درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/09/03
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : رو به قبله کردن محتضر هر طور که ممکن است
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
دیروز عرض کردم مرحوم سید میفرمایند که اگر نمیشود میت را رو به قبله بکنیم به طوری که وقتی می نشیند صورت رو به قبله باشد اگر نمیشود هر جور که میشود مثلاً مثل میت در قبر به دست راست بخوابانند و صورت رو به قبله باشد، نمیشود، به دست چپ اما رو به قبیله یعنی صورت رو به قبله حتی مثلاً میفرماید که اگر نمیشود بنشانند او را تا این که بمیرد و بالاخره میفرماید که به هر طور که ممکن است.
دیروز عرض کردم این دلیل ندارد و این که مرحوم سید میفرمایند باید از راه قاعده آن را درست کرد و قاعدهاش هم قاعده میسور است، المیسور لایسقط بالمعسور، ما لا یدرک کله لایترک کله، اذا امرتکم بشیئ فاتوا منه ما استطعتم و امثال اینها و قاعده میسور را در اصول معمولاً به آن عمل نکردهاند و آن کسانی هم که عمل کردهاند گفتهاند مربوط به افراد است نه مربوط به اجزاء وحالا چه جور شده مرحوم سید این جا دلیلی که نیست قاعده میسور هم از نظر ایشان که تمام نیست اما فتوی دادهاند به این که اگر نمیشود میت را رو به قبله بخوانند به جوری که کف پاها رو به قبله باشد یا به قول ایشان اگر نشاندند او را صورت رو به قبله باشد اگر نمیشود هر طور که میشود.
ما در اصول قاعده میسور را میسور میدانیم دلیلمان هم این روایتها نیست ما میگوییم قاعده میسور یک بنای عقلاست و بنای عقلاء این است که چه در اجزاء چه در شرایط چه در افراد چه در کل و جزء چه در کلی و جزئی اگر نمیتواند خوب به جا بیاورد به هر اندازه که میشود این نظیر انفاق در قرآن است ، قرآن اول میفرماید و ممارزقناهم ینفقون بعد بالاخره تا آخر کار میفرماید لینفق ذو سعه من سعته و من قدر علیه رزقه فلینفق مما آتاه الله هر که به اندازه وسعش که ما این را واجب میدانیم اما مشهور این است که نه این یک امر مستحبی است اما اصلش را قبول دارند و در باب نماز هم خب روایت زیاد هر جور که میتوانید، در سایر ابواب هم وقتی انسان برود توی فقه مثل همین جا که مرحوم سید روی آن فتوی داده میبینیم که به این قاعده میسور عمل شده ولو این که در اصول گفتهاند نه و مربوط به افراد است نه اجزاء و شرایط، گفتهاند کلیت ندارد اما وقتی انسان برود توی فقه می بیند که فقها گفتهاند هر چه میشود الا ما اخرجه الدلیل مثلاً مثل روزه، نمیشود، پس آن هیچ، میخواهد روزه نصف روزه بگیرد اگر مثلاً یک کسی اگر آب بخورد میتواند روزه بگیرد پس آب بخورد روزه بگیرد و امثال اینها گفتهاند این نه، این نه هم نه از باب اجزاء و شرایط، امر وحدانی است روزه ولی علی کل حال وقتی برویم توی فقه میبینیم فقهاء به این قاعده میسور عمل کردهاند هم راجع به افراد هم راجع به اجزاء هم راجع به عبادات هم راجع به معاملات ، اما این اشکال را مرحوم شیخ انصاری در فرائد و بعد هم دیگران توی کتابها و توی درسها میگویند قاعده میسور نداریم اما به اینها باید گفت قاعده میسور تعبدی نیست تا شما اشکال در روایتها بکنید یا در دلالت اذا امرتکم بشیئ فاتو منه ما استطعتم، سند این روایتها درست باشد یا نباشد آن آیه شریفه دلالت داشته باشد یا نداشته باشد ما یک قاعده عقلایی داریم روی قاعده میسور اینها آن را معنا کردهاند و ما تعبدی نمیدانیم تا برویم روی اشکالهای دلالتی یا روی اشکالهای سندی، ما قاعده میسور را یک قاعده عقلایی میدانیم و ما لا یدرک کله لایترک کله را میگوییم ارشاد به حکم عقل است المیسور لایسقط بالمعسور ارشاد به حکم عقل است و عقل ما میگوید قاعده میسور داریم و توی زندگیشان قاعده میسور دارند و آنها هم یک استثناهایی دارند خیلی کم است شریعت مقدس اسلام هم یک استثناهایی دارد کم است و علی کل حال میتوانیم بگوییم این قاعده میسور یک قاعده مثل قاعده ید است مثل قاعده اصاله الصحه است که ما اماره هم میدانیم قاعده ید را قاعده اصاله الصحه را حتی قاعده فراغ و تجاوز را این را اماره میدانیم، حالا اصل یا اماره بالاخره یک قاعده عقلایی است و هر کجا دلیل داری که ردع کرده باشد عقلاء را به آن عمل کن و اما اگر دلیل نداشته باشی نه من جمله بحث ما، قاعده میسور میگوید که حالا که نمیتوانی رو به قبله خب هر جور میشود، صورت رو به قبله باشد، نمیشود، خب حالا مقادیم بدن رو به قبله باشد، مثل گذاشتن توی قبر است که بعد صحبت میکنیم خب باید روی دست راست باشد و مقادیم بدن رو به قبله ، صورت رو به قبله، حالا نمیشود ، عکسش میکنند آن جا دیگر مسلم است دیگر و در حال غسل دادن باید رو به قبله باشد خب نمیشود آن جا فتوی دادند گفتند هر جور میشود و بالاخره آن جا یعنی در دفن و در غسل و این ها گفتهاند که هر طور میشود حتی مثلاً صاحب جواهر که این جا هم مرحوم سید نقل میکنند مرحوم سید روی آن فتوی هم میدهند گفتهاند حتی در وقتی که در حال احتضار است تا وقتی که دفن بشود باید رو به قبله باشد حالا نمیشود ،دیگر آن نشدن، هر چه میشود مثلاً مثال زدهاند وقتی که مرده توی تابوت است و دارند می برند که نمیشود رو به قبله باشد گفتهاند خب این جا نمیشود آن جا که غسلش میدهند بکنند گفتهاند در وقت غسل دادن جوری است که نمیشود گفتهاند خیلی خوب در وقتی که دفن میکنند و بالاخره گفتهاند این میت در وقت احتضار تا وقت دفن هر اندازه که میشود رو به قبله باشد رو به قبله باشد خب این تقریب میکند و میآورد به ذهن ما این که در حال احتضارش هم همین است در حال بعد از مردن میگویند، در حالی که دارند غسل میدهند میگویند، در حالی که دارند کفن میکنند فرموده اند، در حالی که دفن میکنند فر مودهاند این جا را هم میگوییم آن جاها دلیل ندارد این جا هم دلیل ندارد، همه قاعده میسور، این هم این مسئله که این که بزرگان گفتهاند این فرمایش مرحوم سید دلیل ندارد میگوییم دلیلش قاعده میسور است قاعده میسور هم پیش ما مطلقاً یک قاعده عقلایی است.
مسئله دیگری که این جا مرحوم سید متعرض شدهاند گفتهاند این رو به قبله که فرمودهاند باید با اذن ولی باشد انشاء الله بعد میآییم مرحوم سید خیلی مفصل در این اذن ومراتب ولی صحبت میکنند اما حالا این جا به خصوصه این که یک کسی میبیند این دارد میمیرد این را رو به قبلهاش بکنند باید اجازه بگیرد از اولیا اگر مثلاً پدرش هست یا شوهرش هست، پسرش هست و اگر هم اینها نیستند از حاکم شرع اگر اینها نیستند از عدول مؤمنین ، گفتهاند که این اجازه میخواهد.
خب دلیل برای مطلب نداریم الا این که بگوییم که نمیتواند تصرف در این کسی که در حال احتضار است بکند الا و لیش، پس بنابر این این نمیتواند دست به این میت بگذارد خب معلوم است خیلی دلیل نارساست اگر کسی بگوید بعد از مردن را که بعد دربارهاش صحبت میکنیم اما این جا که هنوز نمرده بگوییم که این میخواهد تصرف بکند در این کسی که در حال احتضار است باید به اجازه ولیش باشد ، خب چه فرقی میکند این که در حال احتضار نیست یک کسی دست میگذارد به این آقا این اجازه میخواهد؟ مثلاً میآید رد بشود دستش را میگذارد به شانه شما و رد میشود، تصرف در اموال مردم، تصرف انفس این جاها را که نمیگیرد باید ببریم آن جا که تصرف اگر بکند اجازه میخواهد آن جا که ضرر داشته باشد مثل این که مثلاً میخواهد غذا را بخورد خب باید اجازه بگیرد بخورم یا نه؟ میخواهد مثلاً شما را به کار بگمارد اجازه میخواهد یا نه؟ خب اینها این جاها اجازه میخواهد اما همین جور میخواهد دست بگذارد روی شانه شما این اجازه میخواهد یا نه؟ اگر مثلاً آدم مقدس باشیم خب بله، یک روایت هم داریم، روایت داریم آمد خدمت امام صادق سلام الله علیه گفت که یابن رسول الله همه چیز در قرآن آمده ؟ علم ما کان و ما یکون و ما هو کائن پیش شما هست همه چیز؟ حضرت فرمودند که دستت را بیاور جلو آورد وقتی آورد فرمودند اجازه بده ،اجازه داد تصرف بکند، پوست دست را گرفت نیشگون نه، همین پوست دست را گرفت بعد فرمودند حتی خدا حکم این را هم گفته یک دفعه انسان مثلاً مقدس باشد و تصرف در اموال مردم را جایز نداند و حتی این جاها یک امر مستحبی است یک امر مستحسنی است اما راستی بخواهیم فقهی صحبت بکنیم یک کسی دست میخواهد بگذارد روی شانه شما اجازه بگیرد از شما یک کسی میخواهد نگاه به اموال شما بکند اجازه بگیرد از شما تصرفات جزئی ظاهراً بنای عقلاء این است که این تصرفات جزئی جایز است، تصرفاتی جایز نیست که ضرر داشته باشد یا لااقل نفعی برای آن متصرف باشد و اما اگر اصلاً ضرر نداشته باشد ضررش فوق العاده کم باشد خب این دلیل میخواهد ما بگوییم که اجازه میخواهد خب از خود آن کسی که رو به قبله است که اجازه نمیخواهد، آن طرف است آن طرفش میکند نه نفعی دارد نه ضرر دارد بلکه نفع هم برایش دارد برای این که رو به قبلهاش کرده،
اولیا هم الان هیچ کاره هستند ما بخواهیم بگوییم که این ولی دارد و ولیش مثلاً پسرش است یا پدرش است خب وقتی بمیرد اولیا پیدا میکند که بعد دربارهاش صحبت میکنیم اما تا نمرده ظاهراً ولی نیستند اینها چون ولی نیستند اجازه از آنهاکه نمیخواهد اجازه از خودش هم اصلاً مرحوم سید اجازه از خودش را متعرض نشدهاند ای کاش مرحوم سید به جای اولیاء اجازه از خودش را فرموده بود که آیا از خودش اجازه میخواهد یا نه؟
بحثی که الان هست این است که این جمله مرحوم سید یجب ان یکون ذلک یعنی رو به قبله کشیدن باذن ولیه مع الامکان و الاحوط الاستیذان من الحاکم الشرعی که اگر ولی ندارد از حاکم شرع باید اجازه بگیرد، حرف ما فعلا روی این است که به مرحوم سید عرض میکنیم آقا این که شما میگویید که اجازه بگیرد ولی هنوز این پیدا نکرده برای این که هنوز نمرده تا این که ولی بخواهد زنده است خود شما فرمودید در حالی که زنده است تصرف در اموالش میتواند بکند همه اموالش را میتواند بدهد به یک کسی خب این الان زنده است ، خب مثل آن جاست که دارد میمیرد اما عاقل است اما با هوش است و خانهاش را میدهد به زنش خب مرحوم سید گفتهاند منجزات مریض است و جایز است و این آقا حالا این را میخواهد رو به قبله بکشد اگر شما میخواهی بگویی باید بگویی از خودش اجازه بگیرد نه از اولیا ، این که میفرمایند یجب ان یکون ذلک یعنی رو به قبله کردن باذن ولیه لااقل بگویند که یجب ان یکون ذلک باذنه برای این که خود این است که حالا اذن بدهد نه ولی، لذا اولا ولی نیست خودش است بعد هم این جور اجازهها، بنای عقلا و تصرف در این گونه چیزها طوری نیست و این را رو به قبله کشاندن از او اجازه بخواهیم عقلاء میگویند نه این که نمیخواهی تصرف در مالش بکنی نمیخواهی تصرف در جانش بکنی، تصرفات جزئی پیش عقلاء هم در مال هم در نفس هر دو جایز است مسلم پیش عقلاست حتی مثلاً حق الماره را بعضی از همین راه آمدند جلو گفتند حق المارهای که در روایات داریم از همین باب است که این گونه تصرفات عند العقلاء جایز است شارع مقدس هم ردع نکرده بلکه امضا کرده کفایت میکند و اگر کسی حق الماره قائل باشد ما حق الماره قائلیم به شرطی که شاهد حال باشد یقین داشته باشد راضی است اما فقهاء این حرف من را نفرمودهاند ، گفتهاند نه حق الماره جایز است میخواهند تمسک کنند به روایات، آن کسی که بگوید جایز است باید تصرف در این کند که آقا دیوار ندارد، میآید رد بشود می بیند که مثلاً سیب این ریخته توی کوچه یا انگورش پیداست حالا یک خوشه انگور این بخورد نه ببرد، نه ضایع کند این را عقلاء میگویند جایز است ، تصرفات جزئی است تصرفات جزئی در مال طوری نیست در جان هم طوری نیست، بعضی حق الماره را این جور درست کردهاند اما علی کل حال آن درست باشد یا نه، کلیش درست است و آن این است که تصرف در اموال تصرف در انفس اگر جزئی باشد اگر مضر نباشد بگوییم اشکال ندارد وقتی اشکال نداشت این را میخواهد رو به قبله بکشد از خودش هم اجازه گرفتن دیگر لازم نیست خیلی جاها هم میگویند ،دارد غرق میشود این برود بگیرد بگوید اجازه بده من تو را بگیرم حالا این خفه میشود خب مسلم این دارد خفه میشود، اجازه بده چیست؟ این مقدس بازیها چیست؟ خب دارد غرق میشود، بگیر او را، این هم دارد میمیرد رو به قبله باید باشد بگوییم که آقا اجازه میدهی؟ بعد هم او بگوید نه یا بگوید آری بعد هم این بمیرد رو به غیر قبله بمیرد، یک دفعه نهی میکنید دست به من نگذار خیلی خوب لامساس و اما نهی نمیکنید آیا این تصرفات را عقلاء جایز میدانند یا نه؟ میگوییم جایز میدانند تا نهی نکند، چه در مال چه در انفس، چیزهایی جزئی هم همین طور است مثلاً این دارد میرود یک پشته خاری دارد این پشته خارش را یک سُک میگیرد برای این که خلال کند بگوییم حرام است یا مثلاً اتومبیلش رد میشود یک خش به دیوار، جزئی که باید ببینند تا بگویند این خش و امثال اینها ، یک ضررهای جزئی، یا ضررهای جزئی حتی، یک استفادههای جزئی که معتنا به عند العقلاء نباشد ضرر و نفعش، یک قاعده کلی است این را من عرض نمیکنم در جاهای دیگر فرمودهاند دیگر، یک قاعده کلی است تصرف در اموال در انفس آن جاست که معتنا به باشد و اما معتنا به نباشد مثلاً میخواهد رد بشود کفشها توی راه رو است کفشها روی هم، حالا این پا بگذارد روی کفشی، روی آن کفش، و روی آن کفش ضرر ندارد حالا بعضیها احتیاط میکنند بیخود احتیاط میکنند، احلا احتیاط تقدسی یک حرف دیگر است و اما بگوییم این حرام است خب نه حرام نیست، من به جای این که برسم به کفشهای خودم پا میگذارم روی این کفش پا میگذارم روی آن کفش پا میگذارم روی آن کفش تا برسم به کفش خودم و کفش خودم را بپوشم حالا در حالی که تصرف است اما این تصرفها چون ضرر ندارد این تصرفها چون یک چیز عادی است، این تصرفها بگویید هم حتی شاهد حال روی آن است و این جور تصرفها گفتم حتی مثلاً در حق الماره در حالی که آن ضرر هم هست خوشه انگور را میخورد از همین باب آمدهاند گفتهاند این ضررها جزئی است ضررهای جزئی را نمیتوانیم الا دلیلی بیاید و تعبد هم این جاها نیست برای این که امر عقلی است وقتی امر عقلی شد باید ردعش بکند و دلیلی نداریم که سیره عقلاء را ردع بکند در این جاها و هر کجا بخواهیم سیره عقلاء را ردع بکنیم خیلی طمطراق هم میخواهد به قول حضرت امام رضوان الله تعالی علیه، همین طور ساده که نمیشود بنای عقلاء را ردع کرد بنای عقلاء را آن جا میشود ردع کرد که به قول ایشان مهلا مهلا یا ابان السنه اذا قیست محق الدین قیاس را این جور باید رد کرد قیاس یک امر عرفی است یعنی همه مردم قیاس میکنند در زندگیشان، شارع مقدس مسلم این را ردع کرده مثل رباست الان همه ربا میخورند حالا یا کلاه شرعی سر آن میگذارند و ربا میدهد و ربا میخورد یا این که به قول امام صادق علیه السلام غبار ربا خوری ربا دادن به دامن همه، آن وقت هم همین جور بوده اما شارع مقدس که رد میکند رد این طور و ان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله هی مرتب ربا نخور ربانده یمحق الله الربا ویربی الصدقات و بالاخره می رسد به آن جا فان لم تفعلوا فاذنوا بحرب من الله و رسوله ما اگر سیر عقلاء را بخواهیم رد بکنیم باید این جورها باشد یک دلیل محکم یک دلیل مستحکم و ما بخواهیم با این حرفها بگوییم آقا تصرف در اموال است و جایز نیست خب عقلاء میگویند نه این گونه تصرفات تصرف نیست و این گونه تصرفات حتی در جان در نفس یعنی این دارد آن طرفی میمیرد سرش را میگرداند این طرف رو به قبله میمیرد عقلاء به او میگویند بارک الله، عقلاء بگویند چون اجازه نداشته حرام بوده ظاهراً درست نیست.
آن وقت حالا اگر درست باشد این حرف مرحوم سید دیگر درست نیست ایشان میفرمایند که اگر اولیاء هست از اولیا اگر نه احوط این است که از حاکم شرع ، این را نمیدانم یعنی چه ؟ اگر اذن بخواهیم دیگر مراتب باید مراعات بشود احوط دیگر ندارد یعنی اول از آن دسته اول که ارث میبرند دسته دوم، بالاخره ولی وارثین، اگر ولی وارثین نباشد دیگر نوبت می رسد به حکومت اسلامی به مجتهد جامع الشرایط و این جاها اگر ما نگوییم مقدم بر ولی هم هست لااقل مثل هم دیگر، وقتی که آن نباشد آن وقتیکه حاکم شرع نباشد عدول مؤمنین وقتی عدول مؤمنین نباشد فساق، خب اینها یک چیزهایی است که بعد میگوییم صحبت میکنیم مراتب دارد مسلم پیش فقهاست من جمله مرحوم سید، مسلم پیش مرحوم سید است خب وقتی این جوری شد دیگر بگوییم که اذن میخواهیم از ولی از اولیا آن کسانی که ارث میبرند اولی به ارث است و اگر نه دیگر اذن نمیخواهد احوط این است که از حاکم شرع اجازه بگیرد این دیگر یعنی چه؟
خب مسلم است وقتی آنها نباشند ولی من لاوارث روایت هم داریم که حاکم شرع ولی من لاوارث در وقتی که نباشد خب نمیشود زمین بماند نمیشود او را رو به قبله نکنند نمیشود این را غسل ندهند خب وقتی نباشد حاکم شرع ، عدول مؤمنین ، وقتی عدول مؤمنین نباشد، نمیشود بچه یتیمها مالشان ضایع بشود ، فساق و فجار و آن کسانی که راستی میتوانند رو به قبله کنند، میتوانند غسلش بدهند خب نوبت میرسد به آنها و ما بگوییم که عدول مؤمنین نه، حاکم شرع هم احوط، اما اولیا اینها باید از آنها اذن بگیریم و ما میگوییم از اولیا لازم نیست اذن بگیرد برای این که اصلاً این هنوز نمرده، حالا اگر بخواهد اذن بگیرد از خودش باید اذن بگیرد و این جور اذنها پیش عقلا پشمی به کلاهش نیست، پس بنابراین بدون اذن میتواند این را رو به قبله بکشد، حالا اگر گفتید اذن میخواهد مراتب باید مراعات بشود که اقلاً بگویند اول هم خودش ، این خودش را از کار انداختهاند مرحوم سید و محشین برعروه، نمیدانم چرا ؟ از خودش را از کار انداختهاند گفتهاند که از اولیاء ، اولیاء هم اولیای ارثی اما دیگر حکومت اسلامی و عدول مؤمنین و فساق اینها دیگر نه و علی الظاهر مطلب ناتمام است یک فکری روی آن بکنید تا جلسه بعد.
وصلی الله علی محمد وآل محمد