درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الحج
93/03/26
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
وقوف عرفات
مسئله دیروز از مسائل مشکل در باب حج است و مسئله این بود که از چه وقت تا چه وقت باید در عرفات باشیم.
مشهور در میان أصحاب این جمله آمده است و اما در روایات ندیدیم که «من الزوال الی الغروب».
راجع به غروبش حرفی ندارد و بعد دربارهاش صحبت میکنیم و اما راجع به مبدا من الزوال ...
گفتم قدماء میفرمایند مراد از «من الزوال» تقریباً یک ساعت بعد از ظهر است. خارج از عرفات غسل کند و نماز ظهر و عصر را خارج از عرفات به جا بیاورد و مثلاً بعد از یک ساعت وارد عرفات شود. البته به طور وجوب نگفتند بلکه به طور جواز گفتند. فرمودند لازم نیست ظهر در عرفات باشد و اگر در ظهر خارج از عرفات باشد و نماز ظهر و عصر را در خارج از عرفات بخواند، طوری نیست. این مشهور در میان قدماست.
افرادی هم که فرمودند، افراد مهمی هستند و رؤسای در فقه هستند. اما متأخرین که آن هم افراد بزرگی هستند و رؤسای در فقهاند، گفتند حتماً باید ظهر در عرفات باشد و نماز ظهر و عصر را باید در عرفات بخواند. بالاخره بعد از زوال شمس باید در عرفات باشد. دیروز میگفتم اگر کسی مقدمه علمیه هم بگوید، مقداری قبل از ظهر به طوری که یقین کند اول ظهر در عرفات است.
مرحوم صاحب جواهر ده صفحه در این باره صحبت میکند و با تردید از مسئله میگذرد، اما یک جمله در وسط کار دارد و میفرماید اینکه باید قبل از زوال در عرفات باشد، من البدیهیات است. اصلاً «من الزوال الی الغروب» یک امر بدیهی در فقه ماست و در آن ده صفحه هم چیزی که به مقام شامخ مرحوم صاحب جواهر بخورد، ندارد.
متأخرین که از این قول صاحب جواهر با تردید رد میشوند و اما آن جمله را هم دارند، دلیلی برای مطلب ندارند جز دو یا سه روایت ضعیف السند و ضعیف الدلاله. اما کسانی که میگویند میتواند قبل از ظهر در عرفات نباشد، نزدیک عرفات نماز ظهر و عصرش را بخواند و بعد وارد عرفات شود، دلیلهای خوبی دارند، و مرحوم صاحب جواهر میخواهند این روایتها را حمل کنند بر فعل رسول گرامی و بفرمایند فعل رسول گرامی متشابه است. آیا در آن موقع در آنجا که پیغمبر اکرم مسجد ساختند و بعد هم مسجد ابراهیم شد، آیا عرفه بود یا نه؟!
ما میگوییم آنجا عرفات بود و پیغمبر وارد عرفات شدند و آن مسجد را ساختند و در آنجا غسل کردند و مردم را موعظه کردند و نماز ظهر و عصر را با یک اذان و دو اقامه خواندند و جلو رفتند.
دیروز میگفتم این حرف صاحب جواهر، حرف خوبیست اما نشاندن به بار انصافاً کار مشکلی است. اگر همین مقدار فعل رسول گرامی بود و شبهات در خارج عرفات بود و در آن اراک و نمره و عرنه و غیره، بگوییم همه اینها عرفات بوده است و پیغمبر اکرم در اول عرفات ایستادند و نماز ظهر و عصر را خواندند و بعد هم به مردم فرمودند از اطراف من متفرق شوید و به بیابان و پای دامنه آن کوه بروید و خودشان هم در سطح عرفات آمدند و در همان دامنه کوه و همین جا که الان ما متوقف میشویم. اما دو ـ سه روایت هست و نمیدانم آیا صاحب جواهر میتوانند به این دو سه روایت جواب دهند یا نه!
صاحب جواهر راجع به فعل رسول گرامی میتوانند بفرمایند این فعل است و فعل حجت نیست، زیرا نمیدانیم وضع فعل چه بوده و کجا بوده، اما دو سه روایت دیگر داریم و گفتن این انصافاً کار مشکلی است.
روایت 4 از باب 2 از اقسام حج، ج 11، ص 213:
عن معاویة بن عمار عن أبی عبدالله علیهالسلام: انّ رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) انتهی إلی نمرة وهی بطن عرنةبحيال الاراك فضربت قبّته وضرب الناس اخبيتهم عندها فلما زالت الشمس خرج رسول الله (صلى الله عليه وآله) ومعه قريش وقد اغتسل وقطع التلبية حتى وقف بالمسجد فوعظ الناس وامرهم ونهاهم ثم صلى الظهر والعصر باذان واحد واقامتين ثم مضى إلى الموقف فوقف به. [1]
روایت به خوبی دلالت دارد که پیغمبر اکرم خارج از عرفات ایستادند و نمازظهر و عصر را خواندند و سپس وارد عرفات شدند. مثلاً صاحب جواهر میخواستند اینطور درست کنند که (ثم مضی الی الموقف فوقف فیه) و این موقف یعنی بطن عرفات و همان پای کوه. و این هم که فرموده «انّ رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) انتهی إلی نمرة وهی بطن عرنةبحيال الاراك» اینها در عرفات بوده است. گفتن این خیلی مشکل است و داعی هم نداریم. حرف متأخرین که گفتند «من الزوال الی الغروب»، مطابق با احتیاط است و دیروز گفتم که دَوَران امر بین تعیین و تخییر است. دَوَران امر بین تعیین و تخییر است برای اینکه اگر قبل از ظهر به عرفات برود و نماز ظهر و عصر را در عرفات بخواند، مسلّم مُجزی است. اما اگر به عرفات نرود و بیرون از عرفات نماز ظهر و عصر را بخواند، نمیدانیم مُجزی هست یا نه و یا کار حرام کرده یا نه. ممکن است کار مستحبی کرده باشد. دَوَران امر بین تعیین و تخییر میشود و شما در دَوَران امر بین تعیین و تخییر در اصول فرمودید امر عقلی است و تعیین را باید گرفت و آن لنگه تخییر را باید رها کرد. گفتند اکرم زیداً و عمراً، و این را میدانم که اکرام زید واجب است و اما نمیدانم لنگه دارد یا ندارد. اگر زید را اکرام کنم یا معیّناً تکلیف را آوردم و یا مخیّراً و اما اگر عمرو را اکرام کنم، نمیدانم تکلیف آمده یا نه و عقل ما میگوید زید را اکرام کن و تکلیف از تو ساقط است و آن تکلیف تعیینی بوده باشد، از تو ساقط است و اگر تخییری هم باشد از تو ساقط است. دیروز گفتم مسئله ما نیز همین است و دَوَران امر بین تعیین و تکلیف است. اگر قبل از ظهر به عرفات برود و حتی مثلاً پای کوه برود و در آنجا یک نماز جماعت بخوانند و یا نمازش را فرادی بخواند، مسلّم تکلیف آمده است، یا جوازاً و یا معیّناً؛ و اما اگر خارج از عرفات نماز بخواند، نمیدانیم تکلیف آمده یا نه، برای اینکه متأخرین میگویند مبدأ من الزوال الی الغروب است و لذا نمیدانیم تکلیف آمده یا نه و عقل ما میگوید حتماً به عرفات برو و نماز ظهر و عصر را در آنجا بخوان. دیروز گفتم مگر اینکه کسی در دَوران امر بین تعیین و تخییر بتواند خصوصیت جاری کند که ما هم میکنیم اما علی کل حالٍ در دَوَران امر بین تعیین و تخییر، یک امر مسلمی در اصول ماست که تعیین باشد و نه تخییر.
نمیدانم چرا صاحب جواهر در مسئله لنگ است و اینطرف و آن طرف میزند و قول قدما و اقوال متأخرین و عامه را نقل میکند و بعد روایات فعل پیغمبر را میآورند و بعد هم روایاتی که ضعیف السند است و دالّ من الزوال الی الغروب است، میآورند و با تردید مسئله را تمام میکنند و در آخر یک جمله دارند که حسابی با تردیدشان و با آن حملشان که فعل پیغمبر در منی را حساب کردند، منافات دارد و میفرمایند اما این جمله «من الزوال الی الغروب» در فقه ما از بدیهیات است. مرد کار میخواهد و مرد کار آقای داماد است و بعضی اوقات به من میگفتند دیشب 8 ساعت روی این مسئله مطالعه کردم.
روایت 1 از باب 9 از ابواب احرام حج و الوقوف بعرفة، ج 13، ص 529:
این روایت کاری به فعل پیغمبر اکرم ندارد و امام صادق «سلاماللهعلیه» به معاویة به عمار دستور میدهد.
صحیحه معاویة بن عمار عن أبی عبدالله علیهالسلام: فإذا انتهيت إلى عرفات فاضرب خباءك بنمرة، ونمرة هي بطن عرنة دون الموقف ودون عرفة فإذا زالت الشمس يوم عرفة فاغتسل وصل الظهر والعصر باذان واحد واقامتين... [2]
میفرماید این نَمِره خارج از عرفات است و داخل در نمره و اراک و امثال اینهاست. یعنی اینجایی که میگویم بایست و نماز بخوان، کاری به عرفات ندارد.
روایت 7 از باب 10 از احرام حج و الوقوف بعرفة، ج 13، ص 533:
صحیحه أبي بصير، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: لا ينبغى الوقوف تحت الاراك، فأما النزول تحته حتى تزول الشمس وينهض إلى الموقف فلا بأس. [3]
سزاوار نیست زیر سایه روی اما اگر میخواهی زیر سایه روی تا ظهر شود، برو در همان اراک که خارج از عرفات است و آنجا نماز ظهر و عصر را بخوان و بعد وارد عرفات شو. زیاد زیاد است و قدماء در همین کتابی که 25 نفر از قدماء جامع فقه ما آمدند و تقریباً میگویند نماز ظهر و عصر را خارج از عرفات بخوان، و برای «من الزوال الی الغروب» روایت نداریم، نه از عامه روایت داریم و نه از خاصه. بزرگانی از فقها و متأخرین این جمله را درست کردند که واجب است توقف در عرفات «من الزوال الی الغروب».
از قضیه عامه نیز نمیتوان چیزی درآورد، چنانچه صاحب جواهر میخواستند این کار را بکنند و این روایاتی که از قدماء نقل میکنند حمل بر تقیه کنند، اما نشده است.
حال دلیل متأخرین اینست که گفتند روایاتی داریم و ما هرچه در وسائل میگردیم، روایاتی برای اینها پیدا نمیکنیم و خودشان نیز این روایات را نقل نکردند و فقط دو روایت است و این دو روایت را میخوانم.
یکی روایت دعائم است و دعائم در نزد مرحوم صاحب وسائل بوده و این دعائم و فقه الرضا دو کتاب فقهی است. صاحب دعائم معلوم است و مورد وثوق است اما فتاوایش را با روایت مخلوط کرده است. حتی مثل صاحب جواهر که در اینجا به دعائم تمسک میکنند، اما روایات دعائم را قبول ندارد. ندیدم کسی را الاّ استاد بزرگوار ما آقای بروجردی که دعائم و همچنین فقه الرضا را قبول داشته باشند. کتاب فقه الرضا معلوم نیست که چه کسی نوشته است و مشهور است که صدوق اول نوشته ولی هرکه نوشته خیلی باسواد و با سلیقه بوده و با روایات اهل بیت تطبیق دارد و فقه الرضا خیلی ارزنده است اما علی کل حالٍ دعائم و فقه الرضا سند ندارد. دو کتاب فقهی از شیعه و افتخار برای شیعه است.
روایت اول از دعائم است و مرحوم صاحب وسائل از دعائم روایت نقل نمیکند و لذا من آدرس دادم از مستدرک:
روایت 1 از باب 7 از ابواب احرام حج
عن جعفر بن محمد (علیهماالسلام) عن علی (علیهالسلام): ان رسول الله ص غدا يوم عرفة من مني فصلي الظهر بعرفة و لم يخرج من مني حتي طلعت الشمس.
پیغمبر اکرم در صبح روز عرفه از منی آمدند و کم کم به عرفات رسیدند و نماز ظهرشان را در عرفات خواندند. آیا میتوان معنا کرد که «فصل الظهر بعرفه أی بغریب من عرفه» برای اینکه در آن نمره و در آن مسجدی که نماز خواندند و الان مسجد بزرگی است و به نام مسجد ابراهیم است و در عرفات است. آنگاه بگوییم آنوقت پیش عرفات بوده و لذا گفت «فصل الظهر بعرفة» یعنی «قریب بعرفة». مشکل است که انسان اینطور بگوید لذا روایت دعائم از نظر سند و دلالت اینست که حضرت فرمودند «فصل الظهر بعرفة» آیا واجب است یا واجب نیست! استحباب و وجوب را نقل کردند.
روایت 2 از باب 16 از احرام حج:
جذاعه عن أبیه قال: قلت لابي عبد الله (ع) رجل وقف بالموقف فاصابته دهشة الناس فبقى ينظر إلى الناس ولا يدعو حتى افاض الناس قال يجزيه وقوفه ثم قال الیس قد صلّى بعرفات الظهر والعصر وقنت ودعا قلت بلى قال فعرفات كلها موقف وما قرب من الجبل فهو افضل
جزاعه را میتوان تصدیق کرد اما اینکه پدر جذاعه کیست، مجهول است. لذا روایت جذاعه را مثل روایت مستدرک و دعائم میبیند.
در عرفات دیوانه شد و ساکت بود تا اینکه مردم از عرفات بیرون رفتند، حال آیا این کافیست؟! معلوم است که کافیست. تا اینجا مربوط به بحث ما نیست و آنچه مورد بحث است، اینست که: فقال يجزيه وقوفه ثم الیس قد صلى بعرفات الظهر والعصر وقنت ودعا قلت بلى قال بعرفات كلها موقف وما قرب من الجبل فهو افضل.
اصلاً نمیدانم امام «سلاماللهعلیه» چرا این را فرمودند. برای اینکه او سوال کرد که یکی در عرفات دیوانه شد و حضرت فرمودند توقف در عرفات بوده و وقوف در عرفات واجب است و اما اگر کسی در وقوف در عرفات خسته بود و غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر داشت و مقداری وارد عرفات شد و بعد خوابید تا اینکه در مغرب او را بیدار کردند، همه گفتند این درست است و آنچه در عرفات واجب است، وقوف است. اما بعد حضرت فرمودند مگر این نماز ظهر و عصر نخوانده و مگر دعا و ثنا نداشته است؟!
آنچه به بحث ما مربوط است اینست: «قد صلى بعرفات» و مرحوم صاحب جواهر میخواهند بگویند این جمله مفروغٌ عنه بوده که باید نماز را در عرفات بخوانید و معلوم است که با این چیزها نمیتوان فقه درست کرد و یا نسبت به مقام شامخ صاحب جواهر داد. درحقیقت نه آنطرف و نه اینطرف چیزی ندارند و آنچه هست، همین دَوران امر بین تعیین و تخییر است و دَوَران امر بین تعیین و تخییر میگوید باید به عرفات رود و ظهر نشده وارد عرفات شود و اگر کسی در دَوران امر بین تعیین و تخییر اشکال کند و بگوید برائت از خصوصیت است، باز میگوید واجب نیست و آنچه واجب است، اینکه بعد از نماز ظهر و عصر در عرفات رود و اما اینکه نماز و ظهر را در عرفات بخواند یا نه، اصالة البرائه میگوید نه.
ما چیزی نداریم و اگر شما چیزی پیدا کردید، خدمت بزرگی به من و به فقه کردید و انشاءالله بفرمایید تا از شما استفاده کنیم.
مسئله دیروز از مسائل مشکل در باب حج است و مسئله این بود که از چه وقت تا چه وقت باید در عرفات باشیم.
مشهور در میان أصحاب این جمله آمده است و اما در روایات ندیدیم که «من الزوال الی الغروب».
راجع به غروبش حرفی ندارد و بعد دربارهاش صحبت میکنیم و اما راجع به مبدا من الزوال ...
گفتم قدماء میفرمایند مراد از «من الزوال» تقریباً یک ساعت بعد از ظهر است. خارج از عرفات غسل کند و نماز ظهر و عصر را خارج از عرفات به جا بیاورد و مثلاً بعد از یک ساعت وارد عرفات شود. البته به طور وجوب نگفتند بلکه به طور جواز گفتند. فرمودند لازم نیست ظهر در عرفات باشد و اگر در ظهر خارج از عرفات باشد و نماز ظهر و عصر را در خارج از عرفات بخواند، طوری نیست. این مشهور در میان قدماست.
افرادی هم که فرمودند، افراد مهمی هستند و رؤسای در فقه هستند. اما متأخرین که آن هم افراد بزرگی هستند و رؤسای در فقهاند، گفتند حتماً باید ظهر در عرفات باشد و نماز ظهر و عصر را باید در عرفات بخواند. بالاخره بعد از زوال شمس باید در عرفات باشد. دیروز میگفتم اگر کسی مقدمه علمیه هم بگوید، مقداری قبل از ظهر به طوری که یقین کند اول ظهر در عرفات است.
مرحوم صاحب جواهر ده صفحه در این باره صحبت میکند و با تردید از مسئله میگذرد، اما یک جمله در وسط کار دارد و میفرماید اینکه باید قبل از زوال در عرفات باشد، من البدیهیات است. اصلاً «من الزوال الی الغروب» یک امر بدیهی در فقه ماست و در آن ده صفحه هم چیزی که به مقام شامخ مرحوم صاحب جواهر بخورد، ندارد.
متأخرین که از این قول صاحب جواهر با تردید رد میشوند و اما آن جمله را هم دارند، دلیلی برای مطلب ندارند جز دو یا سه روایت ضعیف السند و ضعیف الدلاله. اما کسانی که میگویند میتواند قبل از ظهر در عرفات نباشد، نزدیک عرفات نماز ظهر و عصرش را بخواند و بعد وارد عرفات شود، دلیلهای خوبی دارند، و مرحوم صاحب جواهر میخواهند این روایتها را حمل کنند بر فعل رسول گرامی و بفرمایند فعل رسول گرامی متشابه است. آیا در آن موقع در آنجا که پیغمبر اکرم مسجد ساختند و بعد هم مسجد ابراهیم شد، آیا عرفه بود یا نه؟!
ما میگوییم آنجا عرفات بود و پیغمبر وارد عرفات شدند و آن مسجد را ساختند و در آنجا غسل کردند و مردم را موعظه کردند و نماز ظهر و عصر را با یک اذان و دو اقامه خواندند و جلو رفتند.
دیروز میگفتم این حرف صاحب جواهر، حرف خوبیست اما نشاندن به بار انصافاً کار مشکلی است. اگر همین مقدار فعل رسول گرامی بود و شبهات در خارج عرفات بود و در آن اراک و نمره و عرنه و غیره، بگوییم همه اینها عرفات بوده است و پیغمبر اکرم در اول عرفات ایستادند و نماز ظهر و عصر را خواندند و بعد هم به مردم فرمودند از اطراف من متفرق شوید و به بیابان و پای دامنه آن کوه بروید و خودشان هم در سطح عرفات آمدند و در همان دامنه کوه و همین جا که الان ما متوقف میشویم. اما دو ـ سه روایت هست و نمیدانم آیا صاحب جواهر میتوانند به این دو سه روایت جواب دهند یا نه!
صاحب جواهر راجع به فعل رسول گرامی میتوانند بفرمایند این فعل است و فعل حجت نیست، زیرا نمیدانیم وضع فعل چه بوده و کجا بوده، اما دو سه روایت دیگر داریم و گفتن این انصافاً کار مشکلی است.
روایت 4 از باب 2 از اقسام حج، ج 11، ص 213:
عن معاویة بن عمار عن أبی عبدالله علیهالسلام: انّ رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) انتهی إلی نمرة وهی بطن عرنةبحيال الاراك فضربت قبّته وضرب الناس اخبيتهم عندها فلما زالت الشمس خرج رسول الله (صلى الله عليه وآله) ومعه قريش وقد اغتسل وقطع التلبية حتى وقف بالمسجد فوعظ الناس وامرهم ونهاهم ثم صلى الظهر والعصر باذان واحد واقامتين ثم مضى إلى الموقف فوقف به. [1]
روایت به خوبی دلالت دارد که پیغمبر اکرم خارج از عرفات ایستادند و نمازظهر و عصر را خواندند و سپس وارد عرفات شدند. مثلاً صاحب جواهر میخواستند اینطور درست کنند که (ثم مضی الی الموقف فوقف فیه) و این موقف یعنی بطن عرفات و همان پای کوه. و این هم که فرموده «انّ رسول الله (صلیاللهعلیهوآله) انتهی إلی نمرة وهی بطن عرنةبحيال الاراك» اینها در عرفات بوده است. گفتن این خیلی مشکل است و داعی هم نداریم. حرف متأخرین که گفتند «من الزوال الی الغروب»، مطابق با احتیاط است و دیروز گفتم که دَوَران امر بین تعیین و تخییر است. دَوَران امر بین تعیین و تخییر است برای اینکه اگر قبل از ظهر به عرفات برود و نماز ظهر و عصر را در عرفات بخواند، مسلّم مُجزی است. اما اگر به عرفات نرود و بیرون از عرفات نماز ظهر و عصر را بخواند، نمیدانیم مُجزی هست یا نه و یا کار حرام کرده یا نه. ممکن است کار مستحبی کرده باشد. دَوَران امر بین تعیین و تخییر میشود و شما در دَوَران امر بین تعیین و تخییر در اصول فرمودید امر عقلی است و تعیین را باید گرفت و آن لنگه تخییر را باید رها کرد. گفتند اکرم زیداً و عمراً، و این را میدانم که اکرام زید واجب است و اما نمیدانم لنگه دارد یا ندارد. اگر زید را اکرام کنم یا معیّناً تکلیف را آوردم و یا مخیّراً و اما اگر عمرو را اکرام کنم، نمیدانم تکلیف آمده یا نه و عقل ما میگوید زید را اکرام کن و تکلیف از تو ساقط است و آن تکلیف تعیینی بوده باشد، از تو ساقط است و اگر تخییری هم باشد از تو ساقط است. دیروز گفتم مسئله ما نیز همین است و دَوَران امر بین تعیین و تکلیف است. اگر قبل از ظهر به عرفات برود و حتی مثلاً پای کوه برود و در آنجا یک نماز جماعت بخوانند و یا نمازش را فرادی بخواند، مسلّم تکلیف آمده است، یا جوازاً و یا معیّناً؛ و اما اگر خارج از عرفات نماز بخواند، نمیدانیم تکلیف آمده یا نه، برای اینکه متأخرین میگویند مبدأ من الزوال الی الغروب است و لذا نمیدانیم تکلیف آمده یا نه و عقل ما میگوید حتماً به عرفات برو و نماز ظهر و عصر را در آنجا بخوان. دیروز گفتم مگر اینکه کسی در دَوران امر بین تعیین و تخییر بتواند خصوصیت جاری کند که ما هم میکنیم اما علی کل حالٍ در دَوَران امر بین تعیین و تخییر، یک امر مسلمی در اصول ماست که تعیین باشد و نه تخییر.
نمیدانم چرا صاحب جواهر در مسئله لنگ است و اینطرف و آن طرف میزند و قول قدما و اقوال متأخرین و عامه را نقل میکند و بعد روایات فعل پیغمبر را میآورند و بعد هم روایاتی که ضعیف السند است و دالّ من الزوال الی الغروب است، میآورند و با تردید مسئله را تمام میکنند و در آخر یک جمله دارند که حسابی با تردیدشان و با آن حملشان که فعل پیغمبر در منی را حساب کردند، منافات دارد و میفرمایند اما این جمله «من الزوال الی الغروب» در فقه ما از بدیهیات است. مرد کار میخواهد و مرد کار آقای داماد است و بعضی اوقات به من میگفتند دیشب 8 ساعت روی این مسئله مطالعه کردم.
روایت 1 از باب 9 از ابواب احرام حج و الوقوف بعرفة، ج 13، ص 529:
این روایت کاری به فعل پیغمبر اکرم ندارد و امام صادق «سلاماللهعلیه» به معاویة به عمار دستور میدهد.
صحیحه معاویة بن عمار عن أبی عبدالله علیهالسلام: فإذا انتهيت إلى عرفات فاضرب خباءك بنمرة، ونمرة هي بطن عرنة دون الموقف ودون عرفة فإذا زالت الشمس يوم عرفة فاغتسل وصل الظهر والعصر باذان واحد واقامتين... [2]
میفرماید این نَمِره خارج از عرفات است و داخل در نمره و اراک و امثال اینهاست. یعنی اینجایی که میگویم بایست و نماز بخوان، کاری به عرفات ندارد.
روایت 7 از باب 10 از احرام حج و الوقوف بعرفة، ج 13، ص 533:
صحیحه أبي بصير، عن أبي عبدالله (عليه السلام) قال: لا ينبغى الوقوف تحت الاراك، فأما النزول تحته حتى تزول الشمس وينهض إلى الموقف فلا بأس. [3]
سزاوار نیست زیر سایه روی اما اگر میخواهی زیر سایه روی تا ظهر شود، برو در همان اراک که خارج از عرفات است و آنجا نماز ظهر و عصر را بخوان و بعد وارد عرفات شو. زیاد زیاد است و قدماء در همین کتابی که 25 نفر از قدماء جامع فقه ما آمدند و تقریباً میگویند نماز ظهر و عصر را خارج از عرفات بخوان، و برای «من الزوال الی الغروب» روایت نداریم، نه از عامه روایت داریم و نه از خاصه. بزرگانی از فقها و متأخرین این جمله را درست کردند که واجب است توقف در عرفات «من الزوال الی الغروب».
از قضیه عامه نیز نمیتوان چیزی درآورد، چنانچه صاحب جواهر میخواستند این کار را بکنند و این روایاتی که از قدماء نقل میکنند حمل بر تقیه کنند، اما نشده است.
حال دلیل متأخرین اینست که گفتند روایاتی داریم و ما هرچه در وسائل میگردیم، روایاتی برای اینها پیدا نمیکنیم و خودشان نیز این روایات را نقل نکردند و فقط دو روایت است و این دو روایت را میخوانم.
یکی روایت دعائم است و دعائم در نزد مرحوم صاحب وسائل بوده و این دعائم و فقه الرضا دو کتاب فقهی است. صاحب دعائم معلوم است و مورد وثوق است اما فتاوایش را با روایت مخلوط کرده است. حتی مثل صاحب جواهر که در اینجا به دعائم تمسک میکنند، اما روایات دعائم را قبول ندارد. ندیدم کسی را الاّ استاد بزرگوار ما آقای بروجردی که دعائم و همچنین فقه الرضا را قبول داشته باشند. کتاب فقه الرضا معلوم نیست که چه کسی نوشته است و مشهور است که صدوق اول نوشته ولی هرکه نوشته خیلی باسواد و با سلیقه بوده و با روایات اهل بیت تطبیق دارد و فقه الرضا خیلی ارزنده است اما علی کل حالٍ دعائم و فقه الرضا سند ندارد. دو کتاب فقهی از شیعه و افتخار برای شیعه است.
روایت اول از دعائم است و مرحوم صاحب وسائل از دعائم روایت نقل نمیکند و لذا من آدرس دادم از مستدرک:
روایت 1 از باب 7 از ابواب احرام حج
عن جعفر بن محمد (علیهماالسلام) عن علی (علیهالسلام): ان رسول الله ص غدا يوم عرفة من مني فصلي الظهر بعرفة و لم يخرج من مني حتي طلعت الشمس.
پیغمبر اکرم در صبح روز عرفه از منی آمدند و کم کم به عرفات رسیدند و نماز ظهرشان را در عرفات خواندند. آیا میتوان معنا کرد که «فصل الظهر بعرفه أی بغریب من عرفه» برای اینکه در آن نمره و در آن مسجدی که نماز خواندند و الان مسجد بزرگی است و به نام مسجد ابراهیم است و در عرفات است. آنگاه بگوییم آنوقت پیش عرفات بوده و لذا گفت «فصل الظهر بعرفة» یعنی «قریب بعرفة». مشکل است که انسان اینطور بگوید لذا روایت دعائم از نظر سند و دلالت اینست که حضرت فرمودند «فصل الظهر بعرفة» آیا واجب است یا واجب نیست! استحباب و وجوب را نقل کردند.
روایت 2 از باب 16 از احرام حج:
جذاعه عن أبیه قال: قلت لابي عبد الله (ع) رجل وقف بالموقف فاصابته دهشة الناس فبقى ينظر إلى الناس ولا يدعو حتى افاض الناس قال يجزيه وقوفه ثم قال الیس قد صلّى بعرفات الظهر والعصر وقنت ودعا قلت بلى قال فعرفات كلها موقف وما قرب من الجبل فهو افضل
جزاعه را میتوان تصدیق کرد اما اینکه پدر جذاعه کیست، مجهول است. لذا روایت جذاعه را مثل روایت مستدرک و دعائم میبیند.
در عرفات دیوانه شد و ساکت بود تا اینکه مردم از عرفات بیرون رفتند، حال آیا این کافیست؟! معلوم است که کافیست. تا اینجا مربوط به بحث ما نیست و آنچه مورد بحث است، اینست که: فقال يجزيه وقوفه ثم الیس قد صلى بعرفات الظهر والعصر وقنت ودعا قلت بلى قال بعرفات كلها موقف وما قرب من الجبل فهو افضل.
اصلاً نمیدانم امام «سلاماللهعلیه» چرا این را فرمودند. برای اینکه او سوال کرد که یکی در عرفات دیوانه شد و حضرت فرمودند توقف در عرفات بوده و وقوف در عرفات واجب است و اما اگر کسی در وقوف در عرفات خسته بود و غم و غصه و دلهره و اضطراب خاطر داشت و مقداری وارد عرفات شد و بعد خوابید تا اینکه در مغرب او را بیدار کردند، همه گفتند این درست است و آنچه در عرفات واجب است، وقوف است. اما بعد حضرت فرمودند مگر این نماز ظهر و عصر نخوانده و مگر دعا و ثنا نداشته است؟!
آنچه به بحث ما مربوط است اینست: «قد صلى بعرفات» و مرحوم صاحب جواهر میخواهند بگویند این جمله مفروغٌ عنه بوده که باید نماز را در عرفات بخوانید و معلوم است که با این چیزها نمیتوان فقه درست کرد و یا نسبت به مقام شامخ صاحب جواهر داد. درحقیقت نه آنطرف و نه اینطرف چیزی ندارند و آنچه هست، همین دَوران امر بین تعیین و تخییر است و دَوَران امر بین تعیین و تخییر میگوید باید به عرفات رود و ظهر نشده وارد عرفات شود و اگر کسی در دَوران امر بین تعیین و تخییر اشکال کند و بگوید برائت از خصوصیت است، باز میگوید واجب نیست و آنچه واجب است، اینکه بعد از نماز ظهر و عصر در عرفات رود و اما اینکه نماز و ظهر را در عرفات بخواند یا نه، اصالة البرائه میگوید نه.
ما چیزی نداریم و اگر شما چیزی پیدا کردید، خدمت بزرگی به من و به فقه کردید و انشاءالله بفرمایید تا از شما استفاده کنیم.