درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الحج
92/11/30
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
حجّ تمتّع
مسئله امروز از مسائل مشکل در فقه است و من ندیدم کسی به دلخواه خودش این مسئله را حل کرده باشد. من جمله کسانی که خیلی این طرف و آن طرف زدند، صاحب جواهر است اما به دلخواهش نتوانسته مسئله را حل کند. بعد هم مرحوم سید در عروه، مسئلهای که باید در پیش ایشان فرعی باشد، استدلالی کرده است و اما معلوم است که از عبارات مرحوم سیّد، که در مسئله گیرند. و اگر شما بتوانید این مسئله را حل کنید، خدمت خوبی به فقه شده است.
مسئله اینست که حج را منقسم کردند به سه قسم، حج تمتّع،حج افراد و حج قِران.
گفتند حج تمتع از غریبههاست. قرآن گفته کسی که زن و بچهاش در مکه نیستند. «غیر حاضر المسجد الحرام».
حج افراد یا قِران را گفتند برای کسانی که در مکه هستند. آنگاه حج قِران برای نائی و غریبهها نیز هست.
تا اینجا یک ضرورت در دین و مذهب شیعه است. در مقابل عامه که حج تمتّع ندارند و همگی هم اقرار دارند که حج تمتّع را پیغمبر اکرم جعل کردند و فرمودند عمل کردند ولو خودشان نتوانستند عمل کنند اما همه و حتی دختر و دامادشان عمل کردند. در مقابل سنّیها که میگویند بله، درست است اما عمر صلاح ندانست که چنین باشد و گفت «متعتان محللان فی زمن رسول الله و أنا أحرم الله و اعاقب علیهما»، دو مسئله از زبان پیغمبر اکرم بوده است و من تحریم میکنم، یکی حج تمتع، اینکه همه باید حج افراد به جا آورند و یکی متعه زنها و اینکه عقد باید دائمی باشد.
لذا این هم مسلم پیش عامه است. این حرفها ضرورت در فقه ماست و اشکالی هم در آن نیست. اشکالی که جلو آمده، این تفسیر آیه شریفه است، (ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ يَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ).
اینها چه کسانی هستند؟
مشهور در میان قدماء گفتند اگر کسی 4 فرسخ یعنی 12 کیلومتر از مکه دور باشد، باید حج تمتّع به جا آورد. شهرت نیز بسیار قویست. روایتی هم بر طبق آن نیست.
متأخرین که آن هم شهرت بسیار قویست به اندازهای که مرحوم سید در عروه فرمودند و همه محشین هم امضا کردند و یک مخالف هم ندارد. گفتند 16 فرسخ است. یعنی با 12 فرسخ تفاوت. گفتند اگر 16 فرسخ از مکه دور باشد، باید حج تمتع به جا آورد و الاّ اگر 4 فرسخ باشد، باید حج افراد به جا آورد و این بلدی است. تا 16 فرسخ، اهل مکه است و (حاضری المسجد الحرام) است و از آن 16 فرسخ به بعد این نائی میشود و مصداق «من لم یحضر المسجد الحرام» میشود و حتماً باید حج تمتّع به جاآورد. و اینها روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله روی این دارند.
حال روایتش را میخوانیم و حرف دراینست که قدماء با این روایت چه کردند. مرحوم صاحب جواهر 4 فرسخی است. حتماً مطالعه کردید و میدانید که صاحب جواهر خیلی اینطرف و آنطرف میزنند و بالاخره حرف قدماء را قبول میکنند و حرف متأخرین را زمین میزنند و اما در مسئله گیر هستند و بالاخره صاحب جواهر 4 فرسخی است یعنی 12 کیلومتری است. لذا از کسانی که خیلی اینطرف و آنطرف میزند، صاحب جواهر است و صاحب جواهر اقرار هم میکند که همهی متأخرین گفتند 16 فرسخ و اما من میگویم 4 فرسخ، چنانچه قدمای اصحاب هم فرمودند 4 فرسخ.
روایت 3 و 7 از باب 6 از ابواب اقسام حج، جلد 9 وسائل:
روایتها هر دو صحیحالسند و ظاهرالدلاله است.
لصحیحة زرارة عن أبی جعفر علیه السلام: قلت له قول اللّه- عزّ و جلّ- فی كتابه: «ذلك لمن لم یكن أهله حاضری المسجد الحرام» فقال علیه السلام: «یعنی أهل مكّة لیس علیهم متعة، كلّ من كان أهله دون ثمانیة و أربعین میلًا ذات عرق و عسفان كما یدور حول مكّة، فهو ممّن دخل فی هذه الآیة، و كلّ من كان أهله وراء ذلك فعلیه المتعة»
از تفسیر آیه سوال کردند که حج مکه برای کسانی است که در زن و بچه آنها در مکه نباشند.
روایت از نظر سند خیلی بالا و از نظر دلالت خیلی خوب است و میگوید 16 فرسخ. میفرماید هر سه میل یک فرسخ است، پس 48 میل میشود.
اگر مطالعه کرده باشید، این روایت را مرحوم سید در عروه نقل میکنند و طبق روایت فتوا میدهند و معارضها را یکی یکی جواب میدهند. همه محشین بر عروه نیز 16 فرسخی هستند و در میان متأخرین قول خیلی قویست. اما باید به این هم توجه کنید که در میان قدماء هم 12 میل قول خیلی قویست و روایت هم ندارد. روایت نداریم اما قول به 4 فرسخ یعنی 12 میل خیلی قویست.
مرحوم صاحب جواهر در صدد اینست که قول قدماء را درست کند. روایت را از بعضی از بزرگان مانند کاشف الغطا و دیگران نقل میکند و میگوید مراد از روایت اینست که 4 طرف را حساب کن یعنی توزیع کن. اگر توزیع کنی، هر طرفی 4 فرسخ میشود و بعد 4 در 4 میشود 16 فرسخ.
این یک وجهی برای قدماست. لذا قدماء اگر گفتند 4 فرسخ، این روایت را توزیع کردند.یعنی توزیع کردند به4 طرف و امام «سلاماللهعلیه» فرمودند هر طرفی 4 فرسخ و چهارطرف میشود 16 فرسخ و همان 48 میل که در روایت آمده است. لذا روایت 16 فرسخ هم صحیح و هم ظاهرالدلاله است و میگوید حج تمتع برای کسی است که 16 فرسخ یا 48 میل از مسجدالحرام دور باشد و این آیه شریفه که میفرماید (ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ يَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ)، این را میگوید.
روایت معارض دارد. مرحوم سید در عروه خیلی به آسانی از معارضها گذشته و آن اعراض اصحاب است. دو روایت داریم، یک روایت میگوید 10 میل و یک روایت میگوید میقات. «من لم یحضرالمسجد» یعنی اگر قبل از میقات باشد، «لایحضرالمسجد» و اگر بعد از میقات باشد «یحضرالمسجد» است و یک روایت هم داریم که گفته اگر کسی 18 میل دور باشد، «من لایحضرالمسجد» است. مرحوم سید درباره دو روایت خیلی آسان میگوید این روایت 16 فرسخ معمولٌ به عندالاصحاب است و روایتی که میگوید 18 میل یا روایاتی که میگوید میقات، معرضٌ عنها عندالاصحاب است و روایتی را که معرضٌ عنها عندالاصحاب است، رها کن و صحیحه زراره را که میگوید 16 فرسخ بگیر.
روایت 4 و 5 از باب 6 از ابواب اقسام حج:
این دو روایت را نیز باید بگوییم یک روایت است و روایت صحیح السند است و سندش نیز خیلی خوب است.
عن الحلبی عن أبی عبدالله علیهالسلام: فی حاضرالمسجد الحرام؟ قال: مادون المواقیت الی مکة.
یعنی میقاتها را حساب کن و هرکس به میقاتش. اگر قبل از میقات است، حج تمتع و اگر وطنش بعد از میقات است، حج افراد است.
روایت 1 از باب 6 از اقسام حج:
این روایت نیز صحیح السند است و سندش خیلی بالاست.
صحیحه حریظ عن أبی عبدالله علیه السلام فی قول اللّه- عزّ و جلّ- فی كتابه: «ذلك لمن لم یكن أهله حاضری المسجد الحرام» قال علیه السلام: من کان منزله علی ثمانیة عشر میلا .
این معارض آن روایت 16 فرسخ است. لذا در این باب 6 ما سه قسمت روایت داریم. یک قسمت میگوید 16 فرسخ و یک قسمت میگوید 6 فرسخ. یک روایت هم میگوید هرکسی میقاتش را حساب کند.
مرحوم سید خیلی آسان آن روایت 48 میل یعنی 16 فرسخ را میگیرند و این دو روایت را به اعراض اصحاب از کار میاندازند. حال کسی به مرحوم سید بگوید این اعراض اصحاب که روی 16 فرسخی هم اعراض اصحاب است برای اینکه قدماء به روایت 16 فرسخ فتوا ندادند. مخصوصاً اعراض اصحاب از متأخرین فایده ندارد. احتیاط از متأخرین خوب است اما اجماع از متأخرین، کاشف از قول امام نیست. اعراض از متأخرین نیز کاشف از این نیست که روایت متهمه است. آن اجماعی حجت است که از قدماء باشد. آن شهرتی حجت است که از قدماء باشد، شهرت بلامدرک. آن اعراض حجت است که از قدماء باشد، و اما از متأخرین ان قلت قلت طلبگی است کما اینکه صاحب جواهر و حتی خود مرحوم سید درحالی که عروه فرعی است، در اینجا استدلالی شده و استدلال میکنند و تمسک به روایت میکنند و آن روایت را با اعراض اصحاب میاندازند و قول 12 کیلومتری را رد میکنند و میفرمایند «لعدم دلیل علیه». در اینها ما نمیتوانیم بگوییم اعراض مرحوم سید و محشین بر عروه. این اعراض روایت میقاتی یعنی روایت 6 فرسخی را رد میکند. لذا اگر کسی بخواهد بگوید که اعراض اصحاب روی روایت 16 فرسخی است. برمیگردد به اینکه روایت نداریم. این خوب است اما مرحوم سید میگویند آن 16 فرسخ روایت صحیح السند دارد و مورد عمل اصحاب است و روایت میقات و روایت 6 فرسخ، اعراض اصحاب دارد و به روایت عمل نکردند، یعنی متأخرین.
به مرحوم سید عرض میکنیم که بگویید اصلاً قدماء به روایات باب 6 عمل نکردند. اگر بخواهید اعراض اصحاب را بگویید، باید این را بگویید که به هیچکدام از روایتها عمل نشده است. وقتی به روایتها عمل نشد، نوبت به اصل میرسد. بعد صحبت میکنیم که ببینیم اصل چه اقتضائی میکند. اگر دلیلی برای قول قدماء و متأخرین پیدا نکردیم، نوبت به اصل میرسد.
مرحوم صاحب جواهر برای روایت 16 فرسخ میفرماید هر 4 طرف. روایت 6 فرسخ یعنی 18 میل را میگویند تقریبی است، برای اینکه 12 میل و 18 میل تقریبی است و روایت میقات هم تقریبی است و تحقیقی نیست. پس بنابراین همه روایتها یک چیز را میگوید و همان حرف قدماء است. این خلاصه حرف صاحب جواهر است. اگر خوب مطالعه کرده باشید، بالاخره بعد از ان قلت قلت و این طرف و ان طرف زدن، صاحب جواهر در امتحان خودشان متأخرین هستند و اما قولشان قدمائی است و دلیلشان هم اینست که روایات باب 6 تقریبی است و مراد از روایت 16 فرسخی هم توزیعی است. آنگاه روی هم 12 میل یعنی 4 فرسخ میشود. این خلاصه حرف صاحب جواهر است. این حرفها نه به مقام قدس صاحب جواهر میخورد که روایت گفته 4 فرسخ و ما بگوییم 6 فرسخ و بگوییم روایت بین 4 و 6 تقریبی است. انصافاً نمیشود این را گفت. چطور ما روایت 4 فرسخی را بگوییم 6 فرسخ و بگوییم هر دو یکی است و تقریبی گفته است!
لذا مثلاً یکی از میقاتها شجره است. شجره نزدیک مدینه است و بین مکه و مدینه مثلاً 30 یا 40 فرسخ است و ما بگوییم 12 فرسخ تقریبی است، این تقریبی یعنی چه؟
لذا تقریبی معنا ندارد و به مقام شامخ صاحب جواهر نمیخورد. تحقیقی اینست که 3 روایت داریم که با هم معارض است. وقتی سه روایت داشتیم که با هم معارض بود، پس باید هر سه را از کار بیندازیم. اگر شهرت قدماء بگوید، آنگاه اینطور بگوییم که این روایتها با هم معارض است و شهرت قدماء حجت است و سه روایت را طرد کن و قول قدما که میگویند 4 فرسخ را بگیر. اما این نمیشود که بگوییم روایتها را طرد کن و شهرت متأخرین را بگیر که میگویند 16 فرسخ. بعد هم آن روایت «خُذ بمشتهر بین اصحابک» میگوید یکی را بگیر و دیگری را رها کن.
روایت مسعده بن صدقه اینگونه است که گفت دو روایت میآید و این روایتها هر دو موثق است الاّ اینکه در آن اختلاف است. حال چه کنم؟ فرمود: «خُذ بمشتهر بین اصحاب ودع الشاذ النادر فان المجمع علیه لاریب فیه» که شاید مرادشان شهرت هم نیست و حضرت امام میفرمودند مراد روایت یعنی اجماع. حال علی کل حالٍ آنچه در روایت هست، خُذ بمشتهر بین اصحابک است. حال اصحاب قدماء دلیل ندارند یعنی روایت ندارند. همین که مرحوم صاحب جواهر میفرمایند و مرحوم سید هم میفرمایند و دلیل روایی برای 4 فرسخ نداریم یعنی روایت نداریم الاّ اینکه از راههای دیگر جلو بیاییم، مانند راه صاحب جواهر و بگوییم مراد این روایت از هر طرف است یعنی از 4 طرف، 16 فرسخ شود. این نیز در حقیقت طرد یا طرح روایت است و اخذ به روایت نیست. لذا تا اینجا خلاصه حرف این شد که صاحب جواهر نتوانست درست کند و مرحوم سید هم نتوانست درست کند، اگر با قاعده جلو بیاییم، باید بگوییم در مسئله روایت نداریم برای اینکه روایتها صحیح السند و ظاهرالدلاله با هم معارض است و «اذا تعارضا تساقطا ردّ الی الاصل» باید ببینیم که اصل چه اقتضاء میکند و اصل نه قول قدماء را میگوید و نه قول متأخرین را.
روایتها حسابی با هم تعارض دارد. یکی میگوید 4 فرسخ و یکی میگوید 16 فرسخ و یکی میگوید 40 فرسخ. لذا روایتها با هم تهافت و تباین دارد.
تقریبا چهار ـ پنج روز باید در این باره صحبت کنیم. از شما تقاضا دارم این پنجشنبه و جمعه حرفهای بزرگان مانند شهید و علامه و کاشف اللثام و غیره را ببینید تا شنبه بتوانیم از شما استفاده کنیم.
مسئله امروز از مسائل مشکل در فقه است و من ندیدم کسی به دلخواه خودش این مسئله را حل کرده باشد. من جمله کسانی که خیلی این طرف و آن طرف زدند، صاحب جواهر است اما به دلخواهش نتوانسته مسئله را حل کند. بعد هم مرحوم سید در عروه، مسئلهای که باید در پیش ایشان فرعی باشد، استدلالی کرده است و اما معلوم است که از عبارات مرحوم سیّد، که در مسئله گیرند. و اگر شما بتوانید این مسئله را حل کنید، خدمت خوبی به فقه شده است.
مسئله اینست که حج را منقسم کردند به سه قسم، حج تمتّع،حج افراد و حج قِران.
گفتند حج تمتع از غریبههاست. قرآن گفته کسی که زن و بچهاش در مکه نیستند. «غیر حاضر المسجد الحرام».
حج افراد یا قِران را گفتند برای کسانی که در مکه هستند. آنگاه حج قِران برای نائی و غریبهها نیز هست.
تا اینجا یک ضرورت در دین و مذهب شیعه است. در مقابل عامه که حج تمتّع ندارند و همگی هم اقرار دارند که حج تمتّع را پیغمبر اکرم جعل کردند و فرمودند عمل کردند ولو خودشان نتوانستند عمل کنند اما همه و حتی دختر و دامادشان عمل کردند. در مقابل سنّیها که میگویند بله، درست است اما عمر صلاح ندانست که چنین باشد و گفت «متعتان محللان فی زمن رسول الله و أنا أحرم الله و اعاقب علیهما»، دو مسئله از زبان پیغمبر اکرم بوده است و من تحریم میکنم، یکی حج تمتع، اینکه همه باید حج افراد به جا آورند و یکی متعه زنها و اینکه عقد باید دائمی باشد.
لذا این هم مسلم پیش عامه است. این حرفها ضرورت در فقه ماست و اشکالی هم در آن نیست. اشکالی که جلو آمده، این تفسیر آیه شریفه است، (ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ يَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ).
اینها چه کسانی هستند؟
مشهور در میان قدماء گفتند اگر کسی 4 فرسخ یعنی 12 کیلومتر از مکه دور باشد، باید حج تمتّع به جا آورد. شهرت نیز بسیار قویست. روایتی هم بر طبق آن نیست.
متأخرین که آن هم شهرت بسیار قویست به اندازهای که مرحوم سید در عروه فرمودند و همه محشین هم امضا کردند و یک مخالف هم ندارد. گفتند 16 فرسخ است. یعنی با 12 فرسخ تفاوت. گفتند اگر 16 فرسخ از مکه دور باشد، باید حج تمتع به جا آورد و الاّ اگر 4 فرسخ باشد، باید حج افراد به جا آورد و این بلدی است. تا 16 فرسخ، اهل مکه است و (حاضری المسجد الحرام) است و از آن 16 فرسخ به بعد این نائی میشود و مصداق «من لم یحضر المسجد الحرام» میشود و حتماً باید حج تمتّع به جاآورد. و اینها روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله روی این دارند.
حال روایتش را میخوانیم و حرف دراینست که قدماء با این روایت چه کردند. مرحوم صاحب جواهر 4 فرسخی است. حتماً مطالعه کردید و میدانید که صاحب جواهر خیلی اینطرف و آنطرف میزنند و بالاخره حرف قدماء را قبول میکنند و حرف متأخرین را زمین میزنند و اما در مسئله گیر هستند و بالاخره صاحب جواهر 4 فرسخی است یعنی 12 کیلومتری است. لذا از کسانی که خیلی اینطرف و آنطرف میزند، صاحب جواهر است و صاحب جواهر اقرار هم میکند که همهی متأخرین گفتند 16 فرسخ و اما من میگویم 4 فرسخ، چنانچه قدمای اصحاب هم فرمودند 4 فرسخ.
روایت 3 و 7 از باب 6 از ابواب اقسام حج، جلد 9 وسائل:
روایتها هر دو صحیحالسند و ظاهرالدلاله است.
لصحیحة زرارة عن أبی جعفر علیه السلام: قلت له قول اللّه- عزّ و جلّ- فی كتابه: «ذلك لمن لم یكن أهله حاضری المسجد الحرام» فقال علیه السلام: «یعنی أهل مكّة لیس علیهم متعة، كلّ من كان أهله دون ثمانیة و أربعین میلًا ذات عرق و عسفان كما یدور حول مكّة، فهو ممّن دخل فی هذه الآیة، و كلّ من كان أهله وراء ذلك فعلیه المتعة»
از تفسیر آیه سوال کردند که حج مکه برای کسانی است که در زن و بچه آنها در مکه نباشند.
روایت از نظر سند خیلی بالا و از نظر دلالت خیلی خوب است و میگوید 16 فرسخ. میفرماید هر سه میل یک فرسخ است، پس 48 میل میشود.
اگر مطالعه کرده باشید، این روایت را مرحوم سید در عروه نقل میکنند و طبق روایت فتوا میدهند و معارضها را یکی یکی جواب میدهند. همه محشین بر عروه نیز 16 فرسخی هستند و در میان متأخرین قول خیلی قویست. اما باید به این هم توجه کنید که در میان قدماء هم 12 میل قول خیلی قویست و روایت هم ندارد. روایت نداریم اما قول به 4 فرسخ یعنی 12 میل خیلی قویست.
مرحوم صاحب جواهر در صدد اینست که قول قدماء را درست کند. روایت را از بعضی از بزرگان مانند کاشف الغطا و دیگران نقل میکند و میگوید مراد از روایت اینست که 4 طرف را حساب کن یعنی توزیع کن. اگر توزیع کنی، هر طرفی 4 فرسخ میشود و بعد 4 در 4 میشود 16 فرسخ.
این یک وجهی برای قدماست. لذا قدماء اگر گفتند 4 فرسخ، این روایت را توزیع کردند.یعنی توزیع کردند به4 طرف و امام «سلاماللهعلیه» فرمودند هر طرفی 4 فرسخ و چهارطرف میشود 16 فرسخ و همان 48 میل که در روایت آمده است. لذا روایت 16 فرسخ هم صحیح و هم ظاهرالدلاله است و میگوید حج تمتع برای کسی است که 16 فرسخ یا 48 میل از مسجدالحرام دور باشد و این آیه شریفه که میفرماید (ذٰلِکَ لِمَنْ لَمْ يَکُنْ أَهْلُهُ حَاضِرِي الْمَسْجِدِ الْحَرَامِ)، این را میگوید.
روایت معارض دارد. مرحوم سید در عروه خیلی به آسانی از معارضها گذشته و آن اعراض اصحاب است. دو روایت داریم، یک روایت میگوید 10 میل و یک روایت میگوید میقات. «من لم یحضرالمسجد» یعنی اگر قبل از میقات باشد، «لایحضرالمسجد» و اگر بعد از میقات باشد «یحضرالمسجد» است و یک روایت هم داریم که گفته اگر کسی 18 میل دور باشد، «من لایحضرالمسجد» است. مرحوم سید درباره دو روایت خیلی آسان میگوید این روایت 16 فرسخ معمولٌ به عندالاصحاب است و روایتی که میگوید 18 میل یا روایاتی که میگوید میقات، معرضٌ عنها عندالاصحاب است و روایتی را که معرضٌ عنها عندالاصحاب است، رها کن و صحیحه زراره را که میگوید 16 فرسخ بگیر.
روایت 4 و 5 از باب 6 از ابواب اقسام حج:
این دو روایت را نیز باید بگوییم یک روایت است و روایت صحیح السند است و سندش نیز خیلی خوب است.
عن الحلبی عن أبی عبدالله علیهالسلام: فی حاضرالمسجد الحرام؟ قال: مادون المواقیت الی مکة.
یعنی میقاتها را حساب کن و هرکس به میقاتش. اگر قبل از میقات است، حج تمتع و اگر وطنش بعد از میقات است، حج افراد است.
روایت 1 از باب 6 از اقسام حج:
این روایت نیز صحیح السند است و سندش خیلی بالاست.
صحیحه حریظ عن أبی عبدالله علیه السلام فی قول اللّه- عزّ و جلّ- فی كتابه: «ذلك لمن لم یكن أهله حاضری المسجد الحرام» قال علیه السلام: من کان منزله علی ثمانیة عشر میلا .
این معارض آن روایت 16 فرسخ است. لذا در این باب 6 ما سه قسمت روایت داریم. یک قسمت میگوید 16 فرسخ و یک قسمت میگوید 6 فرسخ. یک روایت هم میگوید هرکسی میقاتش را حساب کند.
مرحوم سید خیلی آسان آن روایت 48 میل یعنی 16 فرسخ را میگیرند و این دو روایت را به اعراض اصحاب از کار میاندازند. حال کسی به مرحوم سید بگوید این اعراض اصحاب که روی 16 فرسخی هم اعراض اصحاب است برای اینکه قدماء به روایت 16 فرسخ فتوا ندادند. مخصوصاً اعراض اصحاب از متأخرین فایده ندارد. احتیاط از متأخرین خوب است اما اجماع از متأخرین، کاشف از قول امام نیست. اعراض از متأخرین نیز کاشف از این نیست که روایت متهمه است. آن اجماعی حجت است که از قدماء باشد. آن شهرتی حجت است که از قدماء باشد، شهرت بلامدرک. آن اعراض حجت است که از قدماء باشد، و اما از متأخرین ان قلت قلت طلبگی است کما اینکه صاحب جواهر و حتی خود مرحوم سید درحالی که عروه فرعی است، در اینجا استدلالی شده و استدلال میکنند و تمسک به روایت میکنند و آن روایت را با اعراض اصحاب میاندازند و قول 12 کیلومتری را رد میکنند و میفرمایند «لعدم دلیل علیه». در اینها ما نمیتوانیم بگوییم اعراض مرحوم سید و محشین بر عروه. این اعراض روایت میقاتی یعنی روایت 6 فرسخی را رد میکند. لذا اگر کسی بخواهد بگوید که اعراض اصحاب روی روایت 16 فرسخی است. برمیگردد به اینکه روایت نداریم. این خوب است اما مرحوم سید میگویند آن 16 فرسخ روایت صحیح السند دارد و مورد عمل اصحاب است و روایت میقات و روایت 6 فرسخ، اعراض اصحاب دارد و به روایت عمل نکردند، یعنی متأخرین.
به مرحوم سید عرض میکنیم که بگویید اصلاً قدماء به روایات باب 6 عمل نکردند. اگر بخواهید اعراض اصحاب را بگویید، باید این را بگویید که به هیچکدام از روایتها عمل نشده است. وقتی به روایتها عمل نشد، نوبت به اصل میرسد. بعد صحبت میکنیم که ببینیم اصل چه اقتضائی میکند. اگر دلیلی برای قول قدماء و متأخرین پیدا نکردیم، نوبت به اصل میرسد.
مرحوم صاحب جواهر برای روایت 16 فرسخ میفرماید هر 4 طرف. روایت 6 فرسخ یعنی 18 میل را میگویند تقریبی است، برای اینکه 12 میل و 18 میل تقریبی است و روایت میقات هم تقریبی است و تحقیقی نیست. پس بنابراین همه روایتها یک چیز را میگوید و همان حرف قدماء است. این خلاصه حرف صاحب جواهر است. اگر خوب مطالعه کرده باشید، بالاخره بعد از ان قلت قلت و این طرف و ان طرف زدن، صاحب جواهر در امتحان خودشان متأخرین هستند و اما قولشان قدمائی است و دلیلشان هم اینست که روایات باب 6 تقریبی است و مراد از روایت 16 فرسخی هم توزیعی است. آنگاه روی هم 12 میل یعنی 4 فرسخ میشود. این خلاصه حرف صاحب جواهر است. این حرفها نه به مقام قدس صاحب جواهر میخورد که روایت گفته 4 فرسخ و ما بگوییم 6 فرسخ و بگوییم روایت بین 4 و 6 تقریبی است. انصافاً نمیشود این را گفت. چطور ما روایت 4 فرسخی را بگوییم 6 فرسخ و بگوییم هر دو یکی است و تقریبی گفته است!
لذا مثلاً یکی از میقاتها شجره است. شجره نزدیک مدینه است و بین مکه و مدینه مثلاً 30 یا 40 فرسخ است و ما بگوییم 12 فرسخ تقریبی است، این تقریبی یعنی چه؟
لذا تقریبی معنا ندارد و به مقام شامخ صاحب جواهر نمیخورد. تحقیقی اینست که 3 روایت داریم که با هم معارض است. وقتی سه روایت داشتیم که با هم معارض بود، پس باید هر سه را از کار بیندازیم. اگر شهرت قدماء بگوید، آنگاه اینطور بگوییم که این روایتها با هم معارض است و شهرت قدماء حجت است و سه روایت را طرد کن و قول قدما که میگویند 4 فرسخ را بگیر. اما این نمیشود که بگوییم روایتها را طرد کن و شهرت متأخرین را بگیر که میگویند 16 فرسخ. بعد هم آن روایت «خُذ بمشتهر بین اصحابک» میگوید یکی را بگیر و دیگری را رها کن.
روایت مسعده بن صدقه اینگونه است که گفت دو روایت میآید و این روایتها هر دو موثق است الاّ اینکه در آن اختلاف است. حال چه کنم؟ فرمود: «خُذ بمشتهر بین اصحاب ودع الشاذ النادر فان المجمع علیه لاریب فیه» که شاید مرادشان شهرت هم نیست و حضرت امام میفرمودند مراد روایت یعنی اجماع. حال علی کل حالٍ آنچه در روایت هست، خُذ بمشتهر بین اصحابک است. حال اصحاب قدماء دلیل ندارند یعنی روایت ندارند. همین که مرحوم صاحب جواهر میفرمایند و مرحوم سید هم میفرمایند و دلیل روایی برای 4 فرسخ نداریم یعنی روایت نداریم الاّ اینکه از راههای دیگر جلو بیاییم، مانند راه صاحب جواهر و بگوییم مراد این روایت از هر طرف است یعنی از 4 طرف، 16 فرسخ شود. این نیز در حقیقت طرد یا طرح روایت است و اخذ به روایت نیست. لذا تا اینجا خلاصه حرف این شد که صاحب جواهر نتوانست درست کند و مرحوم سید هم نتوانست درست کند، اگر با قاعده جلو بیاییم، باید بگوییم در مسئله روایت نداریم برای اینکه روایتها صحیح السند و ظاهرالدلاله با هم معارض است و «اذا تعارضا تساقطا ردّ الی الاصل» باید ببینیم که اصل چه اقتضاء میکند و اصل نه قول قدماء را میگوید و نه قول متأخرین را.
روایتها حسابی با هم تعارض دارد. یکی میگوید 4 فرسخ و یکی میگوید 16 فرسخ و یکی میگوید 40 فرسخ. لذا روایتها با هم تهافت و تباین دارد.
تقریبا چهار ـ پنج روز باید در این باره صحبت کنیم. از شما تقاضا دارم این پنجشنبه و جمعه حرفهای بزرگان مانند شهید و علامه و کاشف اللثام و غیره را ببینید تا شنبه بتوانیم از شما استفاده کنیم.