< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الطهارة

90/07/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَ احْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي‌
 
 در مسئله هجده فرمودند: المشهور على أنّه یکفی فیما هو بدل عن الوضوء ضربة واحدة للوجه والیدین، ویجب التعدد فیما هو بدل عن الغسل، والأقوى کفایة الواحدة فیما هو بدل الغسل أیضاً وإن کان الأحوط ما ذکروه، وأحوط منه التعدد فیما هو بدل الوضوء أیضاً.
 مشهور در میان قدماء اینست که در باب تیمم، یک دفعه باید دست به زمین بزند و صورت را مسح کند و اگر بدل از غسل است، یک مرتبه دیگر دست را روی زمین بزند و پشت دستها را مسح کند. اما اگر بدل از وضوست، همان ضربه واحد کفایت میکند. همین که مرحوم سید میفرمایند مشهور، که این مشهور در میان متأخرین نیست بلکه در میان قدمای اصحاب است. المشهور على أنّه یکفی فیما هو بدل عن الوضوء ضربة واحدة للوجه والیدین، ویجب التعدد فیما هو بدل عن الغسل. اما در میان قدماء که مرحوم سید به آن اهمیت نداده، بعضی از بزرگان گفتند که این مربوط به غسل جنابت است. برای این غسل است که باید دو مرتبه دستها روی زمین زده شود. و اما در باب سایر غسلها، مثل وضو یک مرتبه کفایت میکند. مرحوم سید به این اهمیت ندادند و فرمودند مشهور اینست: یجب التعدد فیما هو بدل عن الغسل، حال غسل جنابت باشد یا غسل حیض یا غسل واجب باشد یا غسل مستحب. اما در میان متأخرین، مشهور اینست که در باب غسل هم، چه غسل جنابت و چه غیر غسل جنابت، یک مرتبه کفایت میکند. که مرحوم سید روی این فتوا میدهند و میفرمایند: والأقوى کفایة الواحدة فیما هو بدل الغسل أیضاً وإن کان الأحوط ما ذکروه، چون قدماء گفتند و مشهور در میان قدماست، أحوط اینست که به قول قدماء عمل کنیم. میفرماید: أحوط از این، اینست که مطلقا برای تیمم دو مرتبه دست را روی زمین بزنید، چه در باب وضو و چه باب غسل.دست را روی زمین بزنیم و صورت را مسح کنیم، دوباره دستها را روی زمین بزنیم و پشت دستها را مسح کنیم، چه در باب وضو باشد و چه در باب غسل و چه غسل جنابت و چه غسل غیرجنابت. آن أحوط اولشان وجه دارد، چون قدماء گفتند و تحالف در روایات است. و اما آن أحوط دومشان، گرچه أحوط مستحبی است اما خیلی نمیتواند وجه پیدا کند. یک قول دیگری هم که یک روایتی بر طبق آن قول هست و مرحوم سید اصلاً به آن اعتنا نکردند، قول صدوق اول است که نمیدانم آقا صدوق ملتزم شده و واجب دانسته یا نه؛ ایشان گفتند یک مرتبه دست روی زمین و صورت را مسح میکند و یک مرتبه دیگر دست روی زمین و پشت دستها را مسح میکند و یک مرتبه دیگر به زمین و دوباره از زراع یا سر انگشتان مسح میکند. یک روایت داریم اما روایت معرضٌ عنها عندالاصحاب است و قول صدوق هم معرضٌ عنها عندالاصحاب است و لذا مرحوم سید اصلاً متعرض مسئله نشدند. حال آنچه مورد بحث است، همین دو قول مشهور است. یکی از قدماء و یکی از متأخرین. آنچه از قدماست، اینکه در غسل، چه غسل جنابت و چه غیر جنابت، دو مرتبه باید دست روی زمین زده شود، اما مشهور در میان متأخرین گفتند لازم نیست و چه در باب وضو و چه باب غسل و چه غسل جنابت و چه غسل غیر جنابت، یک مرتبه دست را روی زمین زدن، کفایت میکند. دو تا دست را بزند روی زمین و صورت را با دو کف دست مسح کند. این اقوال در مسئله است.
 روایتها دلالتش برای همه اقوال خیلی خوب است. لذا مشکل در اینست که چطور جمع بین این روایات بکنیم. آنچه دلالت دارد بر اینکه در تیمم مطلقا، چه وضو و چه غسل و چه غسل جنابت و چه غیر جنابت، یک ضربه کفایت میکند، روایت خیلی هست. حال از جمله آن روایتها، روایات باب یازده از ابواب تیمم است.
 صحیحه کاهلی: سألته عن التيمم، قال: فضرب بيده على البساط فمسح بهما وجهه، ثم مسح كفّيه احداهما على ظهر الاخري.
 روایت در مقام عمل هم هست و در مقام یاد دادن است. حضرت دو تا دست را زدند روی زمین و صورت و دو پشت دست را مسح کردند. این همان قول سید است که میفرمایند والأقوى کفایة الواحدة فیما هو بدل الغسل أیضاً.
 بعضی از روایات باب یازده اصلاً گفته که تکرار نمیخواهد که معلوم میشود عامه این تکرار را میکردند و حضرت فرمودند نه، تکرار لازم نیست.
 صحیحه ابی المقدام عن أبی عبدالله علیه السلام: انه وصف التیمم فضرب بیدیه على الارض ثم رفعهما فنفضهما ثم مسح على جبینه و کفیه مرةً واحدة.
 حال این علاوه بر اینکه عمل است و حتی مستحبات در آن آورده شده است، حضرت وقتی دستها را روی خاک زدند، دستها را پاک کردند، حال یا فوت کردند و یا به لباسشان و یا چیزی مالیدند. خوب این مستحب بود و سابقاً خواندیم. همین هم در روایت آمده که وقتی فعل را بیان میکند، مستحبش را هم بیان میکند. ثم مسح على جبینه و کفیه مرةً واحدة. این مرة واحدة را هم که آورده یعنی بدان که امام علیه السلام دو مرتبه دست را روی زمین نزدند. هم عمل است و هم گفتار راوی است و بالاخره تیمم اینست. ما اگر بخواهیم بگوییم که تیمم این نیست و وقتی دستها را زدی به صورت، یک مرتبه دیگر هم باید به زمین بزنی و پشت دستها را مسح کنی، آنگاه حسابی با این روایت منافات پیدا میکند. روایت هم داریم، پس باید چه کنیم؟ باید دربارهاش صحبت کنیم و ببینیم که جمع بین روایتها چگونه است.
 نظیر این دو روایت، در این باب یازده زیاد است. هفت ـ هشت روایت اینگونه داریم که در تیمم باید یک مرتبه دست زده شود؛ اما روایات باب دوازده میگوید که نه، باید دو مرتبه دست زده شود.
 صحیحه محمد بن مسلم عن أحدهما؛ قال: " سألته عن التيمم؟ فقال مرتين مرتين للوجه واليدين ".
 دلالتش خیلی خوب است. شاید هم در میان دُوات یک اختلافی افتاده بود که یک مرتبه کفایت میکند و حضرت فرمودند نه، دو مرتبه، دومرتبه.
 این را هم که صاحب جواهر فرمودند که این معرضٌ عنها عندالاصحاب است برای اینکه ظاهرش اینست که دو مرتبه دست را روی زمین بزن و صورت را مسح کن و بعد پشت دو دست و این معرضٌ عنهاست و کسی دیگر نگفته که دو مرتبه دستها روی خاک زده شود. معلوم است که فرمایش صاحب جواهر درست نیست و ظاهر روایت مرتین مرتیه للوجه والیدین، ولو به قرینه روایتهای باب یازده و دوازده، اینست که یک مرتبه برای صورت و یک مرتبه برای پشت دست؛ اما روایت اسماعیل بن همام دلالتش خیلی عالیست.
 صحیحه اسماعیل بن همام الکندی عن الرضا علیه السلام قال: التیمم ضربة للوجه وضربة للکفین.
 این التیمم ضربة للوجه وضربة للکفین حرف قدماء است. روایتها زیاد است اما من دو تا از آنها را نوشتم. در باب یازده هم روایت زیاد است و من دو تا از آنها را نوشتم. البته بعضی از روایتها در باب یازده و دوازده ضعیف السند است و بعضی از آنها هم مُجمل است، اما علی کل حالٍ میتوانیم بگوییم که روایات فراوانی داریم برای قول قدماء و روایات فراوانی داریم برای قول متأخرین.
 دسته سوم روایات اینست که فرق گذاشتند بین وضو و غسل. در این هم روایتها زیاد است.
 روایت چهار از باب دوازده: صحیحه زراره عن ابى جعفر(ع) قال قلت له كيف التّيمم؟ قال هو ضرب واحد للوضوء والغسل من الجنابة تضرب بيديك مرتين ثم تنفضهما مرة للوجه ومرة لليدين. این هم راجع به غسل جنابت که آن قول قدماء، و البته غیرمشهور و مرحوم سید هم اهمیت به این قول که فرق باشد بین غسل جنابت و غیر غسل جنابت نداده است اما بعضی از قدماء گفتند این تکرار برای غسل جنابت است و نه برای هر غسلی. برای وضو و غسل یک مرتبه دست زدن کفایت میکند اما برای غسل جنابت دو مرتبه باشد. چه کنیم؟ آیا میشود گفت که جمع عرفی دارد و جمع عرفی آن حرف مرحوم سید است و آن اینست که برای مطلق تیمم، اینکه یک مرتبه کفایت بکند اما برای غسل دو مرتبه است اما مستحب.
 مرحوم سید این کار را نکردند برای مرحوم سید احتیاط کرده است. اگر میخواستند روایتها را حمل بر استحباب کند، مرحوم سید باید اینطور فرموده باشد و نفرموده است. بلکه باید فرموده باشد که: والأقوى کفایة الواحدة فیما هو بدل الغسل أیضاً و یُستحب التعدّد، اما این را نفرموده، بلکه فرموده و ان کان الأحوط ما ذکروه. اما نمیدانم درحالی که مرحوم سید به قول صاحب جواهر خیلی اعتنا میکند به اندازهای که فروعات عروه روی فروعات صاحب جواهر جلو رفته است. مرحوم سید به صاحب جواهر اهمیت میدهد و همه ما باید اهمیت بدهیم. همچنین مرحوم حاج آقا رضا و مشهور در میان متأخرین، روایتها را حمل بر استحباب کردند. آنگاه اگر ما بخواهیم جمع بین روایتها کنیم به استحباب، معنایش این میشود که در هر تیممی، واجب اینکه یک مرتبه دست بزنیم و صورت و دو دست را مسح کنیم. اما مستحب است که در غسل، دو مرتبه دست بزنیم. لذا مرحوم صاحب جواهر و همچنین مشهور مثل حاج آقا رضا و دیگران، جمع بین روایتها کردند و گفتند این که کاری ندارد و معلوم است که جمع عرفی دارد. یکی میگوید واجب است و یکی میگوید واجب نیست. معنایش اینست که یک مرتبه دست زدن، برای هر تیممی کفایت میکند، اما اگر میخواهی خیلی خوب باشد، در وقتی که صورت را مسح کردی، یک مرتبه دیگر دست بزن برای غسل. آنگاه چیزی دیگری هم هست که برای غسل جنابت، این مستحب، مؤکّد است. جمع بین روایات این را اقتضاء میکند. یعنی وقت به دست عرف بدهند و ببینند که یک دسته روایت میگوید ضربة واحدة، چه برای ضو و چه برای غسل و یک دسته روایت میگوید برای غسل ضربتین و یک دسته از روایات میگوید برای غسل جنایت ضربتین. آنگاه عرف، جمع بین روایات میکند و میگوید آنچه واجب است ضربه واحد است و آنچه مستحب است در غسل، ضربتین و آنچه مستحبش، مؤکد است در غسل جنابت، ضربتین است. جمع عرفی است و درست میشود. مرحوم صاحب جواهر و حاج آقارضا و دیگران هم همینطور جمع کردند و تمام شده است. اما مرحوم سید این کار را نکردند. شاید مرحوم سید میدیده که روایتها در مقام بیان است، لذا بین روایتها، تعارض میشود و حالا که بین روایتها تعارض شد، چه کنیم؟ آن دو تا زدن را نمیشود اثبات کرد. قدر متیغنش یک مرتبه میشود و قدر غیر متیغنش که احتیاط است، دو مرتبه میشود. مرحوم سید اینطور کرده باشد یعنی به عبارت دیگر بین روایتها تعارض ببیند و بگوید که این روایتها، روایات بیانیه است و روایات اگر امر بود، ممکن بود یک امر را حمل بر استحباب کنیم اما امر که نیست و روایتها معمولاً بیان است و روایات فعلیه است هم از پیغمبر اکرم و هم از ائمل طاهرین (علیهم السلام). پس بین روایتها تعارض است. نمیشود حضرت دو مرتبه دست زده باشند و چون روایتها با هم متعارض است، تساقط است. قدر متیغن میگیریم و قدر متیغن یک مرتبه برای هر تیممی است. اما احتیاط میکنیم و اینکه برای تیمم از غسل و مخصوصاً تیمم از جنابت، دو مرتبه باشد.
 مرحوم آقای حکیم و مرحوم آقای خوئی، روایتها را حمل بر تقیه کردند. این حرف خوب است یعنی وقتی که جمع عرفی نداشته باشد و عامه در تیمم تکرار داشته باشند، خوب است که روایتها حمل بر تقیه شود؛ اما ایراد مسئله اینست که عامه روایت محمد بن مسلم را میگوید که: الزراع. مرتبه دست بزن به زمین و صورت را مسح کن و یک مرتبه دیگر دست به زمین بزن و از زراع تا انگشتان را مسح کن. مسلّم است که احدی این را نگفته است. لذا تیمم عامه، تیمم عمری است یعنی مثلاً عمر گفته بود همه بدن که پیغمبر اکرم (ص) گفتند مگر الاغی که همه بدن و این کار الاغهاست. لذا بالاخره برای اینکه کار عمر، صد در صد از بین نرود، لذا عامه گفتند که مِرفقین. پشت دست نه بلکه مِرفَقین. این را هم نمیشود گفت، چون روایتها که مرفقین ندارد که حمل بر تقیه کنیم. اگر داشتیم مشهور در عامه که یک مرتبه دست میزدند روی زمین و صورت را مسح میکردند و یک مرتبه هم دست روی زمین میزدند و دو تا پشت دست را مسح میکردند، آنگاه روایات را حمل بر تقیه کردن، خیلی خوب بود؛ و حرف آقای حکیم و آقای خوئی جان میگرفت. اما حرف اینست که عامه یک مرتبه دست میزدند و صورت را مسح میکنند و آن هم همه صورت، زیرا گفتم که میخواهند به کار عمر نزدیک شود چون اینها یک ارادت خاصی به عمر دارند و هرکاری که بتوانند نزدیک به عمر شوند، میکنند هم در فقه و هم در غیر فقه. اما یک مرتبه دیگر دست میزنند و از مرفقین مسح میکنند. بنابراین حرف اقای حکیم و آقای خوئی هم درست در نمیآید. لذا حرف مرحوم سید و قالب محشین بر عروه، خیلی عالیست و آن اینست که مرتبه دست روی زمین میزنیم و صورت را مسح میکنیم. احتیاط مستحبی اینست که یک مرتبه دیگر دست میزنیم، مخصوصاً در غسل جنابت، و پشت دست را مسح میکنیم. لذا این فرمایش مرحوم سید خیلی عال در میآید که میفرمایند: والأقوى کفایة الواحدة فیما هو بدل الغسل أیضاً وإن کان الأحوط ما ذکروه، وأحوط منه التعدد فیما هو بدل الوضوء أیضاً. اگر مرحوم سید فرموده بودند، وإن کان الأحوط ما ذکروه مشهور، وأحوط منه التعدد فی بدل الغسل من الجنابه، این خیلی عال در میآمد اما تعدد در بدل وضوء أیضاً را نمیدانم از کجا گرفتند و ظاهراً این احتیاط اصلاً هیچ وجهی ندارد. این خلاصه حرف است. اگر بتوانید قول صاحب جواهر را که میگویند قول مشهور در میان متأخرین است را درست کنید و روایتها را تکرار را حمل بر استحباب کنید، خیلی خوب است. ابوحنیفه گفته و لذا امام صادق (ع) هم گفته تقیّتاً اما ابوحنیفه نگفته و ما بگوییم که امام صادق (ع) گفته تقیّتاً. این که نمیشود.
 بله یک تقیه هست که مرحوم صاحب حدائق نه در اینجا که استاد بزرگوار ما آقای داماد خیلی پسندیده بودند و بعضی اوقات آقای داماد، به تقیه اینگونه عمل میکردند و میگفتند که یک تقیه اینست که مخالف با عامه هم نه بلکه تحالف. نحن نلقى الخلاف بينكم حفظاً لدمائكم، و برای هرکس یک نوع چیز میگفتند تا بگویند اینها در خودشان هم اختلاف است و هیچ. اگر کسی این حرف صاحب حدائق را در اینجا بگوید که گفتم آقای داماد، بعضی اوقات در فقه همین حرف صاحب حدائق را میزدند و میگفتند لازم نیست که عامه گفته باشند بلکه آنچه هست، نحن نلقى الخلاف بينكم حفظاً لدمائكم است. اختلاف در شیعه میانداخت و اختلاف در طلبهها میانداخت تا طلبهها ان قلت قلت بگویند و از شرّ عامه نجات پیدا کنند. اگر کسی این را بگوید، آنگاه اینجا هم میتواند این حرف را بزند و بگوید که این روایتها حمل بر تقیه میشود و قدر متیغنش اینست که یک مرتبه دست زدن و صورت و دو کف دست را مسح کردن.
 شاید این حرف بهتر از حرف آقای داماد و صاحب حدائق باشد که اگر کسی بگوید هیچ. روایتها همه متعارض و تساقط است. نوبت به اصل میرسد و اصل اقتضاء میکند عدم وجوب تکرار را، چه در باب وضو و چه در باب غسل. میدانیم که یک مرتبه دست زدن برای غسل و برای وضو واجب و لازم است و نمیدانیم آیا تکرار میخواهد یا نه؟ رفع مالایعلمون میگوید نه، نمیخواهد. اگر این عرض مرا هم بپسندید، شاید بهترین اقوال باشد و همه روایتها را از کار بیندازیم و قدر متیغن بگیریم و بعد قدر متیغن، زوائدش را حمل بر برائت کنیم. آنگاه آن استحباب مشهور هم درست در میآید و دیگر در باب اصول عملیه، احتیاط مستحب است. شاید این حرف خوب باشد. مسلّم اعم نیست و فقط این مرتین مرتینی که صاحب جواهر میگوید و ما صاحب جواهر میگوید مسلّم روایات است که یک مرتبه دست زدن برای صورت و آن کسی که تکرار میگوید، یک مرتبه دیگر برای پشت دستها و اما یک کسی بگوید که یک مرتبه دست بزن برای صورت و دو باره یک مرتبه دست بزن برای صورت و پشت دست، این را هیچ کس نمیگوید. یا اینکه دو مرتبه دستها را بزن و بعد صورت و پشت زدن را مسح کن، احدی این را نگفته است.
 و صلّی الله علی محمد و آل محمّد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo