درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الطهارة
89/12/18
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع : نماز میت باید بعد از تغسیل و تکفینباشد.
فرمودهاند که این نماز باید بعد از تغسیل و تکفین و تحنیط باشد و اگر ترتیب به هم بخورد ولو جهلا باطل است دو دفعه باید نماز را بخوانند.
اصل این که ترتیب شرط است اشکالی نیست هم روایات به ما میگفت و هم یک سیره متشرعه است که اول میت را غسلش میدهند حنوطش میکنند کفنش میکنند بعد نماز میخوانند بعد هم دفن میکنند و احتیاج به روایت هم خیلی نداریم و سیره متشرعه روی آن هست از زمان پیامبر اکرم تا به الان.
اما حرفی که هست این است که مرحوم سید میفرمایند اگر این ترتیب به هم خورد ولو جهلا ولو سهوا ولو اضطرارا این نماز باطل است به عبارت دیگر شرط واقعی میدانند نه شرط ذکری و برای این فرمایش ایشان دلیل نداریم لذا قاعده رفع، قاعده رفع سهو، قاعده اضطرار حکومت پیدا میکند بر این ترتیب، بنابراین اگر یک میتی را اول نمازش را خواندند بعد غسلش دادند بعد کفنش کردند ما بخواهیم بگوییم این باطل است با رفع ما لایعلمون جور نمیآید، قاعده رفع حکومت دارد بر قواعد اولیه ،همچنین سهواً، اگر یک میتی را سهواً اول نمازش را خواندند بعد کفنش کردند قاعده رفع السهو میگوید که این غسل این نماز درست است، چنانچه اگر اضطرار شد میبینند اگر مثلا ببرندش بیرون سنیها به او نماز میخوانند و اضطرار هست که توی خانه نماز این را بخوانند حالا نمازش را میخوانند بعد میروند غسلش میدهند کفنش میکنند دفنش میکنند رفع ما اضطروا الیه میگوید این درست است لذا یک دلیلی بابد بیاوریم بگوییم این شرط واقعی است نه شرط ذکری و چون شرط واقعی است مثل ارکان توی نماز است که لاتعاد الصلوه الامن خمس، رکوع نیاید یا جا به جا بیاید خب این نماز باطل است عمدا باشد جهلا باشد یا سهوا باشد به قاعده لاتعاد، لاتعاد الصلاه الا من خمس میگوید که نماز باطل است اما اگر جهلا سهوا حمد و سوره نیامد یا این که جا به جا آمد اول رکوع کرد بعد حمد و سوره را نه عمداً، سهوا جهلا خب لاتعاد الصلوه الامن خمس میگوید این نماز درست است رفع ما لا یعلمون میگوید این نماز درست است رفع النسیان میگوید نماز درست است چنانچه اگر یکی مضطر شد حمد و سوره را بعد از رکوع بخواند رفع ما اضطروا الیه میگوید این نماز درست است، یک قاعده باید درست بکنیم که تمام احکام اینها شرایط و اجزایشان شرایط و اجزای ذکری هستند نه واقعی یک قاعده کلی، چرا؟ راجع به خصوص نماز لاتعاد الصلوه الا من خمس، راجع به غیر نماز قاعده رفع و قاعده سهو و قاعده اکراه و قاعده اضطرار ، همان که خب خیلی معطل شدیم در اصول تا این قواعد اصول چهار گانه را درست کردیم و بالاخره دیگر شما فضلا رسیدید به این جا که مؤاخذه در تقدیر نیست بلکه احکام تکلیفیه را میگیرد احکام وضعیه را میگیرد الا ما اخرجه الدلیل ، خب وقتی این قاعده دست ما باشد دیگر این حرف مرحوم سید که خودشان اهل قاعده هستند خودشان قبول دارند مؤاخذه در تقدیر نیست در رفع ما لا یعلمون این جا باید بفرمایند که اگر نماز را قبل از غسل خواندند عمدا این نماز باطل است چرا؟ ترتیب، اما اگر این نماز را قبل از غسل خواندند جهلا سهواً اضطرار این نماز درست است اعاده نمیخواهد چرا؟ به قاعده رفع لذا چه در نظر مرحوم سید است که میفرماید که یشترط ان یکون الصلوه بعد الغسل و التکفین فلو ترک الترتیب و لو جهلا او نسیانا اعاد حتی یحصل الترتیب قاعده اقتضا میکند که لو ترک الترتیب جهلا او نسیانا لایجب الاعاده حتی یحصل الترتیب قاعده رفع و قاعده نسیان و قاعده اضطرار حکومت دارد بر این ترتیب و این ترتیب را اختصاص میدهد به صورت عمد.
حالا چیزی که در مسئله هست که دیروز میگفتم دیگر تا این جا خب میشود در مقابل سید ایستاد و آن چه گفتم علیه سید بگوییم اما میگویند در مسئله شهرت هست دیگر اگر در مسئله شهرت باشد این جا گیریم شهرت به ما میگوید که ترتیب و لو جهلا نسیانا اضطرارا قاعده به ما میگوید که ترتیب شرط ذکری نه، شرط واقعی، دیگر باید از این شهرت ترسید خلاف قاعده حرف زد البته با یک احتیاط مثلا اگر احتیاط ما در رساله منجر به دردسر برای مردم نشود دیگر مجبوریم این احتیاطها را داشته باشیم، حالا باز هم روی آن فکر بکنید که چرا مرحوم سید این تجهیزات میت را شرایط واقعیه میداند نه شریط ذکری؟ شاید چیزی در نظرتان بیاید غیر از آن چه گفتم از شما استفاده کنیم انشاءالله.
مسئله بعدی میفرماید که لو تعذر من الغسل و الکفن فلا یسقط الصلاه علیه لان الترتیب سالبه بانتفاء الموضوع خب ترتیب شرط است، شرط واقعی هم هست اما حالا اگر نتوانند این میت را غسلش بدهند تیممش بکنند بتوانند حنوطش بکنند آیا نماز ساقط است یا نه؟ مرحوم سید میفرمایند نه، دیگر نماز را باید بخواند بزرگان میگویند برای این که ترتیب سالبه به انتفاء موضوع شد یعنی آن وقتی که بتواند غسل بدهد بتواند تکفین و تحنیط بکند آن وقت ترتیب است خب حالا که نمیتواند دیگر خودش که نیست ترتیبش هم نیست ترتیبش که نیست بنابراین نماز را میخوانند و اگر هم نمیتواند تکفین بکند با همان لباسهایش او را دفنش میکنند یا مثلا عریانا اگر کسی بگوید، دفنش میکنند خب این مسئله هم شهرت روی آن است مرحوم صاحب جواهر ادعای اجماع میکند دیگران هم همین طور، اما یک اشکال باقی میماند که نگفتهاند این اشکال را شما باید جواب بدهید خب اگر ترتیب شرط واقعی باشد همین جور که رفع ما لایعلمون ندارد رفع النسیان ندارد رفع ما اضطروا الیه هم ندارد وقتی نداشت دیگر نماز برایش واجب نیست برای این که شرط واقعی است دیگر، مثل این که یک کسی نمیتواند روزه بگیرد اما اگر یک مقدار آب بخورد میتواند روزه یگیرد خب دیگر روزه نیست چرا؟ برای این که خوردن و آشامیدن شرط واقعی است ، حالا که نه، اذا انتفی الشرط انتفی المشروط خب ما نحن فیه هم همین است اگر شرط واقعی باشد اذا انتفی الشرط انتفی الشروط باید بگویید نماز هم نه، اگر شرط واقعی باشد قاعده میسور نمیآید، قاعده میسور آن جا میآید که بتواند آن میسور را به جای معسور بیاورد و درست بشود، برمیگردد به شرط ذکری ، دیگر حالا قاعده میسور ایشان باشد یا قاعده اضطرار باشد تفاوت نمیکند دیگر، الا این که بگویید شرط شرط واقعی نیست کلما تعذر من جزء یجب این که باقی را بیاورد حالا یا با قاعده میسور که ایشان میگوید که بعضی فرمودهاند یا به قاعده رفع ما اضطروا الیه هر دو درست است اما کی میتواند؟ آن جا که قاعده ما اضطروا الیه بیاید برای ما شرط ذکری درست بکند، قاعده میسور بیاید بدل درست بکند بگوید المیسور لا یسقط بالمعسور این میسور جای معسور ، میشود شرط واقعی نیست، و اما مثل همان روزه در روزه ماه مبارک رمضان، در باب نماز خب دلیل داریم الصلاه لایترک بحال ولو بمیرد باید بخواند لذا نماز حریق درست میکنیم نماز غریق درست میکنیم نماز حین القتل درست میکنیم یک کسی را آوردهاند و مهیا هستند سر او را ببرند در وقتی که کارد را گذاشتند این باید نماز را بخواند تا سرش بریده شود خب گفتهاند فقهاء در فقه هم صلاه حریق درست کردهاند صلاه غریق درست کردهاند، افتاده توی دریا دارد غرق میشود همان وقت نماز نخوانده ، باید شروع کند الله اکبر بسم الله الرحمن الرحیم تا خفه شود خب آن الصلاه لایترک بحال دلیل است و برود کنار اما ما بقی را مثل روزه خب فقهاء نگفتهاند قاعده میسور را هم نیاوردهاند قاعده رفع ما اضطروا الیه را هم نیاوردهاند گفتهاند حالا که باید دوایش را بخورد، نخورد نمیشود، روزه نگیرد اما روزه بگیر و دوا بخور، روزه بگیر و آب بخور خب هیچ کس نگفته، البته استحباب گفتهاند که به این معنا که شبیه روزه باشد، خب ما نحن فیه اگر شما حرف من را بزنید حرفها درست میشود که آقا این ترتیب شرط ذکری است نه شرط واقعی، رفع ما اضطروا الیه حکومت دارد بر ادله اولیه، خب مانحن فیه همین است این ترتیب را نمیتواند حفظ بکند هر چه میتواند این اصل را نمیتواند بیاورد هر چه میتواند به قاعده رفع ما اضطروا الیه یا قاعده المیسور لایسقط بالمعسور اما باز هم این جا شهرت هست بلکه مرحوم حاج آقا رضا مرحوم صاحب جواهر این مقررین بعد از اینها همه ادعای اجماع کردهاند ، دیگر آن مسئله دیگر میشود البته اجماع و شهرت محتمل المدرکیه، مقطوع المدرکیه دیگر آن یک حرف دیگر است و دیگر شمایید و رسالهتان و جرأتتان و درست کردن توی رساله هر چه صلاح میدانید، این هم این مسئله.
مسئله بعدی نظیر همین مسئله است میفرمایند اذا لم یکن الدفن لا یسقط سایر الواجبات به عکسش کردهاند این میتواند غسل بدهد میتواند کفن کند میتواند حنوط کند، نماز بخواند اما نمیتواند دفن بکند گفتهاند که خب هر چه میتواند آن مسئله قبلی قبلیها را نمیتوانست این مسئله بعدیها را نمیتواند یا این که نه، میتواند همه کار بکند نماز نمیتواند بخواند برای این که سنیها میخواهند نماز بخوانند قصد قربت از آنها متمشی نیست از نظر شیعه، مؤمن باید نماز بخواند مؤمن ندارد حالا چه؟ مرحوم صاحب جواهر یک قاعده کلی دست میدهد مرحوم سید در عروه این قاعده کلی را میگیرند و میگویند که در باب تجهیزات هر چه میتوانی دیگر این طور میشود کلما یتعذر یسقط و کلما یمکن یثبت در این سه چهار چیز هر کدام نمیتوانی هیچ، هر کدام میتوانی همان را انجام بده، خب این مسئله باز بر میگردد به همان دو سه تا مسئله قبلمان، دیگر فروعها تفاوت کرده، اصلش با هم اینها تفاوت ندارد یک کسی بگوید که ما از روایات استفاده میکنیم کلما یمکن یجب، کلما لا یمکن لایجب برمیگردد به این که این ترتیب به معنا این که متصل احدهما به دیگری نیست اما نگفتهاند برگشتش به این است که ترتیب شرط واقعی نیست شرط ذکری است، مرحوم محقق همدانی تمسک میکند به قاعده میسور خب خوب است مخصوصا که ما نحن فیه از اجزاء هم نیست از افراد است ، اگر سابقا یادتان باشد میگفتیم در اصول معمولاً گفته شده قاعده میسور در مرکبات نیست، قاعده میسور در افراد است که ما میگفتیم نه، برای این که قاعده میسور یک قاعده عقلایی است و عقلاء هم در افراد هم در اجزاء جاری میکنند، میگوید که هر چه میتوانی، آن رکن باقی باشد هر چه میتوانی، دیگر این هر چه میتوانی بیاور راجع به افراد میگوید راجع به اجزاء هم میگوید، هر چه میتوانی و ما ردعی برای این قاعده میسور نداریم لذا ما گفتیم که قاعده میسور یک قاعده عقلایی هم در اجزاء میآید هم در افراد میآید.
مرحوم آخوند در کفایه اگر یادتان باشد تبعا لمرحوم شیخ انصاری گفتند که نه، اسمش را نیاوردند که قاعده عقلایی است گفتند یک قاعده تعبدی است روایاتش ضعیف است و ما آن چه میتوانیم بگوییم یک قدر متیقن تعبدی است راجع به افراد است نه راجع به اجزاء.
ولی حالا حرف ما باشد یا حرف قوم ما نحن فیه از افراد است نه از اجزاء برای این که غسل با کفن خب این دو چیز است، یک چیز مرکب نیست، کفن با حنوط اینها سه تا فرد هستند، نماز فرد تجهیزات است دفن هم یک چیز مستقل برای خودش است پس قاعده میسور میآید ولو آن کسانی که بگویند قاعده میسور راجع به افراد است نه اجزاء این قاعده میسور میآید این جا، اما اگر راستی فکرش را بکنیم همه اینها برمیگردد به یک مطلب و آن این است که این ترتیب شرط ذکری است نه شرط واقعی، لذا ایراد مهم ما به مرحوم سید و امثال مرحوم سید این است که در یک جا میگویید ترتیب شرط واقعی است...
همهاش را باید مثل آن مشی بکنید یا بگویید شرط ذکری است که حالا میفرمایید کلما یتعذر یسقط کلما لا یتعذر یثبت میگوییم خب این برگشت به این است که ترتیب شرط نیست.
ولی حالا این جا اجماع هست روایت هم هست حرفی نداریم اما توجه به این حرف من توجه خوبی است در این سه چهار تا مسئله فکرش را بکنید تا روز شنبه شاید بشود از شما استفاده بکنیم.
مسئله مهم که برای روز شنبه است این است که مشهور در میان فقهاء این است که دو تا نماز سه تا نماز به یک میت میشود خواند الا این که مشهور است اگر از اهل علم باشد از اهل کرامت و شرف باشد دو تا نماز سه تا نماز خواندن خوب است و افضل هم هست اما اگر آدم عادی باشد نه، بخواهد نماز روی نماز بخواند خوب است اما کراهت دارد. در عروه همین جور آمده که دو جا هم مرحوم سید مسئله را متعرض شدهاند و این جا همین جور که گفتم مسئله را متعرض هستند این که نماز هم اگر جماعت باشد که میشود یکی اما اگر مثلا یک نماز جماعت خواندند تا دفنش نکردهاند یک اهل محل آمدند یک طایفه دیگر آمدند و میگویند ما هم میخواهیم نماز بخوانیم میتوانند نماز دوم را بخوانند همچنین نماز سوم چهارم پنجم. اما مرحوم سید میفرماید اگر این یک عالم بزرگواری است از دنیا رفته خب درست است بخوانند فضیلت هم دارد و خیلی خوب است اما اگر یک آدم عادی است حالا یک محل برای او نماز خواندند دو دفعه مثلا از کسوتیها بوده آن کسوتی دوم آمد گفت میخواهم نماز بخوانم مرحوم سید میگوید خب طوری نیست نماز بخواند اما مکروه است دو دسته روایات داریم مرحوم سید تبعا لصاحب جواهر این جوری حمل روایات کرده آن روایات که میگوید جایز است حملش کرده بر آن اهل شرافت و اهل علم و آنها که عادی است حملش کرده روایاتی که میگوید نمیشود حملش کرده بر کراهت این جوری، و خیلی مشکل است یک جمع تبرعی است نه جمع عرفی ، لذا روایات فراوانی هم دارد راجع به روایاتش انشاء الله شنبه دربارهاش صحبت میکنم.
و صلی الله علی محمد و آل محمد