< فهرست دروس

درس خارج اصول آیت الله مظاهری

1389/01/24

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع : حمل مطلق بر مقید

اعوذ بالله من الشیطان الرجیم . بسم الله الرحمن الرحیم. رب اشرح لی صدری و یسرلی امری واحلل عقدﺓ من لسانی یفقهوا قولی.

درباره مطلق و مقید بحث عمده‌اش بحث امروز است و آن این است که اگر مطلقی در روایات دیدیم بعد هم مقیدی در روایات دیدیم حالا متصل یا منفصل اینها یکی مثبت است یکی منفی اکرم العلماء، لاتکرم الفساق منهم که متنافیین است یعنی یکی مثبت یکی منفی.

بحث مطلق و مقید برای همین فرض آمده برای همین جا آمده خب مسلم پیش اصحاب است که حمل مطلق بر مقید می‌کند یعنی اکرم العلماء را رها می‌کنند لاتکرم الفساق منهم را می‌گیرند می‌گویند از آن مطلق اراده شده لاتکرم الفساق من العلماء به این می‌گویند حمل مطلق بر مقید در این حمل مطلق بر مقید آیا مجاز است؟ مشهور در میان قدما همین بوده که حتی صاحب فصول و صاحب قوانین و حتی شیخ انصاری می‌گویند اکرم العلماء لاتکرم الفساق منهم این قرینه بر این که از اکرم العلماء بعض اراده شده و آن 24 تا قرینه را هم ذکر کردند گفتند اینجا از باب استعمال کل بر جزء است این مشهور است اما بعضی از بزرگان از آنها و منجمله مرحوم آخوند در کفایه می‌گویند مجاز نیست این اظهر و ظاهر است حمل اظهر بر ظاهر اما بالاخره این هم برمی‌گردد به این که مجاز است یعنی از این ظاهر اراده کردند اظهر را می‌شود هم گفت که یکی از آن قرائن 24 گانه همان اظهر و ظاهر است حالا این اظهر و ظاهر از کجا پیدا شده؟ تویش ماندند که این مطلق چرا ظاهر است؟ آن مقید چرا اظهر است؟ بالاخره گفتند برای این که آن ظاهر اکثر افراداً است آن خاصه آن مقید اقل فرداً است وقتی اقل فرداً شد او می‌شود اظهر او می‌شود ظاهر و این را هم نمی‌دانیم یعنی چه؟

لذا آن قول اول خیلی قول رساست دیگر این قول دوم لقمه دور سر گردن است اولاً از باب اظهر و ظاهر حالا بگو بالاخره برمی‌گردد به مجاز استعمال شیء در غیر ما وضع له این یک حرف، یک حرف هم این که چرا اظهر و ظاهر؟ یعنی چرا مقید ما اظهر است مطلق ما ظاهر است؟ به صرف این که افراد ظاهر بیشتر از افراد مقید است پس مقید اظهر است پس آن ظاهر است این هم که هیچ وجه عقلی حتی احستحسانی هم ندارد.

بنابراین اگر ابداع احتمال در کفایه نشده بود انصافاً خیلی بهتر بود و همان قول اول که آقا حمل مطلق بر مقید از باب مجاز است استعمال شیء در غیر ما وضع له.

اما مرحوم آخوند در کفایه یک قاعده درست کردند قاعده خیلی رسا دیگر مرحوم آخوند بعد از تعیین این قاعده نباید روی اظهر و ظاهر اصلاً حرف زده باشند و آن این است که این مطلق اراده جد رویش نیست آن مقید اراده جد رویش است و گفتند این هم فقط در باب گفتن است و قاعده عقلا در باب تقنین این است که اول کلی می‌گویند لذا مثلاً در همین جمهوری اسلامی وقتی که رأی اول را گرفتند می‌گویند کلیات تصویب شد یعنی این کلیات یک خصوصیات دارد که از این کلیات استفاده نمی‌شود کلیات تصویب شد مرحوم آخوند اسم این را گذاشتند ضربا للقانون و در همین سطرها هم اسمش را گذاشتند اراده استعمالی یعنی وقتی می‌گوید اکرم العلماء اراده استعمالی است نه اراده جدی بعبارت دیگر گفته شده ضربا للقانون مجاز نیست و راستی از او کلیت اراده شده اما نه کلیت جدی، کلیت ضربا للقانون اسمش را گذاشته اراده استعمالی.

لذا استعمال شیء در غیر ما وضع له نیست اکرم العلماء همه همه استعمال شده، از علما اراده شده عام ، یا اکرم رجل اکرم عالما از او اراده شده مطلق یعنی همان کلی طبیعی توی خارج ولی اراده جد روی آن نیست اراده استعمال رویش هست تا از مجاز بیرونش بیاورد حقیقتش بکند اراده جد رویش نیست آن وقت تبصره‌ها می‌خورد روی این قانون آن تبصره‌ها هر کدامش یک قید است اراده جداست آن وقت حمل مطلق بر مقید معنایش این است که اراده جد گرفته می‌شود اراده استعمال دیگر خود به خود از بین می‌رود در وقتی که می‌گوید اکرم العلماء بعد می‌گوید لاتکرم الفساق منهم یعنی آن که جد من است لاتکرم الفساق منهم است آن که اول گفتم آن جد من است اما در استعمال نه در تکلیف، اراده استعمالی مطابق با اراده جدی گاهی می‌شود، خیلی خوب گاهی هم با هم تهافت پیدا می‌کند، حمل مطلق بر مقید به این معنا و دیگر بعد از مرحوم آخوند هم معمولاً کم پیدا می‌شود ان قلت قلت یا این که قبول نکند دیگر معمولاً مخصوصاً شاگردهای مرحوم آخوند همه همه بعدش هم اساتید ما بعدش هم ما همه همه می‌گوئیم که حمل مطلق بر مقید از باب ضربا للقانون است از باب اراده استعمالی و اراده جدی و چون هم اراده استعمالی است تکلیف نمی‌آورد و چون خاص یا مقید اراده جداست تکلیف می‌آورد این را اسمش را می‌گذارند حمل مطلق بر مقید و خب حمل مطلق بر مقید معنایش این جور می‌شود اکرم العلماء رها کن لاتکرم الفساق منهم را بگیر حمل مطلق بر مقید بکن بگو اراده جد مولا از این مطلق، مقید است دیگر مجازی هم نه، اظهر و ظاهر هم نه حرفهای دیگر هم نه بلکه از باب ضربا للقانون. آن وقت یک حرف همین جا پیدا می‌شود و آن این است که این حمل عام بر خاص حمل مطلق بر مقید مختص به قوانین است در محاورات حمل مطلقش بر مقید ندارد عرف، نداریم، شارع هم ندارد در محاورات حمل مطلق بر مقید نیست حالا که نشد چیست؟ تهافت است، تعارض است.

لذا مثلاً مرحوم آخوند (رض) اگر در باب حروف، همان جلد اول همان اول کلام یک جمله‌ای بگویند که عمومیت داشته باشد بعد در جلد دوم آخر جلد دوم یک خاص بگویند هیچ کس حمل مطلق بر مقید نکرده می‌گوید مرحوم آخوند تعارض کرد چرا؟ چون محاوره است، محاوره کتبی و حمل مطلق بر مقید در باب قانون است در باب تقنین است نه در محاورات.

لذا مجاورات شخصی هم همین طور است اگر یک کسی اول عام بگوید توی حرفها که دارد حرف می‌زند یا اول خاص بگوید بعد عام بگوید به او می‌گوئیم این کلام متهافت است تو اول خاص گفتی چرا حالا عام می‌گوئی و هیچ کس تا حالا نشده و همان آقا کلامش را تصحیح کند بگوید حمل مطلق بر مقید کن من عام را اول گفتم خاص هم گفتم تو حمل مطلق بر مقید کن احدی نگفته، نمی‌شود هم بگوئیم.

لذا اصلاً حمل مطلق بر مقید یا حمل عام بر خاص مربوط به قوانین است نه مربوط به محاورات چه کتبی چه قولی.

لذا این روایات اهل بیت علیهم السلام همه تقنین است و اصلاً رسم هم این بود امام صادق سلام الله علیه خب این قانون گذاری می‌کردند کاری به شخص نداشتند یا راوی‌ها هم تقنین می‌کردند مثلاً زراره یک پارچه فروش بود خدا رحمتش کند درجاتش عالی، عالی‌تر اما درد دین داشت لذا کوفی بود در عراق 6 ماه مسئله جمع می‌کرد سوال و جواب یعنی کلی کاری به فرد نداشت قانونی، قانون اسلام در این مسئله چه می‌گوید؟ 6 ماه این مسئله را توی دفتر جمع می‌کرد ما نمی‌دانیم چه جور روز قیامت جواب این زراره را بدهیم با این تنبلی‌مان با این که همه چیز جلو، درس عقب از همه چیز، این آقا بعد از 6 ماه نمی‌توانست برود خدمت امام صادق خفقان بود لذا بعنوان حج یا عمره مفرده می‌آمد مکه برمی‌گشت مدینه بعنوان زیارت پیامبر گرامی آن وقت با یک رموزاتی با امام صادق ارتباط پیدا می‌کرد آقا امام صادق اجازه می‌دادند یک ماه، دو ماه نصفه شب به آن طرف که جاسوس‌ها نفهمند، هیچ کس نفهمد می‌آمد خدمت امام صادق دفترش را باز می‌کرد؛ سوال، امام علیه السلام جواب، جوابش را زیر آن می‌نوشت بعضی اوقات هم امام صادق ساکت می‌ماند باریک الله به اینها وقتی ساکت بود می‌گفت یابن رسول الله از ما سوال کردن است دیگر صلاح شماست، صلاح اسلام، اگر جواب بدهید، جواب ندهید بعضی اوقات هم سوالش بی‌جواب می‌ماند صلاح نبود، تقیه بود نمی‌توانست آقا جواب بدهد خب این دفتر چه مثلاً هزار سوال با هزار جواب زراره با یک خوشحالی عجیبی می‌آمد دو دفعه سر پارچه فروشی سر کسبش.

روایات ما این جوری است روایات شخصی خیلی کم است همان روایات شخصی هم دیگر همه فقها گفتند باب محاوره نیست از باب کبری و صغری است او یک سوال کرده شخصی امام علیه السلام یک جواب داده کلی، مثل صغری و کبری می‌بیند دیگر ما کاری به سوال او نداریم جواب کلی و تقنینی است و حمل مطلق بر مقید می‌شود.

لذا این را توجه داشته باشید که معمولاً هم توجه ندارند اشکال‌ها پیدا می‌شود از همین جا شماها توجه داشته باشید این که باب، باب روایات اهل بیت، همه اینها تقنینی است گفته شده ضربا للقانون از همین جهت هم مثلاً عامش را امام صادق گفته خاصش را امام باقر برای این که گاهی هم خاص مقدم بر عام می‌شود. مقیدش را امام سجاد گفته مطلقش را امام صادق بعضی اوقات هم بعکس مطلقش را امام صادق گفتند خاصش را آقا امام زمان داریم این چیزها توی روایاتمان دیگر این روایت شناسی که به آن می‌گویند علم در آیه دیگر حالا که مرده چیزی از آن باقی نمانده علم رجالش مرده چه رسد به علم در آیه‌اش اینها یک چیزهایی که است بر ای ما طلبه‌ها لازم و واجب است و باید بدانیم که حمل مطلق بر مقید کجا روایات اهل بیت علیهم السلام از کجا سرچشمه می‌گیرد؟ معنایش چیست؟ و امثال اینها.

پس حمل مطلق بر مقید از باب اراده استعمالی و اراده جدی از باب تقنین است ولو خاصش در کلمات پیغمبر باشد عامش در کلمات امام حسن عسگری یا امام زمان باشد چون تقنین است دیگر مقدم و موخر هم ندارد حمل عام بر خاص می‌شود.

لذا مقدمات حکمتی که ایشان می‌گوید خودش می‌گوید در باب تقنین مولا در مقام خصوصیات است قرینه ذکر نکرده پس عام اراده کرده عام اسلام این است یا مطلق اسلام این است یعنی باب محاوره نیست یعنی باب احکام است باب احکام حلال محمد حلال الی یوم القیامه و حرامه، حرام الی یوم القیامه و به قول امام صادق می‌فرماید که گفته من، گفته بابایم است، گفته بابایم گفته امام چهارم است و حتی استاد بزرگوار ما آقای بروجردی (رض) گاهی روایتش را برای ما می‌خواندند که امام باقر می‌فرمود والله از خودم هیچ چیز ندارم هر چه می‌گویم از بابایم ، بابایم از بابایش تا به رسول الله، رسول الله هم از خدا تبارک و تعالی همه کلی یعنی احکام اسلام، احکام اسلام دیگر جزئیم و محاوره‌ای و امثال اینها نیست همه کلی و این کلیات است که حمل مطلق بر مقید می‌شود والا اگر کلیات نباشد حمل مطلق بر مقید نیست اصلاً تهافت است.

حالا دلیل بر حمل مطلق بر مقید چه؟ یا حمل عام بر خاص، چرا ما حمل مطلق بر مقید می‌کنیم؟ دیگر ظاهراً بعد از آن که این حرفها را زدم وجهش هم معلوم می‌شود و آن این است که رسم مقنن است اول کلی بگوید بعد جزئی بگوید، جزئیات بگوید برای آسانی ضرباً للقانون اول کلی می‌گویند، کلیات تصویب شد بعد جزئیات می‌گویند.

لذا حمل مطلق بر مقید چون در تقنین است رسم است باید چنین باشد اگر هم می‌خواهید دلیل بهتر از این بفرمائید حمل مطلق بر مقید بنای عقلا شارع مقدس از این ردعی نکرده بلکه امضا هم کرده عقلا بنایشان بر این است که در باب تقنین اول اراده استعمالی بعد اراده جدی شارع مقدس هم این را امضا کردند خودشان هم این جوری بود که در تقنین غیر مجاوراتشان بود یاد شده در روایات اهل بیت آقا شما کلی می‌فرمائید بابایتان این جور گفتند حضرت می‌فرمودند من و بابایم که نداریم ما کلی گفتیم بابایم جزئیش را گفته یا بعکسش خدمت امام باقر آمده از امام باقر سوال کردم امام باقر کلی گفتند شما الان جزئی می‌گوئید می‌فرمود هر چه من بگویم بابایم گفته هر چه بابایم بگوید من گفتم کلی‌اش را او گفته جزئیش را من می‌گویم توئی که دیگر باید حمل مطلق بر مقید بکنی.

لذا همین طور که الان توی فقه ما حمل مطلق بر مقید، حمل عام بر خاص یک چیز رسمی شده کم هم پیدا می‌شود که ما یک مطلقی داشته باشیم قید نخورد همان جمله‌ای که مرحوم صاحب معالم فرمودند خیلی جمله خوبی است ما من عام الا و قد خص یعنی ما من مطلق الا له قید و نداریم خیال نمی‌کنم کسی بتواند یک عامی حتی عام کتابی پیدا کند که تخصیص از اهل بیت علیهم السلام نخورده باشد و این رسم سیره عقلا با امضای اثباتی، عدم ردع نه بلکه با کارشان با روش و منششان آن سیره عقلا را امضا کردند که اول عام رجوع خاص، حالا این 2 تا تقریری که کردم دیگر تفاوت نمی‌کند یا بفرمائید که رسم قانون چنین است شارع مقدس هم قانون دارد پس رسمش چنین است حمل عام بر خاص یا بهتر از این بفرمائید که سیره عقلا بر این است در باب تقنین اول کلی بگویند بعد جزئی شارع مقدس هم این را امضا کردند و روایات ما همه از باب تقنین است عقلا حمل عام بر خاص می‌کنند ما هم باید حمل عام بر خاص بکنیم و شارع مقدس هم این کار را امضا کرده است. هذا کله راجع به این که یکی مثبت، یکی منفی اما اگر هر دو مثبتین شد اکرم العلماء العدول آیا حمل عام بر خاص می‌شود یا نه؟ مرحوم آخوند می‌گویند مشهور می‌گویند حمل عام بر خاص می‌شود نه دیگر اینجاها حمل عام بر خاص نمی‌شود.

انشاء الله برای جلسه بعدمان.

وصلی الله علی محمد و آل محمد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo