< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/12/07

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : تجهیزات میت بر عهده کیست؟

  در جلسه قبل عرض کردم که در میان عقلاء در میان متشرعه رسم این است که میت را گر زن باشد شوهرش متقبل تجهیزات او می‌شود و تخطی بکند پیش عقلاء مذمت می‌شود چنانچه اگر مربوط به زن و شوهر نباشد تجهیزات میت رااز مال میت برمی‌دارند اگر مال داشته باشد و اما اگر مال نداشته باشد خویشان اوتقبل می‌کنند مثل مثلاً پسری مرده پدر دارد مادر دارد معلوم است آنها اجازه نمی‌دهند کس دیگری بخواهد تجهیزات، بخواهد پول خرج بکند و حتی دیگر به مراتب برادرها خواهرها آن کسانی که از این ارث می‌برند و اگر کوتاهی بکنند و بگویند مردم بکنند معلوم است این در عرف متشرعه حتی در عرف عقلاء این را نمی‌پذیرند و اگر خویش نداشته باشد یا خویش او چیز نداشته باشد خب نوبت می‌رسد به مردم، مردم باید این میت را ببرند غسلش بدهند کفنش کنند و دفنش بکنند و آن واجب کفایی که خواندیم مسئله‌اش را خب همین جاهاست دیگر، و این که بگوییم واجب کفایی فعل است نه مال این را عرف از ما قبول نمی‌کند، تکفین واجب است نه کفن این یک استیحاش عرفی دارد و اگر مال ندارد اگر زن شوهر ندارد یا شوهرش مال ندارد نوبت می‌رسد به مردم ومردم باید به طور متعارف این راتغسیل کنند تکفین کنند نماز بخوانند و دفنش بکنند، این قاعده عقلاست این بنای عقلاست این بنای متشرعه است بلکه سیره عقلاء همیشه الان بر همین است و ما غیر از این بخواهیم بگوییم عقلاء از ما نمی‌پذیرند لذا مسئله مسئله مشکلی شده است برای این که مرحوم سید در عروه همچنین قبل از مرحوم سید گفته‌اند که کفن زوجه مال زوج است اما مابقی دیگر نه، حالا نه دیگر پس چه؟ دیگر متعرض نشده‌اند و دو تا روایت هم خواندیم که آن دو تا روایت هم گفت کفن المرأه علی زوجها گفتند خب همین.

  اما مسئله مشکل‌تر این که مرحوم سید، دیگران گفته‌اند این است که می‌گویند که این کفن اگر مثلاً واجب النفقه‌ای مُرد این کفن هم واجب نیست بر خویشان دیگر چه رسد بخواهیم بگوییم تجهیزات مال خویشان است نه، تجهیزات مال خویشان نیست حتی مثلاً مسئله را رسانده‌اند به این جا که سؤال می‌کند من از باب زکات می‌توانم خرج بکنم؟ امام علیه السلام می‌فرماید پول را بده به خویشانش آنها خرج بکنند لذا مشهور شده که از وجوهات، حالا قول دارد زکوات، از باب زکات بخواهند مرده را دفن بکنند می‌شود و دیگر مطالعه کرده‌اید این چند روزه ، دیگر از مسئله‌ می‌گذرند و خیلی جرأت می‌خواهد بگوید که مثلا پدری مرده که واجب النفقه بوده بگوییم دیگر حالا واجب النفقه نیست و این پدر را این می‌تواند بگوید من غسلش نمی‌دهم یعنی پول خرج نمی‌کنم کفن نمی‌کنم، هر کار می‌خواهید بکنید، در حالی که می‌تواند، بگوید هر کاری می‌خواهید بکنید، بعد هم کفن نیست، با لباسهایش بروند این را دفن کنند یا این که بعضی، مرحوم صاحب جواهر و این‌ها یا عریانا خیلی جرأت می‌خواهد و نمی‌دانیم، لذا در جلسه قبل می‌گفتم این دو سه تا مسئله مسائل مشکلی است انصافا اگر بپذیرید حرف من را مسئله آسان می‌شود و این که بابا این واجب النفقه بوده الان هم واجب النفقه است کی می‌گوید واجب النفقه‌اش دیگر لازم نیست چرا می‌گویید نفقه‌اش لازم نیست؟ پدر و مادرش است حتی مثلا شک هم می‌کنید که همین جور که پدر و مادر بود لباس باید به این بدهیم حالا هم کفن باید بدهیم یا نه؟ استصحاب می‌گوید آری اما اصلاً فقهاء وارد این حرف‌ها نشده‌اند مثل این که فرض کرده‌اند به مجردی که مُرد دیگر واجب النفقه نیست حالا پسر و پدر باشد ، مادر و دختر باشد ، دیگر اصلاً واجب النفقه نیست بنابراین می‌تواند بگوید که من کفن نمی‌دهدم دو تا برادر با هم لجبازند قهر و تهرند بگوید که به من چه؟ من تجهیزاتش را نمی‌کنم.

  آن وقت حالا از همه این ‌ها که بگذریم این واجب کفایی چه شده؟ وقتی که بر همه مردم باشد حالا ما می‌گوییم که بر همه مردم آن وقتی است که مال نداشته باشد آن وقتی است که خویش نداشته باشد آن وقت بر همه مردم، اما فقهاء می‌گویند بر همه مردم واجب است تشییع جنازه کنند و تغسیل کنند و تکفین کنند و دفن کنند آن وقت تفسیر می‌کنند مراد ما از این وجوب نفقه فعل است نه پول دادن نه مؤون ، یعنی تغسیل واجب است نه پول بدهیم یک کسی غسلش بدهد، تکفین واجب است نه این که کفنش را بخریم، تدفین واجب است نه این که قبر برایش بخریم، و گفتن این‌ها یک استحیاش عرفی دارد انصافاً ولی همین طور که می‌بینید مرحوم سید رضوان الله تعالی علیه در عروه فرموده‌اند و از مسئله رد شده‌اند بنا شد که شما مطالعه کنید جواب این اشکال‌های من را بدهید حالا اگر جوابی دارید بعد بدهید تا فردا بخوانیم .

  اما خلاصه حرف این است که ما مدعی هستیم این که میت اگر مال دارد مالش به اندازه تجهیزات منتقل به ورثه نمی‌شود و همان روایت مشهور باز هم روایت داریم که دم مرگ همه چیز برایش مجسم می‌شود به مالش می‌گوید چقدر با منی؟ می‌گوید خذ منی کفنک که کفن در این جا هم یک معنای عامی دارد یعنی تجهیزات تو از مال تو برداشته می‌شود تا توی قبرت بکنند و روی قبر را بپوشانند دیگر تویی و اعمال خودت، لذا اگر مال دارد به اندازه متعارف، ضرورت هم نه، نه تجمل گرایی مثل حالا که همه چیز پدر اجتماع را در آورده در اثر تجمل گرایی حالا تجهیزات باشد یا آن تشریفات باشد اما رفاهش مسلم یعنی آبرو ریزی نباشد ضرورت نه ، رفاه آری، از مالش برمی‌دارند و این را دفن می‌کنند و اگر مال نداشته باشد شوهر، زنش واجب النفقه است واجب النفقه هم به اندازه‌ای که حکم نیست حق است.

  می‌دانید که 4 دسته واجب النفقه‌اند پدر و مادر و پسر و دختر یعنی اولاد و زن راجع به شوهر آن وقت فقهاء گفته‌اند اگر کسی خرج پدر و مادرش را ندهد یک سال، دیگر از او نمی‌گیرند اما معلوم است عاق است گناه بزرگی کرده اما راجع به زن و شوهر این جور نیست حق است اگر نفقه ندارد این به ذمه‌اش است در دنیا می‌توانند بگیرند حتی حالا این رادیگر نمی‌شود توی زن‌ها گفت زن می‌تواند تقاص کند دزدی کند و بالاخره به اندازه متعارف از مال شوهرش بردارد اگر نه از او می‌گیرند اگر نه وقتی که مرد از مالش بر می‌دارند بنابراین زوج احق است به این معنا که این زن حق دارد چون واجب النفقه است حالا هم واجب النفقه است باید تجهیزات را اگر شوهر دارد شوهر، اگر شوهر ندارد یا شوهر نمی‌کند دیگر معلوم است تجهیزات می‌رسد به خویش و قومهای دست اولی و دست و دومی و همان کسانی که ارث می‌برند، اولی الارحام بعضهم اولی ببعض، این‌ها باید این میت را زیر خاکش کنند تغسیلش و تکفینش و نمازش و دفنش مال خویش و قوم‌ها و این جمله مرحوم سید که می‌فرماید کفن غیر الزوجه لیس علیه ولو کان واجب النفقه کالاب و الام این حرف مرحوم سید را نمی‌شود قبول کرد و ولو به این عنوان حتی این که ایشان می‌گویند که ولو واجب النفقه می‌گوییم که اگر واجب النفقه باشد الان هم که مرده واجب النفقه است ولو به اندازه استصحاب ، این این مسئله.

  مسئله بعدی فرموده‌اند که قدر واجب از کفن و مؤونه‌ها که یؤخذ من اصل ترکه که ما گفتیم بله درست است حالا یک روایت برای این بخوانیم موثقه سکونی عن ابی عبدالله علیه السلام روایت 1 از باب 1 از باب 28 ابواب وصیت جلد 16 وسائل موثقه سکونی عن ابی عبدالله علیه السلام اول شییء یبدء به من المال الکفن ثم الدین ثم الوصیه ثم المیراث اگر ما بخواهیم قسمت بندی بکنیم امام صادق علیه السلام فرموده‌اند اول چیزی که ابتدا می‌شود از مال برداشته می‌شود کفن است که این کفن را معنا کردیم یعنی تجهیزات که نمی‌شود بگوییم کفن فقط همان جا که گفتیم کفن الزوجه علی زوجها گفتیم این از باب مثال است و آن خذ منی کفنک و این یبدء به من المال الکفن ، یعنی تغسیل و تکفین و نماز و دفن او، و حالا چرا در روایات ما هم کفن آمده ؟ نمی‌دانم.

  مرحوم آقای خویی یک جمله دارند جمله خوبی است ایشان می‌فرماید برای خاطر این که آن وقت‌ها کفن را پول می‌دادند اما ما بقی را دیگر مجانا عمل می‌کردند حالا نمی‌دانم فرمایش ایشان درست باشد یا نه؟ اما علی کل حال نمی‌شود گفت کفن فقط، مراد تجهیزات است دیگر، حالا چرا کفن گفته؟ شاید فرد مبان باشد یا فرمایش مرحوم آقای خویی باشد، بنابراین اول چیزی که از مال برداشته می‌شود تجهیزات این میت است حتی این مقدم بر این هم هست که می‌فرماید یبدء به من المال الکفن ثم الدین ، اگر دین داشته باشد نوبت به وصیت نمی‌رسد، اگر دین نداشته باشد ثم الوصیه هر چه گفته، اگر وصیت ندارد آن وقت مال میت را قسمت می‌کنند خب روایت خوب است سندش خوب است دلالتش هم خوب است اما ما می‌گوییم این ارشادی است و معنایش این است که عقلاء این حرف را می‌زنند می‌گویند تجهیزات میت مقدم بر همه چیز حتی مقدم بر دین است که مرحوم سید همین جاها می‌فرمایند که اگر حقی روی این مال باشد مثل این که مثلا خانه‌اش رهن است خانه‌اش را اجاره داده یک حق مردمی روی این است این آیا مقدم است یا نه؟ مرحوم سید اشکال دارند اما دیگر روی این قواعدی که آمدیم جلو باید اشکال نکنیم و بگوییم خب در جایی که قبل از دین از مالش برمی‌دارند دیگر قبل از حق هم از مالش برمی‌دارند دیگر به طریق اولی و ما بگوییم از مال میت بر می‌دارند برای تجهیزات اما اگر حقی روی مال باشد نه، این دیگر معلوم است که عرف پسند نیست اگر از مال برداشته شد دیگر از حق به طریق اولی، اگر کسی حق روی مال او دارد دیگر این فکرها را نمی‌کنند باید این را به واسطه اموالش ، مگر یک کسی در دینش هم همین است یک کسی بیاید بگوید کاری به خانه‌اش نداشته باشید کاری به مالش نداشته باشید من تجهیزات و همه را متقبل می‌شوم خب این گفتن باید کردن باشد تا نکند نه، وقتی که این میت را تغسیل کرد و تکفین کرد و نماز و دفن کرد آن وقت دیگر مالش می‌شود یله‌ورها دیگر باید بدهیم به همه کسانی که از این میت بستانکارند اگر هم حقی هست آن وقت حق می‌آید ولی باز تا تجهیزات این میت تمام نشود مالش ولو کسی حق روی مالش داشته باشد دیگر باید مالش را صرف تجهیزاتش بکنیم چنانچه اگر دین داشته باشد باید صرف دینش بکنیم و احق از دین تجهیزات خود میت.

  مسئله بعدی مسئله 22 اذا لم یکن للمیت ترکه للتجهیزات فهل یجوز ان یصرف من الوجوه البریه کالزکوات؟ آیا این کار را می‌شود کرد یا نه؟ روی قاعده‌ای که ما جلو آمدیم نه مگر این که کسی نباشد برای این که مالش مقدم حالا فرض زکات می‌خواهند بدهند باید مال نداشته باشد حالا که مال ندارد خویشان، نوبت به زکات نمی‌رسد، خویش ندارد یا نمی‌کنند همه مردم، واجب کفایی است دیگر، همه مردم اگر نمی‌کنند، نوبت می‌رسد به خمس و زکات، اگر خمس باشد که با اجازه حاکم شرع اگر زکات باشد بدون اجازه، لذا حق با آن کسانی است که گفته‌اند نه و اگر هم حالا روایت می‌خوانیم روایتی در مسئله داشته باشیم این تخصیص تخصیص لبی است باید این تخصیص را بزنیم به آن بگوییم که کی می‌شود از وجوهات صرف بشود ؟یک) مال نداشته باشد، دو)خویشان نداشته باشند یا نکنند، سه) مردم نکنند یا نداشته باشند آن وقت نوبت می‌رسد از وجوه بریه صرف این بکنند و اما اگر مردم بکنند نه ،اگر خویشان بکنند که باید بکنند نه، اگر زوج راجع به زوجه انجام بدهد دیگر نوبت به زکات نمی‌رسد، چنانچه اگر خودش مال دارد نوبت به زکات نمی‌رسد.

  حالا یک روایت برایش بخوانیم ببینیم این روایت چه می‌گوید؟

  روایت 1 از باب 33 از ابواب تکفین صحیحه فضل بن یونس سئلت ابا الحسن موسی علیه السلام ما تری فی رجل من اصحابنا مات ولم یترک ما یکفن به اشتری له کفنه من الزکات ؟ فقال اعط عیاله من الزکات قدر مایجهزونه، فرمود به خودش نه، بده به خویشان خویشان خرج بکنند.

  تمسک کرده‌اند به این روایت به طور مطلق گفته‌اند که صاحب جواهر تمسک کرده و دیگران هم که حاشیه بر عروه یعنی تقریر بر عروه دارند فرموده‌اند گفته‌اند که مطلقا از باب زکات اگر مال ندارد می‌شود خرج این میت کرد، آیا دلالت دارد؟ چرا حضرت فرمودند بده به خویشان تا آنها خرج بکنند؟ خب معنایش این است که خویشان فقیرند زکات به آنها می‌رسد وقتی پولدار شدند باید تجهیز بکنند تجهیز می‌کنند این معنایش نیست؟ خب اگر این معنای روایت باشد عرض من درست می‌شود و آن این است که اگر مال دارد از مالش اگر مال ندارد خویشان، اگر خویشان ندارند مسلمانها اگر هیچ کدام نیستند زکات حالا اگر ما بخواهیم که واجب کفایی است برای ما از زکات خرج کنیم باید بگوییم نمی‌شود، امام علیه السلام یک تمحل فقهی کردند فرمودند که فرض آن جاست که خویشانش چیز ندارند یعنی امام علیه السلام روایت را بردند آنجا که خویشان چیز ندارند بنابراین بده به خویشان آنها خرج بکنند یعنی آنها ادای واجب بکنند، شاید هم بگوییم ادای دین بکنند.

  بنای عرف این جوری است واجب کفایی این طوری است زن شوهر دارد شوهر باید به عنوان وجوب نفقه صرف بکند ولو زن مال هم داشته باشد از مال زن بر نمی‌دارند و اگر زن و شوهری نیست دیگر نوبت می‌رسد بر همه خویشان بعد می‌شود به همه مردم، این ترتیبی که عقلا می‌گویند و با این روایت هم سازگار است بلکه این روایت دلالت هم دارد ولو به آن تمسک نکرده‌اند اما خود این روایت که می‌فرماید بده به خویشان تا آنها خرج بکنند یعنی برایشان واجب است و چون ندارند وجوب از کار افتاده، تو پولشان بده از باب زکات پولدار می‌شوند وقتی پول‌دار شدند آنها مقدم می‌شوند بر دیگران، چنانچه روایت نگفته، ما می‌گوییم و آن این است که یک کسی زکات می‌دهد به مردمی که ندارند استحقاق گرفتن زکات دارند آنها پولدار می شوند تجهیز می‌کنند به جای این که صرف زن و بچه‌اش بکند صرف این میت می‌کند.

  مسئله مشکل است اما علی الظاهر دلیل من هم به اندازه‌ای است که رفع مشکل می‌کند انصافا، و خیال نمی‌کنم بتوانید به عرض من اشکال بکنید ولی علی کل حال این مسئله مشکل را که من این جور حل کردم اگر بتوانید جور دیگری حل بکنید خیلی عالی است.

  مسئله آخر که دیگر تمام بکنیم فردا در باب حنوط حرف بزنیم این است که فرموده‌اند تکفن المحرم کغیره فلابأس بل یجب تغطیه رأسه و وجهه فلیس نظیر الکافور الذی یسقط عنه گفته‌اند این محرم است خب محرم باید سر و صورتش پیدا باشد حالا کفن می‌خواهند بکنند سر و صورتش باید نمایان باشد؟ یعنی آن سر تا سری سر و صورتش را نپوشاند چنانچه محرم بود نمی‌توانست آن چیزی که مثلاً حوله‌اش را نمی‌توانست روی سرش بیندازد، حالا هم که محرم است چیزی روی سرش نیندازند، آن سر تا سری فقط برسد تا گردنش، سرش باز باشد بعضی از فقهاء گفته‌اند اما حالا قیاس کرده‌اند گفته‌اند که همین جور که کافور برایش نمی‌شود و سابقا گفتیم پس سر و گردنش هم نمی‌شود پوشیده باشد اما چند تا روایت داریم روایت‌ها می‌گوید حتما سر و صورتش را بپوشان حالا آن قیاس آن آقا چه جور بوده؟

  روایت‌ها به دستش نرسیده؟ ظاهراً همین است مثلا ابن جنید بوده، ابن جنید آدم ملای متدینی بوده به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی و راستی ملاست اما در محیط علم نبوده و شام زندگی می‌کرده در محیط سنی‌گری بوده و بوی سنی گری‌ حسابی ایشان را بو دار کرده و در میان اهل علم و ان قلت قلت طلبگی نبوده لذا ابن جنید از این حرف‌ها زیاد دارد معلوم می‌شود دسترسی به روایات اهل بیت علیه السلام هم زیاد نداشته ، شاید این قول مال ابن جنید باشد که قیاس کرده است محرم را که کافور نمی‌خواهد گفته پس سر و گردنش هم باید نپوشانیم.

  موثقه سماء روایات فراوان است دلالت الرویات کثیره علی ذلک و من تلک الروایات روایت 2 از باب 13 از ابواب غسل میت موثقه سماعه فی المحرم یموت، قال یغطی رأسه و وجهه و یصنع به کما یصنع بالمحل غیر انه لایمس الطیب روایت هم سندش خوب است چند تا هم هست هم سندش خوب است هم دلالت، اما این روایت شاذ از کجا پیدا شده؟ من نوشته‌ام که دعائم و جعفریات و فقه الرضا روایت را نوشته‌اند پس روایت عامی نیست، روایت خاصی هم هست ولی علی کل حال ولو روایت صحیح السند هم داشته باشیم اعراض اصحاب از این روایت‌ها و این که میت را ولو محرم باید درست کفن کرد، بحث فردای ما درباره حنوط انشاءالله.

 وصلی الله علی محمد وآل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo