< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

کتاب الصوم

94/11/03

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: نهم: اگر برای خنکی آب داخل دهانش بریزد و فرو رود/ فصلٌ فی موارد وجوب القضاء دون الکفّارة/ کتاب الصوم

مرحوم سيد (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) فرموده‌اند:‌ «التاسع: إدخال الماء في الفم للتبرّد بمضمضة أو غيرها فسبقه ودخل الجوف، فإنه يقضي ولا كفارة عليه، وكذا لو أدخله عبثا فسبقه، وأما لو نسي فابتلعه فلا قضاء عليه أيضا وإن كان أحوط. ولا يلحق بالماء غيره على الأقوى وإن كان عبثاً، كما لا يلحق بالإدخال في الفم الإدخال في الأنف للاستنشاق أو غيره، وإن كان أحوط في الأمرين».[1]

معلوم است که مسأله در ظاهر چه مي‌فرمايد، اما اين التزام‌هايي که مرحوم سيد فرموده‌اند، انصافاً کار مشکلي است. آب در دهان کردن، چه مضمضه کند و آب را در دهان اين‌طرف و آن‌طرف ببرد و يا براي این‌که ماه رمضان است، براي رفع تشنگي آب را در دهان کند و دهان را پر از آب کند و بعد آب را بريزد، يا مقداري نگاه دارد. مي‌فرمايند: روزه‌اش باطل است. باطل به اين معنا که بايد آن روز را روزه بگيرد و بعد قضا کند، اما کفاره ندارد. همچنين اگر «للتبرّد» نباشد، بلکه بخواهد بازي کند و خودش را سرگرم کرده به این‌که آب در دهان می‌کند، يا براي این‌که دهان را شستشو دهد، آب در دهانش بریزد، مي‌فرمايند: اين هم روزه را باطل مي‌کند و بايد آن روزه را بگيرد، بعد هم قضا کند.

بعد فرموده‌اند: اما اگر فراموش کرد و آب را فرو داد، روزه را باطل نمي‌کند؛ براي این‌که فرودادن آب نسياناً بوده است و ان کان أحوط این‌که قضاي اين روزه را بگيرد. چنانچه اگر با شربت اين کارها را بکند؛ مثلاً دلش شربت مي‌خواهد، از آن طرف روزه است و شربت را در دهان مي‌کند و ناگهان فرو مي‌رود. مي‌فرمايند: اين روزه را باطل نمي‌کند و فرق است بين آب و شربت؛ اگر آب باشد، روزه باطل مي‌شود و اگر شربت باشد، روزه باطل نمي‌شود. يا اگر آب باشد روزه باطل مي‌شود و اگر دوغ باشد، روزه باطل نمي‌شود ولو همان دوغي که در دهان مي‌کند و مي‌ريزد، مي‌خواهد سرگرم شود. گاهي آب در دهان مي‌ريزد، که اگر اتفاقاً پائين رود، روزه باطل است و اما اگر در دماغ بريزد و اتفاقا پائين رود، طوري نيست. «للاستنشاق أو غيره»؛ گاهي براي استنشاق است و مي‌خواهد دماغ را بشويد و گاهي براي غير استنشاق است و مثلاً تشنه است و مي‌خواهد از اين راه قدري تبرّد پيدا کند.

يک مسأله اين است که اين فرمايشات به چه دليل است؟ يک حرف هم این‌ است که فرق بين دماغ و دهان و فرق بين آب و غير آب چيست و چه تفاو‌ت‌هايي با هم دارند‌؟

بدون اين ملحقاتي که مرحوم سيد فرموده‌اند، در مسأله سه قسم روايت داريم:

يک دسته از روايات مي‌گويد: استنشاق مانعي ندارد. يک دسته از روايات مي‌گويد: استنشاق مانع دارد و بايد اين روزه را بگيرد و بعد قضا کند. يک دسته از روايات اين است که اگر استنشاق در وضو باشد، طوري نيست و اگر در وضو نباشد، بايد اين روزه را قضا کند.

روايت 5 از باب 23 از ابواب ما يمسک عنه الصائم: موثّقه‌ی عمّار: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَنِ الرَّجُلِ يَتَمَضْمَضُ فَيَدْخُلُ فِي حَلْقِهِ الْمَاءُ وَ هُوَ صَائِمٌ، قَالَ: لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ إِذَا لَمْ يَتَعَمَّدْ ذَلِكَ. قُلْتُ: فَإِنْ تَمَضْمَضَ الثَّانِيَةَ فَدَخَلَ فِي حَلْقِهِ الْمَاءُ؟ قَالَ: لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ قُلْتُ: فَإِنْ تَمَضْمَضَ الثَّالِثَةَ؟ قَالَ فَقَالَ: قَدْ أَسَاءَ لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ لَا قَضَاءٌ[2]

سند روایت خوب است، دلالت هم خوب است و راجع به آب هم است. ايشان شربت را گفته‌اند طوري نيست و امام صادق (علیه السلام) آب را فرموده‌اند طوري نيست و حتي فرموده‌اند: دفعه‌ی سوم و دفعه‌ی چهارم و پنجم هم طوري نيست.

مرحوم سيد به اين روايت تمسک و عمل نکرده‌اند و نمی‌دانیم چه چيز در نظر مبارکشان بوده که به اين روايت که سند و دلالتش خوب است، عمل نکردند. مثلاً اعراض اصحاب ديده‌اند؟ که نيست و اشکالي هم که در روايت نيست و روايت سنداً و دلالةً خوب است. فرقي هم بين تبرّد و عبس و غيره نگذاشته‌اند تا مثلاً‌ بگوييم: اين براي تبرّد بوده است. در مسائل بعدي هم راجع به خصوص وضو فتوا دارند که طوري نيست.

علي کل حال اين روايت 5 دلالت و سندش خوب است و به خاطر جمله‌ی «لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ» هيچ روايتي هم نمي‌تواند به آن ضرر بزند و بعد هم براي دفعه سوم و چهارم فرموده‌اند: بدکاري مي‌کند و الان که روزه است اين کارها را نکند. شايد «قَدْ أَسَاءَ» دلالت بر کراهت هم نکند و کراهت عرفي باشد؛ يعني این کسی که روزه است و سر جوي نشسته و بازي مي‌کند، حضرت فرموده‌اند: بدکاري مي‌کند. ولي علي کل حال همين کلمه‌ی «قَدْ أَسَاءَ» هم نمي‌تواند بگويد: روزه باطل مي‌شود؛ براي این‌که بعد از آن آمده است: «لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ لَا قَضَاءٌ». ‌لذا روايت 5، روايت بسيار خوبي است.

روايت 4: موثّقه‌ی سماعه: «قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ عَبِثَ بِالْمَاءِ يَتَمَضْمَضُ بِهِ مِنْ عَطَشٍ، فَدَخَلَ حَلْقَهُ قَالَ: عَلَيْهِ قَضَاؤُهُ وَ إِنْ‌ كَانَ فِي وُضُوءٍ فَلَا بَأْسَ بِهِ»؛[3] اگر مي‌خواهد وضو بگيرد، طوري نيست و اما اگر نمي‌خواهد وضو بگيرد و‌براي تبرّد باشد، يا عبثا باشد و همين‌طور آب در دهان می‌کند، فرموده‌اند: «عَلَيْهِ قَضَاؤُهُ».

روايت اول مي‌گويد: «لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ»، اين روايت مي‌گويد: «عَلَيْهِ قَضَاؤُهُ»؛ پس اين ظهور در «عَلَيْهِ قَضَاؤُهُ» است و آن نص در «لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ» است و حمل ظاهر بر نص مي‌گويد: اين مکروه است. آن‌وقت اين‌طور مي‌شود که مضمضه مطلقا مکروه است. اما همين ملتزم شدن به کراهتش هم مشکل است؛ براي این‌که دفعه‌ی اول را فرموده‌اند طوري نيست، دفعه‌ی دوم را هم فرموده‌اند طوري نيست، دفعه‌ی سوم را هم فرموده‌اند طوري نيست، اما بدکاري است. دوباره فرموده‌اند: «لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ لَا قَضَاءٌ» و اگر بخواهیم اين‌ها را بر کراهت حمل کنيم، انصافاً کار مشکلي است.

علي کل حال دو روايت داريم، يکي نص در جواز است و يکي ظهور در عدم جواز است و به واسطه‌ی نص از ظهور دست برمي‌داريم و می‌گوییم: اگر مضمضه براي وضو باشد، طوري نيست و اگر براي غير وضو باشد، حتي عبث و بيهوه هم باشد، چه رسد به این‌که براي تبرّد باشد، خوب است که اين کار را نکند. لذا دست برداشتن از نص و ظاهر کار خيلي مشکلي است. روايت عمار خيلي در جواز طنطراق دارد و مي‌گويد: «لَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ وَ لَا قَضَاءٌ» و آن روايت‌ها اين‌قدر طنطراق ندارد، اما يک دسته روايات مي گويد جايز است و يک دسته روايات مي‌گويد جايز نيست و آن رواياتي که مي‌گويد جايز نيست، حمل بر کراهت می‌کنیم و آنها که مي‌گويد جايز است، حمل می‌کنیم بر اين که وضو باطل نمي‌شود و قضا ندارد.

مثل این‌که مسأله‌ی ديگری در ذهن مبارک مرحوم سيد بوده و آن این است که مضمضه، ‌ولو عمداً و عبثاً باشد، طوري نيست،. لذا مثلاً با اين روايت خدشه‌اي در ذهن مبارکشان آمده و قدر متيّقن گيري کرده‌اند.

قدر متيّقن گيري ايشان هم به مقام شامخ مرحوم سيد نمي‌خورد؛ براي این‌که قدرمتيّقن مرحوم سيد به اين‌جا رسيده که اگر آب باشد، قضا کند و اگر شربت يا سکنجبين باشد، قضا ندارد و اين الحاق و عدم الحاق خيلي مشکل است. اگر باطل مي‌کند، هر دو باطل مي‌کند و اگر باطل نمي‌کند، هيچ‌کدام باطل نمي‌کند.

مرحوم سيد فرموده‌اند: «ولا يلحق بالماء غيره على الأقوى وإن كان عبثاً، كما لا يلحق بالإدخال في الفم الإدخال في الأنف للاستنشاق أو غيره، وإن كان أحوط في الأمرين»؛ اگر آب از طريق دماغ فرو رود، طوري نيست و اما از راه دهان، روزه را باطل مي‌کند.

اگر فرورفتن آب مراد است، پس از راه دهان باشد، يا از راه دماغ باشد، فرقی نمی‌کند؛ اگر باطل مي‌کند، هر دو باطل مي‌کند و اگر باطل نمي‌کند، هيچ‌کدام باطل نمي‌کند. حالا از این‌که فرموده‌اند: اگر آب در دماغ کند، اما ناگهان آب فرو رود، روزه را باطل نمی‌کند، ولي اگر در دهان باشد، روزه را باطل مي‌کند، معلوم مي‌شود اين مورد نهم که مضمضه روزه را باطل می‌کند، خيلي دلچسب خود مرحوم سيد (رضوان‌الله‌تعالی‌علیه) نيست، لذا به خاطر اين روايت در مسأله احتياط کرده‌اند و فرموده‌اند: استنشاق اگر با آب باشد، روزه را باطل مي‌کند و اما دوغ و شربت و چيزهاي سفت و شل روزه را باطل نمي‌کند؛ يا مثلاً‌ اگر براي استنشاق، يا براي تبرّد، يا براي شستشوي دماغ، آب در دماغ کند، باشد طوري نيست، اما اگر دهان خون افتاد و آب در دهان کرد تا خون‌ها را بشوید، روزه باطل مي‌شود. معلوم است اين حرف‌ها مقام شامخ مرحوم سيد نمي‌خورد. خيال مي‌کنم شهرتي پيش ايشان بوده و مثلاً بعضي از بزرگان روي آن فتوا داده‌اند و احتياط کرده‌اند، لذا مرحوم سيد هم در اين‌جا قدر متيّقن گيري کرده‌اند. علي کل حالٍ مضمضه و استنشاق و هرچه که آب سهواً فرو رود، ‌روزه را باطل نمي‌کند، حال بازي کردن با آب باشد، يا وضو گرفتن با آب باشد.

بعضي از روايات مي‌فرمايد: اگر براي وضو باشد طوري نيست.[4] روايت ديگری مي‌فرمايد: اگر براي وضوي واجب باشد، طوري نيست و اما اگر براي وضوي مستحب باشد، روزه را باطل مي‌کند.[5] آن‌وقت چند قول پيدا مي‌شود: يک قول مي‌گويد: مطلقا روزه را باطل مي‌کند که مرحوم سيد گفته‌اند. يک قول مي‌گويد: مطلقا روزه را باطل نمي‌کند که ما گفتيم. يک قول مي‌گويد: اگر براي وضو باشد، روزه را باطل نمي‌کند و يک قول مي‌گويد: اگر براي وضوي مستحبي باشد، روزه را باطل مي‌کند و اگر براي وضوي واجب باشد، طوري نيست.[6] قاعده هم اقتضاء مي‌کند که هرکسي اضطراراً‌ یا سهواً يا به غير اختيار اين آب را فرو ببرد، روزه‌ي او باطل نباشد، مگر این‌که عمدي باشد. آنچه باطل مي‌کند، عمد است و اما اگر عمدي نباشد، روزه باطل نيست.

در اين‌جا چيزي نداريم، الاّ این‌که روايت‌ها با هم جنگ و نزاعي دارند و در عرف جنگ و نزاعِ اين روايت‌ها مي‌گويد: اگر عمداً‌ باشد، روزه‌ات باطل است، کفاره هم دارد و اگر سهواً‌ باشد، طوري نيست؛ در آن روايت «إِذَا لَمْ يَتَعَمَّدْ» هم آمد. اگر غير اختياری باشد، ولو مقدماتش را خودش فراهم کرده باشد، طوري نيست. مثل مضمضه که مقدماتش را خودش فراهم مي‌کند، اما آب فرو مي‌رود. اگر عبث باشد، «قَدْ أَسَاءَ» و اگر «للتبرّد» باشد، باز خوب است که اين کار را نکند و اما اگر براي وضوي فريضه باشد، طوري نيست. براي وضوي مستحبي باشد، اگر نکند بهتر است. البته ملتزم شدن به اين‌ها مشکل است و بايد گفت روايت عمار، مفسّرِ همه‌ي روايات است و فرقي بين وضو و غير وضو نيست؛ فرقي بين اختيار و اضطرار و غيره هم نيست و فرقي بین این‌که للتبرّد باشد يا عبث باشد، نيست. اما معلوم است، اگر کسي روزه است و تشنه نيست، با آب بازي کند و احتمال بدهد آب فرو مي‌رود، اگر اين کارها را نکند، مسلماً بهتر است.

من خيال مي‌کنم اين روايت‌هايي که مي‌فرمايند قضا دارد، در ذهن مبارکِ مرحوم سيد بوده و خلجاني در ذهن مبارکشان پيدا شده، لذا براي احتياط فتوا داده‌اند که مطلقا اگر مضمضه کند، روزه‌اش باطل است؛ به این معنا ‌که باید روزه را بگيرد، بعد هم قضا کند. اما مرحوم سيد ديده‌اند اين قاعده عدم فساد را اقتضاء مي‌کند؛ براي این‌که از اول باب روزه تا اين‌جا نظيرش را گفتيم که اگر آب فرو رود و يا روزه سهواً يا اضطراراً يا غيرعمد باطل شود، طوري نيست. لذا اين در ذهن مبارکشان بود و آن‌وقت براي این‌که به ما بفهمانند که خيلي پشمي به کلاه «التاسع» نيست،‌ آن‌وقت رفته‌اند در ملحقات و ملحقات را نفي کرده‌اند و گفته‌اند: اگر کسي با دوغ يا شربت مضمضه کند ولو عبثاً، يا به زور باشد، مثل این‌که براي این‌که دندان‌هايش پاک شود و دهانش خوب شود، دارو در دهان مي‌کند و فرورفته ببرد، مُسلّم طوري نيست. آن‌وقت ايشان مي‌گويند: اين‌ها به آب ملحق نيست. يا الحاق دومشان این است که روايات راجع به مضمضه بوده و راجع به استنشاق نبوده است، لذا مي‌گويند: بنابراين استنشاق طوري نيست ولو عبثاً باشد، ولي مضمضه اشکال دارد؛ ‌براي این‌که روايت مي‌گويد.

گفتنِ اين حرف‌ها به مقام شامخ مرحوم سيد نمي‌خورد و اگر مرحوم سيد (رضوان‌الله‌تعالی‌عليه) با دو کلمه اين بحث را تمام کرده بودند، خيلي خوب بود که اصلاً التاسع را نياورند. تا اين قسمت، تاسع تکرار است و مرحوم سيد قبلاً در همين باب روزه فرموده‌اند: استنشاق طوري نيست. اما نمي‌دانم چرا اين تکرارها آمده است و فرموده‌اند: «التاسع» مضمضه است و اگر کسي بدون اختيار آب فرو ببرد، روزه‌اش باطل است و بايد روزه را بگيرد، بعد آن را قضا کند، اما الأقوي این‌ است که لازم نيست، بلکه احتياط است.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo