< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/06/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وقوف در مشعر

مشعرالحرام یک وقت اختیاری دارد و آن بین الطلوعین است که حاجی باید این بین الطلوعین را در مشعر باشد. یک وقت اضطراری هم دارد و وقتی از عرفات حرکت می‌کند یعنی شب عید تا طلوع فجر یک وقت اضطراری در مشعر است که آن کسانی که نمی‌توانند بین الطلوعین در مشعر باشند، شب عید یعنی قبل از بین الطلوعین می‌توانند مقداری در مشعر بمانند و به منی روند. یک وقت اضطراری دیگر هم دارد. آن کسانی که نتوانستند بین الطلوعین باشند، می‌توانند قبل از روز عید یعنی قبل از ظهر به مشعرالحرام بیایند و مقداری توقف کنند و حج آنها صحیح است. اگر یادتان باشد عرفات یک وقت اختیاری داشت و آن «من الزوال الی الغروب» در روز عرفه بود. و یک وقت اضطراری داشت و آن شب عید بود. کسانی که به عرفات نرسیدند، می‌توانند در شب عید مقداری در عرفات بمانند و حج آنها صحیح است. پس عرفات یک وقت اضطراری دارد و اما مشعرالحرام دو وقت اضطراری دارد. یکی قبل از طلوع فجر و یکی بعد از طلوع شمس. به عبارت دیگر یکی همه ی شب عید و یکی هم نصف روز عید یعنی تا ظهر. و بحث امروزمان راجع به این دو مسئله است.
مسئله ی اول اینست که اگر کسی بین الطلوعین نماند و مقداری از بین الطلوعین ماند و حرکت کرد و به منی رفت. این اگر جهلاً باشد، اگر نسیاناً باشد، طوری نیست. مسمی الوقوف کفایت می‌کند، چنانچه در عرفات هم اگر یادتان باشد، مسمی الوقوف کفایت می‌کرد. مثلاً کسی یک ساعت در عرفات ماند و از عرفات بیرون رفت و یا در مکه ماند و یک ساعت به غروب به عرفات آمد. در آنجا می‌گفتند و روایت هم داشتیم که جهلاً یا نسیاناً طوری نیست و اما عمداً را مشهور گفتند طوری نیست اما گناه کرده است و بعضی هم گفتند اگر مسمی الوقوف نیاید، عرفات نیامده است. حال مسئله ی اول در اینجا اینست که در مشعرالحرام بین الطلوعین مقداری مانده است. اما مثلاً نسیاناً یا جهلاً هنوز آفتاب نزده خواست از مردم جلو بیفتد و از مشعرالحرام بیرون آمد، می‌فرمایند اگر جاهل و ناسی باشد، طوری نیست و مسمی الوقوف کفایت می‌کند ولی اگر عمداً باشد، حج او صحیح است اما باید کفاره بدهد. کفاره آن هم در روایت آمده که یک گوسفند باید ذبح کند.
این مسئله اول بود و روایات هم روی مسئله داریم.

كصحيحة مسمع عن أبی عبدالله عليه السلام «في رجل وقف مع الناس بجمع، ثم افاض قبل ان يفيض الناس. قال: ان كان جاهلا فلا شيء عليه، وان كان عامداً[افاض قبل طلوع الفجر] فعليه دم شاة»[1]
با مردم به مشعرالحرام آمد و بعد این تعجیل کرد و خواست جلو بیفتد و قبل از طلوع شمس به منی رفت.
دلالت روایت خیلی خوب است و فقط بعضی گفتند «ان کان جاهلاً» ناسی را نمی‌گیرد و معذور را نمی‌گیرد و اما بنا شد ما استفاده کنیم در باب حج، اینکه جاهل و ناسی و معذور یک حکم دارند. لذا در روایت اگر امام فرموده بودند «ان کان معذوراً فلاشیء علیه» و یا اگر فرموده بودند «ان کان ساهیاً فلاشیء علیه»، مثل اینست که در اینجا فرمودند «ان کان جاهلاً فلا شیء علیه».
لذا تا اینجا حرفی نیست و صاحب جواهر هم ادعای اجماع می‌کنند و هفت هشت روایت هم صاحب جواهر نقل می‌فرمایند. بنابراین مسئله ی اولمان این شد که وقت اختیاری مشعرالحرام تقریباً یک ساعت و نیم «من طلوع الفجر الی طلوع الشمس» است و اگر کسی این یک ساعت و نیم را نماند که این روایت دارد «ثم افاض قبل طلوع الفجر»، شما می‌توانید یک فرع دیگر هم اضافه کنید و آن اینست که «لم تقف مع الناس بجمع» بلکه نیم ساعت به آفتاب مانده آمد و مسمی مشعرالحرام را به جا آورد. حال یک دفعه نیم ساعت کمتر وارد می‌شود و یک دفعه نیم ساعت کمتر بیرون می‌رود و ظاهراً اینها فرق نمی‌کند و می‌توان الغاء خصوصیت کرد و گفت این وقت اختیاری که یک ساعت و نیم و بین الطلوعین است، باید در مشعر باشد و اگر بین الطلوعین در مشعر نبود و یا از اولش و یا از آخرش زد و یا نیم ساعت ماند و به منی رفت و دوباره برگشت و نیم ساعت ماند و بالاخره این بین الطلوعین را نماند، اگر جاهل باشد یا ناسی باشد و اگر معذور باشد طوری نیست و اما اگر عامد باشد، حج او درست است، اما کفاره دارد و کفاره هم باید یک گوسفند باشد.
از روایتها من جمله روایت مسمع روایت خوبیست، هم از نظر دلالت و هم از نظر سند خیلی عالیست.

عن أبی عبدالله عليه السلام «في رجل وقف مع الناس بجمع، ثم افاض قبل ان يفيض الناس. قال: ان كان جاهلا فلا شيء عليه، وان كان عامداً[افاض قبل طلوع الفجر] فعليه دم شاة»
دو الغاء خصوصیت از روایت کردیم و مسلّم است، مخصوصاً اینکه بعد از جاهل، عامد گذاشته و اگر نگذاشته بود، همینطور بود. ان کان عامداً فقط در مقابل جاهل نیست بلکه در مقابل جاهل و ساهی و معذور فلاشیء علیه و اما اگر عامد باشد و مضطر نباشد و ساهی هم نباشد و عالم باشد، فعلیه دم شاة.
اگر مثلاً نیامد و در بیابان ماند تا نیم ساعت به طلوع فجر آمد، یا اینکه اول طلوع فجر در مشعر بود ولی خواست تماشا کند و این طرف و آن طرف و روی کوه رود و از مشعر بیرون رفت و دوباره برگشت و نیم ساعت نبود، یعنی مقداری از بین الطلوعین نباشد، اگر جاهل به حکم یا ناسی به حکم یا موضوع و اگر معذور به حکم یا موضوع است، فلاشیء علیه و اما اگر جاهل و ناسی و معذور نیست و عمداً این کار را کرده، حج او درست است، الاّ اینکه باید یک گوسفند ذبح کند. «ان كان جاهلا فلا شيء عليه، وان كان عامداً [افاض قبل طلوع الفجر] فعليه دم شاة»
بالاخره در این مدت که مباحثه حج کردیم و بعد هم مباحثه فروعات حج می‌کنیم، می‌توان از این جمله استفاده کرد که عامد و عالم احکام دارد و مختار احکام دارد و اما اگر جاهل باشد یا ناسی باشد یا معذور باشد، احکام را ندارد، الاّ ما أخرجه الدلیل. حال این روایت ولو اینکه می‌گوید «ان کان جاهلا» یک معنای عامی دارد و آن که می‌فرماید «فی رجل وقف مع الناس ثم افاض قبل ان یفیض الناس» خصوصیت ندارد و اگر «لم یقف مع الناس ثم وقف مع الناس» یعنی نیم ساعت صبر کرد و بعد وارد شد، باز همین حکم را دارد و یا اینکه اول طلوع فجر آمد و با مردم بود و بعد نیم ساعت از مشعر بیرون رفت و دوباره برگشت و «ثم افاض من الناس بمنی». و این جمله که در روایت سوال شده، خصوصیت ندارد. آنچه هست، اینست که وقت مشعر بین الطلوعین است مثل اینکه وقت عرفات «من الزوال الی الغروب» است. در باب عرفات بحث کردیم که یک دفعه «من الزوال الی الغروب» را هست و همه ی وقت را درک کرده و یک دفعه حوصله‌اش سر رفت و یک ساعت قبل از عرفات برای اینکه جلو بیفتد، بیرون رفت، در این حال همه را به جا نیاورده و یک دفعه یک ساعت بعد از ظهر آمد و باز همه را نیاورده و یک دفعه اول آمد و آخر هم بود و اما در وسط رفت بگردد و مثلاً یک ساعتی در عرفات نبوده، سابقاً مسئله را گفتیم «ان کان جاهلاً أو ناسیاً أو معذوراً فلا شیء علیه، و اما ان کان عامداً آیا حجش باطل است یا نه، اگر یادتان باشد ما گفتیم باطل نیست و مسمی الوقوف کفایت می‌کند و این گناه کرده است. و اما اینجا این کفاره آمده است و فرق بین عرفات و مشعر اینست که در عرفات مسمی کفایت می‌کند و اگر عمداً بیرون رفت کفاره ندارد و اما در باب مشعرالحرام اگر عمداً بیرون رفت گناه کرده و علاوه بر این کفاره هم دارد.
این خلاصه حرف است و هیچ اشکالی در آن نیست و محقق هم قبول دارد و این مسئله مسلّم پیش اصحاب است و حتی الغاء خصوصیتی که گفتم مسلّم پیش اصحاب است و مرحوم محقق هم قبول دارد و صاحب جواهر هم به همین روایات تمسک می‌کند و قبول دارد و هیچ اشکالی در مسئله نیست. فقط یک اشکال به محقق می‌ماند که صاحب جواهر هم به این اشکال توجه نکرده و این مسئله مقداری مشکل می‌شود. و آن مسئله را مرحوم محقق اینطور که من از بزرگان متعرض شدم و صاحب جواهر هم متعرض شده و روی آن روایت می‌آورد، نیست و عبارت مرحوم محقق به گونه دیگر است و به عبارت مرحوم محقق ایراد وارد است.
عبارت مرحوم محقق در همین مسئله سوم چنین است:

فلو أفاض قبله عامدا بعد أن كان به ليلا و لو قليلا لم يبطل حجه ان كان وقف بعرفات و جبره بشاة[2]
و ما چنین مسئله‌ای نداریم، یعنی جبره بشاة فقط در روایت مسمع است و آن مسئله بین الطلوعین را می‌گوید و اما مرحوم محقق مسئله را به جای دیگر بردند و اینکه «فلو أفاض قبله عامدا بعد أن كان به ليلا و لو قليلا»، یعنی وقوف اضطراری و بحث ما اصلاً وقوف اضطراری نیست. بحث وقوف اضطراری را سابقاً مفصل خواندیم و گفتیم اگر کسی وقوف اضطراری مشعر و وقوف اضطراری عرفات را درک کرد، حج او صحیح است. حال اگر عامد باشد، گناه کرده و اگر عامد نباشد، هیچ. جبره بشاة فقط مختص به کسی است که عرفات را درک کرده و به مشعرالحرام آمده و مشعرالحرام باید بین الطلوعین باشد و بین الطلوعین نمانده و یا اول و یا آخر و یا وسط بوده و این جبره بشاة است و اما اینکه مرحوم محقق در اینجا می‌گویند اصلاً مسئله چیز دیگریست و ربطی به بحث ندارد و روایت مسمع هم دلالت بر آن ندارد. «فلو افاض قبل طلوع الشمس عامداً بعد أن یکون به لیلاً ولو قلیلا» اضافه است و این بحث ما و مسئله ی ما نیست و سابقاً گفتیم اگر کسی مقداری از شب عید در مشعرالحرام ماند، یعنی وقت اضطراری در مشعرالحرام ماند، حکم او چیست؟ اگر معذور باشد طوری نیست و اگر معذور نباشد، سابقاً گفتند اگر مسمی عرفات یعنی وقت اضطراری را به جا آورد و وقت اضطراری مشعرالحرام را نیز به جا آورد، حج او درست است و اگر عمداً باشد باز حج او درست است الاّ اینکه گناه کرده است. لذا این عبارت مرحوم محقق است که مرحوم صاحب جواهر به ان تمسک نکردند و آنچه فرمایش مرحوم صاحب جواهر است و تمسک به روایت کردند، مسئله ی اولمان است و اینکه «أفاض قبل طلوع الشمس عامداً»، حال شب عید را درک کرده باشد و یا نکرده باشد و یا عرفات را درک کرده باشد یا درک نکرده باشد. مسئله‌ای که الان مرحوم محقق نقل می‌کنندو روی آن فتوا می‌دهند، اینست که اگر کسی همه ی عرفات را درک کرده باشد و اما به مشعرالحرام آمده باشد و وقت اضطراری را درک کرده باشد، حج او درست است و اما کفاره دارد و جبره بشاة، و این مسئله را نه خود مرحوم محقق قبول دارد و نه دیگران.
مرحوم محقق می‌فرمایند: «فلو أفاض قبله عامدا بعد أن كان به ليلا و لو قليلا لم يبطل حجه ان كان وقف بعرفات و جبره بشاة» اگر همه ی عرفات را درک کرده باشد و «من الزوال الی الغروب» در عرفات باشد، آنگاه مقداری از بین الطلوعین را نباشد، جبره بشاة، اما به شرط اینکه وقوف اضطراری مشعر را به جا بیاورد.
بنابراین آنچه عبارت محقق است، اصلاً مسئله ما نیست و مرحوم صاحب جواهر که تمسک به روایت مسمع و امثال آن می‌کند، روایت مسمع این بود که خواندم و کاری به شب عید و روز عرفه و درک عرفات و درک وقت اضطراری ندارد و آنچه در روایت مسمع است و مسئله ی مستقلی است و به درد می‌خورد، اینست که اگر کسی بین الطلوعین را که باید در مشعر باشد، عمداً در مشعر نماند، جبره بشاة است و این باید کفاره دهد اما حج او صحیح است و اما اگر یک ساعت ماند و عمداً نبود، حج او درست است و مسمی کفایت می‌کند و جبره بشاة هم نیست. آنچه روایت مسمع است و مسئله مستقل است و باید متعرض شوند، اینجاست و اما اینکه اگر کسی عرفات را درک کرد و وقت اضطراری مشعر را هم درک کرد و الان در بین الطلوعین مقداری ماند و بعد رفت، جبره بشاة نیست بلکه سابقاً گفتیم این مسمی وقوف را درک کرده و حج او درست است و اگر عمداً باشد گناه کرده و اگر عمداً نباشد، هیچ.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo