< فهرست دروس

درس خارج فقه آیت الله مظاهری

97/09/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: وقت فضیلت نماز مغرب و عشاء/ زمان نمازهای یومیه و نوافل آن/ کتاب الصلاة

مسئله:و وقت فضیلة المغرب من المغرب إلى ذهاب الشفق أی الحمرة المغربیة، ووقت فضیلة العشاء من ذهاب الشفق إلى ثلث اللیل، فیكون لها وقتا إجزاء قبل ذهاب الشفق وبعد الثلث إلى النصف، ووقت فضیلة الصبح من طلوع الفجر إلى حدوث الحمرة فی المشرق.

در این باره‌ها یعنی راجع به نماز مغرب و عشا و صبح، نه اختلافی هست و نه تشتّت روایتی. روایتها به خوبی دلالت دارد و اختلاف هم در میان فقها نیست و همینطور که عبارت مرحوم سید را خواندم، دیگران نیز همین را فرمودند. مثلاً در وقت مغرب، بین غروب و حمره اختلاف بود و بالاخره ما گفتیم حمره مشرقیه از بالای سر بگذرد. بعضی هم گفته بودند غروب، که ما یا توجیه کردیم و یا طرد روایت کردیم که یکی از اختلافات بین سنی و شیعه همین جاست که آنها می‌گویند استتار قرص و ما می‌گوییم حمره ی مشرقیه از بالای سر بگذرد. اما راجع به اینکه تا چه زمان است، اختلاف بود و اختلاف هم بالا بود. بعضیها گفتند تا طلوع فجر. بعضیها هم مشهور گفتند تا نصف شب که درباره‌اش صحبت کردیم و بحثش گذشت. لذا راجع به اول و آخر مغرب و عشاء اختلاف هست، اما راجع به فضیلت مغرب و عشاء، اختلافی نیست؛ و همه می‌گویند که وقت فضیلت مغرب تقریباً تا یک ساعت و نیم است. سرخی در مشرق پیدا می‌شود، و در وقت مغرب این سرخی از بالای سر رد می‌شود و به مشرق می‌رود و این تقریباً یک ساعت و نیم طول می‌کشد و این سرخی از بین می‌رود و این آخر وقت فضیلت مغرب است.

بنابراین در اولش اختلاف بود، در آخرش هم اختلاف بود و صحبت کردیم، اما در وقت فضیلتش اختلافی نیست. لذا مرحوم سید می‌فرمایند: «و وقت فضیلة المغرب من المغرب إلى ذهاب الشفق أی الحمرة المغربیة»؛ آن سرخی که در مغرب پیدا می‌شود به بالای سر می‌آید و از بالای سر می‌گذرد و مغرب می‌شود. اما این سرخی خیلی باقی می‌ماند و در وقتی که این سرخی نابود شود، آنگاه وقت فضیلت مغرب تمام می‌شود و وقت اداست و نه وقت فضیلت. در اینجا اختلاف هم نیست.

درباره ی عشا و وقت نماز عشاء نیز اختلاف بود. بعضی گفتند استتار قرص بعد از خواندن مغرب. عامه گفتند تقریباً همان وقت فضیلت مغرب. اما درباره ی فضیلتش اختلافی نیست؛ لذا می‌فرمایند: «و وقت فضیلة العشاء من ذهاب الشفق إلى ثلث اللیل».

آن وقتها پیدا کردن ثلث شب و ربع شب و نصف شب انصافاً کار مشکلی بود. اما الحمدلله الان مسئله حل است و ساعتها دقیق است و انسان می‌تواند با ساعت نماز بخواند، چنانچه تعیین وقت هم در رسانه‌ها خیلی دقیق است، لذا کار را آسان کرده است. شما که موبایل دارید، فوراً می‌توانید اول شب و آخر شب و ثلث شب را تعیین کنید. علی کل حال اختلافی درباره ی آن نیست و لذا از وقتی که نماز مغرب تمام می‌شود، وقت فضیلت نماز عشاست تا ثلث شب.

همچنین درباره ی اول طلوع فجر اختلاف نبود و در آخرش هم اختلاف نبود و الان در وقت فضیلتش هم اختلاف نیست؛ لذا راجع به صبح هم می‌فرمایند: «و وقت فضیلة الصبح من طلوع الفجر إلى حدوث الحمرة فی المشرق».

آنجا که آفتاب می‌زند، سرخی پیدا می‌شود و تقریبا نیم ساعت هم طول می‌کشد و وقت فضیلت نماز صبح است و اگر تا آن وقت نخواند، وقت فضیلت ندارد بلکه وقت اداست.

در اینجا اختلافی نیست، ولی آنچه خیلی اختلاف دارد و مسئله ی گیج کننده شده است، وقت فضیلت نماز ظهر و عصر است.

در وقت ادای نماز ظهر و عصر حرفی نداریم. وقتی زوال شمس شد، وقت نماز ظهر و عصر است «الاّ‌انّ‌هذه بعد هذه» یعنی اول باید نماز ظهر را بخوانیم و بعد نماز عصر را. اگر یادتان باشد اختلاف بود و می‌گفتند وقتی ظهر می‌شود، وقت نماز ظهر است و نه نماز عصر. وقت نماز عصر چهار رکعت بعد از نماز ظهر پیدا می‌شود. لذا اگر کسی نماز عصر را همان اول ظهر بخواند، عمداً یا نسیاناً یا غفلتاً باشد، گفتند نمازش باطل است؛ زیرا در وقت واقع نشده است. طولیتی بین وقت نماز ظهر و وقت نماز عصر بود.

اگر یادتان باشد ما گفتیم نه، از روایات فهمیده می‌شود که «اذا زالت الشمس دخل الوقتان الاّ أنّ هذه بعد هذه»؛ لذا نتیجه هم گرفتیم و گفتیم اگر کسی نسیاناً یا غفلتاً نماز عصر را شروع کرد و در نماز یا بعد از نماز متوجه شد که باید نماز ظهر را می‌خوانده است؛ آقایان گفتند نمازش باطل است و ما گفتیم نمازش صحیح است. برای اینکه روایت می‌گوید «اذا زالت الشمس دخل الوقتان الاّ‌ أنّ هذه بعد هذه». لذا نتیجه هم گرفتیم که «اذا زالت الشمس دخل الوقتان». اما آقایان فرمودند اذا زالت الشمس دخل وقت ظهر به اندازه ی نماز ظهر و ثم دخل وقت نماز عصر. لذا اگر کسی نماز عصر را به جای نماز ظهر بخواند، اگر مثلاً یک ساعت بعد از ظهر باشد، نمازش درست است، اگر نسیاناً یا غفلتاً باشد. اما اگر کسی نسیاناً نماز عصر را در اول ظهر بخواند، بنا بر گفته ی ما نمازش درست است برای اینکه در وقت خوانده است و به گفته ی ‌آقایان نمازش باطل است، برای اینکه نماز را در غیروقت خوانده و نماز را اگر در غیروقت بخوانیم، عمداً‌یا سهواً یا غفلتاً باشد، باطل است. لذا در اینجا حرفی نیست.

آنچه حرف دارد، مسئله ی اول ماست؛ لذا وقت ادا تمام شد و وقت فضیلت تمام شد و مسئله آنها را هم گفتیم.

حال از الان به بعد، درباره ی این صحبت می‌کنیم که وقت ظهر را به چه چیز بشناسیم.

راجع به مغرب، شناختیم و گفتیم حمره ی مشرقیه غروب نیست. وقت نماز مغرب و عشا را هم فهمیدیم. ما گفتیم طلوع فجر است و خیلیها گفتند نصف شب است، اما چون راجع به طلوع فجر روایات صحیح‌السند داشتیم، اما راجع به غیر طلوع فجر روایات متشتّت بود، ما گفتیم که حمل ظاهر بر نص است و نص را مقدم می‌اندازیم و می‌گوییم آخر وقتش طلوع فجر است.

و اما راجع به وقت ظهر، گفتم که مسئله برای ما خیلی فایده ندارد برای اینکه الان ساعت داریم و این ساعتها خبره است و قولشان حجت است ولو اینکه ساعت کفر باشد. یعنی مثلاً در لندن تعیین ساعتشان اهل خبره‌اند، بنابراین حجت است. در ایران هم باشند، باز تقید به وقت نماز هم دارند و علاوه بر گفتن، اذان هم می‌گویند. اما آن وقتها این مسئله خیلی فایده داشت، لذا اختلاف عجیبی در مسئله هست.

 

مسئله 1یعرف الزوال بحدوث ظلّ الشاخص المنصوب معتدلاً فی أرض ‌مسطّحة بعد انعدامه، کما فی البلدان التی تمرّ الشمس علی سمت الرأس کمکّة ‌ ‌فی بعض الأوقات، أو زیادته بعد انتهاء نقصانه کما فی غالب البلدان ومکّة فی ‌ ‌غالب الأوقات، ویعرف أیضاً بمیل الشمس إلی الحاجب الأیمن لمن واجه نقطة ‌ ‌الجنوب،...

اولاً باید آفتاب باشد و در زمین مسطحی مثل بیابان باشد. چوبی را نصب می‌کنند. این چوب سایه دارد و گاهی سایه‌اش منعدم می‌شود و آن وقت ظهر است و گاهی به انتها می‌رسد و وقتی به انتها رسید، ظهر است.

اولاً اینکه باید آفتاب باشد. بعد هم گفتند این تقریبی است و نه تحقیقی. حال همه گفتند استصحاب برای ما کار می‌کند. نمی‌دانیم آیا ظهر شده یا نه، بنابراین استصحاب می‌گوید نه. پس باید استصحاب نباشد و تا استصحاب عدم زوال داریم، نمی‌توانیم نماز بخوانیم.

دیگر اینکه گفتند رو به قبله بایستد و وقتی خورشید رو به دماغش آمد، ظهر می‌شود. پس اولا باید آفتاب باشد و بعد بداند که جنوب کجاست و این خیلی خرج برمی‌دارد، لذا این هم برای ما نمی‌تواند کار کند و آنچه می‌تواند کار کند استصحاب است.

می‌فرمایند:

و یعرف أیضاً بالدائرة الهندیة و هی أضبط...

علامت ظهری در مدرسه ی فیضیه بود و خیلی به آن اعتنا نداشتند و می‌گفتند دائره هندیه است و استاد بزرگوار ما علامه طباطبایی «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» آن را ساخته بودند، لذا این دائره هندیه نیز تقریبی است، بنابراین کنار می‌رود.

اگر یک جمله گفته بودند، مطلب صاف و عالی و بلااشکال می‌شد و همه هم قبول داشتند. اینکه گفته بودند «یعرف الزوال بالاستصحاب». اگر ابر باشد، استصحاب و اگر ابر هم نباشد استصحاب است. مغرب و شرق و جنوب و شمال را بداند، استصحاب و اگر نداند، باز استصحاب. لذا می‌خواهد اول وقت نماز بخواند اما نمی‌داند، بنابراین استصحاب جاری می‌کند و لذا استصحاب هروقت گفت ظهر است، می‌توان نماز خواند.

اختلاف عجیبی که مرحوم صاحب جواهر «رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» دارند و خیلی مفصل راجع به اول و دوم و سوم صحبت کردند، اما همین صاحب جواهر بعد از اینکه هرسه را قبول می‌کنند، می‌فرمایند همه ی اینها تقریبی است، بنابراین باید در مسئله استصحاب باشد. لذا هرکجا شک کنیم ظهر شده یا نشده، پس نشده است، و استصحاب برایمان کار می‌کند. گفتم ثواب نماز اول وقت هم حتی اگر گذشته باشد، دارد. برای اینکه «نیّةُ‌ المؤمن خیرٌ من عمله»[1] و اختلافی هم در میان فقها نیست. در آنجاها اختلاف زیاد است و اگر مطالعه کرده باشید خیلی ان قلت قلت دارد، اما در میان همین کسانی که ان قلت قلت می‌کنند، ندیدم کسی بگوید این نشانه‌هایی که داده شده تحقیقی است و نه تقریبی. پس اگر تحقیقی نیست، تقریبی می‌شود و وقتی تقریبی پیدا شد، نمی‌توان نماز خواند برای اینکه باز برمی‌گردد به اینکه ظهر شده یا نه و استصحاب می‌گوید ظهر نشده و استصحاب بر هر سه مقدم می‌شود.

لذا این بحث مفصل، بحث کوچکی دارد و آن اینست که وقت زوال جایی است که باید زوال شمس و ظهر شود، و اگر مثل الان که ساعتها به ما اطمینان می‌دهد که با ساعت نماز می‌خوانیم و اگر ساعت نداریم یا ساعتها خراب است و یا کسی اطمینان به ساعتها نداشته باشد، خواه ناخواه باید صبر کند تا یقین کند یعنی نتواند استصحاب عدم زوال جاری کند، بنابراین آن وقت، وقت نماز ظهر است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo