< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الحج

93/11/01

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: آیا بیتوته در منی واجب است؟/ بیتوته در منی/ احکام متعلّق به منی/ رکن دوم: افعال حج/ کتاب حج
مباحث سعی تمام شد و بحث امروز به بعد راجع به رفتن از مکه به منی برای بیتوته کردن در منی و برای رمی جمرات است.
مسأله هم بین عامه و هم بین خاصه امری ضروری و یک امر مسلّمی است. لذا باید بعد از طواف نساء به منی بیاید و دو شب در منی بماند. بعضی اوقات هم سه شب باید بماند که بعد درباره‌اش صحبت می‌کنیم، اما معمولاً دو شب در منی بماند و در روز هم رمی جمرات کند. هم در ماندن در منی و هم در رمی جمرات، بین سنّی و شیعه اتفاق است و باید بگوییم یک ضرورت در فقه است. اما در خصوصیاتش مسائلی است و مسائل نیز مشکل است.
مسأله اول: این‌است که آیا دو شب در منی ماندن، واجب است یا نه؟
بعضی از روایات می‌گوید: نه. باید بگوییم: اعراض اصحاب روی این روایات است، لذا باید روایات را طرد کنیم و بگوییم دو شب ماندن در منی واجب است و باید بماند. اعراض اصحاب از روایات هم انصافاً کار مشکلی است. یعنی بعد از این‌که در باب حج این همه اختلاف است، ما این روایتها را از کار بیندازیم و بگوییم ماندن واجب است. حتی مقداری بالاتر، مسأله دوم است که اگر نماند، چه باید کرد؟ مشهور در میان أصحاب گفته‌اند ولو جهلاً یا نسیاناً یا عذراً باشد، باید برای هر شب یک گوسفند کفاره بدهد. لذا مشهور در میان خاصه است که اگر سه شب نماند، سه گوسفند کفاره بدهد و اگر دو شب نماند، دو گوسفند بدهد. در اینجا هم در روایات اختلاف است: یک دسته از روایات، این تعدد کفاره را می‌فرمایند و یک دسته هم تعدد کفاره را نمی‌فرمایند و از بعضی از روایات استشمام تقیه می‌شود که آن زمان فعل عامه راجع به کفاره چه بوده است.
روایاتی که می‌فرماید واجب است در منی بیتوته کنیم، به اندازه تواتر معنوی است و اختلافی هم در مسأله نیست. اما این روایات، معارض دارد که ما روایات معارض را می‌خوانیم.
صحیحه عیص بن قاسم: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ فَاتَتْهُ لَيْلَةٌ مِنْ لَيَالِي مِنًى، قَالَ: لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ قَدْ أَسَاءَ[1]
این جمله « وَ قَدْ أَسَاءَ » دلالت می‌کند بر اینکه عمداً این کار را کرده است. نمی‌شود عذری یا نسیانی یا جهلی باشد و حضرت بفرمایند « وَ قَدْ أَسَاءَ » و این جمله ظاهر در عمد است. وقتی عمد را بگوییم، به طریق اولی صورت جهل و نسیان و عذر را هم می‌گوییم. روایت هم صحیح السند و هم ظاهرالدلاله است.
صحیحه سعید بن یسار: «قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَاتَتْنِي لَيْلَةُ الْمَبِيتِ بِمِنًى مِنْ شُغُلٍ، فَقَالَ: لَا بَأْسَ[2]
گفت کاری داشتم و این کار نگذاشت در منی بمانم و در منی نماندم. حضرت فرمودند: طوری نیست.
اصحاب گفته‌اند: روایات معرضٌ عنها عندالأصحاب است و مرحوم صاحب جواهر رضوان الله تعالی علیه هم از دیگران نقل می‌کنند و می‌فرمایند دو روایت معرضٌ عنها عندالاصحاب است و باید در منی بماند.[3] اگر در منی نماند، بحث بعد است که علاوه بر این‌که گناه کرده، باید کفاره هم بدهد. اگر اعراض اصحاب ثابت شود، آن حرف دیگری است و اگر اعراض اصحاب ثابت نشود، باید بگوییم که این دو روایت به ما می‌گوید: اگر جهلاً یا نسیاناً یا معذوراً در منی نماند، طوری نیست. حتی اگر عمداً در منی نماند، گناه کرده اما به حج او ضرر نمی‌خورد.
این مسئله اول بود که باید شب اول و دوم در منی بماند و بعضی اوقات شب سوم هم بماند که بعد درباره‌اش صحبت می‌کنیم و گفته‌اند این بیتوته هم بین عامه و هم بین خاصه واجب است.
مسئله دوم: این مسأله در باره صورت نسیان یا صورت جهل و عذر است. مرحوم علامه[4] رضوان الله تعالی علیه و مرحوم شهید دوم در مسالک[5]، تبعا از مرحوم علامه گفته‌اند: این‌ها هم- هم در صورت عذر و هم در صورت نسیان و یا جهل- باید کفاره بدهند.
معمولاً اصحاب مسأله را متعرض نشده‌اند. همین جمله که من عرض کردم که روایت عیص می‌گوید « وَ قَدْ أَسَاءَ »، این جمله صورت عمد را می‌گوید و در همین صورت عمد فرموده‌اند ولو گناه کرده، اما حج او باطل نیست. در این مدتی که کتاب حج می‌خواندیم، در خیلی جاها دیدیم که صورت عمد، واجب تکلیفی است و وضعی نیست، اینجا هم جمله « وَ قَدْ أَسَاءَ » صورت عمد را می‌گوید طوری نیست، اما گناه کرده است. اما مسأله را متعرض نشده‌اند.
روایت دوم هم که صحیحه سعید بن یسار بود و گفت « فَاتَتْنِي لَيْلَةُ الْمَبِيتِ بِمِنًى مِنْ شُغُلٍ »، آیا این ضرورت بوده و یا مثلاً مهمان دار شده و مجبور شده بود که به هتل بیاید؟ مثلاً زنش مجبور بود در هتل باشد و این هم نمی‌توانست زنش را تنها بگذارد، یعنی یک عذر عرفی باشد. اگر نگوییم ظهور روایت در این است، لاأقل روایت این را می‌گیرد. چنانچه بعد می‌گوییم که شب ماندن، مناط نیست و اگر کسی از اول شب تا صبح در خانه خدا و یا در هتل بماند و عرفاً از اول شب تا صبح عبادت کند و مشغول خواندن قرآن و راز و نیاز با خدا باشد، گفته‌اند این طوری نیست و واجب نیست که در منی بماند. می‌خواهند این دو شب که از شبهای مقدس است، بیدار بماند و منی جای مقدسی است و جاذبه عجیبی دارد، لذا فرموده‌اند در منی بمان.
اعراض اصحاب روی این‌ها نیست، یعنی فتوا هم از قدماء و هم از متأخرین روی آن است و بعد هم صحبت می‌کنیم که اگر کسی در منی نماند و فقط در بیست و چهار ساعت، ده دقیقه رمی جمرات کرد و رفت و یا اگر کسی نصف شب عرفی در منی باشد، کفایت می‌کند، حال از اول شب تا ساعت یازده و ربع و یا از ساعت یازده و ربع تا بین الطلوعین. حال احتیاط کند، اما اگر ساعت دوازده عمداً به هتل بیاید و بخوابد، همه گفته‌اند درست است. یا اینکه تا قبل از ساعت دوازده می‌ماند و مهمان داری می‌کند و کارهایش را انجام می‌دهد و نصف شب به منی می‌آید و تا طلوعین عبادت می‌کند. همه- هم عامه و هم خاصه- گفته‌اند این درست است،.
روایات فراوانی هم داریم که اگر شب بیتوته کند، نصف شب کفایت می‌کند. لذا جرأت نداریم و الاّ با همین دو روایتی که هم صحیح السند و هم ظاهرالدلاله است، می‌گفتیم اگر کسی عمداً در منی نماند، طوری نیست. اما حالا می‌ترسیم که صورت عمد را بگوییم و اما صورت جهل و نسیان و عذر را نمی‌ترسیم. مرحوم علامه و مرحوم شهید متعرض شده‌اند و گفته‌اند باید شب بماند ولو معذور است و چاره‌ای ندارد، باید کفاره بدهد. در صورت جهل و صورت سهو را هم فرموده‌اند. مثلاً یک آدم لاابالی سهواً به هتل آمد و تا صبح در هتل ماند و یا مسأله را بلد نبود و در منی که رمی جمراتش تمام شد و بیکار بود، به جای اینکه در منی بماند، به هتل آمد و تا صبح خوابید.
اعراض اصحاب هم روی این‌ها نیست، تا روایات را هم طرد کنیم. لذا اینکه مرحوم علامه در تذکره و مرحوم شهید در مسالک فرموده‌اند: باید شب بماند و فرقی هم نمی‌کند بین اینکه عمداً باشد، یا سهواً، یا نسیاناًباشد و یا جهلاً باشد، اگر عمداً باشد که از روی اختیار است و اما اگر سهوا و جهلا و نسیانا باشد، اختیاری نیست و مرحوم علامه و مرحوم شهید فرموده‌اند اگر نماند، باید کفاره بدهد. اما ان‌شاء الله وقتی این مسائل تمام شد، می‌رسیم به باب کفارات و کفاره روی صورت عمد است و عذر و جهل و نسیان کفاره ندارد و اصلاً بسیاری از بزرگان فرموده‌اند ظهور کفاره این است که عمداً کار ناشایسته‌ای بکند، لذا همین‌طور که در بعضی از روایات هم داریم که اگر کسی در ماه مبارک رمضان چیزی بخورد، کفاره دارد و کفاره‌اش سنگین است، امام علیه السلام مسأله را به همین جا تشبیه می‌کنند و می‌فرمایند: اگر عمدا باشد، گناه سنگینی است و شصت روز روزه کفاره دارد و اما اگر سهوا یا نسیانا یا عذرا باشد، طوری نیست. در صورت جهل اختلاف است و گفته‌اند: «الجاهل کالعامد» و یا مثل ما گفته‌اند: «الجاهل لیس کالعامد» و ملحق به نسیان کرده‌اند و کسانی که می‌گویند: «الجاهل کالعامد» ملحق به عمد می‌کنند. اما در صورت عذر و سهو، معلوم است که در ماه مبارک رمضان اگر کسی سهواً ناهار بخورد و یا نزدیکی کند، طوری نیست و هم روزه‌اش درست است و هم کفاره ندارد. در صورت عذر هم اگر مثلاً روزه برایش ضرر دارد و روزه ها را می‌خورد، چیزی بر عهده‌اش نیست.
لذا در باب کفاره کم پیدا می‌شود که بگویند معذور هم باید کفاره بدهد و علاوه بر اینکه عامد باید کفاره بدهد، معذور و جاهل و ناسی هم همین‌طور است. لذا کفارات مختص عامد است. در این روایتی هم که خواندیم، حضرت کفاره تعیین نمی‌کنند و می‌فرمایند: اگر کسی عمداً شب در منی نماند، گناه کرده، اما حج او درست است.[6] یا روایت دوم که می‌گوید «بِمِنًى مِنْ شُغُلٍ »[7] که ظهور در شغل عرفی دارد، فرمودند طوری نیست، اما نفرمودند: طوری نیست، اما کفاره بده. در هر دو روایت صورت جهل و سهو و نسیان را هم متعرض نشده اند، مرحوم محقق هم در شرایع صورت جهل و صورت عذر و نسیان را متعرض نشده‌اند.
خلاصه حرف این است که اگر در فتاوای استدلالی برویم، معمولاً این‌طور فرموده‌اند که لاأقل باید دو شب در منی بماند و اگر دو شب در منی نماند، باید کفاره بدهد. آیا این حکم در صورت عمد است، یا صورت نسیان را هم می‌گیرد؟ این‌ها را متعرض نشده‌اند، از همین جهت مرحوم علامه و مرحوم شهید دیده‌اند روایات مطلق است، بزرگان و اصحاب هم متعرض نشده‌اند، لذا فرموده‌اند: صورت جهل و سهو و عذر هم ملحق به عمد است، اگر سهواً، مخصوصاً عذرا در منی نماند، باید کفاره بدهد.
حالا قطع نظر از فرمایش مرحوم علامه و مرحوم شهید، بینی و بین الله اگر ما باشیم و روایت‌ها، این‌ها ظهور در عمد دارد، لاأقل این دو روایت را طرد نکنیم و بگوییم آن روایتها صورت عمد را می‌گوید و این دو روایت صورت نسیان و جهل و عذر را می‌گوید. البته کار مشکلی است و آنچه جمع عرفی دارد، این است که بیتوته در منی یکی ازمستحبات مؤکّد است. ما مستحبات مؤکّد زیادی داریم که به صورت وجوب آمده است، نظیر نماز جماعت و نظیر غسل جمعه که «وَجَبَ» استعمال شده و شما می‌گویید: مستحب مؤکّد است. اما انسان به خاطر اجماع می‌ترسد که صورت عمد را بگوید، مثل شیخ المشایخ، صاحب جواهر ادعای ضرورت و اجماع کرده‌اند، اصحاب هم از این روایتها اعراض کرده‌اند و «کلما زاد فی صحته زاد فی سقمه».
صاحب جواهر به سیره اهل بیت علیهم السلام تمسک می‌کنند می‌فرمایند: در آن دو شب واجب است در منی بماند.
این حرف به مقام شامخ صاحب جواهر نمی‌خورد و می‌گوییم سیره اهل بیت علیهم السلام اعم از مستحب و واجب است. امام صادق علیه السلام که مستحب مؤکد را تعطیل نمی‌کنند، مخصوصاً این‌که سنی و شیعه در منی هستند و اگر اهل بیت علیهم السلام منی را رها کنند و مثلاً به خانه خدا بروند، سوال بر انگیز می‌شود. لذا عمل اهل بیت علیهم السلام یک فعل است و فعل دلالت بر وجوب ندارد.
صاحب جواهر در همین جا علاوه بر اجماع از عامه و خاصه و سیره اهل بیت علیهم السلام، می‌فرمایند: سیره مسلمان‌ها هم همین است. [8]
می‌گوییم: سیره مسلمان‌ها است، اما فعل است و نمی‌توان گفت فعل دلالت بر وجوب می‌کند. حال ممکن است کسی عمداً منی را رها کند و به هتل بیاید، معنا ندارد. اما این‌که اصحاب متعرض نشده‌اند و بحث این چند روز ما است، یعنی صورت جهل و عذر و نسیان را بگوییم: اگر بیتوته نکرد، طوری نیست، ظاهراً اشکالی ندارد که به این دو روایت صحیح السند تمسک کنیم، و بگوییم آن صورتی که نمی‌شود، صورت عمد است و صورتی که می‌شود، صورت جهل و نسیان و عذر است.
الان عبارات مرحوم محقق و همچنین عبارات دیگر نمی‌فهماند که صورت جهل و نسیان حکمش چیست. همین جمله که مرحوم محقق فرمودند و مرحوم صاحب جواهر هم می‌فرمایند: «اجماع بقسمیه داریم، بعد می‌فرمایند: ضرورت بین سنی و شیعه است و بعد می‌فرمایند: سیره متشرعه و سیره اهل‌بیت علیهم السلام است.» همین عبارات صورت عمد را می‌گیرد، اما صورت سهو و جهل و عذر را نمی‌گیرد. مخصوصاً معنا هم ندارد که کفاره را ببریم روی کسی که سهو کرده باشد یا جاهل یا معذور باشد. لذا لاأقل بگوییم: روایتها و سیره اهل‌بیت و سیره مسلمان‌ها ظهور در عمد دارد و اگر کسی عمداً در منی نماند، حج او باطل نیست، اما باید کفاره بدهد « وَ قَدْ أَسَاءَ » و اما اگر سهواً یا جهلاً یا عذراً نماند، طوری نیست، کفاره هم ندارد.صورت سهو و جهل و نسیان زیاد هم پیدا می‌شود، خیلی‌ها تا نصف شب می‌مانند و از نصف شب به بعد می‌روند. خیلی‌ها از اول شب تا صبح در خانه خدا عبادت می‌کنند و اصلاً به منی نمی‌روند. حال بگوییم کلمات، این صورت نسیان و جهل و عذر و غیره را نمی‌گیرد. حتی اصحاب مسأله را متعرض نشده‌اند، فقط مرحوم علامه و مرحوم شهید متعرض شده‌اند و گفته‌اند: بیتوته واجب است و برای جاهل و عامد و معذور و ناسی تفاوت ندارد و نتیجه می‌گیرند که اگر کسی نسیان کرد، یا جاهل بود، یا عذرا در منی بیتوته نکرد، باید کفاره بدهد. معنایش این‌طور می‌شود که اگر شب در منی نماند، عمداً یا جهلاً یا عذراً و یا سهواً، باید یک گوسفند در منی به عنوان کفاره بکشد. مرحوم علامه و مرحوم شهید می‌فرمایند ظهور کلمات اصحاب همین است.
اما انصافاً مشکل است. پس چه بهتر که بگوییم اگر کسی عمداً بیتوته نکرد و شب نماند، گناه کرده و باید کفاره دهد، اما حج او باطل نیست و اما اگر سهواً یا جهلاً و یا نسیاناً بیتوته نکرد، گناه نکرده، کفاره هم ندارد؛ برای اینکه کفاره از عمد است و برای کسی است که گناه کرده باشد و کسی که جهل و نسیان و عذر دارد، گناه نکرده است، بنابراین کفاره ندارد. اما من در مناسک این را نگفته‌ام، اصحاب هم در مناسک نفرموده‌اند. اما اگر بگوییم، ظاهراً خیلی خوب گفته‌ایم.





BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo