< فهرست دروس

درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

88/02/26

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:92

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

    بحث راجع به جاهل مقصر راجع به احکام بود و بالاخره بحث رسید به این‌جا که از نظر ما جاهل مقصر در احکام معذور است از نظر حکم وضعی، و از نظر حکم تکلیفی عقوبت دارد، دیگر به طریق اولی جاهل قاصر معذور است از نظر حکم وضعی اعاده ندارد از نظر تکلیف هم معذور است برای این‌که تقصیری نیست تا عقوبت بشود .

    اما مشهور در میان اصحاب من‌جمله مرحوم سید در عروه به طور مطلق فرموده بودند که جاهل به احکام راجع به حکم وضعی معذور نیست ، اگر کسی نمی‌دانست که خون نجس است و با خون نماز خواند نمازش اعاده دارد ، قضا دارد .

   و اما بحث امروز راجع به جهل در موضوع است نه در حکم ، می‌دانست که خون نجس است اما نمی‌دانست که خون به لباسش است و با این لباس نماز خواند حالا جاهل مقصر باشد یعنی تفحص نکرده ایستاد نماز ، جاهل قاصر باشد یعنی تفحص کرد و به جایی نرسید و ایستاد نماز بعد از نماز دید که خون به لباسش هست ، مشهور در میان اصحاب بلکه اجماع هم از قدماء هم از متأخرین که این معذور است ، نمازش درست است ، به عبارت دیگر شرط این نماز شرط ذکری است اگر بداند که خون به لباسش است و با این خون نماز بخواند نمازش باطل است و اما اگر نداند ، نه، این اصلاً طهارت از خبث برای این شرط نیست به آن می‌گویند شرط ذکری،

    برای این مسئله روایات فراوانی است و مرحوم صاحب وسائل روایات

را در ابواب مختلفه نقل می‌کند و من از آن روایات دو تا روایت این جا نوشته‌ام دیگر اگر بخواهید باید خودتان مراجعه کنید به وسائل روایات هست آن جا،

    حالا آن که من نوشته ‌ام دو تا روایت از باب 40 از ابواب نجاسات جلد دوم وسائل صحیحه عبدالرحمن بن ابی عبدالله روایت صحیح السند است از نظر سند اشکالی نیست قال سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یصلی و فی ثوبه  عذره من انسان او سنور او کلب ایعید صلوته ؟ قال ان کان لم  یعلم فلا یعید صلوته دلالتش هم مثل سندش خیلی خوب است اگر می‌داند نمازش را باید اعاده کند باید قضا کند و اما اگر نمی‌داند دیگر این نمازش اعاده ندارد

    خب راجع به بحثمان دلالتش خیلی خوب است ، اما آیا این ان کان لم یعلم حکم را هم می‌گیرد عن الرجل یصلی و فی ثوبه غذره من انسان او سنور او کلب ایعید صلوته ؟ آن جا را می‌گیرد که می‌داند عذره نجس است اما نمی‌داند به لباسش است حضرت فرمودند ان‌کان لم یعلم فلا یعید این قدر متیقین آن است که جهل به موضوع، یک کسی بگوید ان کان لم یعلم فلا یعید یک قاعده کلی اگر می‌داند که نجاست به بدنش است این نمازش را اعاده کند اما اگر نمی‌داند ندانستن گاهی جهل به حکم است گاهی جهل به موضوع ، حالا اگر کسی جهل به حکمش را نگوید قدر متیقنش جهل به موضوع، نمی‌دانست لباسش نجس است و می‌دانست که باید با لباس نجس نماز نخواند اما نمی‌دانست که لباسش نجس است حضرت فرمودند این نماز اعاده ندارد

    روایت 2: صحیحه عیس این از همان باب 40 روایت 6 ، آن روایتی که حالا خواندیم روایت 5 بود،

     روایت 6 از باب 40 صحیحه عیس از نظر سند اشکالی در سند نیست قال سئلت اباعبدالله علیه السلام عن رجل صلی فی ثوب رجل ایاماً ثم ان صاحب الثوب اخبره انه لایصلی فیه قال لا یعید شیئاً من صلوته نه اعاده ندارد قضا هم ندارد چند روزی در لباس نجس نماز خوانده حالا صاحب لباس به او می‌گوید که این لباس نجس بوده حضرت فرمودند که این نمازها اعاده ندارد قضا هم ندارد فرمود که لا یعید شیئاً من صلوته ، الان بحث ما جهل موضوعی است راجع به نماز ، یعنی نجاست به لباسش بوده نماز خوانده

    حالا این می‌فرمایند ان صاحب الثوب اخبره انه لا یصلی فیه چرا لا یصلی فیه؟ برای این که لباسش نجس بوده این یک فرض ، یا نه از و بر مالا یؤکل لحمه بوده مثلاً یقه لباسش پوست روباه بوده و این را عاریه داده به این چند روزی بعد می‌گوید که این مالایؤکل لحمه است این را هم می‌گیرد اختصاص به آن نجاست 12 گانه ندارد در هرچه که نمی‌شود نماز بخوانی اگر جهل موضوعی باشد . فرموده‌اند لایعید شیئاً من صلوته می‌شود تا این اندازه‌ها هم گفت ، خیلی مربوط به بحث ما هم نیست بحث ما الان راجع به این است که در نجس نماز خوانده اما همین‌طور که فقهاء هم دیگر یک قاعده کلی درست کرده‌اند گفته‌اند که اگر شرطی جزئی در نماز نیاید اما موضوعی نه حکمی، نماز درست است اعاده ندارد قضا هم ندارد ، حالا یا بگویید شرط ذکری به معنا این که‌مثلاً نجاست مانع است یا این که طهارت شرط است برای آدمهایی که می‌دانند ولی برای کسانی که نمی‌دانند و با آن نجاست نماز خوانده‌اند این نمازش تام الاجزاء والشرایط است ، چرا؟ برای این‌که اصلاً طهارت برای این شرط نیست که مشهور در میان فقهاء از حدیث لا تعاد هم استفاده کرده‌اند می‌گویند اجزاء و شرایط نماز شرط ذکری است نه شرط واقعی ، اگر هم کسی نگوید ، رفع ید از تکلیف است آن هم طوری نیست تقبل ناقص به جای کامل است آن هم طوری نیست علی کل حال اعاده و قضا نیست ، حالا راجع به واقع دیگر ثبوتاً احتمال هست شرط ذکری باشد فقهاء گفته‌اند احتمال هست رفع ید از تکلیف باشد احتمال هم هست تقبل ناقص به جای کامل باشد ، خب مسئله تا این جا تمام شد اجماع هم روی آن هست و روایات فراوانی هم هست که من از آن روایات فراوان این دوتا روایت را نقل کرده‌ام

     الا این‌که معارض هم توی مسئله هست این معارض‌ها را باید چه کرد؟

    از معارض‌ها هم من دو تا روایت صحیح السند آورده‌ام معارض‌ها خیلی است اما دو تا روایت صحیح السند معارض این دو تا روایتی است که خواندم هست ،

   روایت 8 و 9 از باب 40 همان بابی که روایت 5 و 6 را آوردیم از برای این‌که معذور است روایت 8 و 9 می‌گوید معذور نیست و غیر از این دو تا هم روایت هست

     صحیحه وهب عن ابی عبدالله علیه السلام فی الجنابه تصیب الثوب و لا یعلم به صاحبه فیصلی فیه ثم یعلم بعد ذلک قال یعید اذا لم یکن علم همان که آن روایت گفت که ان کان لم یعلم این می‌گوید یعید اذا لم یعلم حسابی می‌جنگند با آن ، آن می‌گوید نمی‌خواهد نمازش را قضا کند این می‌گوید نمازش را باید اعاده کند، اعاده هم معمولاً آن اعاده اصطلاحی در فقه نیست یعنی اعاده ندارد دوباره این نماز را لازم نیست بخوانی حالا در وقت باشد اعاده در خارج وقت باشد قضا، دلالتش خیلی خوب است،

    فی الجنابه تصیب الثوب یعنی منی به لباسش ریخت و لا یعلم به صاحبه زیاد هم برای جوان‌ها اتفاق می‌افتد که این جنب شده و این ذرات منی این طرف و آن طرف است نمی‌داند غسل می‌کند نماز می‌خواند بعد هم می‌فهمد که آن لباس منی داشته یا شسته می‌فهمد آن جا را نشسته فیصلی فیه ثم یعلم بعد ذلک قال یعید اذا لم یکن علم ، این اذا لم یکن علم این صیغت لبیان الموضوع است برای این‌که خود آن فرض کرد نمی‌داند حضرت هم فرمودند حالا که نمی‌داند نمازش اعاده دارد ، این روایت 8 بود

    روایت 9 صحیحه ابی بصیر و روایت مثل همان روایات از نظر سند اشکالی در مسئله نیست عن ابی عبدالله علیه السلام قال سئلته عن رجل صلی و فی ثوبه بول او جنابه فقال علم اولم یعلم فعلیه اعاده الصلوه اذا علم این دیگر طمطراقش بیشتر از آن روایت هم هست ، بداند ، نداند نماز را باید اعاده کند وقتی که دانست ، ظاهراً نمی‌شود هیچ کارش کرد حسابی با هم می‌جنگد قابل تأویل هم نیست مرحوم شیخ در نهایه مرحوم محقق در نافع مرحوم علامه در قواعد این‌ها گفته‌اند که جمع بین روایت‌ها را این جور می‌کنیم می‌گوییم اگر در وقت بداند اعاده می‌خواهد اگر خارج وقت باشد قضا لازم نیست پس آن روایاتی که می‌گوید که اگر نمی‌دانسته فهمید این اعاده دارد یعنی در وقت ، و آن روایاتی که می‌گوید اعاده ندارد مراد قضاست یعنی در خارج وقت ، خب جمع بین همه روایات می‌شود همه روایات را حمل می‌کنیم آنها که می‌گوید اعاده دارد یعنی در وقت آنها که می‌گوید اعاده ندارد در خارج وقت خب خوب است اما شاهد جمع ندارد جمع تبرعی است در حقیقت مرحوم شیخ در نهایه یا مرحوم محقق در نافع مرحوم علامه در قواعد قدر متیقن‌گیری کرده‌اند آن که می‌گوید اعاده کن قدر متیقن آن در وقت است آن که می‌گویداعاده نکن قدر متیقن آن در خارج وقت است پس قدر متیقن‌گیری جمع بین روایات است خب خوب است ، عام و خاص نیست، متباین است حسابی هم متباین است لذا همان است که در اصول گفته‌ایم آقا اگر ما بخواهیم قدر متیقن‌گیری کنیم اصلاً باب تعارض تمام می‌شود بسته می‌شود دیگر تعارضی ما نداریم مثلاً اکرم العلماء لا تکرم العلماء خب می‌شود جمع کرد اکرم العلماءای عدو لهم لا تکرم العلماءای فساقهم این که نمی‌شود ، اسمش را می‌گذاریم جمع تبرعی ، جمع عقلی، باید عرف با ما بسازد یعنی جمع را قبول داشته باشد عام و خاصی باشد ، مطلق و مقیدی باشد ، اظهر و ظاهری باشد نص و ظاهری باشد این‌ها خوب است العرف وفّق این که جمع بین دو تا روایت کند حمل عام بر خاص کند حمل ظاهر برااظهر بکند حمل ظاهر بر نص بکند و امثال این‌ها و این جا عرف نمی‌تواند جمع بکند اما عقل خوب می‌تواند جمع به قاعده اخذ بالقدر المتیقن ، لذا نمی‌دانیم در حالی که قول هم مثل مرحوم شیخ و مثل مرحوم محقق و مرحوم علامه و دیگران هم از قدماء و متأخرین هستند این‌ها یک افراد فحل در فقه و اصول هم هستند لذا حالا چه گفته‌اند ؟ نمی‌دانیم خب خود ما چه ؟ حمل ظاهر بر نص می‌گوید که آن روایاتی که می‌گوید اعاده کن مستحب است آن روایاتی که می‌گوید اعاده نکن یعنی مجزی است برای این‌که آن روایاتی که می‌گوید اعاده نمی‌خواهد این نص است می‌گوید لا تعید ، آن روایاتی که می‌گوید اعد این ظهور است، ظهور است امر است دیگر ، خب آن ظهور امر را حملش می‌کنیم بر استحباب جمع بین دو دسته روایت می‌شود این که اعاده لازم نیست قضا لازم نیست اما مستحب است این همین است که مرحوم سید هم در عروه همین جور درست کرده‌اند مرحوم سید هم می‌فرمایند قضا ندارد اما مستحب است مخصوصاً در وقت ، حمل ظاهر بر نص، حالا در حالی که این حمل ظاهر بر نص یک چیز طلبگی است خب هر طلبه‌ای می‌داند که باید حمل ظاهر بر نص کرد این دو دسته روایت هم یک کدام نصند یک کدام ظاهر آن ظاهر را حمل بر نص می‌کنیم بنابراین اعاده واجب نیست قضا واجب نیست اما اعاده و قضا مستحب است مخصوصاً اعاده ، اما حالا چرا شیخ و محقق و علامه این‌ها را نگفته‌اند؟ دیگر نمی‌دانیم

    مرحوم آقای خویی این جا هفت هشت جا یک جمله دارند و ایشان می‌فرمایند که اصلاً روایاتی که مربوط به اعاده و قضا چون حکم وضعی است حمل بر استحباب معنا ندارد برای این‌که یک دسته روایت داریم می‌گوید شرط است یک دسته روایت داریم می‌گوید شرط نیست با هم متناقض است و ما بخواهیم آن روایاتی که می‌گوید شرط است حمل بر استحباب بکنیم این‌ها مربوط به احکام تکلیفی است نه مربوط به احکام وضعیه و مرحوم آقای خویی پافشاری هم دارد در همین بحث‌ها که بعد هم انشاءالله بحث‌های مشکلی در جلوست می‌خوانیم ایشان خودشان را راحت کرده و این‌که حمل ظاهر بر نص این‌ها مربوط به دو تا تکلیف است نه دو تا وضع و در احکام وضعیه حمل بر استحباب معنا ندارد خب اگر این جور باشد مرحوم آقای خویی در عام و خاص هم باید بگویند در مطلق و مقید هم باید بگویند و شبانه روز کار ما حمل عام بر خاص است که مربوط به احکام تکلیفیه نیست مربوط به احکام وضعی است دیگر، اگر نشود خب در مطلق عام و خاص و مطلق و مقید و ظاهر و اظهر و ظاهر و نص و اظهر و نص و بلکه آن جا که هیچ کدام این‌ها نیست اما العرف وفق جمع بین دلیلین بکند که اسمش را می‌گذاریم توفیق عرفی ، بگوییم همه این‌ها مربوط به وضع در حالی که همه این‌ها 90 درصدش مربوط به وضع است نه مربوط به تکلیف ، و چه مانعی دارد ما که در نمازمان اجزای مستحبی زیاد داریم یکی و دوتا که نیست این قدر که اجزای مستحبی توی نماز هست شروط مستحبی توی نماز هست اگر بیشتر از شرایط و اجزای واجب نباشد حتماً کمتر نیست خب یکی هم همین جا که مرحوم سید در عروه همین کار را کرده‌اند و فرموده‌اند اگر کسی در نجس نماز خوانده نمازش درست است اما خوب است مستحب است در وقت و در خارج از وقت قضا کند مخصوصاً در وقت لذا در حالی که مرحوم آقای خویی خیلی پافشاری دارند اما مقرر نتوانسته آن‌چه ایشان می‌خواهند بیاورد ؟ ظاهراً همین‌جورها باید باشد مقررها بعضی اوقات نمی‌توانند مراد آن صاحب تقریر را بیاورند حالا علی کل حال مقرر نتوانسته یا خود ایشان خوب نیامده‌اند ؟ نمی‌دانم ، علی کل حال اصل حرف غلط است غلط خیلی فاحشی هم هست که ما بگوییم اصلاً این جمعها مربوط به احکام تکلیفیه است نه احکام وضعیه ، در حالی که این جمعها همه همه مربوط به احکام وضعیه است نه احکام تکلیفیه البته در احکام تکلیفیه هم داریم اما 90 درصد این روایاتی که با هم متعارض است و شما جمع می‌کنید مربوط به احکام وضعیه است نه احکام تکلیفیه ، این مسئله تمام شد

 یک مسئله مشکلی که هست این جا بعضی از بزرگان گفته‌اند که این روایت‌ها را جمع می‌کنیم به این جور ، می‌گوییم اگر تفحصی کرده باشد و نماز خوانده باشد یعنی جاهل قاصر این یعنی جاهل معذور است و اما اگر تفحص نکرده باشد و نماز خوانده باشد و بعد ببیند نجاست در بدنش است یعنی جاهل مقصر معذور نیست لذا این دو دسته روایت را جمع کرده‌اند به جاهل مقصر و جاهل قاصر ، این جاهل مقصر و جاهل قاصر اگر مطالعه کرده باشید توی کلماتشان نیست آن‌چه در کلماتشان هست این است که اگر تفحص کرده باشد اعاده لازم نیست قضا هم لازم نیست و اما اگر تفحص نکرده باشد این اعاده می‌خواهد و قضا هم می‌خواهد .خب این هم جمع تبرعی است الا این‌که این‌ها شاهد جمع دارند می‌فرماید این دو دسته روایات را به یک روایاتی که در مسئله هست شاهد جمع می‌گیریم و این دو دسته روایات را این جوری جمع می‌کنیم ، روایت‌ها از نظر سند خوب است از نظر دلالت هم خوب است روایتش را بخوانم نوشته‌ام و نسب الی الشیخین والصدوق والشهید الاول تقویته یعنی مرحوم صاحب جواهر این جمع را نسبت داده به شیخ مفید و شیخ طوسی و صدوق و مرحوم شهید اول هم در ذکری تقویت کرده است قول را گفته حرف خوبی است.

    روایات باب 41 از ابواب نجاسات ، صحیحه محمد بن مسلم عن ابی عبدالله علیه السلام ان رایت المنی قبل او بعد ما تدخل فی الصلوه فعلیک اعاده الصلوه اگر منی را در لباست ببینی قبل از نماز یا بعد از نماز بعد که وارد نماز شدی این نماز را بشکن و علیک اعاده الصلوه و ان انت نظرت فی ثوبک فلم تصبه ثم صلیت فیه ثم رایته بعد فلا اعاده علیک و کذلک البول دلالت خیلی خوب است اگر تفحص کردی اعاده ندارد دیگر منی هم نه هر نجاستی اگر تفحص کردی و نیافتی فلا اعاده علیک و کذلک البول،

    نوشته‌ام اظهر از این روایت دو تا روایت دیگر ، مصححه منصور الصیقل منصور صیقل را در این جا در وسائل آمده میمون الصقیل ، ما اصلاً در رجال نداریم و این اشتباه شده، منصور الصیقل است ، منصور صیقل را گفته‌اند که توثیق نشده که مرحوم آقای خویی این‌جا همچنین مرحوم آقای حکیم روایت را که مرحوم صاحب جواهر نه، این‌ها روایت را به ضعف سند از کار می‌اندازند می‌گویند این روایت اظهر روایات است این هم توثیق نشده اما من این‌جا نوشته ام که نه بابا توثقیق شده برای این‌که اولاً روایاتی از ائمه طاهرین برای تعریف این نقل شده که دلالت می‌کند بر توثیقش مرحوم آقای خویی در معجم این را قبول دارند مرحوم  مامقانی در تنقیح این را قبول دارد و می‌گویند آقا یک روایتی از ائمه‌طاهرین در باب این صیقل است که در آن روایت‌ها ائمه‌طاهرین علیهم‌السلام توثیق کرده‌اند ، حالا آن هیچ ، جمیل بن دراج ، ابان بن عثمان ابن مسکان از او روایت نقل کرده‌اند آن هم خیلی یعنی ظاهراً 132 تا روایت مشایخ از این صیقل نقل کرده‌اند حالا علاوه براین‌که در کتب اربعه آمده هم کلینی و هم شیخ طوسی و هم صدوق حتی الان روایتش را می‌خوانیم همین روایت صیقل را به طور مرسل در فقیه آورده علاوه براین در این 132 تا روایت بسیاری از بزرگان مثل جمیل بن دراج از اصحاب اجماع است ابان بن عثمان از اصحاب اجماع است ابن مسکان از اصحاب اجماع است این‌که از این روایت نقل کرده‌اند خب حالا این روایت چیست؟ روایت از نظر سند این است از نظر دلالت خیلی خوب است عن ابی عبدالله علیه السلام که روایتی که الان دارم می‌خوانم روایت 2 از باب 41 از ابواب نجاسات ، عن ابی عبدالله علیه السلام قال قلت له رجل اصابته جنابه باللیل فاغتسل فلما اصبح نظر فاذا فی ثوبه جنابه فقال الحمدلله الذی لم یدع شیئاً الا وله حمد این ظاهراً حمد برای خودشان است یعنی هرچه هست هرچه شما بخواهید و لا رطب و لا یابس الا این‌که امام علیه السلام می‌تواند جواب بدهد بعد حضرت بعد از این حمد که کردند فرمودند که ان کان حین قام از خواب پاشد برود غسل کند نظر فلم یر شیئاً فلا اعاده و ان کان حین قام لم ینظر علیه الاعاده ، خب این بزرگان گفته‌اند این هم شاهد جمعش بنابراین آن دو دسته روایت که می‌گوید اعاده ندارد آن جا که تفحص کرده باشد یعنی جاهل قاصر آن جا که می‌گوید اعاده دارد آن جا که تفحص نکرده باشد یعنی جاهل مقصر ، حالا چه باید گفت مطالعه بکنید انشاءالله از شما استفاده بکنیم .

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo