درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
88/01/30
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه:78
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
مرحوم محقق همدانی در مصباح الفقه 5 تا دلیل آوردهاند برای اینکه متنجس منجس نیست و دیگران هم خیلیها و منجمله محشین بر عروه میگویند متنجس منجس نیست اما یک احتیاطی دارند احتیاط به جایی است برای اینکه مثل محققها علامهها شهیدها کاشف الغطاءها و منجمله صاحب جواهر اصرار دارند براینکه متنجس منجس است لذا این احتیاط خیلی بهجاست ،
ادله مرحوم محقق همدانی که دیگران هم از او متابعت کردهاند دلیل اولشان سیره است میفرماید سیره متشرعه اصلاً به ذهنش خطور نمیکند که متنجس منجس است و این مال اهل وسوسه است این کسانی که حالت وسوسهگری دارند اینها از این دقتها میکنند و الا عرف متشرعه متنجس را منجس نمیدانند و در زمان پیامبراکرم همین بوده در زمان ائمه طاهرین همین بوده ودر زمان ما هم همین است و اگر احتیاطی در کار باشد این مربوط به سیره متشرعه نیست مربوط به افرادی است که میخواهند احتیاط بکنند ردعی از این نشده بلکه امضا هم شده همان روش همان عمل که مال متشرعه است خود پیامبراکرم، ائمه طاهرین علیهم السلام رفتار میکردهاند در زمان ائمه طاهرین خب اینها معاشر با عامه بودند اصلاً شیعه در میان عامه کم بود همه اینها سنی بودند متنجس را منجس نمیدانستند و شیعه هم با اینها معاشرت داشتند رفت و آمد داشتند دختر به هم میدادند مهمانی با هم دیگر میرفتند میآمدند و حالا به ذهنشان بیاید این سنی متنجس را منجس نمیداند پس نجس است اصلاً این حرفها نبوده به عبارت دیگر همان جور که سنیها عمل میکردند شیعهها هم همین جور عمل میکردند همینطور که آنها متنجس را منجس نمیدانستند اینها هم متنجس را منجس نمیدانستند و این بهترین دلیل است براینکه متنجس منجس نیست و آن روایات هم که میگوید متنجس منجس نیست همین امضای سیره است اما حتیاج به این روایتها هم نداریم برای اینکه همان عدم ردع بلکه امضای عملی کفایت میکند براین که ما بگوییم متنجس منجس نیست .
انصافاً دلیل خوبی است همیشه بوده است شما الان بروید مکه میبینید چه خبرهاست و میبینید هم که شیعه طبق همان روش آنها اعمال آنها عمل میکند اصلاً به ذهنش هم نمیآید که مجبوریم که نجس بخوریم عبادتمان نجس باشد روی سنگها سجده بکنیم پای عرقی روی این سنگها بگذاریم اصلاً به ذهنشان خطور نمیکند و کیست بتواند بگوید متنجس منجس است اما مسجدالحرام پاک است خب مسجدالحرام را هر روز میشویند آن پاهای عرقی و آن پاهای غریب و عجیب آمدن در مسجد و هر روز این مسجد را میشویند اما نه با آب کر ، با آب مضاف یعنی دیدم که این آب حسابی مضاف است دیگر، حالا با این آب مضاف میریزد توی صحن آن هم جارویش را میکشد بعد هم همه ما وارد این مسجد میشویم و سجده به این سنگها میکنیم روی این سنگها مینشینیم پایمان عرق دارد دستمان عرق دارد و اما مردم حتی خود ما به قول یکی از بزرگان میگفت که شماها توی فقهتان متنجس را منجس میدانید اما وقتی بیاید توی عمل شما هم متنجس را منجس نمیدانید دادو فریاد توی فقه دارید اما وقتی بیاید توی عمل فراموش میکنید که متنجس منجس است و این قضیه مسجدالحرام از باب مثال است انسان برود توی زندگی مردم و آن لاابالیگریشان مخصوصاً سنیها هم ما از اینها ماست میخریم لبنیات میخریم چیزهای تر میخریم ذبائحشان را پاک میدانیم و بالاخره هر کاری که آنها میکنند ما هم کارشان را امضا میکنیم ائمه طاهرین علیهم السلام هم کارشان را امضا میکردند آنها لاابالی بودند در این گونه چیزها همین لاابالیگری را ائمه طاهرین علیهم السلام امضا میکردند حالا بعدش هم به قول آن بزرگ میگوید فقهاء امضا میکنند علماء امضا میکنند علماء روش و منش این متشرعه را امضا میکنند و آنها متنجس را منجس نمیدانند این جور چیزها را نسبت به اهل وسوسه میدهند و ما همین روش اینها را امضا میکنیم وقتی میآییم توی فقه دیگر حالا یا با احتیاط وجوبی یا با فتوی یا با آن طمطراق مرحوم صاحب جواهر که عبارتشان را خواندم میگوییم متنجس منجس است لذا مسجدالحرام فعلی را با هیچ کل شیئ طاهر نمیشود درست کرد برای اینکه همه مسجدالحرام را با آب مضاف میشویند دیگر حالا شما بگویید امروز هیچ پای متنجسی توی این مسجد نیامده خب به قول مرحوم آقای خویی خودت را گول میزنی ، اینکه معنا ندارد ، آدم یقین دارد نه عربها ، عجمها که با پای متنجس میآیند توی مسجد پر از عرق پر از متنجس آنها هم میآیند میمالند به هم و به حسب ظاهر خیلی تمیز به حسب باطن خیلی متنجس میدهند دست ما ما هم میرویم روی همینها حتی طواف نساء میخوانیم ، نماز میخوانیم نماز واجب میخوانیم با همینها طواف نساء میکنیم و ما بگوییم که نه مسجدالحرام متنجس نیست برای اینکه من شک ندارم یا شک دارم مظنه دارم به قول مرحوم آقای حکیم اینها تخمین است اینها مظنه است من تخمین میزنم مظنه میزنم حالا آن مسئله بعد ماست بنابراین با کل شیئ طاهر درست میکنم اما این که مرحوم حاج آقا رضا میگویند غیر از این است ایشان میگویند سیره متشرعه هست براینکه متنجس منجس نیست لذا میبینیم که باران میآید اگر کسی کوچههای اصفهان را چه رسد کوچههای عربها را آن کوچههای غریب و عجیب پر از مدفوع را ، باران میآید گل آلود میشود این گلها مخلوط به همان نجاستها میشود و کم کم راه میروند این کف کفش متنجس میشود با همین کف کفش مستراح میرود از مستراح میآید بیرون ، مسجد میرود حتی توی مسجد میرود توی مستراحها با همین کفشها و اصلاً به ذهنش خطور نمیکند حالا این مستراحها پاک است نجس است تا کل شیئ طاهر جاری کند ، نمیتواند هم کل شیئ طاهر جاری کند با همانها میآید سر حوض و وضو میگیرد و با همانکفشها میآید توی صحن مسجد و اصلاً به نظرش خطور نمیکند که ما یک متنجس داریم واین متنجس نجس است . این یک دلیل از مرحوم حاج آقا رضا
دلیل دوم ایشان میفرمایند اصلاً ما اگر بگوییم متنجس نجس است لازم میآید لغویت در جعل برای اینکه هیچ کس به این عمل نکرده و نمیکند و ما طلبهها هستیم بعضی از ماها البته وسواسیهای ما و الا خیلی از ما طلبهها لاابالیتر از مردم هستیم ولی هستند در میان طلبهها و غیر طلبه که اهل وسوسه است احتیاط میکنند خب حالا ما امروز از خانه بیرون نمیرویم چه اشکال دارد ؟ مسجد امروز نمیرویم بعضی از همین شماها وقتی که باران میآید دیگر مسجد نمیروید البته گناه میکنید اما علی کل حال احتیاط میکنید دیگر ، اما مردم که این حرفها در آنها نیست و اگر ما این فتوی را بدهیم به مردم لغویت در جعل است و هیچ کس به فتوی ما عمل نمیکند جز خودمان ، خودمان هم به قول یکی از بزرگان میگوید خودمان هم نه، خودمان مینویسیم توی رساله اما عملمان متنجس را منجس نمیدانیم و این لغویت در فتوی است لغویت در جعل است ما یک روایتی داشته باشیم که متنجس منجس است در حالی که میدانیم مردم از ما متنجس منجس است نمیپذیرند و دیگر مثل سنیها میگویند متنجس منجس نیست ما میگوییم متنجس منجس است اما از نظر عمل همه ما مثل هم هستیم ، این لغویت در جعل است .
لغویت در جعل ، قاعده در جعل این جوری است قوانین ، که باید به نظر آن مقنن بعضی به این قانون عمل کنند بعضی نکنند مثل احکام اسلام شارع مقدس وقتی که اثبات کرد من مسلمانم قوانین آورد خب میدانست به این قوانین بعضی عمل نمیکنند خیلیها هم عمل میکنند این لغویت در جعل نیست همه ادیان همینطور است همه ادیان همه قوانینی که عقلاء وضع میکنند خب میدانند بعضی به این قوانین عمل نمیکنند اما میدانند جا میافتد این قوانین همینطور احکام اسلام ، ادیان میداند جا میافتد میداند مردم عمل میکنند حالا ولو بعضی عمل نکنند خب قانون را وضع میکند لیهلک من هلک عن بینه و یحیی من حی عن بینه ، اما اگر بداند به این حکم هیچ کس عمل نمیکند الا شاذاً نمیتواند قانون جعل بکند ، نباید قانون جعل بکند این لغویت درجعل اسمش را میگذارند و میگویند که چونکه مردم به این قانون عمل نمیکنند اگر هم اراده روی آن بیاید اراده جد و امتحانی نباشد اگر اراده روی آن بیاید یک اشکال دیگر پیدا میشود و آن لغویت در جعل است یعنی کار این مقنن لغو است و شارع مقدس که لغو نمیکند بنابراین متنجس را امام صادق علیه السلام منجس نمیداند برای اینکه میبیند امام صادق سلام الله علیه شیعه مثل سنی متنجس را منجس نمیداند .
یعضی اوقات این جوری است که ما شیعهها میگوییم که احکام تابع مصالح و مفاسد نفس الامری خب این مسلم است در مقابل سنی که میگوید نه گترهای هم میتواند شارع مقدس حکمی وضع بکند ما میگوییم نه مصلحت تامه ملزمه باید داشته باشد تا بشود واجب ، مصلحت باید داشته باشد غیر ملزمه تا بشود مستحب مفسده ملزمه باید داشته باشد تا بشود حرام ، مفسده غیر ملزمه باید داشته باشد تا بشود مکروه ، خب این شیعه . حالا این مصلحت تامه ملزمه گاهی عنوان ثانوی میآید و آن اینکه میداند مردم به این مصلحت تامه ملزمه عمل نمیکنند خب نمیتواند حکم وضع بکند در حالی که میداند مصلحت تامه ملزمه دارد چون لغویت در جعل است این کار را نمیکند ، نمیشود بکند اصلاً اراده روی آن نمیآید اراده در احکام برای این است که مردم عمل کنند اگر راستی بداند مردم عمل نمیکنند دیگر نمیتواند ولو مصلحت تامه ملزمه هم داشته باشد ، الان باید ببینیم این مصلحت هست یا نه ، لذا این لغویت در جعل خیلی جاها داریم مرحوم حاج آقا رضا رضوان الله تعالی علیه منجمله اینجا آوردهاند و گفتهاند هر کجا که ببینیم لغویت در جعل است دیگر نمیتواند روی آن فتوی بدهد و در کتاب بنویسد و نمیتواند روی آن حکم بکند برای اینکه لازم میآید کار شارع لغو باشد حالا ولو مصلحت تامه ملزمه هم بگویید داشته باشد اما معمولاً اینجورهادیگر مصلحت تامه ملزمه هم ندارد که ایشان میگویند ، میگویند موقعی که لغویت در جعل باشد اصلاً مصلحت تامه ملزمه در کار نیست تا این که واجبش بکند یا مفسده تامه ملزمه در کار نیست تا حرامش بکند .این هم دلیل دوم ایشان آنکه مرحوم حاج آقا رضا میگویند چون مردم چنین هستند شارع مقدس بخواهد بکند ، نکرده که ، اصلاً دلیل نداریم حالا اگر بخواهد جعل بکند لغویت در جعل است لذا دلیل هم که نداشتیم . علی کل حال این هم دلیل دومی که مرحوم حاج آقا رضا میآورند.
دلیل سومی که مرحوم آشیخ محمدرضا مسجد شاهی و مرحوم آقای خویی و امثال اینها خیلی روی آن پافشاری دارند و مرحوم آقای حکیم و دیگران میخواهند جواب بدهند این است میگویند اگر متنجس منجس باشد عالم نجس است برای اینکه مثلاً مرحوم حاج آقا رضا مثال به خوردن آب میزند میگوید یک کسی از آن حب ّ نجس آب میخورد میآید خانه و چهار پنج نفر را نجس میکند آن چهار پنج نفر دیگر را و بالاخره طولی نمیکشد که عالم متنجس میشود، دیگران مثل مرحوم آشیخ محمد رضا مثال میزند به کوچههای برفی و کوچههای گلی که پا را گذاشته توی آب نجس آمده پا را گذاشته روی گل آن گل شده متنجس خب یک رفت و آمد دیگر خواه ناخواه ده بیست نفر بیشتر همان جا که متنجس بوده به نجس پا گذاشتند روی آن ، آن دفعه اول را گفتیم حرف نداریم که متنجس به عین نجس نجس است اما آن پای دومی پای سومی پای چهارمی ایشان میگویند که ناگهان مثال میزند به اصفهان همه اصفهان میشود نجس و این متنجس نجس مسلم لازمهاش یک چیزی است که نمیتوانیم بپذیریم این همان است که خدا رحمت کند مرحوم حاج آقا احمد آقا مقدس را ، به من میگفت یا بگویید متنجس منجس نیست یا بگویید که کل شیئ طاهر حتی تعلم ، حتی تعلم غایت داخل در مغیی است ویا بگویید عالم نجس است هر کدام را میخواهید دیگر غیر از این وجه ندارد بخواهید بگویید متنجس منجس و عالم پاک است دروغ میگویید. خب این دلیل را مرحوم حاج آقا رضا میگویند وبعد هم آقای آشیخ محمد رضا خیلی مفصل صحبت میکنند و منجمله مرحوم آقای حکیم هم در تنقیح خیلی مفصل صحبت میکنند ، خلاصهاش این که گفتم.
مرحوم آقای حکیم میفرمایند که نه این فرمایش شما علم اجمالی است نه علم تفصیلی برای اینکه من علم اجمالی دارم اینکه گلها نجس است همهاش را بعضی را حالا الان این گلهایی که پاشید به لباس من این گل را من نمیدانم پاک است یا نجس و طرف علم اجمالی است آن طرفش هم مبتلا به نیست بنابراین کل شیئ طاهر حتی تعلم راجع به قبای من راجع به کفش من جاری است ، اگر گفتیم کل شیئ طاهر میشود نماز خواند ،
بنابراین آقای حکیم این جور درست میکنند بعد هم میفرمایند که اگر ما بخواهیم بگوییم این گلهای توی لباس من یا ته کفش من اینها نجس است اینها مال اهل وسوسه است اینها ظن است این تقریرهایی که مرحوم حاج آقا رضا کردهاند ظن و تخمین است وظن و تخمین در فقه حجت نیست ، که مرحوم آقای خویی نظر دارند به همین فرمایش مرحوم آقای حکیم و ایشان میفرمایند شوخی میکنید مگر میشود ما بگوییم که عالم اجمالی است ، نه، راستی وقتی که انسان برود توی کوچه و ببیند سگ رفت توی آبها خب این مسلم میشود نجس آن آب میشود نجس برای اینکه متنجس به عین نجس است این سگ میآید روی گلها میشود متنجس ، مردم پا میگذارند روی این ، تو پا میگذاری روی این پاها که هی مرتب یکی پس از دیگری بگذارید همهاش را بگویید علم اجمالی لذا بعضی از روایات دارد دو سه روز ، شکی نیست انسان همان روز اول ، روز دوم میفهمد که این گلها متنجس است یا در اثر اینکه متنجس به عین نجس روی این گلها مباشرت کرده یا این که ته کفشها متنجس بوده با اینها مباشرت کرده و بالاخره با وسائط وقتی بسنجیم میبینیم که نمیشود بگوییم علم اجمالی ، علم تفصیلی است ، البته علم عادی ، دقی فلسفی که نمیخواهم بگویم که آن هم هست علم عادی این است که وقتی که مثل باران بیاید و دو سه روز مردم رفت و آمد بکنند توی این گلها میدانیم این گلها متنجس است و خود آقایان همه آنها که میگویند متنجس منجس است با همین گلها میایستند به نماز و حتی به فکرشان نمیآید که ما این را علم اجمالی درست کنیم علم تفصیلی درست کنیم و اصلاً به ذهنشان نمیآید ولو اینکه توی مباحثه ان قلت قلت دارند اما وقتی برسد به عمل عملشان این است که متنجس منجس نیست ، بالاخره این دلیل سوم را دیگر دائر مدار این است که شما علم عادی ادعا بکنید که علم عادی هست به این که گلها نجس است علم عادی هست به اینکه کف مسجدالحرام متنجس است و به قول آقای خویی بگوییم که نه من نمیدانم ، حالا من همبنجا که بخواهم نماز بخوانم این سنگ نمیدانم پاک است یا نجس ؟ کل شیئ طاهر ، به مرحوم آقای حکیم میگوییم مرحوم آقای حکیم نیم ساعت قبل تمام این مسجد را این خراب کرد الا این که بگویید همه مسجد پاک بوده و الا همه مسجدالحرام با آن جارو که میکشد با آن آب مضاف که میریزد به واسطه متنجس، میشود مسجدالحرام نجس ، البته متنجس ، وما بخواهیم بگوییم که به قول آقای حکیم نه، این جایی که من میخواهم نماز بخوانم این گلهایی که از ته کفشم به عبایم به قبایم ترشح کرده اینها را نمیدانم پاک است یا نجس ، نمیشود گفت ، برای اینکه کوچهها متنجس است قطعاً روش و منش مردم هم زندگیشان متنجس است قطعاً چنانچه مثل مسجدالحرام و امثال اینها متنجس است قطعا و این چارهای نیست به غیر از اینکه بگوییم متنجس منجس نیست و الا لازم میآید عالم نجس باشد البته متنجس باشد هیچ کس نگفته که یک فرش 12 متری که یک جای این نجس است این شبهه محصوره است هیچ کس این را نگفته شبهه محصوره است آن که گفته راجع به این فرش این است میدانیم بچه روی این فرش بول کرد کجایش است ؟ نمیدانم میشود با پای تر رفت روی این قالی یا نه؟ میگوییم آری این که هست این است لذا روی آن ملاقی است و اما این که حالا مثلاً میدانم یک قطره ولو کم روی پتو نجاستی هست و به ان دست بگذاریم دست پاک است برای اینکه نمیدانیم به آن نجاست برخورد کرد یا نه؟ ملاقی شبهه محصوره است اما با این بخواهیم نماز بخوانیم نمیشود ، نمیشود بگوییم این شبهه غیر محصوره است پس با پتو میشود نماز خواند . شبهه غیر محصوره خیلی حرف میخواهد لذا اگر یادتان باشد در اصول شبهه غیر محصوره را که میخواهند مثال بزنند مثلاً میدانند که یک حلب پنیر نجس توی این اصفهان آمده ، کجا؟ نمیدانم به این میگویند شبهه غیر محصوره و امثال فرش و پتو و خانه ومسجدالحرام را هیچ کسی اینها را نگفته شبهه غیر محصوره است، اینها را نگویید ، نمیشود درست کرد آقا ، بهترین راه این است بگویید که متنجس منجس نیست و مثل مسجدالحرام الان متنجس است یا همه جا ، همه جای این مسجدی که شما در آن نماز میخوانید اگر راستی چشمها را هم بگذاریم خیلی خب کل شیئ طاهر میگوید مسجد شما پاک است واما راستی یک دقت سرانگشتی بکنید حتماً مسجد شما متنجس است بعد از 1000 سال با این لاابالیگری مردم هنوز ندانید مسجد شما متنجس است یا نه، لازمهاش هم این است که اگر راستی بدانید متنجس منجس است و مسجد شما متنجس است و نمیتوانید تطهیر بکنید همهاش را آن وقت چه؟ آیا میتوانید در آن نماز بخوانید یا نه؟ که این مسئله بعد ماست که در بارهاش صحبت میکنیم ،
معلوم است کل شیئ طاهر خیلی جاهاست اینکه ما داریم استثنایش میکنیم یک در صد هم نیست که کل شیئ طاهر بیاید 99 جا کل شیئ طاهر داریم یکی هم که بشود 100 متنجس منجس است یا نه؟ مرحوم آقای حکیم می گویند کل شیئ طاهر داریم ما میگوییم نه چرا نه ؟ برای اینکه میدانیم به علم عادی که کوچهها متنجس است میدانیم به علم عادی خانه ما هم متنجس است میدانیم مخصوصاً به علم عادی مسجد متنجس است میدانیم به علم عادی مسجدالحرام متنجس است این اینجا، و مرحوم آقای حکیم بخواهند بفرمایند که نمیدانم مسجد الحرام فعلاً متنجس است یا نه؟ خب خیلی حرف است خیلی ادعا میخواهد، نمیدانم این مسجد مدینه که اصلاً باران هم به آن نمیخورد با این لاابالیگریهای این عربها روی این فرشها با این پاهای عرقی کثیف از کوچههاآمدهاند در این مسجد مدینه بگوییم که من نمیدانم این جا که حالا میخواهم سجده کنم پای نجس روی آن گذاشته شده یا نه.
اینطور که مرحوم حاج آقا رضا میگویند قضیه تلازم نیست قضیه علم عادی است که مرحوم آقای حکیم میگویند این علم عادی هست مرحوم آشیخ محمد رضا با شعر شان با نثرشان و خیلی با طمطراق میگویند این علم عادی هست مرحوم آقای حکیم میگوید خیر این علم عادی نیست این دیگر دائر مدار شما هستید که علم عادی باشد یا نه اگر راستی ظن و تخمین باشد اگر راستی حتی ظن قوی باشد که نجس است باز کل شیئ طاهر داریم برای اینکه کل شیئ طاهر در آن جاهایی که ظن قوی هم باشد کل شیئ طاهر جاری است مثل حرمت و حلیت است دیگر ما با کل شیئ لک حلال خیلی حرام میخوریم خیلی، مردم وضعشان در حرمت و حلیت عجیب است ما طلبهها هم عجیب است چه رسد به مردم الا اینکه تا یقین نداشته باشید بگو کل شیئ لک حلال تا یقین نداشته باشید بگو کل شیئ طاهر اگر یقین ندارید حرف آقای حکیم است اگر یقین دارید، که ما یقین داریم ، یقین یعنی علم عادی ، متنجس منجس نیست برای اینکه کل شیئ طاهر ندارند ، همه حرفها نوعی است کاری به شخصی نداریم کار به شخص نداریم ، نوعی ، علم عادی نوعی ، نه این که ما قلت قلت طلبگی تا من بگویم من یقین دارم شما بگویید من یقین ندارم ، نه، آنکه مرحوم حاج آقا رضا میگویند آنکه مرحوم آقای خویی امضا میکنند آنکه مرحوم آقای حکیم رد میکنند روی علم نوعی یعنی نوع مردم اطمینان دارند اینکه مسجد الحرام متنجس است حالا باز هم دلیل داریم برای فردا انشاءالله .
وصلی الله علی محمد و آل محمد