درس خارج فقه آیت الله مظاهری
کتاب الصوم
94/07/05
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: هشتم: بقاء بر جنابت تا اذان صبح/ فصل دوم: ما یمسک عنه
الصائم (مفطرات روزه)/ کتاب الصوم
این حادثه بزرگ و مصیبت بزرگ مکه را به همهی شما تسلیت میگویم و از طرف همهی شما به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (روحنا فداه) تسلیت میگویم و از طرف همهی شما از آقا میخواهم نظر لطفی به این قضیه بفرمایند تا این مصیبت بزرگ تسکینی پیدا کند.
ما یک مصیبت راجع به افرادی داریم که از دنیا رفتند که در حکم شهید هم هستند. معلوم است که این مصیبت بزرگ است. اما مصیبت بزرگتر، این مفقودین فعلی هستند و این از همهی مصایب بزرگتر است. خیلی دعا و راز و نیاز میخواهد و از طرف آقا امام زمان (روحنا فداه) لطف میخواهد که این مفقودین ما پیدا شوند. مصیبت بعدی هم مریضها هستند و این هم مصیبت بزرگی است. بسیاری از آنها زیر دست سعودیها هستند و مریضییشان هم مریضیهای سختی است و بعضی از آنها دم مرگ هستند. لذا این هم خیلی دعا و لطف امام زمان (روحنا فداه) میخواهد. در آخر هم این که حاجیها سالم به ما برسند و این قضیه فیصله پیدا کند، این هم مشکل است و آسان نگیرید و امیدوارم انشاء الله آقا لطف کنند و شما دعا کنید و این قضیه در این هفته انشاء الله حل شود.
لذا با اجازهی همهی شما ثواب جلسه این هفته را که از نظر اهل بیت (علیهم السلام)، علما و مراجع بالاترین ثوابها است، هدیه میکنیم به روح پرفتوح شـهدا و هم برای پیدا شدن مفقودین و برای شفای مریضهایی که آنجا هسـتند و هم برای این که ان شاء الله حاجیها به سلامت بیایند، قرار میدهیم. بحث فقه، اگر از تفسیر قرآن و بحث قرآن بالاتر نباشد، دوش به دوش آن است. خیلی از بزرگان دلشان میخواهد دم مرگ در جلسه فقه بمیرند. لذا به این جلسات خیلی اهمیت بدهید که ثواب زیادی دارد. امیدوارم این کار ما مرضی آقا امام زمان (روحنا فداه) باشد و مورد خشنودی آقا قرار گیرد و آقا لطف کنند و انشاء الله این مصیبت بزرگ ترمیمی پیدا کند.
بحث امروز ما بحث مشکلی است و امیدوارم انشاء الله با فکر شما امروز و فردا بتوانیم این بحث را حل کنیم. در میان فقها مشهور است، بلکه اجماع هم روی آن شده است، الان هم مرحوم سید در عروه[1] و محشین بر عروه[2] در رسالههای عملیه فرمودهاند که یکی از چیزهایی که روزه را باطل میکند، بقای بر جنابت تا اذان صبح است. اگر کسی شب جُنُب شده است، حتماً باید غسل کند و باید وقتی وارد اذان صبح میشود، پاک باشد. اما اگر غسل نکرده وارد اذان صبح شود، گفتند روزه او باطل است.
مرحوم سید هم بیش از ده فرع بر این مسأله بار کرده است. همان فروعی که در عروه و در رسالهها هست که اگر غسل نکرد و خوابید و خواب اول و دوم و خواب سوم رفت، یا اگر جهلاً یا سهواً باشد، چه باید کرد؟ بالاخره بیش از ده فرع بر این مسأله مترتب کردهاند.
حالا اصل مسأله روایت دارد و مرحوم صاحب وسائل روایات را در باب 16 از ابواب ما یمسک عنه الصائم نقل کردهاند.
صحیحه أبي بصير: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي رَجُلٍ أَجْنَبَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِاللَّيْلِ ثُمَّ تَرَكَ الْغُسْلَ مُتَعَمِّداً حَتَّى أَصْبَحَ قَالَ يُعْتِقُ رَقَبَةً أَوْ يَصُومُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ أَوْ يُطْعِمُ سِتِّينَ مِسْكِينا»[3]؛ فرمودهاند: علاوه بر این که قضاء دارد، کفاره هم دارد.
سند روایت خیلی خوب است، دلالتش هم خیلی خوب است و مخصوصاً این که شهرت قدماء و متأخرین و مخصوصاً شهرت فعلی از مراجع و محشین بر عروه و من جمله صاحب عروه هم روی آن است.
روایت از مروزی است. سابقاً اگر یادتان باشد در سند اشتباهی بود و اشتباه از صاحب وسائل بود و این سلیمان بن حفص مروزی است و در وسائل آمده سلیمان بن جعفر و اصلاً سلیمان بن جعفر نداریم و خیال نمیکنم این لفظ جعفر از صاحب وسائل بوده باشد؛ زیرا ایشان در رجال و روایات خیلی وارد بودهاند و علی کل حال روایت صحیح السند است و اشکال ندارد.
صحیحه سلیمان بن حفص المروزی: «عَنِ الْفَقِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا أَجْنَبَ الرَّجُلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِلَيْلٍ وَ لَا يَغْتَسِلُ حَتَّى يُصْبِحَ فَعَلَيْهِ صَوْمُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مَعَ صَوْمِ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ لَا يُدْرِكُ فَضْلَ يَوْمِهِ.»[4]
این روایت این خصوصیت را دارد که فرمودهاند هم قضا دارد و هم کفاره دارد. روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله است.
اگر بخواهیم روایتها را جمع کنیم، بیش از ده روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله به همین مضمون هست که سندهایش هم صحیح و دلالتهابش هم عالی است. اما از آن طرف هم، معارض دارد و روایتهای صحیح السند و ظاهرالدلاله معارض آن است. آن دو روایت در باب 16 بود و این روایت در باب 13 است.
صحیحه عیص بن قاسم: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ أَجْنَبَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فَأَخَّرَ الْغُسْلَ حَتَّى طَلَعَ الْفَجْرُ قَالَ: يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ.»[5]
فرمود: همان روزه را بگیرد. مثلاً برای نماز صبح غسل میکند، اما لازم نیست برای این که با غسل و طهارت وارد اذان صبح شود، غسل کند. فرمودهند: «يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ.»
اگر ما باشیم و جمع بین روایات، قاعده اقتضاء میکند به قاعدهی حمل ظاهر بر نصّ، آن دو روایت را حمل بر استحباب کنیم؛ برای این که «يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ.» نصّ در این است که قضا ندارد، کفاره هم ندارد. اما میشود حمل بر استحباب کرد و گفت: مستحب است قضای این روز را بگیرد و علاوه بر آن، کفارهی سنگین این روزه را هم بدهد. اگر ما باشیم و قاعده، قاعده اقتضا میکند که حمل ظاهر بر نصّ کنیم.
بعضی گفتهاند: اعراض اصحاب روی این هفت هشت روایت است، اما از آن طرف صدوق اول و صدوق دوم در من لایحضر و هم در مقنع[6] و جاهای دیگر روی آن فتوا دادهاند. مرحوم مقدّس اردبیلی، فیض کاشانی[7] و میرداماد[8] هم روی آن فتوا دادهاند و اگر باز بگوییم: اعراض اصحاب، یعنی اعتنا نکردن به قول صدوقین و مقدس اردبیلی[9]. میدانید که مرحوم مقدس اردبیلی از کسانی است خیلی جرأت در فتوا دارد و هرچه تقدس او بیشتر است، جرأت در فتوای او بیشتر است. بعضیها گفتهاند: اعتنا به حرف مقدس اردبیلی و میرداماد و صدوق اول و صدوق دوم نشود و اعراض اصحاب روی روایتی است که میگوید: «يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ».
حرف دیگری در مسأله هست و آن این است که تقریباً همه عامه میگویند با طهارت وارد صبح شدن شرط نیست و اگر کسی با جنابت هم وارد صبح شود، روزهاش صحیح است، کفاره هم ندارد. اما در این باره، روایتهایی است که قطعاً دروغ است و استنکار عجیبی هم روی آن است و عامه از این روایات مستنکره زیاد نقل میکنند و عجیب این است که شیعه یعنی صاحب وسائل هم در همین باب، این روایتها را نقل کرده است[10] و مضمون این روایات این است که از عایشه نقل میکنند که رسم پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که نزدیکی میکردند و بعد تا اذان صبح غسل نمیکردند و بعد از اذان صبح غسل میکردند.
معلوم است که این از جهاتی دروغ است؛ برای این که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز شب نخواند، حرف مزخرفی است، یا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کار مکروهی بکند، حرف مزخرف و عامیانهای است. حالا اگر ضرورتی در کار باشد، که آن هم نبوده، حرفی است، اما این که سیرهی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این باشد، دروغ در دروغ است. لذا بسیاری از بزرگان گفتهاند: ولو نوبت به تقیه نمیرسد و بین دو دسته روایات تعارض است و نوبت به تقیه نمیرسد و به حمل ظاهر بر نص باید بگوییم مستحب است، اما با این شهرت عامه، با این بند و بیل نکبتیاش ممکن است کسی بگوید این روایت عیص و امثال روایت عیص حمل بر تقیه شود. لذا یک دسته روایت داریم که طنطراق دارد برای همین حرف عامه که میگویند هیچ اشکال ندارد و همیشه هم اینطور باشد، طوری نیست، لذا ائمه طاهرین (علیهم السلام) در آنجا که میتوانستند، میفرمودند: اشکال دارد، قضا و کفاره هم دارد. ذکر کفاره در روایات ما هم یک شاهد است بر این که روایت عیص و امثال روایت عیص را حمل بر تقیه کنیم. اگر کسی به این حرف اطمینان پیدا کند، معنایش اینطور میشود که یک دسته روایت داریم که میگوید باید غسل کند و وارد اذان صبح شود و الاّ روزهاش باطل است و کفاره دارد. روایت عیص را هم گردن بزنیم و بگوییم کنار برو و تو و امثال تو باید حمل بر تقیه شوید.
لذا بعد روایات را میخوانیم که اگر سهواً باشد چه میشود، مرحوم صاحب عروه گفتهاند: طوری نیست، روایت هم داریم که طوری نیست. گفتهاند: روایت عیص را یک قید میزنیم و اینطور میگوییم: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَجْنَبَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فَأَخَّرَ الْغُسْلَ (سهواً) حَتَّى طَلَعَ الْفَجْرُ قَالَ: يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ.»
این جمع تبرعی میشود، اما جمع تبرعی حجت نیست. اگر بنا باشد ما در روایاتمان جمع تبرّعی کنیم، باب معارضه سالبه به انتفاع موضوع میشود. به قول آقای داماد (رضواناللهتعالیعلیه) اگر ما جمع تبرعی را جلو بیاوریم، اصلاً حتی در بین ضدّین و بین نقیضین هم معارض نداریم. بین «أکرم العلماء» و «لا تکرم العلماء» هم میتوان جمع کرد و گفت: «اکرم العلماء العدول و لا تکرم العلماء الفساق». جمع تبرعی یعنی جمعی که عقل بتواند درست کند. عقل هم درست میکند که «اکرم العلماء» یعنی «اکرم العلماء العدول» و «لا تکرم العلماء» یعنی «لاتکرم العلماء الفاسق» و این با عقل هم جور در میآید که جمع کنیم. اما جمع بین نقیضین و جمع بین ضدین که نمیشود.
لذا روایت عیص و امثال عیص را بخواهیم حمل توجیهی کنیم، میشود، اما جمع تبرعی است و حجت نیست. اگر بخواهیم هفت هشت روایت را از کار بیندازیم، میشود، اما به عنوان این که باب تقیه است. اما امام (علیه السلام) باب تقیه را اینطور بار نکردهاند. اول فرمودند: «خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِك»[11]. گفت هر دو مشهوراست. فرمودند: اگر هر دو مشهور است پس «فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ»[12]. گفت: هر دو موافق کتاب است. آنوقت بار سوم فرمودند: «خُذْ بِمَا فِيهِ خِلَافُ الْعَامَّة»[13]. یعنی حمل بر تقیه جا دارد؛ جاهایی که نتوانیم جمع عرفی کنیم و جاهایی که نتوانیم با شهرت و چیزهایی که در روایات ما آمده جمع کنیم، آنجا که ماندیم، جمع تقیهای میکنیم.
حالا در اینجا شهرت و موافق عامه و اصل و امثال اینها زیاد است و همهی اینها را بزنیم و از اول بر سر حرف تقیه برویم، نمیشود. شاهد هم این است که عایشه گفته است. البته خاصه نباید نقل میکردند و من در تعجب هستم که صاحب وسائل با آن تقدس و ولایتش و با آن زرنگی در جمع بین روایات، چطور این روایت عایشه را در دو سه جا نقل کردهاند. عایشه گفته است: یک سیره از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شب نزدیکی میکردند، اما از اول شب تا صبح میخوابیدند و صبح برای نمازشان غسل میکردند. عامه از این حرفها یکی و ده تا و هزارتا ندارند و سرتاپای آنها مزخرف است؛ اما خاصه چرا باید اینگونه روایات را نقل کند؟ حالا با این نقل ما بخواهیم این مسأله به این مشکلی را حمل بر تقیه کنیم، انصافاً کار مشکلی است.
بنابراین اگر اجماع الان را بخواهید، بلکه بالاتر برویم و بگوییم: صدوقین نمیتوانند اجماع را ضربه بزنند. مقدس اردبیلی و فیض و مرحوم میرداماد نمیتوانند اجماع را از بین ببرند. هم اجماع قدماء است، هم اجماع متأخرین است و هم اجماع متأخر متأخرین است که به این چند روایت عمل کردهاند و گفتهاند: اگر کسی جُنُب شد و باید غسل کند، اما متعمداً غسل نکرد تا وارد اذان صبح شد، باید روزه را بگیرد، اما هم قضا دارد و هم کفاره دارد. اعراض اصحاب هم روی این روایتها است و روایتی که اعراض اصحاب از آن باشد، متهمه میشود و روایات متهمه اصلاً پیش عقلا حجت نیست. اگر جرأت داشته باشید، بگویید روایاتی که میگوید روزه را باطل نمیکند، نصّ در عدم فساد است و روایاتی که میگوید روزه را باطل میکند ظهور است و حمل ظاهر بر نصّ اقتضاء میکند، روزه درست باشد، اما کار مکروهی انجام داده باشد.
این حادثه بزرگ و مصیبت بزرگ مکه را به همهی شما تسلیت میگویم و از طرف همهی شما به ساحت مقدس حضرت ولی عصر (روحنا فداه) تسلیت میگویم و از طرف همهی شما از آقا میخواهم نظر لطفی به این قضیه بفرمایند تا این مصیبت بزرگ تسکینی پیدا کند.
ما یک مصیبت راجع به افرادی داریم که از دنیا رفتند که در حکم شهید هم هستند. معلوم است که این مصیبت بزرگ است. اما مصیبت بزرگتر، این مفقودین فعلی هستند و این از همهی مصایب بزرگتر است. خیلی دعا و راز و نیاز میخواهد و از طرف آقا امام زمان (روحنا فداه) لطف میخواهد که این مفقودین ما پیدا شوند. مصیبت بعدی هم مریضها هستند و این هم مصیبت بزرگی است. بسیاری از آنها زیر دست سعودیها هستند و مریضییشان هم مریضیهای سختی است و بعضی از آنها دم مرگ هستند. لذا این هم خیلی دعا و لطف امام زمان (روحنا فداه) میخواهد. در آخر هم این که حاجیها سالم به ما برسند و این قضیه فیصله پیدا کند، این هم مشکل است و آسان نگیرید و امیدوارم انشاء الله آقا لطف کنند و شما دعا کنید و این قضیه در این هفته انشاء الله حل شود.
لذا با اجازهی همهی شما ثواب جلسه این هفته را که از نظر اهل بیت (علیهم السلام)، علما و مراجع بالاترین ثوابها است، هدیه میکنیم به روح پرفتوح شـهدا و هم برای پیدا شدن مفقودین و برای شفای مریضهایی که آنجا هسـتند و هم برای این که ان شاء الله حاجیها به سلامت بیایند، قرار میدهیم. بحث فقه، اگر از تفسیر قرآن و بحث قرآن بالاتر نباشد، دوش به دوش آن است. خیلی از بزرگان دلشان میخواهد دم مرگ در جلسه فقه بمیرند. لذا به این جلسات خیلی اهمیت بدهید که ثواب زیادی دارد. امیدوارم این کار ما مرضی آقا امام زمان (روحنا فداه) باشد و مورد خشنودی آقا قرار گیرد و آقا لطف کنند و انشاء الله این مصیبت بزرگ ترمیمی پیدا کند.
بحث امروز ما بحث مشکلی است و امیدوارم انشاء الله با فکر شما امروز و فردا بتوانیم این بحث را حل کنیم. در میان فقها مشهور است، بلکه اجماع هم روی آن شده است، الان هم مرحوم سید در عروه[1] و محشین بر عروه[2] در رسالههای عملیه فرمودهاند که یکی از چیزهایی که روزه را باطل میکند، بقای بر جنابت تا اذان صبح است. اگر کسی شب جُنُب شده است، حتماً باید غسل کند و باید وقتی وارد اذان صبح میشود، پاک باشد. اما اگر غسل نکرده وارد اذان صبح شود، گفتند روزه او باطل است.
مرحوم سید هم بیش از ده فرع بر این مسأله بار کرده است. همان فروعی که در عروه و در رسالهها هست که اگر غسل نکرد و خوابید و خواب اول و دوم و خواب سوم رفت، یا اگر جهلاً یا سهواً باشد، چه باید کرد؟ بالاخره بیش از ده فرع بر این مسأله مترتب کردهاند.
حالا اصل مسأله روایت دارد و مرحوم صاحب وسائل روایات را در باب 16 از ابواب ما یمسک عنه الصائم نقل کردهاند.
صحیحه أبي بصير: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فِي رَجُلٍ أَجْنَبَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِاللَّيْلِ ثُمَّ تَرَكَ الْغُسْلَ مُتَعَمِّداً حَتَّى أَصْبَحَ قَالَ يُعْتِقُ رَقَبَةً أَوْ يَصُومُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ أَوْ يُطْعِمُ سِتِّينَ مِسْكِينا»[3]؛ فرمودهاند: علاوه بر این که قضاء دارد، کفاره هم دارد.
سند روایت خیلی خوب است، دلالتش هم خیلی خوب است و مخصوصاً این که شهرت قدماء و متأخرین و مخصوصاً شهرت فعلی از مراجع و محشین بر عروه و من جمله صاحب عروه هم روی آن است.
روایت از مروزی است. سابقاً اگر یادتان باشد در سند اشتباهی بود و اشتباه از صاحب وسائل بود و این سلیمان بن حفص مروزی است و در وسائل آمده سلیمان بن جعفر و اصلاً سلیمان بن جعفر نداریم و خیال نمیکنم این لفظ جعفر از صاحب وسائل بوده باشد؛ زیرا ایشان در رجال و روایات خیلی وارد بودهاند و علی کل حال روایت صحیح السند است و اشکال ندارد.
صحیحه سلیمان بن حفص المروزی: «عَنِ الْفَقِيهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: إِذَا أَجْنَبَ الرَّجُلُ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ بِلَيْلٍ وَ لَا يَغْتَسِلُ حَتَّى يُصْبِحَ فَعَلَيْهِ صَوْمُ شَهْرَيْنِ مُتَتَابِعَيْنِ مَعَ صَوْمِ ذَلِكَ الْيَوْمِ وَ لَا يُدْرِكُ فَضْلَ يَوْمِهِ.»[4]
این روایت این خصوصیت را دارد که فرمودهاند هم قضا دارد و هم کفاره دارد. روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله است.
اگر بخواهیم روایتها را جمع کنیم، بیش از ده روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله به همین مضمون هست که سندهایش هم صحیح و دلالتهابش هم عالی است. اما از آن طرف هم، معارض دارد و روایتهای صحیح السند و ظاهرالدلاله معارض آن است. آن دو روایت در باب 16 بود و این روایت در باب 13 است.
صحیحه عیص بن قاسم: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنْ رَجُلٍ أَجْنَبَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فَأَخَّرَ الْغُسْلَ حَتَّى طَلَعَ الْفَجْرُ قَالَ: يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ.»[5]
فرمود: همان روزه را بگیرد. مثلاً برای نماز صبح غسل میکند، اما لازم نیست برای این که با غسل و طهارت وارد اذان صبح شود، غسل کند. فرمودهند: «يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ.»
اگر ما باشیم و جمع بین روایات، قاعده اقتضاء میکند به قاعدهی حمل ظاهر بر نصّ، آن دو روایت را حمل بر استحباب کنیم؛ برای این که «يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ.» نصّ در این است که قضا ندارد، کفاره هم ندارد. اما میشود حمل بر استحباب کرد و گفت: مستحب است قضای این روز را بگیرد و علاوه بر آن، کفارهی سنگین این روزه را هم بدهد. اگر ما باشیم و قاعده، قاعده اقتضا میکند که حمل ظاهر بر نصّ کنیم.
بعضی گفتهاند: اعراض اصحاب روی این هفت هشت روایت است، اما از آن طرف صدوق اول و صدوق دوم در من لایحضر و هم در مقنع[6] و جاهای دیگر روی آن فتوا دادهاند. مرحوم مقدّس اردبیلی، فیض کاشانی[7] و میرداماد[8] هم روی آن فتوا دادهاند و اگر باز بگوییم: اعراض اصحاب، یعنی اعتنا نکردن به قول صدوقین و مقدس اردبیلی[9]. میدانید که مرحوم مقدس اردبیلی از کسانی است خیلی جرأت در فتوا دارد و هرچه تقدس او بیشتر است، جرأت در فتوای او بیشتر است. بعضیها گفتهاند: اعتنا به حرف مقدس اردبیلی و میرداماد و صدوق اول و صدوق دوم نشود و اعراض اصحاب روی روایتی است که میگوید: «يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ».
حرف دیگری در مسأله هست و آن این است که تقریباً همه عامه میگویند با طهارت وارد صبح شدن شرط نیست و اگر کسی با جنابت هم وارد صبح شود، روزهاش صحیح است، کفاره هم ندارد. اما در این باره، روایتهایی است که قطعاً دروغ است و استنکار عجیبی هم روی آن است و عامه از این روایات مستنکره زیاد نقل میکنند و عجیب این است که شیعه یعنی صاحب وسائل هم در همین باب، این روایتها را نقل کرده است[10] و مضمون این روایات این است که از عایشه نقل میکنند که رسم پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) این بود که نزدیکی میکردند و بعد تا اذان صبح غسل نمیکردند و بعد از اذان صبح غسل میکردند.
معلوم است که این از جهاتی دروغ است؛ برای این که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نماز شب نخواند، حرف مزخرفی است، یا پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) کار مکروهی بکند، حرف مزخرف و عامیانهای است. حالا اگر ضرورتی در کار باشد، که آن هم نبوده، حرفی است، اما این که سیرهی پیغمبر (صلی الله علیه و آله و سلم) این باشد، دروغ در دروغ است. لذا بسیاری از بزرگان گفتهاند: ولو نوبت به تقیه نمیرسد و بین دو دسته روایات تعارض است و نوبت به تقیه نمیرسد و به حمل ظاهر بر نص باید بگوییم مستحب است، اما با این شهرت عامه، با این بند و بیل نکبتیاش ممکن است کسی بگوید این روایت عیص و امثال روایت عیص حمل بر تقیه شود. لذا یک دسته روایت داریم که طنطراق دارد برای همین حرف عامه که میگویند هیچ اشکال ندارد و همیشه هم اینطور باشد، طوری نیست، لذا ائمه طاهرین (علیهم السلام) در آنجا که میتوانستند، میفرمودند: اشکال دارد، قضا و کفاره هم دارد. ذکر کفاره در روایات ما هم یک شاهد است بر این که روایت عیص و امثال روایت عیص را حمل بر تقیه کنیم. اگر کسی به این حرف اطمینان پیدا کند، معنایش اینطور میشود که یک دسته روایت داریم که میگوید باید غسل کند و وارد اذان صبح شود و الاّ روزهاش باطل است و کفاره دارد. روایت عیص را هم گردن بزنیم و بگوییم کنار برو و تو و امثال تو باید حمل بر تقیه شوید.
لذا بعد روایات را میخوانیم که اگر سهواً باشد چه میشود، مرحوم صاحب عروه گفتهاند: طوری نیست، روایت هم داریم که طوری نیست. گفتهاند: روایت عیص را یک قید میزنیم و اینطور میگوییم: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ رَجُلٍ أَجْنَبَ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فِي أَوَّلِ اللَّيْلِ فَأَخَّرَ الْغُسْلَ (سهواً) حَتَّى طَلَعَ الْفَجْرُ قَالَ: يُتِمُّ صَوْمَهُ وَ لَا قَضَاءَ عَلَيْهِ.»
این جمع تبرعی میشود، اما جمع تبرعی حجت نیست. اگر بنا باشد ما در روایاتمان جمع تبرّعی کنیم، باب معارضه سالبه به انتفاع موضوع میشود. به قول آقای داماد (رضواناللهتعالیعلیه) اگر ما جمع تبرعی را جلو بیاوریم، اصلاً حتی در بین ضدّین و بین نقیضین هم معارض نداریم. بین «أکرم العلماء» و «لا تکرم العلماء» هم میتوان جمع کرد و گفت: «اکرم العلماء العدول و لا تکرم العلماء الفساق». جمع تبرعی یعنی جمعی که عقل بتواند درست کند. عقل هم درست میکند که «اکرم العلماء» یعنی «اکرم العلماء العدول» و «لا تکرم العلماء» یعنی «لاتکرم العلماء الفاسق» و این با عقل هم جور در میآید که جمع کنیم. اما جمع بین نقیضین و جمع بین ضدین که نمیشود.
لذا روایت عیص و امثال عیص را بخواهیم حمل توجیهی کنیم، میشود، اما جمع تبرعی است و حجت نیست. اگر بخواهیم هفت هشت روایت را از کار بیندازیم، میشود، اما به عنوان این که باب تقیه است. اما امام (علیه السلام) باب تقیه را اینطور بار نکردهاند. اول فرمودند: «خُذْ بِمَا اشْتَهَرَ بَيْنَ أَصْحَابِك»[11]. گفت هر دو مشهوراست. فرمودند: اگر هر دو مشهور است پس «فَمَا وَافَقَ كِتَابَ اللَّهِ فَخُذُوهُ وَ مَا خَالَفَ كِتَابَ اللَّهِ فَدَعُوهُ»[12]. گفت: هر دو موافق کتاب است. آنوقت بار سوم فرمودند: «خُذْ بِمَا فِيهِ خِلَافُ الْعَامَّة»[13]. یعنی حمل بر تقیه جا دارد؛ جاهایی که نتوانیم جمع عرفی کنیم و جاهایی که نتوانیم با شهرت و چیزهایی که در روایات ما آمده جمع کنیم، آنجا که ماندیم، جمع تقیهای میکنیم.
حالا در اینجا شهرت و موافق عامه و اصل و امثال اینها زیاد است و همهی اینها را بزنیم و از اول بر سر حرف تقیه برویم، نمیشود. شاهد هم این است که عایشه گفته است. البته خاصه نباید نقل میکردند و من در تعجب هستم که صاحب وسائل با آن تقدس و ولایتش و با آن زرنگی در جمع بین روایات، چطور این روایت عایشه را در دو سه جا نقل کردهاند. عایشه گفته است: یک سیره از پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) بود که پیغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) شب نزدیکی میکردند، اما از اول شب تا صبح میخوابیدند و صبح برای نمازشان غسل میکردند. عامه از این حرفها یکی و ده تا و هزارتا ندارند و سرتاپای آنها مزخرف است؛ اما خاصه چرا باید اینگونه روایات را نقل کند؟ حالا با این نقل ما بخواهیم این مسأله به این مشکلی را حمل بر تقیه کنیم، انصافاً کار مشکلی است.
بنابراین اگر اجماع الان را بخواهید، بلکه بالاتر برویم و بگوییم: صدوقین نمیتوانند اجماع را ضربه بزنند. مقدس اردبیلی و فیض و مرحوم میرداماد نمیتوانند اجماع را از بین ببرند. هم اجماع قدماء است، هم اجماع متأخرین است و هم اجماع متأخر متأخرین است که به این چند روایت عمل کردهاند و گفتهاند: اگر کسی جُنُب شد و باید غسل کند، اما متعمداً غسل نکرد تا وارد اذان صبح شد، باید روزه را بگیرد، اما هم قضا دارد و هم کفاره دارد. اعراض اصحاب هم روی این روایتها است و روایتی که اعراض اصحاب از آن باشد، متهمه میشود و روایات متهمه اصلاً پیش عقلا حجت نیست. اگر جرأت داشته باشید، بگویید روایاتی که میگوید روزه را باطل نمیکند، نصّ در عدم فساد است و روایاتی که میگوید روزه را باطل میکند ظهور است و حمل ظاهر بر نصّ اقتضاء میکند، روزه درست باشد، اما کار مکروهی انجام داده باشد.
[3]وسائل
الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص63، ابواب ما یمسک عنه
الصائم، باب16، ح2، شماره12837، ط آل البیت.
[4]وسائل
الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص63، ابواب ما یمسک عنه
الصائم، باب16، ح3، شماره12838، ط آل البیت.
[5]وسائل
الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص58، ابواب ما یمسک عنه
الصائم، باب13، ح4، شماره12824، ط آل البیت.
[10]وسائل
الشیعه، محمد بن حسن حر عاملی، ج10، ص64، ابواب ما یمسک عنه
الصائم، باب16، ح5، شماره12840، ط آل البیت.
[11]مستدرک الوسائل،
میرزا حسین نوری، ج17، ص303، ابواب صفات القاضی، باب9، ح2،
شماره21413، ط آل البیت.