درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
88/01/17
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه:69
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
راجع به عصیر عنبی یعنی آب انگور اگر جوش بیاید خوردنش حرام است اما نجس است یا نه؟قدماء متعرض مسئله نشده بودند یک روایت هم داشتیم روایت دلالت نداشت قاعده طهارت میگوید پاک است.
و اما غیر عصیر عنبی مثل آب خرما آب کشمش آب میوهها اینها اگر جوش بیاید آیا خوردنش حرام است یا نه و احتیاج به ثلثان دارد ؟ یا اینکه خوردنش مثل قبل از جوش آمدن است و حلال است؟ آیا نجس است یا نه؟ قبل از جوش آمدن که پاک بود حالا هم پاک است یا نه؟
قدماء متعرض مسئله نشدهاند و همین عدم تعرض را مثل صاحب جواهرها مثل مرحوم محقق همدانیها اینها علامت این گرفتهاند که اگر جوش بیاید خوردنش حرام نیست نجس هم نمیشود احتیاج به ثلثان ندارد. اما در متأخرین که صاحب جواهر میگویند از زمان بحرالعلوم قول پیدا شده به این که آب کشمش اگر جوش بیاید مثل آب انگور است یعنی خوردنش حرام است و نجس هم هست .
مسئله را خود همین متأخرین راجع به آب خرما و آب میوهها اینکه مثل سیب را سرکه بیندازند تا جوش بیاید بعد هم سرکه بشود راجع به اینها صحبت نکردهاند و از حرفها هم فهمیده میشود که فقط از زمان بحرالعلوم به این طرف راجع به آب کشمش است و اما سایر آب میوهها هرچه باشد اگر جوش بیاید خوردنش حرام نیست و نجس هم نیست جوش آمدنش هم تفاوت نمیکند که خود به خود جوش بیاید نظیر اینکه به واسطه سیب یا میوههای دیگر که الان مشهور هم هست سرکه بیندازند که الان سرکه سیب اطباء میگویند یک چیز خیلی خوبی است بهتر از آب انگور است رسم است و همه آنها دیگر قدماء که اصلاً متعرض نشدهاند مفروغ عنه گرفتهاند پاک است خوردنش حلال است از زمان بحرالعلوم هم به این طرف راجع به خرما و همه میوهها گفتهاند اگر هم جوش بیاید به خودی خودیا به آتش ثلثان لازم نیست استحاله این که برگردد سرکه بشود لازم نیست خوردنش حلال است و پاک هم هست . لذا بحث دیروز و بحث امروز فقط و فقط راجع به آب کشمش است نبیذ زبیبی این آب کشمش است که این سر و صداها هست و الا راجع به غیر زبیب یعنی راجع به غیر کشمش دیگر مثل اینکه مفروغ عنه گرفته شده هم در میان قدماء هم در میان متأخرین که اگر خود به خود جوش بیایند بخواهند سرکه بیندازند یا اینکه جوش بیاورند مثلاً بخواهند مربا درست بکنند خوردنش قبل از آن که ثلثان بشود قبل از آن که سرکه بشود خوردنش حلال است نجس هم نیست آن وقت راجع به این آب کشمش این هم دیگر فرق نگذاشتهاند بین اینکه آبش را بگیرند یا اینکه سرکهاش بیندازند اینها را هم دیگر فرق نگذاشتهاند گفتهاند این آب کشمش اگر جوش آمد این حرام است خوردنش و هرکس هم گفته حرام است گفته نجس است در ماء العنب اینجور نبود یک عده میفرمودند حرام است نجس هم هست اما یک عده قوی میفرمودند خوردنش حرام است العنب اذا غلی یحرم اما نجس نیست اما در اینجا فرمودهاند هم حرام است هم نجس، دیگر کاسه داغتر از آش شده لذا بحث دیروز و بحث امروز همه همه راجع به ماء الزبیب است که اسمش را میگذارند نبیذ زبیبی و اما نبیذ تمری یا نبیذ سایر فواکه در آن اشکالی نیست که هم حلال است و هم نجس نیست .
آن وقت دیروز گفتم مرحوم محقق همدانی در مقابل اقوالی که گفتند نجس است گفتند که حرام است اصلاً مسئله را سالبه به انتفاء موضوع کردهاند گفتهاند ما اصلاً نبیذ زبیبی نداریم برای این که کشمش که آب ندارد و اگر هم یک دفعه سرکه انداختند اگر هم یک دفعه جوش آوردند این آبهای خارجی است رفته است در آن کشمش و چون آبهای خارجی است دیگر آب که نمیشود بگوییم نجس است یا حرام است اصلاً کشمش آب ندارد لذا مسئله را سالبه به انتفاء موضوع کردهاند مرحوم محقق همدانی و مسئله سالبه به انتفاء موضوع شده و گفتهاند اصلاً کشمش آب ندارد. آن وقت اگر روی این قول بیاییم جلو اصلاً بحث ما میشود سالبه به انتفاء موضوع، اصلاً آب کشمش نداریم تا وقتی جوش آمد بگوییم که نجس است یا نه بگوییم حرام است یا نه .
اما دیروز عرض کردم نمیشود این حرف را درست کرد ما مسئله را بخواهیم سالبه به انتفاء موضوع بکنیم این نمیشود برای این که مسلم است وقتی کشمش را بکوبند این در اثر آب خودش است که چسبناک میشود و اینها را اسمش را میگذاریم نم در مقابل آب، و نم در دیوار هم باشد از آب پیدا میشود دیگر، نم که نمیشود بگوییم آب نیست از آب پیدا میشود لذا این نم دلیلش هم این است که وقتی بریزند توی مثلاً یک ظرفی بجوشانند آن آب حسابی شیرین میشود و شیرینی آب از کجا پیدا شده .
بحث ما راجع به آب کشمش است آب کشمش را به آن میگویند نبیذ زبیبی راجع به این است یعنی آب کشمش مثل آب انگور، آب انگور اگر جوش بیاید خوردنش حرام است بعضی از فقهاء هم گفتهاند نجس است که ما گفتیم نجس نیست اما خوردنش حرام است العنب اذا غلی یحرم این جاها اسمش را میگذارند عصیر، اما آب کشمش را عصیر زبیبی میگویند که فارسی آن میشود آب کشمش و نبیذ هم میگویند به جای عصیر میگویند نبیذ معنای نبیذ یعنی عصیر، عصیر یعنی نبیذ، نبیذ زبیبی یعنی آب کشمش، همه فرض کردهاند آب دارد از همین جهت بحث کردهاند که این آب کشمش اگر جوش بیاید مثل آب انگور است یا نه؟ همه فرض کردهاند، هر که مسئله را متعرض شده همین را متعرض شده که کشمش آب دارد همین طور که آب انگور داریم آب کشمش داریم حالا آب انگور اگر جوش بیاید حرام است، نجس است یا نه؟ اختلاف است گفتیم نجس نیست حالا آب کشمش هم مثل آب انگور است یا نه؟ لذا تمسک کرده بودند برای حرمت و نجاستش به آن روایت زید نرسی و امروز هم تمسک کردهاند به استصحاب که حالا صحبت میکنیم آن وقت مرحوم آقا رضا همدانی و مرحوم آقای خویی رضوان الله تعالی علیهما این دو بزرگوار میگویند اصلاً بحث سالبه به انتفاء موضوع است و ما آب کشمش نداریم تا بحثش را بکنیم که آب کشمش اگر جوش بیاید وضعش چه جوری است، دیروز گفتم الا ن هم گفتم نمیشود این فرمایش را درست کرد اگر بشود درست کرد خب دیگر مسئله سالبه به انتفاء موضوع است و غیر از آب انگور همه چیز من جمله آب کشمش اگر جوش بیاید خوردنش حرام نیست نجس هم نیست اما کشمش نمیشود بی آب باشد چوب بی آب است حالا با دقت عقلی و دقت علمی چوب هم آب دارد اما این چوب را بگذارند توی یک دیگی یک روز دو روز بجوشانند خب آب پس نمیدهد دیگر، لذا آن هم فرق نمیکند آب پس نمیدهد بعضیها را دیدهاید آب پس نمیدهند این جوری است دیگر اما کشمش را بریزید توی آب تا جوش آمد آب پس میدهد یعنی آب را حسابی شیرین میکند .
لذا اینها میگویند اصلاً آب ندارد کشمش آب ندارد مرحوم حاج آقا رضا میفرمایند که این که شما میجوشانید اینها آب هاست مخلوط با آن شده اگر کشمش را زیر پلو بگذارید آب بخارها وارد آن کشمش شده آن کشمش را آبدار کرده و الا خود کشمش آب ندارد، علی الظاهر نمیشود درست کرد کسی هم نگفته لذا بحثش را کردهاند تمسک کردهاند به روایت زید نرسی که دیروز صحبت کردیم و گفتیم روایت از نظر سند خوب است برای این که بر فرض زید نرسی را توثیق نکرده باشند ابن ابی عمیر روایت را نقل کرده از نظر دلالت هم خوب است برای حرمت نه برای نجاست اما اشکالی که در مسئله هست اعراض اصحاب روی آن است و هیچ کسی نگفته ما بگوییم دیگر از خود در آوردی در فقه میشود و این خود در آوردی در فقه جایز نیست فقط اشکالش همین است که حرمتش را نمیتوانیم بگوییم نجاستش را هم نمیتوانیم بگوییم آن روایت زید نرسی که نجاستش را نمیگوید، فسد را معنا کردیم حرمت اما حرام در روایت بود اذا غلی، اما احدی از فقهاء مسئله را متعرض نشدهاند لذا معمولاً مثل صاحب جواهر و مرحوم محقق همدانی و مرحوم شیخ انصاری و حضرت امام و آقای حکیم و مرحوم آقای خویی و این کسانی که کتاب طهارت نوشتهاند زود از مسئله رد شدهاند به این معنا گفتهاند روایت زید نرسی معرض عنها عندالاصحاب است اگر هم آن حرفهای دیروز من را بزنید باز آن حرف دیروز باقی میماند این که این معرض عنها عندالاصحاب است از زمان مرحوم بحرالعلوم پیدا شده این روایت زید نرسی.
اما دلیل دوم که بهتر از دلیل اول است گفتهاند استصحاب، چه استصحابی؟ استصحاب تنجیزی که دلالت میکند بر این که پاک است این زبیب سابقاً پاک بود حالا که غلیان پیدا کرده نمیدانیم آیا نجس است؟ استصحاب میگوید پاک است گفتهاند استصحاب تعلیقی، قضیه متیقنش را انگور گرفتهاند گفته العنب اذا غلی یحرم الزبیب ایضا کذلک ، استصحاب تعلیقی ، بعضیها مفصل مثل مرحوم آقای حکیم و مخصوصاً مثل مرحوم آقای خویی و رفتهاند توی اصول و استصحاب تعلیقی را میخواهند شبههناکش بکنند اما استصحاب تعلیقی بلا اشکال است قضیه متیقنه قضیه مشکوکه العنب اذا علی یحرم الزبیب ایضا کذلک اینکه بگوییم ما استصحاب تعلیقی نداریم این را نه این را در اصول اثبات کردیم استصحاب تعلیقی داریم فقط اشکالش اینجاست که موضوع انگور است و کشمش آیا اینها یکی هستند عرفاً؟ حتی عقلاً؟ آن انگور حسابی آب دارد و یک طراوتی دارد و این کشمش به اندازهای است که اصلاً حاج آقا رضا میگویند آب ندارد لذا عرفاً ظاهراً کشمش غیر از انگور است انگور غیر از کشمش است تعدد موضوع است.
آقایان این حرف من را قبول ندارند لذا معمولاً همه آنها استصحاب تعلیقی را جاری کردهاند اشکال در استصحاب تعلیقی کردهاند گفتهاند در اصول ما استصحاب تعلیقی را قبول نداریم معمولاً این کسانی که میبینیم صحبت کردهاند در استصحاب تعلیقی آیا اصلی جاری است یا نه؟ اما این حرف من را کسی نزده که تعدد موضوع است آقا ، انگور عرفاً غیر از زبیب است زبیب غیر از انگور است این را آقایان نگفتهاند لذا اگر شما بپسندید حرف آقایان را بگویید انگور همان کشمش است کشمش همان انگوراست استاد بزرگوار ما آقای داماد رضوان الله تعالی علیه از استادشان مرحوم حاج شیخ نقل میکردند روی منبر که مرحوم حاج شیخ میفرمودند که دست میگذاریم روی یک دانه انگور و صبر میکنیم تا کشمش بشود هاذویت موجود است میگوییم هذا کان حلالاً یا حراماً الان یکون کذلک ، مرحوم ، حاج شیخ فرموده بودند شما هاذویت میخواهید ما هاذویت درست میکنیم و میگوییم هذا کذلک ، مرحوم آقای داماد البته مرحوم آقای داماد قبول نداشتند میگفتند که فرمایش مرحوم شیخ عرفیت ندارد اما راستی انگور با کشمش اینها پیش عرف یک موضوع است؟ اگر بگویید یک موضوع است همان است که استصحاب و استصحاب تعلیقی هم که ما در اصول جاری میدانیم عالی در میآید میشود العنب اذا غلی یحرم والزبیب ایضا کذلک لان الزبیب هو العنب والعنب هوالزبیب آن وقت دلالت بر حرمتش خیلی خوب میشود البته دلالت بر نجاست دیگر ندارد الا اینکه العنب اذا غلی یحرم را یک کسی بگوید که بعضی فرمودهاند مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی بگوید هم حرام است هم نجس آن وقت در این آب کشمش هم باید بگوید هم حرام است هم نجس، مسلن کم است شاید در جلسه باشند یک افرادی که مطالعه خیلی در این بارهها کردهاند خیلی در این باره مفصل صحبت شده که گفتم حتی بعضی از بزرگان منجمله مرحوم شیخ الشریعه در این باره کتاب نوشته ولی آنچه دیروز و امروز گفتم عصاره و عصارهی آن گفتههای بزرگان است دیگر من الان نتوانستم چیزی از گفته بزرگان حتی نظیر کسانی که کتاب نوشتهاند مرحوم شیخ الشریعه برای شما چیزی بگویم ظاهراً چیزی نیست همه همه حرفشان همین است که یکی روایت زید نرسی که یکی میگوید نه یکی میگوید آری یکی روایت ضعیف السند است یکی میگوید اعراض اصحاب است یکی میگوید دلالت خوب است یکی میگوید دلالت خوب نیست یکی هم این استصحاب تعلیقی در اصول اصلاً جاری نیست، یکی میگوید جاری است آن کسانی که میگویند جاری است میگوید اینجا استصحاب تعلیقی خوب است جاری است اما تعدد موضوع است یکی میگویدنه تعدد موضوع نیست و تعدد موضوع نبودنش را هاذویت درست میکند مثل مرحوم حاج شیخ رضوان الله تعالی علیه که روی منبر هاذویت درست میکرد وحدت قضیه درست میکردند برای اینکه حسابی به دل طلبهها بچسبد میفرمودند یک دانه انگور را دست بگذار روی آن و نگاه به آن بکن صبر کن صبرکن تا کشمش بشود هاذویت موجود است بگو هذا کان اذا غلی یحرم الان یکون کذلک.
اگر میخواهید مثال بزنید به جوان و پیر مثال بزنید که آن را هم من اشکال دارم اما آقایان در اصول گفتهاند جای دیگر هم گفتهاند گفتهاند که اگر جوانی کاری را انجام داد فعلی انجام داد حالا پیر شده آیا نسبت فعل را به این میشود داد یا نه؟ گفتهاند آری، خیلی مثال زدهاند من جمله مثالها اگر کسی در جوانی کسی را بکشد در پیری میگویند این آدم کشته باید او را کشت هاذویت میگویند موجود است مرحوم حاج شیخ ظاهراً نباید رفته باشند روی زبیب و عنب و امثال اینها هاذویت را درست بکنند در همین پیر و جوان هم راستی اگر یک اشکالهایی باشد شک کنیم آیا حکم قبلی هست یا نه؟ من میگویم استصحاب نیست یک جوانی یک کاری کرده یک عقوبتی داشته حالا پیر شده دیگر اصلاً نا توانی جنسی دارد ما نمیدانیم آیا کاری که آن وقت کرده الان نسبت میشود به او داد یا نه؟ بخواهیم بگوییم هذا کان فاعلاً الان یکون کذلک من میگویم نه و این حرفهایی که زده شده دلیل دارد این نیست که بگویند این چون دلیل خارجی دارد بگوییم که پیر و جوانی ندارد و اما اگر راستی جایی مشکل پیدا کردیم دیگر پیر و جوانی خیلی با هم راستی تعدد موضوع است حالا روی این عنب و زبیب راستی تعدد موضوع است دیگر حرف مرحوم حاج شیخ را نمیشود درست کرد بنابر این استصحاب تعلیقی داریم اما اینجا جاری نیست برای خاطر تعدد موضوع .
حرف آخر که زده شده دیگر زدن ندارد نباید هم آن بزند گفته آقا این تعارض دارد استصحاب تعلیقی تعارض دارد تعارضش چیست؟ گفتهاند طهارت عنب یا طهارت ماء الزبیب قبلا قبل از آن که جوش بیاید طاهر بوده الان هم یکون کذلک، گفتهاند تعارض پیدا میکند با آن استصحاب تعلیقی .
ولی خب کم لطفی شده برای این که اینها با هم تعارض ندارد هر دو جاری است میگوییم ماء العنب کان طاهراً الان یکون کذلک یا ماء الزبیب کان ظاهراً الان یکون کذلک این استصحاب طهارت یک حرف دیگر ماء العنب اذا غلی یحرم ماء الزبیب اذا غلی یحرم الان یکون کذلک و اینهابا هم تفاوت ندارد آن تعلیق است آن تنجیز است آن قبل از غلیان است آن بعد از غلیان است بنابراین با هم تعارضی نیست تا ما بگوییم استصحاب تنجیزی در اصول هم اگر یادتان باشد در اصول هم این حرف گفته شده که استصحاب تنجیزی همیشه تعارض میکند با استصحاب تعلیقی و استصحاب تنجیزی مقدم است و ما آن جا گفتهایم اینجا هم همین است که استصحاب تنجیزی با تعلیقی اصلاً با هم تعارضی ندارد آن تنجیز است و آن تعلیق موضوع و حکم هر دو متفاوتند .
فتلخص مما ذکرناه همین جور که مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه در عروه فرمودهاند ماء العنب اذا غلی یحرم اما لا ینجس و غیر ماء العنب هر مائی از فواکه حالا این آب کشمش باشد آب خرما باشد آب سایر میوهها باشد اگر غلیان پیدا کرد نه حرام است خوردنش نه نجس است بنابراین مثلاً سیب را سرکه انداخته ترش شده حالا دلش میخواهد نیمه ترش یک سیب بخورد خب طوری نیست اگر هم گذاشت سرکه شد و خورد آن نتایجی که گفتهاند دارد کشمش را یا خرما را زیر پلو باد میکند هوا میرود در آن آب پیدا میشود این آب کشمش را خوردن اشکال ندارد یا اینکه نرم میشود آن آب مخلوط آب میشود خوردن این آب کشمش این آب خرما ولو جوش آمده خوردنش اشکال ندارد نجس هم نیست ، همهاش هم برای خاطر عدم الدلیل است و عدم الدلیل مهمتر از عدم الدلیل که وقتی عدم دلیل شد قاعده طهارت جاری است دیگر قاعده حل جاری است اما ظاهراً نوبت به قاعده حل و قاعده طهارت هم نرسد آن مسئله مفروغ عنه بودن عند الاصحاب که در حالی که میان اصحاب ائمه طاهرین یک حرفهایی در کار بوده اما وقتی رسیده به علماء فقهاء در زمان غیبت کبری همه آنها آن ان قلت قلتها را ندیده گرفتهاند و راجع به ماء العنب اذا غلی یحرم فتوی دادهاند راجع به غیر ماء العنب ساکت ماندهاند مثل اینکه قضیه را مفروغ عنه گرفتهاند هم پاک است هم خوردنش حلال است .
یک روایات دیگر هم در مسئله هست که سابقاً در زمان ائمه طاهرین مخصوصاً در زمان پیامبر اکرم اینها یک شربتهایی درست میکردند و حتی در روایات دارد آمدند خدمت پیامبر اکرم گفتند یا رسول الله آب مدینه خوردنش اشکال پیدا کرده و ما اجازه میدهید نبیذ درست بکنیم و گفتند کشمش را میریزیم توی آب و این آب را قدری تغییر پیدا میکند و خوردنش دیگر خوب میشود در زمان ائمه طاهرین کم کم آن شربت آن جوری یک شربت حسابی میشد که خیلی هم میماند و امام صادق سلام الله علیه یا امام باقر علیه السلام دستور طبی میدادند میفرمودند اگر میخواهید بماند ترش نشود کپک نزند این را ثلثان بکنید وقبل از ثلثان میگفتند یک مقدار آب هم در آن بریزید یک مقدار گلاب هم در آن بریزید و بعد صاف بکنید دیگر میتوانید یک سال نگه بدارید این روایتها ولو مرحوم صاحب جواهر متعرض شدهاند، روایتها را در باب 24 از ابواب اشربه محرمه جلد 17 وسائل مرحوم صاحب وسائل روایتها را نقل کرده، روایتها خیلی هم مفصل است هم زیاد است هم همه روایتها خیلی مفصل است اما وقتی که انسان برود توی روایتها میبیند که پیامبر اکرم چیز یادشان میداد برای اینکه آب غیر میکروبدار بخورند یا آبی که تلخ شده بود این آب رفع تلخی آن بشود آلوده شده بود رفع آلودگیش بشود و ائمه طاهرین علیهم السلام هم یاد میدادند نبیذ درست بکنند و معنای نبیذ از کشمش این نبود که کشمش را بگذارند ترش بشود و بعد از آن غلیان پیدا کند سرکه بشود و اینها مراد نبود اینکه العیاذ بالله فقاع بشود و خمر بشود ائمه طاهرین یاد میدادند برای اینکه شربت درست بکنند مثل اینکه ما مربا درست میکنیم آنها هم شربت درست بکنند و شربت درست کردنشان همین بود که آب کشمش را گاهی ثلثان نمیکردند کپک میزد و ترش میشد مثل مرباهایی که ما میپزیم بعضی اوقات این جوری است که اگر مواظب آن نباشند و خوب نپزند چند روز که بماند ترش میشود کپک میزند این برای اینکه کپک نزند ترش نشود آقا امام صادق سلام الله علیه یادشان میدادند میگفتند این را ثلثان کنید بگذارید جوش بیاید دو ثلثش برود و یک ثلث باقی بماند قبل از آن که ثلث بشود همان موقعی که گذاشتید روی آتش یک مقدار عسل در آن بریزید یک مقدار سرکه در آن بریزید در بعضی از روایات دارد یک مقدار کندر در آن بریزید و همینجور ، بعد حضرت میفرمودند یک شراب طیب ماندگاری میشود . این روایتها همه خارج از بحث ماست ربطی به بحث ما اصلاً ندارد آنکه مربوط به بحث ماست همین است که گفتم و بالاخره همه آب میوهها اگر غلیان پیدا کرد حرام نیست نجس هم نیست به غیر از آب انگور در میان میوهها فقط آب انگور است ، یک تعبد هم هست مسکر که نیست که ما بگوییم مسکر است یک تعبد است ، تعبدش هم شاید برای خاطر این باشد که یک نحو اسکاری دارد خدا رحمت کند یکی از استادهای خوب ما ما پیش او سیوطی میخواندیم خیلی آدم خوش ذوقی بود خدا رحمتش کند مرحوم آقای حاج آقا خوانساری خیلی مسلط بر ادبیب بود این مرد و خیلی امتیاز داشت ایشان شوخی میکردند میگفتند هر کسی میخواهد شراب حلال بخورد یک کبابی بخورد یک انگور حسابی هم روی آن بخورد برود توی آفتاب بخوابد آن آفتاب آن انگورهای توی شکمش را جوش میآورد یک مستی برایش پیدا میشود بنابراین هرکس میخواهد شراب حلال بخورد این کار را بکند ، خب یک چنین چیزهایی شاید در این آب انگور بوده حضرت فرمودند آب انگور حرام است خوردنش مگر اینکه ثلثان بشود
حالا بحث فردای ما راجع به فقاع است، آب جو همین جوها که الان در بازار زیاد شده آیا وضع اینها چیست ؟ تقاضا دارم یک مطالعه دقیقی روی آن بکنید تا فردا انشاءالله
وصلی الله علی محمد و آل محمد