< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/07/11

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : زن مستحاضه اگر به وظایفش عمل نکند آیا نماز و روزه‌اش باطل است؟

      اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

      یک مسئله مشکل مبتلابه داریم و امیدوارم با فکر شما بشود این مسئله را حل کرد

      مشهور در میان فقهاء این است که زن مستحاضه اگر اعمالش را به جا نیاورد نمازش که باطل است اگر روزه هم باشد روزه‌اش باطل است اگر استحاضه قلیله است باید برای هر نمازی یک وضو بگیرد اگر وضو نگرفت نمازش باطل است اگر روزه هم باشد روزه‌اش باطل است، برای استحاضه متوسطه باید برای نماز صبح یا برای هر نمازی که قبلا مستحاضه به استحاضه متوسطه شده است، برای نماز صبح مثلا غسل بکند وضو بگیرد اگر ین غسل را نکرد نمازش باطل است روزه‌اش هم باطل است،

      برای استحاضه کثیره این باید برای هر نمازی یک غسل بکند اگر جمع بین نمازها بکند یک غسل بکند، برای هر نمازی یک وضو بگیرد و حتی اگر متلوث باشد خودش را تطهیر بکند، اگر این کارها را نکرد و نمازش را باطل کرد روزه‌اش هم باطل است،

      یک شهرت دیگری هم درست شده حتی یک مثال شده در اصول که ما آیا شرط متأخر داریم یا نه؟ بالاخره در اصول بنا شد شرط متأخر داشته باشیم و در اصول این‌ها مثالی که می‌خواهند بزنند این است که اگر زن مستحاضه شب اعمالش را به جا نیاورد مثلا برای نماز مغرب و عشا باید خودش را تطهیر کند دو تا غسل کند لااقل اگر جمع می‌کند یک غسل دو تا وضو بگیرد نماز بخواند اگر این کار را نکرد روزه قبلش باطل است در حالی که روزه قبلش احکام مستحاضه را به جا آورده بوده و نمازش را درست خوانده بوده به وظیفه استحاضه در حالی که روزه است عمل کرده اما شب که عمل نکرده است روزه قبلش باطل است و گفته‌اند شرط متأخر، روزه صحیح است به شرط این‌که بعد این به وظیفه استحاضه عمل بکند.

      مرحوم صاحب جواهر مثل این‌که مسئله پیش ایشان یک تسلم است حتی مثلا مثل آقای حکیم مرحوم سید در عروه احتیاط می‌کنند ایشان تعجب می‌کند چرا مرحوم سید احتیاط کرده، این‌که احتیاط ندارد باید حتما بگویند که اگر مستحاضه به وظیفه عمل نکرد همین طور که نمازش باطل است روزه‌اش هم باطل است خب این تقریبا یک شهرت و خیلی‌ها هم ادعای اجماع، و اما وقتی می‌رسیم به دلیلشان، دلیلشان یک روایت نارسایی است یک روایت معرض عنها عندالاصحاب است.

      ما باشیم و اصول بخواهیم تمسک به این اجماع، این شهرت بکنیم، نمی‌شود برای این‌که مدرکی است همه آنها تمسک به این روایت کرده‌اند بخواهیم تمسک به این روایت بکنیم، نمی‌شود برای این‌که همه آنها اعراض از این روایت کرده‌اند لذا انسان لنگ است چه بکند؟ چه بگوید؟ اما مسئله را صاحب جواهر خیلی صاف از آن رد شده‌اند و بعد هم دیگران از آن رد شده‌اند با همین اجماع‌ها و تسلم‌ها و یک حرف‌هائی که فقه نمی پسندد در ورایت بگویند، و مرحوم سید باز نتوانستند از مسئله رد بشوند احتیاط واجبی کرده‌اند و گفتم ایشان احتیاط واجب کرده‌اند، محشین بر عروه غالبا احتیاط علی الا قوی گفته‌اند و مرحوم آقای حکیم تعجب می‌کند از مرحوم عروه چرا احتیاط کردی؟ باید فتوی بدهی، علی الا قوی بگویی، حالا من روایت را بخوانم سه چهار تا ایراد حسابی به روایت هست ببینیم که چه باید گفت اگر روایت نداشتیم خیلی خوب بود برای این‌که اجماع بود لااقل شهرت بود و ما شهرت فتوایی بدون مدرک را حجت می‌دانیم چنانچه قوم اجماع بدون مدرک را حجت می‌دانند، اما اجماع با مدرک حتی محتمل المدرکیه را حجت نمی‌دانند چه رسد شهرت، لذا اگر این روایت نبود مسئله صاف بود اما این روایت به قول قرآن کلاله شده هم اجماع را از کار انداخته هم خودش دلالت ندارد.

      روایت 7 از باب 41 از ابواب حیض جلد اول وسائل مضمره علی بن مهزیار است کتبت الیه ضمیرالیه به کی بر می‌گردد؟ معلوم نیست، کتبت الیه امرأه طهرت من حیظها او نفاسها فی اول یوم من شهر رمضان ثم استحاضت فصلت و صامت شهر رمضان من غیر ان تعمل ما تعمله المستحاضه من الغسل آن تعمل من بیان می‌کند من الغسل لکل صلوتین فهل یجوز صومها و صلاتها ام لا؟ فکتب تقضی صومها و لا تقضی صلاتها روزه‌هایش را قضا کند برای این‌که عمل مستحاضه را به جا نیاورده اما نمازش را قضا نکند، یک علت هم آورده لان رسول الله صلی الله علیه و آله کان یأمر فاطمه و المؤمنات من نسائه بذلک این کان یأمر این دلالت بر تکرار هم دارد اگر گفته بود ان رسول الله صلی الله علیه و آله امر فاطمه و المومنات من نسائه بذلک یعنی یک مرتبه اما کان یأمر فعل ماضی آوردن بعدش فعل مضارع دال بر تکرار است یعنی پیامبر اکرم همیشه چنین می‌کردند

      خب این سه چهار تا اشکال در این روایت است یک مضمره است مرحوم صاحب جواهر می‌گوید طوری نیست برای این‌که علی بن مهزیار است علی بن مهزیار لایروی الا از امام علیه السلام، معنا ندارد از غیر امام سؤال بکند لذا اگر کسی اطمینان به این حرف پیدا بکند این حرف را در مضمرات اصحاب اجماع هم زده‌اند مثلا مثل زراره، محمدبن مسلم، ابن ابی عمیر می‌گویند این‌ها از شاگردان امام صادق علیه السلام هستند یا از شاگردان ائمه طاهرین هستند دیگر معنا ندارد شاگرد از غیر استاد سؤال بکند.

      راستی انسان اطمینان به این حرف پیدا بکند کار مشکلی است، بله می‌دانیم علی بن مهزیار از عامه سؤال نمی‌کند اما از رفقای خودش هم سؤال می‌کند یا نه؟ جای اشکال است دیگر، ممکن است علی بن مهزیار از یکی از همشاگردی‌های خودش که موثق پیش خودش بوده از او سؤال کرده، ولی علی کل علی حال مثل این‌که بعد از صاحب جواهر هم همه حتی مثلا مثل مرحوم اقای خویی که خیلی سخت‌گیر در رجال هستند این‌جا می‌گویند که علی بن مهزیار از غیر امام سؤال نمی‌کند بنابراین اضمار ضرر نمی‌زند حالا این را درست کنیم

      بعدش این است که حضرت فرمودند این نمازهایش را قضا نکند، روزه‌هایش را قضا بکند هب هیچ کس نگفته هر کسی گفته صومش را قضا کند گفته نمازش را هم قضا کند حتی خیلی‌ها که در این روایت لنگ است قطع نظر از این روایت می‌گویند که خب نماز را که مسلم باید قضا کند حالا روزه‌اش را قضا کند یا نه؟ این روایت است لذا هیچ کس نگفته که تقضی صومها و لا تقضی صلاتها.

      این را هم مرحوم صاحب جواهر و دیگران می‌گویند که خب مانعی ندارد یک جمله که معرض عنها شد به جمله دیگر عمل بکنیم، می‌شود گفت؟ گفته‌اند دیگر، گفته‌اند خب این فکتب تقضی صومها به آن عمل می‌کنیم و لا تقضی صلاتها طوری نیست، ضرر به روایت نمی‌زند این حرف را در تقطیعات زده‌اند که آن‌جا هم ما قبول نداریم و مرحوم صاحب وسائل یک نقصی که در آن است که استاد بزرگوار ما آقای بروجردی می‌خواستند این نقص را رفع بکنند رفع هم کردند اما نمی‌دانم چرا این جامع الاحادیث جا باز نکرد در میان طلبه‌ها؟ و باید جا باز کرده باشد، مراجع هم خیلی، مخصوصاً مرحوم آقای خویی چند جلد را چاپ کردند و پول دادند و ترویج کردند که این جامع الاحادیث جا بیفتد، نشد، آقای بروجردی از نظر حقیقت خیلی بالا بود انصافا، یک پارچه خلوص بود اما شاید خلوص حر عاملی در نوشتن وسائل مثلا آن خلوص نگذاشته خلوص آقای بروجردی کار کند و الا خیلی ایراد این وسائل دارد من جمله این تقطیعات است حالا یک کسی بگوید تقطیعات یک روایت اگر چهار تا مطلب باشد و به یک مطلبش عمل نکرده‌اند به آن سه تا مطلب مستقل ضرر نمی‌زند که ما می‌گوییم ضرر می‌زند اما خب مشهور می‌گویند ضرر نمی‌زند اما توی یک جمله تقضی صوها و لا تقضی صلاتها بگوییم که این و لا تقضی صلاتها برود کنار برای این‌که مسلم است که بی‌خود است به تقضی صومها عمل می‌کنیم و به لا تقضی صلاتها عمل نمی‌کنیم، دیگر خیلی زور است انصافاً که انسان برسد به آن‌جا که بگوید که یک جمله را به نصفش عمل می‌کنیم ونصفش را عمل نمی‌کنیم و طوری نیست، این هم ایراد دوم است ایراد هم خیلی بالاست.

      ایراد سومی که هست این قضیه حضرت زهرا علیها السلام که خب روایاتی داریم مشهور در میان شیعه است که حضرت زهرا آیه تطهیر هم دلالت می‌کند به طهارت ظاهری هم طهارت باطنی، لم تری الدم قط می‌گوید حضرت زهرا خون ندیده این می‌گوید خون دیده، لذا این هم نمی‌گذارد روایت جان بگیرد

      می‌گویند بعضی‌ها فاطمه را انداخته‌اند بدتر می‌شود برای این‌که تعارض می‌شود بین یک نقلی که فاطمه دارد و نقلی که فاطمه ندارد و ما بخواهیم بگوییم آن نقل بهتر از آن نقل خیلی مشکل است دیگر،

      بعضی‌ها گفته‌اند فاطمه فاطمه بنت جهش است خب این‌ها که معنا کردن روایت نیست فرار از روایت است خب مسلم فاطمه در این‌جا یعنی فاطمه زهرا، و کان یأمر فاطمه یعنی فاطمه بنت جهش خیلی مشکل است انصافاً، بگوییم که فاطمه ندارد نمی‌شود، بگوییم فاطمه دارد نمی‌شود، بگوییم فاطمه غیر فاطمه زهراست نمی‌شود و خیلی ظهور دارد روایت در این‌که فاطمه زهراست دیگر، بله یک کسی جرأت پیدا کند و بگوید که این لا تری الدم قط این درست نیست و این هم خیلی جرأت می‌خواهد کسی این حرف‌ها را بزند، این هم اشکال سوم، اشکال واردی هم هست انصافاً، مسلم است که زهرا لا تری الدم قط از نظر روایات ما، تطبیق هم شده آیه انما یرید الله معصوم بود علاوه بر این از نظر ظاهر هم لا تری الدم قط بلکه یک مقدار بالاتر آن عصمتی که مخصوص معصوم است از ایه تطهیر استفاده کرده‌اند دیگر، خطا نکرد اشتباه نکرد تخیل‌ها نداشت هفوات نداشت و بالاخره هر چه رجس است نبود چرا؟ برای این‌که خود این کلمه رجس عموم دارد اطلاق دارد عام هم هست نکره در سیاق نفی است عموم دارد لذا آیه تطهیر منافات با این دارد، بله ممکن است یک کسی زیر پل همه این‌ها بزند و حتی برسد به آن جا بگوید آیه تطهیر مربوط به زنهای پیامبر است معنایش این است که زنهای پیامبر گناه نکنید، یک کسی ممکن است یک چنین غلطی هم بکند.

      برای خاطرهیچ دست از یک امورات مسلم در میان تشیع برندارید، خب مسلم روایت بی‌خود است شکی نیست هیچ کس نتوانسته روایت را درست کند خب بگو آقا روایت بی‌خود است ولش کنید دیگر خب از این روایت‌ها روایات مجمل ما زیاد داریم یکی همین است.

      ایراد چهارمی که هست که آن هم خیلی خوب است این است که اصلاً روز اول ماه مبارک رمضان یکی از عادت پاک شده باشد و اول روزه گرفتنش باشد استحاضه شده باشد یا از نفاس پاک شده باشد اول روزه گرفتنش باشد این خیلی کم است یک در هزار هم پیدا نمی‌شود در زمان پیامبر اکرم شاید 4 تا هم پیدا نشد اما در این روایت می‌گوید که او سؤال کرد و آن جواب داد همیشه، لان رسول الله کان یأمر فاطمه والمؤمنات و نسائه بذلک، بذلک چیست؟ این‌که یک خانمی امرأه طهرت من حیضها او نفاسها فی اول یوم من شهر رمضان ثم استحاضت وصلت و صامت این خیلی کم پیدا می‌شود اما می‌گوید کان یأمر رسول الله بذلک، و بالاخره از همه این چیزها بگذریم روایت معرض عنها عندالاصحاب است برای این‌که احدی نگفته است که تقضی صومها ولاتقضی صلاتها من خیال می‌کنم این علی بن مهزیار هم نه آن بعید است خیلی، راوی‌ها این لای لا تقضی صومها را برداشته‌اند گذاشته‌اند پهلوی لا تقضی صلاتها ولو این‌که قاعده عدم زیاده و عدم نقیصه و عدم جا به جا این‌ها از اصول تعبدیه است تعبدیه عقلائیه اما من خیال می‌کنم حرف من بهتر از حرف دیگران باشد که این چهار تا ایراد را کرده‌اند که بگوییم اصلاً روایت این‌جور بوده فکتب لا تقضی صومها و تقضی صلاتها لا ی لا تقضی صومها رفته روی تقضی صلاتها لذا اگر آن لا را بیاوریم درست می‌شود لا تقضی صومها و تقضی صلاتها

      مرحوم حاج آقا رضا همدانی رضوان الله تعالی علیه دیدم بعضی از محشین بر عروه هم دارند این‌ها می‌گویند که این یک تقطیعی داشته، یک جمله‌ای داشته علی بن مهزیار آن جمله را نیاورده اما حرف من خیلی بهتر از این حرف است دیگر، یک جمله بوده آن جمله نیامده خب حالا آن جمله بوده بالاخره می‌تواند این لا تقضی صلاتها را درست کند هر جمله‌ای باشد نمی‌تواند لا تقضی صلاتها را درست بکند، اما این عرض من می‌تواند و آن این است که لا را ببر بگو لا تقضی صومها و تقضی صلاتها، این خلاصه حرف است

      لذا مرحوم سید در عروه توجه کرده‌اند نمی‌شود درستش کرد از آن طرف هم آن شهرت که حتی بعضی ادعای اجماع هم کرده‌اند آن را هم نمی‌شود رد کرد لذا مجبور شدند احتیاط کرده‌اند احتیاط وجوبی اما راجع به آن‌که اعمال شب را اگر به جا نیاورد روزه قبلش باطل است آن این چنین شهرتی ندارد، گفته‌اند اما این‌جور شهرتی ندارد دلیل ندارد لذا آن را مرحوم سید احتیاط مستحبی کرده‌اند اما راجع به این احتیاط وجوبی کرده‌اند برای خاطر این‌که روایت پیش ایشان ناتمام بوده، ناتمام است اما از آن طرف هم دست برداشتن از شهرت و فرار از شهرت کار مشکلی است لذا مرحوم سید احتیاط واجبی کرده‌اند، این خلاصه حرف است حالا اگر چیزی پیدا کردید که معلوم است نمی‌شود هم پیدا کرد برای این‌که 200 سال است از زمان صاحب جواهر تا حالا ان قلت قلت

      روی این مسئله کرده‌اند نشده درستش بکنیم. این تا این‌جا.

      آن قضیه‌ای که نماز مغرب و عشایش را اگر به جا نیاورد روزه قبلش باطل است این دیگر اصلاً دلیل ندارد حالا این را از کجا آورده‌اند آقایان؟ این را هم مرحوم صاحب جواهر ادعای شهرت می‌کند از شهرت هم همین‌جور نمی‌شود گذشت، مرحوم شیخ انصاری در مکاسب من یاد ندارم یک جا از شهرت بگذرد بالاخره با یک احتیاطی با یک جوری از مسئله در می‌رود دیگر و ما فهم همه فقها را بگذاریم کنار فهم خودمان را بگیریم کار مشکلی است خیلی و اگر نگویید کاشف از نص معتبر اما چون استدلال کرده‌اند این‌جا به این روایت لذا دیگر نمی‌توانیم بگوییم کاشف از نص معتبر، اما راجع به شب قضیه مشکل‌تر می‌شود برای این‌که دیگر این روایت را هم نداریم یک شهرت هم داریم لذا این را چه کار بکنیم؟ لذا مرحوم سید مثلاً تمسک کرده‌اند به اصل گفته‌اند آیا واجب است یا نه؟ واجب نیست و شرط متأخر است یا نه؟ نه، اما از آن طرف هم شهرت بوده احتیاط مستحبی کرده‌اند،

      مسئله آخر ما این است این روایت مربوط به استحاضه کثیره است برای این‌که این‌طور گفت که من غیر ان تعمل ما تعمل المستحاضه من الغسل لکل صلاتین یعنی استحاضه کثیره بوده، امام علیه السلام روی این استحاضه کثیره جواب داده‌اند اما فقهاء گفته‌اند استحاضه کثیره و متوسطه و قلیله که دیگر ندارد حالا این را از کجا گفته اند؟

     دیگر دلیل ندارد حتی راجع به وضویش، گفته‌اند اگر یک زن مستحاضه استحاضه قلیله است باید برای هر نمازی یک وضو بگیرد، نگرفت، نمازش باطل است روزه‌اش هم باطل است هم نماز باطل است هم روزه باطل است اعمال مستحاضه را برای نماز به جا نیاورده روزه باطل است، این دیگر اصلا دلیل ندارد اگر کسی جرأت داشته باشد بگوید که نه اصلا نماز ربطی به روزه ندارد روزه ربطی به نماز ندارد نمازش باطل است اگر اعمال مستحاضه را به جا نیاورد اما مستحاضه که حیض نیست که روزه‌اش نماز باطل باشد روزه‌اش صحیح است و لو نماز نخواند خب راستی اگر یک زنی که مستحاضه نیست حال نماز خواندن ندارد خیلی‌ها هستند حال نماز خواندن ندارد اما حال روزه گرفتن دارد حالا یک زنی مستحاضه است این نماز نمی‌خواند اما روزه می‌گیرد روزه‌اش درست یا نه؟ خب این قول ‌ها می‌گویند نه، اما باید بگوییم آری

      برای این‌که نه روزه ربطی به نماز دارد نه نماز ربطی به روزه دیگر چیز نداریم اگر چیزی پیدا کردید بفرمایید.

     وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo