< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/03/04

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مسأله 6: در ماه رمضان، هیچ روزه‌ی دیگری غیر از روزه‌ی رمضان نمی‌شود گرفت/ فصل اول: نیت/ کتاب الصوم
مرحوم سید در مسأله‌ی ششم از مسائل نیت فرموده‌اند: «لا يصلح شهر رمضان لصوم غيره واجبا كان ذلك الغير أو ندبا، سواء كان مكلّفا بصومه أو لا، كالمسافر و نحوه، فلو نوى صوم غيره لم يقع عن ذلك الغير، سواء كان عالما بأنه رمضان او جاهلا، و سواء کان عالما بعدم وقوع غیره فیه او جاهلا...»؛ [1]کسی در ماه مبارک رمضان بخواهد روزه بگیرد، اما نه روزه‌ی ماه رمضان، بلکه نذر بوده و می‌خواهد آن روزه‌ی نذری را بگیرد. یا این‌که می‌خواهد یک روزه مستحبی بگیرد، برای این‌که حاجتش برآورده شود. می‌فرمایند: این روزه صحیح نیست. در ماه مبارک رمضان فقط باید روزه‌ی ماه مبارک رمضان گرفته شود؛ اما هر روزه‌ی دیگری، قضا باشد یا ادا باشد، واجب باشد یا مستحب باشد، نمی‌شود و در ماه مبارک رمضان غیر از روزه‌ی رمضان نمی‌تواند روزه بگیرد.
مسأله‌ی دیگری جلو می‌آید که اگر کسی نمی‌تواند در ماه مبارک رمضان روزه بگیرد، مثل این‌که در مسافرت است، آیا می‌تواند روزه‌ی دیگری بگیرد یا نه؟ باز مرحوم سید می‌فرمایند: نه. مثلاً کسی در ایام اعتکاف به مشهد، یا کربلا مشرف می‌شود و دو سه روز بیشتر آنجا نیست و می‌خواهد اعتکاف را در آنجا برگزار کند. می‌فرمایند: نمی‌تواند. یا مسافر است و می‌تواند نذر کند و روزه‌ای بگیرد و به نذرش عمل کند، می‌فرمایند این نذر درست نیست. ماه مبارک رمضان مختص به روزه ماه مبارک رمضان است. بنابراین روزه غیر ماه رمضان، واجب باشد یا مستحب، جایز نیست.
عمده دلیل بزرگان هم اجماع است. حتی دیدم بزرگی می‌فرماید: اگر اجماع در این‌جا کارساز نباشد، هیچ جا اجماع‌ها به درد نمی‌خورد؛ این‌جا از جاهائی است که مسلّم اجماع کارساز است و اجماع است که در ماه مبارک رمضان غیر از روزه‌ی ماه مبارک رمضان، هیچ روزه‌ای ولو قضای سال گذشته را نمی‌توان گرفت؛ ولو در ماه رمضان نمی‌تواند روزه بگیرد- مانند مسافری که مثال زدم- باز نمی‌شود روزه‌ی دیگری بگیرد.
اما بسیاری از بزرگان علاوه بر این اجماع، به امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص تمسک کردند و گفته‌اند: ما مأموریم در ماه مبارک رمضان روزه بگیریم و این «فَلْيَصُمْهُ»[2] که در قرآن آمده، می‌گوید وقتی ماه مبارک رمضان پیدا شد، روزه بگیرید؛ «فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهْرَ فَلْيَصُمْهُ». امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص است، لذا معنایش این است که روزه‌ی ماه مبارک رمضان باشد و غیر از ماه مبارک رمضان نباشد. اگر مطالعه کرده باشید، تقریباً مرحوم سیّد جزماً، این مسأله را فرموده‌اند، محشین بر عروه هم جزماً حرف مرحوم سیّد را پذیرفته‌اند.
اما اشکالی که هست، این است که آن اجماع مدرکی می‌شود، اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص نبود، می‌گفتیم اجماع بی مدرک است و اجماع بی مدرک حجت است و کاشف از نصّ معتبر یا کاشف از قول امام علیه السلام است و ماه مبارک رمضان غیر از روزه‌ی ماه رمضان هیچ کاری نمی‌توان کرد. اگر بخواهیم روزه‌ی غیر ماه رمضان را در ماه رمضان بگیریم، می‌گوییم اجماع مدرکی است و حجت نیست. البته این‌ها جرأت می‌خواهد و گفتم به قول این بزرگ می‌فرمایند: اگر اجماع در اینجا حجت نباشد، پس کجا اجماعی پیدا کنیم و بگوییم حجت است. اگر بخواهیم بحث طلبگی کنیم، اجماع نداریم؛ اجماع مدرکی است و آن اجماع که احدی نگفته باشد، نداریم و حتی در بین محشین در عروه افرادی پیدا می‌شوند که محتاط هستند، اما به این جزمی مرحوم سید فتوا نداده‌اند.
حالا اگر بیاییم روی امر به شیء مقتضی نهی از ضد، این هم خیلی کم پیدا می‌شود که بگویند امر به شیء مقتضی از نهی ضدّ خاص است؛ یعنی حال که گفته ماه رمضان روزه بگیر، یعنی روزه‌ی غیر ماه رمضان، مثل روزه نذری، یا اعتکافی نگیر. لذا این امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص را فعلاً در اصول نداریم. بله امر به شیء مقتضی نهی از ضد عام است؛ یعـنی این‌که مـی‌فرماید: ماه مبارک رمضان روزه بگیر، یعنی ترک نکن. این هم به درد ما نمی‌خورد و معلوم است هرکه روزه گرفت، حق ترک کردن ندارد. امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ عام باشد یا نباشد، معلوم است که امر به شیء ظهور در این دارد که ترک نباشد. اما این به درد بحث ما نمی‌خورد. بحث ما این است که باید این روزه‌ی غیر ماه رمضان را منهی عنه کنیم و بگوییم نهی از عبادات موجب فساد است، پس حالا که به مشهد رفته و می‌خواهد در آنجا معتکف شود، نمی‌شود؛ برای این‌که این روزه منهیٌ عنه است و نهی در عبادات موجب فساد است. بعد از این حرف‌ها گفته‌اند امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ عام یا خاص است.
اما نهی در اینجا نهی غیری است و نهی غیری موجب فساد نیست و این‌که گفته‌اند امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ است، بگویید امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ خاص است، اما این‌جا نهی غیری است، به این معنا که منهی عنه شده برای این‌که روزه بگیریم و الاّ خودش مفسده ملزمه ندارد و مفسده ملزمه آنجا است که خودش مفسده داشته باشد و این جا به خاطر ماه رمضان و روزه‌ی ماه رمضان است. لذا در اصول گفته‌اند: اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضد هم باشد، باز ضدّ باطل نیست؛ برای این‌که نهی غیری دارد و نهی غیری موجب فساد نیست. آنجا نهی در عبادات موجب فساد است که نهی اصلی باشد و نهی غیری نباشد. کم کم افتادند در مسأله ترتّب و اگر یادتان باشد، مرحوم آخوند این چیزها را رها کردند و روی قاعده ترتّب رفتند. [3] این قانون ترتّب از کاشف الغطاء است و بعد از کاشف الغطاء مخصوصاً در زمان ما چیز تقریباً مسلّمی شده است و در ردّ شیخ بهائی هم است.
مرحوم شیخ بهائی فرموده‌اند: اگر امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ هم باشد، اما بالاخره این مأموربه نیست و وقتی مأموربه نیست، معلوم است عبادتی که مأموربه نباشد، فاسد است؛ عبادت باید مأمورٌ به باشد. شیخ بهائی گفته است: امر به شیء مقتضی نهی از ضد نیست، اما امر ندارد و وقتی امر ندارد، فاسد می‌شود.
مرحوم کاشف الغطاء گفته‌اند: امر دارد، اما علی سبیل ترتبّ است. [4] مصلحت تامه‌ی ملزمه، یا مصلحت تامه‌ی غیرملزمه هم پیدا می‌کند. می‌گوید در ماه رمضان روزه‌ی ماه رمضان بگیر و اگر گناه می‌کنی، روزه‌ی اعتکاف بگیر. لذا در باب غصب هم همین را گفته‌اند؛ حتی گفته‌اند: در مسجد نماز بخوان، فان عصیت اگر، در خانه‌ای هم که غصبی است نماز خواندی طور نیست.
مرحوم آخوند دو صفحه درباره ترتّب صحبت می‌کند، ولی ایشان تبعاً از استاد بزرگوارشان ترتّب را قبول ندارد. اما از کسانی که روی این ترتّب پافشاری دارند و قبول می‌کنند، استاد مرحوم آخوند، یعنی میرزای بزرگ است. و علی کل حال ترتّب نیز یک مسأله دقّی و خوب است که زیر آب امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ را می‌زند و گفته‌اند: بنابراین این آقا که در ماه مبارک رمضان روزه نمی‌گیرد، یک دفعه روزه نمی‌گیرد، برای این‌که مسافر است و گناه هم ندارد. یک دفعه مثل خیلی‌ها که واجب را ترک می‌کنند و مستحب را می‌گیرند، مثلاً خمس نمی‌دهد و به عمره می‌رود، یا مال مردم را می‌خورد و عمره و حج می‌رود. اینها کارهای مردم است و جزم در نیت هم دارند و حسابی کار می‌کنند. حالا شخصی حال ندارد که ماه رمضان روزه بگیرد، می‌گوید در مسجد معتکف می‌شویم و روزه اعتکاف می‌گیریم. یا روز بیست و یکم به خاطر امیرالمؤمنین علیه السلام روزه می‌گیریم. گفته‌اند: قصد قربت از این سر می‌زند و عبادت را هم امتثال کرده است. امر به شیء مقتضی نهی از ضدّ را نیز با ترتّب درست می‌کنیم و می‌گوییم ماه رمضان و ان عصیت، روزه‌ی قضا یا نذری یا روزه اعتکاف بگیر. این‌ها مسائلی است که در اصول گفته شده و اینجا در فقه آمده است.
آن وقت این‌طور می‌شود که اگر کسی از اجماع نترسد، می‌تواند بگوید روزه‌ی غیر رمضان در رمضان واقع می‌شود و صحیح است. حتی روزه‌ی ماه مبارک رمضان را عمداً نمی‌گیرد و روزه‌ی نذری می‌گیرد و روزه‌ی نذری او صحیح است و روزه ماه رمضان را هم نیت نکرده و باید کفاره بدهد. کفاره هم در کلمات بعضی از بزرگان آمده است، چون عمداً روزه را خورده، بنابراین باید دو ماه روزه بگیرد، یا شصت مسکین را اطعام کند، زیرا عمداً روزه ماه رمضان را نگرفته است. اما در اینکه این روزه‌ای که گرفته صحیح است یا نه؛ دلیلی بر فساد نداریم. لذا می‌توان گفت این روزه درست است، اما روزه‌ی ماه مبارک رمضان را که نیت نکرده، روزه نیست، زیرا عمداً نیت نکرده و باید کفاره بدهد. لذا اگر این حرف از روی غفلت و جهل و نسیان و غیره جلو آمد، کفاره هم برداشته می‌شود، برای این‌که کفاره مختص به عامد است و اما اگر کسی غافل یا ناسی باشد و ماه رمضان را روزه نگیرد، کفاره هم ندارد. لذا کفاره مختص به عامد می‌شود، اما جاهل و ناسی و غافل و مضطر و مُکره و امثال این‌ها روزه نگرفته و باید قضای آن را بگیرد، کفاره هم بر او واجب نیست.
این‌ها بحث‌های طلبگی است و معلوم است که نمی‌شود کسی با این حرف‌ها پا روی اجماع بگذارد. مرحوم سید که مرد اصول است، جزماً و صرف نظر از همه‌ی این‌ها می‌فرماید: «لا يصلح شهر رمضان لصوم غيره واجبا كان ذلك الغير أو ندبا
ما می‌گوییم: از نظر قاعده طوری نیست و اجماع داریم و بگویید اشکال دارد و اما آنجا که حسابی نتیجه می‌گیرد، مثلاً مسافرت رفته و نباید روزه بگیرد، اما روزه‌ی مستحبی می‌گیرد. بعد صحبت می‌کنیم که روزه‌ی مستحبی در مسافرت جایز است. روایتی هم داریمکه از نظر ما صحیح السند است، که امام صادق علیه السلام در مسافرت روزه بودند. ماه رمضان رسید و روزه‌شان را خوردند. کسی سؤال کرد: یابن رسول الله! شما وقتی ماه رمضان نبود، روزه می‌گرفتید و الان که ماه رمضان است، روزه را خوردید. فرمود: آن روزه مستحبی بود و در مسافرت، روزه مستحبی طوری نیست و اما این روزه، واجب است و در مسافرت روزه ماه رمضان را نمی‌شود گرفت، برای این‌که قرآن می‌فرماید: در ماه مبارک رمضان روزه نگیر و اما وقتی مسافر نیستی، قضای آن را بگیر.[5]
هم قاعده اقتضاء می‌کند صحت را و هم غیر از روایت بسام، روایت داریم، این روایت بسام هم از نظر سند خوب است و اشکال ندارد. اما مثل مرحوم آقای خوئی رضوان ‌الله‌ تعالی علیه که در رجال سختگیر است، روایت را ضعیف السند می‌داند،[6] اما مثل استاد بزرگوار ما آقای بروجردی که سختگیر در رجال نیستند به این روایت عمل کرده و می‌کند.
مرحوم سیّد حرف دیگری هم در وسط این مسأله دارند ومی‌فرمایند: «فلو نوى صوم غيره لم يقع عن ذلك الغير، سواء كان عالما بأنه رمضان او جاهلا، و سواء کان عالما بعدم وقوع غیره فیه او جاهلا »؛ می‌فرمایند: اگر روزه‌ی ماه رمضان را نگرفت و روزه نذری گرفت ولو غفلتاً ولو سهواً باشد، اگر قبل از ظهر به یادش بیاید، نمی‌تواند از روزه مستحبی به روزه واجب رجوع کند.
در مسأله‌ی بعد[7]می‌خوانیم که نیت در ماه رمضان به سه قسم منقسم می‌شود:
1: نیت از طلوع فجر تا غروب. گفته‌اند: مثلاً کسی از شب چیزی نخورد، روز هم چیزی پیدا نکرد که بخورد و اتفاقا الان غروب است و بگوید ما که چیزی نخوردیم، پس روزه می‌گیرم قربة الی الله. گفته‌اند: روزه‌اش درست است درحالی که غروب بوده است و مثلاً یک ربع ساعت به مغرب مانده است. روایت صحیح السند هم از امیرالمؤمنین ‌علیه السلام نقل می‌کنند، که امیرالمؤمنین ‌علیه السلام خسته و گرسنه به خانه آمدند و فرمودند: چیزی ندارید که بخوریم؟ گفتند: هیچ چیز در خانه نیست و حضرت فرمودند: ما هم روزه می‌گیریم و آن روز را نیت روزه کردند و روزه گرفتند.[8]
این در روزه‌ی مستحب است، اما در روزه‌ی واجب گفته‌اند: اگر غفلتا یا سهواً یا نسیاناً روزه نگرفت و قبل ازظهر یادش آمد و یا ماه اثبات شد، گفته‌اند: تا قبل از ظهر می‌تواند نیت کند و اگر بعد از ظهر باشد، قضا دارد، اما اگر قبل از ظهر باشد، روزه اش درست است.
2: یک نیت هم این است که عموم مردم دارند و قرآن هم دلالت دارد که نیت باید قبل از طلوع فجر باشد. این هم برای کسی که می‌داند باید روزه بگیرد و غفلتی هم نیست. همین‌طور که الان مردم مواظبند که وقتی مؤذن اذان می‌گوید، درست بگوید و حرف‌ها و کارهایشان را دو سه دقیقه قبل از طلوع فجر بکنند که وقتی طلوع فجر شد، درست با روزه وارد روز شده باشند.
3: تا قبل از زوال، در واجب غیر معین.
اینها تعبد است و با غیر تعبد نمی‌توان درست کرد و اما پیش اصحاب مسلّم است، روایات فراوانی هم داریم که نیت به سه قسم منقسم می‌شود: 1: قبل از طلوع.2: تا زوال برای کسانی که معذور هستند و حالا می‌خواهند روزه‌ی واجب بگیرند. 3: یکی هم نیت مستحب است برای کسی که چیزی نخورده و مفطرات را به جا نیاورده و حالا می‌بیند یک ساعتی بیشتر از روز نمانده،یا دو سه دقیقه بیشتر نمانده و این نخوردن را پای خدا می‌گذارد و همان وقت نیت روزه می‌کند.
مرحوم سید در این مسأله هم اشکال می‌کند و می‌فرماید: کسی که باید روزه رمضان بگیرد و نگرفته، حالا پیش از ظهر پشیمان شده و بخواهد این را به روزه ماه رمضان برگرداند، نمی‌شود. البته احتیاط واجب می‌کنند که باید امساک کند، اما این روزه، قضا دارد؛ برای اینکه نیتش باید قبل از اذان صبح باشد.
اصل مسأله را اگر بتوانیم درست کنیم، در خیلی جاها به درد می‌خورد؛ مثلاً خانم به مشهد می‌رود و آنجا نذر می‌کند روزه بگیرد، برای این‌که خدا شوهرش را رستگار کند و خودش را اصلاح کند. یا این‌که به مشهد می‌رود و در این چند روزی که در مشهد است، روزه‌ی مستحبی می‌گیرد. خیلی خوب است که ما بگوییم این می‌شود و روزه‌ی مستحبی در مسافرت می‌شود. روزه‌ی مستحبی در ماه مبارک رمضان هم می‌شود.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo