< فهرست دروس

درس خارج  اصول  آیت الله مظاهری

88/07/18

بسم الله الرحمن الرحیم

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

   بحث درباره واجب موقت است. واجب موقت در اسلام زیاد داریم مثل نماز، روزه اینها واجب موقت‌اند یعنی در یک وقت خاصی باید نماز خواند اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل یا درباره روزه یک وقت خاصی از طلوع فجر تا مغرب شرعی در ماه مبارک رمضان لذا واجب

موقت در مقابل واجب مطلق زیاد هست در اسلام.

از نظر ثبوتی هم اشکالی در مسئله نیست در واجب کفایی اشکال داشتیم که از نظر ثبوتی تصویرش چه جوری است؟ شارع مقدس چه جور جعل کرده است واجب تخییری را یا واجب کفایی را؟ اما در اینجا از نظر اثباتی هم اشکالی نیست انسان خوب می‌تواند تصورش را بکند که شارع مقدس چه جور جعل کرده است؟ برای این که شارع مقدس گاهی حکم را می‌آورد روی یک امر مطلقی می‌گوید که علما را باید احترام کرد طلاب را باید اکرام کرد حکم آمده روی ماهیت من حیث هی هی و معلوم است که قیدی ندارد پس همین طور که موضوع مقید نیست حکم ما هم مقید نیست مطلق است گاهی قید می‌آورد می‌فرماید که علمای عادل را باید احترام کرد طلاب عادل را باید اکرام کرد خب این را هم می‌فهمیم این که حکم آمده روی ماهیت مضیق ماهیت قید دارد.

لذا مطلق علما مطلق طلاب وجوب اکرام ندارد آن که وجوب اکرام دارد یک مقید است بسیط است به قول میرسید شریف الحق ان المشتق بسیط اما این امر بسیط که اسمش را می‌گذاریم مقید حکم آمده روی این مقید وقتی حکم آمده باشد روی مقید مطلق حکم ندارد چنانچه این قید ما گاهی زمان است گاهی می‌فرماید که علما را باید اکرام کرد طلاب باید رسیدگی کامل به آنها بشود به این می‌گوئیم واجب مطلق مردم باید خمس بدهند مردم باید زکات بدهند اما گاهی می‌آورد روی مقید قیدش زمان است می‌گوید که روزه واجب است اما نه همه وقت در ماه مبارک رمضان یا روزه واجب است، وقتش از اول طلوع فجر تا مغرب.

لذا حکم آمده وری مقید، مقید امر بسیط است قیدش گاهی زمان است نفس زمان گاهی هم زمان نیست یک قید آخری است مثل عدالت و امثال اینها.

لذا انسان خوب می‌تواند درک بکند که واجب مقید یعنی چه؟ حالا آن قید زمان باشد یا قید زمان نباشد.

بله مسلم است چون همه اینها زمانی است یعنی هر حکمی شارع مقدس داشته باشد زمانی است یعنی در زمان باید بجا بیاوریم اما این موجب نمی‌شود که از اطلاق بیرون بیاید گاهی زمان قید است گاهی نه اگر زمان قید باشد می‌گوئیم واجب موقت اگر زمان قید نباشد می‌گوئیم مطلق ولو این که در زمان باید بجا بیاورد اسمش را می‌گذاریم زمانی یعنی در یک زمانی باید بجا بیاورد هر وقت می‌خواهد لذا از نظر اصل یعنی نظر ثبوتی انسان خوب می‌تواند درک کند واجب مطلق کدام است واجب مقید زمان کدام است واجب مقید به غیر زمان کدام است.

چنانچه از نظر مقام اثبات از نظر قرآن روایات ما، ما واجب موقت زیاد داریم واجب مطلق در مقابل موقت هم زیاد داریم یعنی خیلی از احکام مقید به وقت است خیلی از احکام ولو در زمان باید بجا بیاوریم اما مقید به وقت نیست. این یک مطلب که مطلب واضحی است و حرف در آن نداریم.

اما یک مطلب هم راجع به واجب موسع و واجب مضیق است یعنی آن واجب موقت منقسم می‌شود به 2 قسم واجب مضیق و واجب موسع این هم از نظر اثباتی هیچ اشکال نداریم برای این که گاهی آن زمان تمام مامور به را گرفته مثل روزه فرموده اول طلوع فجر تا مغرب حکم آمده روی صوم اما صوم مقید به زمان قیدش هم به اندازه خود صوم است یعنی از اول طلوع فجر تا مغرب شرعی به این می‌گوئیم واجب مضیق گاهی واجب مضیق نیست واجب موسع است آن هم زیاد داریم مثل نماز اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل از وقتی ظهر شد تا وقتی که مغرب شد نماز ظهر و عصر را باید بخوانی خب این نماز ظهر و عصر در مثلاً یک ربع خوانده می‌شود در حالی که زمان ما مثلاً 6-5 ساعت است اقم الصلاه لدلوک الشمس از اولی که ظهر شد می‌تواند این نماز را بخواند، نخواند بعدش تا آخر، معلوم هم هست هر چه زودتر بخواند بهتر برای این که امر مولا را هر چه زودتر بجا بیاورد اشکال ندارد بلکه افضل است، عبد خوبی است از همین جهت هم نماز اول وقت به نسبت نماز آخر وقت خیلی تفاوت دارد به این می‌گوئیم واجب موسع هم از نظر اثباتی هم از نظر ثبوتی خوب می‌توانیم درکش را بکنیم و مثل بحث واجب کفائی و واجب مقید نیست که نمی‌توانستیم موضوع را درک کنیم تصویر موضوع را درک بکنیم اما اینجا خوب می‌توانیم تصویر بکنیم، تصویر بکنیم، تصدیق بکنیم که شارع مقدس چه جوری این واجب موسع یا واجب مضیق را جعل کرده است؟ 2 تا ایراد شده یکی راجع به واجب موسع یکی راجع به واجب مضیق، اشکالهایش هم خیلی اهمیت ندارد.

راجع به واجب موسع ایراد شده گفته که خب بنابراین واجب موسع این است اول وقت در نماز، اول وقت می‌توانی بیاوری می‌توانی نیاوری و جایز است نه واجب در حالی که شما وجوب می‌خواهی درست بکنی می‌گوئی واجب موسع در حالی که این واجب موسع آن اول، ساعت اول، ساعت دوم تا آخر آن ساعت آخر هم می‌شود واجب مضیق نه واجب موسع برای این که این واجب موسع ما در اسلام باید نداشته باشیم برای خاطر این که آن ساعت اول جایز است مستحب است، ساعت دوم مستحب است تا برود آن آخر دیگر آن وقت می‌شود واجب واجب مضیق

یعنی وقت تکلیف و خود تکلیف یک اندازه هست، این ایراد.

جواب این ایراد این است که این اشتباه، اشتباه مفهوم به مصداق شده و خیلی جاها این اشتباه مصداق به مفهوم اشتباه مفهوم به مصداق می‌شود و ما نحن فیه همین است آن که تکلیف است روی ماهیت نه خارج آن ماهیت مقید به قید زمان است، آن زمان هم بیش از آن تکلیف است یعنی شارع مقدس نماز را در نظر گرفته است با قید من دلوک الشمس الی غسق اللیل این ماهیت البته گفتم ماهیت مقید آن مقید یعنی بسیط امر را آورده روی این بسیط لذا واجب موسع در عالم جعل اول و آخر ندارد بسیط است، این واجب است این واجب موسع که بسیط است دادند دست مکلف می‌گویند بیاور دیگر اینجاست که مکلف می‌تواند آن ماهیت واجب را در آن اول بیاورد در آن دوم بیاورد این آن اول و آن دوم دیگر ربطی به واجب ندارد این مأتی به است نه مامور به یعنی آن اول می‌آورد وقتی آورد آن ماتی به آن که آورده مطابق می‌شود با مامور به اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل تکلیف ساقط می‌شود تا آن آخر باز آن آخر واجب، واجب مضیق نمی‌شود، ماتی به مضیق است یعنی باید ماتی به را فوراً بجا بیاورد دیگر برای این که اگر بجا نیاورد مامور به را نمی‌تواند بجا بیاورد ماتی به را بجا می‌آورد تطابق پیدا می‌کند با مامور به ساقط می‌شود و این آقا که اشکال کرده، اشکال همین بوده که اشتباه کرده جعل را، مامور به را با ماتی به. عمل مکلَف را با عمل مکلِف و بحث ما راجع به عمل مکلِف است نه راجع عمل مکلَف می‌گوئیم شارع مقدس واجب موسع دارد واجب موسع آن است که قید زمان دارد زمانش هم بیش از آن حد خود مامور به است گفته است اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل این شد واجب موسع، مکلف برای ما واجب کرده نماز را در این زمان.

در ما نحن فیه معنا ندارد تدریجی است وقتی تدریجی است اصل تکلیف بسیط است اگر بخواهیم مثال بزنیم مثال این است می‌گوید اکرم زیداً او عمرا حکم آمده روی آن جامع انتزاعی آن بسیط است توی خارج است که این آقا می‌تواند اکرام این بکند یا اکرام آن اکرام زید من حیث انه زید واجب نیست اما همین اکرام زید را می‌کند یعنی مصداق یعنی آن تکلیف را می‌آورد مشخص می‌کند به آن می‌گویند ماتی به وقتی اکرام زید را کرد آن زید آن احدهما را ساقط می‌کند برای این که گفته بود اما زید او عمر در حجش هم همین است ، در همه واجبات موسع این مثلاً در همین باب حج گفته هر کس مستطیع است باید برود مکه خب مکه یک وقت خاصی دارد وقتی وقت خاصی داشته باشد واجبش مضیق است با ولله علی الناس حج البیت من استطاع الیه سبیلا خب وقتی که واجب مضیق است، واجب موسع نیست که بگوید هر سالی که بخواهی در همان سال، اگر این مقدمات را فراهم نکند، نتواند ایام حج به مکه برود گناه کرده است چنانچه اگر این بعدش از استطاعت بیفتد باز هم باید این مکه را برود به قول روایت‌ها ولو به گدائی به پیاده روی به هر جور بشود خب معلوم می‌شود واجب مضیق است دیگر.

اما گاهی واجب موسع است اگر مثلاً کسی فرض کند بگوید که در مدت عمرت یک مرتبه باید مکه بروی هر وقت بخواهی، این هر وقت بخواهی می‌تواند سال اول نرود می‌تواند سال دوم نرود همچنین تا به آخر تا برسد به جایی که دیگر حتماً باید ماتی به را بیاورد مثل اکرم احدهما چه جور اکرام کرد، تطبیق می‌شود با احدهما دیگر مامور به ساقط می‌شود، ما نحن فیه هم همین طور است واجب موسع اسمش را می‌گذاریم تدریجی تخییری، اما این عقلی است گاهی تخییر شرعی است مثل احدهما گاهی عقلی است تدریجی عقلی می‌گویند در این آن، در آن، آن هر کدام را بیاوری درست است، درست است یعنی چه؟ یعنی ماتی به تو مطابق می‌شود با مامور به، مامور به ساقط می‌شود خصوصیت آن اول اصلاً مامور به نیست تا شما بگوئی جایز است این خیال می‌کرده تمام این ماتی به‌ ها آن اول، دوم، سوم خیال می‌کرده واجب است اینها هیچ کدام واجب نیست.

لذا حکم که نمی‌آید روی افراد یعنی حکم نمی‌تواند بیاید روی افراد مسلم است حکم باید بیاید روی کلی الحق ان الاوامر و النواهی هی یتعلق بالطبایع معنا ندارد که بیاید روی افراد پس وقتی روی افراد نه، نداریم تکلیف این که آن اول، آن دوم، آن سوم آن که تکلیف دارد روی ماهیت مقید است آن ماهیت مقید بسیط است جامع حقیقی هم هست، جامع انتزاعی هم نیست، بسیط است عقل ماست مصداق درست می‌کند، ماتی به تدریجی درست می‌کند می‌گوید در این آن اگر آوردی ماتی به مطابق با مامور به، مامور به ساقط است.

لذا اول ظهر که می‌شود عقل ما می‌گوید امر مولا را بیاور، امر مولا را برای این که افضل هم هست، لذا آن اول را می‌آورد وقتی آورد این ماتی به است مامور به نیست، ماتی به مطابق می‌شود با مامور به امر ساقط می‌شود.

حالا در اینجا فور هم بیاوری افضل، عقل ما می‌گوید فور هم بیاوری افضل چون که در آن دوم و سوم هم می‌شود آورد چون که فور دلالت می‌کند بر آن که فوراً بیا در آنجا که تدریجی نباشد، حالا این جا تدریجی است عقل ما می‌گوید در آن اولی بیاور اما مستحب است، امر مولا است تاخیر نینداز خب حالا این نیاورد، آن دوم می‌گوید بیاور، آن سوم می‌گوید بیاور اما اینها هیچ کدام مامور به نیست اینها همه مامور به عقلی است اسمش را می‌گذاریم مصداق، ماتی به و هیچ کجا صاحب افراد نمی‌تواند باشد.

لذا ما نداریم توی مامور به صاحب افراد، کل هست کل انسان اما باز امر آمده روی طبیعت کل، گاهی آمده روی طبیعت اکرم رجل ما با مقدمات حکم اکرم کل رجل می‌کنیم.

لذا حکم آمده باشد روی طبیعت یا روی عام استقراقی اینها برای ما تفاوت نمی‌کند باید ببینیم حکم روی چیست مثلاً گفته اکرم کل رجل حالا الان زید فقط را اکرام می‌کند عقل می‌گوید نه این ماتی به نیست این جزء ماتی به است عمر و بکر را اکرام بکند می‌گوید این نه، جزء مامور به نیست مامور به آنجاست که همه‌شان را اکرام بکنی وقتی همه را اکرام کردی ماتی به مطابق می‌شود با مامور به مامور به را ساقط می‌کند.

لذا این جمله، اسمش را می‌گذارند دفعی عقلی گاهی هم تدریجی عقلی است گفته است اقم الصلاه لدلوک الشمس الی غسق اللیل حکم را داریم روی این عنوان روی این طبیعت مقیده بسیطه شارع مقدس این حکم را آورده عقل ما می‌گوید که مصداق بده او را بیاور توی خارج کلی طبیعی می‌آید توی خارج دیگر می‌گوید این کلی طبیعی را این مقید را بیاور توی خارج آن اول می‌آورد توی خارج، درست می‌شود ماتی به مطابق با مامور به می‌شود.

آن دوم، ساعت دوم بیاورد، درست است بخلاف آنجا که مضیق باشد دیگر آن دوم بیاید مطابق با مامور به نیست و تدریجی تا آن آخر باز هم آن تدریجی که عقل ما می‌گوید فوراً بیاور غیر از این دیگر چاره‌ای نداری باز برنمی‌گرداند آن مامور به ما مضیق شود این که گفته در آخر کار مامور به مضیق می‌شود این غلط است ماتی به مضیق می‌شود حکم عقل مضیق می‌شود عقل ما می‌گوید دیگر وقت تمام شد دیگر آخر وقت نماز را بیاور تا ماتی به مطابق با مامور به شود.

اشکال دوم را می‌خواستم بگویم وقت گذشت انشاء الله بر ای فردا.

وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo