< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/10/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : اگر شیعه بخواهد سنی را غسل بدهد آیا به روش شیعه باید باشد یا به روش سنی‌ها؟

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  مسئله دوم بنابراین که غسل مخالف واجب باشد یعنی اگر یک سنی مرد باید او را غسل داد باید کفن کرد نماز بر آن خواند دفنش کرد بنابر قول مشهور، که ما دیروز نتوانستیم این حرف را قبول بکنیم و گفتیم لازم نیست، لااقل اصل می‌گوید لازم نیست حالا اگر کسی بگوید لازم است که مشهور میان فقهاء فرموده‌اند لازم است ، حالا این را می‌خواهند غسلش بدهند چه جوری غسل بدهند؟ غسل بدهند روی مذهب شیعه یا روی مذهب خودش، روی مذهب عامه؟

  مشهور در میان فقهاء فرموده‌اند غسلش بدهند روی مذهب شیعه برای این‌که این غاسل این‌که غسل دارد می‌دهد شیعه است باید طبق عقیده‌اش عمل بکند.

  مرحوم محقق صاحب جامع المقاصد ایشان می‌فرماید نه، باید غسل بدهند طبق روش عامه، طبق عقیده خودش، مرحوم محقق فرموده‌اند که اگر در مرآی و منظر باشد که معلوم است تقیه مدارائی می‌گوید باید غسل بدهد بر طبق مذهب خودش، توی میان جمعیت که سنی و شیعه است این می‌خواهد غسل بدهد یک سنی را معلوم است تقیه مدارائی می‌گوید غسلش بده بر طبق مذهبش و اما اگر مخفی باشد کسی نباشد مثلا فرض کنید در بیابان هفت هشت نفر بودند یک سنی در میانشان مرده می‌خواهند غسلش بدهند و همه شیعه هستند مرحوم محقق می‌گویند قاعده الزام اقتضا می‌کند که غسلش بدهند بر طبق مذهب خودش.

  ما یک قاعده الزام داریم که مسلم در فقه ماست و معمولاً هم فقهاء به آن عمل کرده‌اند و فرموده‌اند که اگر مثلا تقیه مدارائی باشد و شیعه در اقلیت باشد طبق روش آنها باید عمل بکند ولو طبق روش خودش باطل است این صحیح است مثلا مثال می‌زنند یک زنی را یک سنی طلاقش داده، سه طلاقه داده، گفته‌اند که اگر شیعه بخواهد این زن را بگیرد محلل می‌خواهد در حالی که سنی‌ها اگر بگوید هی طالق ثلاث این سه طلاقه می‌شود محلل می‌خواهد و شیعه این را قبول ندارد و می‌گوید باید در سه جلسه باشد بلکه باید سه عده هم باشد تا طلاق درست باشد لذا اگر یک شیعه زنش را طلاق داد طلاق اول طلاق دوم طلاق سوم آن وقت شیعه دیگر می‌تواند این زن را بعد از عده بگیرد اما محلل می‌خواهد باید یک کسی این زن را صیغه هم نه، عقد دائمی، عقد فقط هم نه، با نزدیکی، بعد از آن این شیعه می‌تواند این زن را بعد از سه طلاق و بعد از محلل بگیرد، اما سنی‌ها می‌گویند که همین مقدار که بگوید هی طالق یا انت طالق ثلاث این می‌شود سه طلاقه و محلل می‌خواهد و قاعده الزام می‌گوید که درست است اگر شیعه می‌خواهد این زن سنی یا این زن شیعه را بگیرد که مطلقه شده به انت طالق ثلاث باید محلل قرار بدهد، مابقی اعمال هم گفته‌اند که طبق آنها، در معاملاتشان، معاملات بمعنی الاخص، معاملات بمعنی الاعم گفته‌اند مثل آنها باید عمل بکنداگر آنها باطل می‌دانند این هم بگوید باطل است اگر آنها صحیح می‌دانند این هم بگوید صحیح است، مرحوم محقق در جامع المقاصد فرموده‌اند خب قاعده الزام می‌گوید که این سه طلاقه است در حالی که در یک جلسه بوده اما اگر شیعه بخواهد این زن را بگیرد محلل می‌خواهد، فرموده‌اند همین جور که در قاعده الزام می‌گوییم در غسلش هم می‌گوییم این قضیه خدابنده هم که ایشان می‌گویند مرحوم علامه یک نماز خواند طبق فتاوای آنها استاد بزرگوار ما آقای بروجردی بعضی اوقات روی منبر این نماز را نقل می‌کردند یک تبسمی هم در آخر کار می‌کردند چون آخر کار علامه هم خنده دارد دیگر، وجداً توانست با همین نماز آن هلاکوخان را گول بزند و خیلی کار کرد مرحوم علامه، حالا همان قاعده الزام همان جا هم هست و این‌که ماها باید اگر معامله‌ای با سنی کردیم قانون الزام را مراعات بکنیم و من‌جمله همین مثالی که زدم اگر زنش را طلاق داده با هی طالق ثلاثه شیعه باید عده نگه بدارد باید محلل قرار بدهد بعد از محلل می تواند آن زن را بگیرد آن زن چه سنی باشد چه شیعه، مرحوم محقق در جامع المقاصد همین را می‌فرمایند می‌فرماید اگر در میان سنی‌ها باشد و بخواهد غسل بدهد که حتما باید به روش آنها باشد به قاعده تقیه مدارائی و اگر هم مخفی باشد سنی‌ها نباشند و این بخواهد غسل بدهد قاعده الزام اقتضا می‌کند به مذهب میت غسل بدهد نه مذهب خودش، همین جور که به مذهب زنده باید عمل بکند به مذهب مرده هم، دیگر تفاوتی بین زنده و مرده ندارد لذا مرحوم محقق می‌فرماید اگر کسی بگوید غسل واجب است که خود مرحوم محقق می‌گوید غسل واجب است اگر بگوییم غسل واجب است دیگر باید طبق روش سنی‌ها غسل بدهد طبق روش مذهب این مرده غسل بدهد نه طبق مذهب خودش ولو می‌داند باطل است خب روی مذهب او که صحیح است و همین مقدار کفایت می‌کند.

  علی الظاهر حق با مرحوم محقق در جامع المقاصد باشد و این شهرتی که گفته شده حتی یک اشکال به آن وارد است و آن این است که این غسل از نظر این میت باطل است مثل این است ‌که غسلش ندهند و ما باید یک غسل صحیح عندالمیت این میت را غسل بدهیم و الا غسل دادن نماز خواندن کفن کردن روی روش شیعه برای این آقای سنی چه نتیجه‌ای می‌تواند داشته باشد؟ حرف خوبی است انصافا لذا اگر کسی از شهرت نترسد مثل این‌که مرحوم سید در عروه یا محشین همه‌همه همین مسئله این جا را گفته‌اند که به روش خود شیعه باید غسل داده بشود اما مرحوم محقق جامع المقاصد قبول نکرده گفته اگر غسل بنا شد بدهد باید غسل که میت بپسندد، میت سنی است قاعده‌اش هم همین است که همین طور که زنش را اگر می‌خواهد بگیرد روی قاعده الزام باید ببینند سنی‌ها می‌گویند چقدر باید این عده نگه بدارد نه شیعه، اگر این زن ولوشیعه است می‌خواهد از خانه بیرون برود از خانه بیرون نرود باید ببینند سنی‌ها راجع به این عده چه می‌گویند؟ می‌تواند از خانه بیرون برود؟ نرود؟ و تا آخر، آیا می‌تواند زینت کند یا نه؟ باید ببیند که سنی‌ها چه می‌گویند؟ یعنی طبق روش میت همین طور که قاعده الزام می‌گوید طبق روش زنده عمل بکن همین جور هم می‌گوید طبق روش میت عمل بکن، حرف خوبی است،

  یکی از ادله‌ای که من اتفاقا دارم برای همین که غسل لازم نیست یک روایاتی داریم می‌فرماید که میت را غسل بده برای این‌که می‌خواهد ملاقات کند با ملائکه الله می‌خواهد دست بدهد با ملائکه الله و این باید طاهر باشد لذا غسلش بدهید، حالا سنی را 10 مرتبه هم غسل بدهد این ملاقات با ملائکه الله و طاهر بشود و این‌ها که مسلم نیست، اصلاً همان روایت‌ها دلیل براین است که غسل لازم نیست.

  حالا اگر کسی حرف دیروز من را نپسندد و بگوید که نه‌خیر حتما باید غسل بدهد خب این سنی است غسل سنی باید باشد قاعده الزام هم می‌گوید در تمام اعمالش هم باید قاعده الزام مراعات بشود، دیگر حالا اگر کسی از شهرت بترسد همین است که مرحوم سید در عروه و محشین برعروه دارند که باید غسل داده بشود، به روش شیعه هم باید غسل داده بشود و اگر از شهرت نترسد دیگر غسلش لازم نیست حالا اگر هم بگوییم غسل بدهیم باید طبق روش سنی باشد نه شیعه.

  قاعده الزام مثالها که زدم گفتم مسلم قاعده الزام را گفته‌اند قاعده الزام را که مرحوم آقای حکیم است مثل این‌که، می‌فرمایند قاعده الزام مربوط به حی است به آقای حکیم می‌گوییم آقا همین قاعده الزام راجع به طلاقش راجع به عده راجع به طرز عده همه‌اش را شما فرموده‌اید که باید طبق سنی‌ها عمل بشود اگر گفت هی طالق ثلاثه این محلل می‌خواهد در حالی که از نظر ما یک طلاق بیشتر نیست و محلل نمی‌خواهد، گفتند خیر محلل می‌خواهد یا راجع به زن این سنی که مرده گفته‌اند طبق احکام خودش باید عمل بشود اگر گفتند سه روز اصلاً از خانه بیرون نیاید این باید اصلاً از خانه بیرون نیاید الا ضرورتی در کار باشد و امثال این‌ها و قاعده الزام هم راجع به مرده می‌آید هم راجع به زنده و راجع به همه چیز هست می‌خواهد تقیه در کار باشد می‌خواهد تقیه در کار نباشد، قاعده الزام به ما می‌گوید، می‌گوید شیعه طبق روش آنها عمل بکن، خب این هم مسئله دوم.

  مسئله سوم معلوم است دیگر می‌فرماید اگر به عکس شد اگر سنی یک نفر شیعه را غسل داد، یک دفعه شما قصد قربت را لازم می‌دانید که مشهور در میان فقهاست بعد هم می‌آییم درباره‌اش صحبت می‌کنیم خب این قصد قربت ندارد اما طرز غسل دادنش هم غسل سنی‌گری با غسل شیعه‌گری خیلی تفاوت است حالا بالاخره این شیعه را یک سنی غسل داد آیا این غسل صحیح است یا نه؟

  اگر در خفاء باشد نباشدو تقیه در کار باشد خب دیگر تقیه مدارائی می‌گوید این صحیح است برو با همین غسل دفن بکن، مثل این‌که زمان امام صادق سلام الله علیه همین‌جورها بود که شیعه‌ها را سنی‌ها غسل می‌دانند، شیعه‌ها را سنی‌ها کفن می‌کردند سنی‌ها نماز می‌خواندند بر آنها و دفن می‌کردند مثلا یک شیعه در یک محله بود در یک کوچه بود همان اهل کوچه می‌آمدند این را می‌بردند غسل می‌دادند و کفن می‌کردند نماز بر آن می‌خواندند دفن می‌کردند لذا اگر این‌جورها باشد تقیه مدارائی می‌گوید چاره‌ای نیست.

  و اما اگر نه، می‌تواند شیعه این را در خانه‌اش غسل بدهد و هیچ کس هم نفهمد یا این‌که می‌تواند غسل بعد غسل بدهد و هیچ کس هم نفهمد یعنی بدون این‌که کسی بفهمد تقیه مدارائی نیست می‌تواند این را غسل بدهد آیا باید غسلش بدهند یا نه؟

  اختلاف است مثل همان نماز است که دیروز می‌گفتم، بعضی از بزرگان چه قدیما چه جدیداً می‌گویند نه ، تقیه مدارئی می‌گوید که خفاء و غیرخفاء ندارد و این که سنی این را غسلش داده در محیط سنی‌گری همین کفایت می‌کند همین اصلاً رفع ذمه می‌کند و دیگر لازم نیست این را دو دفعه غسلش بدهند در حالی که می‌توانند غسل در خفاء بدهند غسل بعد غسل بدهند یعنی غسل صحیح غسل شیعه‌گری، گفته‌اند نه، لازم نیست تقیه مدارئی به ما می‌گوید که تکلیف ساقط شد که الان هم محشین بر عروه راجع به نماز در مکه و مدینه همین همین را می‌گویند، می‌گویند نماز تو همین است ولو باطل هم هست اما نماز تو همین است این نماز را بخوان و ثواب هم دارد واعاده و قضا هم ندارد، بالاخره گفته‌اند که تقیه مدارئی آن روایاتی که این قدر سفارش شده این روایت‌ها به ما می‌گوید که بگذارید سنی نمازش را بخواند و غسلش را بدهد تکفین بکند و نماز بر آن بخواند و دفن بکند، و از گردن شما هم ساقط است ولو بتوانید غسل مخفیانه بدهید لازم نیست، ولو بتوانید غسل بعد از غسل بدهید لازم نیست، این الان یک قول مشهوری شده و مرحوم صاحب عروه در عروه می‌گویند و محشین بر عروه هم تقریبا امضا می‌کنند و این مسئله اختلافی بوده اگر کسی آن قول را بگوید خب معلوم است این‌جا دیگر این غسل را دو دفعه بخواهد غسل بدهد ولو تقیه هم در کار نباشد لازم نیست ولو بتواند مخفی این را غسل بدهد لازم نیست.

  اما بنابر عرض من که دیروز گفتم، گفتم نه، تقیه مدارئی برای ما صحت واقعی درست نمی‌کند وقتی صحت واقعی درست نکرد این سنی که غسل داده روی تقیه مدارئی این غسل صحیح است، صحیح ظاهری، اگر نتوانی تو غسلش بدهی توی درد سر می‌افتید خب بروید دفنش بکنید و اما اگر بتوانی غسلش بدهی یا اول غسلش بدهند بعد بگذارند سنی‌ها بروند غسلش بدهند، خب اگر بتواند غسل واقعی، روی عرض من دیگر باید غسل داد چنانچه در باب نمازش دیروز می‌گفتم این نماز را باید بخواند بعضی اوقات هم واجب است لازم است و این نماز ثواب هم دارد خیلی ثواب هم دارد به حسب ظاهر هم نماز است اگر نتواند اعاده کند قضا کند خیلی خوب هیچ، اما اگر بتواند اعاده کند اگر بتواند اول نماز بخواند بعد برود اقتدا به سنی‌ها بکند من می‌گفتم این صحت واقعی ندارد باید نمازش را بخواند حالا یا قبل بخواند یا بعد بخواندبرای این‌که تقیه مدارئی یرای ما صحت ظاهری درست می‌کند نه صحت واقعی، این مسئله امروز ما هم مثل مسئله دیروز است اگر شما از آن افرادی شدید که گفتید نه، از رویات تقیه مدارئی استفاده می‌کنیم خدا باطل را به جای صحیح می‌پذیرد تقبل باطل به جای صحیح، چنانچه در شرط ذکری همین را می‌گویند تقبل ناقص به جای کامل، مثلا اماره می‌گوید که تسبیحات اربعه یک مرتبه کفایت می‌کند، واقعا سه مرتبه باید باشد و شما یک مرتبه بگویید خب نماز نخوانده‌ای دیگر اذا انتفی الشرط انتفی المشروط اذا انتفی الجزء انتفی الکل اما آن اماره جمع بین حکم واقعی وظاهری می‌گوییم شارع مقدس در این‌جا تقبل ناقص به جای کامل کرده، یا رفع ید از تلکیف کرده، همین‌طور که درجمع بین حکم واقعی و ظاهری گفتیم و گفتند این جا هم همین است این غسل باطل است اما شارع مقدس این غسل را، غسل باطل را به جای غسل صحیح قبول کرده، این همین است که آقایان می‌گویند و می‌فرمایند که دیگر این غسل کفایت می‌کند لازم نیست غسلش بدهند یا درباره نماز می‌گویند، می‌گویند همین نماز کفایت می‌کند و دیگر لازم نیست که دو دفعه این نماز را اعاده بکنی یا قضا کنی و ما این را قبول نداریم می‌گوییم که روایات باب تقیه این را نمی‌تواند به ما بگوید و روایات باب تقیه فقط این را به ما می‌گوید با این‌ها باشید با این‌ها معامله کنید با این‌ها رفت و آمد کنید پشت سر این‌ها نماز بخوانید اما دیگر اعاده ندارد دیگر قضا ندارد، نداریم یک روایتی که بگوید دیگر تقبل باطل به جای صحیح، من نتوانستم پیدا بکنم به جای صحیح، من نتوانستم پیدا بکنم اگر شماها بتوانید پیدا بکنید از شما استفاده بکنیم و چون نداریم تقیه مدارئی همین است که به حسب ظاهر با آن‌ها باشیم، نماز پشت سر این‌ها بخوان نماز مثل پشت سر پیامبر است یعنی آن مراعات وحدت آن مراعات این‌که کل ید علی ماسواهم، انها می‌گویند پشت سر این‌ها نماز بخوان اما اعاده ندارد قضا ندارد دیگر من نتوانستم درست بکنم، ما نحن فیه هم همین است بگذارید غسلش بدهند و بگذارید کفنش بکنند، بگذارید نماز بر ان بخوانند بگذارید دفنش بکنند، مسلم، باید هم چنین باشد مخالفتش هم حرام است گناهش هم بزرگ است اما حالا توی مسافرت این مرده و حالا این غسلش می‌دهد هیچ‌کس هم نمی‌فهمد نماز بر آن می‌خواند حالا می‌دهد سنی‌ها، سنی‌ها غسلش می‌دهند حالا این‌جا این تقیه مدارائی بگوید لازم نیست تو غسل بدهی ولو این‌که در چهارچوب تقیه مدارائی نباشد انصافا مشکل است ولی آقایان فرموده‌اند باز هم این مسائل این جوری است که شهرت روی این مسائل است همین طور که مرحوم سید فرموده‌اند و رفته‌اند جلو، می‌بینید مرحوم سید خیلی جز ما این مسائل را فرموده‌اند رفته‌اند جلو، عمده مدرک مرحوم سید شهرت است هم از قدماء هم از متأخرین، اگر از این شهرت بترسید دیگر باید بگویید که نباید غسل به این بدهند ولو می‌توانند غسل بدهند خفیتا، حتی نباید نماز بر این بخوانند ولو می‌تواند که خودش برود توی صف اول اقتدا هم نکند نماز فردا را بخواند خفیتا یعنی هیچ کس نمی‌فهمد این نماز جماعت خواند یا نماز فردای و همان 5 تا تکبیر را بگوید به جای آن تکبیر آنها و کارهای آنها، این را هیچ کس نمی‌فهمد و 5 تا تکبیر می‌گوید و 5 تا دعای مختصر هم می‌خواند هیچ کس هم نمی‌فهمد آقایان می‌گویند نه، نمی‌شود باید نماز را بخواند یا بخوانند در چهار چوب تقیه مدارائی، مشکل است انسان بگوید اما چون شهرت هست دیگر شهرت فرموده‌اند اگر شما از شهرت می‌ترسید بگویید، اگر نه ما می‌گوییم تقیه مدارائی آن جاها که بشود این نمازش را بخواند یا نماز میت را بخواند آن جایی که بشود این غسل میت را بدهد روی روش شیعه تقیه مدارائی آن جا را نمی‌گیرد، این هم این مسئله این را دیروز در باره‌اش صحبت کردم راجع به سیره، ظاهراً مرحوم آقای خویی است در این جا تمسک می‌کنند به سیره و می‌فرمایند سیره هست در این جا که همان غسل سنی‌گری و همان دفن سنی‌گری و نماز سنی‌گری کفایت می‌کند اما دیروز راجع به سیره صحبت کردیم و گفتیم سیره آن جا بوده که نمی‌شده یعنی شیعه در مضیقه بوده، شیعه در اقلیت بوده و اگر می‌مرد می‌آمدند سنی‌ها همسایه‌ها می بردند و غسلش می‌دادند و کفنش می‌کردند و نماز بر آن می‌خواندند و دفنش می‌کردند این سیره این جاها بوده، به مرحوم آقای خویی می‌گوییم بله سیره بوده اما این طور، حتی اگر یادتان باشد در آن بحث اولمان می‌گفتیم سیره از پیامبر هم بوده برای این‌که پیامبر اکرم با منافقین عمل می‌کردند مثل این‌که با مسلمانهای واقعی عمل می‌کردند و تقیه بوده، امیرالمؤمنین سلام الله علیه تقیه‌اش بیشتر است در زمان امیرالمؤمنین مسلم است روش روش سنی‌گری بوده، امیرالمؤمنین اگر یک چیزی که بو می‌داد مخالفت این‌ها بکند داد و فریاد بلند می‌شد بعضی اوقات آدم دق کند جا دارد امیرالمؤمنین سلام الله علیه وقتی وارد کوفه شدند رفتند یک سری به مسجد کوفه بزنند شب بود ماه مبارک رمضان دید این‌ها دارند نماز مستحبی را به جماعت می‌خوانند، فرمودند نمی‌شود، نماز واجب باید به جماعت خوانده بشود و این کار کار عمر است عمر آمد توی مسجد دید که مردم متفرق دارند نماز مستحبی می‌خوانند در ماه رمضان یا نماز قضا، نماز مستحب، گفت همه باید نماز جماعت بخوانید، فردا شب آمد دید که عجب اتحادی همه دارند نماز جماعت می‌خوانند گفت هذه بدعه و نعم البدعه این بدعت است پیامبر اکرم قبول نداشته، من می‌گویم، اما خوب بدعتی است، لذا امیرالمؤمنین گفتند این نماز درست نیست، فردا یک میتینگ علیه امیرالمؤمنین توی کوچه‌ها به‌راه افتاد مرده باد و زنده باد، امیرالمؤمنین امام حسن علیه السلام را فرستادند ببین چه خبر است؟ گفت علیه تو، برای این‌که علیه عمر حرف زده‌ای، علیه تو و امیرالمؤمنین به امام حسن علیه السلام فرمودند برو از این‌ها عذر خواهی بکن بگو بله من اشتباه کردم، همان جور که عمر گفته است نماز را در مسجد همه با جماعت بخوانید واجب باشد یا قضا باشد یا مستحب، این امیرالمؤمنین است و این محیط، البته محیط تقصیر دارد صددرصد، حالا امیرالمؤمنین دیگر معلوم است سیره ایشان سیره سنی‌گری است اما کجا؟ این‌که مرحوم آقای خویی می‌فرمایند که سیره هست خب بله سیره هست زمان پیامبر بوده زمان امیرالمؤمنین بوده زمان ائمه طاهرین بیشتر بوده، ما هم الان در محیط سنی‌گری مثل مدینه و مکه باید باشد اما کجا؟ در چهار چوب تقیه مدارائی و آن جا اگر تقیه مدارائی نباشد دیگر معنا ندارد ما بگوییم که روش باید روش آنها باشد، این خلاصه حرف است.

  عرض می‌کنم این دیروز تا حالا این سه چهارتا مسئله‌ای که گفتم همه‌اش آن‌که من می‌گویم خلاف مشهور است آن‌که مشهور می‌گوید همان است که مرحوم سید در عروه و محشین بر عروه هم امضا فرموده‌اند.

  مسئله چهارم چیزی ندارد مسئله چهارم این است که غسل کافر جایز نیست، هر کافری باشد حالا یهودی باشد نصرانی باشد مرتد باشد مرتد فطری باشد مرتد ملی باشد اگر کافر شد ولو شما بگویید کافر مثل اهل کتاب پاک است اما غسل ندارد کفن ندارد نماز ندارد و دفن هم ندارد البته باید زیر خاک کنند بو نیفتد و اما این‌که واجب باشد غسل، نه،

  خب در این باره دلیل داریم یک روایت الان می خوانم الا این‌که اختلاف است آیا حرام است یا نه؟ مشهور در میان فقهاء می‌گویند حرام هم هست، غسلش بخواهند بدهند حرام است و کفنش بکنند حرام است دفنش بکنند حرام است اما زیر خاک کردنش آن دیگر مال شهرداری است نه مال ما، همین زیر خاک می‌کنند بو نیفتد.

  روایات در مسئله زیاد است یک روایت بخوانم روایات را مرحوم صاحب وسائل در باب 18 از ابواب غسل میت موثقه عمار عن ابی عبدالله علیه السلام روایت 1 عن النصرانی یکون فی السفر وهو مع المسلمین فیموت قال لایغسله مسلم و لاکرامه ولا یدفته و لا یقوم علی قبره و ان کان اباه ولو این‌که پدرش هم مرده‌اند، دیگرنه غسلی می‌خواهد نه دفنی می‌خواهد نه کفنی می‌خواهد، سر قبرش نشستن بابا بابا کردن آن هم حتما باید نباشد خب این روایت دلالتش خیلی خوب است، ظاهرش هم لایغسله مسلم دلالت بر حرمت می‌کند که باید نباشد.

  اما اشکال در این است که لایغسله مسلم چون که نهی در مقام توهم حذر است بیش از جواز را نمی‌تواند به ما بگوید یعنی لازم نیست غسلش بدهیم اما اگر غسلش بدهند حرام باشد روایت دلالت ندارد چون در مقام توهم حذر است بیشتر از جواز به ما نمی‌فهماند.

  اما مشهور در میان فقهاء از این لایغسله نهی فهمیده‌اند، آن توهم حذرش را هم اهمیت نداده‌اند و گفته‌اند که همین جور که آن آخرش هم ولا یقوم علی قبره از قرآن گرفته‌اند گفته‌اند که این دلالت بر حرمت می‌کند نمی‌شود غسلش داد نمی‌شود کفنش کرد و نمی‌شود نماز بر آن خواند و نمی‌شود او را دفن کرد بله زیر خاک بکنند آن حرف دیگری است، این مسئله هم برمی‌گردد به همین مشهور در میان اصحاب فرموده‌اند حرام است، من روی آن قاعده نهی در مقام توهم خظر، امر در مقام توهم حظر بیش از جواز برای ما دلالت ندارد روی آن قاعده می‌گوییم حرام نیست اما واجب نیست این هم خلاصه حرف است.

  اگر مشهور را بخواهید همین است که لایغسله، حرام است.

  اگر عرض من را بخواهید لایغسله در مقام این است که واجب است غسل بدهند فرمود، نه، واجب نیست غسل بدهی، دیگر حرمت نیست به آن می‌گویند توهم حظر، دیگر حرمت نیست، جواز است.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo