درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
87/12/26
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه:64
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
بحث در باره شراب و هرچه مثل شراب است یعنی مسکر، گفتم که از نظر حرمت معلوم است گناهش خیلی بالاست اما آیا نجس است یا نه؟
مشهور در میان اصحاب هم قدماء هم متأخرین فرمودهاند نجس است روایات فراوانی هم بیش از 20 روایت برای نجاست آوردهاند اما از قدماء مثل صدوقین مثل عمانی ، اسکافی گفتهاند پاک است، خوردنش حرام است اما خودش پاک است حالا شراب باشد یا عرق باشد، نبیذ باشد، فقاع باشد اینها هم بیش از 20 روایت، روایات صحیح السند ظاهرالدلاله دارند لذا چه باید کرد؟ روایات را حمل بر تقیه هم نمیشود کرد برای این که عامه هم همه همه گفتهاند که نجس است الا یک نفر که آن خیلی هم مشهور نیست و برای این که سلاطین آن زمان خوششان بیاید گفته است که پاک است اما عامه همه میگویند نجس است لذا آن اجماعی که در میان عامه است آن اجماع به آن مفصلی در میان خاصه نیست یعنی خاصه مثل صدوقین روی اینها خیلی باید حساب کرد یا مثلا مثل مقدس اردبیلی و صاحب مدارک اینها ساده نمیشود از قول اینها گذشت اینها گفتهاند که پاک است.
خب مسئله را خیلی در بارهاش بررسی نکردهاند به این معنا که صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه وقتی که روایت طرفین را نقل میکند میفرماید که این روایاتی که میگوید پاک است اعراض اصحاب روی آن است، اصحاب به این روایتها عمل نکردهاند و چون اعراض اصحاب روی آن است دیگر از نظر سند مخدوش میشود کلما زاد فی صحته زاد فی سقمه لذا دیگران هم اگر مطالعه کرده باشید همین جورها که یک دسته روایت داریم میگوید نجس است یک دسته روایت داریم میگوید پاک است تعارض بین روایتها شده لذا آن روایتهایی که میگوید پاک است اعراض اصحاب، برود کنار آن روایاتی که میگوید نجس است شهرت و آن خذبما اشتهر بین اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه ودع الشاذ النادر گفتهاند این همین جاها هم میآید برای این که به این روایتها عمل نشده و شهرت فتوایی چون با آن نیست این دع الشاذ النادر اما از نظر روایی نمیتوانند بگویند دع الشاذ النادر برای این که ده بیست تا روایت این طرف است ده بیست تا روایت هم آن طرف است آنها صحیح السند ظاهر الدلاله آنها هم صحیح السند ظاهرالدلاله .
الا این که مرحوم محقق همدانی مرحوم حاج آقارضا رضوان الله تعالی علیه یک روایتی آوردهاند دو سه تا روایت است میگویند این دو سه تا روایت حکومت دارد بر آن دو دسته روایتها و حاکم مقدم است و آن روایتها میگوید که نجس است که بعد از مرحوم محقق همدانی هم دیگران و من جمله مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خویی در اینجا همان حرف مرحوم محقق همدانی را زدهاند و گفتهاند که ما روایت داریم که آن روایت حاکم بر دو دسته روایت است و خاکم مقدم بر محکوم است و اگر خکومت آمد دیگر نگاه هم نمیکنیم که آیا عامین من وجه است آیا عام و مطلق است آیا تنافی دارد آیا ندارد آن روایت حاکم مقدم بر روایت محکوم است این خلاصه بحث است .
حالا روایتها را باید بخوانیم ببنیم اعراض اصحاب درست است یا نه؟ آن حکومت درست است یا نه؟ اگر درست نشد دیگر بحث مثل بحثهای قبل است، سهل و امتناع است یعنی قاعده میگوید پاک است اجماع میگوید نجس است مثل همان کافر، الکافر با قسامه نجس اجماعاً اینجا هم این جور بگوییم الخمر، المسکر نجس با قسامه اجماعاً دیگر این جوری از مسئله رد بشویم البته سر بسته است دیگر، چارهای نداریم صرفیین چنین کردهاند باید بکنیم، این خلاصه بحث امروز و بعد ببینیم آیا از شما چیزی میشود استفاده کرد یا نه؟ خیلی دلم میخواهد شما جوان هستید روشن فکر هستید و جربزه و حال مطالعه دارید از شما باید استفاده کنیم و معنای فقه پویا هم یعنی همین، یعنی یک چیز بکری ماورای صاحب جواهر و مرحوم محقق همدانی ماورای گفته فقهاء از خود باید چیز داشته باشید .
حالا این روایتها را مرحوم صاحب وسائل در چهار پنج باب نقل کردهاند همه آن روایتها را نمیخواهیم بخوانیم اما یک چهار پنج تا روایت که میگوید نجس است و یک چهار پنج تا روایت که میگوید پاک است بخوانم .
روایت 1 از باب 74 از ابواب نجاسات جلد دوم وسائل صحیحه ابن سنان سئل ابا عبدالله علیه السلام وانا حاضرانی اعیرالذمی ثوبی و انا اعلم انه یشرب الخمر و یأکل الخنزیر فیرده علی فاغسله قبل ان اصلی فیه ؟ فقال ابوعبدالله علیه السلام صل فیه ولا تغسل من اجل ذلک فانک اعرته ایاه و هو طاهر ولم یتیقن انه نجسه فلابأس ان تصلی فیه حتی تستیقن انه نجسه بالخمر و النبیذ، بعید است انسان بگوید که حتی تستیقن انه نجسه بالبول، بعید است، آن سوال کرد که خمر و نبیذ و امام علیه السلام گفتند که اگر شک داری که آیا خمری نبیذی بر آن سرایت کرده یا نه طوری نیست قاعده طهارت دارد و اما اگر یقین داری که شراب به آن ریخته دیگر نجس است باید آن را طاهر کنی، اگر کسی بگوید حتی تستیقن انه نجسه بنجاسات، یک چنین چیزی، ولی ظهورش خوب است دیگر سندش خوب است ظهورش همه خوب است این که اگر خمر یا هر مسکری به لباس رسید آن لباس نجس میشود و باید آن را تطهیرش کرد.
روایت 6 از باب 38 از ابواب نجاسات صحیحه ابی بصیر فی النبیذ عن ابی عبدالله علیه السلام ما یمل المیل ینجس حباً من الماء فرموده اندازه میل در سرمه دان اگر آن میل برود توی آن حب مایمل المیل ینجس حباً من الماء این هم روایت 2 .
روایت را میگویند ما یبل المیل ینجس حباً من الماء اگر یک میل از نبیذ در حب از ماء برود آن حب ماء را نجس میکند آن هم همین طور است اگر یمل که من نوشتهام ظاهراً من غلط نوشتهام اگر یمل باشد طوری نیست اگر یبل باشد آن هم طوری نیست بالاخره میگوید یک میل از سرمهدان که در نبیذ بزنیم مثل این که توی سرمه میزنند و توی چشم میکشند اگر توی نبیذ بزنند و توی حب ماء آن حب ماء را نجس میکند.
صحیحه ذکریا بن آدم که این روایت 5 از باب 35 از اشربه محرمه جلد 17 وسائل سئلت ابا الحسن علیه السلام عن قطره خمر او نبیذ مسکر قطرة فی قدر فیه لحم کثیر و مرق کثیر قال یهراق المرق، تمام این دیگ آب گوشت را باید ریخت، یک قطره از خمر، یک قطره از نبیذ همه آن دیگر پر از گوشت و آب گوشت باید ریخته بشود بگوییم برای نجاست، ولی احتمال دارد که برای قذارت باشد نه برای نجاست همان که امیرالمومنین علیه السلام میگوید یک قطره در چاه بیفتد و روی چاه پوشیده بشود و علف روییده بشود و گوسفند از آن علف بخورد و وارد گلهای بشود من گوشت از آن گله را نمیخورم، بگوییم از این جهت اما بالاخره فقهاء فهمیدهاند یهراق المرق لانه نجس .
روایت 6 از همین باب موثقه عمار عن ابی عبدالله علیه السلام لاتصل فی ثوب قد اصابه خمر او مسکر حتی تغتسله اگر جامه تو خمری مسکری اصابت به آن کرد نماز با آن نخوان تا این که آن را بشویی، حالا نماز نخوان تا آن را بشویی برای اینکه نجس است ؟ یا برای اینکه قذر است و نماز در آن مقبول نیست ؟ مثل کسی که شراب خورده بخواهد نماز بخواند خب جائی از او نجس نیست دهانش را اگر نجس بوده آب کشیده توی شکمش شراب است اما نمازش مقبول نیست . این روایتها آن خوبهایش را من خواندم ، لذا این روایتهاست که خواندم واین روایتها هر ده بیست تا یا اشکال سندی دارد یا اشکال دلالی، خوبهایش این روایاتی است که خواندم که یک کدام میگوید که انه نجسه، نمیدانیم این نجسه به خمر یا نجاسات دیگر؟ یکی هم آن یک دیگ آبگوشت را بریزد خب برای این که یک قطره خمر در آن افتاده باید ریخته شود آن موثقه عمار هم خب میگوید که نماز در آن نخوان، دیگر من روایتی پیدا نکردم که هم صحیح السند باشد هم ظاهرالدلاله باشد بر این که نجس است اما فقهاء همه از این روایتها نجاست فهمیدهاند این روایتها قرآن هم همین را میفرماید انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه این که بعضی گفتهاند این دال بر نجاست است آیه شریفه دال بر نجاست است پس آن روایاتی که میگوید پاک است مخالف با قرآن است و طردش میکنیم میگوییم نه آیه شریفه میگوید رجس است نمیگوید نجس است و فرق است بین نجس و رجس و رجس در آیه شریفه مثل قمار است انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام یعنی قمار خمر و قمار رجس است، رجس است یعنی چه؟ من عمل الشیطان است باید اجتناب بکنی آن حرام است آن هم حرام است اما آن نجس است نمیشود بگوییم که قمار هم نجس است قمار که نجس نیست لذا این روایتها همه این جوری است انماالخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه آن قدر بالا بالا میگوید که کل مسکر حرام گناهش هم خیلی بالاست عمل عمل شیطان است نه یک عمل مسلمان، حالا در این ده بیست تا روایت دیگر شما هستید که بگردید فردا یک روایت صحیح السند ظاهرالدلاله در نجاست پیدا بکنید آن وقت کار کردهاید، ظاهراً اگر مشهور را بگذاریم کنار اگر مطالعه کرده باشید خب مثلا صاحب جواهر میفرماید کل مسکر نجس همین روایتها را با چهار پنج تا دیگر ده بیست تا روایت است همین روایتها را نقل میکنند و میگویند اینها دلالت میکند بر نجاست البته صاحب جواهر نه، بعضی از بزرگان گفتهاند آیه شریفه هم دلالت میکند بر نجاست و رجس یعنی نجس،
اما روایاتی که میگوید پاک است آن روایتها سندش بهتر از اینهاست دلالتش هم بهتر از این هاست اما شهرت مخالفش است بعضی از آن روایتها را هم بخوانم ،
روایت 14 از باب 38 از ابواب نجاسات جلد 2 وسائل صحیحه ابن رئاب سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الخمر و النبیذ المسکر یصیب ثوبی اغسله او اصلی فیه؟ قال صل فیه الا ان تقذره فتغسل منه موضع الاثر ان الله تعالی حرم شربها خیلی دلالتش خوب است میگوید که خمری به لباسم رسید میخواهم با آن نماز بخوانم، بخوانم یا نه؟ فرمودند بخوان مگر این که آن قذارت را آن رجس را بخواهی از بین ببری آن حرف دیگری است اما پاک است اما اگر تو میخواهی قذر از بین ببری الا ان تقذره فتغسل منه موضع الاثر بعد هم امام علیه السلام علت میآورد این علت در خیلی از روایتها آمده ان الله تعالی حرم شربها اما با لباس نشود نماز بخوانی نه، خدا شربش را حرام کرده گفته رجس من عمل الشیطان فاجتنبوه و اما نجس باشد نجس نیست .
روایت 10 از همین باب صحیحه حسین بن ابی ثاره قلت لابی عبدالله علیه السلام ان اصاب ثوبی شیئ من الخمر اصلی فیه قبل ان اغسله؟ قال لابأس ان الثوب لایسکر اگر بخوری مست میشوی اما لباس که مست نمیشود وقتی نشد بنابر این لباس پاک است به عبارت دیگر آن که بد است سکرش است و انسانی که میخورد سکر پیدا میکند کار حرامی انجام داده اما لباس که سکر برایش پیدا نمیشود بنابر این طوری نیست آن لباس نجس نمیشود چون نجس نمیشود با آن لباس نماز بخوان، خیلی دلالتش خوب است یعنی از آن روایاتی که خواندیم این روایتها سندش دلالتش خیلی بالاست .
روایت 11 از همین باب موثقه ابن بکیر سئل رجل اباعبدالله علیه السلام و انا عنده عن المسکر و النبیذ یصیب الثوب قال لابأس نظیر این روایتها زیاد است، خب حالا قطع نظر از گفته اصحاب قطع نظر از این که گفته آنها انسان را پای بند میکند چه باید بگوییم؟ شاهد جمع در خود روایتها هست و آن این است که حضرت فرمودند که اگر میخواهی آن لباس پاک بشود از آن آلودگی خب پاکش کن و اما با آن نماز خواندن اشکال ندارد قال صل فیه الا ان تقذره فتغسل منه موضع الاثر ان الله تعالی حرم شربها قطع نظر از آن علت خود این روایت شاهد جمع است آن هم هست احتیاج نداریم به حمل ظاهر بر نص برای این که آن روایتها که میگفت نجس است ظهور داشت این روایتها که میگوید پاک است نص است حمل ظاهر بر نص اقتضا میکند بگوییم پاک است اما قذر است اما رجس است حتی لباس را آلوده میکند چه رسد انسان را، آن وقت اگر یادتان باشد در باب کافر و امثال اینها مرحوم صاحب حدائق هو میکرد اصولیین را میگفت بابا با روایات اهل بیت چرا بازی میکنید؟ حمل ظاهر بر نص چیست حمل ظاهر بر نص یک حمل عقلایی یک امر عقلی است و روایتها ربطی به این حرفها ندارد اگر آن حرف صاحب حدائق هم کسی بزند که نمیزنیم و هیچ کس نزده از اصولیین اما خود این روایت که فراوان است شاهد جمع است ،
معلوم است شراب بریزد به لباس لباس آلوده میشود دیگر، حضرت فرمودند میخواهی در آن نماز بخوانی بخوان اما چون قذر است شراب به آن ریخته شد، خب شراب به آن ریخته شده اصلاً اثر برداشته، چسبناک شده آلوده شده اثر روی آن است حضرت فرمودند آن اثرش را اگر میخواهی بشویی خب بشویی ،
یکی هم آن علت، این ان الله حرم شربها در چهار پنج تا روایت آمده که بر میگردد به این کل مسکر حرام لانه مسکر یا کل خمر حرام لانه مسکر خب شما میگویید که علت معمم است و مخصص کل خمر حرام لانه مسکر، لانه مسکر میگوید کل مسکر نه کل خمر، معمم است اما از آن طرف هم مخصص است اگر چیزی مسکر نباشد پاک است لذا لباس که سکر بردار نیست خب این خلاصه حرف است .
حالا مرحوم محقق همدانی یک دو سه تا روایت آوردهاند بر این که آن روایتها حاکم بر این دو دسته روایات است و آن روایتها نجس است این را مطالعه کنید تا فردا انشاء الله .
وصلی الله علی محمد و آل محمد