درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/11/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: اگر میت هنوز سرد نشده باشد آیا میشود او را غسل داد؟
اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.
بعضی از بزرگان که صاحب جواهر نقل میکند فرمودهاند میت تا گرم است نمیشود او را غسل داد، باید سرد بشود تا بشود او را غسل داد.
مرحوم صاحب جواهر تمسک میکند به اطلاقات، میفرماید آن روایاتی که میگوید غسل المیت اطلاق دارد، میخواهد گرم باشد میخواهد سرد باشد.
تمسک به اطلاقات همه جا منجمله این جا مشکل است برای اینکه اطلاقات در مقام بیان خصوصیات نیست و ما از عمومات، اطلاقات وقتی میتوانیم اطلاق بگیریم که در مقام بیان خصوصیات باشد، لذا این فرمایش صاحب جواهر صحیح نیست ما اطلاقی در مسئله نداریم مگر یک کسی بگوید مراد از اطلاقات که صاحب جواهر فرمودهاند اطلاق میت است بر آن کسی که هنوز گرم است و سرد نیست و این یصدق انه میت هم عقلا هم عرفا و چون میت است آن وقت میت را باید غسل داد سواء کان گرم باشد یا سرد باشد، بگوییم مراد صاحب جواهر این است نه آن اطلاق اصولی که مولا در مقام بیان مراد است، خصوصیت ذکر نکرده پس مطلق اراده کرده، آن نه، مراد صاحب جواهر یعنی عرفا بلکه با دقت عقلی این کسی که بمیرد یک ربع گرم است این مرده است میت بر او صادق است.
بعضی از بزرگان گفتهاند که خب این میت است چرا؟ برای اینکه به مجردی که مُرد مالش منتقل میشود به دیگری این یورث است چه گرم باشد چه سرد باشد پس حالا هم میشود غسلش داد چه گرم باشد چه سرد باشد.
ظاهراً این هم درست نیست برای اینکه منتقض میشود به اینکه مرده است اما غسل مس میت ندارد یعنی تا گرم است و کسی دست بر آن بگذارد غسل مس میت واجب نیست غسل مس میت وقتی واجب است که سرد شده باشد لذا آن دلیل هم درست نیست برای اینکه منتقض میشود به این دلیل.
اگر کسی حرف من را بپذیرد دیگر میگوییم فرقی نیست بین اینکه سرد باشد یا گرم باشد.
حالا اگر دلیل نداشتیم اصل چه اقتضا میکند؟ آیا اصل اقتضا میکند اشتغال؟ اینکه باید وقتی این را غسل بدهیم که یقینی باشد، غسل واجب است برای ما نمیدانیم در حال گرم میشود یا نه؟ اشتغال یقینی برائت یقینی، اما اگر کسی بگوید این اقل و اکثر است برای اینکه میدانیم باید غسل بدهیم، نمیدانیم در حال گرمی در حال سردی هر دو، در حال سردی مسلم در حال گرمی نمیدانیم که قید است یا نه؟ رفع مالا یعلمون میگوید قید نیست مثل سایر جاهای اقل و اکثر، میدانیم نماز باید بخوانیم قاعده میگوید اشتغال یقینی برائت یقینی، اما اقل و اکثر ارتباطی که این جا استقلالی هم شاید باشد، ارتباطی نیست، اقل و اکثر به ما میگوید که اقل واجب، اکثر اصل دارد، ما نحن فیه هم همین است نمیدانیم که غسل باید بدهیم، باید در حال گرمی باشد یا نه؟ در حال سردی باشد یا نه؟ رفع مالا یعلمون هرچه شک بکنیم آن را برمیدارد، بنابراین در حال گرمی میشود غسل داد به قاعده رفع مالا یعلمون. اما اینکه بعضی ظاهراً مرحوم آقای خویی است قبول ندارد اما میفرمایند استصحاب میکنیم، استصحاب چه؟ نمرده بود نمیشد غسلش بدهیم در حال احتضار، حالا هم که مرده است نمیشود غسلش داد به استصحاب.
ظاهراً این استصحاب هم جاری نیست برای اینکه قضیه متیقنه غیر مشکوکه است قضیه مشکوکه غیر متیقنه هم عقلا هم عرفا یعنی کسی که هنوز نبضش میزند هنوز زنده است همه میگویند زنده است تا کسی که مرده است همه میگویند مرده است این حالت نیست این یک تباین عرفی است یعنی الحی و المیت این دوتا مصداقند برای یک انسان مثل زید و عمرو میبیند همین جور که قضیه متیقنه ما اگر زید باشد قضیه مشکوکه ما عمرو باشد استصحاب جاری نیست این هم استصحاب نداریم نظیرش هم هفت هشت مرتبه گذشته و هفت هشت مرتبه هم ما گفتهایم که حی با میت عرفا دو چیزند، حالتشان تغییر نکرده، حالت اگر بخواهیم بگوییم تغییر کرده مثلا جوانی و پیری، حالت تغییر بکند خواب و حیات و اما میت با حی این عرف دو چیزند چنانچه عقلا هم دو چیزند بنابراین استصحاب هم که گفته شده نه، نوبت میرسد به اقل و اکثر استقلالی و بالاخره مسئله اقل و اکثر است نمیدانیم آیا این غسل دادن شرط دارد شرطش سرد شدن است اصل این است که این شرط را ندارد بنابراین میتواند در حال گرمی غسل بدهد، میتواند در حال سردی غسل بدهد و مشهور در میان اصحاب هم چه قدماء چه متأخرین مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع هم میکند حالا لااقل بالاخره یک قول مشهوری است که فرق نیست بین اینکه گرم باشد یا سرد باشد.
بله در اقل و اکثر استقلالی، ارتباطی احتیاط بکنیم حرفی است و اما اگر راستی بخواهیم فتوی بدهیم همینجور که مرحوم صاحب عروه در عروه و محشین بر عروه همه همه فتوی دادهاند فرقی نیست بین اینکه گرم باشد یا سرد شده باشد.
مسئله چهارم فرمودهاند که نگاه کردن به عورت میت حرام است خب این یک اجماعی در مسئله هست یک سیرهای در مسئله هست و اشکالی نیست و بعضی گفتهاند که نه، حرام نیست برای اینکه وقتی بمیرد دیگر مثل یک درخت است و همینجور که به درخت نگاه کردن طوری نیست دیگر به این میت هم به عورتینش نگاه کنیم طوری نیست.
معلوم است درست نیست یک امر عرفی است یک امر شرعی است اختلافی اصلا نیست مخصوصاً اینکه روایات هم داشتیم دیروز هم روایاتش را خواندیم که فرمودند در وقت غسل دادن عورتینش را بپوشان حتی امام علیه السلام فرمودند که پیراهنش را از بالا در بیاو،ر بیاور تا عورتین از پایین هم بیاور تا عورتین، عورتین پوشیده باشد مجردا آن را غسل بده، دو سه تا روایت داشتیم لذا اصل مسئله اشکالی ندارد.
حرف در این است که اگر این نگاه بکند در حال غسل دادن غسلش صحیح است یا نه؟
بعضی از بزرگان گفتهاند اجتماع امر و نهی است و اجتماع امر و نهی امتثال نیست پس غسل باطل است و این در حالی که دارد غسل میدهد اگر نگاه بکند غسلش باطل است.
معلوم است صغری و کبری هر دو اشکال دارد.
اما اینکه باب اجتماع امر و نهی است، نه، اینها دو تا موضوعند و دوتا حکمند و ربطی به هم ندارند باب اجتماع امر و نهی آن است که امر و نهی آمده باشد روی موضوع واحد، صل ولا تغصب که این دو تا عنوان صل و لا تغصب آمده روی یک موضوع واحدی این میخواهد نماز بخواند در خانه غصبی، هم این لا تغصب دارد هم نمازش صل دارد آن حرکات و سکناتی که در نماز انجام میدهد این را میگویند باب اجتماع امر و نهی، و اما اگر دوتا موضوع باشد یک جا جمع شده باشد این باب اجتماع امر و نهی نیست مثل در حینی که دارد نماز میخواند به عورت کسی هم نگاه میکند این مسئله ما مثل آن جاست یا اینکه در حالی که دارد نماز میخواند به زن نامحرم هم دارد نگاه میکند زن مثلا العیاذبالله متوجه نیست و این فرصتی پیدا کرده برای نگاه کردن به این خانم، هم نماز میخواند هم گناه میکند خب اینها دو تا موضوع است دوتا موضوع ربطی به هم ندارد دو تا حکم است ما نحن فیه هم همین است این یک دفعه در حالی که دارد غسل میدهد در مکان غصبی است خب معلوم است که باب اجتماع امر و نهی است و سابقا هم صحبت کردیم اما یک دفعه دو تا موضوع است یکی نگاه به نامحرم نکن آن مسئله برای خودش است یکی هم غسل بده آن هم موضوعی است برای خودش، آن موضوع ربطی به این موضوع ندارد این موضوع ربطی به آن ندارد.
بله دو تا موضوع در آن واحد واقع شده یکی مأموربه، یکی منهی عنه، پس باب اجتماع امر و نهی نیست باب نهی در عبادات نیست بلکه باب اجتماع دو تا حکم در دو تا موضوع، دو تا حکم یکی امر است یکی نهی است این از نظر کبرای قضیه.
از نظر صغرای قضیه هم حالا باب اجتماع امر و نهی هم باشد سابقا همین دیروز، دو روز قبل صحبت کردیم گفتیم که خب اگر مجوزی شدید دیگر باید بگویید هم غسل درست است هم آن نگاه کردن حرام است هم غسل درست است هم آن غصب کردن حرام است ویک شیئ واحد دو تا حکم داشته باشد منجهه مأموربه است من جهه منهی عنه است از آن جهت که مأمور به است، تقرب، از آن جهت که منهی عنه است، کتک، اما این مجوزیها توی فقه نتوانستند فتوی بدهند چونکه مرحوم آخوند در کفایه میفرماید که امتناعیها شهرت دارند خیلی بیشتر است این را هم حالا نمیدانم درست باشد یا نه؟ اما علی کل حال توی فقه که بیاییم میبینیم که همانها هم که مجوزی هستند یا فتوی میدهند به فساد و یا لااقل احتیاط میکنند حالا دلیلشان هم چه؟ همین دلیلی است که مشهور شده، استاد بزرگوار ما آقای بروجردی مجوزی بودند این دلیل را میآوردند دیگران هم آوردهاند مرحوم آقای خویی هم در این تنقیحشان چندین جا این را میفرمایند اینکه امتثال صادق نیست اما حالا چرا امتثال صادق نیست؟ نمیدانم، اگر نهی در عبادت بود امتثال صادق نیست، در حقیقت برمیگردد به اینکه نکن که نمیشود اما نهی در عبادت که نیست فرض این است که منجهه مقرب است منجهه منهی عنه است خب ان منجهه که مأمور به است قصد تقرب میکند نمازش را میخواند چنانچه 90 درصد مردم مالشان فیه ما فیه است اصلاً فکرش را هم نمیکنند و به او هم بگویند این خانه غصبی است اهمیت نمیدهند و نمازشان را هم میخوانند و شماها هم میگویید نمازت درست است یعنی وقتی بیاید توبه کند نمیگویید برو نمازهایت را قضا بکن و این راستی قصد تقرب میکند در حالی که میداند این خانه را غصب کرده این خانه دزدی است خریده است صاحبش راضی نیست اینها را همه را میداند اما حسابی نماز میخواند دیگر و قصد تقرب هم از او سر میزند حسابی، و اگر هم به او بگویند که منهی عنه است این غصب است میگوید خب کتکش را میخوریم، اگر بیاییم توی فقه میبینیم که این اجتماع امر و نهی همان است که آقای بروجردی یا دیگران منجمله آقای خویی اینجا میفرمایند امتثال صادق نیست اگر بیاییم توی فقه، و اما اگر برویم توی میان مردم میبینیم مردم میگویند امتثال صادق است نمازش را میخواند میداند هم غصب است میداند هم غصب حرام است به او هم گفتهاند توی خانه غصبی نماز نخوان، اعتنا نمیکند نماز هم میخواند روزه هم میگیرد بچه هم درست میکند تصرف در خانه هم میکند و همهاش را بگوییم این تجری است و این بیخود این کارها را میکند، نه، اگر بداند نمازش باطل است که نماز نمیخواند، میرود توی مسجد نماز میخواند یا غصبش را درست میکند ولی راستی عقیده دارد قربه الی الله میتواند بگوید، لذا مثلا این لختی مختی که مردهشورش راهم ببرد که این قدر فساد اخلاقی درست کرده برای این جمهوری اسلامی و گله داریم از مسئولین چرا ساکتند؟ این توی دهه محرم سیاه میپوشد لختی است، مختیگیریش هم هست یعنی میآید توی کوچه سرش باز است، سینهاش باز است اما راستی دلش برای امام حسین علیه السلام میسوزد و عقیده به امام حسین علیه السلام دارد و سیاه پوش هم هست خب این اگر هم از او بپرسند همین است میگوید این ربطی به این ندارد آن هم ربطی به آن ندارد ما سیاه را میپوشیم اظهار ارادت به حسین علیه السلام میکنیم همه هم غرق گناه هستیم و یک حسین داریم و اما آن لختی مختی هم میدانم بد است اما جامعه چنین اقتضا میکند صرفیین چنین میکنند ما هم میکنیم، و راستی هم ثواب دارد یعنی این لختی مختی سرخ بپوشد بیاید بیرون یا سیاه بپوشد بیاید بیرون شماها بیشتر دوستش دارید دیگر، معلوم است این خیلی محبوبتر است و ما بخواهیم بگوییم هیچ کار نکرده ظاهراً عرفا نمیشود اینها را گفت و خب سیاه پوشیده ثوابش را ببرد لختی مختی است دیگر جهنمش را برود و اما بگوییم این سیاه پوشیدنش هیچ، این نمیشود، همه احکام ما عرفی است دقی عقلی که نیست و معنای عرف هم همینهاست که دارم میگویم راستی در میان شیعه توی خانه غصبی نماز خواندن خب توی رسالهها میگویند باطل است اما توی عوام مردم اینها نماز در خانه غصبی میخوانند در حالی که میدانند شماها راضی نیستید شما مراجع گفتهاید نماز خواندن باطل است اهمیت به قول شما نمیدهد و این عرف هست، بله گفتم وقتی برویم توی فقه میگویند اجتماع امر و نهی جایز نیست حالا یا امتناعی میشوند مثل مرحوم آخوند یا مجوزی میشوند مثل اساتید ما و ما، خب این توی فقه، لذا همین شماها که میگویید فایدهای ندارد این اگر بیاید توبه کند الان آمده توبه میخواهد بکند به او میگویید 80 سال برو نمازهایت را اعاده کن؟ احدی نگفته، حتی در نمازهای غلط هم که بخواند این ایراد را ما راجع به غلطش هم ما داریم یک دفعه نماز نمیخواند میگویید برو نمازهایت را اعاده کن یک دفعه نماز خوانده نمازها را غلط خوانده ما میگوییم رفع مالا یعلمون دارد، دلیلش هم این است شماها تا حال پیدا نشده که بیاید پیش شما توبه کند بگویید که برو 20 سال 30 سال نماز بخوان، اگر نخوانده باشد میگویید برو نماز بخوان اما اگر روزهها را بد گرفته، نمازها را بد خوانده اینها همهاش بهطور ناخودآگاه شما رفع مالا یعلمون جاری میکنید، در حقیقت برمیگردد به این دیگر، شما رفع مالا یعلمون جاری میکنید و نمیگویید برو نمازهایت را قضا بخوان اما راجع به مال چه؟ خب مسلم میگویید اگر داری باید بروی خمست را بدهی، باید پول مردم را بدهی، نمیگویی عفو است، راجع به حقالناس نمیگویید عفو است راجع به حقالله میگویید عفو است به او میگویید وظیفه تعیین میکنید و اینها همهاش بگوییم غلط است برمیگردد به اینکه کار خود ما میشود غلط، این عرف برای خودش چیزی است ما تابع عرف هستیم روی موضوعات از عرف میگیریم، در همه جا، خب همین جا را هم که الان دارم میگویم شما بگویید در باب اجتماع امر و نهی، در باب اجتماع امر ونهی خب عرف اجتماعی است بزرگان هم مثل همه اساتید ما آقای بروجردی حضرت امام و آقای داماد پافشاری میکردند درست هم هست روی اجتماعی، میگفتند من جهه مقرب باشد مانعی ندارد من جهه مبعد باشد خب این حرفها همه وقتی میاییم توی فقه همین آقای بروجردی یا حضرت امام آقای داماد میگویند نماز باطل است، چرا؟ نمیگویند من جهه من جهه، میگویند این امتثال صادق نیست و من یادم نمیرود آقای بروجردی دو سه روز تکرار میکردند البته رسم آقای بروجردی این بود وقتی نمیتوانستند جا بیندازند میامدند هی تکرار تکرار تکرار تا ما بگوییم بله و دو روز سه روز تکرار میکردند و همه حرف هم همین جملهای است که مرحوم آقای خویی در همین جاها دارند امتثال صادق نیست ولو اینکه من جهه من جهه درست است من جهه مقرب، من جهه منهی عنه، مبغوض اما این مبغض و اینها توی اصول است، توی فقه امتثال صادق نیست، میگوییم حالا به چه دلیل امتثال صادق نیست؟ شما اگر بتوانید بگویید قصد قربت میکند که این جور میفرمایید دیگر، میفرمایید وقتی که من جهه مقرب باشد قصد قربت میکند قصد قربت میکند چون مأموربه است، نمیگویید که امر ساقط میشود میگویید امر بالفعل هست حتی میگویید امر منجز است، موجود است خب این قصد امر میکند در حالی که میداند هم کتک میخورد میگوید حالا نمازمان را بخوانیم تا کتکش برسد، حالا این میت را غسل بدهیم.
در باب اجتماع امر و نهی اگر یادتان باشد بعضیها بردند مثل مرحوم آخوند یک بحث مفصلی توی کفایه داشتند بردندش توی نهی در عبادت آن یک حرفی است که ما قبول نداریم که اصلاً امر را از کار انداختند تقدم نهی بر امر و گفتند این اصلاً مأمور به نیست خیلی خوب، و اما اگر بگویید مأموربه است که این مجوزیها مرحوم آخوند مجوزی است ، امتناعی میشود از این جهت تقدم نهی بر امر اما مجوزیها معمولاً این را نمیگویند میگویند دو تا امر و نهی بالفعل هر دو هم منجز، خب اگر این باشد چرا من جهه مبعد باشد من جهه مقرب باشد؟ دلیلش هم کردند و شد دلیلش هم عرف مردم، بنابراین ما نحن فیه، ما نحن فیه که اولا از باب اجتماع امر و نهی نیست بلکه از باب این است که دوتا موضوع یک جا جمع شده هم دارد غسل میدهد واجب بهجا میآورد، هم دارد به نامحرم نگاه میکند، حالا به عورتین این نگاه بکند یا به نامحرم نگاه بکند تفاوتی دیگر ندارد وقتی این جور باشد اصلاً از باب اجتماع امر و نهی نیست و اگر هم از باب اجتماع امر و نهی باشد مانعی ندارد منجهه مقرب باشد غسلش درست باشد من جهه مبعد باشد به نامحرم یا به عورتین این نگاه کرده گناه باشد، خب این هم این مسئله.
مسئله 5 فرمودهاند اذا دفن المیت بلاغسل او دفن مع غسل الباطل وکذلک اذالم یکفن او کفن فاسدا این آیا باید نبش قبر کرد یا نه؟ خب یک دفعه عمداً این کار را میکند که باید غسل بدهند اصلاً اهمیت به غسل نمیدهد که غسل چیست؟ همینجور دفنش میکنند یا میداند باید کفن بکند این کفنی که سه تا پارچه باید باشد یکی لنگ و یکی پیراهن و یکی سرتا سری میگوید اینها چیست؟ و دفنش میکند مثلا با آن پارچه سرتاسری اگر عمداً باشد معلوم است این واجب کفایی که بر همه هست این واجب ساقط نشده وقتی این واجب ساقط نشده دیگر هر که میتواند باید نبش قبر بکند این را غسل بدهد اگر غسل باطل بوده غسل صحیح بدهد باید دفن بکند ار آن کفنش هم ناصحیح بوده یک پارچه بوده باید کفن حسابی، این صورت معلوم است.
یک صورت دیگر اینکه نمیتواند نبش بکند یا از حکومت میترسد جلویش را میگیرند مثل الان توی باغ رضوان یک کسی را بیخودی دفن کردهاند حالا یک آقا بخواهد برود بگوید بر من واجب کفایی است این را نبش قبر کنم و غسلش بدهم و کفنش کنم خب نمیگذارند دیگر این هم معلوم است که ساقط است.
چنانچه اگر دو سه روز از قضیه گذشته و بخواهند نبش قبر بکنند هتک است یا به خویش و قومها یا به خود این میت، خب در این صورت هم معلوم است دیگر غسل و کفن و اینها ساقط است، نمازش را بعد صحبت میکنیم که به قبرش باید نماز بخواند اما بخواهند غسلش بدهند بخواهند کفن بکنند ساقط است این هم صورت سوم.
اما یک صورت باقی میماند و آن این است سهوا این جور شده سهوا این جور شده یعنی یک میتی را سهوا پیراهنش را به او نپوشاندهاند یا سه تا غسل باید بدهند یک غسل دادهاند حالا یا جهلا بوده یا سهوا این آیا باید نبش قبر بشود؟ خب مشهور در میان فقهاء گفتهاند بله که مرحوم سید هم در عروه میفرمایند بله باید نبش قبر بشود و غسل حسابی و کفن حسابی و دفن.
اما اگر یک کسی مسئله رفع مالا یعلمون جاری کند چه؟ سهواً این را دفن کردند در حالی که غسلش ندادهاند جهلا سه تا کفن به این نپوشاندهاند حالا متوجه شدند آیا میشود رفع مالا یعلمون جاری کنیم؟ اگر رفع مالا یعلمون جاری کنیم به منزله استثناء میشود و معنایش این است که غسل این همین غسل باطل بوده یا کفن این همین کفن باطل بوده چه جور اگر عذر داشتیم بدل اضطراری جای بدل اختیاری، ما نحن فیه هم همین جور است، مثل آب نداشتیم تیممش دادند و دفنش کردن حالا آب رسید دیگر هیچ کس نگفته که این را نبش قبر کنید دو دفعه غسلش بدهید، گفتند نه، بدل اضطراری کافی از بدل اختیاری، خب در ما نحن فیه هم همین را بگوییم، بگوییم که در حال نسیان این عمل درست است در حال جهل این عمل درست است در حالی که اگر عمد بود عمل باطل بود دیگر، مثل یک کسی حمد و سوره را عمداً نخواند نمازش باطل است اما حمد و سوره را سهوا نخواند نمازش صحیح است، ما نحن فیه هم همینطور، اما فقهاء نگفتهاند، مرحوم سید در عروه فرمودهاند و مابقی هم همه روی آن فتوی دادهاند گفتهاند فرقی بین عمد و سهو و اضطرار و امثال اینها نمیکند و حتی به تیمم و بدل اضطراری جای بدل اختیاری نیست یک فکری روی آن بکنید تا فردا ببینیم از شما میشود استفاده کرد یا نه؟
و صلی الله علی محمد و آل محمد