< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

1388/03/18

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : تقسیم واجب به مطلق و مشروط

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

یک مسئله مشکل‌تر از مسئله قبل جلو است و امیدواریم که با فکر شما بشود این مسئله را حل بکنیم واجب را تقسیم کردند به واجب مطلق و واجب مشروط واجب مطلق و واجب مشروط اصطلاح ندارد همان اصطلاح عرفی است گاهی بعضی از واجبات مقدمات ندارد می‌گوئیم واجب مطلق گاهی مقدمه دارد می‌گوئیم واجب مشروط این را دیگر بزرگان نگفتند ظاهراً نداریم یک واجبی که مقدمه نداشته باشد و مخصوصاً این که مقدمات را هم تقسیم کردیم به مقدمه عقلی و مقدمه شرعی و مقدمه عادی و هر واجبی یک مقدماتی دارد این را فکر بکنید تا فردا ببینید پیدا می‌توانید بکنید یک واجب مطلق یعنی بدون قید بدون مقدمه بسیط، ظاهراً نمی‌شود اما علی کل حال تقسیم شده، از نظر ثبوتی که خیلی خوب است واجب یا مطلق است یا مشروط بعد هم گفتند این یک تضایف هم هست یک امر اضافی هست بعضی از واجبات به نسبت بعضی از مقدمات مطلق است به نسبت بعضی از مقدمات مشروط است این هم خیلی خوب است برای این که اگر مقدمه این واجب باشد به آن می‌گوئیم واجب مشروط اگر مقدمه برای یک واجب دیگر باشد و این واجب از آن رها باشد به آن می‌گوئیم واجب مطلق خب اینها چیزی نیست اصطلاحی هم نیست ان قلت، قلتی هم نیست آن که مرحوم شیخ انصاری سبب شده ان قلت قلت‌های عجیبی جلو آمده و مثل مرحوم آخوند رسم مرحوم آخوند این جوری است وقتی به کلمات دقی مرحوم شیخ انصاری می‌رسد یک تلاطم علمی پیدا می‌کند مثلاً مخصوصاً آنجا که به نظرش درست نباشد. آن ابهت شیخ از یک طرف، درست نبودن مطلب از نظر ایشان از یک طرف این جزر و مد یک تلاطم عجیبی برای مرحوم آخوند درست می‌کند و اینجاها اینجور شده حرف این است این قیودات در واجب مشروط اینها مربوط به هیأت است یا مربوط به ماده؟

یعنی مثلاً صلاه خب می‌گوید که اقیموا الصلاه یا صلوا این اقیموا الصلاه یا صلوا یک ماده دارد، صلاه یک هیأت دارد امری که رویش آمده، صل خب این که می‌گوید اقیموا الصلاه لدلوک الشمس این لدلوک به صلاه می‌خورد یا به هیأت امر؟ به صیغه افعل و ما بمعناها؟ مرحوم شیخ انصاری می‌فرمایند که متعارف این است که به ماده بخورد دیگر واجب بشرط مشروط اما هیأت، وجوب بشود مطلق که مرحوم آخوند اصطلاح درست کردند الوجوب حالی و الواجب استقبالی گفتیم لدلوک الشمس می‌خورد به صلاه اما وجوب صل مطلق است لذا مثلاً نتیجه گرفتند الان نماز واجب است اما آن لدلوک الشمس آن که من می‌خواهم بیاورم مأتی به، مطابق با مأموربه بشود آن را باید در وقت بیاوری از همین جهت هم خیلی‌ها گفتند می‌شود همین الان وضو گرفت ولو استحباب هم ندارد وجوب آن، وجوب مقدمی است گفتند می‌شد همین حالا وضو گرفت چرا؟ الوجوب حالی خب تا الان واجب هست پس مقدمه‌اش را تحصیل کرد الان اشکال ندارد نتیجه هم گرفتند مرحوم آخوند در کفایه یک اشاره‌ای هم راجع به همین مطلب می‌فرمایند اما این الوجوب حالی و الواجب استقبالی که باید بگوئیم اصطلاح مرحوم آخوند و بعد هم شاگردهایشان است خیلی حرف خوبی است مرحوم شیخ انصاری می‌گویند متعارف عرف می‌گوید این قیودات مال هیأت است نه مال صلاه لذا اقم الصلاه لدلوک الشمس وجوب نیست عرفاً تا وقتی که موذن بگوید الله اکبر گفتند تمام این قیودات به هیأت می‌خورد عرفاً و اما مانع عقلی داریم چون مانع عقلی داریم باید عرف را تخطئه بکنیم بگوئیم نمی‌فهمیم تمام قیودات می‌خورد به ماده نه به هیأت چند تا مانع مرحوم شیخ می‌آورند مانع اول می‌فرماید هیأت معنای حرفی است آن لام لدلوک و هر معنای حرفی هیأت همه، همه اشارات همه، همه ضمایر همه، همه. آن معانی حرفیه حالا حرف باشد مثل لدلوک یا هیأت باشد مثل آن صیغه افعل و ما بمعناها می‌گوید اینها معانی حرفی است خب وقتی معانی حرفیه شد می‌گوید وضع عام است موضوع له خاص است بنابراین معانی حرفیه همه‌شان یک جزئیاتی هستند توی خارج و جزئی به قول حاشیه ملاعبدالله لایکون کاسباً و لا مکتسبا جزئی که دیگر نمی‌تواند قید بخورد زید را بخواهم قیدش بزنم یک امر جزئی، یک امر خارجی، یک امر وجودی نمی‌شود حالا آن که اینجا دارند برای همین است که می‌گویند این معنانی حرفیه اینها وجود داشتند و وجوات قابل تغییر نیست برای این که تکوین را بخواهم تقییدش بکنم محال است آن که می‌شود تقییدش کرد مفاهیم است، مفاهیم است که استقلال دارند، استقلال در مفهومیت آنها را می‌شود تقییدکرد و اما وجودات ، وجودی آنکه در خارج است قابل تقیید نیست مفهوم نیست تقیید بزنیم، تکوین است تکوین قابل تقیید نیست و می‌فرمایند که معانی حرفیه همه همه مفاهیم نیست آن است که آمده روی ماده در مثل اقم الصلاه لدلوک الشمس می‌گوید آن است که ربط می‌دهد لدلوک شمس را به اقم الصلاه این وجودیاتی که معنای حرفی دارند یعنی رابطه، رابطه‌ها یک امر جزئی خارجی و امر جزئی خارجی قابل تقیید نیست پس مجبوریم بگوئیم همه قیودات می‌خورد به آن معنای اسمی یعنی مواد به معنای حرفی یعنی هیأتها نمی‌شود آن مفاهیم است که معنای اسمی دارد مستقل در مفهومیت است می‌شود مولا قصدش را بکند، تصورش را بکند ثم قیدش بزند اما معانی حرفیه توی خارج است و اینها استقلال بالمفهومیه ندارد وقتی استقلال بالمفهومیه ندارد اصلاً نمی‌تواند تصورش را بکند تا این که بخواهد قیدش بزند .

این خلاصه حرف مرحوم شیخ انصاری است و خیلی این حرفهای مرحوم شیخ انصاری هم مورد تأیید دیگران هم شده منجمله همین معانی حرفیه وضع عام است موضوع له خاص است برای این که آن تصور وضع شده برای آن که رابطه قوی خارج است. ما 4-3 تا اشکال به این حرف داریم اگر بتوانید این 4-3 تا اشکال ما را جواب بدهید حرف مرحوم شیخ انصاری درست می‌شود و اگر نتوانید حرف شیخ انصاری باطل است و ما می‌گوئیم که همه قیودات به هیأت می‌خورد.

اشکال اول ما این است آن که در خارج است همین طور که ایشان می‌فرمایند قابل قید نیست بگوئید نیست، نباشد اصلاً بعد از آن که دیگر وضع شد و آمد توی خارج و کار خودش را می‌کند مقام قید آنجا نیست اما این معانی حرفیه یعنی لام معنای لام که برای ملکیت است معنای من که برای ابتدا است معنای صیغه افعل و ما بمعنا که برای انشاست اینها، اینها یک مفاهیمی هستند این مفاهیم مستقل بالمعنی است وقتی مستقل بالمعنی شدند یعنی واضع می‌تواند تصور بکند هیأت افعل و ما بمعنا را تصور می‌کند مستقلا ثم قیود را به آن می‌زند و چه کسی گفته که قیودات همه می‌خورد به خارج؟ ما می‌گوئیم قیودات در مقام مفاهیم است همه می‌خورد به مفاهیم مفاهیم اسمیه، مفاهیم حرفیه همه، همه در عالم تصور و تصدیق در عالم لحاظ همه اینها مستقل بالمفهومیه هستند لذا صیغه افعل و ما بمعنا را تصور می‌کند در عالم تصور آن که می‌آید توی خارج آن وقت این لدلوک الشمس را به آن می‌زند می‌گوید نماز در وقت واجب است اقم الصلاه لدلوک الشمس آن اقم الصلاه لدلوک الشمس که توی خارج است آن دلالت می‌کند بر واجب مشروط دوش به دوش صلاه هیأت تصور می‌کند، تصور که دیگر معنای حرفی نیست تصور هم راجع به مفاهیم اسمیه مثل صلاه هم راجع به مفاهیم حرفیه مثل هیأت اینها همه لحاظ می‌شود از این جهت هم انشاء می‌شود لحاظ می‌کند ثم انشاء می‌کند انشاء می‌کند می‌گوید صیغه افعل و ما بمعناها یدل علی الوجوب همین طوری که منشأ این مستقل بالمفهومیه است همین طور انشائش هم مستقل بالمفهومیه است همین طور که صلاه را تصور می‌کند لفظ را برای او وضع می‌کند همین طور هم هیأت صیغه افعل و ما بمعنا هیأت را لحاظ می‌کند قید را به آن می‌زند گاهی آن هیأت مطلق است هیچ چیز گاهی مقید است همه‌اش در مقام انشاست همه در مقام تصور است همه در مقام مفاهیم است و مفهوم معنای حرفی با مفهوم اسمی هیچ تفاوت ندارد هر دو مستقل بالمفهومیه است لذا وضع هم می‌کند 3-2 صورت می‌تواند وضع بکند تصور می‌کند مستقل بالمفهومیه ثم وضع می‌کند برای همان مستقل بالمفهومیه یا مستقل بغیر المفهومیه یعنی معنای حرفی برای آن کلی وضع می‌کند ثم همین طور که صلاه این و صلاه آن مصادیق می‌شوند همین طور هیأت این صل و هیأت آن صل، مصادیق می‌شوند آن مصادیقها هیچ کدام قابل تقیید نیست این که مشهور شده که اگر مستقل بالمفهومیه باشد قابل تقیید است می‌گوئیم نه بابا اگر آمد توی خارج دیگر اصلاً کار از کار گذشته چه چیزی را قید بزند آن که آمد توی خارج مفهوم بالاستقلال باشد یا مفهوم به غیر استقلال باشد یعنی معنای اسمی باشد یا معنای حرفی باشد تا توی عالم مفهوم است قابل قید است هر دو هم مستقل است هر دو هم قابل تصور و لحاظ است وقتی بیاید توی خارج دیگر هیچ کدام دست آقای واضع نیست دیگر می‌شود یک معنای جزئی توی خارج و معنای جزئی لایکون کاسباً و لا مکتسبا، این ایراد اول ماست. تفکیک قائل نشدم اتحاد قائل شدم گفتم همه مثل هم است.

لذا اول ایراد ما به مرحوم شیخ انصاری این است، این که مشهور شده معنای حرفیه مستقل بالمفهومیه نیست ما این را قبول نداریم، بله معنانی حرفیه توی خارج مستقل به خودش نیست معنای ربط است دیگر مثل ضمیر زید ضرب در حالی که هیچ کاره است همه کاره است یعنی زید ضرب آن ضمیر می‌آید ضرب را می‌چسباند به زید زید را به ضرب اما راستی آن هو توی ضرب چه کاره؟ هیچ چیز. آن که هست مبتدا و خبر است اما همین رابطه نباشد هیچ چیز به هیچ جا نه مبتدا می‌شود درست کردند نه خبر مستقل بالمفهومیه نه مستقل در خارج معانی حرفیه نیستند یعنی خود به خود حرف به معنا ندارند اصلاً هیأت بدون ماده نمی‌تواند توی خارج بیاید اینها همه خوب است که مستقل بالمفهومیه اسمش را نگوئیم، مستقل فی الخارجیه آن معنای اسمی مستقل است یعنی زید اصلاً جمله خبریه هم نباشد زید، زید است مثل ضرب زید هم نباشد ضرب ضرب است اما هو توی ضرب هیچ کاره است اما همه کاره به این می‌گوئیم مستقل فی الخارجیه نیست معانی اسمیه مستقل‌اند در خارج، معانی حرفیه مستقل نیستند در خارج این حرفها خوب است اما مفاهیم چه؟ می‌گوئیم هیچ فرقی بین مفاهیم اسمیه و مفاهمی حرفیه نیست همین طور که مفاهیم اسمیه مستقل هستند بالمفهومیه معانی حرفیه هم مستقل هستند بالمفهومیه، این حرفها.

لذا ما اسمش را می‌گذاریم وضع عام موضوع له عام و این که مرحوم شیخ می‌خواهند درست کنند وضع عام موضوع له خاص خب خیلی ایراد دارد.

یکی از ایرادها که به قول ایشان ربطی به بحث هم ندارد اما بالاخره یکی از ایرادها به مرحوم شیخ و امثال شیخ این است که اگر وضع عام موضوع له خاص باشد لازم می‌آید مجاز همیشگی لذا وضع کرده لفظ هیأت را برای خارج برای کدام خارج؟ خب باید دیگر خواه ناخواه خارج عوارض شخصیه دارد آن امری که خودش می‌کند می‌گوید که برو نمی‌تواند کلی که نیست خارج، جزئی است خب وقتی وضع برای جزئی کرد آن جزئی تمام شد حالا می‌خواهد استعمال بکند کسی دیگر این هیأت را یک معنای دیگر برای خودش مجاز است.

اگر یادتان باشد آن وقت‌ها ما می‌گفتیم که ما قائل هستیم به این که وضع عام موضوع له عام و این وضع که می‌کند برای آن کلی علی سبیل قضایای حقیقیه کلما وجد فی الخارج و یصدق انه هیأت آن وقت عام می‌شد. اما بالاخره آنجا چیزی گفتیم اینجا نمی‌شود این حرفها را درستش کرد اگر حرف ما بیاید جلو دیگر اصلاً حرف مرحوم شیخ سالبه به انتفاء موضوع می‌شود، می‌شود وضع عام، موضوع له عام ما درستش کردیم گفتیم وضع عام، موضوع له عام اما استعمال یا خود آن موضوع له علی سبیل قضایای حقیقیه است کلما وجد فی الخارج و یصدق انه هیأت این معنایش است معنای حقیقی‌اش است.

علی کل حال شما اگر می‌خواهید حرف مرحوم شیخ را در اینجا درست بکنید باید اینجور بگوئید که معانی حرفیه اینها همه مستقل بالمعنی نیستند درست است اما لفظ یعنی لفظ هیأت وضع شده برای خارج که ایراد ما این است آقای شیخ چه جور می‌تواند واضع 1000 سال قبل وضع بکند برای هیأت الان که ما استعمال می‌کنیم نمی‌شود دیگر اگر مفهوم باشد می‌شود اما اگر آوردید توی خارج خب دیگر حالا زمان خودش یا حرف خودش که هیأت را استعمال بکند بگوئید که درست است و اما حالا ما که داریم استعمال می‌کنیم این خارجی‌ها را، ما داریم استعمال می‌کنیم ما داریم معانی حرفیه را توی خارج می‌آوریم واضع چه جور می‌تواند لفظ را وضع کند برای این خارجی‌ها؟ لذا اگر گفتید علی سبیل قضایای حقیقیه است می‌شود وضع عام موضوع له عام اگر گفتید وضع عام است موضوع له خاص است می‌گویم خب هر کدام از اینها یک وضع می‌خواهد، خارج است دیگر یعنی زید با امر با هم متباین اند امر با بکر متباین اند همه اینها تباین دارند، نه زید امر است، نه امر بکر است، در انسانی آن یک مفهوم است اما زید خارجی با عوارض مشخصه اینها همه با هم تباین دارند لذا چه جور می‌شود واضع لفظ را وضع کند برای یک امر متباینی که دست خودش هم نیست؟ این یک حرف.

یک ایراد دیگر به مرحوم شیخ انصاری داریم و آن این است که پذیرفتیم، این قول مشهور را پذیرفتیم، گر خواهی نشوی رسوا هم رنگ جماعت باش خیلی خوب جماعت گفته وضع عام موضوع له خاص، معانی حرفیه، همه، همه وضع شده برای خارج باشد ما می‌گوئیم این قیودات چرا به منشأ نخورد؟ نه به مأمور به، به منشأ. یعنی تصور می‌کند می‌خواهد وضع بکند وضع برای انشاء نمی‌کند وضع می‌کند برای منشأ، منشأ یعنی چه؟ یعنی مرکب قیودات را به قول شما همه می‌زند به ماده ما هم همه‌اش را بزنیم به ماده اما ماده مطلق منه ماده متقیده آن امر را می‌آورد روی ماده متقیده.

لذا ایراد مرحوم شیخ سالبه به انتفاء موضوع می‌شود همان جور هم هست یعنی تصور می‌کند صلاه را می‌بیند صلاه من حیث هی صلاه این خیلی مصلحت ندارد می‌بیند صلاه باید توی وقت باشد لذا صلاه توی وقت را تصور می‌کند، امر می‌کند به او لذا می‌شود برای منشأ نه برای انشاء ، از کجا می‌گوئید برای انشاء است؟ خب همه برای منشأ است شما خودتان اقرار می‌کنید که عرف همه را به هیأت می‌زند اما مانع عقلی داریم می‌گوئیم مانع عقلی شما را رد می‌کنیم و مانع عقلی‌اش این است که انشاء قابل تقیید نیست اما منشأ چه؟ منشأ قابل تقیید است لذا همه قیودات صلاه که واجب مشروط است مثلاً 6 تا شرط دارد شرط خارجی 12 تا شرط دارد، شرط خارجی، همه اینها مربوط به صلاه است مربوط به ماده اما ماده مطلق نه، ماده متقید، وقتی ماده متقید شد انشاء می‌آید روی ماده متقید وقتی آمد روی ماده متقید همه به هیئت‌ها خورده همه قیودها می‌شود مربوط به هیأت در حالی که محال بود ما تمحل اصولی درست کردیم قیودات را همه‌اش را زدیم به منشأ نه به انشاء نزاع هم رفع شد، هم معنای عرفی درست شد هم معنای عقلی. خب می‌خواستیم این مطلب را تمام بکنیم نشد بگذارید فردا تکراری بکنیم.

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo