درس خارج فقه الطهارت آیت الله مظاهری
88/02/12
بسم الله الرحمن الرحیم
کتاب الطهارت
جلسه:87
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .
امروز سه تا مسئله مهم داریم و امید وارم با فکر شما بشود این سه مسئله مهم را حل کرد .
مسئله اول راجع به مشاهد مشرفه آیا تنجیس آن حرام است یا نه ؟و آیا اگر نجس شد ازاله آن هم واجب است یا نه؟
مشهور در میان عروه و محشین بر عروه فرمودهاند که اگر هتک باشد واجب است، تنجیس حرام است ازاله واجب است و اما اگر هتک نباشد دلیلی برحرمت تنجیس دلیلی بروجوب ازاله نداریم.
ولی آنکه در میان تشیع الان هست این ازاله نجاست را از اوجب واجبات میدانند.
در باب شهادت به ولایت در اذان و اقامه خب معمولاً فرمودهاند که این شهادت به ولایت در اذان و اقامه جزء شهادت نیست جزء اذان نیست جزء اقامه نیست لذا بعضی اصلاًاشکال کردهاند گفتنش را بعضی هم گفتهاند به عنوان ذکر به عنوان شهادت بدهد شهادت به ولایت نه به عنوان جزء اشکال ندارد چنانچه معمولاً توی رسالهها هم همین نوشته شده که مستحب نیست برای اینکه جزء اذان و اقامه نیست اما به عنوان شهادت به عنوان ذکر گفتنش اشکال ندارد اما خیلیها گفتهاند که جایز نیست .
ما آنجاگفتیم که در وضع فعلی این شهادت به ولایت یک رمزی یک شعاری در تشیع است بنابراین ما گفتیم اگر کسی اذان یا اقامه میگوید واجب است که به عنوان رمز تشیع این شهادت به ولایت را بگوید ولو نتوانیم اثبات جزئیت بکنیم ، که نمیشود ، اما اینکه نگوید این منافات دارد الان با آن شعار تشیع با رمز تشیع و این جایز نیست، و اصلاً الان همیشه هم این جور بوده تشیع یک رموزی داشته که سنیها بلکه مردم، شیعه را از سنی تمیز میدادند توی نماز مثلاً مهر گذاشتن توی اذانشان اشهدان علیاً ولیالله گفتن وضو را از بالا به پائین شستن و امثال اینها ، اینها رمز تشیع چیزهایی است که شیعه از سنی تمیز داده میشود لذا ما آنجا میگوییم توی رساله هم من نوشتهام که شهادت به ولایت این چون شعار و رمز تشیع است به عنوان ثانوی واجب است حالا ولو نتوانیم اثبات استحباب جزئیت بکنیم اما نه استحباب باید بگوییم واجب است آن وقت اگر کسی حرف من را نپذیرفت دیگر خواه ناخواه باید بگوید این استحباب به عنوان ذکریتش اشکال ندارد دیگر بالاتر از این نیست که در اذان در اقامه حرف بزند خب مثلاً دارد اذان میگوید دارد اقامه میگوید درزدند به بچهاش گفت برو در را باز کن خب این دیگر اذان را که باطل نمیکند اقامه را که باطل نمیکند حالا هم به عنوان ذکر به عنوان اظهار ارادت به ولایت میگوید اشهدان علیاً ولیالله به یکی از بزرگان که اشکال میکرد به گفتن شهادت به ولایت در اذان و اقامه به این گفتم کهآقا دیگر کمتر از حرف زدن که نیست خب بگذار حالا توی اذان واقامه هم مردم حرف بزنند اما قضیه بالاتر از اینهاست اگر حرف من را بشنوید قبول کنید میشود رمز تشیع شعار تشیع در وضع فعلی واجب است کسی که اذان میگوید اقامه میگوید این اشهد ان علیاً ولیالله را بگوید ، به عنوان ثانوی میشود، لذا نه از باب اینکه بعضی اوقات این جوری است که مثلاً کسی که نماز مستحبی میخواند باید حمد و سوره بخواند این واجب است واجب به این معنا که اگر حمد و سوره را نخواند نماز متحقق نمیشود آن وجوب در استحباب را آن جور معنا میکنیم اما این وجوبی که من عرض میکنم وجوب در استحباب نه به معنا اینکه اگر نگوید اذان نگفته اقامه نگفته میگوییم که نه این شعار تشیع است و چون شعار تشیع است روی ومن یعظم شعائرالله باید این را بگوید ، واجب در مستحب ، فراوان است واجب در مستحب، مستحب در واجب و اینها فراوان است منجمله این جا این واجب تکلیفی در مستحب یعنی در اذان ، وجوب تکلیفی مثلاً در بین نماز کسی به یک کسی سلام میکند خب واجب است جوابش را بدهد این واجب در واجب است یا واجب در مستحب است و ما نحن فیه هم همین تکلیف است یعنی شعار را زمین نزدن شعار را تقویت کردن یک شعار است و وجوبش در میان مردم به اندازهای است که اگر مثلاً توی مسجدی اشهد ان علیاً ولیالله را نگویند به آنها بگویند چرا نمیگویید؟ بگویند امام جماعت ما میگوید مستحب نیست ، درِ این مسجد را مردم میبندند حق هم دارند درست هم هست لذا درِ مسجد را میبندند میگویند آقا این مزخرفها چیست؟ حالا مستحب است یا مستحب نیست الان اشهد ان علیاً ولیالله باید گفته بشود این همه تأیید میکند عرض من را، آن وقت اگر عرض من را آن جا بپسندید در مسئله ما هم همینطور است یعنی الان نجاست از مشاهده مشرفه مسلم ولودلیل هم نداشته باشیم که مرحوم سید میگویند دلیل نداریم دیگران هم میگویند و باید به قاعده هتک بیاییم جلو اگر ازالهاش واجب است تنجیس آن حرام است اگر هتک نیست طوری نیست ، باید بگوییم نه این الان یک رمز تشیع است و مردم مشاهد مشرفه را ضریح مطهر را دست مالیدن به آن و برای تبرک و تیمن و امثال اینها میبینیم که الحمدلله چه اوضاعی است در همه مشاهد مشرفه و منجمله امام حسین علیه السلام که مسئله بعد ماست .
بنابراین ولو روایتی در مسئله نداریم اما باید بگوییم به قاعده رمز تشیع این ارتکازی که در میان تشیع است نمیشود این ارتکاز را از مردم گرفت در حالی که الان توی رسالههامثلاً مینویسند که اشهد ان علیاً ولیالله جزء اذان و اقامه نیست اما مردم اصلاً کاری به رسالهها ندارند هیچ کس نیست که به عنوان ذکر اشهدان علیاً ولیالله بگوید همه مردم وظیفه آنها این است اگر اذان واقامه میگویند همینطورکه حی علی الصلوه میگویند اشهدان علیاً ولیالله بگویند و همچنین مشاهد مشرفه حالا ولو مرحوم سید بگوید اگر هتک نیست تنجیس طوری نیست ولی اگر بچهاش مثلاً دماغش خون گرفت یا بچهاش ادرار کرد خیلی ناراحت میشود و خادم را بگویید بیاید ، خادم شیلنگ بیاورد و بالاخره تا این جا را تطهیر نکند ناراحت است همه ناراحت هستند اگر بپذیرید حرف من را میشود به عنوان ثانوی به همان تشهد به عنوان ثانوی میشود واجب، خیلی جاها هتک نیست مثل این بچه دستش نجس است دستش را گذاشت به ضریح مطهر حالا اگر کسی آب نکشید که هتک نیست بعضی اوقات هتک است مثل آن جا که توی حرم مطهر یا حتی توی رواق مدفوع ببینند، آن، و اما اینکه اینها هتک باشد نه، اینها 90 درصدش هتک نیست هتک خیلی کم پیدا میشود 90 درصد این تنجیسها هتک نیست 90 درصد عدم ازاله نجاست هم هتک نیست اما این جور که من عرض میکنم باید بگوییم که مشاهد مشرفه و تربت حسین علیه السلام و قرآن شریف و امثال اینها، اینها از تعظیم شعائر اسلام است از تعظیم شعائر تشیع است و واجب است لازم است، تنجیس نه، تنجیس حرام است عمداً ،اگر سهواً تنجیس شد ازاله نجاستش واجب است همینطور که الان رسم است همه جا این جور است حتی عراقیها با آن وضع عربی اما خب اگر العیاذبالله حرم مطهر امام حسین علیه السلام نجس بشود خب تطهیرش میکنند حسابی و همینطور که شیعه ایرانی ناراحت میشود و این طرف بزن پول بده آن طرف بزن التماس بکن تا این نجاسترا از حرم مطهر بشویند همینطور خودشان هم الان تشیع راجع به همه قبور ائمه طاهرین علیهم السلام این حالت را دارد که تنجیسش را حرام میدانندو ازاله نجاستش را هم واجب میدانند میخواهد هتک باشد میخواهد هتک نباشد ، دیگر خواه ناخواه کل نمیخواهیم عنوان میخواهیم وقتی عنوان درست شد دیگر کل میشود اگر شما از باب تعظیم شعائر درستش کردید حالا یک جا هم تعظیم شعائر نباشد دیگر حکم آمده روی عنوان ، نمیآید روی کل فرد فرد که ، حکم میآید روی عنوان ، حکم روی عنوان برای همه هست ولو اینکه برای کسی که اشهد ان علیاً ولیالله را توی خانه تنها میگوید ، دیگر اگر حکم را آوردید روی عنوان و درستش کردید دیگر میشود برای همه.
راجع به تربت حسین علیه السلام هم همین است ، راجع به تربت حسین علیه السلام الان مردم اگر مهرشان بیفتد توی مستراح خیلی ناراحت میشوند و چه بکنیم ؟ چه میشود کرد ؟ سؤال کن ، از آن بپرس العیاذبالله اگر بچه نجس بکند مهر را خب همه مردم یعنی تشیع ازاله نجاست را از این واجب میدانند لذا تربت حسین هم مثل مشاهد مشرفه است دلیل نداریم اما این جور چیزها که دلیل نمیخواهد ، بله دلیل بر اینکه اگر هتک باشد آن هتک باز دلیل نیست دلیل کلی برای هتک هر چیزی در اسلام از مقدسات هتک بشود حرام است ، نه، حساب هتک نیست، حساب تعظیم اهل بیت علیهم السلام است و این یک امر واضح است مثلاً اگر کسی توی رساله بنویسد که تنجیس تربت طوری نیست ازاله هم اگر میتواند طوری نیست خب این را مردم قبول نمیکنند ، نه مردم قبول نمیکنند درِ این رساله را هم میبندند میگویند معنا ندارد تربت حسین با این همه ثواب و با این همه فضیلت و با این همه احترام که اهل بیت علیهم السلام روی آن گذاشتهاند حالا ما بگوییم ازاله نجاست از آن طوری نیست ، لذا مسئله تربت هم مثل مسئله ضریح مطهر میبیند اینکه مرحوم سید اینها را جدا کردند ظاهراًجدا لازم نیست مشاهد مشرفه و هرچه وابسته به اهل بیت علیهم السلام است منجمله تربت امام حسین علیه السلام لذا دلیل خاصی برای مطلب نداریم یعنی دلیل فقهی، اما شعاری و دلیل ارتکاز مردم و حتی مثلاً ممکن است شماها بفرمایید که آقا ارتکاز کاشف از نص معتبر است دیگر کمتر از اجماع که نیست شما همینطور که در اجماع میفرمایید کاشف از نص معتبر است ما هم میگوییم اینجور ارتکازها کاشف از نص معتبر است لذا ارتکاز مردم همیشه همه جا یعنی تشیع یک ارتکاز دارد برای این که به مشاهد مشرفه مثل قرآن باید احترام کرد ثقلین، بنابر این همه همه این ازتکاز را الان از مردم نمیشود گرفت و ما بگوییم این ارتکاز اصلاً کاشف از نص معتبر است همین طور که اجماع بلا مدرک را میگویید کاشف از نص معتبر اینجا هم بفرمایید که اینها کاشف از نص معتبر هم راجع به مشاهد مشرفه هم راجع به تربت حسین علیه السلام هم راجع به هر چه مربوط به اهل بیت علیهم السلام است و یک شهرت به سزایی یعنی شهرت هم نه یک اجماع و ارتکاز در میان مردم داشته باشد کاشف از نص معتبر است آن وقت اگر این کاشف از نص معتبر را بگویید دیگر میشود یک دلیل حسابی اگر کاشف از نص معتبر را نگویید دیگر عرض من به عنوان ثانوی میشود شعار رمز تشیع و رمز تشیع و شعار تشیع از واجبات است از اوجب واجبات است .
این فرمایش ایشان هم خیلی خوب است که آقا اصلاً این حساب حساب شیعه نیست همین ارمنیها با این همه ارمنیشان میگویند یک سم از الاغ حضرت عیسی علیه السلام دروغ است دیگر، یک کسی یک آدم متقلبی در میانشان مثل بعضی ماها که یک درخت را اجاق میکنیم یک قبر را امامزاده میکنیم اینها همینطور، اینها یک سمی به عنوان الاغ حضرت عیسی علیه السلام آقا چه احترام خاصی مردم برای این قائلند این چیزهایی که مربوط به مقدمات باشد این کار، حتی مثل این تقلب بازیها که درست شده یک درختی را کهنه پیچ میکنند از این که این درخت مثلاً یک وقتی یک معجزه کرده خب اینها حالا خرافت است خرافت را نیاورید جلو یا یک قبری را کمکم امامزاده میکنند اینها دلیل بر این است که میخواهند یک کاری بکنند تشیع این را قبول بکند که چه؟ این که تقدس است این تقدسها را که رمز تشیع است رمز اسلام است باید اهمیت داد مثلاً مثل قرآن، حالا در باره قرآن که مسئله بعد ماست صحبت میکنم در مثل قرآن خب سنیها خیلی اهمیت به قرآن میدهند یعنی به خواندن قرآن و این که کسی روی قرآن رد نشود و دارد نماز میخواند قرآن را جلویش نگذارد و از این حرفهایی که عمل به قرآن نمیکنند اما این احترام به قرآن در میان سنیها بیش ار شیعه هاست و همه اینها از همین جاها سرچشمه میگیرد که این تقدسها در هر ملتی در هر نحلهای این رمز آن ملت است رمز آن نحله است و اهمیت به آن میدهند لذا ما بگوییم که این رمز تشیع راجع به شهادت به ولایت رمز تشیع راجع به مشاهد مشرفه، الان هتک هم نه، معمولاً این جوری است که این نماز بالای سر خواندن حضرت رضا علیه السلام را خب الان مردم اگر بدانند نمیخوانند دیگر و شما هم در رساله در حالی که دلیل هم نداریم دلیل نیست اما همین که بالای سر پشت کردن به حضرت رضا سلام الله علیه است خب توی رساله نوشته نماز اشکال دارد بعضیها گفتهاند اگر هتک است اشکال دارد ولی علی کل حال الان یک چیز مشهوری شده که نماز خواندن و امام حسین علیه السلام را قبله قرار ندادن و پشت به قبر مطهر امام حسین علیه السلام کردن من جمله حضرت رضا علیه السلام که الان مشهور است خب همه اینها از یک چیز سرچشمه میگیرد و آن این است که ما باید دوش به دوش قرآن اهل بیت، اهل بیت قرآن، حالا شهادتش باشد یا تربت حسین علیه السلام باشد یا مشاهد مشرفه باشد ظاهراً تفاوتی ندارد . خب این تا اینجا .
حالا این حرف را ایشان زدند نمیخواستم بزنم مرحوم آقای خویی میگویند که چون مالک است امام رضا علیه السلام مالک این جاست و چون مالک است پس تنجیس کردن ملک مردم جایز نیست خب اگر این حرف باشد در مسجد هم این حرف را باید بزنیم مسجد هم مال خداست تنجیس کردن آن حق الناس است اما ازاله نجاستش را دیگر دلالت ندارد اگر هم یک کسی این حرفها را بزند روی تنجیس نجاست است ولی اصلاً عقلا این را ملک امام رضا علیه السلام بدانند و حالا مسجد را ایشان نمیگوید ایشان میگوید مسجد بلا مالک است اما مشاهد مشرفه مالک دارد و این را هم نمیدانم یعنی؟ خب اگر مالک دارد هر دو مالک دارد اگر مالک ندارد هیچ کدام مالک ندارند و ما بخواهیم ملکیت حالا که ملکیت شد تنجیس مال مردم حرام است اصلاً به ذهن کسی نمیآید که این ضریح مطهر مال امام رضا علیه السلام است پس تنجیس مال غیر حرام است نه بابا از این بابها که نه، این جاها اصلاً قاعده من اتلف نمیآید قاعده مال غیر نمیآید همینطور که در مسجدش نمیآید و ما بخواهیم از این باب بیاییم جلو راجع به تنجیس بتوانیم درست کنیم راجع به ازاله نجاست نمیشود درست کرد، بنابر این بهتر این که همینطور که بزرگان گفتهاند دلیلی نداریم آن وقت چون دلیل نداریم آنها گفتند اگر هتک است حرام است و الا طوری نیست ما گفتیم که نه این از باب شعار از باب تسلم در میان تشیع تنجیس آن حرام است ازاله نجاستش هم واجب است برای این که یک شعار در تشیع است لذا این شعار را اگر گفتید کاشف از نص معتبر که میگوییم خیلی خوب و اما اگر نگفتید میگوییم مثل اشهد ان علیا ولی الله آن در اشهد ان علیا ولی الله همین حرف میآید میگوییم اشهد ان علیا ولی الله یک شعار و رمز در تشیع همیشه بوده است تازه که در نیامده، کاشف از نص معتبر، یا آن در شهادت بر ولایت یک روایاتی هم نقل کردهاند بگوییم که آن روایات به واسطه این ارتکاز تأیید میشود جبران سند به عمل اصحاب .
مسئله بعدی راجع به این است که کتاب قرآن شریف آن هم مشهور در میان فقهاء گفتهاند که دلیل نداریم مگر هتک باشد گفتهاند اگر هتک است حرام است و اما اگر هتک نباشد نه، تنجیس حرام نیست ازالهاش هم لااقل ازالهاش واجب نیست ، همین دلیلی که من آوردم راجع به قرآن هم هست ، قرآن بیشتر ،حالا بیشتر یعنی چونکه سنیها به آن اهمیت خیلی میدهند ولی همین دلیلی که راجع به رمز تشیع گفتم راجع به قرآن هم رمز اسلام است اینکه ازاله نجاست از قرآن شریف را واجب ولازم میدانند و این کاشف از نص معتبر اگر نه به عنوان ثانوی رمز اسلام شعار اسلام، اما در مسئله قرآن آیه داریم ، من نمیدانم چرا روی این آیه پافشاری نشده یا رد شده ، کتاب مکنون لایمسه الاالمطهرون و این الاالمطهرون این جوری میشود که مشهور در میان فقهاء میگویند دست بیوضو روی قرآن نمیشود گذاشت تمسک به این آیه میکنندخب اگر دست بیوضو به قرآن نمیشود گذاشت قرآن را میشود تنجیس کرد؟ آیا ازاله نجاست به طریق اولی از قرآن لازم نیست و دلالت آیه شریفه خیلی دلالت خوبی است حالا ولو اینکه این آیه شریفه دو سه تا معنا میشود برایش کرد یک معنا همین که بگوییم که مطهر باید باشد و الا اگر مطهر نباشد بی وضو باشد بی غسل باشد دست روی کتاب شریف نمیشود گذاشت ان وقت به طریق اولی بگوییم پس ازاله نجاست از قرآن شریف واجب است لازم است البته از خطها،
یک معنای دیگر هم که بزرگان معنا کردهاند گفتهاند کتاب مکنون لا یمسه الاالمطهرون اینکه اگر با تقوی شدی اگر دل متقی شد میتواند قرآن را لمس بکند میتواند از قرآن هدایت بشود اما اگر فاسق و فاجر باشید اگر دل آلوده باشد این لایمسه الالمطهرون خب این هم خیلی معنای خوبی است اما منافات با معنای اول ندارد ، مرحوم آقای خویی که اصلاً رفتهاند توی یک معنای دیگر، میفرمایند کتاب مکنون لایمسه الالمطهرون، متطهرون نیست مطهرون است پس بنابراین مختص به ائمه طاهرین علیهم السلام است و اینکه واقع قرآن را فقط ائمه طاهرین علیهم السلام میدانند خب این هم معنای خوبی است اما بخواهیم انحصار بکنیم این دیگر درست نیست که بگوییم آیه شریفه مختص به اهل بیت است، نه آیه شریفه سه تا معنا دارد، یک معنای تشیعی اینکه غیر از ائمه طاهرین علیهم السلام به کنه قرآن کسی پی نمیتواند ببرد خیلی حرف خوبی است.یک معنای دوم اینکه آدم دل آلوده این نمیتواند قرآن هدایتش بکند این هم خیلی خوب است یک معنای سوم اینکه دست بیوضو روی خطهای قرآن نمیشود گذاشت این هم خیلی خوب است هرسه تا را هم معنا میکنیم هیچ کدام هم منافات با هم ندارد بنابراین این جور میشود که دست بیوضو روی خطهای قرآن نمیشود پس اگر قرآن نجس شد به طریق اولی ازاله نجاست از آن لازم است، این هم را جع به قرآن شریف ، که به قرآن علاوه بر آن چه من عرض کردم که رمز اسلام است واجب است به عنوان ثانوی این آیه شریفه هم اضافه یعنی راجع به مشاهد مشرفه و تربت حسین علیه السلام این آیه دیگر دلالت ندارد مگر کسی راستی خیلی تشیعی بشود آیه را راجع به اهل بیت هم معنا بکند ، این خلاصه حرف .
آیه تطهیر هم دلالت میکند ائمه طاهرین متطهرند آن حالا ربطی به بحث ما ندارد ، این آیه تطهیر مربوط به قرآن نیست مربوط به اهل بیت است و و مربوط به اهل بیت معنایش این است که اهل بیت علیهم السلام همه آنها آنچه آلودگی است ندارند حالا آلودگی ظاهری مثل گناه آلودگی دل مثل تخیلها وسوسهها نسیان ، شک،شبهه و علی کل حال هرچه رجس عرفی است اهل بیت علیهم السلام ندارند این مربوط به بحث ما نیست مربوط به قرآن نیست مربوط به مشاهد مشرفه نیست.
یک بحث دیگری که خیلی مهم است این است که گفتهاند آن کسانی که گفتهاند تربت حسین علیه السلام اگر نجس شد باید پاک کرد اگر هم نجس شد ازاله نجاستش واجب است یک مسئله آوردهاند جلو اینکه اگر تربت یا ورق قرآن افتاد توی مستراح ، خب مشهور منجمله مرحوم سید گفتهاند که باید پول بدهد در بیاورد اگر میتواند دربیاورد اگر نمیتواند پول بدهد در بیاورد اگر نمیتواند دیگر توی این مستراح حق رفتن ندارد اگر مستراح شخصی است درِ آن را ببندد و اگر مستراح عمومی است این دیگر حق رفتن توی آن مستراح ندارد .
ظاهراً حرف درست نیست و آن این است که ورق قرآن با تربت حسین علیه السلام اگر افتاد توی مستراح خب واجب است این ازاله نجاست است دیگر واجب است در بیاورد چنانچه العیاذبالله اگر یک کسی عمداً این کار را بکند که منجر به کفر است حالا از جیبش افتاد خب اگر میتواند در بیاورد در بیاورد معلوم است و لو پول بدهد ، اگر میتواند در بیاورد با پول دادن اگر پول داشته باشد معلوم است باید پول بدهد در بیاورد اما اگر نمیشود اینکه دیگر توی این مستراح نرفتن معنا ندارد برای اینکه نجس شد تمام شد دیگر نجس روی نجس این ولو ده مرتبه هم مستراح برود که ضرر به آن نجاست اول نمیزند خب نجس شد دیگر، وقتی که نجس شد دیگر تمام شد اگر میتواند در بیاورد اگر نمیتواند اگر مستراح عمومی باشد دیگران بروند خودش برود طوری نیست اگر هم مستراح شخصی باشد باز هم رفتن توی این مستراح اشکال ندارد برای اینکه نه هتک است و نه تنجیس است و ازاله نجاست هم که نمیتواند بکند و این نجس شد، دیگر نجس روی نجس دیگر معنا ندارد.
عرف همین جاست الان اینکه بگوییم عرف این جور است که درِ مستراح را ببندد مسلم درِ مستراح بستن ندارد دلیل هم نداریم و ظاهراً حرف مرحوم سید یک نحو احترام است یا مرحوم سید شاید آن جا را بخواهند بگویند که هتک باشد ولی ظاهراً دیگر هتک نیست، میخواستیم این مسئله را تمامش بکنیم تمام هم شد ، اما یک مسئله دیگر باقی مانده اینکه اگر قرآن را نجس کرد و مال غیر باشد در این جا چه باید بگوییم ؟ برای فردا انشاءالله
وصلی الله علی محمد و آل محمد