< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/10/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا بدل اضطراری به جای بدل اختیاری می‌نشیند؟

  اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

  مرحوم سید یک تتمه‌ای دارند که چندین جا هم تکرار می‌کنند و آن این است که اگر بعد مماثل پیدا شد، می‌فرماید که باید غسل را اعاده کنند مثل این‌که مماثل نبود، کافر او را غسل داد می‌فرمایند که باید اعاده کنند می‌فرمایند که لو وجد المماثل اعاد،

  این فرمایش ایشان یک قاعده فقهی است این‌که بدل اضطراری آیا کافی است از بدل اختیاری یا نه؟ خیلی جاها هم به درد می‌خورد مثلا اول وقت است آب ندارد و تیمم کرد نماز کرد حالا یا بدل از غسل یا بدل از وضو بعد آب پیدا شد آیا این نماز را دودفعه باید بخواند یا نه؟ در آن جا مشهور در میان اصحاب است نه، بدل اضطراری کافی است از بدل اختیاری، خود مرحوم سید هم آن جا بدل اضطراری را کافی از بدل اختیاری می‌داند اما در این جا سه چهار تا مسئله من‌جمله این مسئله این‌که بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری نیست، بنابراین میت را اگر تیمم دادند و می‌خواهند دفن بکنند و آب پیدا شد یا مسئله مشکل‌تر در همین بحث ما مماثل نبود غیر مماثل او را غسلش داد، مماثل نبود یا اصلاً کسی نبود به غیر از کافر، کافر او را غسل داد آیا این بدل اضطراری کافی است از بدل اختیاری؟ ایشان می‌فرماید نه، حالا چرا؟ نمی‌دانم، آن چه می‌فهمیم این است میت نجس بود به واسطه تیمم طاهر شد یا آب داشت سدر و کافور نداشت و سه تا غسل به آب خالص، خب این طاهر شد یا این‌که در بحث ما مماثل نبود غیر مماثل او را غسل داد طاهر شد حالا که می‌خواهند دفن کنند آب پیدا شد، سدر و کافور پیدا شد، مماثل پیدا شد باید این را غسلش بدهند دو دفعه یا نه؟ ما می‌گوییم نه، چرا؟ بدل اضطراری کافی است از بدل اختیاری، لذا این تیمم ما می‌گوییم که کار وضو را می‌کند، آن مماثل وقتی نباشد غیر مماثل این را که غسلش می‌دهد غسل واقع می‌شود اگر بخواهیم حرف مرحوم سید را درست کنیم خیلی مؤونه می‌خواهد مؤونه‌اش این است که این که غسلش دادند این معلق است تا کی؟ تا وقتی که دفنش کنند و این غسل نیست در واقع، وقتی آب پیدا شد آن معلق علیه آمده‌ لذا غسل باطل است باید یک نحو تعلیقی در بدلهای اضطراری بیاورند و ما چنین چیزی را در روایات نتوانستیم پیدا بکنیم که مثلا اگر وظیفه بود غسلش بدهند غسل ناقص، غسل ناقص به این معنا که مثلا سدر و کافور نبود یا مماثل نبود خب اگر سدر و کافور نبود باید این را غسل بدهند سه تا غسل با آب خالص، حالا این طاهر شد یا نه؟ خب ما می‌گوییم طاهر شد، دیگر ولو این‌که بعد هم سدر و کافور پیدا بشود، بدل اضطراری آمده دیگر غسل را ساقط کرده حالا اگر بخواهیم بگوییم وقتی سدر و کافور پیدا شد دو دفعه باید این را غسلش داد باید واجب تعلیقی درست بکنیم، بگوییم این غسل درست است به شرط این‌که مماثل پیدا نشود به شرط این‌که سدر و کافور پیدا نشود تا دفنش بکنند اما اگر سدر و کافور پیدا شد دیگر غسل باطل است، چرا باطل است؟ واجب واجب تعلیقی بوده، آن بدل اضطراری بدل تعلیقی بوده، و مشکل است کسی بگوید، دلیل می‌خواهیم و این‌که بدل، اضطراری کافی از بدل اختیاری نیست البته در ظرف خودش، دلیل نداریم لذا همه جا ما می‌گوییم که بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری من‌جمله در باب غسل میت، دیگر این دائر مدار مسئله فقهی‌اش است در آن جاها، یا نه، دائر مدار آن مسئله در اصول است اگر مبنای شما این باشد که بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری نیست فرمایش مرحوم سید این جا درست است و اما اگر در اصول بفرمایید بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری است حرف مرحوم سید این جا که می‌فرماید اعاد درست نیست، حالا اگر کسی احتیاط بخواهد بکند حالا نمی‌دانم استحباب هم هست یا نه؟ اگر کسی بخواهد درست بکند بخواهند دو دفعه غسلش بدهند احوط است، بخواهند دو دفعه غسلش بدهند مستحب است اما آن استحباب احتیاطی، اخوک دینک فاحتط لدینک.

  مسئله بعدی می‌فرماید که اذا لم یکن مماثل حتی الکتابی و الکتابیه اول می‌فرمایند سقط الغسل، هیچ کس نیست این را غسلش بدهد البته غیر مماثل هست، غیر مماثل هست اما حتی کافر مماثل هم نیست که قبلا در باره‌اش صحبت کردیم، اذا لم یکن مماثل حتی الکتابی و الکتابیه سقط الغسل لکن الاحوط تغسیل غیر المماثل من غیر لمس و نظر من وراء الثیاب، اما مستحب است غیر مماثل این را غسلش بدهد بعد یک تمحل فقهی هم می‌کنند برای این‌که ممکن است این غیر مماثل غسلش باطل باشد این هنوز نجس باشد برای این‌که کفن نجس نشود می‌فرمایند خشکش بکنند ثم کفنش بکنند، می‌فرمایند که من غیر لمس و نظر من وراء الثیاب ثم تنشیف بدنه قبل التکفین لاحتمال بقاء النجاسه احوط این است که غسلش بدهند اما خشکش هم بکنند برای این‌که احتمال می‌دهیم غسل باطل باشد برای این‌که نجاست این میت سرایت به کفن نکند خشکش بکنند خب معلوم است احتیاطش مستحبی است برای این‌که اول فرمودند سقط الغسل.

  در مسئله دو جور روایت داریم یک روایت همین سقط الغسل روایتش را بخوانم روایات درباب 21 از ابواب غسل میت است روایات صحیح السند است من‌جمله این روایات روایت 1 صحیحه حلبی عن ابی عبدالله علیه السلام عن المرئه تموت فی السفر و لیس معها ذو محرم ولا نساء، قال تدفن کما هی بثیابها سند خیلی خوب است دلالت هم خیلی خوب است فرمودند غسل نمی‌خواهد کفن هم نمی‌خواهد با همان لباسهایش، مثل شهیدکه لباسهایش کفنش است این هم این جوری است تدفن کما هی بثیابها،

  و عن الرجل یموت و لیس معه الا النساء لیس معهن رجال قال یدفن کما هو بثیابه خب این دو تا روایت همین فرمایش مرحوم سید را می‌گویند که مشهور در میان اصحاب است اگر مماثل نباشد اذا الشرط انتفی المشروط غسلش واجب نیست و همین جور باید دفنش بکنند.

  اما از آن طرف هم باز در همین باب یک روایات فراوانی است که می‌فرماید غیر مماثل غسلش بدهد، یعنی مرد زن را، زن مرد را غسل بدهد حالا از جمله آن روایات روایت 5 از همین باب 22.

  صحیحه جابر عن ابی جعفر علیه السلام فی رجل مات و مع نسوه لیس معهن رجل قال یصببن علیه الماء من خلف الثوب و یلففنه فی‌ اکفانه من تحت الستر و یصلین علیه صفا ویدخلنه قبره دلالتش خیلی خوب است انصافا هم سند خوب است هم دلالت که فرمودند زن مرد را غسل بدهد اما خب مواظب باشد نظر به او نکند، مواظب باشد من وراء الثیاب باشد دست به او نمالد کفنش بکند جوری که دستش به او نمالد و یصببن علیه الماء که این دیگر مستحب هم هست، خودشان زنها نماز بخوانند اما توی یک صف، این در نماز جماعت هم هست فعلا بحث ما نیست اما این یصلین می‌فرماید نماز هم زنها بر او بخوانند و یدخلنه قبره داخل در قبرش هم بکنند، خب معلوم است داخل در قبر هم حالا ولو این‌که دست به او می‌مالند اما زیر کفن است زیر کفن اشکال ندارد، این راجع به مردش.

  زنش هم همین و المرأه تموت مع الرجال لیس معهم امرأه قال یصبون الماء من خلف الثوب و یلفونها فی اکفانها و یصلون و یدفنون، این هم دلالت بسیار خوب است آن صدرش مال مردها، ذیلش مال زن‌ها.

