< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/03/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسأله 4: حکم کسی که نیت کند از همه‌ی مفطرات، جز یک مفطر امساک نماید/ فصل اول: نیت/ کتاب الصوم
میلاد پربرکت امام چهارم امام زین العابدین علیه السلام را به همه‌ی شما تبریک می‌گویم و از طرف همه‌ی شما این عید بزرگ را به ساحت مقدس حضرت ولی عصر ارواحنا فداه تبریک می‌گویم و از طرف شما از حضرت ولی عصر ارواحنا فداه می‌خواهم نظر لطفی به جلسه عنایت کنند و با عیدی گرفتن از امام زمان ارواحنا فداه از جلسه بیرون برویم و با اجازه شما، ثواب بحث امروزمان که بالاترین ثواب‌ها است و درس فقه است، هدیه کنیم خدمت امام چهارم علیه السلام و امیدوارم آقا این هدیه‌ی ما را قبول بفرمایند.
مسأله‌ی چهارم که ناتمام ماند، از مسائل مشکل در فقه است. عبارت مرحوم سیّد این بود: «مسألة 4: لو نوی الإمساک عن جمیع المفطرات ولکن تخیل أنَّ المفطر لیس بمفطر، فإن ارتکبه فی ذلک الیوم بطل صومه، کذا إن لم یرتکبه ولکنه لا حظ فی نیته الإمساک عما عداه واما إن لم یلا حظ ذلک صح صومه فی الأقوی.»[1]
دیروز به ارتماس مثال زدیم و گفتیم: خیال می‌کرد فروبردن سر زیر آب اشکال ندارد. می‌فرمایند: اگر در آن روز آن تخیل عملی شد و سر را زیر آب برد، روزه‌اش باطل است. اگر گفت: از مفطرات، منهای ارتماس، روزه می‌گیرم؛ یعنی از مفطرات غیر از ارتماس امساک می‌کنم، می‌فرمایند: این هم بطل صومه؛ روزه‌اش باطل است. اما اگر تخیل کرد که مفطر ارتماس مانعی ندارد و با این فرض که می‌دانست مانعی ندارد، این کار را انجام نداد و سر زیر آب نکرد، علی الأقوی روزه‌اش درست است. یعنی فتوا نمی‌دهند و اگر راستش را بخواهید این روزه هم باطل است، اما آن را با تمحّل فقهی درست می‌کنیم که این روزه صحیح است.
مسأله سه فرع پیدا می‌کند:
فرع اول اینکه کسی تخیل می‌کرد فروبردن سر زیر آب طوری نیست و در ماه مبارک رمضان سرش را زیر آب کرد، این روزه باطل است.
دیروز گفتیم: چرا این روزه باطل است؟
اگر تخیّل به معنای جهل قصوری باشد، همان اختلاف فتوا در رساله‌ها است و فقها در خیلی از مفطرات اختلاف دارند. یک عده می‌گویند: بقای بر جنابت تا صبح، روزه را باطل نمی‌کند؛ یک عده می‌گویند روزه را باطل می‌کند. یک عده‌ای می‌گویند: اخلاط در فضای دهان روزه را باطل نمی‌کند، البته اگر فرو دهد و عده‌ای می‌گویند: روزه را باطل می‌کند. لذا اگر مراد از تخیّل جهل قصوری باشد، این بطل صومه برای چیست؟ و ظاهراً تخیّل، یعنی همان جهل قصوری؛ مثلا کسی از نظر فتوا هم خیلی مسأله نمی‌دانست، اما مثل عموم مردم اصلاً خیال نمی‌کرد که فروبردن سر زیر آب اشکال داشته باشد و به عنوان این‌که روزه را باطل نمی‌کند، سرش را زیر آب کرد. لذا ظاهرا تخیّل هم همان جهل قصوری و جهل مرکب است؛ لذا می‌گفتیم: وجهی برای بطلان ندارد.
اگر هم تخیّل را به معنای جهل تقصیری معنا کنیم، به این معنا که «لو نوی الامساک عن جمیع المفطرات ولکن جهلَ»، مثل اکثر مردم که می‌توانست مسأله یاد بگیرد، اما یاد نگرفت و سر زیر آب کرد. حالا چرا روزه‌ی او باطل باشد؟ عمدی نبوده، بلکه جهلی بوده است. راهی هم ندارد به غیر اینکه بگوییم: «الجاهل المقصر کالعامد الاّ فی موضعین»: جهر به جای إخفات و إخفات به جهر و اتمام به جای قصر. در این دو جا جاهل مقصر معذور است و اما در جاهای دیگر معذور نیست.
اگر کسی این حرف را بگوید و تخیل در اینجا را هم به جهل تقصیری معنا کند، آن وقت مسأله وجهی پیدا می‌کند و اما اگر تخیل را به معنای جهل قصوری معنا کند که ظاهراً معنایش همین است، یا جهل تقصیری را بگوید «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»[2]‌، می‌گوید: هر جهل تقصیری مرفوع است، لذا باید بگوییم: «صحّ صومه». لذا این جمله‌ی اول مرحوم سید هیچ وجهی برای «فسد صومه» ندارد.
فرع دوم: «کذا إن لم یرتکبه ولکنه لا حظ فی نیته الإمساک عما عداه واما إن لم یلا حظ ذلک صح صومه فی الأقوی.»؛ اگرسر زیر آب نکرد، ولی قید کرد و گفت: امساک از غیر ارتماس، یعنی قیدیت را ملاحظه کرد، می‌فرمایند‌: «بطل صومه».
بگوییم: «بطل صومه»، برای این‌که به مفطرات جزم نداشت. حالا آیا تفصیلاً جزم به مفطرات لازم است؟ حتی اگر هیچ‌یک از مفطرات را بلد نباشد، اما پدرش روزه گرفته، این هم روزه می‌گیرد و یا هیچ‌گاه روزه نمی‌گرفت و روز بیست و یکم ماه رمضان در جمعیت عزاداران است و می‌خواهد روزه بگیرد و می‌خواهد ظهر شنا کند، حالا با این نیت روزه گرفت ولو این‌که شنا نرفت، باز روزه‌اش باطل است. جزم در نیت دارد، امساک از جمیع مفطرات یا تفصیلا یا اجمالاً؛ اما قیدی برای امساکش آورده است و این کسی‌که می‌دانست ارتماس روزه را باطل می‌کند، گفت: من روزه می‌گیرم، منهای ارتماس، قربة الی الله. می‌گویند این روزه باطل است. جزم در نیت دارد، امساک از همه‌ی مفطرات هم دارد، اما این جزم را در ارتماس ندارد؛ به این معنا که قید می‌زند و می‌گوید من روزه می‌گیرم، اما روزه‌ای که در وسط روزه شنا کنم.
ظاهراً هیچ وجهی برای فساد ندارد. جزم در نیت می‌خواهیم که این دارد، عدم ارتکاب همه مفطرات را هم دارد، اما تصمیم دارد سر در آب فرو ببرد، اما نبرده است. ما گفتیم: عوام مردم روزه می‌گیرند قربة الی الله. حالا این روزه گرفته و تصمیم داشته که سر زیر آب کند. یا مثلاً کسی می‌گوید من روزه می‌گیرم و به خانه می‌روم و اگر زمینه برای مقاربت پیدا شد، مقاربت می‌کنم. به خانه رفت و زمینه فراهم نشد و روزه‌اش را گرفت. حالا چرا روزه باطل باشد؟ در اینجا جزم در نیت هست، اما نیت قید دارد و قید موجب فساد نیست. همین که بعضی از بزرگان هم گفته‌اند: جزم در نیت ندارد. حالا اگر جزم در نیت نداشته باشد، چرا روزه فاسد باشد؟ بعد هم صحبت می‌کنیم که تردید در عبادات موجب فساد نمی‌شود؛ مثلاً در وسط نماز در می‌زنند و تردید پیدا می‌کند نمازش را بشکند و در را باز کند یا نه و نمازش را نمی‌شکند، چرا نماز باطل باشد؟ یا مثلاً وضو می‌گیرد و در وسط آن احساس می‌کند ادرار دارد و تصمیم می‌گیرد وضو را رها کند و ادرار کند، اما این کار را نکرد و وضو گرفت. من جمله در مانحن فیه، تصمیم گرفت مفطر تخیلی انجام دهد، اما نداد. اتفاقا جزم در نیت هم دارد، اما این‌گونه نیت و همه‌ی این‌ها تعلیق در منوی است.
بنابراین اگر کسی گفت: من روزه می‌گیرم، اما در وسط روز شنا می‌کنم، می‌گویند: روزه‌اش باطل است، برای این‌که جزم در نیت ندارد.
اما جزم در نیت دارد، بعد جهل مرکب شد و نیاورد. شما روزه می‌خواهید با امساک از مفطرات، در این‌جا امساک از مفطرات را آورده، قصد تقرب هم است و اما قصد این‌که تصمیم داشته باشد، مفطر را به جا نیاورد، اصلاً نود درصد مردم مفطر بلد نیستند، تا تصمیم بگیرند که به جا بیاورند یا نیاورند. از نود درصد مردم سوال کنند مفطرات چیست، نمی‌دانند. می‌گوید من روزه‌ام، اما نمی‌دانم مفطرات چیست. عالم است که ارتماس روزه را باطل می‌کند و روزه می‌گیرد و تصمیم دارد در وسط روزه این مفطر را بیاورد اما نیاورد. حال چرا روزه باطل است؟ جزم دارد که روزه بگیرد و یقین دارد که یکی از مفطرات را به جا می‌آورد، حالا اگر آورد، روزه‌اش باطل است و اگر نیاورد، باطل نیست. خیلی از بزرگان می‌گویند جزم در نیت لازم نیست و این‌که انسان از اول جزم داشته باشد، یا در وسط از این جزمش برنگردد، لازم نیست. گفتم: خیلی اوقات اتفاق می‌افتد که مردم در نیّت‌هایشان تردید پیدا می‌کنند. خیلی از بزرگان می‌گویند: وجهی ندارد که نماز باطل باشد. مثلاً نماز می‌خواند و در می‌زنند، اگر در را باز کرد، فعل کثیر را به جا آورده و نمازش باطل است و اگر فعل کثیر را به جا نیاورد، باطل نیست. فعل کثیر نماز را باطل می‌کند، نه نیت فعل کثیر. در مانحن فیه همین است. آنچه روزه را باطل می‌کند، ارتماس و یا بقای بر جنابت است، نه نیت عدم بقای بر جنابت و این چیز دیگری برای خودش است و هیچ‌کدام ربطی به هم ندارد. شما از هیچ فقیهی سراغ ندارید که بگوید مفطرات سیزده مورد است و دوازده مورد بشمارد و سیزدهمی را بگوید آنکه تردید در نیت پیدا می‌کند. در هیچیک از رساله‌ها این‌طور نیست.
امر به شیء مقتضی نهی از ضد هم هیچ ربطی به بحث ما ندارد. بعضی از بزرگان امر به شیء مقتضی نهی از ضد را درست می‌دانند و می‌گویند اگر امر به چیزی کرد، نهی از ضد هم کرده است، ولی این ربطی به بحث ما ندارد.
این هم که بگویید: باید نیت تفصیلی داشته باشد، دلیل عین مدعا است. اگر ادعا باشد، ما هم می‌گوییم: نیت تفصیلی در دوازده چیز لازم نیست و اگر نیت اجمالی باشد، بس است؛ بلکه اگر هم بگوید: من روزه می‌گیرم، اما مثلاً در وسط روز شنا می‌روم، این هم مفطر نیست. در سایر عبادات هم همین‌طور است، می‌گوید: نماز می‌خوانم و اگر در زدند، نماز را می‌شکنم و اگر در نزدند، نماز را می‌خوانم. وقتی می‌گوید: الله اکبر، جزم در نیت است. حالا یک دفعه در نزدند، نمازش را می‌خواند و مأموربه آمده است و یک دفعه هم در زدند، اما در را باز نکرد و نماز را خواند، اینجا هم جزم در نیت هست و دلیلش هم این است که نماز می‌خواند و تردید در قصد نمی‌تواند انسان را جلو ببرد.
مرحوم سید در حرف آخر می‌فرمایند: «واما إن لم یلاحظ ذلک صح صومه فی الأقوی»؛ اگر کسی قید را ملاحظه نکرد و نگفت: روزه می‌گیرم، به قید این که شنا هم‌ بکنم، اما تصمیمش این بود که روزه می‌گیرم و شنا هم می‌کنم، می‌فرمایند: علی الأقوی صحیح است.
اگر مرادتان جزم در نیت باشد، اینجا هم جزم در نیت نیست. هر وجهی در قصد دوم آوردید، در قصد اول هم هست. یعنی تصمیم این آقا در صورت دوم این است که نماز بخواند که اگر در زدند در را باز کند. در آنجا گفتیم طوری نیست و در اینجا هم به طریق اولی می‌گوییم طوری نیست.
این خلاصه حرف است که ما قائلیم در هر سه صورتِ مسأله‌ی چهارم، روزه صحیح است و اشکال ندارد.
مسأله پنجم: «النائب عن الغير لا يكفيه قصد الصوم بدون نية النيابة وإن كان متحداً، نعم لو علم باشتغال ذمته بصوم ولا يعلم أنه له أو نيابة عن الغير يكفيه أن يقصد ما في الذمة[3].
سابقاً درباره این مسأله صحبت کردیم و گفتیم: همین‌طور که باید نیت قربت و امتثال داشته باشد، باید نیت عنوان هم داشته باشد. مسأله این است که اگر کسی می‌داند که یک روزه به ذمه‌اش است، اما نمی‌داند روزه‌ی خودش است و یا روزه‌ی استیجاری است، می‌تواند به عنوان ما فی‌الذمه به جا بیاورد. معنای ما فی‌الذمه تعلیق در منوی است و می‌گوید اگر روزه خودم است، برای روزه خودم و اگر روزه غیر است، برای روزه غیر باشد. تردید است، اما تردید در منوی است و طوری نیست. اگر اینطور باشد، خیلی از مسائل قبل هم حل می‌شود. اگر ما بتوانیم قضیه ما فی الذمه را جلو بیاوریم، معنای مافی الذمه یعنی تردید، اما تردید در منوی؛ نیت او را جلو می‌برد اما نیت روی یک امر تردیدی است. ما می‌گوییم: انشاء تعلیقی محال است؛ برای اینکه از ایجادیات است و تعلیق در ایجادیات معنا ندارد. اما مُنشأ تعلیقی اشکال ندارد و یک امر تعلیقی را انشاء می‌کند. در اینجا هم یک امر تعلیقی را نیت می‌کند.
فرمایش ایشان، فرمایش خوبی است، اما در یوم الشک نمی‌گویند، در مسأله‌ی قبل هم نفرمودند. در آن مسائل قبلی هم که گفتند قصد عنوان می‌خواهیم، نفرمودند و این جمله را در اینجا فرموده‌اند. ای کاش این جمله را در همه جا، چه در گذشته و چه آینده بفرمایند که تعلیق در منوی اشکال ندارد و آنچه اشکال دارد، تعلیق در نیت است. لذا قضیه‌ی یوم الشک هم درست می‌شود. در قضیه یوم الشک یک بار روزه مستحبی را نیت می‌کند و «بِتَفَضُّلِ اللَّه»[4] اگر ماه رمضان شد، روزه ماه رمضان برایش درست است. یک بار هم روزه‌ی ماه رمضان را نیت می‌کند، که می‌گویند باطل است؛ برای این‌که نمی‌داند ماه رمضان است یا نه و استصحاب شعبان دارد. یک بار تعلیقی است، که می‌گویند باطل است و مرحوم سید از کسانی است که می‌گوید باطل است و در اینجا می‌گویند صحیح است. می‌گویند: اگر ماه رمضان است، برای ماه رمضان و اگر نیست، روزه آخر شعبان باشد. اگر آخر شعبان است، مستحب و اگر اول ماه رمضان است، واجب است. مثلاً روزه استیجاری دارد و در آخر شعبان می‌گوید: روزه می‌گیرم و اگر ماه رمضان باشد، روزه ماه رمضان و اگر ماه رمضان نیست، روزه برای غیر باشد. این حرف بسیار عالی است و ای کاش مرحوم سید همه جا این مسأله عالی را فرموده بودند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo