گوشت میخریدند و چیز میخریدند رفت و آمد میکردند معاشرت داشتند واین سیره مثل همان سیره پیامبر اکرم است که همه منافقین را مسلمان میدانستند و به همین اظهار ظاهری اکتفا میکردند مسلمان میدانستند پاک میدانستند آن سیره مهمترش چون که در زمان ائمه طاهرین خب اسلام یک گسترشی پیدا کرد همان سیره در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام هم بوده لذا اگر ما ادلهای هم داشته باشیم بر ضد این سیره مسلم است این روایات اگر قابل تأویل است تأویل اگر قابل تأویل نیست باید طرد کرد، علی الظاهر دیگر این مسئله به همین اندازه کفایت میکند و مثل اینکه برویم در مسئله بعدی بهتر باشد.
مسئله بعدی که مسئله آخر در باب کافر است که زیاد هم به درد میخورد اگر شک کردیم کسی کافر است یا نه؟
مرحوم سید در عروه به طور مطلق میفرمایند که اگر شک کردیم کسی کافر است یا نه ؟ پاک است به قاعده اصاله الطهاره اما حکم اسلام برایش بار نیست برای اینکه آن دیگر اصل برایش نداریم نمیگوییم کافر است اما احکام اسلام هم بار بر آن نیست ، این حرف مرحوم سید در عروه .
الا این که فرمایش ایشان از جهاتی ناتمام است ، یک دفعه اینکه شک میکنیم آیا کافر است یا نه؟ مسلمان بوده مثل متأسفانه زمان ما که باید بگوییم زمان تردید است از جوانها یک چیزهای غریب و عجیبی صادر میشود و یک مصیبت بزرگی هم شده ، این پدر و مادرهای مقدس مخصوصاً مادر بعضی اوقات میآید پیش من میآید گریه ، زاری آیا این پسر م پاک است با او معاشرت کنم ؟ پاک نیست؟ نمیدانم بیرونش کنم؟ و امثال اینها ، حالا اگر شک کردیم که این پاک است یا نجس؟ آیا این از نظر عقیده یا اینکه با جمهوری اسلامی بد است میخواهد انتقام بکشد یا اینکه میخواهد سربه سر مادرش بگذارد چون مادرش خشک مقدس است و خودش فاسق است لذا این حرفها زده میشود اگر اینها باشد خب دیگر استصحاب دارد این آقا مسلمان بوده الان نمیدانیم مسلمان است یا مسلمان نیست ؟ مسلمان است. این صورت اول
صورت دوم اینکه نمیدانیم از اولش چه بوده استصحاب ندارد از اول نمیدانیم چه بوده،
خب قاعده تبعیت را اگر قبول بکنید که سابقاً در بارهاش صحبت کردیم خب دیگر فرمودند که بچه تابع پدر و مادر کافر است چنانچه تابع پدر و مادر مسلمان است لذا صورت دوم این است که ما نمیدانیم وضع این چه جوری است از اول خراب بوده یا نه؟ این ردهایی که میگوید آیا عقیدهای است یانه ؟ حالا هم هست مثل آن وقتها کمونیستها اینها کمونیستهای اقتصادی بودند نه کمونیستهای منکر خدا و در ایران زیاد بود حالا کمتر است همان وقت فقهاء میگفتند اگر این کمونیست اقتصادی باشد در اسلام اشکال داشته باشد اشکالش را رفع بکنید و اما این را بخواهیم بگوییم دهری است نه، حالا اینجا هم همینطور است یک کسی نمیدانیم از اول مسلمان بوده یا نه که حالا استصحاب جاری بکنیم، استصحاب ندارد حالت سابقه ندارد خب آن لقیط دار الاسلام میآید جلو و بالاخره آن قاعده تبعیتی که سابقاً صحبت کردیم و گفتیم که بچه کافر ملحق به پدرش است بچه مسلمان هم ملحق به پدرش است بنابراین وضعش را نمیدانیم بلکه بچهها را وضعش را میدانیم آنها لاالله الاالله بلد نیستند بچه سه چهار ساله اما ملحق به پدرش است آن هم علامت کفری بلد نیست گفتید ملحق به پدرش است اگر اشکال نداشته باشید در تبعیت این هم دلیل خیلی خوبی است که معمولاً فقهاء و سابقاً هم مرحوم سید مذاکره کردند فرمودند که تابع پدر و مادر مگر اینکه راستی عاقل و بالغ باشد آن وقت حرفهای اسلام را باید بزند اگر حرفهای کفر را بزند آن یک مسئله دیگر میشود دیگر تبعیت نه ، آن وقت اگر کسی تبعیت را قبول بکند دیگر استصحابش خیلی عالی میشود اگر الان شک بکنیم که وضعش چیست؟ باز استصحاب دارد ، آن در استصحاب خودش بود این هم در استصحاب تبعیت.
مسئله سوم که نفرمودهاند و شما بگویید این لقیط دارالاسلام و لقیط دار الکفر ، در روایات فراوانی داریم مورد فتوای اصحاب هم هست، اگر شما چیزی را در بیابان مسلمانها در کاروانسراها بالاخره در ممالک اسلامی اگر چیزی را پیدا کردید این پاک است حتی این مذکی است در حالی که اگر شک در تذکیه داشته باشید اصاله عدم تذکیه داریم احراز تذکیه باید بشود اما گفتهاند که این بود در مملکت اسلام علامت اماره است، اماره است برای چه؟ برای اینکه پاک است اماره است برای اینکه این مذکی است لذا سئوال میکرد که سفرهای پیدا کردهام در این سفره نان هست در این سفره گوشت هست در این سفره جبن هست و امثال اینها حضرت میفرمودند که در مملکت اسلامی پیدا کردهای بگو نانهایش پاک است گوشتهایش مذکی است و آن پنیر مایهای که در آن گذاشتهاند درست گذاشتهاند خب آن را میتوانیم باز بیاوریم اینجا بگوییم که افرادی که در مملکت اسلامی زندگی میکنند زیر پرچم اسلام عزیز هستند اینها اگر شک کنیم پاکند یا نجس؟ مسلمانند یا کافر؟ میگوییم مسلمانند میگوییم کافر هم نیستند شاید این دلیل سوم که من عرض کردم بهتر از آن دلیل اول و دومی باشد که بزرگان فرمودهاند ، حالا علی کل حال هر سه دلیل، هر سه دلیل کار میکند برای ما حسابی ، هم استصحاب کار میکند هم تبعیت کار میکند هم این دلیل لقیط دارالاسلام ، بودکسی در اسلام،
یکی حالت سابقه، اول مسلمان بوده حالا رده گفته نمیدانیم مسلمان است یا نه؟ مسلمان است. دوم اگر این استصحاب را نداشته باشد این ملحق به پدر و مادرش بوده الان نمیدانیم ملحق به پدر و مادرش یعنی مسلمان است یا نه؟ مسلمان است، سه) عرض من این که اصلاً افرادی که در ممالک اسلامی زندگی میکنند تا یقین به کفرشان پیدا نکنیم تا یقین به نجاستشان پیدا نکنیم دیگر اینها آن علامت زندگی کردن در میان مسلمانها و معمولاً هم همینطور است انسان اگر بخواهد اصاله النجاسه در میان مردم در حالی که میدانیم مردم لاابالی در طهارت و نجاستند مردم لاابالی در خرید و فروشند همیشه چنین بوده نه الان آن وقتها زمان پیامبر و ائمه طاهرین که خیلی وضع بوده از طهارت و نجاست از نظر احکام اما همان کل شیئ طاهر کل شیئ لک حلال قاعده ید قاعده سوق مابقی قواعد در همین مسلمانها جاری میکردند دیگر، حالا در زمان ما یعنی در ایران حالا هم که عربها وضعشان از نظر لاابالیگری در طهارت و نجاست خیلی بد است حالا علی کل حال چه بد چه خوب چه مظنه حتی، مظنه داشته باشیم نجس است کل شیئ طاهر به آن مظنه غیر حجت تقدم دارد .
شک در مرتد بودنش داریم مسئله آخر این است و الا اگر مرتد باشد سابقاً صحبت کردیم و گفتیم مرتد کیست و اجماع داشتیم که مرتد نجس است اینها بحث ما نیست شک داریم مرتد است یا نه؟ خب استصحاب برای طهارتش داریم دیگر، و آن قاعده تبعیت هم هست استصحاب داریم علاوه بر این دو بود در میان مسلمانها همین علامت اسلامش است دیگر مسئله اینجا نداریم ، طول هم کشید خیلی، اما بالاخره مسئله مشکل بود واقعاً هم اگر بخواهیم بگوییم مسئله را گذاشتیم و رفتیم یعنی این قدر مسئله مسئله مشکل بود حالا نه من مسئله را گذاشتم و رفتم مثل صاحب جواهرها و مثل محقق همدانیها ، متأخرین مثل حضرت امام حضرت آیتالله خویی حضرت آیتالله حکیم و دیگران همه مسئله را گذاشتهاند و رفتهاند و عمده در جلسه قبل میگفتم که این فقه پویا ، معنایش همین است دیگر شما هستید که مسئلهای را که ما گذاشتیم و رفتیم شما راستی جداً صافش بکنید و بالاخره در آخر جلسه گفتم همه میگویند الکافر باقسامه نجس اما همه میگویند بالاجماع یعنی وقتی بررسی ادله میکنند ادله ناتمام است ادله طهارت مقدم است نمیدانند چکار بکنند لذا میگویند که الکافر باقسامه نجس و علیه الاجماع من القدماء و المتأخرین، اجماع نداریم داشته باشیم هم اجماع مدرکی است اما چارهای هم نیست به غیر از اینکه بگوییم صرفیین چنین کردند ما هم میکنیم،
مسئله الان ما که همین است انشاءالله در جلسه بعد روی آن صحبت بکنیم در شراب است، نه شراب، هرچه مست کننده است، مسکر ، آن که خوردنش حرام است کل مسکر حرام گناهش هم خیلی بالاست گناه به اندازهای بالاست که اگر کسی شراب بخورد تا 40 شبانه روز این تأثیر دارد لذا 40 شبانه روز خدا نظر لطف به این ندارد و اعمالش را قبول نمیکند حالا ولو صحیح باشد قبول نمیکند گناه به اندازهای بزرگ است که امیرالمومنین علیه السلام میفرمایند اگر یک قطرهای شراب در یک چاهی بیفتد و روی این چاه را بپوشانند یک علف از این چاه بروید و یک گوسفندی آن را بخورد و این گوسفند وارد گله شود من که علی هستم از گوشت این گله نمیخورم لذا معلوم است و سنی گفته است شیعه گفته است این که گناه خیلی بزرگ است، اما حالا شراب پاک است یا نجس ؟ همین مسئلهای که در کفر این قدر برسی کردیم و به جایی نرسیدیم همین مسئله در شراب هم هست خب یک اجماعی در مسئله هست برای نجاست این اجماع در مثل کافر در میان عامه نبود عامه همه کفار را پاک میدانستند حتی مشرک را اما اینجا عامه هم همه آنها یک درباری را میگویند پاک میدانسته و الا همه آنها ابوحنیفه و مالک و حنبل واین چهار طایفه و مابقی طوائف هم که از این چهار طایفه سرچشمه گرفته همه آنها گفتهاند نجس است، شیعه هم قدماء و متأخرین میگویند نجس است اما در میان قدماء مثل صدوقین با آن مقامشان میگویند شراب پاک است از متأخرین هم مثل مرحوم مقدس اردبیلی و شاگردشان صاحب مدارک میگوید پاک است خدا رحمت کند مرحوم فیض را میگوید چهار تا فتوی دادم عالم را پاک کردم یکی گفتم شراب پاک است
وصلی الله علی محمد و آل محمد