درس خارج فقه آیت الله مظاهری
96/10/25
بسم الله الرحمن الرحیم
موضوع: مقدمه
أَعُوذُ بِاللهِ مِنَ الشَّیْطَانِ الرَّجِیمِ بِسْمِ اللهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي وَ يَسِّرْ لِي أَمْرِي وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِنْ لِسانِي يَفْقَهُوا قَوْلِي.کتاب الخمس، و هو من الفرائض و قد جعلها اللّٰه تعالی لمحمّد صلی الله علیه و آله و سلم و ذرّیته عوضاً عن الزکاة إکراماً لهم، و من منع منه درهماً أو أقلّ کان مندرجاً فی الظالمین لهم، والغاصبین لحقّهم،بل من کان مستحلاًّ لذلک کان من الکافرین.
یکی از واجبات خمس است و این خمس را پروردگار عالم برای پیغمبر اکرم و اهل بیت «سلاماللهعلیهم» و برای ذرّیۀ پیغمبر اکرم و اهل بیت یعنی سادات عوض زکات جعل کرده است. برای اینکه زکات بر آنها حرام است، اما خمس یک کرامت است، لذا پروردگار عالم کرامتاً لأهل بیت «سلاماللهعلیهم» و ذریۀ او، خمس را جعل فرموده است. حرف خوبیست، اما اگر فرموده بودند که «انّ الله تعالی جعله لأهل بیت «سلاماللهعلیهم» لإدارة الحکومة الإسلامیة و هو حق الولایة المطلقة» بهتر بود و حق الولایة و حق السلطنة برای پیغمبر اکرم و اهل بیت «سلاماللهعلیهم» است. مرحوم سید حرف مرا قبول دارد و همین جا اگر این جمله را فرموده بودند و از اول طی کرده بودند، خیلی بالاتر و بهتر بود. (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَى وَ الْیتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ ...) ﴿الأنفال، 41﴾، به جای «خُذ من أموالهم صدقة تُطهرّهم و تزکِیهم» درست است و روایت هم داریم. اما حرف دیگری هست و آن اینست که حکومت اسلامی خرج و مخارج دارد و ادارۀ حکومت به یک معونۀ بالایی احتیاج دارد، و در اداره کردن حکومت اسلامی، اسلام فرموده خمس مالتان را بدهید برای اینکه دولت اسلامی بتواند حکومتش را اداره کند. مرحوم سید و دیگران این را نیز قبول دارند، لذا این جملهای که من عرض میکنم، اگر مرحوم سید به جای آن جمله فرموده بودند،خیلی عالیتر بود و شأن خمس را خیلی بالاتر میبردند.
در فرمایش مرحوم سید شأن خمس را آوردند تا به اندازۀ فقرا. اینکه به فقرا زکات و به سادات خمس دهید. به فقرا زکات دهید و به اهل بیت خمس دهید. برای اینکه خمس یک کرامت است، اما دادن صدقه به فقیر آن کرامت را ندارد، لذا این در عوض آن است. اما اگر بگوییم زکات بده برای اینکه فقرا اداره شوند، و اگر جداً مردم زکات مالشان را بدهند، فقیر پیدا نمیشود و روایت هم داریم که اگر باز هم فقیر بود، شارع مقدس زکات را بیشتر قرار میداد. لذا زکات را بدهید برای اینکه فقر از جامعه برداشته شود. خمس دهید برای اینکه اسلام حکومت میخواهد. در روایات ما و در نهجالبلاغه یک امر عقلی هست و آن اینست که هر ملتی حکومت میخواهد، حتی امیرالمؤمنین به اندازهای قضیه را مهم کرده است که میفرماید یک حکومت ظالم بهتر از نبودن حکومت است. نبود حکومت موجب هرج و مرج و یاغیگری و اختلاف است، لذا مسلّم است که هر ملتی یک حکومت میخواهد. اسلام عزیز حکومت میخواهد و یکی از ادلّۀ شیعه همین دلیل عقلی است که پیغمبر اکرم حاکم این اسلام عزیز بودند و چطور میشود بمیرند و حکومت قرار ندهند. این حکومت مخارج دارد. ادارۀ افراد، تقویت اسلام و بالاخره ادارۀ یک حاکم برای حکومتش.پروردگار عالم خمس را قرار داده برای ادارۀ حکومت،آنگاه حقالولایة یا حقالسلطنة میشود. لذا هم در روایت آمده و بعد مفصل صحبت میکنیم و این جملۀ مرحوم سید شأنی برای اهل بیت نیست، شأن بالایی هم برای سادات نیست، اما این عرض من شأن مهمی برای حکومت اسلامی و ذریۀ حکومت اسلامی است. لذا فرمایش مرحوم سید خوب است،اما اگر به جای آن فرموده بودند «کتاب الخمس، و هو من الفرائض و قد جعلها اللّٰه تعالی لأهل البیت علیهمالسلام لإدارة الحکومة الإسلامیة»، بهتر بود. پروردگار عالم کرامتی به اهل بیت داده و خمس را در مقابل زکات برایشان جعل کرده است.
بعد میفرمایند:و من منع منه درهماً أو أقلّ کان مندرجاً فی الظالمین لهم، والغاصبین لحقّهم،بل من کان مستحلاًّ لذلک کان من الکافرین.شأن خمس خیلی بالاست و اگر کسی یک درهم ندهد، ظالم است. در جای دیگر مرحوم سید ظالم را معنا میکنند و میگویند از جمله کسانی است که حق اهل بیت را ضایع کردند. «اللّهم العن أول ظالم ظلم حق محمّد و آل محمد و آخر التابع له علی ذلک»، یکی کسانی که اهل بیت را شهید کردند و یکی هم کسی که حقالحکومه را به اسلام عزیز ندهد. بنابراین میفرمایند: «و من منع منه درهماً أو أقلّ کان مندرجاً فی الظالمین لهم، والغاصبین لحقّهم، بل من کان مستحلاًّ لذلک کان من الکافرین»، بلکه اگر منکر خمس شود، کافر است.
دربارۀ وضع انکار در فروع دین سابقاً در زکات مال صحبت کردیم. مشهور در میان فقهاء میگویند اگر کسی منکر ضروری از ضروریات دین شود، مرتدّ است. همان موقع اگر مرد باشد، زنش طلاق داده میشود و همان موقع از ربقۀ اسلام بیرون میرود و همان موقع واجبالقتل میشود. دربارۀ مرتدّ زیاد صحبت شده و ما هم زیاد صحبت کردیم و مشهور در میان فقهاء همین جملۀ مرحوم سید «رضواناللهتعالیعلیه» است. مرتدّ یکی از فروع دین که ضرورت اسلام است، مثل نماز و روزه و خمس و زکات و حج و جهاد و امر به معروف و نهی از منکر، کافر است. مثل کسی است که العیاذبالله مسلمان است و زن گرفته و بچه دارد، اما خذلان او را بگیرد و کافر شود، مثلاًبهائی شود، چطور نجس است و زنش به او حرام است و اموالش به ارث میرسد و واجبالقتل هم هست؛اگر یکی از فروع دین را هم منکر شود، چنین است. این دلیل ندارد، لذا معمولاً چسبیدند به اجماعها و ضرورتها و به گفتۀ بزرگان. اگر یادتان باشد،ما در زکات مال تبعا از مرحوم آیتالله خوئی «رضواناللهتعالیعلیه» و بعضی از بزرگان دیگر، گفتیم اگر برگردد به اصول، مرتدّ است و اما اگر برنگردد به اصول، گناهش بزرگ است و کفر عملی است اما زنش به او حرام نمیشود و قتلش هم واجب نیست. باید برگردد به اصول دین، یعنی مثلاً در باب خمس بگوید خدا بیخود گفته یا پیغمبر اکرم برای نفع خودش گفته است و یا اهل بیت «سلاماللهعلیهم»درست نگفتند. این شخص مرتدّ است برای اینکه برگشته به اینکه خدا و پیغمبر و اهل بیت «سلاماللهعلیهم» را قبول ندارد. اما اگر برنگردد به انکار خدا و انکار پیغمبر و انکار اهل بیت، اگر خمس ندهد، همین است که الان سید گفتند اگر یک درهم خمس ندهد، گناهش بزرگ است، اما نجس و مرتدّ و واجب القتل نیست. مثلاً دیروز آقایی پیش من آمده بود و میگفت کسی میگوید من یک میلیارد خمس بدهکارم، اما به آخوندها نمیدهم، بنابراین میدانم خمس بدهکارم اما به آخوند نمیدهم. دویست تومان از آن را میخواست به خیریه بدهد و خیریه نزد من آمده بود و میپرسیدم بگیرم یا نه. این آدم بدسلیقه و جاهلی است، اما نجس و مرتدّ نیست، برای اینکه خدا و پیغمبر و اهل بیت را قبول دارد. خدا نکند آدم با کسی لج کند، خدا نکند کسی بدبین به روحانیت شود، لذا ما باید خیلی مواظب باشیم که مردم بدبین به روحانیت نشوند. این بدبینی به روحانیت برای او جهنم است. اگر کسی سبب شود که دیگران بدببین به روحانیت شوند، شریک در گناه اوست.مرحوم سید و محشین بر عروه و مرحوم صاحب جواهر ادّعای اجماع و ادّعای ضرورت میکنند که منکر اصول دین و منکر فروع دین، هر دو موجب ارتداد است و هر حکمی که مرتدّ در اصول دین دارد، مرتدّ در فروع دین هم دارد، لذا مرحوم سید در اینجا روی آن قاعده مسلّم گرفتند و میفرمایند: «و من منع منه درهماً أو أقلّ کان مندرجاً فی الظالمین لهم، والغاصبین لحقّهم، بل من کان مستحلاًّ لذلک کان من الکافرین» و ما قبول نداریم و میگوییم «بَل إن أنکرهُ کان من الکافرین» به کفر عملی و نه کفری که احکام ارتداد بر آن بار باشد.
بعد میفرماید روایات فراوانی در باب خمس هست. روایات باب خمس زیاد است، یکی از فضلا خیلی جدی به من میگفت چرا در باب خمس روایت کم داریم. من بررسی کردم و دیدم در ابواب مختلف روایات خمس آمده و اگر بیشتر از روایات باب زکات نباشد، کمتر هم نیست. لذا مرحوم سید در اینجا هم میفرمایند روایات به اندازۀ تواتر در خمس و وجوب خمس هست و چند تا از روایات را نقل میکنند. این روایات را مرحوم صاحب وسائل در باب اول از ابواب وجوب زکات آوردند. چند تا از روایات مرحوم صاحب وسائل را مرحوم سید در اینجا آوردند.میفرمایند:روایت 1، باب 1 از ابواب ما یجب فیه الخمس، وسائل الشیعه، جلد9، صفحه 483:ففی الخبر عن أبی بصیر قال: قلت لأبی جعفر علیه السلام:ما أیسر ما یدخل به العبد النار؟ قال علیه السلام:«من أکل من مال الیتیم درهماً ونحن الیتیم».پرسید آسانترین چیزی که آدم را جهنمی میکند، چیست؟ فرمودند: هرکسی که مال یتیم را بخورد، جهنمی است. این راجع به آیۀ شریفه و راجع به «یتامی» که میفرمایند مال یتامی را نخورید، روایات فراوانی داریم که مصداق تعیین شده و گفتهاند سادات یتامای اهل بیت «سلاماللهعلیهم» هستند و همینطور که هرکه مال یتیم بخورد،جهنمی است، هرکه خمس ندهد، جهنمی است. روایت 1، باب 1، وسائل الشیعه، جلد9، صفحه 483:و عن الصادق علیه السلام: «إنّ اللّٰه لا إله إلّا هو لما حرّم علینا الصدقة أنزل لنا الخمس، فالصدقة علینا حرام والخمس لنا فریضة،والکرامة لنا حلال».این همان روایتی است که مرحوم سید نقل کرد و گفتم روایات فراوانی به این مضمون داریم، اما میگفتم اگر مرحوم سید به جای آن روایت، کرامت حکومت را فرموده بودند، بهتر بود.یکی از روایاتی که خمس را در مقابل زکات گذاشتند و زکات را برای فقرا و خمس را برای سادات قرار دادند، همین است. روایت 4، باب 1، وسائل الشیعه، جلد9، صفحه 484:وعن أبی جعفر علیه السلام: «لا یحلّ لأحد أن یشتری من الخمس شیئاً حتّی یصل إلینا حقّنا».هرچه بخواهد بخرد، ولو خرج و مخارج روزش باشد، باید از خمس نباشد. باید حق ما داده شود و بالاخره باید حساب سال داشته باشد. روایت 4، باب 1، مستدرک الوسائل ، جلد7، صفحه 278:وعن أبی عبداللّٰه علیه السلام: «لا یعذر عبد اشتری من الخمس شیئاً أن یقول: یا ربّ اشتریته بمالی، حتّی یأذن له أهل الخمس».کسی بخواهد بگوید خدایا از مالم خرج و مخارج کردم، نمیتواند چنین ادعایی کند به غیر اینکه اهل خمس بگوید خدایا این خمسش را داده است. اگر باز روایت بخواهید در باب اول از ابواب وجوب زکات هفت هشت ده روایت مرحوم صاحب وسائل نقل فرمودند.بحث فردا در اینست که این خمس به چند چیز تعلق میگیرد. اول،به غنائم جنگی تعلق میگیرد. (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَیءٍ) قدر متعلق (غَنِمْتُمْ) یعنی غنائم جنگی.
و صلّی الله علی محمّد وَ آل محمّد