درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الحج
93/03/11
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
تروک احرام(پوشاندن سر)
فرمودند یکی از تروک احرام اینست که مرد باید سر خود را بپوشاند یعنی «تغطیة الرأس». اصل مسئله اشکالی ندارد و این جمله «احرام الرجل فی رأسه و احرام المرأة فی وجهها» در روایات فراوانی آمده است. لذا در اینکه باید سر پوشیده نشود و سر باز باشد، از نظر روایات و از نظر فتاوا یک امر مسلّم در شیعه است. و لاأقل 10 روایت به بالا، روایات صحیح السند و ظاهرالدلاله در مسئله هست. اما دو سه مسئله هست که فتوا دادن روی آنها مشکل است اما موافق با احتیاط است. لذا همینطور که دیروز میگفتم در این جزئیات نه فقط در مناسک بلکه کتابهایی که در حج نوشته شده است، با احتیاط جلو آمدند.
مسئله اول اینست که آیا این رأس در مقابل وجه است و یا در مقابل بدن است؟! اگر در مقابل صورت باشد، یعنی سر در مقابل صورت؛ آنگاه فقط جاهایی که مو روییده میشود، رأس میگویند. آنگاه پیشانی را نمیگیرد و دو گوش و گردن و زیر گلو را نمیگیرد. بنابراین اگر زیر گلو یا صورت و دو گوش و گردن پوشیده باشد اما روی سر باز باشد، مثلاً عمامهاش را برداشته و مابقی صورت را به خاطر گرما یا سرما پوشانده است، آیا این کفایت میکند؟! یا اینکه سر در مقابل بدن است و مرد باید سر در مقابل بدن را نپوشاند. بنابراین باید دو گوش و صورت را نپوشاند و گردن و زیر گلو را نپوشاند. آن اندازه که روایت هست راجع به سر در مقابل صورت است. «احرام الرجل فی رأسه و احرام المرأة فی وجهها».
راجع به اینکه صورت خانم باید باز باشد، مسئله بعد است و این جمله «احرام الرجل فی رأسه» در مقابل صورت است و در مقابل بدن نیست. همه روایتها هم همین است که «تغطیة الرأس»؛ و راجع به خانم «تغطیة الوجه»، و اما معمولاً آقایان در مناسک و همچنین فتاوا در کتابهای فتوای مربوط به حج، سر را در مقابل بدن قرار دادند و گفتند مثلاً دو گوش ولو سرما بخورد و همچنین زیر گلو و گردن و رأس در مقابل بدن باید پوشیده باشد.
روایت 1 از باب 55 از تروک احرام:
صحیحه عن عبد الرحمن بن الحجاج قال: سألت أبا الحسن (عليه السلام) عن المحرم يجد البرد في اذنيه يغطيهما؟ قال: لا. [1]
گفت دو گوش سرما میخورد و ناراحتی دارد و حضرت فرمود باید نپوشاند.
این روایت را مرحوم صاحب جواهر نقل میکند و اول طبق آن فتوا میدهد و اما صاحب جواهر در اول میفرماید دلیلی از برای اینکه رأس در مقابل بدن باشد، نداریم. بعد تمسّک میکند به روایت عبدالرحمن بن حجاج که حضرت فرمودند دو گوش را نباید بپوشاند ولو اینکه سرما میخورد. البته سرما خوردن در نه ضرورت و اگر ضرورت باشد، اصل صورت را نیز لازم نیست بپوشاند. اگر به راستی زن صورت را باز بگذارد و یا مرد سر را باز بگذارد و سردرد بگیرد و میداند مرضی دارد که اگر سرش سرما بخورد، مریض میشود. مثلاً صرع دارد و باید بخوابد و نمیتواند حجش را به جا بیاورد. در اینجا بحث ما نیست و الضرورات تبیح المحذورات است. و اما اگر سختش باشد.ظاهر این روایت ضرورت را نمیگوید بلکه میگویداگر سختش باشد یعنی معمولاً سرماست و باد سرد میآید و برایش صدمه دارد که دو گوشش باز باشد. حضرت فرمودند نمیتواند دو گوش را بپوشاند و معلوم میشود حضرت رأس را در مقابل بدن قرار دادند. گردن و زیر گلو و شقیقهها و همه را میگیرد. از نظر عرف هم رأس گاهی در مقابل بدن گفته شده و گاهی در مقابل وجه گفته میشود و استعمالش هم زیاد است و همین «احرام الرجل فی رأسه و احرام المرأة فی وجهها» سر را در مقابل صورت گذاشته و اما مثلاً در باب غسل که سر و گردن را باید بشوید، سر را در مقابل بدن گذاشته است. هم اطلاقات عرفی هست و هم اطلاعات شرعی. حال این روایت سر را در مقابل بدن گذاشته برای اینکه روایت این بود که «عن المحرم یجد البرد فی اذنیه یغطیهما؟ قال: لا». فرمود دو گوش را باید نپوشاند. اما مرحوم صاحب جواهر فتوا میدهد و اگر یادتان باشد صاحب جواهر از کسانی است که سر را در مقابل بدن قرار داده است، لذا گردن و زیر گلو و شقیقهها هم هست اما همین صاحب جواهر میفرماید دلیلی نداریم الاّ عرفاً. ولی در همین که میگویند دلیلی نداریم الاّ عرفاً، اما صحیحه ابن حجاج را نقل میکنند و حمل بر استحباب میکنند. اول میفرمایند رأس در مقابل بدن و میگویند دلیلی نداریم الاّ عرف. معنایش اینست که این رأسی که گفته شده در مقابل بدن است، بنابراین اجزای رأس باید پوشیده باشد، من جمله دو گوش. اما بعد میفرماید که روایت ابن الحجاج هست، اما حمل بر استحباب میشود. حال چرا حمل بر استحباب کنیم؟!
اگر صورت ضرورت باشد، اصلاً «لا» معنا ندارد. اگر روایت را اینطور معنا کنیم که «عن المحرم یجد البرد فی اذنیه یغطیهما ضرورتاً» آنگاه باید بگوید «نعم»، برای اینکه این مسلم پیش اصحاب است که قاعده اضطرار میگوید باید بپوشاند و قاعده اضطرار نمیگوید گوش سرما بخورد و از بین برود. لذا باید روایت را معنا کنیم که «یجد البرد فی اذنیه» یعنی برایم سخت است و نه اینکه اضطرار در کار است. حضرت فرمودند در باب حج همه سخت است و در اینجا هم دو گوش سرما میخورد. پس ضرورت نیست و وقتی ضرورت نشد، مشقّت میشود و حضرت فرمودند مشقّت را باید بکشد و دو گوش باید پوشیده نباشد. نمیدانم چه چیز در نظر صاحب جواهر بوده زیرا دلالت روایت خیلی خوب است. الاّ اینکه کسی بگوید از روایتهایی که میگوید «لللرجل تغطیة الرأس و للمرأة تغطیة الوجه»، سر در مقابل صورت است و اما «منبت» یعنی از جایی که مو روئیده میشود و بیش از این نیست. ولی این هم منافات ندارد که انسان، سر را در مقابل گردن برای مردها قرار دهد و اما خانمها بیشتر از صورتشان لازم نیست که نپوشانند. خلاصه حرف اینست که این روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله است و میگوید دو گوش باید پوشیده نباشد، ولو اینکه برایش سخت باشد و سرما هم باشد، اما باید نپوشاند ولو اینکه سرما بخورد. آنگاه از این روایت استفاده کنیم که اصلاً رأسی که در روایتها آمده، در مقابل بدن است و نه در مقابل صورت.
مسئله انصافاً مشکل است. از یک طرف مثل صاحب جواهر ولو در اول میگوید دو گوش را نباید بپوشاند برای اینکه سر در مقابل بدن است و نه در مقابل وجه اما اقرار میکنند که دلیلی برای آن ندارم الاّ عرفاً. بعد روایت ابن حجاج را نقل میکنند و حمل میکنند بر ضرورت. اگر کسی اینطور بگوید و بعد هم بگوید قرینه «تغطیة الرجل لرأسه» در مقابل «تغطیة المرأة لوجهها» است. در مناسکها هم این هست که آیا مراد موی سر است و یا سر و گردن هم هست و همینطور که سر و گردن را در باب جنابت باید غسل دهد، در اینجا هم سر و گردن باید نمایان نباشد. معلوم است احتیاط اقتضاء میکند که رأس در مقابل بدن باشد و شهرت هم در مسئله هست و وقتی چنین باشد، دلالت روایت ابن حجاج خوب میشود و مربوط به ضرورت هم نمیشود و میگوییم نه تنها دو گوش بلکه گردن و زیر گلو و شقیقهها و صورت باید باز باشد. اگر سر را در مقابل وجه بگیریم، لازمهاش اینست که اگر آقا صورتش را بپوشاند یعنی عمامه را بردارد و روی صورتش بگذارد برای اینکه باد میآید و یا سرماست و بگوییم صورتش واجب نیست و این صورت زن است که باید نپوشاند و اما صورت مرد طوری نیست، حال مثلاً کلاهش را برمیدارد و روی صورتش میگذارد. کسانی که میگویند رأس در مقابل وجه، باید بگویند طوری نیست اما علی الظاهر نمیتوان گفت. اگر بخواهیم شهرت را حساب کنیم، نمیشود و اگر احتیاط را حساب کنیم، نمیشود و اگر عمل به روایت ابن حجاج را حساب کنیم میشود. ظاهراً در ذهن مبارک صاحب جواهر این بوده که این رأس در مقابل وجه است و همان «منبت الشعر» یعنی روی سر که مو روئیده میشود باید بپوشاند و لذا آنچه در ذهن مبارکش بوده همین بوده، لذا روایت ابن حجاج را حمل بر استحباب کرده است. لذا اگر احتیاط بخواهیم، دلالت میکند که باید دو گوش پوشیده شود و اگر فتوا بخواهیم، فتوا صورت را میگوید و اینکه صورت مرد نمیشود که پوشیده باشد. از همین جهت الان در مناسکها احتیاط میکنند و یا خیلیها فتوا میدهند که وقتی وضو گرفت و خواست صورتش رابا حوله خشک کند، آیا میشود یا نه؟! بعضیها میگویند میشود و بعضی میگویند نمیشود و باید بگذارد تا صورتش خشک شود و یا اگر فوراً بخشکاند طوری نیست و بعضیها میگویند نمیتواند دستش را روی صورتش بگذارد و بعضی میگویند میتواند اما خیلی طول نکشد. مثلاً هوا گرم است و در راه دستش را روی صورتش بگذارد و برود، آیا این میشود یا نه؟! معمولاً مناسکها و فتاوا میگوید نه و این اعراض اصحابی که روی روایت ابن حجاج گفتند، هیچ وجه ندارد. مسلم است روایتی غیر از روایت ابن حجاج برای گوشها نداریم و همینطور که صاحب جواهر هم میگویند دلیل نداریم که رأس را در مقابل بدن بگذاریم بلکه رأس در مقابل وجه است به دلیل «احرام الرجل فی رأسه و احرام المرأة فی وجهها».
خلاصه حرف اینست که ظاهراً این سر در مقابل بدن است. روایت ابن حجاج هم به خوبی دلالت دارد. آن «احرام الرجل فی رأسه» است و منافات هم ندارد که رأس را به ضمیمه روایت ابن حجاج بگوییم همه سر و گردن است و اما برای خانمها فقط صورت است که بعد دربارهاش صحبت میکنیم.
و اما از آن طرف فرمودند آیا در وقت خواب میتواند پتو را روی سرش بکشد یا نه؟! گفتند میتواند.
آیا میتواند سر رابا حوله بخشکاند؟ گفتند چون طول نمیکشد، میتواند و اما اگر بخواهد طول بکشد، نمیشود برای اینکه تغطیه صدق میکند.
آیا میتواند دست روی سرش بگذارد یا نه؟ گفتند اگر صرف گذاشتن دست است و زود بردارد، میشود و اما اگر بخواهد دست روی سر باشد و مثلاً در آفتاب دستش را روی سرش بگذارد و برود، نمیشود برای اینکه پوشاندن سر است. یا مثلاً سرماست و دو گوشش را میگیرد، گفتند اگر طول بکشد، نمیشود و اگر طول نکشد، اختلاف کردند. بعضیها گفتند نه و مشهور در مناسکها و مشهور در فتاوا گفتند تغطیه است و عرفاً صدق نمیکند. همه رفتند روی عرف و گفتند اینکه تو میگوییم مسئله عقلی است که مثلاً حوله را روی سر بکشاند و بردارد، این تغطیه عقلی است و عرفی نیست و عرف آنست که این حوله را سرش کند و اما اگر سر نکند ولو روی سر را هم بپوشاند، طوری نیست.
مسئله مهمتر راجع به ارتماس است، که آیا ارتماس در آب همینطور که در باب روزه مشهور است که اگر سرش را زیر آب کند، روزهاش باطل است؛ در اینجا هم اگر سرش را زیر اب کند، آیا کار حرام به جا آورده و یا ارتماس مانعی ندارد؟!
در مسئله روایت نداریم و اگر عرفاً بخواهیم حرف بزنیم، باید بگوییم طوری نیست برای اینکه صدق پوشاندن سر نمیکند. مثلاً شخصی میخواهد در نهر غسل کند و سرش را مرتب زیر آب میکند. این تغطیه صدق نمیکند. در بعضی جاها گفتند اگر خیلی طول دهد، باز ما میگوییم طوری نیست برای اینکه تغطیه یعنی پوشاندن و این صدق تغطیه نمیکند.
فرمودند یکی از تروک احرام اینست که مرد باید سر خود را بپوشاند یعنی «تغطیة الرأس». اصل مسئله اشکالی ندارد و این جمله «احرام الرجل فی رأسه و احرام المرأة فی وجهها» در روایات فراوانی آمده است. لذا در اینکه باید سر پوشیده نشود و سر باز باشد، از نظر روایات و از نظر فتاوا یک امر مسلّم در شیعه است. و لاأقل 10 روایت به بالا، روایات صحیح السند و ظاهرالدلاله در مسئله هست. اما دو سه مسئله هست که فتوا دادن روی آنها مشکل است اما موافق با احتیاط است. لذا همینطور که دیروز میگفتم در این جزئیات نه فقط در مناسک بلکه کتابهایی که در حج نوشته شده است، با احتیاط جلو آمدند.
مسئله اول اینست که آیا این رأس در مقابل وجه است و یا در مقابل بدن است؟! اگر در مقابل صورت باشد، یعنی سر در مقابل صورت؛ آنگاه فقط جاهایی که مو روییده میشود، رأس میگویند. آنگاه پیشانی را نمیگیرد و دو گوش و گردن و زیر گلو را نمیگیرد. بنابراین اگر زیر گلو یا صورت و دو گوش و گردن پوشیده باشد اما روی سر باز باشد، مثلاً عمامهاش را برداشته و مابقی صورت را به خاطر گرما یا سرما پوشانده است، آیا این کفایت میکند؟! یا اینکه سر در مقابل بدن است و مرد باید سر در مقابل بدن را نپوشاند. بنابراین باید دو گوش و صورت را نپوشاند و گردن و زیر گلو را نپوشاند. آن اندازه که روایت هست راجع به سر در مقابل صورت است. «احرام الرجل فی رأسه و احرام المرأة فی وجهها».
راجع به اینکه صورت خانم باید باز باشد، مسئله بعد است و این جمله «احرام الرجل فی رأسه» در مقابل صورت است و در مقابل بدن نیست. همه روایتها هم همین است که «تغطیة الرأس»؛ و راجع به خانم «تغطیة الوجه»، و اما معمولاً آقایان در مناسک و همچنین فتاوا در کتابهای فتوای مربوط به حج، سر را در مقابل بدن قرار دادند و گفتند مثلاً دو گوش ولو سرما بخورد و همچنین زیر گلو و گردن و رأس در مقابل بدن باید پوشیده باشد.
روایت 1 از باب 55 از تروک احرام:
صحیحه عن عبد الرحمن بن الحجاج قال: سألت أبا الحسن (عليه السلام) عن المحرم يجد البرد في اذنيه يغطيهما؟ قال: لا. [1]
گفت دو گوش سرما میخورد و ناراحتی دارد و حضرت فرمود باید نپوشاند.
این روایت را مرحوم صاحب جواهر نقل میکند و اول طبق آن فتوا میدهد و اما صاحب جواهر در اول میفرماید دلیلی از برای اینکه رأس در مقابل بدن باشد، نداریم. بعد تمسّک میکند به روایت عبدالرحمن بن حجاج که حضرت فرمودند دو گوش را نباید بپوشاند ولو اینکه سرما میخورد. البته سرما خوردن در نه ضرورت و اگر ضرورت باشد، اصل صورت را نیز لازم نیست بپوشاند. اگر به راستی زن صورت را باز بگذارد و یا مرد سر را باز بگذارد و سردرد بگیرد و میداند مرضی دارد که اگر سرش سرما بخورد، مریض میشود. مثلاً صرع دارد و باید بخوابد و نمیتواند حجش را به جا بیاورد. در اینجا بحث ما نیست و الضرورات تبیح المحذورات است. و اما اگر سختش باشد.ظاهر این روایت ضرورت را نمیگوید بلکه میگویداگر سختش باشد یعنی معمولاً سرماست و باد سرد میآید و برایش صدمه دارد که دو گوشش باز باشد. حضرت فرمودند نمیتواند دو گوش را بپوشاند و معلوم میشود حضرت رأس را در مقابل بدن قرار دادند. گردن و زیر گلو و شقیقهها و همه را میگیرد. از نظر عرف هم رأس گاهی در مقابل بدن گفته شده و گاهی در مقابل وجه گفته میشود و استعمالش هم زیاد است و همین «احرام الرجل فی رأسه و احرام المرأة فی وجهها» سر را در مقابل صورت گذاشته و اما مثلاً در باب غسل که سر و گردن را باید بشوید، سر را در مقابل بدن گذاشته است. هم اطلاقات عرفی هست و هم اطلاعات شرعی. حال این روایت سر را در مقابل بدن گذاشته برای اینکه روایت این بود که «عن المحرم یجد البرد فی اذنیه یغطیهما؟ قال: لا». فرمود دو گوش را باید نپوشاند. اما مرحوم صاحب جواهر فتوا میدهد و اگر یادتان باشد صاحب جواهر از کسانی است که سر را در مقابل بدن قرار داده است، لذا گردن و زیر گلو و شقیقهها هم هست اما همین صاحب جواهر میفرماید دلیلی نداریم الاّ عرفاً. ولی در همین که میگویند دلیلی نداریم الاّ عرفاً، اما صحیحه ابن حجاج را نقل میکنند و حمل بر استحباب میکنند. اول میفرمایند رأس در مقابل بدن و میگویند دلیلی نداریم الاّ عرف. معنایش اینست که این رأسی که گفته شده در مقابل بدن است، بنابراین اجزای رأس باید پوشیده باشد، من جمله دو گوش. اما بعد میفرماید که روایت ابن الحجاج هست، اما حمل بر استحباب میشود. حال چرا حمل بر استحباب کنیم؟!
اگر صورت ضرورت باشد، اصلاً «لا» معنا ندارد. اگر روایت را اینطور معنا کنیم که «عن المحرم یجد البرد فی اذنیه یغطیهما ضرورتاً» آنگاه باید بگوید «نعم»، برای اینکه این مسلم پیش اصحاب است که قاعده اضطرار میگوید باید بپوشاند و قاعده اضطرار نمیگوید گوش سرما بخورد و از بین برود. لذا باید روایت را معنا کنیم که «یجد البرد فی اذنیه» یعنی برایم سخت است و نه اینکه اضطرار در کار است. حضرت فرمودند در باب حج همه سخت است و در اینجا هم دو گوش سرما میخورد. پس ضرورت نیست و وقتی ضرورت نشد، مشقّت میشود و حضرت فرمودند مشقّت را باید بکشد و دو گوش باید پوشیده نباشد. نمیدانم چه چیز در نظر صاحب جواهر بوده زیرا دلالت روایت خیلی خوب است. الاّ اینکه کسی بگوید از روایتهایی که میگوید «لللرجل تغطیة الرأس و للمرأة تغطیة الوجه»، سر در مقابل صورت است و اما «منبت» یعنی از جایی که مو روئیده میشود و بیش از این نیست. ولی این هم منافات ندارد که انسان، سر را در مقابل گردن برای مردها قرار دهد و اما خانمها بیشتر از صورتشان لازم نیست که نپوشانند. خلاصه حرف اینست که این روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله است و میگوید دو گوش باید پوشیده نباشد، ولو اینکه برایش سخت باشد و سرما هم باشد، اما باید نپوشاند ولو اینکه سرما بخورد. آنگاه از این روایت استفاده کنیم که اصلاً رأسی که در روایتها آمده، در مقابل بدن است و نه در مقابل صورت.
مسئله انصافاً مشکل است. از یک طرف مثل صاحب جواهر ولو در اول میگوید دو گوش را نباید بپوشاند برای اینکه سر در مقابل بدن است و نه در مقابل وجه اما اقرار میکنند که دلیلی برای آن ندارم الاّ عرفاً. بعد روایت ابن حجاج را نقل میکنند و حمل میکنند بر ضرورت. اگر کسی اینطور بگوید و بعد هم بگوید قرینه «تغطیة الرجل لرأسه» در مقابل «تغطیة المرأة لوجهها» است. در مناسکها هم این هست که آیا مراد موی سر است و یا سر و گردن هم هست و همینطور که سر و گردن را در باب جنابت باید غسل دهد، در اینجا هم سر و گردن باید نمایان نباشد. معلوم است احتیاط اقتضاء میکند که رأس در مقابل بدن باشد و شهرت هم در مسئله هست و وقتی چنین باشد، دلالت روایت ابن حجاج خوب میشود و مربوط به ضرورت هم نمیشود و میگوییم نه تنها دو گوش بلکه گردن و زیر گلو و شقیقهها و صورت باید باز باشد. اگر سر را در مقابل وجه بگیریم، لازمهاش اینست که اگر آقا صورتش را بپوشاند یعنی عمامه را بردارد و روی صورتش بگذارد برای اینکه باد میآید و یا سرماست و بگوییم صورتش واجب نیست و این صورت زن است که باید نپوشاند و اما صورت مرد طوری نیست، حال مثلاً کلاهش را برمیدارد و روی صورتش میگذارد. کسانی که میگویند رأس در مقابل وجه، باید بگویند طوری نیست اما علی الظاهر نمیتوان گفت. اگر بخواهیم شهرت را حساب کنیم، نمیشود و اگر احتیاط را حساب کنیم، نمیشود و اگر عمل به روایت ابن حجاج را حساب کنیم میشود. ظاهراً در ذهن مبارک صاحب جواهر این بوده که این رأس در مقابل وجه است و همان «منبت الشعر» یعنی روی سر که مو روئیده میشود باید بپوشاند و لذا آنچه در ذهن مبارکش بوده همین بوده، لذا روایت ابن حجاج را حمل بر استحباب کرده است. لذا اگر احتیاط بخواهیم، دلالت میکند که باید دو گوش پوشیده شود و اگر فتوا بخواهیم، فتوا صورت را میگوید و اینکه صورت مرد نمیشود که پوشیده باشد. از همین جهت الان در مناسکها احتیاط میکنند و یا خیلیها فتوا میدهند که وقتی وضو گرفت و خواست صورتش رابا حوله خشک کند، آیا میشود یا نه؟! بعضیها میگویند میشود و بعضی میگویند نمیشود و باید بگذارد تا صورتش خشک شود و یا اگر فوراً بخشکاند طوری نیست و بعضیها میگویند نمیتواند دستش را روی صورتش بگذارد و بعضی میگویند میتواند اما خیلی طول نکشد. مثلاً هوا گرم است و در راه دستش را روی صورتش بگذارد و برود، آیا این میشود یا نه؟! معمولاً مناسکها و فتاوا میگوید نه و این اعراض اصحابی که روی روایت ابن حجاج گفتند، هیچ وجه ندارد. مسلم است روایتی غیر از روایت ابن حجاج برای گوشها نداریم و همینطور که صاحب جواهر هم میگویند دلیل نداریم که رأس را در مقابل بدن بگذاریم بلکه رأس در مقابل وجه است به دلیل «احرام الرجل فی رأسه و احرام المرأة فی وجهها».
خلاصه حرف اینست که ظاهراً این سر در مقابل بدن است. روایت ابن حجاج هم به خوبی دلالت دارد. آن «احرام الرجل فی رأسه» است و منافات هم ندارد که رأس را به ضمیمه روایت ابن حجاج بگوییم همه سر و گردن است و اما برای خانمها فقط صورت است که بعد دربارهاش صحبت میکنیم.
و اما از آن طرف فرمودند آیا در وقت خواب میتواند پتو را روی سرش بکشد یا نه؟! گفتند میتواند.
آیا میتواند سر رابا حوله بخشکاند؟ گفتند چون طول نمیکشد، میتواند و اما اگر بخواهد طول بکشد، نمیشود برای اینکه تغطیه صدق میکند.
آیا میتواند دست روی سرش بگذارد یا نه؟ گفتند اگر صرف گذاشتن دست است و زود بردارد، میشود و اما اگر بخواهد دست روی سر باشد و مثلاً در آفتاب دستش را روی سرش بگذارد و برود، نمیشود برای اینکه پوشاندن سر است. یا مثلاً سرماست و دو گوشش را میگیرد، گفتند اگر طول بکشد، نمیشود و اگر طول نکشد، اختلاف کردند. بعضیها گفتند نه و مشهور در مناسکها و مشهور در فتاوا گفتند تغطیه است و عرفاً صدق نمیکند. همه رفتند روی عرف و گفتند اینکه تو میگوییم مسئله عقلی است که مثلاً حوله را روی سر بکشاند و بردارد، این تغطیه عقلی است و عرفی نیست و عرف آنست که این حوله را سرش کند و اما اگر سر نکند ولو روی سر را هم بپوشاند، طوری نیست.
مسئله مهمتر راجع به ارتماس است، که آیا ارتماس در آب همینطور که در باب روزه مشهور است که اگر سرش را زیر آب کند، روزهاش باطل است؛ در اینجا هم اگر سرش را زیر اب کند، آیا کار حرام به جا آورده و یا ارتماس مانعی ندارد؟!
در مسئله روایت نداریم و اگر عرفاً بخواهیم حرف بزنیم، باید بگوییم طوری نیست برای اینکه صدق پوشاندن سر نمیکند. مثلاً شخصی میخواهد در نهر غسل کند و سرش را مرتب زیر آب میکند. این تغطیه صدق نمیکند. در بعضی جاها گفتند اگر خیلی طول دهد، باز ما میگوییم طوری نیست برای اینکه تغطیه یعنی پوشاندن و این صدق تغطیه نمیکند.