< فهرست دروس

درس خارج  فقه الطهارت آیت الله مظاهری

88/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

کتاب الطهارت

جلسه:96

    اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی .

   بحث در باره این بود که اگر نسیاناً کسی در نجس نماز خواند می‌دانست لباسش نجس است اما فراموش کرد و با آن لباس نماز خواند آیا نمازش درست است یا نه؟ مشهور در میان اصحاب فرموده‌اند نه ، تمسک کرده‌اند به روایاتی که یکی از ان روایات را دیروز خواندم و دو دفعه امروز بخوانم.

   صحیحه زراره روایت 2 از باب 42 از ابواب نجاسات و در این باب 42 روایاتی هست من‌جمله این روایت 2 قلت له اصاب ثوبی دم رعاف او غیره او شیئ من المنی فعلمت اثره الی ان اصیب الماء فاصبت الماء و حضرت الصلوه و نسیت ان بثوبی شیئاً و صلیت ثم انی ذکرت بعد ذلک قال تعید الصلوه و تغسله خب سند خیلی خوب است دلالت هم خیلی خوب است اگر نسیان کرد و در نجاست نماز خواند نمازش باطل است

    الا این‌که این روایت معارض دارد یعنی روایات معارض دارد که روایت 3 از باب 42 یک معارضش است

    صحیحه ابی العلاء عن ابی عبدالله علیه السلام قال سئلته عن الرجل یصیب ثوبه الشیئ ینجسه فینسی ان یغسله فیصلی فیه ثم یذکر انه لم یکن غسله ایعید الصلوه ؟ قال لایعید قد مضت الصلوه خیلی دلالتش خوب است آن می‌گفت که تعید الصلوه و تغسله این می‌گوید که لا یعید قد مضت الصلوه چه باید کرد ؟

    قاعده اصولی قاعده‌ای که در فقه داریم اقتضا می‌کند که آن روایت اول را حمل کنیم بر استحباب ، آن می‌گوید تعید این می‌گوید لا تعید ،لاتعید نص است تعید ظاهر است حمل ظاهر برنص می‌گوید استحباب ، درست جمع بین روایات می‌شود چنانچه در باره جهل هم اگر یادتان باشد همین‌جور ، یک دسته روایات می‌گفت اگر جاهل به موضوع بودی و با نجس نماز خواندی نمازت اعاده ندارد یک دسته روایات می‌گفت اعاده دارد ، مرحوم سید در عروه و دیگران گفتند خب آن که می‌گوید اعاده دارد حمل می‌کنیم براستحباب ، اما مرحوم سید آن جا فرموده‌اند این جا نمی‌فرمایند این‌جا می‌فرمایند اعاده دارد و نمازش باطل است.

    آن جا و این جا مثل هم است اگر نشود این جمع را بکنیم آن جا نمی‌شود این جا هم نمی‌شود و همین آقای خویی که می‌گویند نه آن جا حمل براستحباب می‌کند این جا اشکال می‌کنند.

    روایت‌ها می‌گویند فرق نمی‌کند.

    یک دسته روایات داریم نماز خواند تمام شد دید که به لباسش نجس هست و این نمی‌دانست خب روایات می‌گفت که نمازش اعاده ندارد همان جا دو تا روایت صحیح السند ظاهرالدلاله داشت این‌که اعاده دارد همه آنها گفته‌اند که خب حمل ظاهر بر نص است بگو اعاده‌اش مستحب است و مرحوم سید هم فرمود که اعاده ندارد اما اگر اعاده بکند خوب است مخصوصاً در وقت، خب مسئله تمام شد کسی هم حرف نداشت و حمل بر استحبابش کردند و تمام شد.

   حالا می‌آییم سر نسیان یک دسته روایات دارد اگر ناسی بود یعنی می‌دانست نجس است اما نسیان کرد و نماز خواند حالا که نماز تمام شد یادش آمد این که با نجس نماز خوانده ، یک دسته روایات من‌جمله این روایت صحیحه زراره فرمود که تعید الصلوه، نماز را دو دفعه باید بخواند یک روایت صحیحه علاء که الان خواندیم فرمود نه اعاده نمی‌خواهد قد مضت الصلوه آن‌جا حمل بر استحباب کردند این جا حمل براستحباب نه، می‌گویند روایت علاء را بینداز دور روایت صحیحه زراره درست است اعاده می‌خواهد و فرق است بین جهل به موضوع و بین نسیان به موضوع ، جهل به موضوع اعاده نمی‌خواهد اما نسیان به موضوع اعاده می‌خواهد در رساله‌ها هم همین جور آمده مرحوم سید هم همین‌جور این جا گفته‌اند آن‌جا گفتند حمل ظاهر بر نص اقتضا می‌کند بگوییم که مستحب است این جا حمل ظاهر بر نص نمی‌کنند و می‌گویند روایت مطرود است،

  مرحوم شیخ در نهایه محقق در معتبر ، صاحب مدارک در مدارک گفته‌اند قضا ندارد همین حمل ظاهر بر نص که در باب جهل کرده‌اند همان حمل ظاهر برنص را همین‌جا هم کرده‌اند گفته‌اند قضا ندارد قضایش مستحب است اعاده ندارد اعاده‌اش مستحب است ، دیروز می‌گفتم قاعده هم رفع مالا یعلمون رفع النسیان دوش به دوش مثل هم است اگر جاری می‌شود هردو جاری می‌شود اگر جاری نمی‌شود هیچ کدام جاری نمی‌شود اقوی این است که هر دو جاری می‌شود و وقتی هر دو جاری شد حمل ظاهر بر نص اقتضا می‌کند اعاده ندارد ، قضا بکند خوب است مرحوم شیخ در نهایه اما در سایر کتب فرموده‌اند که اعاده می‌خواهد هم مرحوم محقق در معتبر اما در سایر کتب فرموده‌اند اعاده می‌خواهد فرق است بین جاهل و ناسی و هم صاحب مدارک در مدارک آن دیگر کتاب متعدد ندارد، می‌گوید رفع مالایعلمون رفع النسیان، این‌ها که دیگر حرف ندارد.

   مرحوم شیخ طوسی در تهذیب فرموده‌اند روایت علاء شاذ است و خذ بما اشتهر بین اصحاب فان الجمع علیه لاریب فیه آن روایاتی که می‌گوید اعاده دارد چندتاست این روایاتی که می‌گوید اعاده ندارد یکی است و آن روایتی که می‌گوید اعاده ندارد خذ بما اشتهر بین اصحابک ودع الشاذ النادر آن شاذ نادر را می‌اندازیم و آن روایات مشهور را می‌گیریم معمولاً هم وقتی انسان برود توی فقه مثلاً مثل صاحب جواهر که شیخ المشایخ ماست همین را فرموده‌اند فرموده‌اند که روایت علاء تک است آن روایات خیلی است لذا آن روایت‌ها را می‌گیریم روایت علاء را رها می‌کنم معنایش این می‌شود که فرق است بین جهل به موضوع نسیان به موضوع، جهل به موضوع اعاده ندارد و قضا ندارد اما نسیان به موضوع اعاده دارد قضا دارد،

  خب این دو سه تا اشکال دارد

  یک اشکالش آن خذ بما اشتهر بین اصحابک آن جاست که جمع دلالی نباشد در اصول اگر یادتان باشد مرحوم شیخ انصاری مرحوم آخوند و دیگران وقتی وارد تعادل و تراجیح می‌شوند می‌گویند اول جمع دلالی، جمع دلالی را معنا می‌کنند اگر عرف وفق این‌که جمع بین دلیلین بکند نوبت به تعارض نمی‌رسد آن وقت همان‌ها می‌فرمایند حمل عام برخاص حمل مطلق بر مقید حمل ظاهر بر اظهر حمل اظهر بر نص ، مرحوم آخوند هم یک کلی دست می‌دهند می‌گویند اذا وفق العرف ان یجمع بین الدلیلین دیگر جمع دلالی است نوبت نمی‌رسد به تعارض و ترجیح خب ما نحن فیه همین‌طور است جمع بین دو تا دلیل حمل ظاهر بر نص است یکی می‌گوید یعید یکی می‌گوید لاتعید حمل ظاهر بر نص است حملش می‌کنیم بر استحباب ، این اولاً و ثانیاً عجب است این‌که مرحوم شیخ طوسی خب ساده نیست یکی از کتب اربعه مهمترین روایات تهذیب است دیگر این چهار تا کتاب که ما کلید فقه‌مان است دوتایش مال شیخ طوسی است یکی تهذیب یکی استبصار یعنی بیش از نصف روایات در فقه مال شیخ طوسی است ، این فرمایش شیخ طوسی منافات دارد با آن تتبع‌شان با آن علم و درایتشان برای خاطر این که یک روایت علاء نیست ، این روایت علاء را مرحوم صاحب وسائل این جا یک روایت نقل کرده‌اند، در این باب 42 سه چهار تا روایت نقل کرده‌اند اعاده دارد نقل کرده‌اند اعاده ندارد اما ما دو سه تا روایت صحیح السند ظاهرالدلاله داریم که می‌گوید اعاده ندارد یک روایت نیست که حمل آنها شاذ و روایت را طرد کن به قاعده خذ بما اشتهر بین اصحابک فان المجمع علیه لاریب فیه ودع الشاذ النادر ، یک دو تا از آن روایت‌ها را بخوانم .

    باب 10 از ابواب احکام خلوه روایاتی هست تدل علی عدم الاعاده ومن تلک الروایات روایه 2و3و4 از همین باب 10 کلها صحیحه عن ابی عبدالله علیه السلام لوان رجلا نسی ان یستنجی من الغائط حتی یصلی لا یعد الصلوه این اصلاً یادش رفت استنجا بکند یا آب نبود یادش رفت با آن سه تا سنگ خودش را پاک بکند و نماز خواند فرمودند نماز اعاده ندارد خب صحیحه علاء با این مثل هم است صحیحه علاء این بود که سئلته عن رجل یصیب ثوبها شیئ ینجسه فینسی ان یغسله فیصلی فیه ثم یذکر انه لم یکن غسله ایعید الصلوه ؟ قال لا یعید الصلوه قد مضت الصلوه ،

بالاخره با نجاست نماز خوانده گفت طوری نیست آن هم نسیان این راجع به غایطش است راجع به بولش هم هست دیگر شک بردار هم نیست که حتماً باید با آب باشد فی الرجل یتوضاء و بعد از نماز محل بول را تطهیر بکند اما نمازش درست است اشکال ندارد مرحوم محقق خواندم دیگر ، مرحوم شیخ در نهایه فرموده‌اند که حمل ظاهر بر نص اسمش را نیاورده ‌اند ظاهر بر نص ، گفته‌اند جمع بین روایات اقتضا می‌کند اعاده ندارد مثل جهل به موضوع است و شاید کتاب نهایه از این نظر بهتر از مابقی کتاب‌ها باشد برای این‌که مرحوم شیخ طوسی نهایه را نوشته مثل من لایحضر طبق روایات یعنی فتوی را یک روایت به نام فتوی ذکر کرده

    نمی‌دانیم چه باید کرد ؟ ، لذا مرحوم آقای خویی همان حرفی که سابقاً زدند این جاهم می‌زنند می‌گویند که حمل ظاهر بر نص مربوط به تکلیف است نه وضع و نمی‌دانم مرادشان چیست اگر اعاده و عدم اعاده مربوط به وضع است یعنی مربوط به اعاده و قضا اما اگر بگوید زنا نکن و در یک روایت دیگر بگوید زنا بعضی اوقات طوری نیست آن حمل ظاهر بر نص است و اما در مثل احکام وضعیه حمل ظاهر بر نص نیست بلکه با هم متناقض هستند متعارض هستند خب می‌گوییم که آقا ما یک لا تعید داریم یک یعید داریم ، بده آن را دست عرف می‌گوید که این یعید را حمل بکن بر استحباب اعاده همین‌جور که خود آقای خویی جاهای دیگر همچنین اعلام ‌من جمله مرحوم سید این جاها خب یعید ولاتعید را همیشه یاد ما داده‌اند در فقه که اگر گفت اعاده کن و یک دلیل گفت اعاده نکن حمل ظاهر بر نص این است که اعاده لازم نیست اما مستحب است علی کل حال این جوری ظاهراً نمی‌شود کاری کرد نمی‌دانیم اصلاً مراد مرحوم آقای خویی چیست ؟ لذا مقرر درست ضبط نکرده؟ ضبط کرده؟ اصلاً مراد مرحوم آقای خویی چیست ؟ نمی‌دانم حالا بدانم هم خب مسلم این‌که فرمایش ایشان درست نیست برای این‌که ما اگر دوتا روایت داشتیم یک کدام ظاهر در مقصود بود یک کدام نص در مقصود بود العرف وفق جمع بین دلیلین بکند نص را بگوید به آن عمل بکن ظاهر بگوید به آن عمل نکن لذا در یعید ولاتعید نص است و ظاهر دیگر لاتعید را که نمی‌شود حملش بکنیم بر کراهت اما یعید را می‌شود حمل کنیم بر استحباب ، لذا آن لا تعید نص در جواز است آن یعید ظاهر در وجوب است حب حمل ظاهر بر نص می‌گوید حمل بر استحباب بکن ، یک جا دوجا و صدجا و این‌ها که در فقه نداریم هزارها جا در فقه داریم و 80 در صد بلکه 90 درصد هم این‌که ظهور را رهایش می‌کنند نص را می‌گیرند مربوط به احکام وضعیه است نه تکلیفیه اصلاً در فقه ما حکم تکلیفی نداریم خیلی کم است همه در فقه ما احکام احکام وضعیه است نه احکام تکلیفیه به معنا این که اگر مثلاً این توی نجس نماز خواند و به او گفتند اعاده کن و نکرد به او نمی‌گویند چرا اعاده نکردی ؟ توی سرش می‌زنند می‌گویند چرا نماز نخواندی ؟ لذا خود مخالفت اجزاء و شرایط که عقاب ندارد.

   برای این‌که این آقا ممکن است اعاده کردنش مستحب باشد ممکن است واجب باشد می‌گوید آقا اعاده کردنت مستحب است به چه دلیل ؟ به کلمه لاتعید که من برای تو گفتم ، این دیگر وجوب و امثال این‌ها ندارد مرحوم آقای حکیم می‌فرمایند مرحوم صاحب هم فرموده‌اند ، مرحوم آقای حکیم متابعت از ایشان می‌کنند مرحوم صاحب جواهر گفته‌اند توی روایت‌ها یک روایت‌هایی هست که آبی است از این‌که حمل براستحباب بکنیم بنابراین تعارض واقع می‌شود بین آن روایتها و بین روایت لاتعید آن وقت لاتعیدها را از کار می‌اندازیم آن یعیدها را می‌گیریم ، اما این روایت‌ها فقط یک روایت نقل کرده‌اند که آبی است از این‌که حمل بکنیم براستحباب یکی را گفته‌اند

    روایت 5 از باب 42 موثقه سماعه قال سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یری فی ثوبه الدم فینسی ان یغسله حتی یصلی قال یعید الصلوه کی یهتم بالشیئ اذا کان فی ثوبه عقوبه لنسیانه گفته‌اند اعاده کند برای این که دیگر از این کارها نکند دیگر مواظب باشد که نسیان نکند و این نسیانش را یک عقوبت به او داده‌اند به او گفته‌اند نماز را اعاده کن، مرحوم صاحب جواهر می‌فرمایند آقا این روایت آبی است از این‌که ما حمل بر استحباب بکنیم به قول ایشان لحن خودش استحباب است اصلاً عقوبت برای خاطر امر نسیان ، یعنی امام صادق علیه السلام می‌خواهند رفع النسیان را بزنند از بین ببرند ؟ و بگویند که نسیان عقوبت دارد شما در رفع مالا یعلمون و رفع النسیان اختلاف دارید می‌گویید قدر متیقن مؤاخذه در تقدیر است و شیخ بزرگوار شیخ انصاری هم در رفع مالایعلمون مؤاخذه در تقدیر گرفت و گفت نمی‌شود ما چیز در تقدیر نگیریم بعد هم دیگران آمدند گفتند مؤاخذه نه، بعضی‌ها هم گفتند حقیقت است بعضی‌ها هم گفتند حقیقت ادعائیه است بعضی‌ها هم گفتند مجاز در کلمه ، حالا مرادم این جاست قدر متیقنش مؤاخذه است رفع النسیان ای مؤاخذته ، و این روایت که می‌گوید اعاده کن برای این‌که مواظب باشی دیگر از این کارها نکنی این یک عقوبتی است خدا برایت گذاشته ، خب این خودش یعنی مستحب، اگر مستحب نشد دیگر خیلی خراب درمی‌آید و این روایت را حتماً باید طرد بکنید برای اینکه نسیان که مؤاخذه ندارد عقلانمی‌شود روی نسیان اصلاً همه حرف‌ها اگر یادتان باشد همین است که آقا این در امم سابقه مگر نسیان عقوبت داشت که شما می‌گویید رفع النسیان ، رفع عن امتی یک منت سر این می‌گذارید و اگر یادتان باشد در اصول این حرف‌ها دیگر زده شد که مگر درامم سابقه جهل به موضوع عقاب داشت ؟ مگر نسیان عقاب داشت؟ شما ماندید در آن که چه جوری جواب بدهید و علی کل حال عقلا معنا ندارد یک کسی نسیان یا جهل و ما عقابش بکنیم برای خاطر جهلش حتی مثلاً در جهل تقصیری به او می‌گویند که چرا نرفتی چیز یاد بگیری ؟ همین‌طور که قرآن می‌فرماید اما اگر جهل اگر قاصر شد نمی‌شود کارش کرد، ما بگوییم که باید مواظب باشد نسیان نکند خب احدی نگفته، لذا روایت را مجبوریم حمل بکنیم بر یک نحو استحبابی به عبارت دیگر اصلاً نفهمیم معنایش چیست؟ این‌که به تو گفته‌اند اعاده کن یک عقوبت است برای تو که دیگر نسیان نکنی ، یک امر عرفانی خوب است یک امر اخلاقی خوب است ، انسان باید نمازش را نسیان نکند خب خیلی از بزرگان را ما سراغ داریم در مدت عمرشان نسیان توی نمازشان نبود حالا این امر عرفانی خوب است اگر نسیان بکند ملامتش بکنند بگویند که آخر در محضر خدا و نسیان؟ این دلیل براین است که توجه کامل نداری ، یک معنای عرفانی است و خوب هم هست و شاید هم امام صادق سلام الله علیه همان معنای عرفانی را می‌خواستند بگویند یادم نمی‌رود استاد بزرگوار ما آقای بروجردی در این روایات تکتف که التکتف عمل و لیس فی الصلوه العمل این‌ها توی آن مانده‌اند چه جوری  معنا بکنند برای این‌که نماز عمل دارد رکوع دارد سجده دارد قیام دارد قعود دارد ، آقای بروجردی می‌فرمودند من این معنای این روایت را از یک آخوند مکتبی فهمیدم یک آخوند مکتبی به من می‌گفت بچه خیلی مؤدب بود مادرش آمد از او شکایت کرد بچه فهمید در وقتی که مادر رفت به او گفتم بیا ،آمد اما خیلی ناراحت بود برای این‌که بچه فوق‌العاده پیش من عزیز و مؤدب بود گفتم برو چوب بیاور می‌خواهم چوبت بزنم مخالفت مادر کرده‌ای می‌گفت رفت چوب را آورد گذاشت در مقابل من به او گفتم دستت را بلند کن چوبت بزنم نمی‌توانست می‌خواست دست را بلند کند اما از بس ناراحت بود خجالت زده بود نمی‌توانست دستش را بلند کند آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه می‌فرمودند آن التکتف عمل و لیس فی الصلوه العمل را من معنایش را از آن یاد گرفتم ، خب این‌ها همه خوب و این که انسان توی نماز در محضر مقدس خدا نسیان بکند خب خوب است این روایت را هم هم همین‌جور معنایش بکنیم این‌که کی یهتم بالشیئ اذا کان فی ثوبه عقوبه لنسیان اما این‌ها که نمی‌شود ما در فقه بیاوریم و همین کسانی‌که مثلاً مثل صاحب جواهر یا مثل مرحوم آقای حکیم آیا توی فقه به آن عمل می‌کنند این حرف را ؟ خب عمل نمی‌کنند دیگر ، این جا از درد ناعلاجی برای این‌که روایات لاتعید را از کار بیندازند گفته‌اند این روایت آبی است از این‌که حمل بر استحباب بکنیم ، می‌گوییم یعنی چه آبی است حمل بر استحباب بکنیم؟ خب مسلم آبی نیست برای این‌که این یک ظهور است ظهورش قوی‌تر است بفرمایید این اظهر است خب حمل اظهر بر نص ، آن‌که می‌گوید لا تعید که نص است نمی‌شود که کارش بکنیم و آن‌که می‌گوید که اعاده عقوبت است یک اظهر است خب بازهم حمل اظهر بر نص اقتضا می‌کند این‌ها را حمل بر استحباب بکنیم.

    دیگر این‌جا چیزی نداریم .

    اگر نترسید همین‌طور که شیخ طوسی در نهایه و مرحوم محقق در معتبر و صاحب مدارک در مدارک حمل بر استحباب کرده‌اند قاعده رفع مالا یعلمون و رفع النسیان هم می‌گوید حمل بر استحباب کن اگر نترسید حمل بر استحباب اگر بترسید از مشهور دیگر باید تعبداً فرق بگذارید بین جاهل به موضوع و نسیان به موضوع و نسیان به موضوع را بگویید اعاده دارد چرا؟ این چهار پنج تا روایتی که گفتم همه از کار بیفتد مثلاً اسمش را بگذارید اعراض اصحاب از روایات .

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo