< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

90/03/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اغسال مستحبه، غسل جمعه

  این مسئله غسل روز جمعه اگر بخواهد عصر به‌جا بیاورد یکی از مسائل مشکل در فقه است از یک طرف مشهور گفته‌اند که عصری اگر بخواهد به‌جا بیاورد نه نیت ادا کند نه نیت قضا و معنایش هم این است که ما توی مسئله مانده ایم نمی‌توانیم جزم پیدا کنیم ادا یا قضا؟ لذا از همین قول مشهور و این حرفشان معلوم می‌شود مسئله مسئله مشکل است.

  عمده دلیل برای این‌ها سه تا روایت بود سه تا روایت را خواندم عمده دلیل این بود موثقه بود عن ابی عبدالله علیه السلام فی الرجل لا یغتسل یوم الجمعه فی اول النهار قال یقضیه آخر النهار فان لم یجد فلیقضه من یوم السبت گفته‌اند که خب روایت می‌گوید اگر اول نهار یعنی قبل از ظهر باشد ادا، اگر آخر روز یعنی عصر از زوال تا غروب باشد قضا، اگر هم روز شنبه باشد آن هم قضا، این سه تا روایتی که به آن تمسک شده عمده این روایت است که فی الرجل لا یغتسل یوم الجمعه فی اول النهار قال یقضیه آخر النهار، یقضیه یعنی قضا فان لم یجد فلیقضیه من یوم السبت یعنی روز شنبه هم می‌تواند اما قضا نه ادا.

  الا این‌که روایت دیگر بود صحیحه بزنطی که عمده دلیل برای این‌که قضا نه، ادا آری این صحیحه بزنطی بود صحیحه بزنطی عن الرضا علیه السلام کان ابی یغتسل للجمعه عند الرواح پدرم اصلا رسمشان بود که غسل جمعه را عصر می‌کردند، بخواهیم بگوییم که موسی بن جعفر علیه السلام غسل جمعه را ادا ظهر نمی‌کردند می‌گذاشتند عصر قضا می‌کردند نمی‌شود گفت.

  حالا این دو تا روایت را چه بکنیم؟ اگر ما باشیم و عرف خب روایت‌ها می‌گوید که قبل از ظهر برای این‌که غسل جمعه برای نماز است قبل از ظهر، نه، عصر، دیگر تا شب، نه، روز شنبه دیگر روز جمعه که نیست، قضا، به عبارت دیگر حمل ظاهر بر نص اقتضا می‌کند اگر عصر بخواهد غسل جمعه بکند ادا، حالا چرا مشهور نگفته‌اند؟ خب انسان گیر است دیگر، اما از آن طرف هم می‌بینیم که مثل صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه می‌بیند که مسئله تمام است این‌که باید بگوید الافضل فالافضل این‌که غسل جمعه را برای این‌که تر و تمیز باشد خب این قبل از ظهر به‌جا بیاورد اما حالا اگر نشد چه؟ روز جمعه است باید اگر می‌خواهد به‌جا بیاورد ادا به‌جا بیاورد، روز شنبه چه؟ خب معلوم است روز جمعه که نیست باید قضا یا هیچ اما روایت می‌گوید به‌جا بیاور قضا به‌جا بیاور، خب صاحب جواهر می‌بیند اصل این را اقتضا می‌کند اما از آن طرف هم شهرت می‌گوید که عصر ادا نه، لذا این صحیحه بزنطی را رواح را توجیه کرده‌اند گفته‌اند معنایش این است که موسی بن جعفر سلام الله علیه غسل روز جمعه را قبل از ظهر آن وقتی که می‌خواستند بروند نماز جمعه، رواح را معنا کردن ذهاب الی صلاه الجمعه حالا اصلا چه در نظر مبارک صاحب جواهر بوده که رواح که خیلی معلوم است به معنا عصر است در مقابل غدو است که دیروز آیاتش را می‌خواندم و غدوها شهر و رواحهاشهر چه جور شده صاحب جواهر این را فرموده؟ انسان نمی‌داند.

  خب حالا صاحب جواهر این را فرموده روایت را در حقیقت طردش کرده خب اگر این است موثقه سماعه می‌گوید که عصر قضا روز شنبه هم قضا چرا فتوی نمی‌دهید؟ فتوی نمی‌دهند می‌گویند نه نیت ادا نه نیت قضا، حالا نه شیخ المشایخ ما صاحب جواهر این است قبل از صاحب جواهر هم همین است و من‌جمله مرحوم سید و محشین بر عروه این‌ها هیچ کدام نمی‌گویند قضا اما هیچ کدام هم نمی‌گویند ادا، می‌گویند اگر قبل از ظهر ادا، اگر بعد از ظهر نه قضا نه ادا اما روز شنبه دیگر باید قضا باشد لذا بنا شد شما فکر حسابی بکنید امروز از شما استفاده بکنیم، مشکل است مسئله انصافا از یک طرف روایت صحیح السند این بود که عصر قضا، از یک طرف روایت صحیح السند این بود که عصر ادا، چه بکنیم؟ خب اگر ما باشیم و عرف دیروز می‌گفتم یقضیه به معنای آن قضای اصطلاحی نیست، قضا یعنی یأتی به، یقضی یعنی یأتی به و یک ظهور که بیشتر نیست و حمل ظاهر بر نص می‌گوید عصر ادا، از آن طرف هم می‌بینیم مشهور این ادا را نگفته می‌گوییم پس روایت بزنطی را طرد بکن موثقه سماعه را بگیر و مشهور گفته طبق موثقه سماعه، می‌گویم خیلی خوب می‌خواهم این کار را بکنم اعراض اصحاب از روایت بزنطی باقی می‌ماند موثقه سماعه خب می‌بینیم که این اعراض اصحاب و این موثقه سماعه و این‌ها هیچ کس نگفته، راحت کرده اند خودشان را گفته‌اند که خب قبل از ظهر که می‌دانیم اداست ادا ، روز شنبه هم که می‌دانیم قضاست قضا، حالا بعدازظهر را نمی‌دانیم چه؟ خب نه ادا نه قضا وقتی که انسان نیت ادا نیت قضا نکند دیگر وقع ماوقع اگر اداست می‌شود ادا، اگر قضاست می‌شود قضا.

  مسئله مشکل است موثقه سماعه حسابی، موثقه سماعه را دو دفعه بخوانم روایت از نظر سند عالی است از نظر دلالت عن ابی عبدالله علیه السلام فی الرجل لا یغتسل یوم الجمعه فی اول النهار قال یقضیه آخر النهار فان لم یجد فلیقضه من یوم السبت قبل از ظهر ادا، عصر قضا ، روز شنبه هم قضا خیلی دلالت خوب است دیگر.

  صحیحه بزنطی چه؟ صحیحه بزنطی هم کان ابی یغتسل للجمعه عند الرواح رسم پدرم این بود که غسل جمعه را عصر می‌کردند خب حسابی می‌گوید ادا، جمع بین این دو چه؟ تصرف در یقضی بکنیم بگوییم که حمل بر افضل یا یقضی به معنا یأتی، حالا اگر هم یقضی را به معنای یأتی نگیریم می‌شود افضل دیگر یعنی حمل ظاهر بر نص این است که ظهر افضل، عصر فاضل اما روز شنبه قضا، حمل ظاهر بر نص، خب این جمع من را بزرگان نفرموده‌اند مثل صاحب جواهر، چکار کرده‌اند؟ آمده‌اند تصرف در روایت بزنطی کرده‌اند و فرموده‌اند که اصلا این رواح به معنای قبل از ظهر است وقتی رواح به معنای قبل از ظهر شد دیگر همان روایت موثقه سماعه به حال خود باقی می‌ماند و آن این است که قبل از ظهر ادا، بعدازظهر قضا، روز شنبه هم قضا، خب به صاحب جواهر عرض می‌کنیم فرمایش شما خیلی بعید است اما قبول می‌کنیم چرا فتوی نمی دهید؟ یعنی تو صاحب جواهر که این قدر اهمیت دارید این‌که قبل از ظهر را ادا درست بکنید بعد از ظهر را قضا درست بکنید حتی تأویل هم کردید رواح را به معنا ذهاب الی الجمعه چرا فتوی نمی‌دهید؟ خب حالا جواب این است که فتوی برای چه بدهم؟ برای این‌که می‌گویم نه ادا نه قضا، درست می‌شود برای این‌که غسل را بکن نیت ادا نکن قضا نکن ان کان اداءً وقع اداءً و ان کان قضاءً وقع قضاءً چه داعی داری که بگویی غسل جمعه اداءً مثل عوام مردم که می‌گوید چهار رکعت نماز ظهر پشت سر امام جماعت به‌جا می‌آورم اداءً قربه الی الله همه‌اش دروغ است همه‌اش بی‌خود است حالا چه داعی داری بگویی اداءً؟ این حرف قوم است.

  اما به صاحب جواهر عرض می‌کنیم این حرف‌ها حرفهای مقدس‌هاست حرفهای توی رساله‌ نوشتن است ما چکار بکنیم؟ ما طلبه‌ها چه باید کرد؟ خب شما صاحب جواهر که این قدر اهمیت دادید به شهرت و گفتید که قبل از ظهر ادا بعدازظهر قضا روایت رواح را هم لغت را تغییر دادی گفتی رواح به معنای عصر نیست خب روی آن فتوی بدهید دیگر، جواهر رساله عملیه که نیست روی آن فتوی بدهید، لذا نمی‌دانیم چه بکنیم؟ اما راستی اگر بخواهیم بحث طلبگی بکنیم به صاحب جواهر به امثال صاحب جواهر عرض می‌کنیم آقا معنا ندارد رواح را به معنای عند ذهاب الی الجمعه معنا بکنیم مخصوصاً این‌که موسی بن جعفر علیهما السلام اصلا نماز جمعه نمی‌رفتند همیشه زندان بودند، همیشه در مضیقه بودند اصلا وضع ائمه طاهرین گاهی در نماز جمعه این‌ها شرکت می‌کردند بعد هم قطعا نماز خودشان را می‌خواندند چنانچه دستور به ما هم دادند در نماز جمعه این‌ها شرکت کنید اما نمازتان را هم بخوانید دیگر، این‌که نماز نیست که این‌ها می‌خوانند.

  حالا الان روح خب معلوم است که به معنای لغتش یعنی در مقابل غدو و رواح و حالا این را هرچه بخواهیم تأویلش بکنیم خلاف ظاهر است حالا آیا تأویل رواح به معنا ذهاب الی الجمعه این بهتر است یا یقضی به معنا یأتی؟ یک قدری بالاتر از این بفرمایید یقضی هم به حال خود باقی باشد اما افضل فالافضل بگوییم قبل از ظهر مستحب مؤکد است اما عصر به حال خود باقی است دیگر یوم الجمعه است، روز شنبه چون یوم الجمعه نیست همان قضای اصطلاحی خب این همه حرف‌ها خوب است و بحث طلبگی و اما آن جا که انسان گیر می‌افتد این است که فقهاء نفرموده‌اند حتی رسیده به آن جا مجبور شده‌اند رواح را به معنای ذهاب الی الجمعه معنا بکنند اما بالاخره خیلی شاذ است دیگر، اما آن یقضی به معنای یأتی آن شاذ نیست علاوه بر این حالا اگر هم نگویید خود کلمه یقضی به معنای استحباب این‌که به قول صاحب معالم می‌فرمایند به اندازه‌ای صیغه افعل و ما بمعناه در استحباب استعمال شده که رسیده به مجاز مشهور خب وقتی چنین باشد کلمه یقضی را استعمال بکنیم به معنا یأتی یا این‌که یقضی باشد اما به معنا حمل بر استحباب مؤکد این خیلی بهتر از این است که عند الرواح را معنا بکنیم یعنی عند ذهاب الی الجمعه.

  حالا یک دو تا روایت دیگر هم هست این دوتا را بخوانم ببینم که این روایت‌ها باز چه دلالت دارد؟

  روایت 1 و 2 از باب 8 از ابواب صلاه الجمعه موثقه عمار سئلت اباعبدالله علیه السلام عن الرجل ینسی الغسل یوم الجمعه حتی صلی قال ان کان فی وقت فعلیه ان یغتسل ویعید الصلاه و ان مضی الوقت فقد جازت صلاته این چه می‌خواهد بگوید؟ غسل جمعه را فراموش کرده ینسی الغسل یوم الجمعه حتی صلی حالا یا نماز ظهرش را خوانده یا نماز جمعه‌اش را خوانده حضرت فرمودند ان کان فی وقت فعلیه ان یغتسل و یعید الصلاه و ان مضی الوقت فقد جازت صلاته خب خیلی روایت برای این‌که نمازش را قضا بکند نماز جمعه که دست این نیست قضا کند معلوم می‌شود نماز فرادی می‌خوانده دیگر حضرت فرمودند که عصر اگر می‌خواهد غسل کند دو دفعه نماز بخواند اگر هم نمی‌خواهد هیچ غسل کند بدون این‌که نماز بخواند اگر هم می‌خواهد غسل نکند هیچ که روایت به خوبی دلالت دارد عصر اگر می‌خواهد غسل بکند غسل بکند دیگر حالا بگوییم غسل بکند قضاءً یا نه نیت ادا نه نیت قضا.

  روایت 2 مصححه حماد بن عثمان عن ابی جعفر علیه السلام لابد من الغسل یوم الجمعه فی السفر و الحضر و من نسی فلیعد من الغد نظیر این روایت زیاد هم هست غسل جمعه را روز جمعه به‌جا بیاور اگر نه روز شنبه، خب معنایش این است که اگر ما روایتی در کار نداشته باشیم روز جمعه ادا، روز شنبه قضا، هفت هشت ده تا روایت این جوری داریم که اگر غسل جمعه را روز جمعه به‌جا نیاوردی روز شنبه به‌جا بیاور این روایت هم می‌گوید اگر روز جمعه به‌جا آوردی آوردی اگر نه روز شنبه دیگر معلوم است قضا.

  در بعضی از روایات هم این لفظ قضا باز آمده که روز جمعه غسل را به جا بیاور اگر به جا نیاوردی اگر نتوانستی روز شنبه قضا بکن، یک دلیل می‌خواهد بیاید بگوید که روز جمعه اگر قبل از ظهر باشد ادا اگر بعد از ظهر باشد قضا، یا نه قضا نه ادا، این چنین روایتی نداریم فقط منحصر می‌شود به روایت موثقه سماعه، هفت هشت ده تا روایت را تخصیص بدهیم به روایت موثقه سماعه که لفظ یقضی آمده در حالی که می‌شود به معنا یأتی معنا بکنیم، این خلاصه حرف است شما هم مثل این‌که چیز نیاورده‌اید دیگر حالا اگر حرف من را قبول بکنید این است که غسل جمعه روز جمعه ادا من الطلوع الی الغروب، اما روز شنبه قضا برای این‌که روز جمعه نیست، این خلاصه حرف.

  اما یک مسئله مشکل‌تر از این مسئله جلو آمده و آن مسئله این است که مشهور در میان اصحاب من‌جمله صاحب عروه و محشین فرموده‌اند که غسل جمعه قبل از ظهر ادا، عصر نه ادا نه قضا روز شنبه قضا، شب شنبه اصلا نمی‌توانی به‌جا بیاوری نه قضا نه ادا، نیت نه ادا نه قضا را هم نکن اصلا شب شنبه به‌جا نیاور در حالی که روایات فراوانی داریم روز شنبه به‌جا بیاور.

  فقهیی شده که پیدا بشود الغاء خصوصیت نکند بگوید اگر روز شنبه قضا، عصر جمعه نه ادا نه قضا، شب شنبه که روز شنبه‌اش می‌شود به‌جا بیاوریم اما قضا، شب شنبه هیچ نه ادا نه قضا و جایز نیست و از جاهایی که عرف حتما الغاء خصوصیت می‌کند مثل همان مثال مشهور الرجل یشک بین الثلاث و الاربع می‌گویید المرأه ایضا کذلک و این روز شنبه که گفته است الغا خصوصیت، شب شنبه هم همین‌طور، لذا این جور می‌شود که من الطلوع الی الغروب یوم الجمعه ادا، آن وقت شب شنبه دیگر معلوم است روز جمعه نیست برای این‌که غسل یوم الجمعه ، اگر شب شنبه روز شنبه روایت نداشتیم هیچ، دیگر نمی‌شود به‌جا بیاوریم اما روایات داریم روز شنبه به‌جا بیاور قض،ا عرف می‌گوید شب شنبه ایضا کذلک اما این‌که فقهاء گفته‌اند شب شنبه هیچ و نمی‌توانی بجا بیاوری و بدعت است ونه ادا ونه قضا، حتی همین جوری غسل به‌جا بیاوری نمی‌شود خیلی زور است انصافا، لذا 10 تا روایت داریم روز شنبه قضا، همان 10 تا روایت با الغای خصوصیت می‌گوید شب شنبه قضا، نمی‌شود که ما بگوییم روز شنبه به‌جا بیاور اما چون شب شنبه چون دلیل نداریم به‌جا نیاور خب معنای الغای خصوصیت همین است مرد اگر شک بین دو و سه بکند چه می‌کند؟ و ابن علی الثلاث، زن چه؟ خب روایت نداریم یک روایت نداریم راجع به شکیات در باب زنها و همه می‌گویند المرأه ایضا کذلک چرا؟ اشتراک در تکلیف، چرا؟ الغاء خصوصیت و این جا الغاء خصوصیت نکنیم راستی زور است اما می‌بینیم صاحب عروه حسابی لفظ صاحب عروه حتی آن و لا اللیل را هم صاحب عروه آورده

  پس غسل جمعه برای مردها برای این‌که نماز جمعه می‌خواهند بروند حالازنها چه؟ بگوییم زن‌ها غسل جمعه نکنند خب هیچ کس نگفته، مسلم زنها هم غسل جمعه باید بکنند یا واجب یا مستحب، ولی علی کل حال این فرمایش مرحوم صاحب عروه که می‌فرمایند عبارت مرحوم سید این است کما ان الاولی مع ترکه الی الغروب ان یأتی به بعنوان القضا فی نهار السبت لافی لیله روز شنبه بیاورد به عنوان قضا اما شب شنبه نه، نه ادا نه قضا، اصلا نیاورد، لذا اگر ما باشیم و عرف الغاء خصوصیت می‌کنیم می‌گوییم شنبه و شب شنبه می‌شود آورد به عنوان قضا.

  حالا این را هم یک فکری روی آن بکنید ببنید که این الغای خصوصیتی که من می‌کنم درست است یا نه؟ تا فردا انشاءالله.

 و صلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo