درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
88/01/18
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه:70
رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
راجع به فقاع یعنی آبجو یا ماءالشعیر همیشه این ماء الشعیر دو قسم بوده است یک قسمت که تخمیرمیشده و مسکر میشده و مثل انگوری که شراب میکردند این جو را هم مثل همان تخمیر میکردند و یک نحو شراب بود در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام بوده سئوال و جواب هم روی آن شده است معلوم است این کل مسکر حرام این مثل همان شراب از انگور است حالا به آن میگویند ماءالشعیر آن را میگویند ماء العنب و آیا نجس است یانه ؟ بحثش گذشت اگر کسی شراب را نجس بداند بنابر قول مشهور این هم نجس است و اگر کسی اشکال بکند نتواند اثبات بکند که شراب نجس است راجع به ماء الشعیر هم همین است .
یک قسمت از ماء الشعیر ، از آبجو آنهاست که تخمیر نمیشود و یک شربتی است و مثل این که در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام این بوده یک شربت قوی هم هست و معمولاً میخوردند خودشان هم درست میکردند و مسکر هم نبوده است چنانچه الان هم این ماء الشعیر که توی بازار هم هست اینها مسکر نیست تخمیر نشده، در زمان ائمه طاهرین بوده الان هم هست دیگر کل مسکر اصلاً نیست تا بگوییم حرامٌ یک شربتی است که از جو میگیرند از جو درست میکنند خب معلوم است این هم پاک است خوردنش هم حلال است اشکال هم ندارد همیشه هم در بازار حتی در بازار مسلمانها این ماءالشعیر تخمیری و ماءالشعیر غیرمسکری همیشه بوده است لذا در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام سئوال و جواب میکردندکه ما میدانیم در همین بازار مسلمانها یک ماءالشعیرهایی هست تخمیر شده و سکرآور یک ماءالشعیری هم هست سکرآور نیست و یک شربت است و ائمه طاهرین علیهم السلام هم جواب میدادند اگر نمیدانید چیست قاعده سوق مسلمانها میگوید حلال است و پاک است معلوم است اجتناب بکند خیلی خوب است خب همین الان این ماءالشعیرهایی که توی بازار هست خیلیها نمیخورند حالا نه روی قاعده اینکه فضول العیش ندارند اصلاً از اینجور چیزها که شبههای درآن هست اجتناب میکنند در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام هم چنین بوده و الا اینکه حضرت میفرمودند کراهت دارد یا اینکه لااحبه و امثال اینها ، الان هم هست اگر ندانیم چیست سوق المسلمین میگوید که هم حلال است هم پاک است لذا با قواعدی که بیاییم جلو مسئله اصلاً مشکل نیست و اگر مطالعه کرده باشید اصحاب نمیدانم چرا مسئله را درهم برهم کردهاند و یک تعارضی هم در روایتها انداختهاند و بالاخره مسئله مشکل شده در مثل جواهر و امثال جواهر اما اینطور که من عرض کردم روایات جمع دلالی دارد آن روایاتی که میگوید مسکر است حرام است خب معلوم است آب جو را میگوید که تخمیر شده و مثل این که شراب را از انگور میگیرند این ماء الشعیر را هم از جو میگیرند تفاوتی هم ندارد روایاتی که میگوید حرام است خب میگوید خمر میگوید مسکر، آن روایاتی هم که میگوید طوری نیست اما من دوست ندارم برای خاطر همان شبههاش است و الا آن روایاتی که میگوید طوری نیست خب میگوید حلال است پاک است برای این که تخمیر نیست برای این که مخمر نیست برای این که مست کننده نیست جمع بین روایات هم این جور عرف وقتی که سابقه به آن بدهیم یعنی این طور که من عرض کردم به عرف بگوییم دیگر جمع بین روایات هم میکند آن روایاتی که میگوید حرام است لانه مسکر آن روایاتی که میگوید حرام نیست لانه غیر مسکر، لذا جمع دلالی هم روایات دارد اگر هم کسی بخواهد شبهه بکند در این جمع دلالی دیگر خواه ناخواه باید بگوییم که آن آبجو که مخمر است ولو 10 تا روایت هم روی آن داشته باشیم روایات اعراض اصحاب روی آن است و قاعده کل مسکر حرام یک قاعده مسلم در فقه ماست .
دیگر بحث تمام است اما مطالعه کردهاید دیگر مثل صاحب جواهر و بعد هم مثل آقای حکیم و آقای خویی مسئله را مشکل کردهاند خیلی اما این جور که عرض کردم مسئله مشکل نیست .
حالا اجازه بدهید دو سه تا روایت بخوانیم و از این مسئله بگذریم .
روایت 3 از باب 39 از اشربه محرمه جلد 17 وسائل صحیحه علی بن یقطین عن ابی الحسن الماضی علیه السلام از موسی بن جعفر سلام الله علیهما سئلته عن شرب الفقاع الذی یعمل فی السوق و یباع ولا ادری کیف عمل ولامتی عمل ایحل ان اشربه؟ فقال لا احبه این فرض کرده که فقاع دو قسم است امام علیه السلام هم امضاء کرده که فقاع دو قسم است یک قسمش مست کننده و حرام است و یک قسمش مست کننده نیست توی بازار هم هر دو قسم هست حالا این علی بن یقطین سؤال میکند که این آب جو ماء الشعیر را من از بازار بخرم یا نه؟ حضرت فرمودند طوری نیست اما چون شبهه در آن هست من لا احبه دوست ندارم اینجور چیزها را، این این روایت .
نظیر این روایت هم دو سه تا روایت هست که یک قسمت از آن روایتها میگوید که حرام است یک قسمت از روایات میگوید حرام نیست دیگر خواه ناخواه جمع بین روایات این است که گفتم .
بالاخره این جور است که از روایات استفاده میشود سوق المسلمین هر چه در آن هست حلال است لذا الان مثلا این ماهیها که به عنوان کوسه ماهی و آقایان اشکال میکنند و اینها نه، همین سوق المسلمین میگوید اینها طوری نیست تا یقین نکنید یا مثلا همین مرغها که بعضی دردسر درست میکنند برای مردم حتی روی منبر یک من منهایی میکنند مردم توی دردسر میافتند خب سوق المسلمین است و ائمه طاهرین علیهم السلام این سوق المسلمین که آنها سنی هم بودند اما از پنیرشان از ماستشان از گوشتشان ائمه طاهرین علهیم السلام استفاده میکردند همه آنها و شک هم میکردند حضرت میفرمودند که شک نکنید میگفتند میدانیم مثلا بعضی جاها توی بعضی بادیه نشینها پنیر مایه نجس است میگفتند فکرش را نکنید حالا این مربوط به بحث است آن که خیلی مهم است و از شما تقاضا دارم ولو شما بعضی از شماها حالا کم است انقلاب و نظام و اینها را هیچ کدام قبول نداشته باشید اما دردسر برای مردم درست نکنید بازار مسلمانها هر چه در آن هست خوردنش حلال است اشکال هم ندرد به قول امام صادق علیه السلام اگر ما بازار را قاعده ید را اصاله الصحه را اینها را ما شبهه بکنیم لما کان للمسلمین سوق اختلال نظام لازم میآید و برای این که اختلال نظام لازم نیاید ائمه طاهرین علیهم السلام اصاله الصحه درست کردند و این عقلایی هم هست قاعده ید درست کردهاند سوق مسلمانها درست کردهاند و این سوق مسلمانها در بعضی جاها حتی در کفار هم میآید مثلا انگلستان بروید توی بازارشان چیز بخرید خب احتمال میدهید دزدی باشد احتمال میدهید حرام باشد اما عقلاء، شارع مقدس امضاء کرده میگوید که قاعده ید راجع به همه هست حتی کفار، بله مثل ذبائح و امثال اینها باید بازار مسلمانها باشد حالا اینجا مرادم است که بازار ایران این مغازهها همه همه مسلمانها همه همه اگر میگوید من ذبح شرعی کردهام باید بپذیریم اگر میگوید این ماهی حلال است باید بگوییم خب ، بله لا احبه از این که احتمال میدهیم خب معلوم است لا احبه و اما اینکه بخواهیم شبهه بکنیم شبههاش بیجاست گناهش بزرگ است و شبهه نکنید ، بازار مسلمانها از نظر ذبائح باید بگوییم ذبح شرعی از نظر طهارت و نجاست باید بگوییم طاهر از نظر حرام و حلال باید بگوییم حلال در حالی که لاابالی هستند دیگر بدتر از سنیها که نیستند لاابالی هستند در مال مردم در حلال در حرام ربا میخورد ربا میدهد رشوه میدهد غش در معامله میکند اینها همه هست اما تا یقین نباشد بازار مسلمانها قاعده حل دارد بازار مسلمانها قاعده طهارت دارد بالاتراز این دو تا که اصل است بازار مسلمانها قاعده ید دارد قاعده اصاله دارد قاعده سوق دارد این علی بن یقطین هم جلالت قدرش بالاست از موسی بن جعفر علیه السلام میپرسد که این فقاع دوقسم است یک قسمت نجس است یا حرام است یک قسمت پاک است حرام نیست تو بازار هم هردو هست من از بازار بخرم یا نه؟ فرمودند بخر اما من نمیخورم ، نه نمیخورم لااحبه یک قاعده کلی هم هست اینکه اصلاً این بازار چونکه همیشه آن دقت اسلامی که باید روی آن بشود نمیشود از نظر حلال و حرام و نجس و پاک و حقالناس و آدم بتواند از بازار چیز نخرد خوب است ، کراهت هم دارد اما اینکه بخواهیم برخودمان سخت بگیریم که حتماً نمیشود اما آنکه یقیناً دیگر نمیشود خیلی هم گناه دارد ما بازار مسلمانهارا زیر سئوال ببریم برای اینکه با انقلاب خوب نیستیم، اگر با انقلاب خوب نیستی جهنم که خوب نیستی اما چکار به بازار مسلمانها و این گوشتها حرام است آن هم روی منبر و اینها خیلی بد است تقاضا دارم شماها که حالا نه، تقاضا دارم بگویید نکنند .
حالا یک دوتا روایت دیگر بخوانیم: روایت 1 از باب 27 از اشربه محرمه جلد 17 وسائل صحیحه و شاء کتبت الی الرضا علیه السلام اسئله عن الفقاع ؟ قال حرام و هو خمر صحیحه ابن فضال حالا چون ابن فضال را میگویند فطحی است من قبول ندارم اما توثیق شده مصححه ابن فضال کتبت الی ابی الحسن علیه السلام عن الفقاع فقال هو خمر و فیه حد شارب الخمر ، همینجور که شارب خمر را 80 تا تازیانهاش میزنند این فقاع هم همینطور است خب حالا مطلقا ؟ یا نه؟ این جور که من عرض کردم گفتم این از روایات دوقسم است این دوتا که خواندیم میگویند که شراب است اگر شراب را گفتیم نجس است اگر شراب را گفتیم حرام است این هم حرام است و اما اگر گفتید که نه خب روایاتی که دلالت بر جواز میکند باید اعراض اصحاب از کار بیندازیم همین الان روایتش را خواندیم که حضرت فرمودند که لا احبه خب جمع بین این لا احبه با آن خمر چه جور بکنم ؟ اصحاب گفتهاند روایاتی که میگویدلا احبه اعراض اصحاب است بینداز و فقاع را بگو مثل شراب اما اینجور که من عرض کردم گفتم بهتر از این این است که از همین روایت فهمیده میشود فقاع دو قسم است همیشه دو قسم بوده توی روایتها هم فهمیده میشود که دوقسم است یک قسمتش مخمر است مسکر است یک قسمتش نه این روایاتی که میگوید حرام است آن مسکرها را میگوید آن روایتی که میگوید حلال است آن غیر مسکر را میگوید جمع بین روایات هم میشود اگر کسی بگوید جمع تبرعی است دیگر خواه ناخواه باید بگوییم آن روایتها که میگوید حرام است میگیریم چون اجماع روی آن است آن روایتها که میگوید حلال است طرد میکنیم چون اعراض اصحاب روی آن است . معمولاً اگر مطالعه کرده باشید این قول دوم را بزرگان فرمودهاند ، فرمودهاند این روایاتی که میگوید که حلال است اعراض اصحاب روی آن است طرد میکنیم اما آنجور که من عرض کردم بهتر از این این است که بگوییم همیشه چنین بوده الان هم هست از روایتها هم استفاده میشود همین روایت علی بن یقطین را خواندم که میگوید سئلته عن شرب الفقاع الذی یعمل فی السوق و یباع ولا ادری کیف عمل و لامتی عمل ایحل ان اشربه ؟ قال لا احبه فرض کرده دو قسمت فقاع داریم حضرت هم قبول کردند این را الا اینکه مطلقا گفتند لااحبه دیگر آن لااحبه معنایش اینجور میشود آنها که خمر است میدانید نخور آنها هم که خمر نیست بخور مانعی ندارد نخوری بهتر است چون در بازار مسلمانها شبهه همیشه هست
مسئله بعدی که مسئله مشکلی است راجع به عرق جنب از حرام، این عرق جنب از حرام 3 تا قول در مسئله هست یک قول مشهور در میان قدماست گفتهاندنجس است یک قول مشهور در میان متأخرین گفتهاند پاک است ، یک قول مشهور در محشین برعروه است منجمله مرحوم سید گفتهاند پاک است اما نماز ندارد ، این سه تا قول همهاش از یک روایت است اصلاٌ در مسئله روایت نداریم و در زمان ائمه طاهرین علیهم السلام مخصوصاً امام باقر و امام صادق علیهما السلام که 400 تا کتاب نوشتهاند و همهاش فروعات بوده این فرع سؤالاً و جواباً در کلمات ائمه طاهرین علیهم السلام نیست اما یک روایت است یک معجره هم هست برای امام هادی علیه السلام که راوی میگوید امام هادی علیه السلام محصور بودند زندان بودند اما باید هروز بروند دربار و رفتن در بار شیعهها آنجا جمع میشد و شعار میداد مثل این که نمیتوانستند جلوی آنها را بگیرند منجمله مسائل دینشان را از امام هادی علیه السلام میپرسیداین راوی میگوید که من راجع به عرق جنب از حرام شبهه داشتم منتظر بودم آقا بیایند و جواب بدهند زیر یک طاقی آنجا نشسته بودم خوابم برد یک وقت دیدم یک کسی عصای خود را میزند روی شانه من ، سرعصا را ، چشمها را باز کردم دیدم امام هادی علیه السلام است سوار اسب است و من تا بیدار شدم فرمودند که لاتصل فیه مثل اینکه مسئله پرسیدن هم تقیه بوده درد سر درست میشده برای شیعه از این جهت حضرت یک جمله گفتند لاتصل فیه و رد شدند ، حالا این لا تصل فیه یعنی چه ؟ یعنی پاک است اما نماز ندارد ؟ گفتم مشهور در میان محشین بر عروه همین است میگویند لاتصل فیه یعنی نماز در آن نخوان مثل لاتصل فی وبر مالا یؤکل لحمه، یک کسی بخواهد با پوست روباه که یقه پالتو است نماز بخواند طوری نیست اگر مذکی باشد اگر مذکینباشد نجس است الا اینکه روی پاکی که حتی فقهاء مثلاً من اشکال دارم ولی فقهاء میفرمایند که مثلاً گربه خوابیده روی لباس شما وقتی رفت خیلی موها روی لباس است میگویند این موها را باید رفع بکنید برای اینکه لاتصل فی وبر ما لا یؤکل لحمه این همان است؟ لاتصل فیه یعنی پاک است اما نماز ندارد یا اینکه نه لاتصل فیه یعنی نجس است ؟ چون نجس است نماز با آن نمیشود خواند مثل میته میبیند ، حالا همان روباه که گفتم اگر ذبح شرعی نشده باشد خب میشود میته وقتی میته شد دیگر نجس است و علاوه براینکه نجس است لاتصل فیه، این دو قول هست دیگر شما هستید که الان انتخاب بکنید یا فردا اگر انتخاب کردید بیاید به من بگویید .
ولی آن کسانی که میگویند پاک است میگویند اصلاً این روایت ضعیف السند است و چون ضعیف السند است اصلاً دلالت ندارد لذا هم پاک است هم میشود در آن نماز خواند اصلاً روایت را طرد کردهاند گفتهاند روایت ضعیف السند است،
روایتش را بخوانم روایت 12 از باب27 از ابواب نجاسات جلد 2 وسائل روایت را صاحب وسائل از شهید در ذکری نقل میکنند که در کتب اربعه نیست این روایت ، مرحوم شهید در ذکری روایت را نقل میکند صاحب وسائل از آنجا گرفته ، روایت سندش این است عن محمد بن همام باسناده الی ادریس بن زیاد محمد بن همام توثیق شده مرحوم نجاشی توثیق کردهاند ادریس بن زیاد هم توثیق شده اما باسناده الی ادریس آن را نمیدانیم کیست یعنی دو سه تا حذف شده لذا بزرگان میگویند آقا این روایت را شهید در ذکری نقل کرده خوب است از محمد بن همام نقل کرده خوب است محمدبن همام از ادریس بن زیاد نقل کرده خوب است آن هم توثیق شده اما این باسناده عن ادریس این اسناد کیست ؟ نمیدانیم دو سه نفر اقلاً یک نفر ولی دو سه نفر معمولاً این جا هست آورده نشده روایت مجهول است این سند روایت است اما چیزی که باید توجه به آن داشته باشیم اینکه مشهور در میان قدماء است در حالی که تعجب هم هست این را یک قدری روی آن فکر کنید ببینید چکار باید کرد تعجب هم هست در حالی که در کتب اربعه نیست اما اصحاب کتب اربعه گفتهاند نجس است ، نیست اصلاً در کتب اربعه ، مثلاً کی گفته نجس است ؟ صدوق من لایحضر دارد، روایت را در من لایحضر نقل نکرده، مفید ، شیخ طوسی تهذیب دارد استبصار دارد روایت را نقل نکرده فتوی داده به نجاست، قاضی ، ابن براج، اسکافی یک شهرتی لذا حتی مثلاً مرحوم شیخ در خلاف ادعای اجماع هم روی آن کرده در خلاف وقتی مسئله را متعرض میشوند میفرمایند که اجماع مذهب این است که عرق جنب از حرام نجس است این را هم توجه به آن داشته باشید عامه میگویند مطلقا عرق جنب نجس است یعنی برای اینکه نماز ندارد میگویند نجس است میخواهد جنب از حرام باشد میخواهد از حلال باشد تا غسل نکند عرقش نجس است اما شیخ طوسی در خلاف میفرمایند که اگر از حرام باشد نجس است اگر از حرام نباشد نجس نیست .
حرف این است که روایتی که حالا میخواهیم بخوانیم مرحوم صاحب وسائل از شهید در ذکری نقل کرده یعنی در کتب اربعه نیست اما همین که در کتب اربعه نیست صاحبان کتب اربعه مشهور در میان آنهاست که عرق جنب از حرام نجس است و این روایت از زبان شهید است این روایت را شیخ طوسی و شیخ مفید و صدوق به آن تمسک نکردهاند و این از عجایب است اگر نجس است به شیخ طوسی میگوییم اگر نجس است چرا روایتش را نقل نکردی؟ اگر پاک است چرا میفرمایید نجس است؟ و این را چه جور میشود درست کرد؟ اما اگر مطالعه کرده باشید مثلاً مرحوم شیخ انصاری بعد هم مثل آقای حکیم میفرمایند که مشهور در میان قدماء مشهور در میان قدماء گفتهاند که نجس است معلوم است وقتی نجس باشد نماز هم ندارد . این سند روایت است که در کتب اربعه روایت نیست اما مرحوم شهید در ذکری روایت را نقل کرده از دونفر هم نقل کرده که مرحوم نجاشی هردو را توثیق کرده اما باسناده مجهول است لذا یک روایت مجهولی را مرحوم شهید در ذکری گفتهاند مرحوم صاحب وسائل هم آدرس دادهاند
روایت 12 از باب 27 از ابواب نجاسات جلد 2 وسائل انه کان یقول یعنی ادریس بن زیاد این همیشه در مجالس این را نقل میکرد ، این نه عرق جنب از حرام اهمیت داشته باشد که نقل بکند آن معجزه امام هادی علیه السلام را همیشه نقل میکرد انه کان یقول دخل سرمن رآی فی عهد ابی الحسن الهادی علیه السلام واراد ان یسئله عن الثوب الذی یعرق فیه الجنب ایصلی فیه؟ فبینما هو قائم فی طاق لانتظاره اذ حرکه ابوالحسن امام هادی علیه السلام بمقرعه فقال مبتداً ان کان من حلال فصل فیه و ان کان من حرام فلا تصل فیه بدون اینکه من سئوال بکنم امام علیه السلام جواب من را دادند آن سند است این هم فلا تصل فیه ، که معنایش چیست فلا تصل فیه؟ لذا آن کسانی که گفتهاند پاک است خیلی از بزرگان مثل مرحوم محقق مرحوم علامه شهیدین و بسیاری از این بزرگان محقق دوم کرکی مرحوم حاج آقا رضا رضوان الله تعالی علیه میگویند اصلاً پاک است چرا پاک است؟ میگویند این روایت مجهول است اما آن کسانی که میگویند یا نجس است یا میگویند نماز ندارد میگویند این روایت مشهور در میان اصحاب است چون مشهور است جبر سند به عمل اصحاب شده و آن جبر سند به عمل اصحاب گفتم روایت میشود مصححه ، حضرت فرمودند لاتصل فیه آن وقت اختلاف کردند در لاتصل فیه یعنی نجس است؟ بعضی گفتهاند ، آیا پاک است و نماز ندارد ؟ محشین برعروه معمولاً منجمله مرحوم سید فرمودهاند .
حالا چونکه مسئله از نظر جامعه مبتلا به است از نظر فقهی هم باید حرف بزنیم یک قدری شما مطالعه کنید البته فکر کنید از فکرتان استفاده کنیم از گفتنیها استفاده کردیم از فکر شما استفاده کنیم ببینیم آیا میشود تازه چیزی پیدا کنیم یا نه؟
وصلی الله علی محمد و آل محمد