< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

92/12/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آيا بين عمره‌ی تمتّع و حج، مي‌شود عمره‌ی مفرده به جا آورد؟

مباحثه امروز یک فرعی از مباحثه دیروز است و اگر بتوانیم جا بیندازیم، مباحثه شیرینی است. و اینست که آیا می‌شود عمره مفرده را بین عمره تمتع و حج به جا آورد یا نه؟!
مثلاً ده ـ بیست روز در مکه است و عمره را به جا آورده و معطل اینست که در دهه ذی الحجه محرم شود و به عرفات برود. در این موقع می‌تواند طواف به جا آورد، همینطور که رسم است و می‌روند چند طواف به جا می‌آورند. پس آیا می‌شود عمره هم به جا آورد یا نه؟!
مشهور در میان اصحاب می‌گویند نه و مسئله دیروز را جلو می‌کشند. اینکه عمره و حج مرتبط به یکدیگر است و این آقایی که عمره به جا آورده، محبوس است و باید از مکه بیرون نرود تا اینکه حجش را به جا آورد. و ما دیروز این روایاتی که حج و عمره مرتبط به یکدیگر است و یا این محبوس است، خواندیم و از روایات استفاده کردیم اینکه می‌گویند بیرون نرو، به خاطر اینست که یک دفعه گرفتار شود و نتواند برگردد و حج او از بین برود. و الاّ اگر بتواند برود و برگردد، مانعی ندارد. حتی ما فتوا می‌دهیم که این عمره را به جا آورد و ده ـ بیست روز وقت دارد که به ایران بیاید و کارهایش را انجام بدهد و تجارتش را بکند و برای ششم ذی الحجه که هواپیما هست، به عرفات برود و حجش را به جا آورد. در اینجا بین عمره و بین حج فاصله افتاده است به دلیل آمدن به ایران. حال این اگر بداند که می‌تواند این کار را بکند و مثلاً قبلاً کارهای هواپیما را درست کرده و کارهای دیگرش را انجام داده و می‌داند که می‌تواند برگردد. در این حال عمره را به جا می‌آورد و بعد هم به ایران برمی‌گردد و مدتی در ایران است و موقع ذی الحجه می‌رود و حجش را به جا می‌آورد. حج در اشهر حرم واقع شده و در یک سال هم واقع شده و اشکالی برای مسئله نیست. حضرت هم در آن روایتی که خواندیم، فرمودند که بیرون نرو و بعد خودشان علت آوردند به اینکه می‌گویم بیرون نرو، برای اینست که بعضی اوقات حجّت از بین می‌رود. اگر احتمال می‌دهی که گرفتار می‌شوی و نمی‌توانی برگردی، حج تو از بین می‌رود. اما باز توجه به این مطلب که اگر حج او از بین رفت، اما عمره او باطل نیست. عمره تمتع به عمره مفرده برمی‌گردد قهراً، لذا عمره را به جا آورده و مثلاً سال دیگر می‌رود و حج و عمره‌اش را به جا می‌آورد و ما هیچکدام از شرایطی که برای حج تمتع قرار دادند، قبول نداشتیم. عمره را امسال در أشهر حج به جا می‌آورد و حجش را سال دیگر در أشهر حج به جا می‌آورد، حال ولو اینکه فاصله یک سال شده است اما عمره به عنوان حج به جا آورده و حج را نیز به جا می‌آورد و عمره و حج با هم یک حج تمتّع می‌شود. اگر این مسئله که متوقف بر آن مسائل است. اگر مسائل چهارگانه و شروطی که برای حج تمتع درست کردند و ما هیچکدام از شروط را از نظر روایات قبول نداریم، یا حمل بر استحباب می‌کنیم و یا حمل بر موانع دیگر؛ بنابراین این 4 شرطی که فقها کردند، نیست و لازمه‌اش بحث دیروز است که می‌تواند بین عمره و حج فاصله بیندازد که دیروز می‌گفتم برود و یک تفریح حسابی بکند. حال این اهل تفریح نیست که مثلاً یک روز به فدک برود و یک روز جده و یک روز به یمن و امثال اینها برود بلکه اهل عبادت است. لذا هرشب عمره مفرده به جا می‌آورد. عمره تمتع را به جا آورده و در این ده ـ بیست روز نیز ده ـ بیست تا عمره مفرده به جا می‌آورد تا روز ترویه یا شب عرفه یا روز عرفه و بالاخره تا آنجا که وقت دارد و بعد محرم می‌شود به حج تمتع و به عرفات می‌رود.
مسئله‌ی دیگری هست که بعد درباره آن صحبت می‌کنیم و الان هم در میان فقها یک اختلافی هست و اینست که آیا هر ماه می‌شود چند عمره به جا آورد یا نه؟! بعضیها گفتند نه، هر ماهی یک عمره دارد. بنابراین اگر در ماه شوال عمره به جا آورد، نمی‌تواند تا برسد به ماه ذی القعده و اگر در ماه ذی القعده عمره به جا آورد، باز نمی‌تواند تا برسد به ذی الحجه. هر شهری یک عمره برای خود دارد و یک روایاتی هم نقل می‌کنند.
این مسئله‌ای است که الان مورد مسئله ما نیست. این «لکلّ شهر عمرة» یک مسئله است. الان مشهور در میان محشین بر عروه و یا صاحب عروه اینست که می‌گویند در یک ماه می‌توان سه یا چهار عمره به جا آورد. مثلاً در حج رفته و عمره را به جا آورد و کارهای دیگرش را به جا آورد و باید هفت ـ هشت ده روز در مکه باشد تا او را به مدینه ببرند. مثل مرحوم سید می‌گوید می‌تواند هر روز عمره به جا آورد و بسیاری از بزرگان نیز می‌گویند می‌شود و اما بعضی از بزرگان از محشین بر عروه می‌گویند نمی‌شود چنانچه در میان قبلیها هم این اختلاف بوده و بعد درباره این مسئله صحبت می‌کنیم و آن روایت «لکلّ شهر عمرة» شاهد جمع دارد و حمل بر تقیه می‌کنیم. لذا فعلاً بحث ما «لکل شهرٍ عمرة» نیست بلکه بحث را بگذاریم بر آنجا که «لکل شهرٍ یجوز ان یعتمر»، هر روز عمره به جا آورد و در یک ماه 30 عمره به جا بیاورد. اینطور فرض کنیم که الان هم در میان محشین بر عروه و متأخرین مشهور است. لذا اینکه آقا می‌فرمایند در هر شهری باید یک عمره به جا آورد، کبرا و صغرای آن اشکال دارد. فرض کنید عمره را در ماه شوال به جا می‌آورد و دوباره عمره دوم را در ماه ذی قعده به جا می‌آورد. آنچه الان مسئله ماست، اینست که بین عمره تمتع و حج آیا می‌شود عمره مفرده به جا آورد یا نه؟!
مرحوم صاحب جواهر تمسّک می‌کنند به دو ـ سه دلیلی که به شأن و مقام صاحب جواهر نمی‌خورد.
دلیل اولی که ایشان می‌آورند، می‌فرمایند آیه شریفه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ ...) [1]ظهور در اتصال دارد. (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ ...) یعنی وقتی عمره به جا آوردی، باید موقع حج، حجت را به جا آوری و بین عمره و بین حج فاصله بیندازی و عمره مفرده به جا آوری، جایز نیست. از کجای این آیه ما این را استفاده می‌کنیم! اگر اینطور باشد پس باید راجع به طوافش هم بگویند. مثلاً یک شخصی عمره تمتع به جا آورد و ده ـ بیست روز وقت دارد و صبح و شب می‌رود و در روز ده ـ بیست تا طواف می‌کند. پس اگر اخلال مانع است، پس چه فرقی بین عمره و طواف هست. این می‌تواند طواف کند و مرتب طواف می‌کند، گاهی برای خودش و گاهی برای پدر و مادرش و گاهی برای ذوی الحقوقش. بالاخره طواف ثواب دارد. در آن روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله می‌گوید شش هزار حسنه دارد و شش هزار درجه دارد.
راجع به عمره مفرده هم با آن همه ثوابها که عمره مفرده ثواب جهاد و بالاتر از جهاد دارد. لذا اینکه صاحب جواهر می‌فرماید آیه‌ی (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ ...) می‌گوید بین عمره تمتع و حجّ نمی‌شود عمره مفرده به جا آورد. حال از کجای این آیه استفاده کنیم.
گفتم راجع به «لکل شهر عمرة»، ما روایات صحیح السند و ظاهرالدلاله داریم به اینکه در هر ماه یک عمره بیشتر نمی‌توان به جا آورد. اصلاً کاری به حج هم ندارد و این می‌خواهد ماهی یک مرتبه به مکه برود و این جایز است و اما روایتها می‌گوید اگر خواست در ماه 2 مرتبه برود، جایز نیست. «لکلّ شهر عمرة»، از آن طرف هم روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله داریم که هر روز می‌توان عمره به جا آورد. بعضیها این روایات را حمل بر کراهت کردند اما شاهد جمع در روایتها هست و «لکلّ شهر عمرة»، روایتها حمل بر تقیه می‌شود. آن بحثی است که مرحوم محقق خیلی مفصل بحث می‌کنند و صاحب جواهر نیز ان قلت قلت می‌کنند و صاحب جواهر از کسانی است که «لکلّ شهر عمرة» را قبول ندارند و می‌فرمایند: «یجوز فی کل یوم من شهرٍ» اینکه عمره به جا آورد. صاحب جواهر این دلیل را در اینجا هم نمی‌آورد بلکه آنچه صاحب جواهر در اینجا دلیل می‌آورد، اینست که استدلال می‌کنند به آیه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ ...) و ظهور آیه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ ...) اینست که عمره تمتع با حج باید متصل به یکدیگر باشد. می‌گویند این ظهور دارد. ما می‌گوییم کجای این آیه شریفه ظهور دارد در اینکه نمی‌شود بین حج و عمره فاصله باشد.
قرآن می‌فرماید مستطیع باید حج به جا آورد، حال اگر حج تمتع است، باید اول عمره به جا آورد و بعد حج و اما اگر حج افراد است، باید اول حج به جا آورد و بعد عمره و اینها مرتبط به هم هست و اما از کجا استفاده کنیم که اینها متصل با هم است. لذا آیه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ ...) می‌گوید حج بدون عمره نمی‌شود و عمره بدون حج نیز نمی‌شود. اگر حج افراد است، باید اول حج را به جا آورد و بعد عمره را؛ و اگر حج تمتع است، باید اول عمره را به جا آورد و بعد حج را. اتمام حج مرکب است از یک عمره و یک حج و اما اینکه بین این حج و عمره نمی‌شود فاصله بیفتد، از هیچ جای این آیه استفاده نمی‌شود.
دلیل دومی که مرحوم صاحب جواهر می‌آورد صحیحه حماد است که ایشان می‌فرمایند مرسله حماد، اما روایت صحیح السند است و اگر ضعف و ارسالی در مسئله باشد، قبل از آن هم ابن ابی عمیر است و هم بزنطی است لذا روایت از نظر سند بلااشکال است.

روایت 6 از باب 22 از اقسام حج:
صحيحة حماد بن عيسى، عن أبي عبد الله (ع) قال: من دخل مكة متمتعا في اشهر الحج لم يكن له ان يخرج حتى يقضي الحج فان عرضت له حاجة إلى عسفان أو إلى الطائف أو إلى ذات عرق.[2]
این روایت را سابقاً خواندیم و چهار ـ پنج روایت بود که آیا این می‌تواند بیرون رود یا نه. خود صاحب جواهر تمسّک کردند به فعل امام باقر و گفتند می‌تواند. یا مثلاً مثل مرحوم سید تمسّک کردند به روایت میثمی و گفتند «لاأحب» اینکه می‌تواند. و دیروز من می‌گفتم اصلاً حمل بر کراهت هم نکنید. بگوید مواظب باش که حج را به جا نیاورده، از مکه بیرون نرو اگر احتمال دهی که اگر بیرون روی، نمی‌توانی بازگردی.
روایت هم از نظر سند و هم از نظر دلالت خیلی عالی بود. حال خود صاحب جواهر تبعاً از مرحوم صاحب عروه در عروه گفتند این روایت معارض دارد و «لاأحب» در این روایتها آمده است. خود مرحوم سید در عروه می‌گویند بیرون نرو «مخافة أن یفوته الحجّ». که مرحوم سید صاحب عروه می‌فرمایند از این جمله استفاده می‌شود که کراهت هم نیست. مرحوم صاحب جواهر در یک صفحه قبل این روایت حماد را حمل بر کراهت کردند و اینجا در سر ما می‌زنند. اگر کراهت است، پس در اینجا هم کراهت است و اگر «مخافة ان یفوته الحج» است و کراهت هم ندارد، پس در اینجا هم می‌گوییم. لذا روایت حمّاد معارض دارد. وقتی معارض داشت حمل ظاهر بر نصّ اقتضاء می‌کند یا کراهت را و یا اینکه ارشاد است. به تو می‌گویم بیرون نرو زیرا می‌ترسم نتوانی حجت را به جا آوردی و حج از بین برود. لذا روایات مرتبط و روایات حبس نیز سابقاً صحبت کردیم و در اینجا صاحب جواهر از آن استفاده نمی‌کنند. سابقاً گفتیم که این حج و عمره مرتبط به هم است. و اما چرا در بین حج و عمره نتوانی کار کنی؟!
دیروز گفتیم که آیا لازم هست که محرم شود یا نه و آن روایت می‌گفت نه، امام باقر محرم نشدند و رفتند و در برگشت از ذات عرق محرم شدند، ما هم می‌گوییم مسلماً هرکسی بیرون رفت، وقتی برمی‌گردد بدون احرام وارد نشود بلکه مُحرم شود. گاهی احرام به عمره و گاهی احرام به حج و گاهی احرام عظمتاً. ما احرام عظمتی داریم، هرکسی که از مکه بیرون می‌رود یا می‌خواهد وارد مکه شود برای سیاحت، حتماً باید مُحرم شود و اگر مُحرم نشد، گناه کرده است و آنکه باید مُحرم شوی و یا در روایت دیروز که حضرت فرمودند اگر می‌خواهی بیرون روی، پس مُحرم شو اما نگفتند جایز نیست عمره را به جا آوری بلکه گفتند مُحرم شو و با ان احرامت به حج برو. این درجائی است که شما این را واجب بدانید، اما روایت دیگر که «لاأحب» داشت، نگفته بود محرم شو بلکه گفته بود اگر می‌خواهی بیرون روی، برو اما من دوست ندارم این کار را بکنی.
مرحوم صاحب جواهر در جمع بین روایات می‌گوید بیرون رفتن را حمل بر کراهت شد و مرحوم سید در عروه می‌فرمایند من می‌گویم حمل بر کراهت هم لازم نیست برای اینکه روایتی که می‌گوید «مخافة ان یفوته الحج» علت است و دلیل آورده و معنای دلیل اینست که بیرون نرو اگر می‌ترسی که یک دفعه نتوانی برگردی. می‌گوییم این هم یک نحو ارشاد است و خود مرحوم سید هم می‌فرمایند که ارشاد است. اما درحالی که «مخافة أن یفوته الحج» است اما می‌رود. مثل وقتی که عمره را به جا می‌آورد و حسابی کار داردو مثلاً مدرس است و می‌خواهد درس بدهد و می‌رود عمره را به جا می‌آورد و برمی‌گردد تدریس می‌کند تا روز هفتم و هشتم که می‌رود و حجش را به جا می‌آورد. پس اینها با هم ربط دارد.
حال اینکه بحث امروز است و بحث خیلی خوبی هم برای شما و هم برای مریدهای شماست، اینست که این کسانی که مکه‌ی آنها جلوست، بعد از عمره ده ـ بیست روز در مکه هستند و بعضی از آنها دلشان پر می‌زند که عمره مفرده به جا بیاورند و شما نمی‌گذارید و یا مثل آقا که می‌گوید «لکلّ شهر عمرة»، اصلاً اگر این عمره را به جا آوردید، تا یک ماه دیگر نمی‌شود عمره به جا آورد. صاحب جواهر در بحث ما که نمی‌شود عمره مفرده به جا آورد، دو دلیل دارند. یکی آیه (وَ أَتِمُّوا الْحَجَّ وَ الْعُمْرَةَ لِلَّهِ ...) و یکی هم روایت حمّاد: من دخل مكة متمتعا في اشهر الحج لم يكن له ان يخرج حتى يقضي الحج ...
آن آیه که هیچ دلالتی ندارد و ربطی به بحث ما ندارد و به مقام شامخ صاحب جواهر هم نمی‌خورد. حال این روایت حمّاد خوب است، اما خود صاحب جواهر در مسئله قبل روایت حمّاد را حمل بر کراهت کردند. گفتم حتی مرحوم سید در عروه در همین جا می‌فرمایند کراهت هم ندارد. برای اینکه یک روایت علت دارد و صحیح السند است و می‌گوید اینکه می‌گویم بیرون نرو به دلیل «مخالة أن یفوته الحج» است و لذا اگر خوفی ندارد، پس بیرون رفتن مانعی ندارد و حتی کراهت هم ندارد. این روایت حمّاد است که در آنجا حمل بر کراهت می‌کنند و در اینجا تمسک می‌کنند به اینکه عمره مفرده را نمی‌توان بین عمره و حج به جا آورد. صاحب جواهر دو دلیل هم بیشتر نمی‌آورند که یکی ظهور آیه است و یکی هم روایت حمّاد است. لذا ما راجع به خروج، مکروه نمی‌دانیم همینطور که مرحوم سید هم مکروه نمی‌داند و حتی گفتیم به راستی در شوال عمره را به جا می‌آورد و به ایران برمی‌گردد و دو ماه در ایران است و بعد به مکه برمی‌گردد و حجش را به جا می‌آورد. آنگاه مسئله دیروز بود که این جایز است و مسئله امروز هم اینکه هرکسی بخواهد، می‌تواند هر روز عمره مفرده به جا آورد چنانچه هر روز می‌تواند طواف به جا آورد. این حرف خوبیست و ما دلیل داریم و کسانی که گفتند نمی‌شود همان ادلّه ارتباط حج و عمره به یکدیگر است که آنها هم اصلاً دلالت ندارد.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo