درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الحج
93/07/27
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع:
حکم قربانی کردن در عید قربان و غیر از عید قربان
بحث امروز درباره اضحیه است، قربانی در روز عید قربان؛ البته کسانی که باید برای حجشان قربانی کنند، بر آنها لازم نیست و آن هم برای حجشان و هم برای اضحیه کفایت میکند. و اضحیه را به این خاطر اضحیه و عید اضحی گفتند، به خاطر این قربانی در روز عید است.
روایات در این باره زیاد است و همه ی روایات ظهور در وجوب دارد. اینکه یکی از واجبات در اسلام قربانی کردن برای همه در روز عید قربان است. لذا مرحوم صاحب جواهر در مسئله ماندند که این وجوب را که ظاهر روایات است، چه کنند!
ایشان میفرمایند که در روایتی سنّت آمده است و سنّت ظهور در استحباب است و آن روایات را که دالّ بر وجوب است، به واسطه این روایت حمل بر استحباب میکنیم. البته نمیپسندند و بعد میفرمایند اجماع به قسمیه داریم، هم اجماع محصّل و هم اجماع منقول داریم که این اضحیه و این قربانی در روز عید واجب نیست بلکه مستحب است. باز هم نمیپسندند و اینکه اجماع مدرکی است و این روایات در مسئله هست و ما بخواهیم با اجماع روایات را تخصیص دهیم، مشکل است، لذا در آخر کار ذوق فقهی را جلو میکشند. میفرمایند آن کسانی که آشنا به فقه هستند و آشنا به کلمات اهل بیت «سلاماللهعلیهم» هستند، میفهمند که این روایات وجوب ندارد و اگر یجب آمده، برای اینست که مستحب مؤکّد است؛ و با ذوق فقهی مسئله را تمام کرده و میگویند قربانی کردن در روز عید برای همه مستحب است و واجب نیست.
چیز دیگری در مسئله هست که مرحوم صاحب جواهر بعضی اوقات آن را فرمودند و مرحوم آخوند در کفایه دلیل معتنابهی برای خودشان درست کردند، و اینست که در مهام امور، ما اگر روایتی نداشته باشیم، میگوییم از مهام امور است و گفتگو در آن نشده است و همین گفتگو نشدن دالّ بر عدم وجوب است. صاحب جواهر هم در جاهای دیگر فرمودند که اگر این امر واجب بود، شیوع حسابی پیدا میکرد. اینکه روز عید قربان بر همه واجب است که قربانی کنند. حتی بعد میخوانیم که اگر تمکن مالی نداشته باشند، اشتراکی قربانی کنند و اگر تمکن نداشته باشند و گران باشد، جمع شوند و گرانی را رفع کنند و قربانی کنند. و بالاخره در روز عید قربان همه باید قربانی کنند. اگر این واجب بود، مثل نماز میشد. همینطور که نماز یکی از واجبات است، قربانی در روز عید هم یکی از واجبات بود. به قول مرحوم آخوند یا خود مرحوم صاحب جواهر درجاهای دیگر میفرمایند اینگونه مطالب که از مهام امور است، و مبتلابه مردم است، اگر درباره ی آن چیزی نبود و یا چیزی بود که دلالتش خوب نبود، ما میفهمیم که این واجب و یا حرام نیست بلکه از روایات استفاده میکنیم که مستحب است. ظاهراً این عرض من بهتر از فرمایش مرحوم صاحب جواهر باشد، گرچه این ذوق فقهی چیزی در فقه است و اهمیت به آن داده شده و در خیلی جاها مرحوم صاحب جواهر این جمله را دارند و کسانی که آشنا به روایات اهل بیت هستند و یا کسانی که آشنا به کلمات ائمه طاهرین و آشنا به فقه تشیع هستند، از مطلب چنین میفهمند.
این حرف خوبیست اما این عرض من که از صاحب جواهر در جاهای دیگر گرفته شده که اگر چیزی از مهام امور باشد و اگر چیزی مبتلابه باشد و درباره ی آن چیزی گفته نشده باشد و یا چیزی گفته شده باشد اما خلاف باشد، به این معنا که مردم به آن عمل نمیکنند و یا نکرده باشند. آنگاه اگر واجب بود، لشاع وانتشر، اما حیث که این شیاع پیدا نکرده و منتشر نشده، دلیل بر اینست که واجب نیست. مرحوم آخوند صاحب کفایه، مثال به قصد وجه میزنند. میفرمایند قصد وجه چیزیست که همه ی مردم به آن مبتلا هستند. اینکه بگوید نماز ظهر واجب به جا میآورم، این قصد وجه است و اگر واجب بود باید شهرت بسزایی داشته باشد. هم زیاد از آن سوال کرده باشند و هم ائمه طاهرین «سلاماللهعلیهم» دربارهاش صحبت کرده باشند و مثل قصد وجه دلیلی نداشته باشیم، همین عدم الدلیل، دلیل العدم است. عدم الوجدان لا یدلّ علی عدم الدلیل، بعضی اوقات همین عدم الوجدان، یدلّ بر عدم الدلیل است. و در مسئله ما چنین است. اگر روز عید قربان بر همه واجب بود که قربانی کنند، این لشاع وانتشر، یعنی چیز معمولی در میان مسلمانها بود و حیث اینکه نیست بلکه آنچه هست، استحباب است. آنگاه میفهمیم این روایاتی که دالّ بر وجوب است یعنی ظهور بر وجوب دارد، حمل بر استحباب میشود و برای این یجب گفته شده که از آن مستحب مؤکّد اراده شده است.
بنابراین مسئله اول روز عید قربان را عید اضحی میگویند و یا گوسفندی که کشته میشود اضحیه میگویند، برای اینکه یعنی مسلمانها در عید قربان، قربانی میکنند. بنابراین همینطور که الان مشهور است و قبلاً مشهور بوده که از مستحبات مؤکّده، قربانی کردن در روز عید قربان است. شاید مثلاً بگوییم همینطور که در حج تمتع قربانی لازم و واجب است، قربانی برای غیر حج تمتع و غیر حج قِران هم در روز عید قربان برای حاجی یا غیر حاجی، مستحب مؤکّد است و اگر عمل شود، جداً چیز خوبی از نظر اقتصاد اسلام میشود برای فقرا و ضعفا و بیچارگان.
مسئله ی دیگر در باب اضحیه اینست که همینطور که در باب قربانی در منی گفتیم قرآن میفرماید سه قسمت کن. سه قسمت به این معنا که مقداری را خود بخور و مقداری را به رفقا و آبرودارهای اطراف خودت بده و مقداری را نیز به فقرا بده و اغلب آن را به فقرا بده. اضحیه نیز همینطور است. لذا کسانی که در روز عید قربان در خانه ی خود قربانی میکنند، باز همین استحباب هست که مقداری را خودش بخورد و مقداری را به آبرودارها و همسایهها بدهد و مقداری را نیز به فقرا دهد. معلوم است که این گوسفند را برای فقرا و مستمندان میکشند و اگر همه را به فقرا و مستمندان دهد، خیلی خوب است. لذا این هم یک فرعی از فروعات اضحیه است نظیر همان که در قربانی در منی گفتیم، در وطن نیز همین است. قرآن شریف هم اطلاق دارد و اینطور نیست که مختص قربانی در منی بگوید. حال این مسئله یک مسئله ی مسلمی است، همینطور که درباره قربانی در منی گفتیم لازم نیست که حتماً سه قسمت شود و گفتیم که قرآن مورد را تایید میکند و اینجا هم موردی است یعنی مورد مصرف این سه طایفه هستند، بنابراین میتواند قربانی کند و نصف را برای خودش بردارد. اما اگر بخواهد همه را برای خود بردارد، ظاهراً ذوق فقهی صاحب جواهر اجازه نمیدهد و نمیشود نیت قربانی کند اما همه را برای خودش بردارد. اما میشود همه را به فقرا دهد و مقداری را برای خودش بردارد. اینها واضح و مشهور است و همه از قدماء و متأخرین روی آن فتوا دادند.
مسئله ی سوم ما اینکه این قربانی چه وقت واقع شود. معلوم است که اگر روایت نداشتیم، میگفتیم روز عید، چنانچه برای قربانی در منی اگر روایت نداشتیم میگفتیم روز عید قربان. روز عید باید سه کار کند و رمی جمره عقبه کند و بعد ذبح کند و بعد سر بتراشد. اگر ما بودیم و قاعده و ما بودیم و روش و سنت، باید روز عید قربان باشد اما روایات داریم که میتواند تا سه روز اگر در وطن باشد و یا چهار روز اگر در منی باشد، این اضحیه را عقب بیندازد. روز عید و ایام تشریق قربانی نکند و بعد از ایام تشریق مثلاً در روز چهاردهم قربانی کند. چنانچه اگر در شهرش و در غیر منی باشد، چون ایام تشریق نیست، روز اول یا دوم یا سوم قربانی کند و اینطور نیست که حتماً باید روز اول باشد. البته 3 دسته روایت در مسئله داریم. یک دسته از روایات میگوید روز اول و یک دسته از روایات میگوید تأخیر فی یومٍ در منی یا فی یومین در وطن طوری نیست. یک دسته از روایات هم میگوید سه روز در منی و چهار روز در وطن یا به عکس. مشهور در میان اصحاب این آخرین مورد را گرفتند و به عبارت دیگر جمع بین روایات کردند به اینکه آنچه مستحب مؤکّد است و خیلی خوب است، اینست که روز عید باشد وگرنه الافضل و الافضل، هرچه زودتر بهتر. حال اگر روز اول نشد، روز دوم و اگر دوم نشد، روز سوم و یا چهارم. دلالت روایتها تا اینجا خوب است و جمع عرفی هم دارد. جمع عرفی به این معنا که اگر یک روایت داشته باشیم که روز عید و یک روایت داشته که یک روز بعد از عید و یک روایت داشته باشیم که سه روز بعد از عید، آنگاه العرف وفّق جمع بین روایات کند و بگوید الافضل فالافضل است و روز اول بهتر از همه و روز بعد هم جایز است و تا روز چهارم جایز است. این جمع عرفی است به اینکه مرحوم محقق هم به همین فتوا داده و مرحوم صاحب جواهر هم ادعای اجماع بقسمیه کرده و حرفی نیست اما اگر کسی بگوید ما از روایات میفهمیم که هر وقت بشود و این سه روز و چهار روز از باب مثال است. آنچه سنّت است و اسمش است، روز عید است و اگر نشد الافضل فالافضل است و اما اینطور نیست که روز پنجم نتواند قربانی کند و هر گاه قربانی کند، اشکال ندارد به قاعده ی الافضل فالافضل، ولو تسامح در ادلّه سنن. اگر ما جمع بین روایات کردیم به الافضل فالافضل، آنگاه میتوانیم روز پنجم یا ششم قربانی کنیم و اگر یادتان باشد در اصل قربانی در حج تمتع خوب میشد استفاده کرد که این تا آخر ذی الحجه میتواند قربانی کند. یا در صورت ضرورت و یا عدم ضرورت تا اینکه ذی الحجه تمام شود. در آنجا اینطور بود که اگر ذی الحجه تمام شد و این نتوانست قربانی کند، باید سال آینده قضاء کند. آن روایتها به ما میگفت همه ی ذی الحجه و بعد از ذی الحجه هم اگر آن روایتها را نداشتیم، میگفتیم و الان در اینجا همین را میگوییم که این روایت نگفته اگر نداشت سال آینده قضا کند، بنابراین از آن روایتها و از این روایتها استفاده میکنیم که وضع این قربانی در عید قربانی است و اما اگر نداشت و عمداً یا سهواً یا تسامحاً نکرد، هر روز که قربانی کند، طوری نیست بنابراین مثلاً همین الان کسی که قربانی نکرده، پولی پیدا کرده و گوسفندی بخرد و قربانی کند، ظاهراً به عنوان قربانی، کفایت میکند. اگر ترسی از اجماع نباشد، همینطور که در حج تمتع و حج قِران گفتیم که میتواند تمام ذی الحجه را عقب بیندازد، در اینجا هم بگوییم میتواند هر وقت قربانی کند به عنوان قربانی جایز باشد.
مسئله دیگر اینست که اصلاً در روایات ما زیاد آمده که برای رفع بلاها و دفع بلاها، حیوانی را ذبح کنند؛ حال شتر باشد یا یک مرغ باشد و برای رفع بلا و دفع بلا خیلی خوب است. در روز عید قربانی این قربانی را به عنوان عید قربان کند و میتواند چند نیت هم بکند. یعنی بلای دفع و رفع بلا و رسیدگی به فقرا. بنابراین اگر روز عید هم نباشد، میتواند نیت قربانی کند اما تداخل کند برای رفع بلا و دفع بلا و اگر برای کسی امکان داشته باشد که گاهی برای رفع بلاها و حتی برای برآمدن حاجات خیلی مؤثر است. بعضیها که خیلی به این مطلب اهمیت میدهند و مثل اینکه دستوری برای آنهاست که لاأقل در ماه یک مرتبه قربانی کنند، برای فقرا و ضعفا و رفع بلاها.
مسئله آخر اینست که اگر قیمت تفاوت داشته باشد، حال یا در عین واحد و یا در روزها. مثلاً گوسفند 500 تومان بوده و بعد شده 600 تومان و بعد 700 تومان و بعد 1000 تومان شده است، حال این چطور گوسفند بکشد؟!
اگر ما باشیم و قاعده، میگوییم آن وقتی که میخواهد گوسفند را بکشد، بخرد به هر قیمتی که باشد. اما روایات ما میگوید که قیمت بالا و متوسط و پائین را روی هم بریزد و ثلث آن قیمت بخرد. مثلاً 500 تومان و 700 تومان و یک میلیون باشد، اگر ثلث آن را حساب کنیم، مثلاً ششصد یا هفتصد تومان میشود. در روایات اینطور آمده و فقها هم روی این فتوا دادند، من جمله مرحوم محقق در شرایع فتوا داده و صاحب جواهر هم فتوا داده و ادعای اجماع هم کرده، اما شاید بگوییم قاعده ی انصاف که یک قاعده در فقه ماست و فقها کم به آن تمسک میکنند ولی در خیلی جاها به درد میخورد. آن قاعده ی انصاف در اینجا اقتضا کند همان که در روایات آمده است. اما اگر ما باشیم و قاعده، آنگاه تنزل قیمت یا ترقی قیمت مناط نیست بلکه مناط اینست که این گوسفند را بخرد و قربانی کند. پس هر وقت خواست بخرد، به هر قیمتی که هست. قاعده این را اقتضا میکند اما این قاعده ی انصاف را آوردند و روایت هم داریم که گفته قیمت اولی و اوسط و ادون را حساب کند و ثلث آن را بگیرد. یعنی قیمت اولی و ادون نباشد و چیزی باشد که به آن سه قیمت بخورد. این خوب است اما قاعده اقتضاء میکند همان موقع که میخواهد گوسفند را قربانی کند، به هر قیمتی که باشد، بخرد. اگر گران باشد، گران بخرد و اگر ارزان باشد، همان ارزان را بخرد. اما باید به این توجه کنیم که این واجب نیست. ولو ظهور روایت هم دالّ بر وجوب است اما ندیدم کسی بگوید واجب است، ولو اینکه ظاهر کلام محقق یا صاحب جواهر هست اما علی الظاهر وجوب نیست و یکی از مستحبات از اضحیه اینست که قیمتها را با هم بسنجد و ثلث از آن قیمتها را بگیرد و با آن گوسفندی بخرد و ذبح کند. همینطور که صاحب جواهر امروز یادمان دادند که یک ذوق فقهی در آنجاست و یک ذوق فقهی در اینجاست و اما ظاهراً واجب نیست.
بحث فردا به امید خدا راجع به حلق و تقصیر است که بعد از اینکه قربانی کرد، باید سر بتراشد.
بحث امروز درباره اضحیه است، قربانی در روز عید قربان؛ البته کسانی که باید برای حجشان قربانی کنند، بر آنها لازم نیست و آن هم برای حجشان و هم برای اضحیه کفایت میکند. و اضحیه را به این خاطر اضحیه و عید اضحی گفتند، به خاطر این قربانی در روز عید است.
روایات در این باره زیاد است و همه ی روایات ظهور در وجوب دارد. اینکه یکی از واجبات در اسلام قربانی کردن برای همه در روز عید قربان است. لذا مرحوم صاحب جواهر در مسئله ماندند که این وجوب را که ظاهر روایات است، چه کنند!
ایشان میفرمایند که در روایتی سنّت آمده است و سنّت ظهور در استحباب است و آن روایات را که دالّ بر وجوب است، به واسطه این روایت حمل بر استحباب میکنیم. البته نمیپسندند و بعد میفرمایند اجماع به قسمیه داریم، هم اجماع محصّل و هم اجماع منقول داریم که این اضحیه و این قربانی در روز عید واجب نیست بلکه مستحب است. باز هم نمیپسندند و اینکه اجماع مدرکی است و این روایات در مسئله هست و ما بخواهیم با اجماع روایات را تخصیص دهیم، مشکل است، لذا در آخر کار ذوق فقهی را جلو میکشند. میفرمایند آن کسانی که آشنا به فقه هستند و آشنا به کلمات اهل بیت «سلاماللهعلیهم» هستند، میفهمند که این روایات وجوب ندارد و اگر یجب آمده، برای اینست که مستحب مؤکّد است؛ و با ذوق فقهی مسئله را تمام کرده و میگویند قربانی کردن در روز عید برای همه مستحب است و واجب نیست.
چیز دیگری در مسئله هست که مرحوم صاحب جواهر بعضی اوقات آن را فرمودند و مرحوم آخوند در کفایه دلیل معتنابهی برای خودشان درست کردند، و اینست که در مهام امور، ما اگر روایتی نداشته باشیم، میگوییم از مهام امور است و گفتگو در آن نشده است و همین گفتگو نشدن دالّ بر عدم وجوب است. صاحب جواهر هم در جاهای دیگر فرمودند که اگر این امر واجب بود، شیوع حسابی پیدا میکرد. اینکه روز عید قربان بر همه واجب است که قربانی کنند. حتی بعد میخوانیم که اگر تمکن مالی نداشته باشند، اشتراکی قربانی کنند و اگر تمکن نداشته باشند و گران باشد، جمع شوند و گرانی را رفع کنند و قربانی کنند. و بالاخره در روز عید قربان همه باید قربانی کنند. اگر این واجب بود، مثل نماز میشد. همینطور که نماز یکی از واجبات است، قربانی در روز عید هم یکی از واجبات بود. به قول مرحوم آخوند یا خود مرحوم صاحب جواهر درجاهای دیگر میفرمایند اینگونه مطالب که از مهام امور است، و مبتلابه مردم است، اگر درباره ی آن چیزی نبود و یا چیزی بود که دلالتش خوب نبود، ما میفهمیم که این واجب و یا حرام نیست بلکه از روایات استفاده میکنیم که مستحب است. ظاهراً این عرض من بهتر از فرمایش مرحوم صاحب جواهر باشد، گرچه این ذوق فقهی چیزی در فقه است و اهمیت به آن داده شده و در خیلی جاها مرحوم صاحب جواهر این جمله را دارند و کسانی که آشنا به روایات اهل بیت هستند و یا کسانی که آشنا به کلمات ائمه طاهرین و آشنا به فقه تشیع هستند، از مطلب چنین میفهمند.
این حرف خوبیست اما این عرض من که از صاحب جواهر در جاهای دیگر گرفته شده که اگر چیزی از مهام امور باشد و اگر چیزی مبتلابه باشد و درباره ی آن چیزی گفته نشده باشد و یا چیزی گفته شده باشد اما خلاف باشد، به این معنا که مردم به آن عمل نمیکنند و یا نکرده باشند. آنگاه اگر واجب بود، لشاع وانتشر، اما حیث که این شیاع پیدا نکرده و منتشر نشده، دلیل بر اینست که واجب نیست. مرحوم آخوند صاحب کفایه، مثال به قصد وجه میزنند. میفرمایند قصد وجه چیزیست که همه ی مردم به آن مبتلا هستند. اینکه بگوید نماز ظهر واجب به جا میآورم، این قصد وجه است و اگر واجب بود باید شهرت بسزایی داشته باشد. هم زیاد از آن سوال کرده باشند و هم ائمه طاهرین «سلاماللهعلیهم» دربارهاش صحبت کرده باشند و مثل قصد وجه دلیلی نداشته باشیم، همین عدم الدلیل، دلیل العدم است. عدم الوجدان لا یدلّ علی عدم الدلیل، بعضی اوقات همین عدم الوجدان، یدلّ بر عدم الدلیل است. و در مسئله ما چنین است. اگر روز عید قربان بر همه واجب بود که قربانی کنند، این لشاع وانتشر، یعنی چیز معمولی در میان مسلمانها بود و حیث اینکه نیست بلکه آنچه هست، استحباب است. آنگاه میفهمیم این روایاتی که دالّ بر وجوب است یعنی ظهور بر وجوب دارد، حمل بر استحباب میشود و برای این یجب گفته شده که از آن مستحب مؤکّد اراده شده است.
بنابراین مسئله اول روز عید قربان را عید اضحی میگویند و یا گوسفندی که کشته میشود اضحیه میگویند، برای اینکه یعنی مسلمانها در عید قربان، قربانی میکنند. بنابراین همینطور که الان مشهور است و قبلاً مشهور بوده که از مستحبات مؤکّده، قربانی کردن در روز عید قربان است. شاید مثلاً بگوییم همینطور که در حج تمتع قربانی لازم و واجب است، قربانی برای غیر حج تمتع و غیر حج قِران هم در روز عید قربان برای حاجی یا غیر حاجی، مستحب مؤکّد است و اگر عمل شود، جداً چیز خوبی از نظر اقتصاد اسلام میشود برای فقرا و ضعفا و بیچارگان.
مسئله ی دیگر در باب اضحیه اینست که همینطور که در باب قربانی در منی گفتیم قرآن میفرماید سه قسمت کن. سه قسمت به این معنا که مقداری را خود بخور و مقداری را به رفقا و آبرودارهای اطراف خودت بده و مقداری را نیز به فقرا بده و اغلب آن را به فقرا بده. اضحیه نیز همینطور است. لذا کسانی که در روز عید قربان در خانه ی خود قربانی میکنند، باز همین استحباب هست که مقداری را خودش بخورد و مقداری را به آبرودارها و همسایهها بدهد و مقداری را نیز به فقرا دهد. معلوم است که این گوسفند را برای فقرا و مستمندان میکشند و اگر همه را به فقرا و مستمندان دهد، خیلی خوب است. لذا این هم یک فرعی از فروعات اضحیه است نظیر همان که در قربانی در منی گفتیم، در وطن نیز همین است. قرآن شریف هم اطلاق دارد و اینطور نیست که مختص قربانی در منی بگوید. حال این مسئله یک مسئله ی مسلمی است، همینطور که درباره قربانی در منی گفتیم لازم نیست که حتماً سه قسمت شود و گفتیم که قرآن مورد را تایید میکند و اینجا هم موردی است یعنی مورد مصرف این سه طایفه هستند، بنابراین میتواند قربانی کند و نصف را برای خودش بردارد. اما اگر بخواهد همه را برای خود بردارد، ظاهراً ذوق فقهی صاحب جواهر اجازه نمیدهد و نمیشود نیت قربانی کند اما همه را برای خودش بردارد. اما میشود همه را به فقرا دهد و مقداری را برای خودش بردارد. اینها واضح و مشهور است و همه از قدماء و متأخرین روی آن فتوا دادند.
مسئله ی سوم ما اینکه این قربانی چه وقت واقع شود. معلوم است که اگر روایت نداشتیم، میگفتیم روز عید، چنانچه برای قربانی در منی اگر روایت نداشتیم میگفتیم روز عید قربان. روز عید باید سه کار کند و رمی جمره عقبه کند و بعد ذبح کند و بعد سر بتراشد. اگر ما بودیم و قاعده و ما بودیم و روش و سنت، باید روز عید قربان باشد اما روایات داریم که میتواند تا سه روز اگر در وطن باشد و یا چهار روز اگر در منی باشد، این اضحیه را عقب بیندازد. روز عید و ایام تشریق قربانی نکند و بعد از ایام تشریق مثلاً در روز چهاردهم قربانی کند. چنانچه اگر در شهرش و در غیر منی باشد، چون ایام تشریق نیست، روز اول یا دوم یا سوم قربانی کند و اینطور نیست که حتماً باید روز اول باشد. البته 3 دسته روایت در مسئله داریم. یک دسته از روایات میگوید روز اول و یک دسته از روایات میگوید تأخیر فی یومٍ در منی یا فی یومین در وطن طوری نیست. یک دسته از روایات هم میگوید سه روز در منی و چهار روز در وطن یا به عکس. مشهور در میان اصحاب این آخرین مورد را گرفتند و به عبارت دیگر جمع بین روایات کردند به اینکه آنچه مستحب مؤکّد است و خیلی خوب است، اینست که روز عید باشد وگرنه الافضل و الافضل، هرچه زودتر بهتر. حال اگر روز اول نشد، روز دوم و اگر دوم نشد، روز سوم و یا چهارم. دلالت روایتها تا اینجا خوب است و جمع عرفی هم دارد. جمع عرفی به این معنا که اگر یک روایت داشته باشیم که روز عید و یک روایت داشته که یک روز بعد از عید و یک روایت داشته باشیم که سه روز بعد از عید، آنگاه العرف وفّق جمع بین روایات کند و بگوید الافضل فالافضل است و روز اول بهتر از همه و روز بعد هم جایز است و تا روز چهارم جایز است. این جمع عرفی است به اینکه مرحوم محقق هم به همین فتوا داده و مرحوم صاحب جواهر هم ادعای اجماع بقسمیه کرده و حرفی نیست اما اگر کسی بگوید ما از روایات میفهمیم که هر وقت بشود و این سه روز و چهار روز از باب مثال است. آنچه سنّت است و اسمش است، روز عید است و اگر نشد الافضل فالافضل است و اما اینطور نیست که روز پنجم نتواند قربانی کند و هر گاه قربانی کند، اشکال ندارد به قاعده ی الافضل فالافضل، ولو تسامح در ادلّه سنن. اگر ما جمع بین روایات کردیم به الافضل فالافضل، آنگاه میتوانیم روز پنجم یا ششم قربانی کنیم و اگر یادتان باشد در اصل قربانی در حج تمتع خوب میشد استفاده کرد که این تا آخر ذی الحجه میتواند قربانی کند. یا در صورت ضرورت و یا عدم ضرورت تا اینکه ذی الحجه تمام شود. در آنجا اینطور بود که اگر ذی الحجه تمام شد و این نتوانست قربانی کند، باید سال آینده قضاء کند. آن روایتها به ما میگفت همه ی ذی الحجه و بعد از ذی الحجه هم اگر آن روایتها را نداشتیم، میگفتیم و الان در اینجا همین را میگوییم که این روایت نگفته اگر نداشت سال آینده قضا کند، بنابراین از آن روایتها و از این روایتها استفاده میکنیم که وضع این قربانی در عید قربانی است و اما اگر نداشت و عمداً یا سهواً یا تسامحاً نکرد، هر روز که قربانی کند، طوری نیست بنابراین مثلاً همین الان کسی که قربانی نکرده، پولی پیدا کرده و گوسفندی بخرد و قربانی کند، ظاهراً به عنوان قربانی، کفایت میکند. اگر ترسی از اجماع نباشد، همینطور که در حج تمتع و حج قِران گفتیم که میتواند تمام ذی الحجه را عقب بیندازد، در اینجا هم بگوییم میتواند هر وقت قربانی کند به عنوان قربانی جایز باشد.
مسئله دیگر اینست که اصلاً در روایات ما زیاد آمده که برای رفع بلاها و دفع بلاها، حیوانی را ذبح کنند؛ حال شتر باشد یا یک مرغ باشد و برای رفع بلا و دفع بلا خیلی خوب است. در روز عید قربانی این قربانی را به عنوان عید قربان کند و میتواند چند نیت هم بکند. یعنی بلای دفع و رفع بلا و رسیدگی به فقرا. بنابراین اگر روز عید هم نباشد، میتواند نیت قربانی کند اما تداخل کند برای رفع بلا و دفع بلا و اگر برای کسی امکان داشته باشد که گاهی برای رفع بلاها و حتی برای برآمدن حاجات خیلی مؤثر است. بعضیها که خیلی به این مطلب اهمیت میدهند و مثل اینکه دستوری برای آنهاست که لاأقل در ماه یک مرتبه قربانی کنند، برای فقرا و ضعفا و رفع بلاها.
مسئله آخر اینست که اگر قیمت تفاوت داشته باشد، حال یا در عین واحد و یا در روزها. مثلاً گوسفند 500 تومان بوده و بعد شده 600 تومان و بعد 700 تومان و بعد 1000 تومان شده است، حال این چطور گوسفند بکشد؟!
اگر ما باشیم و قاعده، میگوییم آن وقتی که میخواهد گوسفند را بکشد، بخرد به هر قیمتی که باشد. اما روایات ما میگوید که قیمت بالا و متوسط و پائین را روی هم بریزد و ثلث آن قیمت بخرد. مثلاً 500 تومان و 700 تومان و یک میلیون باشد، اگر ثلث آن را حساب کنیم، مثلاً ششصد یا هفتصد تومان میشود. در روایات اینطور آمده و فقها هم روی این فتوا دادند، من جمله مرحوم محقق در شرایع فتوا داده و صاحب جواهر هم فتوا داده و ادعای اجماع هم کرده، اما شاید بگوییم قاعده ی انصاف که یک قاعده در فقه ماست و فقها کم به آن تمسک میکنند ولی در خیلی جاها به درد میخورد. آن قاعده ی انصاف در اینجا اقتضا کند همان که در روایات آمده است. اما اگر ما باشیم و قاعده، آنگاه تنزل قیمت یا ترقی قیمت مناط نیست بلکه مناط اینست که این گوسفند را بخرد و قربانی کند. پس هر وقت خواست بخرد، به هر قیمتی که هست. قاعده این را اقتضا میکند اما این قاعده ی انصاف را آوردند و روایت هم داریم که گفته قیمت اولی و اوسط و ادون را حساب کند و ثلث آن را بگیرد. یعنی قیمت اولی و ادون نباشد و چیزی باشد که به آن سه قیمت بخورد. این خوب است اما قاعده اقتضاء میکند همان موقع که میخواهد گوسفند را قربانی کند، به هر قیمتی که باشد، بخرد. اگر گران باشد، گران بخرد و اگر ارزان باشد، همان ارزان را بخرد. اما باید به این توجه کنیم که این واجب نیست. ولو ظهور روایت هم دالّ بر وجوب است اما ندیدم کسی بگوید واجب است، ولو اینکه ظاهر کلام محقق یا صاحب جواهر هست اما علی الظاهر وجوب نیست و یکی از مستحبات از اضحیه اینست که قیمتها را با هم بسنجد و ثلث از آن قیمتها را بگیرد و با آن گوسفندی بخرد و ذبح کند. همینطور که صاحب جواهر امروز یادمان دادند که یک ذوق فقهی در آنجاست و یک ذوق فقهی در اینجاست و اما ظاهراً واجب نیست.
بحث فردا به امید خدا راجع به حلق و تقصیر است که بعد از اینکه قربانی کرد، باید سر بتراشد.