  صحیحه ابی حمزه روایت 7 عن ابی جعفر علیه السلام قال لایغسل الرجل المرأه الا ان لا توجد امرأه خب این هم به آن تفصیلی نیست اما همین مختصر دلالت خیلی عالی است لایغسل الرجل المرأه الا ان لا توجد امرأه معلوم می‌شود آن شرطی که مماثل است آن شرط شرط واقعی نیست اسمش را می‌گذارند شرط ذکری، شرط اختیاری، اگر مرد و زن باشد مماثل شرط است و الا شرط دیگر از بین می‌رود مثلا مثل قیام برای نماز شرط واقعی است اما اگر مضطر شد این شرط از کار می‌افتد، می‌تواند نشسته نماز بخواند می‌تواند خوابیده نماز بخواند، دلالت هر دو روایت خوب است، می‌خواهند روایت‌ها را از نظر سند تضعیف بکنند گفته‌اند که روایت 5 که صحیحه جابر است این در سند گفته‌اند که عمرو بن شمر است و عمروبن شمر توثیق نشده به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی مشهور هم شده واوش را هم انداخته‌اند این بیچاره را عمر بن شمرش کرده‌اند که هم خودش خراب باشد هم پدرش، حالا عمرو بن شمر است این عمرو بن شمر را من نوشته‌ام که اصحاب اجماع از او زیاد روایت نقل می‌کنند مخصوصاً ابن ابی عمیر از این عمروبن شمر روایت زیاد نقل می‌کند ولی بسیاری از اصحاب اجماع حتی بزنطی از او روایت نقل می‌کند علاوه بر این در سند کامل الزیارات هم هست و آن کسانی هم که خیلی سخت‌گیر باشند سند کامل الزیارات را دیگر همه روایات در کامل الزیارات را صحیح می‌دانند الا دلالت مثلا خراب باشد آن یک حرف دیگر می‌شود و اما سند در کامل الزیاره هست، همچنین علی بن ابراهیم در تفسیر از این خیلی روایت نقل می‌کند و خود علی بن ابراهیم هم اول تفسیر توثیق کرده است آن‌که درتفسیرش است، این را هم قبول دارند حتی این‌ها که خیلی سخت‌گیرند مثلا نظیر مرحوم آقای خویی در معجم این‌ها را که می‌گویم همه‌اش را قبول دارد لذا عمروبن شمر این روایت را نگوییم صحیحه، مصححه است و مشایخ ثلاثه هم از این عمروبن شمر روایت زیاد نقل می‌کنند مخصوصا کلینی.

  بنابراین این‌که سند ضعیف است نه، سند ضعیف نیست و دلالت هم خیلی خوب بود لذا باید بگوییم روایت هم از نظر دلالت هم از نظر اشکال ندارد.

  باز تضعیف کرده‌اند که این را دیگر صاحب جواهر هم تضعیف کرده همچنین دیگران گفته‌اند در روایت 7 محمد بن سنان است و محمد بن سنان توثیق نشده بلکه تضعیف شده.

  ولی مرحوم کلینی بیش از 700 روایت از این محمد بن سنان نقل می‌کند، همین‌که انصافا کاف لشیعتنا حالا عمروبن شمر پیش ایشان موثق نباشد این جوری روایت نقل بکند.

  این محمد بن سنان چوب ولایتش را می‌خورد آن وقت‌ها اگر یک افرادی پیدا می‌شد مثل ماها متوغل در ولایت این حرف‌هایی که مربوط به ائمه طاهرین علیهم السلام می‌زنیم اگر آن وقت‌ها می‌زدند به نام غلو خیلی داغ طردشان می‌کردند، محمد بن سنان از علمای بزرگ هم هست حالا علاوه بر این که عالم است خیلی روایت نقل می‌کند آن وقت اصحاب اجماع هر شش تا اولی از این محمد بن سنان روایت نقل می‌کنند من‌جمله ابن ابی عمیر، من‌جمله صفوان، بزنطی، مرحوم نجاشی قبول دارد که این حسابی است الا این‌که همان چوب غلوش را می‌خورد می‌گویند غالی است خب حالا غالی هم باشد از نظر روایات چه؟ بگویید موثقه، اما طردش می‌کنند محمد بن سنان را و بیش از 1000 روایت از ائمه طاهرین علیهم السلام دارد همه1000 روایت را بگذارند کنار برای این‌که این آقا حرفهایی که ما راجع به ائمه طاهرین می‌زنیم بگویند، این‌ها غلو است.

  بنابراین این روایت‌ها از نظر سند هیچ اشکال ندارد از نظر دلالت هم هیچ اشکال ندارد، مرحوم مفید در مقنعه، شیخ در مبسوط، حلبی و ابن زهره این 4 نفر از قدماء هم عمل به این دو روایت کرده‌اند گفته‌اند که همین عین این روایت گفته‌اند زن مرد را غسلش بدهد به او نگاه نکند زیر لباس باشد و کفنش بکند دفنش بکند لذا یک تعارضی بین روایات دیده می‌شود، این تعارض را چکارش بکنیم؟

  بعضی گفته‌اند که آقا این روایات را حمل بر استحباب می‌کنیم، گفته‌اند که در مقام توهم حذر است و توهم حذر بیشتر از استحباب برای ما درست نمی‌کند.

  اما این را هم نمی‌شود درست کرد برای این‌که حمل بر استحباب در حالی که احتمال حرمت می‌دهیم دیگر حمل بر استحباب یعنی چه؟ برای این‌که آن کسانی که عمل به آن دوتا روایت کرده‌اند امام علیه السلام فرمودند یدفن کما هی بثیابها حالا بگوییم که امام گفته تدفن کما هی بثیابها اما مستحب است غسلش بدهند و این‌که در کلمات صاحب جواهر و بعضی از متأخرین دیده می‌شود که می‌خواهند اصولی هم بکنند و بالاخره این روایت‌ها را حمل بر استحباب بکنند این هم نمی‌شود، یک تعارض حسابی بین روایات است فقط چیزی که باقی می‌ماند همین است که مرحوم شیخ طوسی در تهذیب فرموده‌اند این روایت‌ها استشمام تقیه دارد برای این‌که عامه همین‌جور می‌گویند، و این مسائلی که داریم مباحثه می‌ کنیم گذشته‌ها آینده همه مخالفت با عامه دارد صددرصد و گفته‌اند این روایت‌ها که تدفن بثیابها این به جای خود باقی می‌ماند آن روایت‌ها استشمام تقیه دارد بعد هم مرحوم صاحب جواهر می‌گوید که نفس این روایت‌ها هم آن تشتتش دلیل بر تقیه بودنش است لذا آن دوتا روایت به حال خود باقی می‌ماند و این روایت‌ها که غسلش بدهند دیگر از کار می‌افتدظاهراً حرف مرحوم شیخ طوسی خوب است، حالا اگر کسی حرف مرحوم شیخ طوسی را نزند اول مرجح شهرت فتوایی است که خذ بما اشتهر بین اصحابک ودع الشاذ النادر فان المجمع علیه لاریب فیه، این دو تا روایتی که مرحوم سید به آن عمل کرد تقریبا باید بگوییم یک اجماعی است همین‌که امام علیه السلام فرمودند که دع الشاذ النادر برای این‌که کسانی که عمل کرده‌اند از متأخرین که نداریم از قدماء شیخ مفید است و خود مرحوم شیخ در تهذیب، خود مرحوم شیخ می‌گویند نه، اما در مبسوط عمل کرده به این دوتا روایت، اما استحبابش را قبول کرده این استشمام تقیه از او می‌شود اعراض اصحاب برای خاطر همین است که فهمیده ‌اند روایت ‌ها صدرت تقیتا.

  حالا اگر کسی این حرف را قبول نکرد دیگر در آن می‌ماند این فرمایش مرحوم سید که می‌گویند غسلش بدهند اما خشکش کنند کفنش بکنند خب این اصلاًدر روایات ما نیامده حالا قطع نظر از این‌که در روایات ما نیامده این احتمال حرمت دارد وقتی احتمال حرمت داشت چه جوری حمل بر استحباب؟ به عبارت دیگر یک قدری بالاتر یک دسته روایت می‌گوید که غسلش ندهید دفنش بکنید، تدفن بثیابها، یک دسته می‌گوید غسلش بدهید، حالا ما بگوییم آن که می‌گوید غسلش بدهید حمل بر استحباب می‌کنیم، آن وقت مرحوم سید می‌بیند حمل بر استحباب خیلی مشکل می‌شود یک چیزی از خودشان، ندیدم کسی بگوید، این فرمایش مرحوم سید، تمحل فقهی از خودشان است بگوییم که مستحب است یا احتیاطش این است غسلش بدهند در حالی که احتمال حرمت هم هست اما بخشکانند کفن کنند دفن کنند، خب این فرمایش مرحوم سید هم یک من درآوری است البته من درآوری فقهی است، تمحل فقهی است اما هیچ کس نگفته، در هیچ روایتی نیامده.

  فتلخص مما ذکرناه این‌که این روایات تدفن هی بثیابها معمول به عند الاصحاب است و شرط شرط واقعی است نه شرط اضطراری نه شرط ذکری نه شرط اختیاری و اگر مماثل باشد مماثل غسلش می‌دهد اگر مماثل نباشد دیگر شارع راضی نیست که مرد این زن را دستمالی کند ولو زیر لباس ولو مرده، همین‌جور دفنش بکنند اما نامحرم دستمالی‌اش نکند

 صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo