< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/10/13

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع:مما ثلت در غسل دادن اموات الا زن و شوهر و الا خواهر و برادر

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  بحث در باره این بود که زن شوهر را، شوهر زن را می‌تواند غسل بدهد بالاخره گفتیم که مسئله از منفردات شیعه است و عمده دلیل هم همین است یک سیره متشرعه یک امر مسلم در میان فقهاء چه قدماء چه متأخرین، و از نظر روایات هم صحبت کردیم و روایات بی اشکالش نبود، قیوداتی داشت تعارض‌هایی داشت بالاخره آنها را هم حمل بر تقیه کردیم تبعا لمرحوم صاحب جواهر و مرحوم محقق همدانی و دیگران

  حالا مرحوم سید در ذیل این مسئله یک فرمایشاتی دارند این اثباتش مشکل است می‌فذماید که ولا فرق فی الزوجه بین الحره و الامه والدائمه و المنقطعه بل والمطلقه الرجعیه و ان کان الا حوط ترک تغسیل المطلقه مع وجود المماثل خصوصا اذا کانبعد انقضاء العده و خصوصاً اذا تزوجت بغیره و اما المطلقه بائنا فلا اشکال فی عدم الجواز فیها این فرمایش مرحوم سید و درست کردن این‌ها کار مشکلی است انصافا.

  خب آن چه مسلم است و سیره هست روی آن، روایات است روی آن، زن و شوهر، شوهر و زن، حالا اگر این زن مطلقه باشد مرحوم سید می‌فرمایند که دائمه باشد یا منقطعه، مطلقه رجعیه باشد که مطلقه رجعیه هم این‌که عده تمام شده می‌فرماید باز هم می‌تواند غسل بدهد، راجع به حره و امه هم همین طور خب امه در وقتی که مولا بمیرد این امه مال دیگران می‌شود یعنی به مجرد مردن این آقا این کنیزک منتقل می‌شود به ورثه و دیگر محرم این نیست تا بتواند شوهرش را غسل بدهد، می‌شود نامحرم، می‌شود مماثل شرط است، و اصلاً زوجه بر او صادق نیست بالفعل، بله به اعتبار ما کان اگر کسی بگوید مشتق به اعتبار ماکان حقیقت است اطلاق بشود و این‌ها که در فقه نمی‌تواند بیاید بنابراین بین حره و امه فرق نیست مسلم فرق است در حره بعد از آن که بمیرد خب این‌ها محرم به یک دیگر هستند تا آخر، این‌ها زن و شوهرند تا آخر، حتی در روز قیامت هم روایت داریم اگر بخواهند اگر توی دنیا همدیگر را پسندیده باشند و آن جا بخواهند البته زن را مثل حورالعین زیبایش می‌کنند اگر می‌خواهند باز هم زن و شوهر باشند توی بهشت و اما امه به مجردی که مولا بمیرد منتقل می‌شود به دیگران وقتی منتقل شد به دیگران نامحرم است.

  دائمه و منقطعه، یک مردی مثلا یک زنی را یک روز صیغه کرده حالا صیغه‌اش هم تمام شده نامحرم هم هست بگوییم این می‌تواند شوهرش را غسل بدهد خب نامحرم است، نامحرم چه جور می‌تواند شوهرش را غسل بدهد ولو به اعتبار ماکان بگویید که یصدق انه زوجه اما این نامحرمی را چه می‌کنید؟ مطلقه رجعیه بگویید که این مطلقه رجعیه در حالی که طلاق داده در حال عده است بگویید این هی طالق کار نمی‌کند تا این‌که عده تمام بشود اگر کسی این جور بگوید معمولاً هم می‌گویند که به مجردی که نگاه به او بکند البته نگاه شهوت‌آمیز فقهاء می‌گویند همین نگاه بکند می‌شود زنش، اما ما می‌گوییم نه، نگاه بکند به اعتبار رجعت نه همین جوری، حالا بفرمایید همین جور اگر نگاه بکند طلاق دیگر باطل می‌شود الان یصدق انه زوجه، من نمی‌دانم این صادق است؟ یصدق انه زوجه بالفعل این را هم اگر کسی بخواهد بگوید باید بگوید مشتق به اعتبار ما یکون، آن به اعتبار ماکان بود این به اعتبار مایکون انه زوجه یعنی اگر رجوع بکند زنش است اما حالا که زنش نیست دیگر عرفا بالفعل این زنش نیست لذا این هم مشکل می‌شود، خصوصاً اذا کان بعد انقضاء العده، ایشان می‌گوید که باز هم می‌تواند غسل بدهد حالا در حالی که عده‌اش تمام نشده بفرمایید خیلی خوب، بفرمایید انها زوجه انه زوج اما عده‌اش تمام شده نامحرم است چه جوری می‌شود بتواند غسل بدهد؟ خصوصاً اذا تزوجت بغیره، خب زن شوهردار است حالا می‌خواهد غسل بدهد آن شوهر قبلی‌اش را تمسک کنیم به روایت‌ها بگوییم آن روایت‌ها که می‌گوید زن شوهر را، شوهر می‌تواند زن را غسل بدهد این را هم می‌گیرد، نمی‌دانم چه در نظر مبارک مرحوم سید بوده؟ انسان هرچه فکرش را بکند می‌بیند که هیچ کدام این‌ها را روایات ما که زن شوهر، شوهر زن را می‌تواند غسل بدهد مماثلت شرط نیست، هیچ کدام این‌ها را نمی‌گیرد، حالا اگر کسی بگوید که منقطعه را می‌گیرد اما در حالی که هنوز این وقتش تمام نشده انها زوجه بالفعل، در باره رجعیه هم بتوانیم بگوییم که در حالی که عده‌اش تمام نشده بنابراین نمی‌دانم چه جوری حرف مرحوم سید را درستش بکنم؟ آن وقت خود مرحوم سید می‌فرماید که و اما المطلقه بائنا فلا اشکال فی عدم الجواز خب اگر زنی که در عده است اما رجعی نیست بائن است می‌گویند این حتما نمی‌تواند غسل بدهد اما زنی که طلاق رجعی است عده‌اش تمام شده رفته شوهر کرده می‌گویند این می‌تواند، خیلی عجیب است و علی کل حال اگر ما باشیم و قواعد فقهیه باید بگوییم که مماثلت شرط است الا ما اخرجه الدلیل و دلیل به ما می‌گوید که زن و شوهر حتی گرفتن منقطعه آن یعنی صیغه‌اش کرده باشد آن هم کار مشکلی است بالاخره باید بالفعل این‌ها زن و شوهر باشند حالا که مُردند هر کدام بتوانند دیگری را غسل بدهد، این خلاصه حرف است و حالا یک فکری فضلاء مخصوصا روی این مسئله بکنند ببینند می‌توانند درستش بکنند؟ چه در نظر مبارک مرحوم سید بوده؟ که آن هم جزما یک چیزی که خلاف قاعده است جزما روی خلاف قاعده فتوی بدهند خیلی کار کار مشکلی است باید یک دلیل محکم برای مرحوم سید باشد و این دلیل محکم برای مرحوم سید نیست.

  مسئله بعدی ما که آن هم مسئله مشکلی است مشهور در میان فقهاء گفته‌اند محارم یک دیگر را می‌توانند غسل بدهند خواهر برادرش را، برادر خواهرش را، و مشهور هم گفته‌اند که در حال تجرد هم می‌توانند فقط در وقتی زنده بودند عورتین به همدیگر نامحرم بود خب وقتی مُرد عورتین را می‌پوشاند و گفتند می‌تواند غسل بدهد خواهر برادر، برادر خواهر را، مادر پسر، پسر مادر را، مشهور در میان فقهاء این جوری است، اما مرحوم سید نتوانستند روی این شهرت عمل بکنند برده‌اند در ضرورت.

  سابقا اگر یادتان باشد می‌گفتند اگر یک زنی در میان مثلا در مسافرت در میان مردها مُرد غسلش ندهید و بدون غسل او را دفن بکنید حالا یک شهرت دیگر مشهور گفته‌اند که این جاست که خویش و قومها می‌توانند همدیگر را غسل بدهند و اما در صورت اختیار نمی‌شود، مرحوم سید روی این فتوی می‌دهد، عبارت مرحوم سید این است المحارم بنسب او رضاع مرحوم آسید عبدالهادی شیرازی در حاشیه بر عروه می‌فرمایند او بالمصاهره حرف خوبی است انصافاً اگر شما رضاع را گفتید مصاهره را دیگر مسلم می‌گویید زن داماد خودش را، داماد مادرزن خودش را غسل بدهد لذا مرحوم سید نگفته اند نمی‌دانم چرا؟ نمی‌شود بگوییم در نظر مبارکشان نبوده، ولی نفرموده‌اند مابقی محشین بر عروه هم ندارند اما مرحوم آسید عبدالهادی شیرازی رضوان الله تعالی علیه یک مرد بالایی بوده هم از نظر علم هم از نظر عمل، معلم اخلاق هم بوده خیلی بالا بوده ایشان می‌فرمایند عبارت دارد که المحارم بنسب اورضاع ایشان می‌فرمایند او بالمصاهره، این قول مشهور است که مرحوم سید نقل می‌کنند بعد می‌فرمایند لکن الاحوط بل الاقوی اعتبار فقد المماثل و کونه من وراء الثیاب اما اقوی این است که بگوییم در حال ضرورت، اقوی هم این است بگوییم از زیر پیراهن، نه فقط عورتین، بدن را بپوشاند بعد غسل بدهد،

  من وراء الثیاب را معمولاً نگفته‌اند اما یک شهرتی هم هست گفته‌اند که این محرم می‌تواند یک دیگر را غسل بدهد در صورت ضرورت آن روایاتی که می‌گفت همین‌جور دفن بکنید، اگر محرم باشد همین جور دفن نکنید غسلش بدهید مثلا برادر خواهرش را غسل بدهد و کفن بکند نماز بخواند دفن بکند این تقریبا یک شهرتی هست مخصوصا در میان متأخرین مخصوصا محشین بر عروه که یک شهرت توی مسئله داریم این‌که محارم با زن و شوهر تفاوتی ندارد فقط زن وشوهر به عورتین یک دیگر می‌توانند نگاه بکنند، لازم نیست عورتین را بپوشانند اما راجع به غیر زن و شوهر چون‌که راجع به عورتین نامحرم هستند عورتین را می‌پوشانند مجردا می‌تواند برادر خواهر را، خواهر برادر را یا مثلا داماد مادر زن را یا به عکس گفته‌اند می‌شود، حالا این حرفی که دیروز در باره روایات زدیم روایتی که به آن تمسک شده همین جوری است این‌که مرحوم سید می‌گویند که لکن الاحوط بل الاقوی اعتبار فقد المماثله تمسک کرده به این روایت روایات باب 20 از ابواب غسل میت روایت 1 صحیحه منصوربن حازم سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یخرج فی السفرو معه امرأته ایغسلها؟ دیگر آن اذا مات ندارد خب معلوم است اذا مات ایغسلها؟ قال نعم تا این جابحث دیروز بود.

  حالا می‌فرماید و امه و اخته و نحوذلک، شوهرش می‌تواند غسل بدهد مادرش می‌تواند خواهرش می‌تواند و نحوذلک یعنی کلیه محارم، خب روایت دیگر زن و شوهر ندارد کلیه محارم یک دیگر را می‌توانند غسل بدهند، بعد حضرت فرمودند که و امه و اخته و نحوذلک یلقی علی عورته خرقه یعنی چون که عورتین به یک دیگر محرم نیست عورتین را بپوشانند و مادر پسرش را، یا خواهر برادرش را غسل بدهد، خب این روایت.

  مرحوم سید نمی‌دانم چه شده؟ این یلقی علی عورته را فرموده است که یلقی الثیاب علی بدنه خیلی عجیب است برای این‌که مرحوم سید این جور می‌فرمایند الاقوی اعتبار فقد المماثل و الاقوی کونه من وراء الثیاب، روایت داشت من وراء العوره، می‌گوید من وراء الثیاب، این یک اشکال مهم به مرحوم سید، چه جوری درستش بکنیم؟ برای این‌که آن می‌گوید مجردا می‌شود، مرحوم سید می‌گوید اقوی این است که نمی‌شود.

  یک اشکال مهمتر هست این‌که این قید دارد برای این‌که الرجل یخرج فی السفر ومعه امرأته یعنی کسی نیست ایغسلها؟ گفت آری، این همین است که مرحوم سید این جا می‌فرماید بل الاقوی اعتبار فقد المماثل، یعنی این روایت صورت ضرورت را می‌گوید نه صورت اختیار را، خب اگر این باشد اشکال به مرحوم سید دیروز وارد است برای این‌که مرحوم سید راجع به زن و شوهر این قید را انداختند ما گفتیم قید غالبی است حجت نیست، بنابراین سفرو غیر سفر ندارد، مرحوم سید آن جا قید را گفتند غالبی است این جا تمسک به قید می‌کند و الاقوی اعتبار فقد المماثل چرا؟ روایت منصور بن حازم قید دارد قیدش آن جاست که ضرورت باشد که اگر یادتان باشد دیروز می‌گفتم که این عن الرجل یخرج فی السفرو معه امرأته این اولا قید غالبی است حجت نیست، می‌خواستیم راجع به زن و شوهر درستش بکنیم می‌خواهد در حال ضرورت باشد می‌خواهد نباشد، بعد می‌گفتیم که علاوه براین‌که قید غالبی است در کلام سائل است و نمی‌تواند قیدیت پیدا بکند، لذا دیروز می‌گفتیم که قیدیت ندارد دیروز هم مرحوم سید گفتند قیدیت نداردمی‌گفتند زن و شوهر همدیگر را می‌توانند غسل بدهند در هر حالی می‌خواهد ضرورت باشد می‌خواهد ضرورت نباشد اما امروز می‌فرمایند که الاقوی اعتبار فقد المماثل و کونه من وراء الثیاب یعنی این قید در کلام سائل را قید می‌ ‌گیرند

  اگر شما دیروز پسندیدید که قیدیت ندارد خب این جا هم باید بگویید قیدیت ندارد در کلام سائل است قید نیست قید غالبی است قید نیست بنابراین دیگر روایت به ما می گوید که زن و شوهر و محارم مثل هم هستند مخصوصا این‌که امام علیه السلام و امه و اخته را خودشان اضافه کردند او سؤال کرده بود عن الرجل یخرج فی السفرو معه امرأته ایغسلها قال نعم تا این جا سؤال و جواب تمام شد یعنی حضرت جواب سؤال رادادند بعد خود حضرت فرمودند نعم و امه و اخته و نحوذلک، بله اگر زن و شوهر نباشند یلقی علی عورته خرقه، و اگر قید را کسی غالبی بگیرد دیگر ضرورت و غیر ضرورت ندارد بله اگر مثل این‌جا، مرحوم سید نمی‌دانم چه شده قید این جا را غالبی نگرفته‌اند؟ و تمسک به قید کرده‌اند، گفته‌اند روایت منصور بن حازم دلالت می‌کند در حال ضرورت، غیر حال ضرورت روایت نداریم آن روایات مماثل آنها برای ما کار می‌کند و این امروز یک نفهمیدگی به کلام سید داریم هم آن تتمه‌ایکه گفتم هم این فرمایش این جا، اگر قید غالبی نمی‌گیرند یا اگر قید غالبی می‌گیرند اطلاق نمی‌گیرند آن جا و این جا تفاوت ندارد اگر قید غالبی است که آن جا قید غالبی گرفتند راجع به زن و شوهر، راجع به محرم هم باید همین جور بکنند، مثلا یک کسی بگوید که آن جا آن اجماع توی مسئله بود و مرحوم سید تمسک به این روایت منصور بن حازم نکردند کسی این جور بگوید آن اجماع می‌گوید زن شوهر، شوهر زن را می‌تواند غسل بدهد چه صورت اختیار چه صورت اضطرار لذا مرحوم سید آن جا برای خاطر آن اجماع ولو مدرکی هم هست اجماع اما بالاخره مرحوم سید کسی نیست که از اجماع‌ها بتواند بگذرد مثل شیخ انصاری می‌بیند دیگر، مخصوصاً این‌که مرحوم سید خیلی تسلط به جواهر دارد و خیلی مرید جواهر هم هست نقل می‌کنند از ایشان، ایشان فرمودند من 7 مرتبه دوره جواهر را مطالعه کرده‌ام، این را می‌گویند فقیه، 7 مرتبه، لذا یک علاقه خاصی به جواهر دارند عروه هم روی جواهر می‌رود جلو البته یک فروعاتی هم مرحوم سید از خودشان دارند اما روی جواهر می‌رود جلو و صاحب جواهر راجع به زن و شوهر جزما فرمودند شوهر زن را، زن شوهر را می‌تواند غسل بدهد و مجردا هم می‌تواند چه اختیار چه اضطرار.

  روایت‌ها اگر قید غالبی هم باشد دیگر از آن اطلاق‌گیری نمی‌توانیم بکنیم، می‌دانید در اصول این حرف هست که می‌فرمایند که قید اگر غالبی شد قیدیت ندارد اما مثل کلاله می بینید نمی‌گذارد مطلق کار بکند، یعنی ربائبکم اللاتی فی حجورکم اذا دخلتم بهن گفتند خب این ربائبکم اللاتی فی حجورکم قید غالبی است، درست است، نمی‌تواند تقیید بکند خیلی خوب، اما گفتند حالا نمی‌تواند تقیید بکند اما دیگر این ربائبکم اللاتی فی حجورکم مطلق هم نیست به این اندازه می‌تواند نه خودش کار بکند، نگذارد هم اطلاق کار بکند، آن وقت آن جا اگر دیروز یادتان باشد می‌گفتیم قید غالبی است یا در کلام سائل است اما بالاخره این قید ولو در کلام سائل ولو غالبی دیگر نمی‌گذارد مطلقات کار بکند وقتی نگذاشت مطلقات کار بکند توی مسئله دیروز اجماع داشتیم، اجماع حتی می‌گفتم که نباید بگوییم اجماع تا اشکال بکنید بگویید این اجماع مدرکی است، مقطوع المدرک است، نه، یک سیره در مقابل سنی، آن استیحاش می‌کرد حتما می‌گفت نه، البته دلیلش ضعیف بود که امام صادق علیه السلام دلیلش را نقل کردند ولی در مقابل شیعه، شیعه در مقابل سنی من منفردات الشیعه این است که زن شوهر را، شوهر زن را در هر حال چه اختیار چه اضطرار می‌تواند غسل بدهد، یک کسی بگوید مرحوم سید تبعا لصاحب جواهر تمسک کرده‌اند به آن روایت‌ها یعنی نتوانستند اطلاق‌گیری بکنند تمسک کردند به اجماع و گفتند زن شوهر، شوهر زن را در هر حال، اما در این جا آن اجماع نیست وقتی آن اجماع نیست مثل این‌که مرحوم سید این جا دیگر این‌که قید غالبی است حرفش را نزند، دیگر این قید در کلام سائل است حرفش را نزدند، این جا فرمودند که احوط، حالا آن احوطش خوب، بل الاقوی اعتبار فقد المماثل، نمی‌دانیم چه؟ اگر آن جا مثلا تمسک به اجماع کردند حالا بیاییم این جا اجماع توی مسئله نیست وقتی اجماع توی مسئله نیست چه بگوییم؟ می‌گوییم این روایت قیدش در کلام سائل است خب قیدیت ندارد قیدش قید غالبی است این هم قیدیت ندارد مطلق هم از کار می‌افتد وقتی مطلق از کار افتاد دیگر اطلاقی نداریم آن عمومات مماثل می‌گوید خواهر برادر، برادر خواهر را نمی‌تواند غسل بدهد خب حالا که نمی‌تواند غسل بدهد این روایت را چکار بکنیم؟ می‌گوییم قدر متیقن ،قدر متیقن این روایت آن جاست که ضرورتی در کار باشد شاید مرحوم سید این جور کرده‌اند حرف خوبی است دیگر، که بگوییم مرحوم سید راجع به زن و شوهر تمسک به اجماع کرده‌اند اما راجع به غیر زن و شوهر اجماعی نیست در مسئله بلکه دو تا شهرت است در مقابل یک دیگر، چون اجماع نیست پس دیگر مرحوم سید از اجماع نمی‌ترسد حالا که نمی‌ترسد آمده‌اند این جا خب مرحوم سید علاوه بر این‌که راستی فقیه بوده اصولی بوده وقتی وارد مسائل اصول بشویم می‌بینیم حسابی وارد بوده، آمده‌اند این جا گفته‌اند این قیدها غالبی است در کلام سائل است و وقتی که قید غالبی است خب نمی‌تواند قیدیت داشته باشد اما مطلق ما هم دیگر نمی‌تواند کار کند وقتی مطلق ما دیگر نتوانست کار کند دیگر آن عمومات که حتی اگر یادتان باشد روایت عمومات خیلی هم طمطراق داشت می‌گفت که بدون غسل دفن بکن، می‌گوییم آن عمومات به ما می‌گوید که برادر خواهر را، خواهر برادر رانمی‌تواند غسل بدهد اما این روایات که یکی را خواندیم قدر متیقن که دارد دیگر، قدر متیقن آن این است در حال ضرورت می‌تواند آن وقت مرحوم سید این روایت‌ها را ولو قیدها را غالبی گرفت اما دیگر مطلق از دست ما گرفته شد مطلق که از دست ما گرفته شد قدر متیقن می‌خواهیم قدر متیقن این است که برادر خواهر، خواهر برادر را می‌تواند غسل بدهند در حال ضرورت و اما اگر ضرورتی در کار نباشد نه نمی‌شود، آن وقت فرق هم پیدا می‌کند فرق بین زن و شوهر و خواهر و برادر این است که زن و شوهر در هر حالی می‌توانند یک دیگر را غسل بدهند اما خواهر و برادر در حال ضرورت می‌توانند آن جا که کسی نیست، در حال غیر ضرورت نمی‌توانند.

  آن‌چه به نظر من رسید این است ظاهراً حرف خوبی باشد اگر خودبینی نباشد لذا کلام مرحوم سید را درستش کنیم و بگوییم توی آن مسئله با این مسئله اختلاف دارد، نه، آن مسئله چیز دیگری است این مسئله چیز دیگری است لذا فرمایش سید درست است. خب مسئله بعدی دیگر وقت گذشت انشاءالله برای فردا.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo