< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

96/12/15

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چیزهایی که خمس به آنها تعلق می گیرد؛ منافع کسب

در باب خمس گفتم در حقیقت خمس از اینجا شروع می‌شود و مابقی که مذاکره شد، همه مربوط به حکومت بود و مربوط به این خمس اصطلاحی نبود. خمس اصطلاحی که پیش زکات و نماز واقع می‌شود، از اینجا شروع می‌شود.

دربارۀ این خمس صحبتهای عالی شده است. هم قدماء نظیر شیخ طوسیها و صدوقها و محقق‌ها و علامه‌ها و هم متأخرین نظیر صاحب جواهر و مرحوم سید در عروه و محشین یا مقررّین بر عروه.

اول حرفی که هست دلیل این خمس است. دیروز گفتم عامه در فقه‌شان اسمی از این خمس ندارند. لذا مسئله مختص به شیعه است و شهرتی که پیدا کرده است از زمان امام باقر و بعد هم امام صادق «سلام‌الله‌علیهما» که فقه شیعه را رسمیت دادند، از جمله مسائل خمس در این وقت پیدا شده است و روایات هم به اندازۀ تواتر و لاأقل تواتر اجمالی در مسئله هست. اگر بررسی کنیم بیش از بیست روایت که بسیاری از آنها صحیح‌السند و ظاهرالدلاله است، در کلمات امام باقر و امام صادق «سلام‌الله‌علیهما» و در کلمات اصحاب امام باقر و اصحاب امام صادق دیده می‌شود. لذا أصل وجوب خمس در مقابل وجوب زکات یک اصل مسلّم در میان شیعه است. نقل می‌کنند ابن جنید و ابن أبی عقیل که همیشه با فقه شیعه مخالفت می‌کنند و حتی بعضیها می‌گویند این دو نفر فقه‌شان تابع أبی حنیفه است، معمولاً در فقه ما وقتی می‌خواهند مخالف را بشمارند، ابن جنید یا ابن أبی عقیل را می‌گویند.

مرحوم صاحب جواهر «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌گویند این دو نفری که شما می‌گویید مخالف خمس است، از عباراتشان فهمیده می‌شود که اینها مخالف با اصل خمس نیستند و اصل خمس در پیش شیعه یک امر ضروری است. ابن جنید و ابن أبی عقیل هم اگر حرفی زدند، به خاطر روایات تحلیل خمس است، که خود این روایتها دلالت می‌کند بر اینکه خمس یکی از واجبات در تشیع و در اسلام عزیز است. و اینکه مثلاً امام صادق یا امام باقر خمس را حلال کردند، دلیل بر اینست که واجب بوده، لذا مثلاً آن روایتها می‌گوید خمس را بخشیدیم. لذا همان روایتها هم دلالت می‌کند که خمس مثل نماز و مثل زکات دو واجب از فروع دین اسلام است، و مخالف در شیعه ندارد. حال اگر کسی بگوید ابن جنید و ابی أبی عقیل مخالفند، همه چه قدماء و چه متأخرین به قول ابن جنید یا به قول ابن أبی عقیل اصلاً ‌اهمیت نمی‌دادند،‌ و ما روایات صحیح‌السند و ظاهرالدلاله داریم که یکی از فروع دین اسلام عزیز خمس است.

این در کلمات عامه نیست و نفیاً یا اثباتاً دربارۀ خمس صحبت نکردند. بعضی از افرادی که شبهه انداز در فقه شیعه هستند، این را یک دلیل حساب کردند و گفتند این خمس در زمان پیغمبر اکرم نبوده و در زمان امیرالمؤمنین نبوده و در کلمات امام حسن و امام حسین و امام زین‌العابدین نبوده است و این خمس در زمان امام باقر و امام صادق پیدا شده است. این دلیل بر اینست که حرف سنّی درست است و اینکه خمس در مقابل زکات نیست. و همینطور که عامه، فروع دین را نماز و روزه و زکات و حج و جهاد و امربه معروف و نهی از منکر می‌دانند، حرف اینها درست است برای اینکه در زمان پیغمبر اکرم نبوده است. بعضیها همین را یک شبهه کردند در باب تحلیل خمس. شیعه هستند و ادّعای شیعه‌گری دارند و روی فقه شیعه داد و فریاد دارند اما می‌گویند خمس در زمان پیغمبر اکرم نبوده و اگر بود،‌ پیغمبر اکرم باید همینطور که زکات می‌گرفت، خمس هم بگیرد. یا امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» همینطور که زکات می‌گرفت باید خمس هم بگیرد. بنابراین خمس را شیعه درآورده و سنّی ندارد و دلیلش هم سیرۀ پیغمبر اکرم و امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیهما» است. این ایراد سیالی بوده برای کسانی که می‌خواهند تشیع را تضعیف کنند و یکی از تضعیفها که مردم‌پسند است، اینست که ما خمسی به عنوان اینکه در رساله‌ها آمده نداریم.

اولاً اگر بگویید در زمان پیغمبر نبوده و در زمان امیرالمؤمنین نبوده و در زمان امام حسن و امام حسین و امام زین العابدین هم نبوده، و این در زمان امام باقر و امام صادق پیدا شده و این کافیست. دو ثلث فقه ما از زمان امام باقر و امام صادق است. این اختلافات بین شیعه‌ها و سنّی‌ها برای اینست که دشمن برای اینکه امام باقر و مخصوصاً امام صادق را تضعیف کند، مثل ابی‌حنیفه و شافعی و حنبلی را روی کار آورد و اینها برای کوبیدن اهل بیت «سلام‌الله‌علیهم» بود. حال در زمان امام باقر و امام صادق به عقیدۀ همه،‌ خمس بوده است. دو ثلث فقه ما از امام باقر و امام صادق گرفته شده است و تقریباً یک میلیون روایت داریم. خدا درجاتشان را عالیتر کند، طلبه‌های زمان امام باقر و امام صادق «سلام‌الله‌علیهما» را. این طلبه‌ها خیلی زحمت کشیدند و خیلی جان دادند. چه زندانها و چه کشتارها و چه زجرها و چه تحریم اقتصادیها روی طلبه‌های امام صادق و امام باقر بود که فقه تشیع می‌گفتند. همۀ شما می‌دانید که نود درصد روایات ما و مخصوصاً روایات فقهی، از امام باقر و امام صادق است. وسائل شیخ حر عاملی، روایات فقهی است، در احکام یعنی در واجبات و محرمات و مستحبات و مکروهات و مباحات است. کم پیدا می‌شود مرحوم شیخ حرّ عاملی طرداً للباب روایتی در اصول دین یا در اخلاق نقل کند، و این روایتهای وسائل، قال ابوجعفر و قال ابوعبدالله است. قال الحسین «سلام‌الله‌علیه» و قال امیرالمؤمنین «سلام الله‌علیه» و قال رسول الله، بسیار کم است. شاید شما صد روایت بگذرانید، می‌رسید به یک روایت نبوی و باز هم می‌فرمایند چون برگشت روایت نبوی به عامه است، ضعیف‌السند است. معمولاً روایت صحیح‌السند از نبوی و علوی کم داریم. همان کم نیز معمولاً ضعیف‌السند است و از عامه گرفته شده است.

عامه در فقه روایت ندارند. به قول استاد بزرگوار ما آقای بروجردی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمودند اینها اصلاً ششصد روایت در فقه دارند. بعد می‌فرمودند سند یک ثلث این روایتها از عایشه است و دو ثلث دیگر از کعب‌الاحبارها و این آخوندهای درباری که به دربار بنی‌امیه یا بنی‌عباس رفته بودند برای ریاست و پول و یکی از کارهایشان جعل روایت بود.

اول کتابی که در اسلام در باب فقه نوشته شده، مُبتّع است. اینها دیدند با ششصد روایت نمی‌شود فقه درست کرد و لذا گفتند قول صحابی، حجت است. باز دیدند که نمی‌شود و گفتند قول تابعی نیز حجت است. مسلّم در مجلس ما افراد فاضل و متتبع در اینگونه کارها هست و می‌بینید مثلاً‌صحیح بخاری از بهترین کتابهایشان است، و این صحیح بخاری یک درصد هم روایت را به پیغمبر نمی‌رساند و روایت را می‌رساند به کعب‌الأحبار و اسمش را صحیحه بخاری گذاشته است. یعنی کتاب این آقا از اول تا آخرش روایت صحیح‌السند است درحالی که از اول تا آخر روایات تابعی یا صحابی است. بنابراین همۀ روایاتشان ضعیف‌السند است. اما بارها اقای بروجردی می‌فرمودند که امام باقر می‌فرمایند هرچه من بگویم از پدرم و پدرم از پدرش و پدرش از امیرالمؤمنین و امیرالمؤمنین از پیغمبر است و پیغمبر از خداست. (یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا أَطِیعُوا اللَّهَ وَ أَطِیعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِی الْأَمْرِ مِنْکُمْ ...) ﴿النساء، 59﴾؛ بنابراین دو ثلث فقه، چه عامه و چه خاصه، در زمان بنی‌امیه و مخصوصاً زمان بنی‌العباس پیدا شده است. اگر ایراد هست، به آنها هم ایراد است و اگر ایراد نیست،‌ما می‌گوییم فقه ما گرفته شده از امام صادق و امام باقر است ولو حرف آقای بروجردی را هم ندیده بگیریم که امام باقر هرچه می‌گوید از خداست و شیعه باید این را بگوید. علاوه بر اینها فقه ما در زمان امام باقر و امام صادق زنده شد. زکات را قران و خمس را امام صادق گفته است. قرآن گفته (آتوا الزکاة) و امام صادق فرموده «یجب الخمس فی کل فائدة بعد المؤنة» . گفتار عترت، گفتار قرآن و گفتار قرآن، گفتار عترت است. رساله‌هایی که نوشته می‌شود از روی کتب اربعه است و تمسک به قرآن خیلی کم است. برای اینکه قرآن کلیات است و آن کلیات را باید به امام «سلام‌الله‌علیه» دهند تا به جزئیات تبدیل کند. امام باقر و امام صادق روایات را جزئیات کردند و طلبه‌های امام صادق به ما دادند و ما طلبه‌ها رساله نوشتیم و می‌گوییم از خداست. یعنی این رسالۀ ما قال‌الباقر و قال الصادق است و این یعنی «قال الله تبارک و تعالی». اگر کسی حرف مرا قبول نداشته باشد، شیعه نیست. لذا اگر بگویید خمس در زمان امام باقر پیدا شده، اما دو ثلث فقه شیعه و سنی در زمان امام باقر و امام صادق پیدا شده است. امام باقر و مخصوصاً امام صادق فرصتی پیدا کردند و لذا عامه برای اینکه امام صادق را از این فرصت باز دارند، علمایی تراشیدند در مقابل امام صادق و آنها فقه می‌گفتند و امام صادق هم فقه می‌گفتند. اصلاً فقه از زمان امام باقر و امام صادق پیدا شد، چه فقه عامه و چه فقه خاصه.

فقه عامه که از خودشان است و شما اگر به این حرفها وارد باشید، در کتابهای عامه می‌بینید مشهورترین فتاوا، فتاوای ابی حیفیه است و فقه ابوحنیفه روی قیاس می‌گردد. علی کل حال ما باید ببینیم که خمس دلیل دارد یا نه! این دلیل از قرآن باشد،‌درست است. از رسول گرامی باشد،‌درست است. از یکی از ائمۀ طاهرین باشد، درست است. حتی شما عزیزان برای مردیهایتان گفتید که فقهی که الان داریم خیلی ناقص است و دروقتی امام زمان بیاید، فقه ما چندین هزار برابر می‌شود. «یأتی بدین جدید» یعنی یأتی به مسائلی که تا زمان ظهور گفته نشده است. البته زمانش برای گفتن بوده اما مرید نداشتند. آنگاه ابن عباس می‌گوید من با امام دوم نشسته بودم. دو نفر یک مسئله داشتند و مسئله را از من پرسیدند. من سکوت کردم و آقا امام دوم مسئله را جواب دادند و آنها به جواب مسئلۀ امام دوم بی ا‌عتنایی کردند و جواب مسئله را از من می‌خواستند. بالاخره خانه نشین بودند و مرید نداشتند و این تقصیر مردم است و همیشه چنین بوده است. حضرت زهرا به امیرالمؤمنین می‌گوید یا علی! من شنیدم که به شما سلام نمی‌کنند. فرمودند زهراجان! سلام هم می‌کنم جوابم را نمی‌دهند. بنابراین تا زمان امام باقر فرصتی مناسبی بود امازمان امام صادق فرصت خیلی بالاتر بود و احکام الله را گفتند. اما نشد که همۀ احکام الله را بگویند و احکام الله این رساله‌ها و عروه‌ای شد که مرحوم سید نوشته است و زمان ظهور فرصت تام برای احکام اسلام به دست آقا امام زمان و بعد هم رجعت به وجود می‌آید و امیدوارم ما طلبه‌های زمان رجعت باشیم و به درس اقا امام زمان و درس امیرالمنین بنشینیم و برای فقه بگویند و ان قلت قلت کلامی کنار رود و علم خالص از طرف خدا و عترت باشد و ما استفاده کنیم. لذا اصلاً این حرفی که بعضی شیعیان یا طلبه‌ها شبهه زدند، یک مسئله سالبه به انتفاء موضوع است. مهمتر از این خود قرآن است که می‌فرماید: (وَ اعْلَمُوا أَنَّمَا غَنِمْتُمْ مِنْ شَی‌ءٍ فَأَنَّ لِلَّهِ خُمُسَهُ وَ لِلرَّسُولِ وَ لِذِی الْقُرْبَى ...) ﴿الأنفال‌، 41﴾. خمس در قرآن آمده و پیغمبر اکرم می‌گرفته و اینها که شما برای مریدهایتان گفتید مثل گوشواره‌ها و النگویی که حضرت زینب گرفتند برای مهمانی و بالاخره همه چیز در بیت‌المال بوده است. در بیت‌المال زکات و خمس بوده است، اما امیرالمؤمنین باید هرچه زودتر زکات را به اهلش و خمس را به اهلش برسانند، لذا می‌رساندند و در آن پنج سال، اقتصاد اسلام را پیاده کرده و یک نفر فقیر در حکومت امیرالمؤمنین نبود و روی منبر افتخار می‌کرد و می‌گفت در زمان من یک نفر فقیر نیست.

به دست مولا امیرالمؤمنین که هم زکات و هم خمس می‌گرفتند و هر دو را به اهلش می‌دادند و فقر را از جامعه برمی‌داشتند.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo