< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

95/10/12

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اول: حبوبات/ بررسی چهار چیزی که مرحوم سید زکات آنها را مستحب دانسته‌اند/ اجناس زکویه/ کتاب الزکاة

فرموده‌اند: زکات با حصر فقط به اين به 9 چيز تعلق می‌گيرد: نقدين؛ مثل طلا و نقره، انعام ثلاثه؛ مثل شتر و گاو و گوسفند و غلات اربعه مثل گندم و جو و کشمش و خرما.

مرحوم سيّد چهار چيز دیگر را علی سبيل الاستحباب اضافه کرده‌اند و فرموده‌اند: آن نُه چيز واجب است، اما غير از آن نُه چيز، چهار چيز مستحب است. يکی از آنها مطلق حبوبات است. می‌فرمايند:

«نعم يستحب إخراجها من أربعة أنواع أخر:

أحدها: الحبوب ممّا یکال أو یوزن، کالأرز، و الحمص، و الماش، و العدس، و نحوها. و کذا الثمار کالتفاح، و المشمش، و نحوهما.دون الخضر و البقول کالقثّ و الباذنجان، و الخیار، و البطیخ، و نحوها.

الثانی: مال التجارة علی الأصحّ.

الثالث: الخیل الإناث دون الذکور، و دون البغال و الحمیر و الرقیق.

الرابع: الأملاک و العقارات التی یراد منها الاستنماء، کالبستان، و الخان، و الدکّان، و نحوها.»[1]

اول: مطلق «مما يکال أو يوزن»، حبوبات باشد، يا ميوه‌جات باشد، مستحب است که زکاتش را بدهند. اما سبزيجات؛ مثل خيار و خربزه و غيره نه.

دوم: اگر کسی تجارت کند و از آن تجارت استفاده کند، مستحب است که زکاتش را بدهد.

سوم: ماديون، اما در قاطر و الاغ مستحب نيست و این استحباب مختص به مادیان است.

چهارم: باغی خريده که از آن استفاده‌ی تجارتی کند، يا مغازه‌ای دارد که اجاره داده است. خودشان مثال می‌زنند به «کالبستان، و الخان، و الدکّان، و نحوها.»

می‌فرمايند: در اين چهار چيز زکات مستحب است. روايات تسعه که حصر هم دارد، می‌فرمايد: زکات ندارد «و عفی عنه رسول الله» از غير اين نُه چيز، اما روايات صحيح‌السند و ظاهرالدلاله داريم که در اين چهار چيز هم زکات هست. لذا مشهور در ميان فقها، روايات مربوط به اين چهار چيز را بر استحباب حمل کرده‌اند و گفته‌اند: يک دسته از روایات می‌گويد: واجب است، يک دسته می‌گويد: واجب نيست و عرف وفّق اينکه بين این روایات جمع کند به اينکه آنها که می‌گويد: واجب نيست، يعنی مستحب است. اين حرف مرحوم سيد و حرف مشهور است که چنين رواياتی که صحيح‌السند وظاهرالدلاله هم است را حمل بر استحباب کرده‌اند.

ما اشکال داريم و می‌گوییم: اين روايات طوري است که نمی‌شود بر استحباب حمل کرد؛ يعنی عرف لايوفّق اينکه بين روايات جمع کند و دست از وجوب بردارد و استحباب را بگيرد. لذا بايد بعضی از اين روايت‌ها را بخوانيم و ببينيم آيا فرمايش مشهور و من جمله مرحوم سيّد درست است يا نه.

رواياتی که بر 9 چيز دلالت می‌کند و زياد است، روايات باب 8 از ابواب «ما تجب فيه الزکاة» است.

صحيحه‌ی ابی بصير و حسن بن شهاب: «عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ قَالَ: وَضَعَ رَسُولُ اللَّهِ صَلیَّ اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ الزَّكَاةَ عَلَى تِسْعَةِ أَشْيَاءَ وَ عَفَا عَمَّا سِوَى‌ ذَلِكَ عَلَى الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ وَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ.»[2]

مثل اين روايتی که گفتم: صحيح‌السند و ظاهرالدلاله است، روایات زیادی داریم که می‌گوید: «انّما تکون الزکاه علی تسعة اشياء و ليس فی غيرها زکاةٌ.»

اما اين کلمه‌ی «عَفَا» هم که در روایت آمده، معنايش اين است که برای اينکه برای همه چيز واجب باشد، زمينه بوده است، اما اقتضا نبوده، لذا پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) عفو کرده است و در غير اين 9 چيز عفو شده است. اين شاهد بر همين است که رواياتی که می‌گويد غير از اين 9 چيز زکات دارد، حمل بر استحباب شود. اين حرف مشهور هم است و علاوه بر اينکه جمع دلالی دارد، ‌شاهد جمع هم در روايات دارد که اين روايت‌ها حمل بر استحباب شود.

روايت 12 از باب 8: صحيحه‌ی محمد بن طیار: «قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلاَمُ عَمَّا تَجِبُ فِيهِ الزَّكَاةُ؟ فَقَالَ: فِي تِسْعَةِ أَشْيَاءَ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ وَ الْحِنْطَةِ وَ الشَّعِيرِ وَ التَّمْرِ وَ الزَّبِيبِ وَ الْإِبِلِ وَ الْبَقَرِ وَ الْغَنَمِ وَ عَفَا رَسُولُ اللَّهِ صَلیَّ اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَمَّا سِوَى ذَلِكَ. فَقُلْتُ: أَصْلَحَكَ اللَّهُ فَإِنَّ عِنْدَنَا حَبّاً كَثِيراً قَالَ: فَقَالَ: وَ مَا هُوَ؟ قُلْتُ: الْأَرُزُّ. قَالَ: نَعَمْ مَا أَكْثَرَهُ؛ فَقُلْتُ: أَ فِيهِ الزَّكَاةُ فَزَبَرَنِي قَالَ ثُمَّ قَالَ أَقُولُ: لَكَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ صَلیَّ اللهُ عَلَیْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ عَفَا عَمَّا سِوَى ذَلِكَ وَ تَقُولُ لِي إِنَّ عِنْدَنَا حَبّاً كَثِيراً أَ فِيهِ الزَّكَاةُ.»[3]

من می‌گويم: زکات به 9 چيز تعلق می‌گیرد و غير از اين 9 چيز زکات ندارد، تو باز سوال می‌کنی که آيا در برنج زکات است يا نه؟ نظير اين روايت طيار چند روايت هست و ما بخواهيم اين روايت را حمل بر استحباب کنيم،‌ ظاهراً نمی‌شود؛ يعنی عرف نمی‌تواند بين اين دو دسته روايت جمع کند و بگويد: يکی واجب و ديگری مستحب است. به امام (‌عليه السلام) اعتراض کرد. روايت ديگر دارد که گفت: «إِنَّ عِنْدَنَا حَبّاً كَثِيراً يُقَالُ لَهُ الْأَرُزُّ».[4] مثل اينکه برنج کار بوده، لذا گفته است: ما برنج کار هستيم و به جای گندم، برنج زيادی داريم. حال آيا زکات دارد يا نه؟ حضرت فرموده‌اند: گفتم که ندارد. در اين روايتِ طيار، حضرت اعتراض کردند و فرمودند: من می‌گويم نه و تو رفتی روی برنج! من گفتم: در 9 چيز واجب است و تو درحقيقت می‌گويی برنج بيشتر از جو است و اما در برنج زکات نيست و در جو هست.

مشهور اين روايت را بر استحباب حمل کرده‌اند؛ مرحوم سيد هم همين کار را کرده‌اند. مرحوم سيد فرموده‌اند: زکات متعلق به 9 چيز است و آن 9 چيز را شمردند، بعد فرموده‌اند: «نعم، يستحبُ فی اربعة اشياء»، که يکی از آنها مطلق حبوبات است.

اما اگر بخواهيم بر استحباب حمل کنيم، نمی‌شود؛ چرا که آنها اصرار دارند به اينکه چرا در مقابل جو، در مثل برنج و عدس و گردو نمی‌فرماييد؟ حضرت هم جواب می‌دهند: اين از من نيست، بلکه از پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) است؛ پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) فرموده‌اند: زکات در 9 چيز است و در غير آن نيست. علی کل حال کلمه‌ی «عَفَا» در کلمات پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) و ائمه‌ی طاهرين (‌عليهم السلام) از پيغمبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلّم) زياد ديده می‌شود. اگر ما بوديم و کلمه‌ی «عَفَا»، ظاهراً مشهور و همچنين مرحوم سيّد می‌خواهند از کلمه‌ی «عَفَا» بين روايات، با استحباب جمع کنند، اما اين کلمه در رواياتی است که حضرت به راوی اعتراض می‌کنند و به راوی می‌گويند: چرا اصرار می‌کنی و می‌گويی: باید در مطلق حبوبات زکات باشد؟ چرا می‌گويی: ما برنج زياد داريم؟ چرا من می‌گويم: در 9 چيز و تو می‌گويی: ما برنج زياد داريم؟

ظاهراً اگر ما بخواهيم اينها را بر استحباب حمل کنيم،‌ نمی‌شود. بنابراين بايد حمل بر تقيه کرد و اتفاقاً عامه هم قائل به اين است که مطلق حبوبات زکات دارد. روايتی که می‌گويد: مطلق حبوبات زکات دارد، از عامه است که می‌فرمايد: در فصل خربزه، هندوانه، خيار و سبزيجات زکات نيست، اما مطلق ثمار و مطلق ميوه‌جات و مطلق حبوبات، مخصوصاً برنج، ‌زکات دارد. چند روايت هست که می‌فرمايد: مطلق حبوبات زکات دارد. حال با اين اعتراضی که حضرت به راوی می‌کند که من گفتم: حبوبات الا گندم و جو و انگور و خرما زکات ندارد، تو چرا در مقابل اعتراض می‌کني؟ حال ما بخواهيم بگوييم: اين را حمل بر استحباب کن، ظاهراً نمی‌شود.

امام (‌عليه السلام) می‌فرمايند: زکات به 9 چيز تعلق می‌گيرد و آن 9 چيز را می‌شمارند. راجع به غلات می‌گويند: گندم و جو و انگور و خرما و او می‌گويد: «إِنَّ عِنْدَنَا حَبّاً كَثِيراً يُقَالُ لَهُ الْأَرُزُّ» و اين اعتراضی به آقا است که شما روی چيزی که کم است می‌گوييد زکات بده و روی چيزی که مثل حبوبات زياد است، می‌گوييد زکات نيست؟ حضرت بعضی اوقات می‌فرمايند: زکات نيست؛ بعضی اوقات می‌فرمايند: چرا به کلام من اعتراض می‌کنی؟ من گفتم: زکات در 9 چيز واجب است و در غير از اين 9 چيز واجب نيست. حضرت بايد به جای اين حرف‌ها فرموده باشند: زکات در 9 چيز واجب است و در مابقی هم در همه‌ی حبوبات زکات مستحب است. بايد اينطور فرموده باشند، اما اينها در کلمات حضرت نيست. حضرت فرموده‌اند: زکات به 9 چيز تعلق می‌گيرد و به غير از اين 9 چيز تعلق نمی‌گيرد و اگر کسی می‌گفت: ما برنج زياد داريم، يا عدس يا گردو زياد داريم، اين در مقابل کلام حضرت يک نحو اعتراض به حضرت است و حضرت بايد جوابش را بدهد که چرا اينطور حرف می‌زني؟ من گفتم: به 9 چيز و تو می‌گويی به 9 چيز و بيشتر؟ اگر بخواهيم بر استحباب حمل کنيم، باید بگوییم: در 9 چيز واجب و در مابقی مستحب است و اما اين در کلمات ائمه‌ی طاهرين (‌عليهم السلام) نيست.

ظاهراً بهترين راه همين است که بگوييم: رواياتی که صحيح‌السند و ظاهرالدلاله است و می‌گويد: زکات به مطلق حبوبات مستحب است، بايد بگوييم: نمی‌توان روايات را بر استحباب حمل کرد و بايد بگوييم: در 9 چيز واجب است و در غير 9 چيز واجب نيست، مستحب هم نيست و اگر کسی بخواهد کار خيری کند، عالي است. مثلاً کسی خيار کاشته، به ديگران هم بدهد؛ يا گردو دارد، به ديگران هم بدهد. اين کار خوب است.

چيزی که بايد توجه داشته باشيم، اين است که عامه خمس ندارند، آن‌وقت خواه ناخواه اين‌طرف و آن‌طرف می‌زنند که بگويند مطلق حبوبات و يا مطلق ميوه‌جات زکات دارد. اما شيعه که تبعا از ائمه‌ی طاهرين (‌عليهم السلام) خمس دارد، راحت است. لذا از نظر فقهی اينطور می‌شود که زکات در 9 چيز واجب است. بحث ديگری هم راجع به مطلق منافع، بعد از کسر مؤنه داریم که عامه می‌گويد: مطلق حبوبات زکات دارد و ما می‌گوييم: مطلق حبوبات، اگر گندم و جو باشد، زکات بدهد و اما اگر برنج باشد، خمس بدهد. وقتی بخواهيم لبّ ‌مطلب را درست کنيم، از نظر فقهی بين ما و عامه تفاوتی نيست؛ فرقمان اين است که عامه می‌خواستند اهل بيت (‌عليهم السلام) را زمين بزنند، لذا آيه‌ی «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»[5] ‌ را بر غنيمت جنگی حمل می‌کردند و می‌گفتند: در غنائم غيرجنگی نيست و بعد که می‌ديدند کم می‌آورند، مطلق غنائم و فوايد را در زکات می‌آوردند و می‌گفتند: مطلق فوايد زکات دارد. لذا ما هم می‌گوييم: مال‌التجاره خمس دارد.

نمی‌دانم در اينجا چه شده که مرحوم سيد به اين مطلب ما توجه ندادند و اگر توجه داده بودند، خوب بود که اين برنجی که هست، نه اينکه زکات در آن مستحب باشد، بلکه بالاتر، خمس در آن واجب است. برمی‌گردد به اينکه از نظر فقهی باب زکات داريم و آن در 9 چيز است و از نظر فقهی باب خمس داريم و آن در مطلق فوايد است و اين مطلق فوايد، همه‌ی حبوبات و مال التجاره و امثال اينها را می‌گيرد. اينکه ما اول بگوييم: زکات به 9 چيز تعلق می‌گيرد و بعد بگوييم: به 4 چيز هم علی سبيل استحباب تعلق می‌گیرد و بعد در باب خمس بگوييم: اگر همين حبوبات از خرج و مخارج زياد آمد، بايد خمس بدهي، اين يک نحو تهافتی می‌شود که شيعه نبايد اين کار را کرده باشد. الان مرحوم سيد اينطور کرده که به 9 چيز زکات تعلق می‌گيرد و به 4 چيز و من جمله حبوبات و فوايد مال‌التجاره مستحباً زکات تعلق می‌گيرد.

بعد در باب خمس می‌رسيم که سنّی خمس را قبول ندارد و شيعه می‌گويد: «وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ»‌، يعنی همه‌ی فوايد خمس دارد. برمی‌گردد به اينکه برنجی که اين داد و فريادها روی آن است، زکات ندارد، اما به جای اينکه زکات بدهد بايد خمس بدهد و خمس هم بيش از زکات می‌شود. مثلاً اگر کسی حتی ده مَن برنج اضافه بر مؤنه‌ی سال داشته باشد، بايد خمس اين ده من برنج را بدهد. لذا شيعه مطلق فوايد را در خمس برده و اين 9 چيز را به باب زکات منحصر کرده است. گفتم: شايد اسلام عزيز می‌خواهد از باب زکات، ‌مردم را از نظر خوراک در رفاه بگذارد و از نظر حکومتی مطلق شيعه را از باب خمس در رفاه بگذارد. چيز ديگری هم هست که شيعه دارد و سنّی ندارد و آن قانون مواسات است و قانون مواسات اين است که همه بايد به فکر يکديگر باشيم.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo