< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/08/20

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: 1- اعمال منی«مستحبّات و مکروهات» 2- اعمال مکّه«طواف»

مسئله ی اعمال منی تمام شد و قبل از اینکه اعمال مکه را ذکر کنند، دو مسئله متعرض شدند؛ یکی از مکروهات و یکی هم از مستحبات. هر دو نیز خیلی مهم است و در مکروهش قول به حرمت داریم و در مستحب نیز قول به وجوب داریم.
راجع به مکروهش دیروز گفتیم وقتی اعمال منی تمام شد، همه ی محرمات برای او حلال می‌شود به جز عطریات و نساء؛ و وقتی طواف و سعی او هم تمام شد، عطریات برای او حلال می‌شود و درحقیقت حجش تمام می‌شود، اما طواف نساء باقی مانده که مختص به شیعه است و عامه ندارند و این موجب احلال نساء می‌شود.
در مسئله ی دیروز روایات داشتیم و روایات زیادی هم دارد و شاید بتوان گفت استفاده ی کامل از روایات داریم و روایات هم صحیح السند و ظاهرالدلاله است. اما روایتی هست که سندش خوب است و دلالتش هم خوب است و می‌گوید وقتی اعمال منی تمام شد، لباس نپوشد و به همان حال احرام باشد تا اینکه اعمال مکه او تمام شود. معلوم است جمع بین روایات اقتضاء می‌کند که این روایت را حمل بر کراهت کنیم. یعنی پوشیدن لباس در حال طواف زیارت و در حال سعی بین صفا و مروه در حج و قبل از طواف نساء با حالت احرام باشد و لباس نپوشد.

صحیحه عن إدريس القمي قال : قلت لأبي عبدالله (عليه السلام): إن مولى لنا تمتع فلما حلق لبس الثياب قبل أن يزور البيت، فقال: بئس ما صنع، قلت: أعليه شيء؟ قال: لا، [1]
دلالت روایت خیلی خوب است الاّ اینکه بئس ما صنع یعنی بدکاری کرده با آن روایت دیروز که فرمود وقتی حلق کرد یا تقصیر کرد، همه چیز برای او حلال می‌شود الاّ الصفره والنساء. پس عبارت «بئس ما صنع» با آن جنگ دارد و اگر ما بودیم و «بئس ما صنع» آنگاه حمل بر حرمت تکلیفی می‌کردیم اما به قرینه ی آن روایت «بئس ما صنع» را حمل بر کراهت می‌کنیم. جمع دلالی هم هست و مشهور بلکه کالاجماع هم فرمودند و این گناه ندارد و کفاره هم ندارد و کار حرامی به جا نیاورده و معلوم است که خیلی مزه دارد و عالیست که انسان با حال احرام طواف حج به جا بیاورد و سعی بین صفا و مروه حج را به جا بیاورد. وقتی از منی رفت با حال احرام برود و آنجا با غسل و خضوع و مخصوصاً اینکه برای حج است و اعمال آخر است، هرچه تواضعش بیشتر باشد، کارش بهتر است. لذا «بئس ما صنع» را همینطور که مرحوم محقق و دیگران فرمودند حمل می‌کنیم بر کراهت. این راجع به مکروهات است. البته مکروه زیاد هست اما مرحوم محقق همین کراهت را در اینجا فرمودند. برای امر مستحبش هم فرمودند از برای کسی که اعمال منی را به جا آورد، در همان روز یا شب یا فردا برود و اعمال حج را به جا بیاورد، چنانچه زرنگ‌ها برای اینکه بعد خیلی شلوغ می‌شود و این هم می‌خواهد مناسک را به جا بیاورد، عصر عید یا شب یازدهم می‌روند و اعمالشان را به جا می‌آورند. اما یک روایت داریم که می‌گوید حتماً روز عید یا فردا. این روایت با آن روایاتی که هست که حتی روایات دارد که این می‌تواند بعد از ایام تشریق مناسک را به جا بیاورد. روایت داریم که می‌تواند صبر کند تا یوم النفر و روایت داشتیم که می‌تواند تا آخر ذی الحجه صبر کند. لذا آن روایتها می‌گوید وقتی اعمال منی تمام شد می‌تواند استراحت کند و صبر کند تا چند روزی که سر حال شد، آنوقت برود. حتی اگر هفت هشت روز هم صبر کند طوری نیست و معلوم است که قاعده ی الافضل فی الافضل در باب مستحبات اقتضاء می‌کند ﴿وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّن رَّبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالأَرْضُ﴾[2]، هرچه زودتر باشد بهتر است. اما باز در اینجا یک حرف باقی می‌ماند که نفرمودند و معلوم است که به وضوح باقی گذاشتند. مثلاً این در عصر عید خسته است و مخصوصاً کسانی که به مکه نرفتند خیلی هول و دلهره دارند تا بتوانند اعمال منی را به جا بیاورد. حال در این حال خستگی برود یا صبر کند فردا برود! باید بگوییم صبر کند و فردا برود. این الافضل فالافضل علی الظاهر در اینجا یک امر عقلی می‌شود که هرچه زودتر بهتر اما اگر یک مانعی در کار باشد، هرچه دیرتر بهتر. مثلاً همین آقا حال ندارد و کسالت دارد و دو سه روز صبر کند تا کسالتش خوب شود و ولو ایام تشریق هم تمام شود و خلوت شود، در روز چهاردهم اعمال مکه را به جا بیاورد. ظاهراً قاعده ی الافضل فالافضل در اینجا نمی‌آورد بلکه برعکس می‌شود و الافضل فالافضل اینطور می‌شود که هروقت حال و تواضع داری و این اعمال را هروقت بتوانی انجام دهی و به راستی سیر من الخلق الی الحق کنی. این مسئله را متعرض نشدند و معلوم است که به وضوح باقی گذاشتند. اما آن اندازه که هست، همین است که روایت داریم روز عید یا فردا و اما آن روایتها می‌گوید تا ذی الحجه تمام نشده. مثلاً صبر کرده تا وقتی خواست برود، شب آن روز می‌رود و اعمال را به جا بیاورد. همینطور که مرحوم محقق فرمودند این روایت را حمل بر استحباب می‌کنیم.
روایت اینست:
صحیحه معاویة بن عمار عن أبى عبدالله علیه السلام قال: " سألته عن المتمتع متى یزور البیت؟ قال: یوم النحر أو من الغد ولا یؤخر، والمفرد والقارن لیسا بسواء موسع علیهما.[3]
بحث ما فعلاً در این جمله است که «سألته عن المتمتع متى یزور البیت؟ قال: یوم النحر أو من الغد»، یعنی چه وقت طواف و سعی بین صفا و مروه و نمازطواف را به جا بیاورد؛ این ظهور در این دارد که وقتش همین دو روز است اما آن روایتها می‌فرمود ایام تشریق. یک دسته روایات هم می‌فرمود تا یوم النفر و یک دسته روایات می‌فرمود تا آخر ذی الحجه. وقتی آن روایتها را با این روایت جمع کنیم، قاعده ی الافضل فالافضل جلو می‌آید و هرچه زودتر باشد بهتر است. معلوم است هرچه زودتر باشد بهتر است الاّ اینکه دلیل خاصی داشته باشیم. مثل نماز شب که الان وقتش از ساعت یازده و ربع هست تا اول اذان صبح، و اما هرچه دیرتر باشد بهتر است. لذا بهترین اوقات نماز شب مثلاً یک ساعت قبل از اذان صبح است. در اینجا (وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ) نیامد و امام «سلام‌الله‌علیه» فرمودند هرچه دیرتر باشد بهتر است. ما هم راجع به حالات شخص یا راجع به موانع، مثلاً الان شما که روحانی کاروان هستید، می‌دانید که روز عید و فردای آن روز و ایام تشریق خیلی شلوغ است و یک مزاحمت حسابی برای زنهاست و آنها اگر صبر کنند خلوت شود و بعد بروند، معلوم است که خیلی بهتر است. عقل ما (وَسَارِعُواْ إِلَى مَغْفِرَةٍ) را تخصیص می‌زند و می‌گوید الاّ برای آدم خسته و الاّ برای کسی که مانع دارد و امثال اینها.
مسئله ی اعمال منی تمام شد و امروز به بعد انشاء الله مسئله ی طواف را می‌گوییم. یعنی وقتی اعمال منی تمام شد، باید به مکه بیاید و طواف به جا بیاورد و سعی بین صفا و مروه کند و اگر حج تمتع است، طواف نساء کند و بعد به منی برگردد برای رمی جمرات. بحث الان راجع به طواف است که اگر یادتان باشد یک نحو تکرار است برای اینکه مرحوم محقق راجع به طواف در عمره تمتع حسابی صحبت کردند اما معلوم است که امر مهم است و چون مهم است تکرار کردند و برای ما خیلی خوب است.
این طواف چند واجب دارد:
اول: طهارت
اینطور که گفتند در باب حج هیچ جا طهارت شرط نیست مگر در باب طواف. حال طواف عمره باشد یا طواف حج باشد. در طوافش هم آنچه واجب است طهارت داشته باشد در طواف واجب است و اما طواف مستحب را بدون وضو هم می‌تواند به جا بیاورد و هفت یا هشت طواف به جا می‌آورد بدون اینکه وضو داشته باشد و اما چون نماز می‌خواهد، برای نماز باید طهارت داشته باشد. لذا منافات ندارد که سه یا چهار طواف پشت سر به جا بیاورد البته اگر مرجع تقلید او اجازه دهد قبل از خواندن نماز طواف دوم را به جا بیاورد؛ آنگاه چند طواف به جا می‌آورد و بعد وضو می‌گیرد و چهار تا دو رکعت نماز می‌خواند. معلوم است که نمازش طهارت می‌خواهد، و اما خود طواف اگر واجب باشد، طهارت می‌خواهد. سعی بین صفا و مروه ولو واجب هم باشد، طهارت ندارد.
روایات در باب 38 از ابواب طواف است.

معاویة بن عمار عن أبی عبدالله علیه‌السلام: لابأس أن یقضی المناسک کلّها، علی غیر وضوء الاّ الطواف بالبیت و الوضوء افضل.[4]
خوب است که انسان برای همه ی اعمال وضو داشته باشد. استاد بزرگوار ما حضرت امام روی اینکه انسان دائم الوضوء باشد، خیلی اهمیت می‌دادند. انسان خوب است که دائم الوضوء باشد. ایشان مثالی هم می‌زنند و می‌فرمودند وضو به منزله زره است برای اینکه ما دو جنگ همیشگی داریم. یکی جنگ درون و یکی جنگ برون. جنگ درون داریم با نفس اماره و هوی و هوس و صفات رذیله که مبارزه با آن جهاد اکبر است و یکی هم جنگ برون با ابلیس و اعوانش. و این ابلیس و اعوانش اعم است از اینکه شیطان جنی باشد یا شیطان انسی باشد. در وضع فعلی حتی برای ما طلبه‌ها این شیاطین انسی خیلی بدتر از شیاطین جنی هستند. این موبایلی که برای دخترتان می‌خرید، از هر ابلیسی بدتر است. این ماهواره برای دختر و پسر و برای زنتان خیلی خطرناک است و این بدتر از هر شیطانی است. لذا ما در بیرونمان حسابی جنگ داریم و در درونمان جنگ داریم با صفات رذیله و ما 40 صفت رذیله داریم. در کتابی که من نوشتم 40 صفت رذیله در آنجا آوردم، و برطرف کردن این صفات رذیله مشکل است. به قول حضرت امام می‌فرمودند چهل سال خون جگر می‌خواهد تا انسان بتواند یک صفت رذیله را رفع کند.
حال مرادم اینجاست که ما زره می‌خواهیم. یکی انس با قرآن است و این خیلی عالیست، مخصوصاً وقتی می‌خواهید از خانه بیرون روید و یکی هم اینکه انسان همیشه با وضو باشد. لذا همه ی این حرفها برای این یک جمله است که از همه ی شما تقاضا دارم که همیشه دائم الوضوء باشید. «الوضوء علی الوضوء نورٌ علی نور» و حتی روی اینها فتوا هم داده شده، درحالی که وضو دارد و تطهیر هم نمی‌خواهد وضوی دوم بگیرد. و این جمله ی حضرت امام جمله ی شیرینی است. می‌فرمودند طهارت زره از برای انسان در جنگ درون و در جنگ برون است. حال اگر انسان بخواهد عملی به جا بیاورد. مثلاً بخواهد در محضر خدا قرآن بخواند و بخواهد خدا با زبان او با او حرف بزند و این بی وضو باشد، خیلی زشت و بی ادبی است و یا اگر بدون وضو به حرم برود و یا به منبر برود بدون وضو باشد، خیلی بد است و این منبرها خیلی اهمیت دارد. ما اصرار داشتیم که حضرت امام منبر روند و ایشان حاضر نمی‌شدند. بالاخره در مسجد سلماسی یک منبر برای ایشان درست کردیم و منبر را در همانجا که ایشان می‌نشستند، گذاشتیم. ایشان وقتی وارد شدند، توجه نداشتند و وقتی خواستند بنشینند، دیدند که منبر است و ایشان به منبر رفتند و خیلی ناراحت بودند و یک جمله گفتند که من کجا و منبر کجا.
مرحوم نائینی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» وقتی به منبر رفتند، گریه کردند و گفتند این منبر جای پیغمبر و ائمه طاهرین است و من کجا و منبر کجا!
تقاضا دارم قدر این منبرها را بدانید. انسان اگر بتواند در این دهه یک نفر را بسازد، (وَمَنْ أَحْيَاهَا فَكَأَنَّمَا أَحْيَا النَّاسَ جَمِيعًا)، حال اگر بدون وضو منبر رود، خیلی بد است؛ لذا همه ی اعمال حج باید با وضو باشد اما اگر با طهارت نشد و بدون وضو شد، اشکال ندارد. همین روایت شریف، روایت خوبیست و نظیر آن هم زیاد است که «لابأس أن یقضی المناسک کلّها، علی غیر وضوء الاّ الطواف بالبیت و الوضوء افضل.»، یعنی طهارت افضل است.
علی کل حالٍ اگر طواف واجب باشد، معلوم است که وضو واجب است و اما اگر طواف مستحب باشد، طواف باطل نیست البته شکی نیست که بی ادبی است. اینکه انسان طواف کند و طوافی که در روایات داریم به ابان بن تغلب فرمود شش هزار گناه را از بین می‌برد و شش هزار حسنه و شش هزار درجه دارد. حال این طواف بدون وضو باشد، معلوم است که بد است اما علی کل حال مانعی ندارد.
روایت اینست:

صحیحه حریز عن أبی عبدالله علیه‌السلام: فی رجل طاف تطوعا و صلی رکعتین و هو علی غیر وضوء فقال یعید الرکعتین و لا یعد الطواف.[5]
طوافش درست است و نمازش باطل است برای اینکه نماز بی وضو نداریم.

صحیحه زراره عن أبی عبدالله علیه‌السلام: لابأس أن یطوف الرجل النافله علی غیر وضوء ثم یتوضأ و یصلّی.
گفتم حتی سه یا چهار طواف انجام می‌دهد و بعد از طوافها وضو می‌گیرد و سه یا چهار نماز پشت سر هم می‌خواند. نمازها وضو می‌خواهد اما برای طوافها لازم نیست.
حال یک مسئله که مرحوم محقق متعرض نشدند و آن اینست که اگر کسی معذور است، باید تیمم کند. معلوم است که تیمم جای وضو را می‌گیرد. حال یک مسئله بالاتر جلو می‌آید که اگر جُنُب باشد و معذور است و باید تیمم کند، آیا این می‌تواند با تیمم وارد مسجد الحرام شود یا نه و می‌تواند طواف کند یا نه؛ این اختلاف بین فقهاست که آیا این تیمم مبیح للصلاة است و یا همه کاره است. ما مدعی هستیم که همه کاره است و التیمّم احد الطهورین یکفیک السنة، و این را مثل وضو می‌بیند و درحالی که معذور است، این تیمم همه کاره می‌شود و وقتی همه کاره شد، کسی که معذور است و مثلاً جُنُب است و می‌خواهد طواف کند، آیا می‌تواند تیمم کند و به خانه ی خدا رود؟! ما می‌گوییم می‌شود و رفتن به آنجا طوری نیست و طواف کردن هم طوری نیست حتی طواف واجب باشد. اما مسئله اختلافی است و الان مراجع اختلاف دارند که این تیمم مبیح للصلاة است و یا همینطور که با وضو می‌تواند به مسجدالحرام رود و اگر جُنُب باشد با غسل می‌تواند به مسجد الحرام رود، اگر معذور باشد و باید تیمم کند، آن تیمم کار غسل را می‌کند، همینطور که غسل مبیح لدخول المسجد و مبیح لطواف می‌شود، در اینجا نیز همینطور است. اما علی کل حال مسئله اختلافی است و من روی آن فتوا دارم که اگر کسی معذور است و نمی‌تواند غسل کند، تیمم جای غسل است و هرکاری که از غسل برآید از این تیمم هم برمی‌آید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo