< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا غسل هر مسلمانی واجب است؟

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  فرموده‌اند یجب تغسیل کل مسلم سواءکان اثنا عشر یا او غیره خب در این‌که شیعه را باید غسل داد مفروغ عنه است، اما غیر شیعه را هم واجب است غسل بدهیم یا نه؟ واجب است کفن کنیم یا نه؟ واجب است نماز بر آن خوانده بشود یا نه؟ واجب است آن را دفن معهود بکنیم یا نه؟ به معنا این‌که برای این‌که بوی گندش بلند بشود، خاک بریزند روی آن و آن را ریر خاک بکنند

  مرحوم سید تبعالصاحب جواهر فرموده‌اند که هر مسلمانی را باید غسل وکفن و صلاه و دفن کرد و مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع می‌کنند حالا اگر اجماع هم نباشد یک قول مشهور است، اما در مقابل این شهرت هم بعضی از بزرگان مثل مرحوم محقق در معتبر، شیخ طوسی در تهذیب و بعضی از بزرگان دیگر گفته‌اند که لازم نیست، نه غسلش لازم است نه تکفینش نه نماز بر او نه دفن، آن دفن معهود ، همین زیر خاک کنند برای این‌که اذیت برای دیگران نشود.

  آن کسانی که گفته‌اند این غسل واجب است 5 ، 6 تا دلیل دارند باید ببینیم این دلیل‌ها درست است یا نه؟ اگر آن دلیل‌ها درست نبود ولو این‌که دلیل هم نداشته باشیم برائت می‌گوید واجب نیست، یک غیر شیعه نه کافر کافر بحثش بعد می‌اید، مسلمان است اما غیر شیعه مرده نمی‌دانیم آیا غسل دادن این واجب است یا نه؟ رفع مالا یعلمون می‌گوید نه و این کسانی که می‌گویند غسلش واجب است این‌ها باید دلیل بیاورند، 5 ، 6 تا دلیل آورده‌اند.

  یک دلیل اطلاقات است مثلا غسل المیت واجب ، روایت 1 از باب 1 از ابواب غسل میت یا غسل کل میت واجب روایت 3 از باب 14 نظیر این اطلاقات زیاد است که گفتند این غسل کل میت واجب به ما می‌گوید هر میتی را باید غسل داد ومن‌جمله غیر شیعه، من‌جمله کافر ، کافر استثناء خورده دیگر این غسل کل میت به حال خود باقی می‌ماند.

  اشکالی که در مسئله هست این است که این غسل المیت واجب اگر در مقام بیان اصل وجوب باشد دیگر نمی‌توانیم اطلاق از آن بگیریم بگوییم که غسل المیت واجب، در مقام اصل تشریع حکم است و چون در مقام تشریع حکم است دیگر اطلاق ندارد مخصوصاً این‌که آنها هم که عام است مثل همین روایت 3 از باب 14 می‌فرماید غسل کل میت واجب الحریق واکیل السبع و کل شیئ الا ما قتل بین الصفین، ظاهراً در مقام بیان اصناف است اما حالا شیعه یا غیر شیعه دیگر در مقام بیانش نیست و چون در مقام بیان نیست اطلاق گیری از این گونه روایت‌ها مشکل است ولو این‌که عام هم هست اما باید عمومش را بگوییم که اثنا عشریه کان او غیر اثنا عشریه، ولی در مقام این است که الحریق و اکیل السبع و هرچه اما این که در مقام بیان افراد هم باشد ظاهراً نیست و علی کل حال همین‌جور که همیشه گفتیم تبعا لشیخ انصاری که همه جا گفته‌اند اطلاقات وقتی می‌توانیم از آن چیز بفهمیم که در مقام بیان خصوصیات باشد اما اگر در مقام بیان اصل تشریع حکم باشد دیگر اطلاق‌گیری از روایت‌ها نمی‌شود این یک دلیل.

  دلیل دوم که صاحب جواهر آورده‌اند فرموده‌اند که خب ما روایات فراوان داریم که معامله با غیر شیعه از مخالفین دیگر هر که باشد سنی باشد زیدی باشد شش امامی باشد معامله اسلام با این‌ها بکنیم معامله مسلم مؤمن خب این روایت‌ها به ما می‌گوید که این میت که غیر شیعه است اما مسلمان است معامله مسلم باید با این کرد حالا من‌جمله مرده باید غسلش داد، این هم دلیل دوم است.

  روایت‌ها خیلی هست که دستور می‌دهند ائمه طاهرین علیهم السلام به شیعه‌ها که کم هم بودند در میان سنی‌ها بودند می‌گفتند که با این‌ها معامله بکنید مثل این‌که مثل خودتان هستند یعنی نمازشان بروید دختر به آنها بدهید دختر از آنها بکیرید به تشییع جنازه آنها بروید دید و بازدیدباید با هم داشته باشید خب این هست مسلم اما راستی این یک حکم واقعی است؟ خب گفته‌اند نه، این گونه روایت‌ها تقیه است اسمش را می‌گذارند تقیه مدارائی که شیعه‌ای که در اقلیت بود این شیعه باید با سنی‌ها عمل بکند عمل شیعه‌گری را مسلم مؤمن حسابش بکند شیعه حسابش بکند و هم دختر به او بدهد هم دختر بگیرد هم با هم معاشرت داشته باشند هم تشییع جنازه‌اش بکند آن غسل بدهد این را، این غسل بدهد آن را ، آن دفن بکند این را، این دفن بکندآن را، خب می‌شود تقیه مدارائی حالا آن جا که تقیه نباشد آیا باز هم همین‌جور؟ دیگر روایت‌ها دلالت ندارد، مثلا الان در ایران یک مسجد سنی هست یک مسجد شیعه هم هست و اصطکاکی هم جایی نیست شیعه‌ها می‌روند توی آن مسجد، سنی‌ها هم می‌روند توی آن مسجد حالا شیعه بگوید که تقیه مدارائی من بروم توی آن مسجد نماز بخوانم خب مسلم این روایت‌ها نمی‌گیرد این دستورها نمی‌گیرد، آن وقتی که شیعیان در اقلیت باشند خوب است و اما حکم واقعی این باشد که واجب است شیعه ولو در تقیه نباشد یک غیر شیعه اگر مُرد واجب است تشییع جنازه‌اش بکنند واجب است غسلش بدهد واجب است به آن نماز بخواند البته وجوب کفایی دیگر ظاهراً این دسته روایت‌ها هیچ کدام دلالت ندارد، ما در این هم لنگ هستیم که حالا مثل مکه و مدینه که ما در اقلیت هستیم خب خیلی خوب است پشت سرشان نماز بخوانیم نماز هم ثواب نماز پشت سر پیامبر دارد، وحدت درست بشود این‌ها همه خوب و تقیه مدارائی هم هست وحدت در مسجد رسول الله، در مکه درست بشود خوب اما این نماز آیا کافی است مسقط تکلیف است یا نه؟ ما می‌گوییم نه آن دیگر تقیه نیست، این نمازی که سر تا پا باطل است من چه جور بگویم این نماز من کافی است؟ لذا قبلش باید نمازم را بخوانم یا بعدش باید نمازم را بخوانم اما نماز امام صادقی هم حتما باید پشت سر این‌ها برویم نمازش از نماز جماعت هم ثوابش بالاتر است برای خاطر این‌که اسمش را می‌گذارند تقیه مدارائی، لذا این‌که بعضی از بزرگان می‌گویند قضا ندارد اعاده ندارد من قبول ندارم می‌گویم در چهار چوب تقیه مدارائی شیعه باید معامله بکند با این‌ها معامله مسلم مؤمن اما اعاده و قضا این دیگر در چهار چوب تقیه مدارائی که نیست، قبل از اذان ظهر اذان مغرب و عشا از مسجد بیاییم بیرون خب خیلی بد است گناهش هم خیلی بزرگ است، بله، هم روایت داریم هم فتوی داریم اما من می‌بینم که این نماز سر تا پا باطل است هنوز آفتاب هست می‌گوید الله اکبر و نماز مغرب می‌خواند خب باید نماز بخوانم نمازم هم صحیح است تقیه مدارائی اما این مکفی از آن نماز واقعی باشد مسقط تکلیف باشد ظاهراً دلیل نداریم این روایت‌ها نمی‌تواند برای ما اثبات بکند اسقاط اعاده و قضا را، از همین جهت هم من عرض می‌کنم که نماز حتما پشت سر این‌ها باید روی همین فرشها باشد این‌که بعضی بازی در می‌آورند یک حصیر می‌روند درست می‌کنند یک دستمال کاغذی دستشان است این مسلم درست نیست آن‌که امام صادق علیه السلام می‌خواهد این است که همین نمازی که آنها می‌خوانند ما اقتدا بکنیم یا اگر امام جماعت هستیم همین نمازی که این‌ها می‌خوانند امام جماعت باشیم و الا تو حالا سجده‌ات را درست بکنی وضوی او چطور می‌شود؟ تو حالا وضوی این را درست بکنی ولایت او چطور می‌شود؟ نمی‌شود که، معلوم است که این‌ها دیگر بی خودی است که ما دستمال کاغذی درست بکنیم و حصیر درست بکنیم برای این‌که سجده‌مان را درست بکنیم خب وضویش را چکار می‌کنی؟ راستی هم این جور بگوید امام صادق علیه السلام می‌گویند این نماز را می‌خواهم ولو نماز باطل است، دورکعت نماز باطل بجا می‌آورم قربه الی الله ثوابش به اندازه حج و عمره، بله، این ثواب هم ثواب استحقاقی که نیست ثوابش هم ثواب تفضیلی است برای اتحاد، متأسفانه 30 سال است با این‌ها اتحاد اتحاد یک قدم نیامده‌اند جلو، هزارها قدم رفته‌ایم جلو، ما بارک الله خیلی خوب است هرچه برویم جلو باز هم جا دارد اما ما هزار قدم رفته‌ایم جلو آنها یک قدم نیامدند که نیامدند بلکه هر کجا بشود حتی در خانه خدا در مکه در مدینه لعن می‌کنند ما را علیه ما کار می‌کنند، علیه ما کرسی ضد تشیع دارند ولی حالا ، آن یک وظیفه دارد ما هم یک وظیفه، آن وظیفه شیطانی دارد اختلاف بیندازد ما هم وظیفه رحمانی داریم اتحاد، نماز پشت سر این‌ها بخوانیم، بنابراین نماز خوب است پشت سر این‌ها اما همان که آقای بروجردی رضوان الله تعالی علیه برای آدم وسواسی‌ها می‌گفتند که بگو نماز باطل به‌جا می‌آورم قربه الی الله و همین نماز تو نماز است، اما این جا نماز باطل برای اتحاد، اگر برای اتحاد نبود ادا و قضا هم دیگر نداشت اما چون تقیه مدارائی است در چهارچوب تقیه مدارائی این نماز خیلی خوب است پشت سر این‌ها، تشییع جنازه این‌ها، غسل دادن این‌ها، آن جا که مثلا مکه یکی مرده باشد تشییع جنازه‌اش بکنیم، برود توی غسالخانه و غسلش بدهند به طرز خودشان یا ما غسلش بدهیم به طرز آنها یا به طرز خودمان این‌ها همه خوب است اما در چهرچوب تقیه، اما حالا مثل ایران که دیگر تقیه در کار نیست واجب باشد غسل یک کسی که مرده و هیچ خبری هم نیست حالا غسلش بدهند، ندهند، زیر خاکش بکنند نکنند دیگر این جاها این روایت‌ها مسلم نمی‌آید و این روایت‌ها فراوان است اما در مقام بیان تقیه است اسمش را می‌گذارند تقیه مدارائی همیشه بوده، درزمان امام صادق سلام الله علیه چون که شیعه کم بودند سنی زیاد بود این‌ها در مضیقه بودند باید با این‌ها رفت و آمد بکنند چاره‌ای نداشت دختر به این‌ها بدهد پسر به این‌ها بدهد خب حالا راستی یک دختر شیعه برود در یک خانواده سنی اول مصیبت این‌که دختر اگر سنی نشود اما نطفه سنی در دلش پس فردا دو سه تا بچه سنی تحویل جامعه می‌دهد این جا که دیگر نمی‌توانیم بگوییم که دختر بده به سنی، از سنی دختر بگیر، آن جاها، درزمان امام صادق علیه السلام، و این تقیه مدارائی را اصلاً من در باب تقیه گفته‌ام تقیه یک امر عقلی است تعبدی نیست فقهاء می‌فرمایند تعبدی است و من عرض می‌کنم نه اصلاً تقیه چه با سنی چه غیر سنی چه با یهودی چه با نصرانی آن جا که تقیه است عقل ما می‌گوید حتماً باید تقیه بکنی حتی برسد به آن جا تقیتا نماز نخوان، باید نخواند، تقیتا نماز باطل بخوان باید بخواند این عقل است روایات هم ارشاد است من می‌گویم روایت‌ها ارشاد است یک روایت تعبدی نداریم.

  بحث ما این است که اگر تقیه نباشد آیا غسل دادن سنی واجب است یا نه؟ این روایت‌ها نمی‌تواند بکوید واجب است، این هم دلیل دوم.

  دلیل سومی که آورده‌اند که سیره، ردع هم از آن نشده و این سیره را گفته‌اند زمان پیامبر اکرم زمان امیرالمؤمنین هم بوده و یک سیره است به این که مسلمان را باید غسل داد، غسل می‌دادند ردعی از این نشده پس امضا.

  نمی‌دانم معنایش چیست؟ یعنی مثلا در ایران که شیعه هستند همه آیا این چنین سیره ای هست که مسلمانها یکدیگر را باید غسل بدهند؟ مسلمانها یکدیگر را غسل می‌دادند، سیره کجا؟ می‌گویند در زمان پیامبر اکرم سیره بود یعنی در زمان پیامبر اکرم تقیه مدارائی نبود؟ خب این منافقین پیامبر اکرم با آنها رفت وآمد می‌کرد حسابی دختر به آنها می‌داد دختر از آنها می‌گرفت بالاخره این منافقین که وقتی سوره بقره ما می‌خوانیم می‌بینیم که چهار تا پنج تا آیه راجع به مسلمان است و سه چهار تا آیه راجع به کافر است وبیش از 20 آیه در مذمت منافقین یعنی منافقین از هر کافری از هر یهودی از هر نصرانی مسلم بدترند حالا پیامبر اکرم با این‌ها حساب مسلمان واقعی می‌کرد این تقیه بود یا نه؟ می‌گویند تقیه در زمان پیامبر معنا ندارد می‌گویم کی می‌گوید معنا ندارد در زمان پیامبر اکرم و غیر پیامبر اکرم که ندارد تقیه مدارائی یعنی جذب دیگران، دفع دیگران نه، جذب دیگران آری و اصلاً پیامبر اکرم این منافقین را نگه می‌دشت برای خاطر همین، سیره هست اما سیره این جوری یعنی سیره در چهارچوب تقیه مدارائی، همچنین زمان امیرالمؤمنین آن 5 سال حکومت امیرالمؤمنین، امیرالمؤمنین با خود خوارج می‌ساختند مجبور بودند، خوارجی که بدتر از هر یهودی و نصرانی و ظلمشان از هر ظلمی به امیرالمؤمنین اما امیرالمؤمنین مثل یک مسلمان واقعی با این‌ها عمل می‌کرد حتی امر علی اللئیم یسبنی فحش هم به او می‌دادند هیچ نمی‌گفت این‌ها چیست؟ کی می‌گوید تقیه در زمان امیرالمؤمنین و در زمان پیامبر نبوده؟ نه این تقیه مدارائی یک امر عقلی است همه زمان حتی از قرآن فهمیده می‌شود زمان حضرت موسی و حضرت عیسی و این‌ها هم بوده از همین جهت هم من عرض می‌کنم این تقیه یک امر عقلی است نه تعبدی، لذا این سیره‌ ای که این‌ها گفته‌اند این سیره بله در زمان پیامبر بوده در زمان امیرالمؤمنین بیشتر بوده، درزمان ائمه طاهرین بوده اما مثل این الان الحمدالله جا افتاده این تقیه مدارائی شیعه‌ها در مکه در مدینه دارند جا افتاده قبل از جمهوری اسلامی این حرف‌ها نبود و جمهوری اسلامی این را آورد جا هم افتاد الحمدالله خب بله همه این‌ها هست اما این یک چهارچوب است در چهارچوب تقیه مدارائی این مسلمانها همدیگر را باید غسل بدهند در زمان امام صادق علیه السلام این جور بود غسل میت این‌ها باطل است برای این‌که بعد می‌آییم در باره‌اش صحبت می‌کنیم اصلاً این‌ها غسل کافور و سدر و امثال این و سه تا غسل ندارند غسل باطل است اما امام صادق علیه السلام می‌فرمود این غسالخانه که این سنی روی آن است مرده‌هایتان را ببرید آن جا هم این غسل می‌کند هم این کفایت می‌کند، اما حالا یک شیعه مرده در یک خانواده هیچ خبری هم نیست و این را غسلش بدهند مثل سنی‌ها خب دیگر این گمان نکنم بشود گفت، بگوییم سیره بوده در زمان امام صادق علیه السلام، نه، زمان امام صادق علیه السلام شیعه در اقلیت بوده، نمی‌توانسته غیر از این نمی‌شد که همه مرده‌هایشان را توی خانه‌هایشان غسل بدهند مجبور بودند ببرند غسالخانه، در این چهار چوب مسلم این سیره در زمان پیامبر بوده، این‌که می‌گویند مشهور است در زمان پیامبر تقیه نبوده است در زمان امیرالمؤمنین نبوده و در زمان ائمه طاهرین بعد پیدا شده این حرف مسلم درست نیست و تقیه در زمان قبل از اسلام هم گفتم بوده زمان پیامبر زمان امیرالمؤمنین زمان ائمه طاهرین همه همه علیهم السلام بنابراین این دلیل که می‌گویند سیره بوده بله، سیره هست اما در چهارچوب تقیه، ما که بحث تقیه نمی‌خواهیم بکنیم، بحث ما این است که یک غیر شیعه مرده حالا واجب است وجوب کفایی تشییع جنازه کنیم برویم آن جا، واجب است غسلش بدهیم کفنش بکنیم و نماز بر آن بخوانیم ، چه نمازی به او بخواند؟ بگوید اللهم لانعلم منه الاشراً، نمی‌شود، آخر چه نمازی بخواند؟ در چهار چوب تقیه آری، بگو اللهم انا لانعلم منه الاخیرا و انت اعلم به منا غسلش هم حتما بده و کفنش هم حتما بکن بیشتر هم تشییع جنازه‌اش بکن اگر برای آن شیعه نمی‌روی برای همسایه‌ات برای آن سنی برو امام صادق علیه السلام اصرار می‌کردند که حتما تشییع جنازه آنها بروید، همه‌اش درست است و این دلیل سوم که عمده دلیل برای این‌هاست این است است که خارج از بحث ماست بحث ما در باره تقیه نیست که ایا باید غسل بدهم یا نه؟ بله باید غسل بدهم، تقیه در کار نیست مثل ایران مثل الان آیا غیر شیعه را واجب است غسل بدهم یا نه؟ این دلیل سیره نمی‌تواند درستش بکند،

  مدارا کردن یعنی جذب، یعنی دفع نباید باشد جذب باشد یکی از چیزهایی که برای پیامبر اکرم خیلی مشکل بود از مرگ هم مشکل‌تر بود همین تقیه مدارائی بود که با منافقین داشت و امیرالمؤمنین دیگر بدتر، امیرالمؤمنین از مرگ برای ایشان بدتر که ما باید برایش خیلی گریه بکنیم همین تقیه مدارائی بود که با منافقین داشت با خوارج نهروان بدتر از منافقین داشت اما برای این‌که جذب بکند اختلال نظام واقع نشود این اسلام نیمه مرده را بتواند به نسل آینده بدهد تا کم‌کم همان صدمات امیرالمؤمنین بشود این شیعه‌گری را که قرآن می‌فرماید روایت می‌فرماید بیاوریم در ایران و وضع فعلی بشود بشود تقیه مدارائی، درست هم هست روایات فراوان است اما به درد ما نمی‌خورد ما فعلا روی تقیه صحبت نمی‌کنیم روی این صحبت می‌کنیم که تقیه‌ای اصلاً در کار نیست مثل ایران الان حالا اگر یک غیر شیعه مُرد واجب است من غسلش بدهم یا نه؟ نمی‌توانم تمسک به سیره بکنم برای این‌که سیره نداریم.

  دلیل چهارم این‌ها یک روایت صحیح السند است این روایت صحیح السند را بخوانیم روایت 2 از باب 37 از ابواب صلاه جنازه طلحه بن زید عن ابی عبدالله علیه السلام صل علی من مات من اهل القبله و حسابه علی الله تو نماز بخوان بر اهل قبله یعنی مسلمان دیگر حالا می‌خواهد شیعه باشد می‌خواهد نباشد حسابش با خدا، خدا به او می‌گوید چرا سنی بودی؟ برو جهنم، و اما تو یک وظیفه داری نماز بخوان به آن، صل علی من مات من اهل القبله و حسابه علی الله خب این روایت چه می‌خواهد بگوید؟ این روایت هم مثل همان روایات است که می‌گوید برو تشییع جنازه این‌ها، برو با این‌ها مدارا کن حتی برو به این‌ها دختر بده از این‌ها دختر بگیر، برو ببینند تودر میانشان هستی داری نماز میت برایشان می‌خوانی مخصوصاً این جمله صل که نماز را گفته غسل را نگفته شاید هم معنایش همین است که توی نماز دیده می‌شوی، سنی‌ها می‌بینند که توی صف سنی‌ها داری نماز جنازه می‌خوانی خب این روایتی که مرحوم صاحب جواهر خیلی دل به آن بسته و دیگران هم من‌جمله محشین برعروه این صحیحه طلحه بن زید را روی آن پافشاری می‌کنند این و حسابه علی الله به خوبی به ما می‌فهماند که آقا به تو می‌گویم برو نماز بخوان تقیتاً کاری به این‌که جهنمی است نداشته باش حسابه علی الله، تو برو کارت را بکن برای این‌که شما را اذیت نکنند در اقلیت هستید برای این‌که حفظ وحدت بشود برای این‌که پروردگار عالم بلد است که کی را به جهنم ببرد کی را به بهشت ببرد.

 ظاهراً دلالت بیشتر از این نمی‌توانیم برایش درست بکنیم، خب این هم دلیل چهارم.

  دلیل پنجم که اگر مطالعه کرده باشید صاحب جواهر دو سه جا در همین بحث دل خوش کرده‌اند به این اجماعات، می‌گویند اجماع داریم قدیما و حدیثا از این‌که باید مسلمان اگر مُرد غسلش بدهیم، اهل قبله، و دیگر حالا فرق نمی‌کند تقیه باشد نباشد در اقلیت باشیم نباشیم، همین جور که شیعه را باید غسل داد سنی را هم باید غسل داد، اجماع، خب این اجماع البته نه، شهرت، ادعای اجماع می‌کنند نه، اما شهرت توی مسئله هست اما از آن طرف هم نوشته‌ام که بزرگان از اصحاب و منهم الصدوق والمفید والشیخ فی التهذیب و المحقق فی المعتبر و صاحب مدارک و فاضل هندی فاضل اصفهانی در کشف اللثام این‌ها همه گفته‌اند لازم نیست بلکه یک جمله‌ای این کشف اللثام خیلی کتاب خوبی است و راستی این کشف اللثام این فاضل هندی فاضل اصفهانی، از اصفهان است دیگر، یکی از مراجع بزرگ است رفت هندوستان مدتی آن جا بود کار هم کرد خیلی این آقای دقیق فرمودند اصلاً من روایت ندیدم بر این‌که بگوید غسلش بدهید، این 4 ، 5 تا دلیلی که ما آوردیم ایشان فرموده‌اند که اصلاً کسی رفته باشد الی الوجوب ما ندیدیم اصلاً نیست در فقه ما، علی الظاهر همین عرض که من می‌کنم مراد کاشف اللثام همین باشد که این 4، 5 تا دلیلی که شما درست می‌کنید این‌ها همه برای تقیه است و بحث ما مربوط به تقیه نیست، حالا اگر نپسندید دیگر مطالعه دقیقی بکنید اگر چیزی به نظرتان رسید بگویید تا بحث را تکرار کنم و الا در مسئله دوم انشاءالله.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo