< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/10/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : حکم جنین + آیا تجهیز میت تعبدی است یا توصلی؟

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  مشهور در میان فقهاء بلکه ادعای اجماع هم شده است این‌که سقط جنین اگر کمتر از 4 ماه باشد باید او را در یک پارچه‌ای بپیچانند و او را دفن بکنند که مرحوم سید هم در عروه همین جور فرموده‌اند و محشین بر عروه هم همین طور امضا کرده‌اند که آن پارچه‌ای که این آدمک را در آن می‌پیچانند به منزله کفن است و آن زیر خاک کردن هم به منزله دفن است، گفتند این دو چیز باید باشد لذا مشهور در میان فقهاء که متن متون فقهیه است بچه اگر 4 ماهش تمام است باید هم غسلش داد و هم کفنش کرد و هم دفن کرد به همان غسل و کفن و دفن که مشهور است و اما اگر 4 ماهش تمام نیست این‌ها هیچ کدام لازم نیست اما این‌که باید در یک پارچه‌ای او را بپیچانند و زیر خاک بکنند گفتند این لازم است، مرحوم محقق در معتبر می‌فرماید که ان وجوب دفنه و لفه فی خرقه قول العلماء غیر ابن سیرین که ایشان ادعای اجماع دیگر یک اجماع منقول خیلی مؤکدی است ابن سیرین اصلاً نمی‌دانیم کیست؟ آیا آن ابن سیرین معهود است که خوب تعبیر خواب می‌کرد؟ برای این‌که پا گذاشت روی یک گناهی، آن‌که خیال نمی‌کنم عالم بود، یک جاهلی بود اما خدا آن خرق عادت را به او داد که خوب تعبیر خواب می‌کرد یعنی شباهت به حضرت یوسف پیدا کرد پروردگار عالم همان معجزه حضرت یوسف که تعبیر خواب بود به این داد، اگر این ابن سیرین هم یکی از علمای در آن زمان مرحوم محقق بوده خب این غیر مشهور است لذا این استثنا نظیر استثنای منقطع است که استثنای منقطع همیشه برای تأکید می‌آید مثلا اگر استثنا کرد گفت که ما جائنی القوم الاحمار می‌گویند معنایش این است که یعنی هیچ کس هیچ کس نیامده، علی کل حال این ابن سیرین در کلام محقق در معتبر یک تاکید است در مسئله یعنی بدان همه فقهاء گفته‌اند، هم باید دفن کرد و هم باید لف کرد.

  اما در مسئله دلیل نداریم دیروز در باره‌اش صحبت کردیم که مسئله دوران امر بین این بود که آیا غسل و کفن و دفن واجب است یا نه؟ آن حرف‌هایی بود که زدیم که مشهور در میان فقهاء گفته‌اند نه، غسل و کفن و دفن لازم نیست اما گفته‌اند که لف و دفن یعنی زیر خاک کردن این لازم است ولی دلیل بر مسئله نیست الا یک روایت روایت را بخوانیم ببینیم که چقدر دلالت دارد؟ روایت محمد بن فضیل عن ابی جعفر علیه السلام روایت 5 از باب 12 از ابواب غسل میت.

  از امام باقر سلام الله علیه سؤال کردند السقط کیف یصنع به؟ فکتب الی السقط یدفن بدمه فی موضعه این روایت از نظر سند خوب است این‌که گفته‌اند سندش ضعیف است نه، سند خوب است اما این دلالتش نمی‌دانیم یعنی چه؟ اصلاً آن سقط چه سقطی است؟ روح در آن دمیده شده؟ 4 ماهش تمام بوده؟ نبوده؟ یا نه، اصلا علقه و مضغه بوده ؟ آدمک نشده بوده؟ بعد هم این لفظ که یدفن بدمه فی موضعه این معناش چیست؟ ظاهراً معنایش این است که همان جا وقتی که این سقط جنین کرد ماما همان جا دفن کند یعنی زیر خاک بکند توی باغچه زیر خاک کند ظاهراً معنایش این است دیگر، یدفن بدمه فی موضعه دیگر شستن و غسل دادن و امثال این نیست همان خون آلود که هست همان جا دفن بکنید، خب حالا این لفه دیگر ندارد السقط یدفن بدمه فی موضعه و آن‌که در میان فقهاست لف و دفن هر دو است که مرحوم سید هم در عروه آورده‌اند فرموده‌اند یجب لفه و دفنه و مرحوم محقق هم که ادعای اجماع کرده فرموده یجب دفنه و لفه فی خرقه بعد هم فرموده قول العلماء غیر ابن سیرین، لذا مسئله مسئله مشکلی است، اگر اجماعی در کار باشد خب دیگر باید روی آن اجماع بگوییم و اما اگر همان هم یک معنای عرفی برایش بکنیم خب دیگر این آدمک است آن ماما بپیچاند یا خود مادر توی یک پارچه‌ای آن پارچه را زیر خاک بکند که حکم نباشد یک ارشادی باشد یک راهنمایی باشد، دیگر بگوییم این راهنمایی آن پارچه را هم بعضی اوقات لازم ندارد، می‌خواهد باشد نباشد، باشد بهتر است، نباشد هیچ، اگر ما باشیم و روایت محمد بن فضیل از آن نمی‌شود چیزی استفاده کرد به غیر استحباب، استحباب هم معلوم نیست باشد، همین یک راهنمایی،سؤال می‌کند این بچه به‌دنیا آمده یک آدمک است هنوز روح هم در آن دمیده نشده چکار بکنیم؟ حضرت راهنمایی کردند گفتند خب بپیچ توی کهنه و آن کهنه را زیر خاک کن، حالا اگر مثلا بیندازد توی چاه، چاه بالوعه خب این اگر از آن کار بهتر نباشد بدتر نیست دیگر و ما بخواهیم یک تعبد درست بکنیم و بگوییم که حتما باید این را کفن کرد اما کفنش این‌که توی پارچه پیچاند و حتما هم باید دفن کرد یعنی زیر خاک کرد، خیال نمی‌کنم بیش از این باشد.

  حالا اگر یک کسی بگوید نه، روایت تعبد است، این هم لف ندارد اگر هم این جور که من معنا می‌کنم معنا کنید و الا روایت مجمل است، حالا این جور که من معنا کردم بگویید که السقط یدفن بدمه فی موضعه اصلاً این یدفن بدمه فی موضعه زور است معنا کردنش این جور، اما ظاهراً همین معنایش است یعنی با همان خون آلود لازم نیست بشویید همان جوری زیر خاک کن و دیگر لازم هم نیست که مثلا قبرستان بروی و سر و صدا درست بکنی، این آدمک به دنیا آمد همان جا توی باغچه خاک کن، حالا مرادم این است که توی باغچه خاک نکند و بیندازد توی چاه بالوعه چاه فاضلاب بگوییم نه این نمی‌شود، لذا این روایت لف ندارد باید از جیب خودمان روی آن بگذاریم ، مثل الان همین جورهاست رحم زن را در می‌آورد می‌اندازد دور می‌اندازد توی سطل آشغال سوفور می‌آید می‌برد الان خب مشهور است دیگر، یا این‌که عمل می‌کند یک کیلو پروستات از او در می‌آورد پرستار می‌رود آن یک کیلو را می‌اندازد دور و شما هم می‌گویید طوری نیست برای این‌که استخوان ندارد، خب مسئله‌اش را سابقا خواندیم دیگر، لذا همیشه این جور بوده دیگر، خب رسم است اگر آدمک باشد روح داشته باشد خب این احکامی که هست بگویید و اما اگر نه ما بگوییم حتما لف می‌خواهد پیچاندن در پارچه و حتما هم دفن می‌خواهد و نمی‌شود دور انداخت، بده به گربه بخورد چه اشکال دارد؟ نداریم روایت اگر روایت داشتیم که چشم، به قول حضرت امام، امام صادق علیه السلام فرموده. فضولی موقوف، چشم، اما نداریم روایت، روایت همین است که السقط این هم باید معنا کنیم السقط یعنی قبل ولوج روح، خیلی خوب این را هم بگوییم، السقط کیف یصنع به؟ فکتب الیه السقط یدفن بدمه فی موضعه، حالا برای خاطر این‌که تفسیرش هم بکنیم بگوییم معنایش این است که این را دفن بکن همان جا دیگر سر و صدا درست نکن همان جا دفن کن، لذا السقط یدفن بدمه فی موضعه لف ندارد و آن که مرحوم محقق فرمودند، فرمودند یجب دفنه و لفه فی خرقه قول العلماء غیر ابن سیرین یعنی حسابی یک اجماع درست کردند.

  بنابراین اگر از اجماع نترسیم می‌گوییم نه مثل رحم زن می‌بیند مثل عمل‌هایی است که می‌شود این‌ها را می‌روند می‌ریزند دور و اما اگر از اجماع بترسیم که باید بترسیم ولو این‌که محتمل المدرکیه هم هست اما بالاخره نمی‌شود پا گذاشت روی این اجماع‌ها، مسئله دیروز و امروز برمی‌گردد به این‌که اگر آدمک باشد قبلش مثل نطفه و علقه و مضغه و کسونا لحما و این‌ها هیچ، اگر آدمک باشد باید آن را کفن کرد دفن کرد اما کفن نه آن کفن معهود و اما اگر روح در آن دمیده باشد دیگر هم غسل می‌خواهد هم کفن می‌خواهد هم دفن می‌خواهد همان غسل و کفن و دفن معهود، این مسئله تمام شد.

  مسئله دیگری که این هم مسئله مشکلی است مشهور در میان فقهاء شده این‌که این غسل و کفن و نماز و دفن دو تا عبادت است قصد قربت می‌خواهد، دو تا نه، قصد قربت نمی‌خواهد ولو ریاءً باشد ولو پول بگیرد گفته‌اند طوری نیست، غسل ونمازش را گفته‌اند حتما باید قصد قربت باشد مثل نماز است و اما کفن و دفنش گفته‌اند نه این‌ها قصد قربت نمی‌خواهد و برای پول یا ریاء العیاذبالله بکند گفته‌اند که متحقق می‌شود، این مشهور در میان فقهاء شده و اثبات کردن این خیلی کار مشکلی است، باز همین است اگر بیاییم روی اجماع این اجماعها اجماع اصولی نیست یک اجماعهایی است که در فقه آمده و هیچ کس هم جرأت نداشته بگوید بالای چشمت ابروست، روی همان اجماعات رفته‌اند جلو و گفته‌اند که در تجهیزات میت غسلش بدهند قصد قربت می‌خواهد اما کفنش بکنند قصد قربت نمی‌خواهد، نماز برایش بخوانند قصد قربت نمی‌خواهد، دوتا توصلی است دوتا تعبدی است ولی از نظر فن اصولی فن فقهی مسئله را نمی‌توانیم اثبات بکنیم اگر ما باشیم و روی قواعد فقه بیاییم جلو باید بگوییم هر 4 تا توصلی است، همین‌طور که الان پول ندهند آن غسال غسل نمی‌دهد اصلاً، آبرویش را گذاشته برای خاطر پول، آبرویش را گذاشته به معنا این‌که امر حساس است خیلی خوب است کار مبارکی است اما مردم این کار را بد می‌دانند دیگر، و همچنین آن‌که قبر می‌کند و اصلاً هر 4 تا برای خاطر پول است، قضیه داعی بر داعی هم بخواهیم درست بکنیم اصلاً این‌ها سرشان نمی‌شود داعی بر داعی و توی وسط قبر کندن بداند پول کم به او می‌دهند قبررا نمی‌کند حتی در وسط غسل کردن بداند می‌خواهند پول به او ندهند فرار می‌کند و اصلاً داعی بر داعی در میان مردم نیست این جورها .

  مسلم پیش فقهاء همیشه بوده الان هم توی رساله‌ها می‌نویسند دوتا تعبدی دوتا توصلی و واجب کفایی هم هست، واجب است ولی واجب توصلی، ما اصلاً در واجباتمان 90 درصد از واجبات توصلی است نه تعبدی واجب تعبدی کم داریم مثل نماز وروزه، واجب‌ها توصلی است اما در تجهیزات میت مسلم شده این‌که دوتا از این‌ها تعبدی است دوتا توصلی است، غسلش گفته‌اند که این تعبدی است قصد قربت می‌خواهد، نمازش هم گفته‌اند این تعبدی است قصد قربت می‌خواهد اما دفن وکفن توصلی است برای اثبات این مطلب دلیلی نیست در کار و اگر ما باشیم و شک کنیم توصلی است یا تعبدی؟ قاعده اصولی می‌گوید توصلی است اقل و اکثر ارتباطی است دیگر، نمی‌دانم آیا این قید قصد قربت را دارد یا نه ندارد؟ رفع مالا یعلمون می‌گوید ندارد، و کسی هم نگوید آقا نماز است و نماز خب باید با قصد قربت باشد، نماز میت که نماز نیست و یک دعاهایی باید بخواند، دعاست مثل دعاهایی که توی مفاتیح است مثل اللهم اغفر له است و می‌دانید 5 تا الله اکبر دارد ومی شود 5 تا الله اکبر را 70 تا الله اکبر گفت چنانچه پیامبر اکرم نماز 70 الله اکبر برای حضرت حمزه خواندندسنی‌ها هم می‌گویند 4 تا الله اکبر دارد حالا آن را می‌رسیم بعد در باره‌اش صحبت می‌کنیم، اصلاً نماز نیست یک شبه نماز است همه هم گفته‌اند دیگر واز همین جهت هم وضو نمی‌خواهد، مسلم است حتی زن حائض می‌تواند بخواند، جنب می‌تواند بخواند.

  در نماز میت وضو نمی‌خواهد وضویش مستحب است یعنی این نماز نیست لاصلوه الا بوضوء، حتی جنب است می‌تواند نماز میت بخواند همین جور که می‌تواند بدون وضو بخواند بدون قصد قربت هم بخواند دیگر بالاتر از این‌که نیست دیگر، نمی‌شود که راجع به قصد قربتش بگوییم می‌خواهد راجع به وضو بگوییم نمی‌خواهد خب اگر عبادت است وضو هم باید داشته باشد اگر عبادت نیست نیت هم نمی‌خواهد داشته باشد.

  این‌ها 4 تا دلیل آورده‌اند بر این‌که غسل میت قصد قربت می‌خواهد، عبادت است، تعبدی است دلیل اولشان آیه شریفه است و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین گفته‌اند این عبادت است بنابراین قرآن می‌گوید مخلصین له الدین قصد قربت می‌خواهد خب این اولا آیه شریفه مربوط به قصد قربت نیست مربوط به اخلاص است آیه شریفه این را می‌خواهد بگوید مردم خلق شده‌اند برای این‌که به مقام عبودیت برسند و ما خلقت الجن و الانس الا لیعبدون و ما امروا الا لیعبدوا الله و آن به مقام عبودیت رسیدن اخلاص می‌خواهد و آن مراتب 10، 14 گانه‌ای که در باره اخلاص است لذا راجع به توصلیات هم همین است و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین راجع به تعبدیات هم همین است و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین یعنی آیه شریفه یک امر اخلاقی است نه یک امر فقهی، همان که علمای علم اخلاق در باب خلوص صحبت کرده‌اند و بالاخره رسانده‌اند به آن جا که اگر خلوص نباشد گردوی پوچ است چه توصلی چه تعبدی، این اولاً.

  ثانیاً تمسک به عام در شبهه مصداقی است شبهه مصداقی خاص و ما امروا الا لیعبدوا الله فرض کرده که غسل میت عبادت است می‌گویم از کجا؟ خب این اول کار است دیگر، ما می‌گوییم عبادت است یا نه؟ تو می‌گویی آری می‌گوییم به چه دلیل؟ می‌گویید و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین، می‌شود تمسک به عام در شبهه مصداقی خود عام مثل این‌که یک کسی را اکرام بکنند بگویند واجب است اکرامش بکنیم بگوییم چرا؟ بگوید تو گفتی اکرم العلماء، خب اکرم العلماء ثبت العرش ثم انقش اول موضوع را درست بکن سپس حکم را بار بکن، بحث ما همین است که این نماز میت عبادت است؟ یعنی تعبدی است یا توصلی؟ ما بگوییم که تعبدی است چرا تعبدی است؟ و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین خب بحث ما همین است این دلیل عین مدعاست، تمسک به عام در شبهه مصداقی خود عام و امثال این‌ها می‌شود اشکال سوم هم هست و آن این است که آقا اگر بگویی، چرا در دفنش نمی‌گویی؟ خب دفن هم همین طور است دفن هم یک عبادت است دیگر خیلی ثواب دارد در کفنش هم بگو اگر تمسک کنیم به وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین هر 4 تا را باید بگوییم قصد تقرب می‌خواهد در حالی که مسلم پیش فقهاست بعد هم صحبت می‌کنیم دو تا قصد قربت می‌خواهد دو تا قصد قربت نمی‌خواهد دو تا عبادی است دو تا توصلی است دوتا تعبدی است دوتا توصلی است.

  غسلش تعبدی است اما کفنش توصلی، نمازش تعبدی اما دفنش توصلی است خب اگر به وما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین بخواهید تمسک بکنید برای هر4 تا باید تمسک بکنید اگر نه برای هیچ کدام نمی‌شود و ما می‌گوییم برای هیچ کدام نمی‌شود برای این‌که تمسک به عام در شبهه مصداقی خود عام است.

  دلیل دوم یک روایت است اما همین است تقریب همین است و آن روایت می‌فرماید که انما الاعمال بالنیات این روایت انما الاعمال بالنیات می‌گویند که تواتر لفظی دارد، ما تواتر لفظی خیلی کم داریم در روایات لذا در فقه تواتر معنوی خیلی داریم یا به قول مرحوم آخوند تواتر اجمالی خیلی داریم اما تواتر لفظی خیلی کم هست و این انما الاعمال بالنیات را می‌گویند که از عامه و خاصه به نحو تواتر از این‌که پیامبر اکرم این جمله را فرمودند بارها فرموده انما الاعمال بالنیات.

  خب همان سه تا ایرادی که در آن آیه برای استدلال کردیم همان سه تا این جا هم هست که آقا این انما الاعمال بالنیات مربوط به بحث تعبدی و توصلی نیست مربوط به یک امر دقی اخلاقی است و این‌که ما اگر کار را برای خدا بکنیم چه تعبدی چه توصلی، خب ممکن است دو رکعت نماز بهشت را واجب کند و اما اگر برای خدا نباشد که معمولاً هم برای خدا نیست یعنی کی می‌تواند بگوید که نماز برای خدا، نه، نماز می‌خواند برای این‌که بهشت برود نماز می‌خواند برای این‌که جهنم نرود آن خلوصی که این آیات دارد یا علمای علم اخلاق گفته‌اند مسلم این جاها نیست، چند روز قبل می‌گفتم یک دهانی می‌خواهد که این دهان ما و امثال ما و خواص واخص الخواص هم نیست مثل مولا امیر المؤمنین یا حسین علیه السلام که از هر دو هست که ما عبدتک خوفا من نارک ولا طمعا فی جنتک بل وجدتک بل و جدتک اهلاً للعباده فعبدتک گفتم مرتبه 14 گانه دارد خلوص، هیچ چیزی هیچ کس در دل نباشد جز خدا وجدتک اهلاً للعباده فعبدتک،این آیات در مقام بیان این است در مقام بیان این است مخلص بسازد که آن هم فی خطر عظیم این روایت روایت انصافا از نظر محتوی خیلی بالاست حالا سندش هم درست باشد یا نباشد اما همین خود دلالت معلوم می‌شود سنددار است دال بر سند است الناس کلهم هالکون الا العالمون والعالمون کلهم هالکون الا العاملون والعاملون کلهم هالکون الا المخلصون والمخلصون فی خطر عظیم یعنی باز هم شیطان دست بر نمی‌دارد تا برسد مخلَص، فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین یعنی آن کسی که رسیده به یک جا که دیگر خدا او را قبولش کرده یعنی به مقام عبودیت 100 درصد آن وقت است که دیگر شیطان نه کاری با او ندارد چون دوستش دارد دیگر دسترسی به او ندارد فبعزتک لاغوینهم اجمعین الا عبادک منهم المخلصین یعنی خدایا دیگر دسترسی به این ندارم و الا مخلِص هم فی خطر عظیم.

  این دوتا آیه در مقام بیان همین است مخلص درست بکند و ما امروا الا لیعبدوا الله مخلصین له الدین تا آن مخلصین له الدین کم‌کم مخلصین لله تبارک و تعالی بشود، ذیل همین انما الاعمال بالنیات یک جمله در بعضی از روایات است که این روایت را هم سنی‌ها نقل می‌کنند هم شیعه، که حضرت می‌فرماید انما الاعمال بالنیات فمن‌هاجر الی الله و رسوله فهجرته الی الله و رسوله و من هاجر الی مال یصیبه او امرأه یصیبها فهجرتها الیه تا ببینیم کار می‌کند برای چه؟

 کار بکند برای حورالعین همان حورالعین را به او می‌دهند کار بکند برای این‌که هجرت بکند برای این‌که به زنی برسد به مالی برسد فهجرته الیه اما هجرته الی الله و رسوله کی؟ آن‌که هیچ چیزی در نظرش نباشد جز خدا، لذا این انما الاعمال بالبینات خیلی حرف خوبی است همه روایات خوب است اما این روایت وآن آیه شریفه انصافا خیلی خوب ولی هر دو این‌ها در مقام بیان یک امر مهمی است که مربوط به فقه نیست مربوط به اخلاق این‌که اگر می‌خواهی به مقام عبودیت برسی اگر می‌خواهی به مقام مخلِص برسی باید مخلص باشی یعنی هیچ چیزی در نظرت نباشد جز خدا، چه تعبدی چه توصلی.

  این دو تا دلیل، عمده دلیل این‌ها هم همین دو تا دلیل است که گفتند این غسل میت قصد قربت می‌خواهد و همان سه تا ایراد این‌جا هست یکی این روایت مثل آن آیه مربوط به بحث نیست، یکی هم اگر باشد باید راجع به هر 4 تا بگویید تفصیل معنا ندارد، یکی هم تمسک به عام در شبهه مصداقی خود عام است. حالا دو تا دلیل دیگر برای فردا انشاءالله.

 و صلی الله و علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo