< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/07/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: حکم بقاء بر جنابت نسیاناً یا جهلاً/هشتم: بقاء بر جنابت تا اذان صبح/ فصل دوم: ما یمسک عنه الصائم (مفطرات روزه)/ کتاب الصوم
مرحوم سید در مسأله‌ی 50 فرموده‌ا‌ند: «الاقوی بطلان صوم شهر رمضان بنسیان غسل الجنابة لیلاً قبل الفجر حتی مضی علیه یوم أو أیام والاحوط إلحاق غیر شهر رمضان من النذر المعین ونحوه به، وإن کان الاقوی عدمه کما أنّ الاقوی عدم الحاق غسل الحیض والنفاس لو نسیتهما بالجنابة فی ذلک، و إن کان أحوط.»[1]
اگر شخصی جُنب بود و فراموش کرد غسل کند و روزه گرفت. می‌فرمایند: روزه‌اش باطل است. راجع به نمازش هم معلوم است که جُنُب بود و یادش رفت غسل کند و نماز خواند، اگر یک ماه هم نماز خوانده باشد، باید نمازهایش را قضا کند.
مرحوم سید الان در عروه مسأله‌ی را فرموده‌ا‌ند که محشین بر عروه هم معمولاً امضا کردند؛ یعنی در میان بزرگان یک مسأله‌ی مشهوری شده است و به روایاتی هم تمسک کرده‌اند و روایت‌ها هم صحیح السند و هم ظاهرالدلاله است. راجع به این مسأله‌ روایاتی در باب 17 از ابواب ما یمسک عنه الصائم نقل شده است.
صحیحه‌ی ابراهیم بن میمون: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الرَّجُلِ يُجْنِبُ بِاللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ، فَنَسِيَ أَنْ يَغْتَسِلَ حَتَّى تَمْضِيَ بِذَلِكَ جُمْعَةٌ أَوْ يَخْرُجَ شَهْرُ رَمَضَانَ، قَالَ: عَلَيْهِ قَضَاءُ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ»[2]؛ یعنی باید هرچه در حال جنابت روزه گرفته و نماز خوانده، قضا کند.
نظیر این روایت در همین باب 17 هست که هم سند خوب است، هم دلالت خوب است و هم بر طبقش فتوا داده‌اند، که باید بگوییم یک قول مشهوری در میان بزرگان است. اما یک اشکال مهمی در مسأله‌ی هست و نمی‌دانم چرا سیّد متعرض نشده، دیگران هم متعرض مسأله‌ی نشده‌اند.
مسأله‌ی قبل این بود که گفتند: بقای بر جنابت تا اذان صبح، روزه را باطل می‌کند و قضا دارد و حتی گفتند کفاره هم دارد و به روایاتی هم تمسک کردند. حالا این‌که ما قبول کردیم یا نکردیم، حرف دیگری است، ولی بالاخره مرحوم سید و محشین بر عروه قبول کردند که بقای بر جنابت تا اذان صبح، روزه را باطل می‌کند و موجب کفاره هم است. اما همه‌ی آنها فرموده‌ا‌ند: بقای بر جنابت متعمّداً روزه را باطل می‌کند. دو روایت، من جمله صحیحه حلبی را هم خواندیم، اما هفت هشت ده روایت بود که می‌گفت بقای بر جنابت «مُتَعَمِّداً» روزه را باطل می‌کند.[3] اگر«مُتَعَمِّداً» باشد، باید این روایت حلبی را که الان خواندیم، حمل بر استحباب کنیم؛ برای این‌که ما اشکال داشتیم و الاّ مرحوم سید فرموده‌ا‌ند و همه‌ی محشین هم امضا کرده‌اند که بقای بر جنابت تا اذان صبح روزه را باطل می‌کند و بعد هم مفصّل راجع به این صحبت می‌کنند که اگر خوابش برد چه می‌شود و خواب اول و دوم و سوم چه حکمی دارد. آن مسأله‌ مشکل بود، اما این آسان بود که همه‌ی آنها قید تعمّد را آورده‌اند و از روایات گرفته‌اند.
عبارت مرحوم سید این بود: «انّ التعمّد فی بقاء الجنابة حتی یصبح یوجب الفساد و اما النسیان فلیس علیه شیءٌ»؛[4] اما در اینجا می‌فرمایند: «الاقوی بطلان صوم شهر رمضان بنسیان غسل الجنابة لیلاً قبل الفجر حتی مضی علیه یوم أو أیام
بین این دو، یک تهافت حسابی است؛ آن روایات را گرفته‌اند و روی آن روایات فتوا داده‌اند، این روایات را هم گرفته‌اند و روی این‌ها فتوا داده‌اند و توجه نشده که جمع بین روایات اقتضاء می‌کند استحباب را.
لذا اگر کسی فراموش کرد غسل کند و چند روزی را روزه گرفت و بعد یادش آمد، این روزه‌ها صحیح است؛ برای این‌که آن روایت‌ها می‌گفت «مُتَعَمِّداً» و این روایتی که می‌گوید قضاء کند، باید بگوییم در صورتی است که عمداً باشد و اما اگر نسیاناً باشد، طوری نیست. لذا اگر کسی «مُتَعَمِّداً» یک روز، یا یک ماه و هرچه باشد غسل نکند، روزه‌اش باطل است و اما اگر کسی نسیاناً غسل نکند، یک روز یا ده روز یا هرچه باشد، روزه‌اش درست است. حالا چه شده که در اینجا به این روایات، مثل صحیحه‌ی حلبی و صحیحه‌ی ابراهیم بن میمون و امثال این‌ها که در این باب 17 روایات دیگری هم هست و دلالتش هم خوب است تمسک کرده‌اند؟ لذا دلالت روایت‌ها خیلی خوب است. اما آن روایت‌ها که هفت هشت تا روایت است، می‌فرماید که باقی بر جنابت تا اذان صبح عمداً، و همه در آنجا این قید را قبول کردند و همه‌ی آنها من جمله مرحوم سید قبول کردند که اگر بقای بر جنابت تا اذان صبح عمداً باشد، روزه باطل است و اما اگر سهواً باشد، روزه باطل نیست. اگر آن روایت‌ها را که با این روایت‌ها جمع کنیم، اقتضاء می‌کند که اگر کسی یک ماه جُنُباً روزه گرفت، اما ساهیاً باشد، به نصّ این روایت‌ها «لیس علیه الشیء» یا قید «مُتَعَمِّداً» دارد، روزه‌اش درست است.
معلوم است اگر این یک روز یا یک ماه را نسیان کرده بود و جُنُب بود و روزه گرفت، خوب است که روزه را قضا کند. اما قضیه‌ی نماز، حرف دیگری است و در نماز قاعده‌ی «لَا تُعَادُ»[5] می‌گوید شرط طهور شرط واقعی است، نه شرط ذُکری، لذا نمازهایش را باید قضا کند. اگر کسی درحالی که جُنُب بود، یک ماه نماز خواند، باید نمازهایش را قضا کند. چنانکه در این روایت راجع به نماز هم آمده بود که حضرت فرموده‌ا‌ند: «عَلَيْهِ قَضَاءُ الصَّلَاةِ وَ الصَّوْمِ». نمازهایش را باید قضا کند؛ برای این‌که شرط واقعی است و اما برای روزه‌هایش از این روایات معلوم می‌شود که شرط واقعی نیست، بلکه شرط ذُکری است و معنای شرط ذُکری این است که اگر عمداً در حال جنابت روزه گرفت، روزه‌اش باطل است و الاّ نه.
این امر واضحی است و اما از آن طرف خیلی مشکل است که چطور از مرحوم سید با آن تسلط بر روایات و تسلط بر فروعات و فقه در عرض ده بیست مسأله‌، یک تهافت حسابی دیده شده و محشین بر عروه هم، هم آنجا را امضا کرده‌اند و هم اینجا را امضا کرده‌اند؟ مرحوم سید در آنجا فرمود: بقای بر جنابت تا اذان صبح روزه را باطل می‌کند و همه گفتند روزه را باطل می‌کند. بعد مرحوم سید گفتند: اما اگر نسیاناً باشد، روزه را باطل نمی‌کند و همه گفتند: اگر نسیاناً باشد روزه را باطل نمی‌کند. حالا این مسأله‌ی عکس آن مسأله‌ی می‌شود؛ برای این‌که آنجا گفتند اگر نسیان باشد روزه را باطل نمی‌کند و اینجا گفتند: اگر نسیان باشد روزه را باطل می‌کند و کسانی هم که بر عروه تقریر دارند، به همین روایاتی که یکی از آنها را خواندم، تمسک می‌کنند و همه در این مطلب صراحت دارد که روزه را باطل می‌کند. بنابراین آنجا چون قید عمد بود، به آن توجه داشتند و گفتند، اما در اینجا چون قید عمد ندارد، توجه نداشته‌اند و گفته‌اند مطلقا روزه باطل می‌شود.
جمع بین روایات هم این‌ است که اگر بقای بر جنابت تا اذان صبح عمداً باشد روزه را باطل می‌کند و اگر سهواً باشد، طوری نیست. پس در آنجا اگر کسی جُنُب شد و تصمیم داشت غسل کند و اما یادش رفت تا همه‌ی روزه را گرفت، همه گفته‌اند درست است؛ برای این‌که نسیاناً بوده و عمداً نبوده است و در اینجا هم همه می‌فرمایند: اگر عمد باشد روزه را باطل می‌کند.
چیزی که در مسأله‌ی هست و اگر بتوانیم درست کنیم، خیلی خوب است، این است‌که صورت نسیان کم پیدا می‌شود، اما صورت جهلش زیاد پیدا می‌شود. آیا می‌توان از این روایاتی که می‌گوید: اگر صورت نسیان باشد، روزه باطل نیست، بگوییم اگر صورت جهل هم باشد، باز روزه باطل نیست؟
مرحوم سیّد راجع به جاهل مقصر اختلاف فتوا دارند و نمی‌شود گردن مرحوم سید گذاشت؛ برای این‌که مرحوم سیّد گاهی می‌گویند: جاهل مقصر کالعامد است، گاهی می‌گویند: جاهل مقصر کالعامد نیست و گاهی بین کل و جزء تفصیل می‌دهند و در عروه نتوانستند یک مبنا درست کنند ‌که آیا جاهل مقصر معذور است یا نه، لذا موردی فتوا می‌دهند. یعنی یک جا به نظر مبارکشان آمده جاهل مقصر کالعامد الاّ فی موضعین و آنجا فتوا می‌دهند که روزه یا نمازش باطل است و بعضی اوقات هم به نظرشان می‌رسد جاهل مقصر مطلقا کالعامد است و به عبارت دیگر الجاهل المقصر کالناسی است. بعضی اوقات هم اسم می‌آورند و مخصوصاً در باب حج مرحوم سید هفت هشت جا اسم آورده‌اند که جاهل مقصر کالناسی است و هر حکمی برای ناسی می‌گوییم، برای جاهل مقصر هم می‌گوییم. لذا در باب حج خیلی کار را آسان کرده است و از کسانی که کار را خیلی آسان کرده، مرحوم سید در عروه است که در خصوص باب حج فرموده‌ا‌ند: جاهل مقصر کالناسی است.
ما قائلیم: جاهل مقصر کالناسی الاّ ما أخرجه الدلیل؛ یعنی هرکجا دلیل داریم، جاهل مقصر کالعامد است و اما این جمله که مشهور شده جاهل مقصر کالعامد الاّ فی موضعین؛ در جهر و اخفات به جای یک‌دیگر و تمام به جای قصر، در این‌ دو جا اگر جاهل باشد، مانند ناسی است و اما غیر این دو جا، در همه جا جاهل مقصر کالعامد است، وجهی ندارد. این حرف در میان بزرگان یک قانون شده و مرحوم سید هم گاهی روی این مسأله‌ی فتوا می‌دهند و در این‌جا اصلاً مسأله‌ی را متعرض نشده‌اند که اگر جاهل شد، چه می‌شود. به عنوان مثال اگر کسی یک عمر با جنابت نماز خوانده، یا روزه گرفته است، آیا این نمازها صحیح است، یا باطل است؟
حالا اگر کسی بتواند درست کند و بگوید نمازهایش درست است و از این به بعد غسل کند و نماز بخواند، ولی نمازها و روزه‌هایی که به جا آورده، قضا و کفاره ندارد که ما این را می‌گوییم و دلیلی هم نداریم که جلوی ما را بگیرد. مخصوصاً این مسأله در اجزاء و شرایط، زیاد است و سوال می‌شود که من یک ماه یا یک سال غسل کرده‌ام، اما اول طرف راست و چپ و بعد سر و گردن را شسته‌ام، وظیفه‌ام چیست؟
آقایان گفته‌اند: غسلش و نمازهایش باطل است و باید نمازهایش را قضا کند و روزه‌هایش را هم بگیرد. برای این‌که در غسل ترتیب شرط است و غسل هم طهور است و حدیث «لَا تُعَادُ» می‌گوید شرط واقعی است.
اما اگر کسی بتواند بگوید: الجاهل المقصر کالناسی، آن وقت در این‌جا می‌تواند بگوید: اگر ناسی باشد، روزه‌هایش درست است و اگر جاهل مقصر هم باشد، روزه‌هایش درست است. آن وقت مسأله‌ برای مردم خوب می‌شود. اما نمی‌دانم چه شده که مرحوم سید در اینجا اصلاً مسأله‌ی جاهل را نیاورده‌اند. اگر یادتان باشد در بقای بر جنابت تا اذان صبح مسأله‌ی جاهل را آورده‌اند، اما در اینجا مسأله‌ی جاهل را اصلاً نیاورده‌اند و با یک مسأله‌ تمام کرده‌اند و گفته‌اند: «الاقوی بطلان الصوم شهر رمضان بنسیان غسل الجنابة» و اما متعرض «بجهل غسل الجنابة» نشده‌اند.
اگر جرأت داشته باشید، بگویید: «الأقوی عدم البطلان الصوم شهر رمضان بنسیان الغسل الجنابة أو بجهله کلاً أو جزءاً.» لذا آقایان «کُلُّ امْرِءٍ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْه‌»[6] را قبول کرده‌اند، اما گفته‌اند: در باب حج است. من بررسی کرده‌ام، مرحوم صاحب عروه و همچنین مرحوم صاحب جواهر 54 مورد است که به این الجاهل المقصر کالعامد الاّ فی موضعین عمل نکرده‌اند و من جمله از جاهایی که عمل نکرده‌اند، در مسأله‌ی حج است که معمولاً گفته‌اند: جاهل مقصر کالناسی است و یا گفته‌اند: جاهل مقصر حجش درست است و من جمله تمسک کرده‌اند به همین روایت صحیح السند و ظاهرالدلاله‌ای که نقل می‌کند: امام صادق (علیه السلام) رد می‌شدند، دیدند سر کسی شلوغ است و او را ملامت می‌کنند و با او حرف می‌زنند. حضرت فرمودند: چه خبر است؟ خود آن آقا گفت: من ایرانی هستم و فعله بودم و مسأله‌ بلد نبودم و به مکه آمدم و بدون احرام در مطاف آمدم و مشغول طواف شدم. حالا به من می‌گویند: حج تو باطل است، الان همین جا محرم شو و حج باطل را به جا بیاور؛ سال آینده هم باید برای حج من قابل بیایی. حضرت فرمود‌ند: لازم نیست به میقات بروی و همین جا محرم شو و همین جا حجت را تمام کن، حج تو هم درست است و حج من قابل هم نمی‌خواهد و بعد هم امام صادق (علیه السلام) یک قاعده‌ی کلی دست دادند و فرمودند: «کُلُّ امْرِءٍ رَكِبَ أَمْراً بِجَهَالَةٍ فَلَا شَيْ‌ءَ عَلَيْه‌».
از این‌ها گذشته، «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»‌؛[7]هست. ما این همه در «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»‌ معطل شدیم و شیخ انصاری ما را معطل کرد، بالاخره فهمیدیم حدیث رفع داریم و حدیث رفع اولش می‌گوید: «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»‌ و بعد می‌گوید: «رُفِعَ النِّسْیَانُ»‌ و به «رُفِعَ النِّسْیَانُ»‌ عمل می‌کنیم و به «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»‌ عمل نمی‌کنیم. لذا مالایعلم مرفوع است، الاّ این‌که دلیل خاصی داشته باشد، مثل این‌که حدیث لاتعاد جلوی آن را بگیرد و الاّ باید بگوییم: «رُفِعَ مَا لَا يَعْلَمُون»‌ و «رُفِعَ السَّهْوُ» و«رُفِعَ مَا لَا يُطِيقُون»‌ و «رُفِعَ مَا اسْتُكْرِهُوا عَلَيْهِ»[8] و «رُفِعَ مَا اضْطُرُّوا إِلَيْه»‌ که در این نه چیز آمده مرفوع است الاّ ما أخرجه الدلیل. اما مرحوم سید جهل را متعرض نشده‌اند و صورت نسیان را متعرض شده‌اند؛ اما این اختلاف فتوا را دارند که قبلاً گفته‌اند: بقای بر جنابت تا اذان صبح سهواً باشد طوری نیست و در اینجا می‌گویند: بقای بر جنابت تا اذان صبح اشکال دارد و روزه‌اش باطل را باطل می‌کند و ولو یک ماه گذشته باشد، باید روزه‌هایش را قضا کند.



BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo