< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/01/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 1- اگر کسی احرام را از میقات فراموش کرد و به مکّه آمد 2- رکن دوم: افعال حج

مسئله آخر در باب احرام یک مسئله تکرار است که قبلاً درباره آن صحبت شده بود و مسئله اینست که اگر کسی احرام را از میقات فراموش کرد و به مکه آمد. مسئله اختلافی بود که آیا اگر می‌تواند به میقات برگردد و محرم شود و یا به ادنی الحل در همان بیرون از مکه محرم شود و یا اینکه از همان جا که هست، محرم شود! روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله داشتیم که اگر جاهل بوده یا ناسی و یا معذور بوده، از هرکجا که می‌تواند مُحرم شود. روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله داشتیم که اگر کسی اعمالش را به جا آورد و بعد فهمید که باید مُحرم شده باشد و نشده بود، حج او درست است. حجی بدون احرام به جا آورده است و امام «سلام‌الله‌علیه» فرمودند اگر نیت حج داشته باشد و آمده برای اینکه حج به جا بیاورد، حج او اشکال ندارد. ولو اینکه اصلاً محرم نشده، جهلاً یا سهواً یا عذراً.
این مسئله را سابقاً در دو سه جا مباحثه کردیم، تبعاً لمرحوم محقق ولو محالاً صاحب جواهر «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» و نظیرش در مسائل حج زیاد است که مرحوم محقق مسئله را تکرار می‌کنند. یادشان نرفته مخصوصاً در باب احرام که ده ـ بیست مسئله بیشتر نیست معلوم است که یادشان نرفته اما نمی‌دانم اینکه چرا تکرار می‌کنند و بعد هم صاحب جواهر چرا اینقدر دنبال می‌کند. اما آنچه می‌دانم از نظر محقق و صاحب جواهر و از نظر شهرت این بود که گفتم که احرام رکن نیست بنابراین اگر عمداً نیاید، حج فاسد است و اما اگر جهلاً یا سهواً یا نسیاناً و عذراً نیاید، حج صحیح است ولو اینکه تمام حج را بدون احرام بوده است.
عبارت مرحوم محقق اینست:
مسئله سوم در باب احرام:
لو نسي الاحرام ولم يذكر حتى أكمل مناسكه، قيل: يقضي إن كان واجبا، وقيل: يجزيه، وهو المروي.
اگر حج واجب است این حج فاسد است و دوباره باید انجام دهد. و کسی گفته حج درست است و چون بر طبق آن روایت داریم، بنابراین حج درست است.
باز در اینجا فتواست برای اینکه «و هو المروی» یعنی روایت داریم، بنابراین بر طبق آن باید فتوا داد. اما قبلاً صراحتش بیش از این بود، ولی علی کل حالٍ آنچه باید در نظرمان باشد و الان هم مناسکها همینطور است و قبلاً هم بوده و قدماء هم گفتند، اینکه احرام از ارکان نیست. اگر آورده نشد، حج باطل است و اما اگر سهواً یا جهلاً آورده نشد و یا در بعضی اوقات آورده نشد مثل اینکه از میقات به مکه آمد و نمی‌تواند برگردد.
این خلاصه مسئله‌ای است که مرحوم محقق در اینجا تکرار کردند و من هم دو روایت آوردم روی آن فرمایش ایشان که فرمودند «و هو المروی» که جازم به مسئله نیستند و گفتم سابقاً جازم بودند و نمی‌دانم چرا الان جازم نیستند.

روایت 1 و 2 از باب 20 از روایات احرام حج:
عن ابن ابى عمير جميل بن دراج عن بعض اصحابنا عن أحدهما عليهما السلام، في رجل نسى ان يحرم أو جهل و قد شهد المناسك كلها و طاف وسعى قال تجزيه نيته إذا كان قد نوى ذلك ... [1]
روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله می‌گوید از ارکان نیست مثل اینکه نیت نماز دارد اما حمد و سوره نخواند و به رکوع رفت. حال یا بعد از رکوع یادش آمد و یا بعد از نماز یادش آمد، همینطور که آن نماز درست است، این حج نیز درست است.
صحیحه علي بن جعفر عن أخيه (ع) قال: سألته عن رجل كان متمتعا خرج إلى عرفات وجهل ان يحرم يوم التروية بالحج حتى رجع إلى بلده قال: إذا قضى المناسك كلها فقد تم حجه. [2]
روایتها هم صحیح السند و ظاهرالدلاله و هم مورد فتوای فقهاست.
دو روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله می‌گوید احرام رکن نیست و معنای غیر رکن اینست که اگر عمداً نیاورد، حج باطل است و اگر سهواً یا اضطراراً یا جهلاً نیاورد، حج درست است. اتفاقاً اگر در جای دیگر هم تمسک کنیم به «الجاهل القاصر کالمقصر» اما در خصوص حج نمی‌توانیم این را بگوییم. برای اینکه در خصوص حج «کلّ امرء ركب امرا بجهالة فلا شيء عليه» و این آنجا بوده که این طواف می‌کرده و محرم نشده بوده و همه به دور او ریختند و یکی می‌گفت باید پیراهنت را از سر درآوری و یکی می‌گفت باید به میقات بروی و محرم شوی و یکی می‌گفت باید یک شتری هم نحر کنی و یکی می‌گفت حج قابل هم دارد. سنّیها شلوغ کرده بودند و امام صادق «سلام‌الله‌علیه» رسیدند و گفتند چه شده است؟ گفت من یک عمله بودم و کار می‌کردم و پول جمع کردم و به حج آمدم، اما مسائلم را از کسی سوال نکردم. این هم که بعضیها می‌گویند جاهل قاصر است، اینطور نیست و این خودش می‌گوید می‌توانستم سوال کنم اما سوال نکردم و مقصر است. حال این می‌گوید نمی‌دانستم و الان به مطاف آمدم و دورم را گرفتند و هرکسی چیزی می‌گوید. امام صادق «سلام‌الله‌علیه» فرمودند لازم نیست پیراهنت را پاره کنی یا از پا درآوری و از سر درآور و طوری نیست و نمی‌خواهد به میقات روی و محرم شوی بلکه از همین جا محرم شو. و نمی‌خواهد و بدنه و گوسفند دهی و نمی‌خواهد حج من قابل روی و همین حج تو درست است اما آنچه عمده است، اینکه امام صادق بعد یک قاعده کلی به ما طلبه‌ها دادند و این مربوط به طلبه‌های امام صادق است. حضرت فرمودند: «أی رجل ركب امرا بجهالة فلا شيء عليه» [3] ، این مسئله ماست. یک روایت هم نیست و آن روایت کبرای کلی را دارد و این دو روایتی که خواندم آن کبرای کلی را ندارد اما به ما می‌گوید احرام رکن نیست.
مرحوم محقق این مسئله‌ای را که امروز خواندم، تقریباً سه مرتبه تکرار کردند و سه مرتبه هم من با شما مباحثه کردم. در آنجا جزمشان بیشتر بود و اینجا هم «و هو المروی» فتواست و مثل اینست که ما می‌گوییم «و هو الأقوی»، ولی جزمشان به آن اندازه نیست ولی علی کل حالٍ در همه جا می‌گویند احرام رکن نیست. حال اگر قبول ندارید، حاشیه منه می‌خواهد و حتماً باید جزوه داشته باشیم و حاشیه مِنهُ نیز زیر آن باشد و بگویید من قبول ندارم و دلیلم اینست.
رکن اول الحمدلله تمام شد.
الرکن الثانی فی افعال الحج:
نمی‌دانم چرا مرحوم محقق در اینجا چون احرام را گفتند و بعد هم اگر کسی به جا نیاورد کفارات دارد و باید کفارات را گفته باشند و بعد هم باید اعمال عمره مفرده را آورده باشند اما رفتند در اعمال حج. یعنی احرامشان احرام حج نبود بلکه احرام عمره بود. تمام این ده ـ بیست مسئله مربوط به احرام عمره بود و یک یا دو مسئله داشتیم که مربوط به احرام حج بود. روی قاعده باید بفرمایند: الرکن الثانی فی افعال العمره، اما عمره را رها کردند و بعد مفصل درباره آن صحبت می‌کنند و می‌فرمایند الرکن الثانی فی افعال الحج. از امروز به بعد راجع به افعال حج صحبت می‌کنیم.
مطلب اول راجع به مستحباتی است که در احرام حج و در عرفات و مشعر و منی است. مسلّم دیدید که مرحوم صاحب وسائل نیز همین کار را کردند و در جلد 8 وسائل که اول حج است، بعد از اینکه احرام را تمام کردند، بر سر مستحبات حج رفتند و تقریباً هزار روایت، تقریبا دو ثلث جلد 8 وسائل مربوط به مستحبات است. و خیلی از آنها هم مربوط به مستحبات حج نیست بلکه مطلق است اما در آنجا زمینه پیدا شده و مستحبات را گفتند و یک رسمی شده که این مستحبات در اینجا آورده شده است، من جمله مرحوم محقق اول خلاصه احکام حج را می‌گویند و بعد هم هفت ـ هشت ده مستحب از آن هزار روایت انتخاب کردند که مکروهات هم در آن هست و اول مکروهات و مستحبات را می‌گویند و بعد وارد عرفات می‌شوند. حال افعال حج معلوم است اما مرحوم محقق در اینجا شماره می‌کنند، اول احرام حج که سابقاً گفتیم این احرام باید در مکه بسته شود و در خانه خدا افضل است. بعد عرفات است. اما آن وقتها رسم بوده و مثل اینکه عامه هم واجب می‌دانستند و کار پیغمبر اکرم و ائمه طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» نیز بوده که محرم می‌شدند به احرام حج در روز ترویه و شب عرفه به منی می‌آمدند و تا صبح برای تهیأ برای روز عرفه در منی بودند تا اول آفتاب که کم کم و آهسته آهسته می‌آمدند و قبل از رسیدن به عرفات، نماز ظهر و عصر را در عرفات نمی‌خواندند و نماز ظهر و عصر را در خارج عرفات و هنوز نرسیده به عرفات می‌خواندند و حتی روایت دارد برای اینکه در مسجد باشد، پیغمبر اکرم یک مسجد هم ساختند. به دست مبارکشان و با افرادی که همراهشان بودند، یک مسجد ساختند و نماز ظهر و عصر را در آنجا خواندند و آهسته آهسته مثلاً یک ساعت یا یک ساعت و نیم بعد از نماز ظهر و عصر به عرفات آمدند. حال اختلاف عجیبی در شیعه شده که ظهر باید در عرفه باشیم و یا اگر بعد از ظهر عرفه باشیم، طوری نیست. در ضمن این بحثهایی که می‌کنیم بعد بحث می‌کنیم اما چون روایت نداریم و مسئله خیلی مشکل است، در این بحثهایی که در باب افعال حج می‌کنیم، این در نظرتان باشد که تقریباً همه قدماء می‌گویند نماز ظهر و عصر را در عرفات نخوانیم و مستحب است که نماز ظهر و عصر را در خارج از عرفات بخوانیم و تعقیب بخوانیم و راز و نیاز کنیم و مهیا شدیم برای آمدن به عرفات و مرحوم آقای خوئی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» در اینجا تعیین کرده و می‌گویند تقریباً یک ساعت و نیم. اما بالعکس همه متأخرین الاّ شاذه من جمله مرحوم محقق می‌فرمایند «من الزوال الی الغروب». لذا یکی از مستحبات است اما خیلی سر و صدا روی آنست که آیا نماز ظهر و عصر را در عرفات بخوانیم، مستحب است و یا نماز ظهر و عصر را اگر در خارج از عرفات بخوانیم، مستحب است. آنگاه کسانی که می‌گویند نماز ظهر و عصر را در عرفات بخوانیم، یک وجوب درست می‌کنند و می‌گویند حتماً توقف «الوقوف من الزوال الی الغروب» باشد و کسانی که آن وجوب را قبول نداشته باشد که قابلش هم فعل رسول الله است که رسول الله می‌فرمایند قبل از وارد به عرفات، یک جایی به نام برمه بوده و در آنجا توقف کردند و حتی صاحب جواهر نقل می‌کند که مسجدی ساختند و نماز ظهر و عصر را پشت سر هم در همان مسجد خواندند و آرام آرام با ذکر خدا آمدند و تقریباً یک ساعت بعد از ظهر به عرفات رسیدند. الان ظاهراً هیچ کدام از مناسکها قبول ندارند. در کتابی منصوب به آقای خوئی دیدم که ایشان قول قدماء را انتخاب کرده و می‌فرماید تقریباً یکساعت و نیم بعد از ظهر وارد عرفات می‌شوند. بنابراین محرم شدن در روز ترویه مستحب است و شب ترویه که سابقاً خواندیم و روز ترویه مستحب است و شب ترویه استحبابش بیشتر است و وقتی محرم شد به منی بیاید و شب عرفه در منی باشد و در آنجا مشغول راز و نیاز باشد و صبح عرفه آهسته آهسته با ذکر خدا و دعا به قبل از عرفات بیاید و قبل از عرفات بایستد تا ظهر شود و نماز ظهر و عصر را بخواند و بعد تقریباً یک ساعت بعد وارد عرفات شود. اما متأخرین الان می‌گویند این آخری واجب است. احرام روز ترویه و شب ترویه و شب عرفه و آمدن به منی و ماندن در منی و آمدن به عرفات مستحب است و باید مواظب باشد که هنوز ظهر نشده، خودش را وارد عرفات کند و من الزوال الی الغروب باید در عرفات باشد. بعد صحبت می‌کنیم که غروبش یک امر مسلم است و امریست که اصلاً خیلیها گفتند اگر قبل از غروب حرکت کند، حجش باطل است و اما از همین جهت محقق «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» اول در اینجا می‌فرمایند واجب اولش الکون بعرفات است. بعد در مسائل می‌فرماید «من الزوال الی الغروب». آنکه واجب می‌داند، بودن در عرفات است ولو اینکه اول ظهر نباشد. مستحبات زیاد است و اولش عرفات و بعد هم آمدن به مشعر و بعد هم آمدن به منی و رمی جمره و ذبح و باز رمی جمره و آمدن به مکه برای حجش و طواف و سعی بین صفا و مروه و بعد هم نماز طواف و بعد هم نماز طواف نساء و این افعال حج است که خدا یک حج مقبولی نصیب همه شما بفرماید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo