< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

97/02/16

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: چه کسی سیّد است و می تواند خمس بگیرد؟

 

مسئله 3

مستحقّ الخمس من انتسب إلی هاشم بالاُبوّة، فإن انتسب إلیه ‌ ‌بالاُمّ لم یحلّ له الخمس، و تحلّ له الزکاة، ولا فرق بین أن یکون علویاً أو عقیلیاً ‌ ‌أو عبّاسیاً و ینبغی تقدیم الأتمّ علقة بالنبی صلی الله علیه و آله و سلم علی غیره، أو توفیره ‌ ‌کالفاطمیّین.‌

خمس را باید به سیدی داد که از طرف پدر سید باشد، و اما اگر از طرف مادر سید باشد، نمی‌تواند خمس بگیرد و اگر فقیر است، می‌تواند زکات بگیرد. یعنی کسی که از طرف مادر به پیغمبر اکرم می‌رسد، سید اصطلاحی در روایات نیست. بنابراین خمسی که آیۀ شریفه معنا کرد ﴿وَ لِذِی الْقُرْبَى وَ الْیتَامَى وَ الْمَسَاکِینِ وَ ابْنِ السَّبِیلِ﴾ باید از طرف پدر سید باشد.

مسئله از نظر فقها مفروغٌ عنهاست که کسی که از طرف مادر سید است، سیدی نیست که احکام سیادت بر او بار است، بلکه احکام سیادت بر کسی بار است که از طرف پدر سید باشد. نسبت می‌دهند به سید مرتضی از قدما، که ایشان فرمودند تفاوتی در سیادت نیست بین اینکه مادر سید باشد یا پدر سید باشد. غیر از سید مرتضی از قدماء مثل شیخ طوسیها و شیخ مفیدها و شیخ صدوقها و از متأخرین محقق‌ها و شهیدها تا برسد به صاحب جواهر، مسئله را مفروغٌ‌عنها گرفتند و دربارۀ آن هم خیلی حرف نزدند و گفتند کسی که از طرف مادر سید باشد، سید نیست و احکام سیادت بار بر او نیست. صاحب حدائق «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» بحث مفصّلی دارد در اینکه کسی که از طرف مادر سید است، سید کند و بگوید اگر طلبه است، عمامۀ سیاه بر سر بگذارد و اگر خانم است، پنجاه سال به بالا اگر خون ببیند عادت قرار دهد. اگر فقیر است، خمس بگیرد و فرقی نیست بین اینکه از طرف پدر سید باشد یا از طرف مادر سید باشد. تمسّک کرده به روایات و زیاراتی که ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» ابناء رسول الله هستند. السّلام علیک یا أبا عبدالله، السّلام علیک یابن رسول الله،‌السّلام علیک یابن أمیرالمؤمنین. در قالب زیارات ائمۀ طاهرین مخصوصاً امام حسین، امام حسین را هم پسر رسول الله و هم پسر امیرالمؤمنین «سلام‌الله‌علیه» می‌دانند. پس معلوم می‌شود امام حسین و ائمۀ طاهرین همینطور که از نظر پدر سید هستند،‌از نظر مادر هم سید هستند. پس هرکسی که از طرف مادر سید باشد، سید است و هرکسی که از طرف پدر سید باشد، او هم سید است. عمده دلیل حدائق همین روایات و زیارات است و صاحب حدائق می‌فرماید ما از تاریخ و روایات استفاده می‌کنیم که ائمۀ طاهرین و شیعه خیلی اصرار داشت که به امام صادق بگوید یابن رسول الله. درحالی که امام صادق از طرف پدر یابن رسول الله نبود اما شیعه اصرار داشت و خود ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» نیز اصرار داشتند که بگویید یابن رسول الله. عامه مخصوصاً خلفای بنی‌العباس و خلفای بنی‌امیه اصرار داشتند که این یابن رسول الله نباشد، لذا مثلاً در جلسه به امام صادق و حضرت رضا و امثال آنها ایراد می‌کردند و می‌گفتند شما که از نظر پدر به رسول الله نمی‌رسید، پس چرا به شما یابن رسول الله بگویند. ائمۀ طاهرین هم تمسک می‌کردند به این جمله که مثلاً‌حضرت رضا «سلام‌الله‌علیه» به مأمون گفت اگر پیغمبر اکرم بخواهد از تو دختر بگیرد آیا می‌دهی؟ گفت معلوم است افتخار می‌کنم که دختر من زن پیغمبر اکرم باشد. گفت اما من نمی‌دهم. برای اینکه دختر من به پیغمبر اکرم و پدر پیغمبر اکرم محرم است و تفاوت نمی‌کند پدر و ذریه در محرمیت، بین اینکه از آباء باشد یا از امّهات باشد. من خیال می‌کنم نزاع، نزاع لفظی باشد. یعنی کسانی که از طرف مادر به حضرت زهرا می‌رسند، محرم حضرت زهرا هستند. به عبارت دیگر بچه‌های حضرت زهرا هستند،‌اما بچه‌های دختری هستند. کسانی که از طرف پدر به حضرت زهرا می‌رسند، بچه‌های حضرت زهرا هستند، اما از طرف پدری‌اند. لذا هم أب صادق است و هم أم صادق است و به آنها ذریه هم می‌گویند. ذریة رسول الله که در روایات آمده و این ذریه که در قرآن هم آمده، اعم از اینست که منتهی شود از نظر مادر یا از نظر پدر. این از نظر احترام و محرمیت و ارث و امثال اینهاست، و اما از نظر اینکه آیا کسی که مادرش سید است اما پدرش سید نیست و ایرانیها به او میرزا یعنی بزرگ می‌گویند. یعنی سید است من جهة و سید نیست من جهة. از نظر مادر سید است و از نظر پدر سید نیست. آن وقتها مشهور بود و همینطور که در شناسنامه به کسی که اسمش محمد بود، می‌گفتند سید محمد، به کسی که از طرف مادر سید بود، می‌گفتند میرزا محمد. یعنی سید بود از نظر حسب و نسب و سید نبود از نظر اینکه برای بچه باید به اسم پدر شناسنامه گرفت و بالاخره این پسر مربوط به این پدر است و اما بچه‌ای که مادرش سید است، گرچه احترام دارد اما از نظر عرف مربوط به مادرش نیست. لذا باید در وقتی که شناسنامه می‌گیرد به نام پدر بگیرد و اگر پدر سید نباشد و این بخواهد به نام سید شناسنامه بگیرد، مردم نمی‌پذیرند. یا مادرش از طایفۀ خاصی است و این بخواهد از آن طایفه شناسنامه بگیرد، مردم نمی‌پذیرند و می‌گویند پدرت چه کسی است و تو از نظر حسب و نسب مربوط به پدرت هستی. این یک امر عرفی است و شاید بتوان گفت همۀ اینها یک امر عرفی است. کسانی که می‌گویند سید هستند، درست گفتند و کسانی که گفتند سید نیستند، درست گفتند از نظر حسب. به عبارت دیگر از نظر نسب سید است و از نظر حسب سید نیست. گاهی سید است و اولاد پیغمبر است و حسباً و نسباً او را سید می‌گویند و احکام سیادت نیز بر او بار است. از همین جهت زنهایی که از طرف مادر سید هستند، معمولاً‌ مادرشان تا شصت سال خون می‌بینند اما این تا پنجاه سال خون می‌بیند و بین پنجاه و شصت یائسه می‌شود درحالی که مادرش سید است و خون می‌بیند اما او باید خونش را حیض بگیرد و دختر باید خونش را استحاضه بگیرد و علامت حیض ندارد و معمولاً خانمی که از طرف مادر سید است، یا اینکه به طور کلی یائسه می‌شود و یا خونهایی که می‌بیند علامت استحاضه دارد. امر تکوینی همین است و امر تشریعی نیز همین است و اینکه در ایران مشهور بود و تقریباً‌ از بین رفته، ‌چیز مقدسی بود که به کسانی که از نظر پدر سید بودند، سید قبل از اسمشان در شناسنامه بود و مقید بودند و کسانی که از طرف مادر سید بودند اول اسمشان به جای سید، میرزا بود. پهلوی خیلی جنایت کرد و یکی از جنایتها همین بود که لفظ سید و میرزا را در شناسنامه‌ها نمی‌آورد اما در میان مردم حتی در زمان پهلوی مشهور بود که به کسی که از طرف مادر سید است، میرزا می‌گفتند و به کسی که از طرف پدر سید است،‌سید می‌گفتند، لذا می‌توان گفت که بین صاحب حدائق و فقها نزاع لفظی است. فقها می‌گویند سید نیست،‌ یعنی از نظر نسبش. سید است از نظر حسَبش و از نظر احترام و اینکه وابسته به حضرت زهراست و محرم به پیغمبر اکرم و حضرت زهراست. از این نظر هم روایات زیادی داریم که مثلاً اکثر ایرانیها الان محرم به حضرت زهرا هستند. کسانی که سید هستند،‌بچه‌های حضرت زهرا هستند و کسانی که از طرف پدر سید نیستند اما از طرف مادر سیدند، بچه‌های حضرت زهرا هستند. همینطور که یک خانم از طرف پسرش بچه دارد و به این خانم مادربزرگ می‌گوید،‌ از طرف دخترش هم که بچه دارد، باز به این خانم مادربزرگ می‌گویند. بچه‌های دختر و بچه‌های پسرش این مادربزرگ را به یک اسم صدا می‌کنند. از نظر محرمیت هم کسانی که از طرف پدر سید هستند، همۀ اولاد و نوه‌ها و نتیجه‌ها به او محرم هستند. کسی که از نظر مادر سید است، بچه‌ها و نوه‌ها و نتیجه‌ها و ذریه‌ها به او محرم هستند. می‌گویند در ایران کسی را نداریم که محرم حضرت زهرا نباشد، زیرا یا از نظر مادر یا از نظر پدر، متصل به حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» می‌شوند. به احترام به ائمۀ طاهرین می‌گفتند یابن رسول الله و عامه خوششان نمی‌آمد و مخصوصاً می‌خواستند ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» این لقب و کنیه را نداشته باشند و لذا می‌گفتند اینها که پسر پیغمبر نیستند. امام «سلام‌الله‌علیه» نیز جواب می‌داد که ما از نظر نسبی مربوط به پیغمبر اکرم هستیم، برای اینکه محرم به پیغمبر اکرم هستیم و هزار نسل بعد از ما هم محرم به پیغمبر اکرمند و بچه‌های پیغمبر اکرم هستند،‌ پس به آنها هم می‌توان گفت یابن رسول الله. در زمان آنها یک امر سیاسی بوده، برای اینکه ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» این احترام را نداشته باشند، اصرار می‌کردند که شما سید نیستید. به این معنا که از نظر پدر سید نیستید و آنها هم اصرار می‌کردند که ما از نظر مادر سید هستیم و از نظر نسب تفاوت نمی‌کند. اگر بین پدر باشد، سید است و بین مادر هم باشد، سید است. به عبارت دیگر «السلام علیک یا أباعبدالله» یک حقیقت است و «السلام علیک یابن رسول الله» یک احترام و اما یک واقعیت است. «السلام علیک یابن امیرالمؤمنین» نیز یک حقیقت است. از این جهت نیز مثلاً برای حضرت معصومه «سلام‌الله‌علیها» کم و بیش این لفظ استعمال شده و از آن اراده شده از نظر نسب و نه از نظر حسب. از نظر عرفی هم امر مسلّمی است. کسی که مادرش سید است اگر بخواهد بگوید من سید هستم، مردم نمی‌پذیرند که سید است اما به او می‌گویند محرم حضرت زهرا هستی و احترام خاصی داری، لذا در ایران بین بین درست می‌کردند و سید و عام را بین بین می‌کردند. کسی که از طرف پدر سید بود، سید می‌گفتند و کسی که از طرف مادر سید بود، میرزا می گفتند. اما متأسفانه پهلوی برانداخت و ما هم این صفت خوب را برای کسانی که مادرشان سید است، برانداختیم و متأسفانه حتی طلبه‌ها اسماء ائمۀ طاهرین و حضرت زهرا را هم برانداختند و اسمهایی روی بچه‌هایشان می‌گذارند که مربوط به ائمۀ طاهرین «سلام‌الله‌علیهم» نیست. و روز قیامت این بچه شکایت می‌کند که من فضیلت اسمی از حضرت زهرا «سلام‌الله‌علیها» ندارم. امر یک امر ضروری است و ظاهراً نزاع لفظی است، اما از همۀ اینها که بگذریم، روایات صحیح‌السند و ظاهرالدلاله داریم بر اینکه کسی که از طرف مادر سید باشد، نمی‌تواند خمس بگیرد، اما می‌تواند اگر فقیر باشد، زکات بگیرد. یعنی به قول عوام مردم غیر سید است. روایت 1 از باب 30 از ابواب مستحقین للزکاة، وسائل‌الشیعه، جلد9، صفحه 271

مصحّحۀ حماد قال أبوعبدالله علیه‌السلام: وَ مَنْ کانَتْ أُمُّهُ مِنْ بَنِی هَاشِمٍ وَ أَبُوهُ مِنْ سَائِرِ قُرَیشٍ- فَإِنَّ الصَّدَقَاتِ تَحِلُّ لَهُ- وَ لَیسَ لَهُ مِنَ الْخُمُسِ شَی‌ءٌ- لِأَنَّ اللَّهَ یقُولُ ﴿ادْعُوهُمْ لِآبٰائِهِمْ﴾.

دلالت روایت بسیار عالیست و چند روایت هم هست و اختلاف هم در آنها نیست و حتی صاحب حدائق در حدائق مفصل صحبت می‌کند، اما نزاع، نزاع لفظی است و معنای نزاع لفظی همین است که مباحثه کردیم که اینها از نظر حسب می‌گویند و نه از نظر نسب. از نظر عظمت و از نظر اینکه کسانی که مادرشان سید است، مربوط به حضرت زهرا هستند و احترام خاصی دارند و باید احترام خاصی برای آنها داشته باشیم. کسانی هم که از طرف پدر سید هستند، احترامشان دو برابر است و باید احترامی خاصی به آنها داشته باشیم. و اما از نظر تکوین و تشریع، اگر بخواهیم کسی که پدرش سید نیست، سید بگوییم، نه عرف از نظر حسب قبول می‌کند و نه از نظر نسب قبول می‌کند. بله، بین بین آنها، ‌میرزا کلمۀ خوبی در ایران بوده و متأسفانه این کلمه از بین رفته است. چیز دیگری باقی می‌ماند و اینست که اگر مثل صاحب حدائق شک کنند که آیا این سید هست یا نه! چیزی نداریم که اثبات کند که سید است. مرحوم آخوند در کفایه در باب عام و خاص می‌خواهند با استصحاب عدم ازلی جلو بیایند و بگویند سید نیست. برای اینکه در ازل سید نبوده و الان هم سید نیست. اما استصحاب عدم ازلی اشکالهایی دارد و این مربوط به اصول است و استصحاب عدم ازلی اصلاً قضیۀ متیقنه ندارد و اگر داشته باشد، قضیۀ متیقنه غیر مشکوکه و مشکوکه غیر متیقنه است و مرحوم آخوند توجه داشته و روی انتساب رفته و این تفاوتی هم ندارد. اما راجع به احکام و راجع به خودش شک می‌کند که ایا خون حیض هست یا نه، بنابراین خون حیض نیست. راجع به گرفتن خمس آیا می‌تواند خمس بگیرد یا نه؟ نه نمی‌تواند خمس بگیرد و نمی‌توان به او خمس داد. از نظر احکام استصحاب و اصل هست اما استصحاب عدم ازلی نیست. همینطور که آقایان فرمودند، اصل عدم سیادت بار بر این است و به آن استصحاب عدم وصفی می‌گویند و احکام سیادت را ندارد و ما هم اگر بخواهیم او را سید حساب کنیم و به او خمس دهیم، نمی‌دانیم برائت ذّمه برای ما پیدا شده یا نه، بنابراین برائت ذمّه برای ما پیدا نشده،‌پس هم مربوط به خودمان و هم مربوط به او، اصل می‌گوید کسی که مادرش سید باشد، سید نیست.

 

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo