< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

89/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اگر میت وصیت کند که شخص خاصی نماز میت او را بخواند

  فرموده‌اند اگر میت وصیت کرد که شخص خاصی نمازش را بخواند دیگر خواه ناخواه دوتا مسئله هم اضافه کنید وصیت کرد شخص خاصی او را غسل بدهد یا شخص خاصی او را کفن کند او را دفن کند آیا اجازه ولی شرط است یا نه؟

  مسئله اختلافی است بعضی گفته‌اند که خب قاعده وصیت این است که وصیت اگر تحلیل حرامی، تحریم حلالی نکند وصیت ممضی است و چون وصیت ممضاست باید آن شخص خاص غسلش بدهد و کفنش کند نماز بر آن بخواند و او را دفن بکند اگر ولی راضی به این امر است که خب مسئله‌ای نیست به وصیت عمل می‌کنند از او هم رضایت می‌گیرند و اما حرف این‌جاست اگر آن ولی حاضر نباشد و زیاد هم اتفاق می‌افتد این‌که آن میت مرید یک آقاست و دلش می‌خواهد این آقا به جنازه‌اش نماز بخواند اما ولی مثلا پسرش دشمن آن آقاست آن آقا را عادل نمی‌داند، نمی‌خواهد آن آقا نماز بخواند خب اختلاف می‌افتد طبق وصیت باید آن آقا که میت گفته به او نماز بخواند، طبق اجازه ولی که سابقا خواندیم باید ولی اجازه بدهد با هم تشاح می‌شود با هم نزاع می‌شود قول کی مقدم است؟ بعضی از بزرگان گفته‌اند که قول وصی، برای این‌که قرآن می‌فرماید که طبق وصیت باید عمل بشود و قرآن می‌فرماید که اگر طبق وصیت عمل نشود گناهش بزرگ است فمن بدله بعد ما سمعه فانما اثمه علی الذین یبدلونه پس طبق وصیت باید عمل بشود دیگر خواه نا خواه اذن آن آقا سالبه به انتفاء موضوع می‌شود، آن اذن باید بدهد اگر زمینه باشد اما وصیت زمینه را برای اذن از بین می‌برد بعضی از بزرگان چنین گفته‌اند.

  بعضی از بزرگان عکسش را گفته‌اند گفته‌اند که وصیت روی حق دیگران نمی شود کرد یک کسی وصیت کند که خانه پسرم را بدهید به دخترم خب این وصیت ممضی نیست برای این‌که حق دیگران روی آن است روی حق دیگران ملک دیگران نمی‌تواند وصیت کند پس این اصلاً نمی‌تواند وصیت بکند که شخص خاصی بر او نماز بخواند برای این‌که این حق مال آن پسر بزرگ است مثلا، مال ولی وصی است هرکه باشد این حق مال آن است و این بخواهد وصیت بکند روی حق جایز نیست وقتی جایز نشد دیگر آن وصیت ممضی نیست نوبت می رسد به اعمال حقی که برای پسر بزرگ است مثلا برای ولی میت است پس آن اقا مقدم است و اگر تشاحی شد دیگر قاعده باید آن اجازه بدهد اگر نه دیگر هر دو حق ساقط می‌شود نوبت می‌رسد به حاکم شرع حاکم شرع یک کسی را تعیین می‌کند برای نماز خواندن برای این میت.

  مسئله هر دو شاذ نیست مسئله هر دو ذوقولین است و بزرگان هم بعضی این طرف را گرفته‌اند به قاعده وصیت، بعضی آن طرف را گرفته‌اند به عنوان حقی که ولی در این گونه کارها یعنی حق تجهیز میت علی الظاهر می‌شود گفت که وصیت مقدم بر آن حق است، چرا؟ برای این‌که آن وصیت حق را سالبه به انتفاء موضوع می‌کند این حق دارد بگوید من را فلان جا دفن بکنید توی فلان قبرستان حق دارد روی مالش اگر روایت نداشته باشیم به اندازه ثلث حق دارد روی مالش وصیت بکند و ورثه را محروم بکند مثلا بعضی از این وصیت‌ها که گناه هم دارد یک وقت هم یک جا خواندیم گناهش هم خیلی بزرگ است که یک کسی پسرش را محروم از ارث بکند خب گناهش خیلی بزرگ است اما حالا اگر کرد خب دیگر محروم از ارث می‌شود به اندازه ثلثش گفت از این خانه من این پسر من ارث نبرد خب ارث می‌برد اما همین وصیت ارث را سالبه به انتفاء موضوع می‌کند، راجع به غسل و کفن و نماز و دفن همه‌اش همین‌طور است در حالی که ولی حق دارد اما اگر میت حقش را از بین نبرد سالبه به انتفاء موضوعش نکند و در این جاها تزاحمی نیست طولی است حق دارد به شرط این‌که وصیت روی آن نشده باشد وصیت روی آن شده باشد دیگر حقی در کار نیست تا بگویید حق آن مقدم بر او یا با هم تزاحم دارند با هم تشاح دارند، ظاهرا می‌پسندید که همین‌طور که مرحوم سید در عروه فرموده‌اند محشین بر عروه هم امضا کرده‌اند بگوییم میت حق دارد این‌که بگوید کی غسلم بدهد کی کفنم بکند کی نماز بر من بخواند کی دفنم بکند اگر هیچ چیز نگفت بعد از مرگش حق زنده می‌شود برای ولی مثلا برای پدر و مادر، برای پسر بزرگ آن مراتبی که سابقا خواندیم اما اگر وصیت بکند آن وصیت نمی‌گذارد حقی پیدا بشود مثل آن جا که وصیت می‌کند حالا بفرمایید به ثلث که مالم را بدهید به فلان طلبه، بدهید به نوه‌ام که طلبه است خب اگر این وصیت را نکند مالش طبق قانون ارث قسمت می‌شود اما حالا که این وصیت را کرده مالش ثلثش کم می‌شود پس قانون ارث چه شد؟ آن وصیت حکومت پیدا کرد به قانون ارث قانون ارث را سالبه به انتفاء موضوع کرد، ظاهراً حرف خوبی است دیگر می‌پسندید لذا ولو حالا در باب نماز آمده که مرحوم سید می‌فرمایند که اذا اوصی المیت بان یصلی علیه شخص معین یجب العمل بالوصیه لقوله تبارک و تعالی این‌ها خصوصیت ندارد راجع به غسلش همین است راجع به کفنش همین است راجع به دفن در جای خاصی همین است راجع به دفن هم همین است راجع به نماز بر او هم همین است، این هم مسئله 10.

  مسئله 11 می‌فرماید یستجب اتیان الصلاه جماعه اجماعا این نماز را با جماعت می‌شود خواند در حالی که نماز نیست یک دعاست اما حالا توی روایات ما اسمش آمده نماز و خیلی از احکام نماز هم بار بر آن است حالا گفته‌اند این نماز را با جماعت هم می‌شود خواند، خب در مسئله اختلافی نیست این‌که فرادی می‌شود خواند جماعت هم می‌شود خواند لذا اصل مسئله اشکالی نیست.

  اشکال در این است که آیا شرایط امام جماعت را باید داشته باشد یا نه؟ این امام جماعت باید عادل باشد؟ همین‌طور که در نماز صبح بخواهیم به او اقتدا کنیم باید عادل باشد حالا هم باید عادل باشد اگر بدانیم فاسق و فاجر است می‌توانیم به او اقتدا بکنیم یا نه؟ یا مثلا امام جماعت یک مقدار کم یا لااقل مساوی باید پایین‌تر از مأموم باشد حالا جنازه را روی تختی گذاشته‌اند این رفته روی تخت ایستاده می‌خواهد نماز میت را بخواند آیا می‌شود یا نه؟ فاصله هست مثلا روی تخت ایستاده بین مأمومین و بین امام دو سه متر فاصله است آیا می‌شود این نماز را خواند یا نه؟ یا مثلا میت را گذاشته‌اند یک جا پرده اطرافش کشیده‌اند خب زنها بخواهند نماز بخوانند اگر جلسه واحد باشد طوری نیست اما حالا مردها می‌خواهند بر این اقتدا کنند پشت پرده، نمی‌گوییم هم در دو جلسه آن‌که خب معلوم است نمی‌شود، در یک جلسه اما پرده هست خب اگر بخواهند نماز ظهر و عصر را این جوری بخوانند نماز زن‌ها درست است نماز مردها باطل است حالا این جا هم این شرط هست یا نه؟ فیه و جهان از جهتی که این نماز نیست واقعا نماز جماعت نیست دیگر، اصلاً نماز نیست پس شرایط نماز را هم ندارد حالا که شرایط نماز را نداشت می‌تواند روی تخت بایستد نماز میت بخواند یا عمده این جاست یک آدم فاسق و فاجری است شما عادلش نمی‌دانید، مسجدش نمی‌روید برای این‌که غیبت می‌کند و آدم بدی است حالا آمده امام جماعت واقع شده می‌شود به اقتدا کرد یا نه؟ بگوییم خب این نماز که نیست حالا که نماز نیست مثل آن جاست که آن دعا بخواند ما هم دعا بخوانیم، اما از آن طرف هم در روایات ما خیلی احکام نماز بار بر این است و این یک مسئله مسئله فوق‌العاده مشکلی است، مشکلش هم از این جهت است که توی بعضی از روایات احکام جماعت بار براین شده، توی بعضی از این روایات احکام فرادی بر این بار شده، خب آنها که روایت داریم خیلی خوب، حالا آن جا که روایت نداریم چکار بکنیم؟ فیه وجهان از جهتی که نماز نیست شرایط را ندارد از جهتی که نماز است عرفا شرعا احکام جماعت را دارد لذا توی موارد که نصی نداشته باشیم گیر می‌کنیم و حتی اگر یادتان باشد مطالعه کرده باشید مرحوم سید اختلاف فتوی دارد حتی ما همین جاها در حالی که ایشان فتوی می دهد می‌گوید شرایط امام جماعت را باید داشته باشد باید عادل باشد اما در بعضی جاها می‌فرمایند شرایط نماز جماعت لازم نیست برای این‌که این نماز نیست یعنی توی همین عروه مرحوم سید اختلاف فتوی دارد بعضی اوقات به نظر مبارکشان آمده نماز است می‌گوید احکام نماز دارد بعضی اوقات به نظرشان آمده که این نماز نیست حتی می‌گویند که حرف زدن در آن هم طوری نیست برای این که این نماز که نیست و همچنین بزرگان، محشین بر عروه، دیگران این اختلاف دیده می‌شود که بعضی‌ها توی نماز میت می‌گویند که انها صلاه فیترتب علیه احکام الصلوه بعضی‌ها می‌گویند لیست بصلاه فلا یترتب علیه احکام الصلاه و یک قاعده‌ای هم داشته باشیم نداریم اگر مثلا در مواردی روایات داشتیم و احکام صلاه را بر او بار کرده بود می‌توانست انسان قیاس بکند و بگوید که در آن جاها احکام صلاه بار است معلوم می‌شود انها صلاه کلیتا یترتب علیه احکام الصلوه، اگرنه روایت‌ها را نداشتیم یک روایت‌ها داشتیم که می‌گفت این دعاست جنب هم باشی می‌توانی بخوانی، پی می‌بردیم که این دعاست و احکام نماز را ندارد اما یک دسته روایت داریم این نماز نیست لذا جنب هم باشی می‌توانی اقتدا بکنی می‌توانی امام جماعت واقع شوی، یک دسته از روایات می‌گوید احکام نماز را دارد بنابراین باید اگر به جماعت است احکام جماعت بار برآن شود لذا روایت‌ها هم یک قاعده کلی از آن نمی‌شود استفاده کرد لذا توی موارد می‌مانیم و تعجب هم هست نباید مرحوم سید در عروه اختلاف فتوی داشته باشند در این جاها اما می‌بینیم که در این تجهیزات میت مرحوم سید اختلاف فتوی پیدا کردند من‌جمله توی همین نماز، یک جا می‌فرمایند نماز نیست پس اگر هم وضو نداشته باشی حتی اگر هم جنب باشی زن حائض باشد می تواند این نماز را بخواند اما از یک طرف مثل این جا می فرمایند که احکام جماعت بار است هر شرطی که در امام جماعت توی نمازهای واجب گفتیم این جا هم می‌گوییم، و راستی نباید سید این جوری عمل کرده باشد اما می‌بینیم که صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه ایشان هم همین‌طور است یعنی وقتی انسان برود توی کتاب‌های فقهی می‌بیند این نماز میت یک مشکله‌ای شده است بخواهند بگویند نماز است اصلاً رکوع و سجده ندارد تا بگویند نماز است بخواهند بگویند نماز است معنا ندارد که جنب بتواند این نماز را بخواند حائض بتواند این نماز را بخواند، بخواهند بگویند که نماز نیست می‌بینیم توی روایات ما بعضی اوقات احکام نماز برایش بار می‌شود لذا این اختلاف فتوی که یک کلی درست نکردند بدهند دست ما و ما بگوییم نماز است یا نماز نیست و نمی‌توانستند هم این کار را بکنند برای خاطر روایات اهل بیت علیهم السلام بعضی اوقات نماز می‌دانستند بعضی اوقات نماز نمی‌دانستند لذا توی آن گیریم، روایت‌ها را چکار بکنیم؟ نمی‌دانیم، بگوییم نماز است مطلقا، نمی‌شود، بگوییم نماز نیست مطلقا، نمی‌شود لذا مثلا یک کسی بگوید که نماز نیست هر کجا دلیل داریم که احکام نماز بار برآن است تعبدا چشم برای این‌که نماز نیست و هرکجا که روایت نداشته باشیم قاعده اقتضا می‌کند نماز نیست پس احکام نماز را ندارد، یک قدری بالاتر اگر هم شک بکنیم برائت می‌گوید احکام نماز را ندارد حالا یک عده روایات داریم نماز نیست، امام صادق علیه السلام می‌فرماید نماز نیست بنابراین اگر جنب هستی می‌توانی این نماز را بخوانی لانه دعا، خب این یک قاعده کلی می‌شود برای ما، حالا اگر یک جایی احکام نماز را بار بر آن بکند این تعبد است،.....

  هرکجا هم شک بکنیم برائت به ما می‌گوید که احکام نماز را ندارد برای این‌که آن قاعده کلی انها لیس من الصلاه لذا شک ما دیگر شک ابتدائی می‌شود لااقل دیگر اقل و اکثر می‌شود دیگر هر کجا شک کنیم برائت است اما مرحوم سید این جا در حالی که این جمله من را مرحوم سید چندین مرتبه فرموده‌اند انها لیس بصلاه اما مثل این جا فرموده‌اند که احکام نماز جماعت را راجع به امام جماعت دارد امام جماعت باید مرد باشد مأمومین هم مرد باشند هم زن باشند اما امام جماعت بخواهد زن باشد برای مردها نمی‌شود، امام جماعت باید عادل باشد امام جماعت باید روی بلندی نایستاده باشد مردم باید متابعت از این امام جماعت بکنند همه‌اش را مرحوم سید در این جا می‌فرمایند واجب است لذا حالا باز هم یک فکری بکنید اگر قاعده من را پسندیدید پسندیدید اگر نه یک فکری برایش بکنید شاید از شما استفاده کنیم.

  یک مسئله دیگرهم هست و آن این است که اصلاً زن می‌تواند امام جماعت بشود یا نه برای زنها؟ ما می‌گوییم می‌شود مرحوم حضرت امام می‌گفتند نمی‌شود زن اصلاً نباید امام جماعت باشد همین‌جور که نمی‌شود قاضی باشد نمی‌شود توی اجتماع باشد که اختلاط زن و مرد بشود همین جور هم نمی‌تواند امام جماعت بشود ولو برای دخترش توی خانه، اما ما می‌گوییم نه، امام جماعت می‌تواند باشد برای زنها به شرطی که احتمال فساد نباشد، خب این هم این مسئله.

  مسئله 12 لا یتحمل الامام شیئاً من المأمومین فیجب علیه العمل بکل شیئ من‌الواجبات خب این هم یک چیز مسلمی است که نماز میت دیگر حمد و سوره ندارد که امام جماعت متحمل بشود لذا همین جور که در نماز ظهر و عصر غیر از حمد و سوره همه چیز را باید خود مأموم بخواند در این نماز هم همه چیز را باید خود مأموم بخواند و این‌که مشهور شده پیش عوام الناس که دعاها را نمی‌خوانند خب معلوم است این نماز باطل است، نه، الله اکبر را باید بگویند و آن دعا را می‌خواند این هم دعای بعد از تکبیر اول را تا بالاخره بعد از تکبیر چهارم، حالا ممکن است آن مفصل بخواند این مختصر بخواند آن طوری نیست یعنی مثلا تکبیر اول که تمام شد آن امام جماعت دلش می‌خواهد مفصل یک مقداری شهادتین بگوید یا مثلا در تکبیر چهارم این امام جماعت می‌خواهد هفت هشت ده دقیقه دعا و ثنا بخواند برای این میت و این نمی‌تواند پشت سر این این جوری برود این مأموم می‌تواند بعد از تکبیر چهارم بگوید الهم اغفر لهذا المیت، دیگر آن بخواند این هم صبر بکند خواندن او تمام بشود آن وقت می‌گوید الله اکبر این هم می‌گوید الله اکبر نماز هم تمام است اما باید ذکر واجب را حتما مأمومین بخوانند و علتی هم که آورده شده همین علت است علت خوبی است که اصلا در نمازهای واجب امام متحمل چیزی نیست جز حمد و سوره، در نماز میت هم که حمد و سوره نیست پس باید همه چیز را متحمل بشود البته دلیلش یک قیاس است خیلی ریشه‌دار نیست خیلی پایه‌دار نیست و اما اضافه کنید بر آن سیره و اجماع را و روایت هم نداریم لذا سیره اجماع این است که این نماز میت را می‌تواند اقتدا بکند اما اقتدایش کلا اقتداست فقط ثواب جماعت دارد و الا همه چیز را باید مثل امام جماعت متحمل بشود. باز هم یک فروعی هست برای فردا انشاءالله.

 وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo